Ha.Mi.D 8376 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 تیر، ۱۳۹۰ تا حالا شده به چیزی اعتقاد داشته باشین و حتی متعصب هم باشین اما بعد از گذشت زمانی و کسب اگاهی راجع به اون نظرتون کاملا برگرده و از اون زده بشین؟یا برعکس آگاهی که بدست میارین باعث بشه که به چیزی که قبلا اعتقاد نداشتین اعتقاد پیدا کنین و ازش دفاع کنید یه جورایی دچار انقلاب فکری بشین و اینکه دوست دارم با صداقت به این سوال جواب بدین که بعد از اون انقلاب فکری چه نظری درباره ی خودتون پیدا کردین؟ممکنه بعضی ها خودشون رو نادان تصور کنن که یه زمانی پیرو چیزی بودن که الان هیچ اعتقادی ندارن یا هر صفت دیگه ای.به کسی برنخوره نادان رو مثال زدم و سوال اخر اینکه بعد از انقلاب فکری نظرتون راجع به کسای دیگه که مثل قبلا شما فکر میکنن(در زمان حال) چی هست؟به چه چشمی بهشون نگاه میکنید.آیا به اونا هم این فرصت رو میدین که با کسب اگاهی به اشتباهشون پی ببرن؟یا نه به محض تغییر خودتون انگشت اتهام رو به سمت اونا دراز میکنید؟ایا این فکر رو میکنید که شاید قبلا درست فکر میکردین و الان دارین اشتباه میکنید؟ مبنا تغییراتی هست که بر اساس کسب اگاهی های بیشتر صورت گرفته نه تغیرات کورکورانه 13 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 تیر، ۱۳۹۰ بله. من چنین حالتی رو داشتم. سالهای سال بعنوان یک فرد هیئتی و مذهبی فعال بودم اما با ورود به دنیای مجازی و بالارفتن میزان تحصیلاتم تغییرات عجیبی در ذهنیتم پدید امد که هنوز هم ادامه داره و هر روز افقهای جدیدی از اندیشه های نو در ذهنم پدیدار میشه. 9 لینک به دیدگاه
Ha.Mi.D 8376 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 تیر، ۱۳۹۰ بله. من چنین حالتی رو داشتم. سالهای سال بعنوان یک فرد هیئتی و مذهبی فعال بودم اما با ورود به دنیای مجازی و بالارفتن میزان تحصیلاتم تغییرات عجیبی در ذهنیتم پدید امد که هنوز هم ادامه داره و هر روز افقهای جدیدی از اندیشه های نو در ذهنم پدیدار میشه. از استاتر خواهش میکنم اون خط اخر در مورد اون تذکرشان را پاک کنند چون خود این جمله تحقیر مخاطب به حساب میاد. منظورم این جمله هست: احترام [/url]به نظرات دیگران فراموش نشه و توهین نکنیم به هم پس از پاک کردن اون من هم این تذکر را حذف خواهم کرد. با تشکر خودم هم دوست نداشتم اون جمله رو بیارم اما با بجث هایی که در تاپیک قبلیم صورت گرفت فکر کردم برای اینکه با ارامش جلو بریم اون جمله رو بگم.به هر حال به خاطر اینکه به جمله ی خودم عمل کرده باشم و برای اححترام به نظر شما پاکش کردم. 5 لینک به دیدگاه
Ha.Mi.D 8376 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 تیر، ۱۳۹۰ بله. من چنین حالتی رو داشتم. سالهای سال بعنوان یک فرد هیئتی و مذهبی فعال بودم اما با ورود به دنیای مجازی و بالارفتن میزان تحصیلاتم تغییرات عجیبی در ذهنیتم پدید امد که هنوز هم ادامه داره و هر روز افقهای جدیدی از اندیشه های نو در ذهنم پدیدار میشه. از استاتر خواهش میکنم اون خط اخر در مورد اون تذکرشان را پاک کنند چون خود این جمله تحقیر مخاطب به حساب میاد. منظورم این جمله هست: احترام [/url]به نظرات دیگران فراموش نشه و توهین نکنیم به هم پس از پاک کردن اون من هم این تذکر را حذف خواهم کرد. با تشکر جالا میشه سوال ها رو هم جواب بدین؟بعد از اون تغییرات چه فکری راجع به خود و افراد دیگه که دارای ان طرز فکر قبلی شما هستن میکنید؟ 5 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 تیر، ۱۳۹۰ جالا میشه سوال ها رو هم جواب بدین؟بعد از اون تغییرات چه فکری راجع به خود و افراد دیگه که دارای ان طرز فکر قبلی شما هستن میکنید؟ از اینکه تونستم افقهای جدیدی از اندیشه های ناب رو ببینم خیلی خوشحالم. در مورد اون افراد هم , سه دسته خاص رو میتونم ببینم. دسته اول که قربانی تلقینات مربیان خود شده اند و هنوز هم متوجه نیستند. دسته دوم که بین دوراهی شک و یقین گیر کرده اند و درجا میزنند. دسته سوم که اون پیش فرضها رو وحی منزل تلقی میکنند و به انسانهای دگم تبدیل شده اند. این دسته از انسانها جهالت را با عناد و خود مطلق بینی در هم امیخته اند و خیلی خطرناکند. دلیل عقب ماندگی اکثر جوامع فعلی بعلت کثرت چنین انسانهایی است که هیچ رقم نمیشه اونا را آگاه کرد. 5 لینک به دیدگاه
شقایق31 40377 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 تیر، ۱۳۹۰ من تقریبا 167 درجه فکرم عوض شد موقتی به گذشته فکر میکنم گاهی از اعتقاداتی که چشم بسته قبول میکردم خندم میگیره و الان هم کسایی و که میبینم که مثل اون موقع منن تاسف میخورم گاهیمیحرفم باهاشون ولی هیچ تاپیری نداره تا خودشون بخوان به نتیجه برسن نمیدونم والا ولی گاهی فکر میکنم نکنه شاید اونا درست میگن 9 لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 تیر، ۱۳۹۰ اون انقلابی که مد نظرم هس وباید تو وجودم شکل بگیره نه هنوز بایدها و نبایدها و شک و تردید هایی دارم 11 لینک به دیدگاه
Ha.Mi.D 8376 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 تیر، ۱۳۹۰ اون انقلابی که مد نظرم هس وباید تو وجودم شکل بگیره نههنوز بایدها و نبایدها و شک و تردید هایی دارم خب میشه بگی توی اعتقادت دچار شک شدی؟یا اینکه به چیزی که قبلا اعتقاد نداشتی داری فکر میکنی که شاید راست باشه 4 لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 تیر، ۱۳۹۰ خب میشه بگی توی اعتقادت دچار شک شدی؟یا اینکه به چیزی که قبلا اعتقاد نداشتی داری فکر میکنی که شاید راست باشه نه اگه بخوام با خودم رو راست باشم من اون مرز اعتقادی خودمو که توش هم راحتتر هستم هم توجیه شده پیدا کردم اعتقاداتم هم که واقعا بهش پایبند باشم به تعداد انگشتان یه دست نمیرسه اما تو تعامل با جامعه دچارمشکل هستم با تناقضاتی که وجود داره 5 لینک به دیدگاه
*Sanaz* 10640 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 تیر، ۱۳۹۰ تقریبا،دچار انقلاب فکری شده ام. در گذشته هیچوقت فکر نمیکردم یکسری چیزها را کنار بذارم،چون واقعا میترسیدم. اما آرامش الان را به هیچ وجه با گذشته ام عوض نمیکنم. در گذشته همش احساس بدبختی و التماس داشتم. انگار باید همه چیز را از آسمان گدایی میکردم. اما امروز فهمیدم که اساس تلاش خودمه بدون نیاز به هیچ نیروی ماورالطبیعه. 7 لینک به دیدگاه
Ha.Mi.D 8376 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 تیر، ۱۳۹۰ نه اگه بخوام با خودم رو راست باشم من اون مرز اعتقادی خودمو که توش هم راحتتر هستم هم توجیه شده پیدا کردم اعتقاداتم هم که واقعا بهش پایبند باشم به تعداد انگشتان یه دست نمیرسه اما تو تعامل با جامعه دچارمشکل هستم با تناقضاتی که وجود داره خب دلیل به وجود اومدن اون تناقضات رو چی میدونی و اینکه چرا حالا دچار شک و تردید شدی؟ 3 لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 تیر، ۱۳۹۰ تقریبا،دچار انقلاب فکری شده ام.در گذشته هیچوقت فکر نمیکردم یکسری چیزها را کنار بذارم،چون واقعا میترسیدم. اما آرامش الان را به هیچ وجه با گذشته ام عوض نمیکنم. در گذشته همش احساس بدبختی و التماس داشتم. انگار باید همه چیز را از آسمان گدایی میکردم. اما امروز فهمیدم که اساس تلاش خودمه بدون نیاز به هیچ نیروی ماورالطبیعه. دقیقا این مرحله کنار گذاشتن بعضی عقاید خیلی خیلی سخته منم این دوره رو طی کردم مثل درد متولد شدن دوباره می مونه 3 لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 تیر، ۱۳۹۰ خب دلیل به وجود اومدن اون تناقضات رو چی میدونیو اینکه چرا حالا دچار شک و تردید شدی؟ جامعه متناقض با ادمای متناقض و رفتاهای متناقض با گفتار متناقض 3 لینک به دیدگاه
