The Idealist 1526 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 مرداد، ۱۳۹۰ به نام خدا حرف های دل و دست نوشته های خودم که طی تنهایی هایم نوشته ام را اینجا می گذارم ، تا خطی شود بر تارک روزگار .... 8 لینک به دیدگاه
The Idealist 1526 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 1 مرداد، ۱۳۹۰ برای من حتی یک نگاه تو کافیست نگاهی که برقش دوست داشتن را برایم معنا کند حتی اگر ترکم کنی با خاطراتت زنگی می کنم ترس من از روزیست که خاطراتت را هم از من بگیری ..... 7 لینک به دیدگاه
The Idealist 1526 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 1 مرداد، ۱۳۹۰ صدای وزش نسیم گوشم را نوازش می داد آنگاه که موهایم در اثر این نسیم به خود می پیچیدند ، شوری تازه در دلم به پا می شد من نیز آرام روی صندلی خود در بالکن تکیه داده بودم و در حالی که قهوه نسبتا داغی در دست داشتم ، زیبایی های آسمان و چشمک ستارگان را تماشا می کردم ، گویی در جهان دیگری بودم که ناگهان بویی آرامش مرا بهم ریخت ! بوی سوختن غذایم بود که مرا دوباره به این جهان مادی برگرداند .... 7 لینک به دیدگاه
The Idealist 1526 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 1 مرداد، ۱۳۹۰ امروز میخوا هم نقاشی روی دفتر دلم بکشم ، قلمم خاطرات تو و به رنگ چشمان توست با این حال ، اگر از پیشم بروی ، نقاشی دارم که گاه گاهی به آن نگاهی میندازم هر چند جای این نقاشی دلم را آزرده می کند ولی این رنج را می پذیرم ... 7 لینک به دیدگاه
The Idealist 1526 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 شهریور، ۱۳۹۰ خدایا ، امروز دل شکسته ام دوباره شکست ! خرد شد ، ولی هیچ کس صدایش را نشنید ، از مردم ناراحت نیستم که چرا صدای دل شکسته ام را نشنیدند ! خدایا ، از تو ناراحتم که صدای دل شکسته ام را شنیدی و کاری نکردی ! 6 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده