رفتن به مطلب

خیام واقعی کیست


hapashtia

ارسال های توصیه شده

به نام او

 

ازاندک مطالعاتی که در کتاب "ترانه های خیام" اثر "صادق هدایت" داشتم میخواهم مطالب قابل تأمل و جالبی را از دو شخصیت مطرح مورد بحث یعنی خیام و هدایت بیان کنم که امید است مورد توجه و تدبر عزیزان قرارگیرد.

درین کتاب که درآن بی مقدمه از موشکافی های نویسنده(صادق هدایت) در آثار باقیمانده مربوط یا منسوب به خیام سخن رفته،به اظهارات متفاوت وبعضا متناقض افراد مختلف نسبت به شخصیت خیام اشاره شده.کمتر شخصیتی را میتوان یافت که درآن واحد برچسب های مختلفی همچون ملحد و زندیق،متدین و متشرع،مادی و طبیعی ودهری و... به وی الصاق شده باشد که این خصیصه در مورد خیام صادق است.اما کدام خیام.

آن خیامی که ازو به نام ریاضی دان و منجم یاد میشود و خیامی که ازو رباعیات متعدد به جا مانده یا لااقل منسوب به او گشته.همچنین خیامی که فیلسوفانه از عوالم میگوید.

ممکن است مجموعه رباعیات فراوانی به خیام منسوب باشد اما ازآن میان عده ی کثیری به دلیلهای مختلف از انتساب به خیام رد میشوند.

برای مثال در یک رباعی از بی هدف بودن زندگی و آفرینش سخن می رود و در دیگری از استغفار و توسل به درگاه حق و...

در این جمع رباعیات از این تناقضات فراوان یافت میشود که تناقضات بزرگی را مطرح میکند که در هرکدام خیام ما به یک رنگ و یک عقیده منحصر و متفاوت است.

به قول صادق هدایت اگر او صد سال عمر نموده بود و در هر سال دوبارشخصیت متفاوتی به خود میگرفت بازهم کفاف این همه تناقض را نمی داد.

دلیل دوم برای رد بسیاری از رباعیات هم همان ساختار شعری و قدیم و جدید بودن و فن بیان وابزارهای شعری متفاوت است که شعرهای خفیف و به قول هدایت"آخوندی" رد می شوند.چرا که خیام در بیان،صریح،درشت و متقن بوده است.

 

اما درمیان این رباعیات طبق کنکاش های فراوان 14 رباعی وجود دارد که در انتساب آن ها به خیام شکی نیست.

در همه ی این رباعیات که به نظر مربوط به دوره های مختلف زندگی خیام بوده،وی دارای نگرشی ثابت است.

با توجه به این رباعیات به طور قطع میتوان گفت که خیام مردی مادی و طبیعی بوده،از سرگردانی در عالم و احساس بی هدف بودن زندگی در رنج بوده و نا امیدی حتی در اشعار می و مطربی او آشکارا نمایان است.

به نظر می رسد خیام که به جز روش دهری خدایی نمی شناخته از راه منطق وارد شده اما به دلیل کوتاهی پرواز عقل به نتیجه نرسیده و خود را به کوزه ای تشبیه می کند و اینگونه بازی روزگار را توصیف می کند:

"این کوزه گر دهر چنین جام لطیف / می سازد و باز بر زمین می زندش"

***************

و حس خیام از بیداد زمانه و انتظار برای عدم که این گونه دردناک بیان می شود:

 

آن قصر که بر چرخ همی زد پهلو / بر درگه او شهان نهادندی رو

دیدیم که بر کنگره اش فاخته ای / بنشسته همی گفت که:"کو کو ، کو کو؟"

 

و آن قدر این کوکوی فاخته ی خیام غمگین است که درد نهفته ی جان همه ی بشر را برهنه می نمایاند.

 

با تشکر :icon_gol:

  • Like 17
لینک به دیدگاه

جالب بود شايد خواسته ذهن خواننده را متفاوت كند يعني ميخواهد همه نگرش ها را نشان دهد در حالي كه خود ثابت هست ... ميشه اينو رويه بينش و درك خيام گذاشت

  • Like 1
لینک به دیدگاه

نمیگم صادق هدایت آدم کوچکی بوده ولی اینکه بخواهیم از اون کتاب زیبای رباعیات خیام فقط 14 رباعی را منسوب قطعی به خیام بدونیم جفاکاریست....

  • Like 1
لینک به دیدگاه

قطعا بیشتر از 14 رباعی داره.بهترین کتابی که میشه در مورد حکیم عمر خیام مطالعه کرد همین کتاب رباعیات خیام هدایت است.یادم میاد سال 85 پروژه درس زبان فارسی رو از روی همین کتاب اماده کردم اونم برای استادی که عشق حافظ بود.در این کتاب از ترسو بودن و محافظه کار بودن حافظ صحبت میشه و این بود که من نتونستم اون پروژه رو توی کلاس ارائه بدم.

  • Like 2
لینک به دیدگاه

ممنون از دوستان که نظرتون رو گفتین

حرفتون منطقیه...طبیعتا کسی که اینهمه استعداد و قریحه داشته خیلی بیشتر از اینها به کار شعر و شاعری پرداخته...اما صحبت اینه که در حقِ اشعار خیام تجاوزات و تعرضات زیادی شده.

دلیل این که تنها 14 رباعی رو بطورقطع به خیام منسوب کرده وجود همین نسخ جعلی فراوانه که هر شاعری آنرا به خیام منسوب کرده...

منظور اینه که سند این 14 رباعی قطعیه و سایرآنها به این قطعیت به ایشان منسوب نیستند.

با تشکر :icon_gol:

  • Like 2
لینک به دیدگاه

درود

 

در واقع اين بُعد شخصيت خيام كه معروفيتش هم دقيقاً از همين بعد هست، بعد از مرگش يافت ميشه يعني زماني كه اين رباعيات پيدا شده و تازه پي بردن به اينكه خيام شاعر هم بوده! منابع زمان حياتش هيچكدوم كوچكترين اشاره اي به شاعري خيام و طبع شعرش نميكنن، كه از اين ميشه به خفقان اون دوره پي برد و اينكه اين اشعار در خفا گفته شده، و اگه علنا اين رباعيات گفته ميشد، براحتي انگ كفر بهش زده ميشد؛ در حاليكه خيام در دوران حياتش شخصيت محترم و معتبري داشته و امام و حجةالحق بهش گفته ميشده

براي شناخت شخصيت واقعي خيام و آنچه كه بود فارغ از يك شاعر، نميشه به يك كتاب و يك نويسنده و فقط به بررسي رباعياتش اكتفا كرد، و اينجاست كه قضيه بسيار بسيار پيچيده تر و متناقض تر ميشه و در نهايت عملا ميرسيم به اينكه نميشه شخصيت واقعي خيام رو از لابلاي افسانه هايي كه باهاش پيوند خوردن -و با وجود محدوديت اطلاعات- بيرون كشيد

كتاب «صهباي خرد» تمام نظرات و آراء كه راجع به خيام وجود داره + بخشي از رساله هاي علمي و فلسفيش + نگاه غرب به خيام و... رو جمع آوري كرده، بنظرم كتاب جامع و خوبيه

 

قطعا بیشتر از 14 رباعی داره.بهترین کتابی که میشه در مورد حکیم عمر خیام مطالعه کرد همین کتاب رباعیات خیام هدایت است.یادم میاد سال 85 پروژه درس زبان فارسی رو از روی همین کتاب اماده کردم اونم برای استادی که عشق حافظ بود.در این کتاب از ترسو بودن و محافظه کار بودن حافظ صحبت میشه و این بود که من نتونستم اون پروژه رو توی کلاس ارائه بدم.

بنظرم مقايسه درستي نيست؛ ايرادي كه هدايت به حافظ گرفته اينه كه چرا صريح نيست مثل خيام! و الهام و رؤياي شاعرانه داره!؛ در حاليكه هر شاعري زبان خاص خودشو داره و همين ايهام و ابهام و چندپهلو و رمزآلود و رندانه بودن باعث غناي شعر حافظ هست؛ خيام از شعر بعنوان قالبي براي بيان فلسفه ش استفاده كرده و زياد در بند اينكه تصنعات خيلي شاعرانه بهش بده نبوده؛ يه جورايي بنظرم قابل قياس نيستن با هم... فقط در حد اينكه صراحت خيام رو نشون بده ميشه بهش پرداخت، نه اينكه حافظ رو برد زير سؤال؛ كسيكه ميگه زهي سجاده تقوا كه يك ساغر نميارزد، همچينم ترسو نيست؛ و شرايط زمانه هم محافظه كاري رو ايجاب ميكرده، همونطور كه خيام هم محافظه كار بود به نوعي ديگه

