رفتن به مطلب

نـامـه هـای خـط خطـی...!


ارسال های توصیه شده

چه تلخ محاکمه می شوند پاییز و زمستان... که برای جان دادن به درخت ، جان می دهند

 

و چه ناعادلانه کمی آن طرف تر همه چیز به نام بهار تمام می شود...!

  • Like 11
لینک به دیدگاه

به هنگام پرواز به جایی می روی که می خواهی، به هنگام پرتاب به جایی می روی که می خواهند . پس پرواز کن قبل از اینکه پرتابت کنند.

  • Like 7
لینک به دیدگاه
  • 3 هفته بعد...
  • 3 هفته بعد...

مردم به دنیا می آیند تا زندگی کنند

 

اما من هر چه بیشتر زندگی کردم

 

بیشتر آنچه که درونم بود را از دست دادم

 

و کار به جایی رسید که

 

خالی شدم!

  • Like 4
لینک به دیدگاه

راستش نمیدانم اقرار به پشیمانی خودش پشیمانی میاورد یا نه...

اما بگذار آیینه وار اغرار کنم...

پشیمانم...

از تمام حس هایی که نثار این یخ بسته های سنگی کردم...

از تمام لبخند هایی که با تایید اهل دل به روترشی اهل عقل زدم

از تمام سادگی های بی جواب مانده ام...

از تمام نیمه های پر لیوان ها که دیدم...

سخت..

.7d476f8a5f2746d69519.jpg

 

پشیمانم...!

پشیمان میشوم شاید...

از اینکه ماندم و رفتی...

پشیمان میشوی روزی...

از اینکه رفتم و ماندی...

  • Like 4
لینک به دیدگاه

ترسناک اند رابطه هایی که بخاطر فرار از تنهایی شکل می گیرند. رابطه هایی که آخرش چیزی نمی ماند بجز تنهایی عمیق تر...

 

و یک مشت حس آزار دهنده تر از قبل، در درون آدم ها...!

  • Like 6
لینک به دیدگاه
* v e n o o s * مهمان

[h=6]آدمی که منتظر است...

 

هیچ نشانه ای ندارد...

 

هیچ نشانه ی خاصی ندارد فقط....

 

با هر صدایی برمی گردد... !!!!:sigh:[/h]

لینک به دیدگاه
* v e n o o s * مهمان

[h=6]هرگز براي عاشق شدن دنبال باران و بابونه نباش، گاهي در انتهاي خارهاي يک کاکتوس به غنچه‌اي مي رسي که زندگيت را روشن مي‌کند.:icon_gol:[/h]

لینک به دیدگاه

به سلامتیه اون دختری که 10سالش بود باباش زد تو گوشش هیچی نگفت,

20 سالش شد باباش زد تو گوشش هیچی نگفت,

30 سالش شد باباش زد تو گوشش زد زیر گریه

باباش گفت چرا گریه میکنی ؟

گفت: آخه اونوقتا دستت نمیلرزید...!

  • Like 2
لینک به دیدگاه

دلت را بتکان،

غصه هایت که ریخت، تو هم همه را فراموش کن…….

دلت را بتکان،

اشتباهایت تالاپی می افتد زمین ، بذار همان جا بماند ،

فقط از لابه لای اشتباهایت یک تجربه را بیرون بکش

قاب کن و بزن به دیوار دلت ……

دلت را محکم تر اگر بتکانی،تمام کینه هایت هم می ریزد….

و تمام آن غم های بزرگ

و همه حسرت ها و آرزوهایت…..

محکم تر از قبل بتکان

تا این بار همه آن عشق های بچه گربه ای! هم بیفتد…..

حالا آرام تر، آرام تر بتکان تا خاطره هایت نیفتد……

تلخ یا شیرین چه تفاوت می کند؟!

خاطره ، خاطره ست باید باشد ... باید بماند

کافی ست؟!!

نه هنوز دلت خاک دارد…یک تکان دیگر بس است..

تکاندی...؟؟!!

دلت را ببین! چقدر تمیز شد. دلت سبک شد!

حالا این دل جای * او* ست

دعوتش کن ، این دل مال* او* ست

همه چیز ریخت از دلت همه چیز افتاد …و حالا

حالا تو ماندی و یک دل

یک دل و یک قاب تجربه،

مشتی خاطره و یک * او*...

خانه تکانی دلت مبارک ...

  • Like 2
لینک به دیدگاه
* v e n o o s * مهمان

اگر دنياي ما دنياي سنگ است بدان سنگيني سنگ هم قشنگ است

 

اگر دنياي ما دنياي درد است بدان عاشق شدن ازبهررنج است،

 

اگرعاشق شدن بس يك گناه است،دل عاشق شكستن صد گناه است:icon_gol:

لینک به دیدگاه

باغباني پيرم

كه بغير از گلها ، از همه دلگيرم

كوله ام غرق غم است

آدم خوب كم است

عده اي بي خبرند

عده اي كور و كرند

و گروهي پكرند .

دلم از اينهمه بد ، ميگيرد ،

و چه خوب : آدمي ميميرد ......

لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...