*Mahla* 3410 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 تیر، ۱۳۹۰ فیلیپ کاتلر (Philip Kotler) بدون تردید مطرح ترین چهره آکادمیک فعلی دنیا در حوزه مدیریت بازاریابی (Marketing Management) محسوب می شود. «کاتلر» با تالیف چندین متن درسی معتبر در زمینه دانش بازاریابی، جزو مشهورترین و معتبرترین نام ها برای اکثریت قاطع از دانشجویان مدیریت و اقتصاد در سراسر دنیا به حساب می آید. کاتلر علاوه بر تالیف کتاب ها و مقالات متعدد در حوزه های مرسوم بازاریابی (بازاریابی اقتصادی)، مباحثی را نیز در زمینه یک مفهوم متناظر و خلاقانه، یعنی «بازاریابی اجتماعی» مطرح نموده است. همان طور که در «بازاریابی اقتصادی»، هدف اصلی به کارگیری چارچوب های تحلیلی علمی برای دستیابی به سود اقتصادی هر چه بیشتر می باشد، در «بازاریابی اجتماعی» نیز دستیابی به منافع اجتماعی هر چه بیشتر مدنظر قرار دارد؛ بنابراین «بازاریابی اجتماعی»، به تجزیه و تحلیل علمی برای افزایش بهره وری فعالیت های مختلف اجتماعی می پردازد؛ ضمن آنکه بر فعالیت های گروه های خیریه با هدف کمک به فقرا تمرکز دارد. نقطه اوج طرح ایده بازاریابی اجتماعی (Social Marketing) ۱ توسط «کاتلر»، به نگارش کتابی در این زمینه در سال ۲۰۰۹ مربوط می شود ؛ کتابی که نخستین قسمت از ترجمه آن در پیش روی خوانندگان محترم روزنامه دنیای اقتصاد قرار گرفته و قسمت های بعدی آن نیز به صورت هفتگی (در روزهای چهارشنبه هر هفته) در صفحه اندیشه روزنامه دنیای اقتصاد منتشر خواهد شد. گروه مترجم این کتاب، امید فراوان دارند که ترجمه کتاب هایی از این دست بتواند در درجه اول ایده هایی جدید در راستای افزایش بهره وری گروه های خیریه ایرانی فراهم ساخته و در درجه بعد مورد استفاده مدیران اجرایی کشور واقع شود: ساعت ۵ صبح، چیپو، دختر ۱۳ ساله زیمبابوه ای، ۳ کیلومتر برای آوردن آب پیاده روی می کند تا عطش چهار خواهر و برادر کوچک تر از خود را فرونشاند؛ در حالی که می اندیشد امروز از کجا باید غذایی برای آنها فراهم کند. همچنین، او باید تا پیش از ظهر برادر ۵ ساله خود را که یک هفته است اسهال دارد، به درمانگاهی در ۴ کیلومتری خانه ببرد. پدر و مادر چیپو چند ماه پیش در اثر بیماری ایدز از دنیا رفته اند. او نمی تواند به مدرسه رفتن و درس خواندن فکر کند. مهم ترین دغدغه او نجات خواهران و برادرانش است. در همین لحظه و صدها کیلومتر آن طرف تر، جیم، بعد از مدت ها به طور اتفاقی سوزان را داخل یک پمپ بنزین در شهر نیووارک در ایالت نیوجرسی آمریکا ملاقات می کند. او از دیدن بدن نحیف سوزان در یک لباس مندرس متحیر شده است. سوزان سکوت را می شکند و توضیح می دهد که مدتی است به اندازه کافی غذا نمی خورد، چون پول کافی برای خرید غذا ندارد. ۳ سال پیش، یک راننده مست با سوزان تصادف کرد و تعدادی از استخوان های بدن او در اثر تصادف شکست. او چند ماه را در بیمارستان گذراند و وقتی به خانه برگشت، شوهرش او را طلاق داده بود. اکنون، سوزان با نفقه ۷۰۰ دلاری که دادگاه برایش تعیین کرده است و ژتون غذای ۶۰ دلار در ماه زندگی می کند. او برای حمایت های از کار افتادگی درخواست داد؛ اما به او گفتند که واجد شرایط نیست. سوزان به دنبال کارهای نیمه وقت هم رفته است؛ اما، کارفرماها وقتی چشمشان به عصا و راه رفتن لنگان لنگان او می افتد، از استخدام او منصرف می شوند. جیم وقتی قدری بیشتر با سوزان صحبت می کند، درمی یابد که او ۴۳۰ دلار بابت اجاره خانه می پردازد؛ قبض آب و برق او ۹۰ دلار در ماه می شود و ۶۰ دلار هم بابت قبض تلفن می پردازد. به علاوه، مجبور است ماهانه ۷۰ دلار بابت حق ویزیت پزشک و دارو صرف کند. ۴۰ دلار در ماه هم قبض گاز او می شود. با این حساب، وقتی در اواسط ماه ژتون های غذایش تمام می شود، تنها ۱۰ دلار برایش باقی مانده است که تا آخر ماه صرف خورد و خوراک کند. سوزان، در حالی که سعی می کند جلوی اشک هایش را بگیرد ادامه می دهد که پول کافی برای تهیه صابون و شامپو ندارد و نمی تواند به اندازه کافی استحمام کند. سرنوشت غم انگیز چیپو و سوزان برای بسیاری از ما آشنا است. ما آثار گرسنگی، بیکاری و بی خانمانی را می بینیم. ما درباره روستاییانی که باید ساعت ها برای دسترسی به خدمات بهداشتی و درمانی یا آب سالم پیاده روی کنند شنیده ایم. می دانیم مادرانی وجود دارند که فرزندانشان در خردسالی در اثر اسهال می میرند و مادرانی هستند که در هنگام زایمان از دنیا می روند. ما بسیار شنیده ایم که تعداد زیادی از مردم دنیا از بیماری های سل، مالاریا و ایدز رنج می برند. بسیاری از ما از این وضعیت ناراحت هستیم و می خواهیم در حد توان خود کاری انجام دهیم. اما، برای قدم برداشتن در مسیر درست، ابتدا باید شناخت کافی از خود مساله پیدا کنیم. در این نوشتار می خواهیم نگاهی دوباره به مساله جهانی فقر بیندازیم و به اجمال بررسی کنیم که تعریف فقر چیست؟ چه تعداد فقیر در دنیا وجود دارد؟ پراکندگی فقرا در زمین چگونه است؟ ریشه های فقر چیست؟ و فقر چگونه بر زندگی سایر ساکنان زمین اثر می گذارد؟ ● چه کسانی فقیرند و تعدادشان چقدر است؟ دولت ها به دلایل مختلفی علاقه مند به اندازه گیری فقر هستند. یکی از مهم ترین هدف ها این است که می خواهند درصد فقرا در کل جمعیت را بدانند و روند تغییرات آن در طول زمان را ردیابی کنند. همچنین، می خواهند درصد فقر در گروه های مختلف اجتماعی را بدانند تا با استفاده از این اطلاعات، مسیر راهبردهای کاهش فقر را تعیین کنند. برای به دست آوردن دقیق آمار فقر، ابتدا باید تعریف روشنی از فقر داشته باشیم: از نظر بانک جهانی، فردی فقیر تلقی می شود که درآمد وی برآورده کننده نیازهای اولیه زندگی نباشد. اصطلاحا، این سطح از درآمد «خط فقر» نامیده می شود. از آنجایی که نیازهای اولیه در زمان ها و جوامع مختلف متفاوت هستند، خط فقر نیز بسته به زمان و مکان متفاوت خواهد بود. هر کشور خط فقر را متناسب با سطح توسعه یافتگی، هنجارها و ارزش های اجتماعی خود تعیین می کند. اطلاعات مربوط به مصرف و درآمد خانوارها نیز با آمار گیری از اطلاعات اقتصادی آنها به دست می آید که در بیشتر کشورها به صورت منظم انجام می شود. هنگامی که می خواهیم وضعیت فقر را در سطح جهانی بررسی کنیم، به مرجع یکسانی برای تعریف و اندازه گیری نیاز داریم. از سال ۲۰۰۵، بانک جهانی خط فقر مرجع را برای «فقر مطلق» و «فقر متوسط»، به ترتیب ۲۵/۱ و ۲ دلار برای هر نفر در روز در نظر گرفته است. ۲ «جفری ساکس» (Jeffry Sachs, ۲۰۰۵) در کتاب «پایان فقر»، بین سه سطح از فقر تمایز قائل می شود که عبارتند از؛ «فقر مطلق»، «فقر متوسط» و «فقر نسبی». فقر مطلق (extreme poverty): خانوارهایی که نمی توانند نیازهای اولیه برای بقا را برآورده کنند در «فقر مطلق» هستند. آنها به طور مستمر گرسنگی می کشند، به نظام بهداشت و درمان دسترسی ندارند، از نعمت آب آشامیدنی سالم و سیستم بهداشتی تخلیه فاضلاب محرومند، نمی توانند هزینه های آموزش را برای بخشی یا همه فرزندانشان تامین کنند و شاید از سرپناه ابتدایی یا پوشاک نیز محروم باشند. ۳ بر اساس آمار بانک جهانی در سال ۲۰۰۵، جمعیت افرادی که در فقر مطلق زندگی می کنند، ۴/۱ میلیارد نفر برآورد شده است. این افراد سطح درآمدی کمتر از ۲۵/۱ دلار در روز دارند.۴ فقر متوسط (moderate poverty): افرادی که به طور نامطمئنی قادر به تامین نیازهای اولیه خود هستند، در این دسته قرار می گیرند. آنها مجبورند از موهبت هایی مانند آموزش و نظام بهداشت و درمان که بسیاری از خوانندگان این کتاب از آنها بهره مندند، چشم پوشی کنند. کوچک ترین بداقبالی، مانند بیماری، از دست دادن شغل، بلایای طبیعی، خشکسالی یا تورم، می تواند بقای آنها را به خطر بیندازد و آنها را به سمت فقر مطلق سوق دهد. بنابر تعریف بانک جهانی، افرادی که درآمد آنها بین ۲۵/۱ تا ۲ دلار در روز است در این دسته قرار می گیرند و جمعیت آنها در سرتاسر جهان، ۶/۱ میلیارد نفر تخمین زده می شود.۵ فقر نسبی (relative poverty): خانواری به طور نسبی فقیر قلمداد می شود که «سطح درآمد اعضای آن، پایین تر از یک نسبت مشخص از متوسط درآمد ملی» باشد. برای مثال، خط «فقر نسبی» را می توان برخورداری از درآمدی کمتر از ۲۰ درصد متوسط درآمد سرانه یک کشور تعیین نمود. با این تعریف، افرادی ممکن است در یک کشور ثروتمند فقیر محسوب شوند که با معیار فقر مطلق، فقیر نیستند. در واقع شاخص «فقر نسبی»، به نوعی می تواند نشان دهنده نحوه توزیع درآمد در کشورهای مختلف نیز باشد. «جفری ساکس» در این مورد می گوید: «در کشوری با سطح درآمد بالا، فردی که به طور نسبی فقیر است، دسترسی اندکی به کالاهای فرهنگی، تفریح و سرگرمی و همچنین، به خدمات درمانی و آموزشی باکیفیت و سایر پیش نیازهای حرکت به سطوح بالای اجتماعی دارد».۶ خانوارهای مبتلا به فقر نسبی، معمولا کمتر مورد توجه قرار می گیرند، زیرا تمرکز اصلی بر روی حل مشکلات فقرای مطلق و متوسط است که به طور آشکاری در رنج هستند. با وجود اینکه هیچ برآورد رسمی از جمعیت افراد به طور نسبی فقیر در دنیا وجود ندارد، تعجب برانگیز نخواهد بود اگر جمعیت آنها را یک میلیارد نفر تخمین بزنیم تا در مجموع، برآورد جمعیت فقرا در جهان به ۴ میلیارد نفر برسد. یعنی اکثریت ساکنان زمین! ● پراکندگی فقرا در زمین چگونه است؟ بیش از ۹۰ درصد از فقرای مطلق، در سه منطقه جهان زندگی می کنند: منطقه زیر صحرای آفریقا، شرق آسیا و جنوب آسیا. جدول ۱، درصد فقرای مطلق جهان را به تفکیک کشور نشان می دهد. همانطور که مشاهده می شود، ۲۴/۸۴ درصد از کل فقرای جهان در ۱۰ کشور ساکن هستند و تقریبا دو سوم آنها (۶۳ درصد) در هند و چین زندگی می کنند. برای فهمیدن اینکه یک کشور تا چه اندازه فقیر است، بهتر است نگاه کنیم که چه درصدی از جمعیت آن کشور در زیر خط فقر زندگی می کنند. جدول ۲ این شاخص را برای کشورهایی که بالاترین رتبه را در دنیا دارند نشان می دهد. بر اساس این آمار، ۲۸ کشور وجود دارند که بیش از۵۰ درصد جمعیت آنها زیر خط فقر نسبی زندگی می کنند. همانطور که ملاحظه می شود، ۷۰ درصد این کشورها در قاره آفریقا هستند. ممکن است متعجب شوید اگر بدانید که تنها ۲۵ درصد مردم هند و ۱۰ درصد مردم چین زیر خط فقر هستند، در حالی که این رقم در ایالات متحده ۱۲ درصد است! ● ریشه های پدیده فقر در جهان چیست؟ همان طور که از تعریف فقر پیداست، یک انسان فقیر از حداقل درآمد لازم برای برآوردن نیازهای اولیه خود محروم است؛ بنابراین، معنای گستردگی فقر در یک روستا، شهر، استان، کشور یا یک قاره، توسعه نیافتگی اقتصادی آن منطقه است. اینکه چرا فقر در برخی از کشورها بسیار گسترده است و این مناطق در مسیر توسعه اقتصادی و رهایی از فقر قرار نمی گیرند، همواره موضوع پژوهش های علمی بوده است. نتایج این پژوهش ها به طور مستقیم روی طراحی و اجرای برنامه های کاهش فقر اثر می گذارد. مهم ترین ریشه های گستردگی فقر در برخی از مناطق جهان را می توان در چند دسته اصلی خلاصه کرد: بیماری، عوامل محیطی، عوامل اجتماعی، برنامه ریزی خانوادگی و مدیریت اقتصادی کشور. در زیر، به اختصار به بررسی هر یک از این عوامل می پردازیم. ▪ فقر سلامت: این مشکل می تواند ناشی از عدم دسترسی به خدمات بهداشت و درمان، تغذیه ناکافی، فعالیت های بدنی ناکافی، بیماری های مزمن، افسردگی حاد، اعتیاد به مواد مخدر، برنامه واکسیناسیون ناقص یا شیوع بیماری هایی مانند ایدز، مالاریا و سل باشد. ▪ عوامل نامناسب محیطی: عواملی مانند فرسایش خاک که به ناباروری خاک می انجامد، برداشت بیش از اندازه از مراتع، کاشت بیش از اندازه محصولات کشاورزی، جنگل زدایی، بلایای طبیعی، خشکسالی، آلودگی آب و تغییرات آب و هوایی از این دسته اند. ▪ آموزش: فقر آموزش همگانی در یک منطقه، به ناتوانی افراد جامعه در ایجاد تغییر و رهایی از فقر می انجامد. خود کمبود آموزش نیز به نوعی معلول فقر است؛ بنابراین گسترش آموزش در مناطق فقیر، جزو کلیدی ترین برنامه های کاهش فقر محسوب می شود. علاوه بر کمبود زیرساخت های نظام جامع آموزشی در کشورهای فقیر، عدم توسعه آموزش در برخی مناطق می تواند ناشی از جلوگیری خانوارها از تحصیل فرزندان، به منظور کار در مزارع و کسب و کارهای خانوادگی باشد. ▪ کمبود زیرساخت ها و خدمات اولیه: فراهم نبودن زیرساخت هایی چون راه مناسب، امنیت عمومی، سیستم قضایی مطمئن، آب آشامیدنی سالم، برق، و... نه تنها جزئی از فقر و محصول توسعه نیافتگی یک کشور هستند، بلکه خود مانعی برای خروج یک کشور از «تله فقر» و حرکت در مسیر سرمایه گذاری، توسعه کسب و کار و رشد اقتصادی است و می توان این کمبودها را به عنوان یکی از عوامل فروماندن یک کشور در چرخه شوم فقر دانست. ▪ نقص در برنامه ریزی خانوادگی: رشد فزاینده جمعیت، بدون اینکه تناسبی با شرایط اقتصادی یک کشور داشته باشد، می تواند به ثابت ماندن یا کاهش درآمد سرانه جامعه و در نتیجه، فرورفتن در گرداب فقر بیانجامد. عوامل مختلفی مانند ناآگاهی از روش های کنترل بارداری، باورهای فرهنگی و رقابت های قومی و قبیله ای می توانند در بروز این پدیده خیل باشند. ▪ مدیریت ضعیف اقتصادی: بدون شک، دولت ها نقش بی بدیلی در ایجاد و گسترش فقر یا حرکت به سمت توسعه اقتصادی و رها شدن از تله فقر را دارند. سیاستگذاری های اقتصادی دولت می تواند یک محیط امن را برای سرمایه گذاری و توسعه کسب و کار فراهم کند یا در مقابل، با اتخاذ سیاست های نادرستی مانند افزایش لجام گسیخته مخارج و ایجاد تورم شدید، به تشدید شکاف طبقاتی و گسترش فقر بینجامد. علاوه بر اینها، تحولات چند سال اخیر در دنیا باعث به خطر افتادن بیشتر تامین غذا، افزایش قیمت جهانی غذا و در نتیجه، رنج بیشتر فقرا گردیده است. مهم ترین این تغییرات عبارتند از: ▪ افزایش قیمت جهانی انرژی: در گذشته، اقتصاد جهان با نفت ارزان اداره می شد، اما رسیدن قیمت نفت به بشکه ای ۱۴۰ دلار در سال ۲۰۰۸، به یک باره باعث افزایش هزینه های حمل و نقل، غذا و سایر کالاها و خدمات مرتبط گردید. درست است که به تدریج قیمت نفت کاهش یافت، اما قیمت تثبیت شده نفت بسیار فراتر از قیمت های دهه گذشته است. ▪ ظهور چین در اقتصاد جهانی: رشد سریع اقتصاد چین در دهه اخیر باعث جهش تقاضای جهانی برای کالاهایی چون فولاد، مصالح ساختمانی و غذا شده است که افزایش قیمت های جهانی آنها را در پی داشته است. ▪ سوخت های گیاهی (Biofuels): اختصاص بسیاری از زمین های کشاورزی به کشت غلات با هدف تبدیل آنها به سوخت های گیاهی باعث افزایش قیمت زمین های کشاورزی و افزایش قیمت محصولات غذایی شده است. این پدیده از یک سو ناشی از افزایش قیمت سوخت های فسیلی و از سوی دیگر، حمایت دولت های غربی از سوخت هایی است که حجم گازهای گلخانه ای در جو را افزایش نمی دهند. ▪ خشکسالی: خشکسالی های مستمر در استرالیا، چین و سایر کشورها باعث کاهش تولید برنج و جهش ناگهانی قیمت آن گردیده است که منجر به کمبود غذا و شورش هایی در واردکنندگان عمده برنج، مانند هائیتی و مصر شده است. ▪ تغییر در رژیم غذایی: با افزایش درآمد مردم در اقتصادهای نوظهور، تقاضا برای گوشت افزایش یافته است و این مساله باعث افزایش تقاضا برای علوفه مورد نیاز دام ها و افزایش قیمت جهانی غذا گردیده است. ▪ گرمایش زمین: افزایش دمای زمین، با کمک به تشدید خشکسالی، به تولید غذا در کشورهای نزدیک استوا آسیب رسانده است. ▪ بحران مالی جهانی در سال ۲۰۰۸: با انتقال بحران بازارهای مالی به بخش حقیقی اقتصاد و بروز رکود یا کندی اقتصادی در بسیاری از کشورها، نرخ بیکاری در جهان افزایش یافت و به آمار فقرا افزوده شد. اثر این عوامل بر روی هزینه های زندگی، دسترسی به اعتبار و بیکاری، باعث گسترش و تعمیق فقر در دنیا شده است. در سال ۲۰۰۸، بحران غذا باعث بروز شورش در کشورهای مانند مصر و بنگلادش شد که نیروهای نظامی مجبور به مداخله شدند. حتی در ایالات متحده، نوانخانه ها و مراکز اسکان رایگان افراد فقیر، افزایش ۲۰ درصدی مراجعان را گزارش کردند و شمار شهروندانی که از برنامه ژتون رایگان غذا (food stamp) استفاده می کنند ۳/۱ میلیون نفر بیشتر شده است.۹ نکته بسیار مهمی که در تجزیه و تحلیل پدیده فقر وجود دارد، به بحث «بازتولید فقر» (Poverty reproduction) مربوط می شود؛ خصوصیتی که در ادبیات اقتصادی به «تله فقر» (Poverty trap) معروف است. متاسفانه، ویژگی های درونی پدیده فقر به گونه ای است که خود را از نسلی به نسل دیگر منتقل می کند و در خانواده ها و جوامع فقیر ماندگاری دارد. هر کودکی که در یک خانواده فقیر به دنیا می آید، به دلیل نقص در امکانات بهداشتی و تغذیه نامناسب با خطر مرگ در هنگام تولد یا خردسالی روبه رو است. اگر از این مرحله نجات یابد ، در معرض گرسنگی، آب آلوده، بیماری هایی چون مالاریا، اسهال و سایر خطرات جدی قرار دارد. کودکی که شانس نجات از این خطرات را پیدا می کند، با نظارت اندک والدین بزرگ می شود؛ زیرا پدر و مادرش اغلب در شرایط بسیار سخت کار می کنند یا به علت ناتوانی قادر به کار کردن نیستند. او به احتمال زیاد یا مدرسه نمی رود یا از حداقل تحصیل برخوردار خواهد شد. چنین فردی معمولا در کنار هم سالانی شبیه به خود وارد نوجوانی و جوانی خواهد شد. این افراد برای حمایت از یکدیگر دسته های تبهکاری را تشکیل خواهند داد. برخی دیگر از این کودکان نیز به گدایی ، دزدی یا اعتیاد کشیده می شوند. آمیزش جنسی در سنین پایین نیز بسیار محتمل است که دراثر عدم نظارت والدین یا بی توجهی به روش های کنترل بارداری، منجر به حاملگی دختران نوجوان خواهد شد. در چنین وضعیتی، این نوجوانان کودکانی را به دنیا خواهند آورد که سرنوشتی همچون پدر و مادر انتظارشان را می کشد... ● چرا ما باید درباره مساله فقر حساس باشیم؟ فقر پدیده ای دردناک و وضعیتی ناعادلانه است که بشریت همواره با آن روبه رو بوده است. صرف نظر از مسوولیت وجدانی و انسانی هر یک از ما در برابر سرنوشت هم نوعان خود که ما را موظف می کند در حد توان برای کاهش و التیام دردهای فقرا تلاش کنیم، منافع دیگری نیز از ارتقا و بهبود کیفیت زندگی فقیران نصیب غیرفقیران و به طور کلی، جامعه بشری خواهد شد. در زیر برخی از این منافع را برمی شمریم. ۱) زندگی های هدررفته: فقر به معنای هدر رفتن زندگی افرادی است که اگر قادر به بهره برداری کامل از توانمندی های بالقوه خود بودند، به شکوفایی می رسیدند و جامعه را نیز از میوه های استعداد خود بهره مند می کردند. ۲) ایفای نقش مخرب اجتماعی: فقرا، نه تنها از استعدادهای نهفته خویش برای ارتقای زندگی خود، خانواده و جامعه استفاده نمی کنند، بلکه با درگیر شدن در فعالیت های مخربی چون تکدی گری سازمان یافته، اعتیاد، فحشا، سرقت و سایر فعالیت های مجرمانه به سلامت جامعه آسیب می زند. ۳) گسترش بیماری ها: افراد فقیر مستعد انواع بیماری ها هستند که علاوه بر خود واطرافیان، می توانند تمام جامعه را نیز تحت تاثیر قرار دهند. مشاهده می شود که بیماری هایی چون ایدز و مالاریا در کشورهای فقیر آفریقایی شیوع بیشتری دارد و عدم آگاهی و توجه فقرا نسبت به سلامتی خود، باعث تهدید سلامت در سطح جهانی می شود. ۴) سوء استفاده سیاسی: شرایط سخت زندگی و ناامیدی موجود در جوامع فقیر، راه را برای مدعیان حمایت و نجات باز می کند؛ بنابراین جوامع فقیر بستر مناسبی برای گسترش عقاید افراطی سیاسی همچون کمونیزم، فاشیزیم و افراط گرایی مذهبی هستند. به عنوان نمونه، مشاهده می کنیم که القاعده و طالبان پیروان خود را در فقیرنشین ترین مناطق اسلامی جست و جو می کنند و بسیاری از بمب گذاران انتحاری، با امید به وعده کمک مالی به سایر اعضای خانواده، خود را قربانی می کنند. ۵) منافع اقتصادی توسعه مناطق فقیرنشین: کمک به رشد اقتصادی مناطق فقیرنشین، در واقع به معنای گسترش بازار برای انواع کسب و کارها در سایر کشورها است. افزایش تولید هم به نوبه خود، باعث کاهش قیمت تمام شده محصولات و ارزان تر تمام شدن محصولات صنعتی خواهد شد که امکان برخورداری از آنها را برای تعداد بیشتری از مردم جهان، به ویژه در مناطق محروم فراهم خواهد کرد. ۶) بحران مهاجرت: امروزه، در بسیاری از کشورهای دنیا، ساکنان شهرهای بزرگ با معضل هجوم گسترده افراد کم درآمد از روستاها و شهرهای کوچک مواجه هستند؛ پدیده ای که تبعات منفی اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی را ایجاد نموده است. همچنین بسیاری از ساکنان کشورهای پیشرفته، از هزینه های اقتصادی و اجتماعی مهاجرانی که به امید یافتن زندگی بهتر، به طور قانونی یا غیرقانونی از مناطق فقیرنشین به این کشورها کوچ کرده اند، رنج می برند.۱۰ ● جمع بندی و نتیجه گیری در این فصل، ضمن بیان تعاریف استاندارد بین المللی فقر، برآوردی از جمعیت فقرا در جهان ارائه گردید. بر این اساس، افرادی که در «فقر مطلق» به سر می برند و قادر به برآورده کردن نیازهای اولیه خود نیستند، جمعیتی بالغ بر ۴/۱ میلیارد نفر را شامل می شوند که درآمد روزانه آنها کمتر از ۲۵/۱ دلار در روز است. کسانی که در فقر متوسط قرار دارند، درآمدی بین ۲۵/۱ تا ۲ دلار در روز دارند و جمعیت آنها در حدود ۶/۱ میلیارد نفر برآورد می شود. به علاوه، حدود یک میلیارد نفر نیز در فقر نسبی به سر می برند. با این حساب، ۴ میلیارد نفر از جمعیت جهان فقیر هستند که در این میان، اکثریتی بالغ بر ۶۳ درصد در هند و چین زندگی می کنند. به علاوه، قاره آفریقا دارای بالاترین درصد فقرا نسبت به کل جمعیت است. عوامل اصلی ایجادکننده فقر را می توان در زیرگروه های سلامت، شرایط محیطی، اقتصاد، زیرساخت ها، آموزش، عوامل اجتماعی و فقدان دسترسی به آموزش های کنترل بارداری دسته بندی نمود که در فصل ۲ با تشریح بیشتری به بررسی آنها خواهیم پرداخت. نکته بسیار مهم دیگر آن است که عوارض ناشی از گسترش فقر، می تواند به افراد غیرفقیر نیز آسیب وارد کند که اصلی ترین کانال های این آسیب ها عبارتند از: ▪ بسترسازی برای افزایش جرم و جنایت ▪ گسترش انواع بیماری ها ▪ گسترش افراط گرایی ▪ گسترش مهاجرت از روستاها و شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ؛ و نیز گسترش مهاجرت از کشورهای فقیر به کشورهای ثروتمند. بنابراین، علاوه بر مسوولیت های اخلاقی و انسانی در قبال فقر، حتی با در نظر گرفتن خودخواهانه ترین نگرش ها نیز، همه ما موظف به تلاش برای ریشه کن کردن این پدیده شوم هستیم. بسیاری از مردم مشکل فقر را غیرقابل حل می دانند. برخی دیگر معتقدند که کمک به فقیران باعث افزایش وابستگی آنها و ایجاد «فرهنگ فقر» می شود که نسل به نسل پایدار می ماند. بعضی نیز فقرا را به خاطر مشکلاتشان سرزنش می کنند و آنها را تغییرناپذیر، تنبل و بی استعداد می دانند. چنین دیدگاه هایی، نوعی ناامیدی و بدبینی نسبت به توانایی بشر در کاهش فقر در جهان را به همراه دارد. اما، آیا این دیدگاه واقع بینانه است؟ با مشاهده تجربه کشورهایی مانند چین و هند در سال های اخیر که اکثریت فقرای جهان را در خود جای داده اند، در می یابیم که با در پیش گرفتن یک برنامه حساب شده توسعه اقتصادی و گشودن درب ها به روی سرمایه گذاران جهانی و هدف گذاری بازارهای جهانی، می توان با سرعت در مسیر توسعه اقتصادی و کاهش فقر حرکت کرد. تجربه برزیل طی ده سال اخیر نیز شاهد دیگری از این مدعاست و طی این مدت، میلیون ها نفر از جمعیت فقرای این کشور کاسته شده است؛ بنابراین، باید امیدوارانه در این مسیر حرکت کرد و همه تجارب موفق و ناموفق در زمینه مبارزه با فقر را چراغ راه آینده قرار داد. همان طور که در «بازاریابی اقتصادی»، هدف اصلی به کارگیری چارچوب های تحلیلی علمی برای دستیابی به سود اقتصادی هر چه بیشتر می باشد، در «بازاریابی اجتماعی» نیز دستیابی به منافع اجتماعی هر چه بیشتر مدنظر قرار دارد؛ بنابراین «بازاریابی اجتماعی»، به تجزیه و تحلیل علمی برای افزایش بهره وری فعالیت های مختلف اجتماعی می پردازد؛ ضمن آنکه بر فعالیت های گروه های خیریه با هدف کمک به فقرا تمرکز دارد. نقطه اوج طرح ایده بازاریابی اجتماعی (Social Marketing) ۱ توسط «کاتلر»، به نگارش کتابی در این زمینه در سال ۲۰۰۹ مربوط می شود ؛ کتابی که نخستین قسمت از ترجمه آن در پیش روی خوانندگان محترم روزنامه دنیای اقتصاد قرار گرفته و قسمت های بعدی آن نیز به صورت هفتگی (در روزهای چهارشنبه هر هفته) در صفحه اندیشه روزنامه دنیای اقتصاد منتشر خواهد شد. گروه مترجم این کتاب، امید فراوان دارند که ترجمه کتاب هایی از این دست بتواند در درجه اول ایده هایی جدید در راستای افزایش بهره وری گروه های خیریه ایرانی فراهم ساخته و در درجه بعد مورد استفاده مدیران اجرایی کشور واقع شود: افراد بسیاری درباره اینکه چگونه می توان به فقیران برای رهایی از رنج هایشان یاری رساند، اندیشیده اند. نتایج این مطالعات و تجربیات، که بشر به مرور زمان به دست آورده است، نشان می دهد که فقر شکل های مختلفی به خود می گیرد و برای مقابله با آن، به جنگی فراگیر در جبهه های مختلف نیاز داریم. راه هایی که افراد یا سازمان ها برای مبارزه با فقر پیشنهاد می کنند، بسته به دیدگاه هایشان درباره ریشه های این پدیده، متفاوت است. در قسمت قبل، درباره عواملی که نقش اصلی را در ایجاد فقر در جوامع دارند صحبت کردیم. اکنون می خواهیم به تحلیل های مختلفی که در طول تاریخ درباره علت پایداری پدیده فقر ارائه شده است، نگاهی بیندازیم. برخی از مهم ترین این تحلیل ها عبارتند از: در جوامع بشری، همواره افرادی با ناتوانایی هایی از قبیل کم هوشی، بیماری یا معلولیت های جسمی یافت می شوند که به طور طبیعی در معرض فقر قرار دارند. اگر تعداد فرزندان یک خانواده، بیش از ظرفیت های اقتصادی آن باشد، در معرض فقر قرار دارد. این مساله در مورد یک طبقه اجتماعی یا یک کشور نیز صادق است. هنگامی که نرخ رشد جمعیت کشوری، بیشتر از نرخ رشد اقتصاد آن کشور باشد، به مرور تعداد فقرا در آن کشور افزایش خواهد یافت. فرهنگ فقر، معمولا جای خود را در میان افرادی باز می کند که در انطباق با ارزش ها و هنجارهای اصلی جامعه شکست خورده اند؛ بنابراین برای توفیق در مبارزه با فقر، باید ارزش هایی چون اعتماد به نفس بالا و نیز کسب و کار شرافتمندانه را در میان فقرا ترویج کرد. یک از عوامل اصلی فقر، فروپاشی خانواده است. فرزندانی که خارج از خانواده و بدون بهره مندی از پدر، مادر یا هر دو بزرگ می شوند، در معرض آسیب هایی قرار دارند که آنها را در معرض فقر قرار می دهد. فقر به دلیل شکست نهادهای اجتماعی در انجام کامل وظایفی چون فراهم کردن آموزش همگانی، گسترش مهارت های فردی قابل عرضه در بازار کار و ارائه نمونه های موفق برای الگوبرداری توسط افراد مختلف جامعه به بار می آید. فقر نتیجه وجود تبعیض نژادی، قومی، طبقه ای یا عقیدتی است که دسترسی به فرصت ها را برای برخی از گروه های اجتماعی محدود می کند. فقر نتیجه ناتوانی ساختار اقتصادی در ایجاد به قدر کفایت فرصت های شغلی با درآمد مناسب است. فقر نتیجه بلایای طبیعی (زلزله، سیل، توفان، خشکسالی) یا وقوع جنگ ها است. فقر نتیجه انباشت بیش از حد ثروت در دست گروهی اندک است که مورد حمایت قانون و نهادهای سیاسی و اجتماعی قرار دارند. فقر نتیجه ضعف حکومت و گستردگی فساد اقتصادی است که رشد و توسعه اقتصادی را کند می کند. هر یک از توضیحات فوق که راه ها و سیاست های متفاوتی را در مبارزه جهانی با فقر پیشنهاد می کند، طرفدارانی دارد؛ بنابراین جای تعجب نیست که تا این حد اختلاف نظر و ناسازگاری در برنامه های پیشنهادی برای مبارزه با فقر در سطح جهان وجود داشته باشد. ابزارهایی که در مبارزه جهانی با فقر به کار گرفته می شود، شامل طیف وسیعی از روش ها از قبیل آموزش، قانون گذاری، خدمات داوطلبانه، صدقات و سازمان دهی اجتماعی است. راهبردهای اصلی کاهش فقر در جهان در میان دیدگاه های پژوهشگران و فعالان فقرزدایی، چهار راهبرد اصلی برای مبارزه با فقر قابل شناسایی است که هر کدام، نقشه راه متفاوتی را نیز پیشنهاد می کنند؛ راهبرد رشد اقتصادی، راهبرد بازتوزیع درآمد، راهبرد کمک های گسترده خارجی و راهبرد کنترل جمعیت. راهبرد رشد اقتصادی: محوری ترین راهبرد کاهش فقر، تلاش در جهت افزایش پایدار نرخ رشد اقتصادی یک کشور، از طریق افزایش سرمایه گذاری، ارتقای بهره وری در استفاده از منابع و انباشت سرمایه انسانی است. در این صورت، مشاغل جدید ایجاد خواهد شد و سطح درآمد افراد جامعه به تدریج افزایش خواهد یافت و طبیعی ترین شکل کاهش فقر در جامعه به وقوع خواهد پیوست. به بیان دیگر، در صورتی که تلاش هایی که برای مبارزه با فقر در یک کشور انجام می شود، به یک رشد اقتصادی پایداری نیانجامد، عملا در مبارزه واقعی با فقر شکست خورده ایم. مثال های فراوانی برای اینکه چگونه یک کشور فقیر با اتخاذ سیاست های مناسب اقتصادی توانسته است در مسیر رشد قرار بگیرد و جمعیت فقیران را به صورت بنیادین کاهش دهد، وجود دارد. جدا از تجربه منطقه آسیای جنوب شرقی در نیم قرن گذشته و تجربه تحسین برانگیز چین و هند در یکی دو دهه اخیر، توجه به تجربه اخیر برزیل و مکزیک نیز خالی از لطف نیست. طی سال های ۲۰۰۰ به این سو، این دو کشور رشد اقتصادی قابل توجهی را تجربه کردند و در نتیجه، میلیون ها فقیر در این کشور توانستند خود را به سطح درآمدی نزدیک به متوسط برسانند. به این ترتیب بسیاری از افرادی که تا پیش از سال ۲۰۰۰ فقیر محسوب می شدند، در حال حاضر درآمد بیشتری برای خرج کردن دارند و همین مساله، موتور محرک یک بازار مصرف گسترده است که به نوبه خود، بستر را برای رشد اقتصادی بیشتر فراهم می کند. با وجود اهمیت کلیدی رشد اقتصادی در کاهش فقر، باید دید که چه میزان از ثروت حاصل از بزرگ تر شدن کیک اقتصاد نصیب فقرا می شود. به عنوان نمونه، رشد سریع اقتصاد چین واقعا میلیون ها انسان را از فقر نجات