Ha.Mi.D 8376 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 تیر، ۱۳۹۰ تقریبا،دچار انقلاب فکری شده ام.در گذشته هیچوقت فکر نمیکردم یکسری چیزها را کنار بذارم،چون واقعا میترسیدم. اما آرامش الان را به هیچ وجه با گذشته ام عوض نمیکنم. در گذشته همش احساس بدبختی و التماس داشتم. انگار باید همه چیز را از آسمان گدایی میکردم. اما امروز فهمیدم که اساس تلاش خودمه بدون نیاز به هیچ نیروی ماورالطبیعه. از چی میترسیدی که نمیتونستی یک سری چیزها رو کنار بذاری؟ یعنی دلیل آرامش الان رو بی اعتقادی میدونی؟یا وابسته نبودن؟ میگی اصل تلاش خودته بدون نیاز به هیچ نیروی ماوراالطبیعه، یعنی وقتی دچار یه مشکل میشی.نمیگی خدایا کمکم کن؟نیاز به کمک یه نیروی مافوق بشر پیدا نمیکنی؟ 3 لینک به دیدگاه
Ha.Mi.D 8376 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 تیر، ۱۳۹۰ جامعه متناقضبا ادمای متناقض و رفتاهای متناقض با گفتار متناقض یعنی دلیل وجود شک در تو تناقض در جامعه هست؟به این دلیل به اعتقادت شک کردی؟ 3 لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 تیر، ۱۳۹۰ یعنی دلیل وجود شک در تو تناقض در جامعه هست؟به این دلیل به اعتقادت شک کردی؟ بحث رفت رو روانشناسی سارا -افشار به اعتقاداتم شک ندارم به اِعمال اونا تو جامعه در لابلای تعاملات اجتماعیم شک کردم طرف میاد میگه من 2 لینک به دیدگاه
Ha.Mi.D 8376 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 تیر، ۱۳۹۰ بحث رفت رو روانشناسی سارا -افشاربه اعتقاداتم شک ندارم به اِعمال اونا تو جامعه در لابلای تعاملات اجتماعیم شک کردم طرف میاد میگه من سارا جان من میخوام به این برسم که آیا این شکی که در تو به وجود اومده و گفتی تقریبا یه انقلاب فکری در جریان هست دلیلش تناقضاتی هست که در جامعه دیدی؟ 3 لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 تیر، ۱۳۹۰ سارا جان من میخوام به این برسم که آیا این شکی که در تو به وجود اومده و گفتی تقریبا یه انقلاب فکری در جریان هست دلیلش تناقضاتی هست که در جامعه دیدی؟ ولش کن اصلا همه چی خوبه منم تو قلب سوئیس دارم قدم میزنم 3 لینک به دیدگاه
Ha.Mi.D 8376 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 تیر، ۱۳۹۰ ولش کن اصلا همه چی خوبه منم تو قلب سوئیس دارم قدم میزنم نه.منظورم اون نبود.میخوام بدونم انقلاب فکریت در اثر رفتار بقیه بوده؟یا نه اگاهی که کسب کردی؟ مگه تو به مردم اعتقاد داشتی که با دیدن تناقض رفتار اونا در جامعه از اعتقادت برگردی؟ 3 لینک به دیدگاه
bpcom 10070 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 مرداد، ۱۳۹۰ من انقلاب فکری نداشتم ولی تحول داشتم چیزایی بوده که فکر میکردم درسته ولی نه کورکورانه و از روی تعصب بعد بالارفتن سطح تحصیل و برخوردهای اجتماعیم در درست بودنشون شک کردم و بعضیاشونم از ذهنم ریختم بیرون. نه اینکه فکر کنم غلطه بلکه به نظرم اومد که نیاز به اصلاح و تعدیل دارند مثل خیلی از قوانین مثلا اسلامی حاکم بر ذهن و فکر مردم و جامعه . پس چون دیدم نمیشه اونا رو تعدیلشون کرد ، دور ریختمشون و عقاید دیگه ای با دیدی بازتر ( به قول خودم ) رو جایگزینشون کردم. 4 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده