Mohammad Aref 120459 ارسال شده در 18 مهر، 2011 خیلی جالب بود یاد تاپیک محمدامین افتادم. هرچند خیلی شباهت نداره. اما نوع بیانش و عنوان تاپیکش منو یاد اون انداخت http://www.noandishaan.com/forums/showthread.php?t=4401 ایشالا که ادامه پیدا کنه 6
Fakur 9754 ارسال شده در 27 مهر، 2011 به خودم ميگم چه فايده كه آدم از آدما بدش بياد.. چه فايده كه از حلقه هاي فلزي كه به پره دماغشون ميندازن حالش به هم بخوره.. چه فايده كه از رنگ عوض كردنشون بيزار باشه.. چه فايده كه بدي هاشون رو دوره كنه.. چه فايده كه از آروغ هاي روشنفكري شون متنفر باشه.. چه فايده كه از شلوارهاي نه كوتاه نه بلندشون ..... بگيره.. چه فايده كه از شخصيت هاي آويزون لنگ در هواشون خسته بشه.. چه فايده كه از نگاه هاي سنگين شون بدش بياد.. چه فايده كه از شكمبارگي شون احساس بدی بهش دست بده.. چه فايده كه از دروغ هاشون بيزار باشه.. به خودم ميگم چه فايده كه آدم از آدما بدش بياد؟ به خودم ميگم ميشه آدما رو دوست داشت، ميشه دست دوستي به سمتشون دراز كرد و گفت: . . . . بر اون فرق سرتون که 5000 ساله دارین درجا میزنین. َ بعدش به خودم میگم : ظاهرا من امروز فراموش کردم قرصامو بخورم. 6
spow 44198 ارسال شده در 28 مهر، 2011 روایت غریبیست رفیق تاکسیدرمی در خاطرات شب نشینی با زئوس وهگل وپوپر وچه رفاقتی وای... صدای فریاد انتی کاریزماست که طنین افکن شده برسکوت مردگان وما ساده دلانه درجستجوی انارشیسمی هستیم تا مارا از انتروپی بی نهایت به نظم نوین جهانی رهین سازد خیلی جالب بود ممنون رفیق:icon_gol: 12
اندیشه 2345 ارسال شده در 28 مهر، 2011 جنگ هفتادو دو ملت همه را عذر بنه ... چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند چندی پیش بر آن شدیم که امورات کشوری لشگری بگردانیم که به حمدالله گردید شکر ایزد که میان من و او صلح افتاد ... حوریان رقص کنان ساغر شکرانه زدند از چه؟! از داستان
Anarchist 1419 مالک ارسال شده در 30 مهر، 2011 روزی از حکیم پرسیدم بارزترین ویژگی مردم نواندیش بعد از مهمان نوازی، صمیمیت، مهربانی، خون گرمی، رفاقت و اخلاق ورزشی چیست؟ حکیم لختی درنگ کرد و بدین سان جواب داد : جنبده ای را در حالت عادی نمی بینی که حال و حوصله ی فکر کردن داشته باشد! همی مریدان به کف آمدند! 7
AFARIN 7196 ارسال شده در 1 آبان، 2011 .....یک مدیر مدبر و متخصص ادبیات بنده ی حقیر را به تمسخر گرفت، گفت: ای مگس، عرصه ی سیمرغ نه جولانگاه توست. آن شد که فهمیدیم فرهنگ لغت چه چیز بدی است که مدیره ی محترمه ی مدبری که متخصص ادبیات نیز هست این چنین از صفحه ی روزگار محوش کرده است..... اينا همش از فرط علاقه ست :there: اگر با ديگرانش بود ميلي / چرا ظرف تو را بشكست ليلي 6
ارسال های توصیه شده