  • Like 2
لینک به دیدگاه

بنظرم مقايسه درستي نيست؛ ايرادي كه هدايت به حافظ گرفته اينه كه چرا صريح نيست مثل خيام! و الهام و رؤياي شاعرانه داره!؛ در حاليكه هر شاعري زبان خاص خودشو داره و همين ايهام و ابهام و چندپهلو و رمزآلود و رندانه بودن باعث غناي شعر حافظ هست؛ خيام از شعر بعنوان قالبي براي بيان فلسفه ش استفاده كرده و زياد در بند اينكه تصنعات خيلي شاعرانه بهش بده نبوده؛ يه جورايي بنظرم قابل قياس نيستن با هم... فقط در حد اينكه صراحت خيام رو نشون بده ميشه بهش پرداخت، نه اينكه حافظ رو برد زير سؤال؛ كسيكه ميگه زهي سجاده تقوا كه يك ساغر نميارزد، همچينم ترسو نيست؛ و شرايط زمانه هم محافظه كاري رو ايجاب ميكرده، همونطور كه خيام هم محافظه كار بود به نوعي ديگه

 

در بزرگ بودن حافظ هیچ شکی نیست.اما با وجود دیوان حافظ،بوستان و گلستان سعدی،دیوان شمس مولانا،شاهنامه ی فردوسی و .... میبینیم که همین چند تا رباعی خیام به بیشترین زبان دنیا ترجمه شده و شناخته شده تر هست.خیام حرفی رو که حافظ تو یه غزل میگفته یا سعدی تو یه حکایت یا مولوی تو یه مثنوی توی 4 مصراع بیان میکرده.

هیچ کس از زبان برنده ی خیام در امان نبوده.راستی و پاکی در اشعارش نمایان هست.سیاستش راستی بوده اما حافظ نه.

شیخ ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت

افرین بر نظر پاک خطا پوشش باد

 

خیلی زیبا میگه حافظ اما زیبا تر این نیست که خیام میگه:

 

شیخی به زنی فاحشه گفتا مستی

هر لحظه به دام دگری پا بستی

گفتا شیخا هر انچه گویی هستم

ایا تو چنانکه می نمایی هستی؟

 

حافظ از حکومت ناراضی بوده و به صورت اعتراضی شهر گفته و زمانی که حاکم عوض میشه و فرد مورد علاقه ی حافظ میاد سر کار در مدح او شعر میسراید و حتی به دربار میره اما حاکم اون رو قبول نمیکنه.

در صورتی که خیام بسیار مورد توجه دربار بوده و حاکم زمانه به اون رسیدگی میکرده.

من بیشتر از هر سبک شعر رباعی رو دوست دارم و شاید این خودش دلیلی شده بر علاقه ام به خیام.اما حرف هایی که توی 4 مصراع میگه حرف هایی هست که ما یه عمر توی دلمون بوده و نتونستیم تو چندین سال به زبون بیاریم.

 

البته اینا رو میشه جزو سلیقه ی شخصی افراد در نظر گرفت اما به نظر من برتری خیام بر دیگران شاعران ایرانی کاملا مشهود است.باز هم میگم نظر شخصیم هست اما من بعد از خیام سعدی رو خیلی دوست دارم.حتی اون هم جایگاه بزرگتری داره نسبت به حافظ...

  • Like 3
لینک به دیدگاه
در بزرگ بودن حافظ هیچ شکی نیست.اما با وجود دیوان حافظ،بوستان و گلستان سعدی،دیوان شمس مولانا،شاهنامه ی فردوسی و .... میبینیم که همین چند تا رباعی خیام به بیشترین زبان دنیا ترجمه شده و شناخته شده تر هست.خیام حرفی رو که حافظ تو یه غزل میگفته یا سعدی تو یه حکایت یا مولوی تو یه مثنوی توی 4 مصراع بیان میکرده.

هیچ کس از زبان برنده ی خیام در امان نبوده.راستی و پاکی در اشعارش نمایان هست.سیاستش راستی بوده اما حافظ نه.

شیخ ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت

افرین بر نظر پاک خطا پوشش باد

 

خیلی زیبا میگه حافظ اما زیبا تر این نیست که خیام میگه:

 

شیخی به زنی فاحشه گفتا مستی

هر لحظه به دام دگری پا بستی

گفتا شیخا هر انچه گویی هستم

ایا تو چنانکه می نمایی هستی؟

 

حافظ از حکومت ناراضی بوده و به صورت اعتراضی شهر گفته و زمانی که حاکم عوض میشه و فرد مورد علاقه ی حافظ میاد سر کار در مدح او شعر میسراید و حتی به دربار میره اما حاکم اون رو قبول نمیکنه.

در صورتی که خیام بسیار مورد توجه دربار بوده و حاکم زمانه به اون رسیدگی میکرده.

من بیشتر از هر سبک شعر رباعی رو دوست دارم و شاید این خودش دلیلی شده بر علاقه ام به خیام.اما حرف هایی که توی 4 مصراع میگه حرف هایی هست که ما یه عمر توی دلمون بوده و نتونستیم تو چندین سال به زبون بیاریم.

 

البته اینا رو میشه جزو سلیقه ی شخصی افراد در نظر گرفت اما به نظر من برتری خیام بر دیگران شاعران ایرانی کاملا مشهود است.باز هم میگم نظر شخصیم هست اما من بعد از خیام سعدی رو خیلی دوست دارم.حتی اون هم جایگاه بزرگتری داره نسبت به حافظ...

با علاقه و سليقه شخصي كاري ندارم؛ اگه به سليقه باشه من فردوسي و خيام رو از همه بيشتر دوست دارم (خودتم ميدوني فكر كنم)، اونقدر كه از شعرشون گذشتم وارد زندگيشون شدم!! تقريبا هر روز خيام ميخونم، تكراريم نميشه واسم

بحث من اينه كه هر كسي رو بايد تو جايگاه و شرايط خودش ديد و سنجيد؛ رباعي و غزل و حماسه و... هر كدوم مختصات خودشو داره؛ و ديگه اينكه خيام شعراش در خفا گفته شده؛ يه بخشي از راستي و صراحت و تند و تيز بودنش به همين برميگرده؛ اينكه مورد حمايت دربار بوده، بخاطر شاعر بودنش نبوده، بخاطر علمش (بخصوص نجوم) بوده؛ اگه علني اون رباعياتو ميگفت، زنده نميذاشتن بمونه؛ همونطور كه بعد از مرگش از لعنش دريغ نكردن خيليا.... من اصلا حرفي نزدم از اينكه كي بهتر از كيه

  • Like 2
لینک به دیدگاه
با علاقه و سليقه شخصي كاري ندارم؛ اگه به سليقه باشه من فردوسي و خيام رو از همه بيشتر دوست دارم (خودتم ميدوني فكر كنم)، اونقدر كه از شعرشون گذشتم وارد زندگيشون شدم!! تقريبا هر روز خيام ميخونم، تكراريم نميشه واسم

بحث من اينه كه هر كسي رو بايد تو جايگاه و شرايط خودش ديد و سنجيد؛ رباعي و غزل و حماسه و... هر كدوم مختصات خودشو داره؛ و ديگه اينكه خيام شعراش در خفا گفته شده؛ يه بخشي از راستي و صراحت و تند و تيز بودنش به همين برميگرده؛ اينكه مورد حمايت دربار بوده، بخاطر شاعر بودنش نبوده، بخاطر علمش (بخصوص نجوم) بوده؛ اگه علني اون رباعياتو ميگفت، زنده نميذاشتن بمونه؛ همونطور كه بعد از مرگش از لعنش دريغ نكردن خيليا.... من اصلا حرفي نزدم از اينكه كي بهتر از كيه

 

اما محافظه کار بودن حافظ از اشعارش معلومه.اینو نمیشه انکار کرد نوشی.درسته شاید مقایسه از لحاظ سبک شعر درست نباشه.اما از بعضی نظرها میشه مقایسه کرد فکر میکنم

  • Like 2
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...