داده است؛ با گسترش کارخانه ها، میلیون ها شغل ایجاد شده است و با ساخته شدن آپارتمان های مسکونی، میلیون ها روستایی فقیر در نواحی شهری، مانند پکن و شانگهای اسکان داده شده و از شغل و درآمد برخوردار گشته اند، اما از سوی دیگر، تعداد میلیاردرهای چینی نیز افزایش پیدا کرده است و بخش بزرگی از ثروت تولید شده، در ازای پذیرش ریسک و فعالیت های کارآفرینانه ، به آنها اختصاص یافته است. به بیان دیگر، در صورتی که رشد اقتصادی با سازوکارهای دیگری مانند ساخت مدارس و گسترش آموزش، ایجاد تاسیسات بهداشتی و درمانی و گسترش پوشش های حمایتی همراه نباشد، نمی تواند به صورت متوازن و قابل قبولی به کاهش آلام بسیاری از افرادی که در فقر مطلق هستند، بیانجامد. راهبرد بازتوزیع: گروه دیگری از کارشناسان معتقدند که راهبرد دومی نیز باید به صورت مکمل در نظر گرفته شود تا ثروتمندان بار بزرگی از کمک های مورد نیاز برای بهبود زندگی فقرا، از قبیل ساخت مدارس، مراکز درمانی و مراکز خدماتی و امدادی را بر عهده بگیرند. بر این اساس، رشد سریع اقتصادی، اگر با سیاست های بازتوزیعی مناسبی نیز همراه باشد، می تواند به خوبی در جهت کاهش فقر موثر باشد. البته، باید توجه داشت اگر مالیات بر ثروت بیش از حد بالا باشد، می تواند انگیزه های پذیرش ریسک و سرمایه گذاری را کاهش داده یا به خروج سرمایه از کشور منجر شود و در نتیجه، فرآیند رشد اقتصاد را کند نماید؛ بنابراین برای حداکثر کردن منافع جامعه، باید به دقت بین منافع ثروتمندان و فقرا توازن برقرار شود. کمک های گسترده خارجی: طرفداران این راهبرد معتقدند که بسیاری از کشورهای فقیر هرگز به تنهایی قادر نیستند خود را در مسیر رشد سریع اقتصادی و مدیریت مناسب بازتوزیع برای کمک به فقیرانی که اکثریت جمعیت آنها را شامل می شوند، قرار دهند؛ بنابر این دیدگاه، چنین کشورهایی برای رفع نیازهای فوری و جهش اقتصادی، به تزریق وسیع کمک های مالی از طرف کشورهای ثروتمند نیاز دارند. جفری ساکس۲ که از اقتصاددانان شهیر و فعال در حوزه توسعه اقتصادی است، از حامیان جدی این راهبرد است. او از ملت های ثروتمند می خواهد تا برای اینکه کشورهای فقیر فرصت نجات یافتن از وضعیت دردناک خود را به دست آورند، کمک های وسیع مالی (مانند برنامه مارشال۳) را در دستور کار قرار دهند. پیشنهاد جفری ساکس دربرگیرنده بارش یک باره کمک ها به منظور تحریک اقتصاد و به راه انداختن فرآیند رشد اقتصادی در یک کشور فقیر است؛ با این وجود، تعدادی از منتقدان عقیده دارند که چنین کمک هایی به یک برنامه دائمی تبدیل خواهد شد و بر خلاف پیش بینی ساکس، به حرکت و رشد خودکار اقتصاد این کشورها نخواهد انجامید. به علاوه، مشخص نیست که چه کشورهایی «ثروتمند» محسوب می شوند. ایالات متحده، با یک بدهی ده هزار میلیارد دلاری و عدم پوشش کافی خدمات بهداشتی و تامین اجتماعی، مشکلات خاص خود را دارد. اتحادیه اروپا نیز بدهی های سنگینی را به دوش می کشد. چین هم در شرایطی نیست که بتواند در برنامه هایی مانند مارشال مشارکت نماید. بحران مالی سال ۲۰۰۸ اوضاع را حتی بدتر نیز کرده است و با وجود این شرایط، امکان کمک های گسترده غرب به کشورهای فقیر جهان بعید به نظر می رسد. در کنار این مسائل، بسیاری از منتقدان معتقدند که کمک های خارجی، بیش از اینکه مفید واقع شود، حتی در بعضی موارد ممکن است مضر نیز باشد. اولا، کمک ها باعث افزایش وابستگی کشورهای فقیر به خارج می شود؛ زیرا آنها دیگر مجبور نیستند برای یافتن راه حلی بومی و پایدار برای مشکلاتشان، به سختی تلاش کنند. منتقدان معتقدند که کمک به فقرا نوعی «فرهنگ فقر» ایجاد می کند که از نسلی به نسل بعد منتقل خواهد شد. ثانیا، کمک خارجی در شکل توزیع رایگان غذا، به درآمد کشاورزان محلی آسیب می زند و بر انگیزه فعالیت های تولیدی و مولد اثر منفی می گذارد. ثالثا، بیشتر کمک های خارجی هرگز به دست فقیران هدف نمی رسد. ویلیام استرلی در کتابش با عنوان «مسوولیت مرد سفیدپوست»۴ ادعا می کند که بخش بزرگی از ۲۳ هزار میلیارد دلار کمکی که در ۵۰ سال اخیر در کشورهای فقیر توزیع شده، توسط حکومت های فاسد آنان غارت شده و مقدار اندکی صرف کودکان و فقیران گردیده است. در مطالعه ای دیگر، مشاهده شد که از پولی که توسط وزارت دارایی چاد برای تامین مالی درمانگاه های روستایی اختصاص یافته بود، تنها یک درصد صرف هدف اصلی شده و مابقی آن توسط مسوولان اداری فاسد به تاراج رفته است! در واقع، این انتقاد وجود دارد که افرادی که برنامه های توزیع پول را طراحی و اجرا می کنند یا دارای تجربه کمی هستند یا به قدر کافی روی چگونگی توزیع منابع کنترل ندارند. ▪ راهبرد کنترل جمعیت: یکی از مهم ترین ویژگی های خانواده های فقیر این است که نسبت به خانواده های ثروتمند فرزندان بیشتری به دنیا می آورند و این موضوع در فقیر ماندن آنها موثر است. تعدادی از کارشناسان بر این باورند که حکومت های محلی باید با به کارگیری ابزارهای مناسب، برای اثرگذاری بر میزان زاد و ولد در خانواده های فقیر وارد عمل شوند. این ابزارها می تواند شامل طیفی از سیاست های تشویقی و آموزشی و توزیع رایگان ابزارها و داروهای ضد بارداری، تا اعمال محدودیت قانونی بر تعداد فرزندان خانوار، مانند سیاست تک فرزندی در چین، باشد. طرفداران به کارگیری روش های داوطلبانه، استفاده از عنوان «برنامه ریزی خانوادگی» را بر اصطلاح «کنترل جمعیت» ترجیح می دهند. البته، باید توجه داشت که عوامل اجتماعی و اقتصادی بسیاری بر نرخ رشد جمعیت تاثیر می گذارند. عواملی چون افزایش سطح آموزش بانوان، افزایش فرصت های شغلی برای زنان، افزایش سن ازدواج و رشد زندگی شهری، باعث کاهش نرخ رشد جمعیت در یک جامعه می شوند. ● لزوم به کارگیری راهبردهای چندگانه در مبارزه با فقر ما بر این باوریم که هیچ برنامه مبارزه با فقری نمی تواند تنها با به کارگیری یکی از این چهار راهبرد موثر واقع شود و برای موفقیت در برنامه های فقرزدایی، به ترکیبی از این جهت گیری ها نیازمندیم. فوری ترین اقدام، ارتقای سطح بهداشت عمومی و تامین آب آشامیدنی سالم، به منظور بهبود سطح سلامت و کاهش بیماری ها یا رفع مشکل تشنگی است. در درجه اول، کمک ها باید صرف بهبود نظام بهداشت و درمان و کنترل بیماری های مرگباری چون سل، مالاریا و ایدز شود. همچنین، برای کاهش مشکل کمبود غذا، باید برای افزایش سطح تولید در بخش کشاورزی، از طریق اصلاح بذر و به کارگیری کود، سرمایه گذاری لازم صورت گیرد. همزمان، باید سرمایه گذاری لازم برای بهبود زیرساخت هایی از قبیل راه ، انرژی، حمل و نقل و ارتباطات انجام شود. همچنین، تلاش برای بهبود کیفیت آموزش کودکان فقیر و کمک به آنان برای کسب مهارت های شغلی و تامین آینده خود، یک سرمایه گذاری بلندمدت، اما پربازده است. در مجموع، باید با در نظر گرفتن ویژگی های هر منطقه ، درباره اولویت های سرمایه گذاری در مبارزه با فقر و شیوه های جذب مشارکت دولت و سایر نهادهای کمک رسان اندیشید. ● سازمان های فعال در مبارزه جهانی با فقر سازمان ها و نهادهای بسیاری در برنامه های جهانی مبارزه با فقر در جهان مشارکت می کنند. در این بخش به معرفی تعدادی از مهم ترین سازمان ها و افراد فعال در این زمینه می پردازیم. سازمان ملل و هدف کاهش فقر در جهان: سازمان ملل متحد در سال ۲۰۰۰، چارچوب برنامه چند بعدی خود برای کاهش فقر در جهان را ارائه کرد. در راستای «اعلامیه هزاره» (UN Millennium Declaration)، سازمان ملل سند «اهداف توسعه هزاره» (Millennium Development Goals) را طراحی نمود. این سند مشتمل بر هشت هدف مرتبط و به هم پیوسته است که به منظور کاهش چشمگیر سطح فقر در جهان تا سال ۲۰۱۵ میلادی، طراحی شده است. در میان این اهداف، تنها یک هدف به موضوع درآمد می پردازد و هفت هدف دیگر به ارتقای شرایط انسانی و اجتماعی فقرا ارتباط دارد. سند اهداف توسعه هزاره سازمان ملل متحد در جدول ۱ آورده شده است. برنامه توسعه هزاره، اکثر عواملی که در فقر نقش دارند را دربرمی گیرد. با این وجود، متاسفانه، اجرای برنامه در سال هایی که از آغاز آن گذشته، پیشرفت خوبی نداشته است و روند تحقق اهداف مورد نظر، بسیار کندتر از هدف گذاری برنامه است. در ماه مه سال ۲۰۰۵، دبیرکل وقت سازمان ملل در مورد عدم تحقق بسیاری از اهداف توسعه هزاره در تعداد زیادی از کشورهای فقیر جهان هشدار داد۵. طی این سال ها، آمار مرگ ومیر در هنگام زایمان در بسیاری از مناطق پر خطر افزایش یافته است؛ روند رشد درآمد متوسط مردم در بسیاری از مناطق فقیر جهان بسیار کند بوده و در مواردی کاهش هم یافته است و گرسنگی طی سال های ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۲ افزایش یافته است. به علاوه، عدالت جنسیتی، آموزش ابتدایی همگانی، ماندن دانش آموزان در مدرسه و سایر اهداف برنامه نیز به کندی رشد می کنند و بعید است که در سال ۲۰۱۵، به میزان هدف گذاری شده برسند. ▪ بانک جهانی: بانک جهانی (World Bank) از نهادهای فعال در زمینه سنجش، تامین مالی و اجرای برنامه های کاهش فقر در نقاط مختلف جهان است. در وب گاه بانک جهانی، می توان به حجم زیادی از اطلاعات مفید و روزآمد درباره موضوع فقر دست یافت۶. عناوینی چون تحلیل فقر، نقشه فقر، رصد فقر، راهبردهای کاهش فقر و توان بخشی، در این وب گاه پوشش داده شده و به کتاب ها و مقالات ارزشمندی درباره فقر ارجاع داده شده است که می تواند برای محققان و علاقه مندان مفید باشد. صندوق جهانی مبارزه با ایدز، سل و مالاریا ۷: ایده تشکیل یک «صندوق جهانی» (Global Fund) برای مبارزه با فقر، در سال ۲۰۰۱ توسط امیر عطاران۸ و جفری ساکس پیشنهاد شد. آنان خواستار تشکیل یک خط اعتباری ۵/۷ میلیارد دلاری برای کمک بلاعوض به فقیر ترین کشورهای جهان شدند۹. این پول می بایست توسط دولت های ثروتمند تامین می شد. در ژانویه سال ۲۰۰۲، «صندوق جهانی مبارزه با ایدز، سل و مالاریا» با هدف تامین مالی مداوم و فزاینده برای حمله به این سه بیماری جهانی خطرناک، تشکیل شد. این سه بیماری، در مجموع، سالانه جان شش میلیون نفر را در جهان می گیرند. صندوق جهانی به صورت یک بنیاد خیریه عمومی خصوصی تشکیل شد. این صندوق، بیشتر به عنوان یک مکانیزم تامین مالی عمل می کند، تا یک نهاد اجرایی. صندوق جهانی دارای یک کمیته بررسی کارشناسی است که به مطالعه برنامه های اجرایی مختلف که سازمان های دولتی و خصوصی از سرتاسر جهان ارائه می کنند، می پردازد و شایسته ترین آنها را تامین مالی می کند. همچنین، به طور مستمر به بررسی روند اجرایی برنامه های مورد حمایت خود می پردازد و تنها در صورتی به کمک مالی ادامه می دهد که یک برنامه به خوبی در جهت اهداف مورد نظر پیش رفته باشد. صندوق جهانی، تاکنون۱۰ میلیارد دلار برای مبارزه با این بیماری ها در ۱۳۶ کشور جهان پرداخت کرده است و به نوعی می توان آن را بزرگ ترین موسسه فعال در زمینه بهداشت و سلامت در جهان دانست. ▪ پروژه قرمز: این حرکت که در سال ۲۰۰۶ و توسط تعدادی از افراد مشهور آغاز شد، به گونه ای سعی در ترکیب نوع دوستی و مشتری مداری دارد. عواید حاصل از فعالیت های این حرکت در اختیار «صندوق جهانی» قرار می گیرد. در واقع، Red سازمانی است که حق لیسانس استفاده از لیبل Red بر روی محصولات را به شرکت های تجاری می فروشد و این شرکت ها متعهد می شوند درصدی از سود حاصل از فروش این محصولات را به Red پرداخت کنند تا در راه مبارزه با فقر هزینه شود. شرکت های معتبری چون دل، اپل، موتورلا، گپ و امریکن اکسپرس در این طرح مشارکت می کنند. مثلا، شرکت اپل بخشی از درآمد حاصل از فروش نسخه ای ویژه از پخش کنند ه موسیقی آی پاد را به این امر اختصاص می دهد. نکته جالبی که در مورد این نوع بازاریابی وجود دارد این است که در برخی از موارد، هزینه تبلیغات شرکت ها برای این محصولات، از کل مبلغی که در نهایت به Red اختصاص می یابد بیشتر است! در واقع، به نظر می رسد که این شرکت ها، بیش از اینکه به دنبال کمک به فقرا باشند، از مشارکت در پروژ ه Red به عنوان یک حربه بازاریابی استفاده می کنند و به دنبال افزایش پرستیژ تجاری برند خود هستند. بنیاد بیل و ملیندا گیتس ۱۱: یکی از جالب ترین موسسات فعال در زمینه مبارزه جهانی با فقر، بنیاد «گیتس» است که در سال ۲۰۰۰ توسط «بیل گیتس» و همسرش «ملیندا گیتس» تاسیس شد. سرمایه ۶/۳۷ میلیارد دلاری این بنیاد، آن را به بزرگ ترین بنیاد جهانی مبارزه با فقر تبدیل کرده است[۸]. این بنیاد تاکنون ۴/۱۴ میلیارد دلار برای پروژه های مختلف فقرزدایی در سراسر جهان خرج کرده است. آقا و خانم گیتس تصمیم گرفته اند تا به جای تمرکز بر پروژه های ویژه چندبعدی فقرزدایی در مناطق خاص جغرافیایی بر روی مسائل اصلی تمرکز کنند. آنها سعی کردند به دو پرسش پاسخ دهند: کدام مشکلات گریبانگیر بیشتر مردم است؟ و به کدامیک از آنها در گذشته کمتر توجه شده است؟ پس از انجام مطالعات دقیق، آنها روی ۵ موضوع اصلی تمرکز کردند: ▪ کاهش مرگبارترین بیماری های دنیا، یعنی ایدز، مالاریا و سل. ▪ تامین مالی برای گسترش واکسیناسیون و مایه کوبی ▪ توسعه وام های خرد (microfinance) برای فقرا ▪ ارتقای بهره وری در کشاورزی از طریق یک انقلاب سبز در آفریقا ▪ بهبود کیفیت آموزش متوسطه در آمریکا بنیاد گیتس در فعالیت های خود تنها نیست. بین این موسسه و بنیادهای خیریه ای چون راکفلر (Rockefeller)، مایکل و سوزان دل (Michael & Susan Dell)، هیولت ( Hewlett) همبستگی وجود دارد. بنیاد گیتس با پرداخت ۵/۱ میلیارد دلار به تشکیل پیمان ژاوی که یک اتحاد جهانی برای واکسیناسیون و مایه کوبی۱۲ است، کمک کرد. اکنون، پیمان ژاوی توسط ۱۷ کشور، به علاوه اتحادیه اروپا حمایت می شود و تاکنون ۱۳۸ میلیون کودک را در ۷۰ کشور فقیر جهان، در برابر بیماری های کزاز، هپاتیت B و تب زرد واکسینه کرده است و جان ۲ میلیون کودک را از خطر مرگ نجات داده است. ● خلاصه و نتیجه گیری توضیحات متفاوتی برای پاسخ به اینکه چرا فقر وجود دارد و چرا این پدیده در طول تاریخ پایدار بوده است، داده شده است. گروه ها و سازمان های مختلفی که برای کاهش فقر در جهان تلاش می کنند، بر اساس پاسخ هایی که برای سوالات فوق در ذهن دارند، مسیر های مختلفی را در پیش گرفته اند که می توان آنها را در چهار راهبرد اصلی خلاصه کرد: رشد اقتصادی، بازتوزیع ثروت و درآمد، کمک های وسیع خارجی و کنترل جمعیت. این راهبردها توسط سازمان ها و نهادها و بنیادهای خیریه ای چون سازمان ملل، بانک جهانی، صندوق جهانی و بنیاد گیتس به کار گرفته می شوند. منابع: ۱ عنوان اصلی کتاب عبارت است از: Up & Out of poverty; The social marketing solution ۲ The World Bank. «World Bank Updates Poverty Estimates for the Developing World.» August ۲۶, ۲۰۰۸. Retrieved August ۳۱, ۲۰۰۸ from: برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام ۳ Jeffrey Sachs, The End of Poverty: Economic Possibilities for Our Time (New York: Penguin Press, ۲۰۰۵). ۴ The World Bank, op. cit. لازم به ذکر است که مبنای محاسبات بانک جهانی در مورد آمارهای مربوط به فقر، سطح قیمت ها در سال ۲۰۰۵ است. ضمنا در این محاسبات، سطح درآمد در کشورهای مختلف بر اساس برابری قدرت خرید (PPP) تعدیل می شود (مترجم). ۵ Sachs, op.cit.p.۲۰. ۶ Sachs, op. cit. p. ۲۰. ۷ NationMaster. Poverty: Share of all poor people (most recent) by country. Retrieved August ۳۱, ۲۰۰۸ from برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام ۸ NationMaster. Population below poverty line (most recent) by country. Retrieved February ۲۷, ۲۰۰۹ from برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام ۹ «The Progress Report.» Center for American Progress Action Fund, April ۱۶, ۲۰۰۸. ۱۰ کشور ایران نیز سالیان سال است که با مساله میلیون ها مهاجر عراقی و افغان روبه رو است که حداقل آسیب آن از دست رفتن فرصت های شغلی بسیاری است که می توانست در اختیار جوانان بومی قرار گیرد. در واقع کمک به توسعه اقتصادی کشورهای فقیرنشین، با جلوگیری از سیر مهاجرت ها، کشورهای کمک کننده را منتفع خواهد کرد(مترجم). فیلیپ کاتلر ترجمه و تنظیم: یاسر ملایی میثم هاشم خانی پاورقی ها: ۱ عنوان اصلی کتاب عبارت است از: Up & Out of poverty; The social marketing solution ۲ Jeffrey Sachs ۳ Marshal Plan ۴ Easterly, William. The White Man۰۳۹;s Burden: Why the West۰۳۹;s Efforts to Aid the Rest Have Done So Much Ill and So Little Good. Penguin Press HC, ۲۰۰۶; ۵ The Millennium Development Goals Report, May ۲۰۰۵. بررسی تک تک شاخص ها نشان می دهد در بخش هایی از آسیا که کل اقتصاد با سرعت خوبی در حال رشد است، اهداف توسعه هزاره در حال تحقق است، اما در مناطقی مانند زیر صحرای آفریقا، پیشرفت قابل توجهی مشاهده نمی شود. ۶ The Millennium Development Goals Report, ۲۰۰۶. ۷ The Global Fund to Fight AIDS, Tuberculosis, and Malaria ۸ امیر عطاران، از یک خانواده مهاجر ایرانی در کالیفرنیا به دنیا آمده است. او دارای درجه کارشناسی ارشد حقوق از دانشگاه UBC و دکترای ایمنی شناسی (immunology) از دانشگاه آکسفورد است. در حال حاضر، وی دانشیار دانشگاه اوتاوا (University of Ottawa) و مدیر میز تحقیقاتی کانادا (CRCs) در رشته حقوق، سلامت جمعیت و سیاست گذاری در توسعه جهانی (Global Development Policy) است. (مترجم) ۹ See “The Global Fund Saves Lives.” The Global Fund website. ۱۰ The Project Red Campaign ۱۱ The Bill & Melinda Gates Foundation ۱۲ Global Alliance for Vaccines & Immunization: (GAVI Alliance) روزنامه دنیای اقتصاد ( برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام e eqtesad.com ) 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده