Ha.Mi.D 8376 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 31 تیر، ۱۳۹۰ آخه عزیز من علم پزشکی که ریاضی نیست بگه دو دو تا ، تا ابد 4 تاست ممکنه مرضی که تا امروز علم پزشکی درمانی واسش نداشته فردا درمانشو پیدا کنه حتی اگه احتمالش 0.0000000000000000000000000000000000000001 درصد باشه میشه امیدوار بود شادی من که منظورم کسی که ایدز داره یا سرطان داره نیست یه فردی رو در نظر بگیر که دچار مرگ مغزی شده.یعنی به هیچ روشی امکان نداره این مشکلش حل بشه.نمیتونه تکون بخوره.هیچ حسی نداره.علم پزشکی میتونه این فرد رو درمان کنه گلم؟ 2 لینک به دیدگاه
AFARIN 7196 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 تیر، ۱۳۹۰ خودم میگی کاذب.این امید الکی باعث میشه اون درد بکشه.خورد بشه. واسه همين ميگم بعد منفي اميدواريه؛ چون جلوي منو ميگيره و باعث ميشه اون بخاطر اميدواري من زجر بكشه؛ رضايت دادن شايد تا آخر عمر آدمو اذيت كنه؛ كه نكنه اميدم بيخودي نبود؟ نكنه راهي بود و من نذاشتم... (اين اميد آدمو اذيت ميكنه بيشتر از هر چيزي) 1 لینک به دیدگاه
Ha.Mi.D 8376 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 31 تیر، ۱۳۹۰ واسه همين ميگم بعد منفي اميدواريه؛ چون جلوي منو ميگيره و باعث ميشه اون بخاطر اميدواري من زجر بكشه؛ رضايت دادن شايد تا آخر عمر آدمو اذيت كنه؛ كه نكنه اميدم بيخودي نبود؟ نكنه راهي بود و من نذاشتم... (اين اميد آدمو اذيت ميكنه بيشتر از هر چيزي) اخه اون که کاری از دستش بر نمیومده.با رضایتش خواسته عزیزش عذاب نکشه. شوهر عمه من تقریبا 2 ماه پیش فوت شد.تو بغل پسر عمه ام جون داد.پسر عمه من عذاب وجدان گرفته بود که نتونسته بود کاری کنه براش.در صورتی که واقعا هم نمیتونست کاری براش کنه نوشی ادم برای کاری که میتونسته انجام بده و نداده عذاب وجدان میگیره.نه زمانی که کاری از دستش بر نیاد. 1 لینک به دیدگاه
shaden. 18583 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 تیر، ۱۳۹۰ من میگم کسی که ازش قطع امید شده باشه عزیزم.یعنی خود علم بگه که نمیشه کاری کرد.پس دیگه به چی علم میخوای امید داشته باشی تو کسی رو که دوست داری زجرش میدی؟باعث درد کشیدنش میشی؟ اون شرایطی که من میگم هیچ امیدی نداره طرف.به هیچ چیزی نمیشه امید داشت. حمید کلش اینه که تو با اکثر بچه ها مخالفی و اینم نظر شخصیته تمام علت و معلولای دنیا رو هم بیاریم نه من از نظرم بر میگردم نه تو فقط دعا میکنم افراد نزدیکت تو این موقعیت قرار نگیرن چون تو منطقی فکر میکنی نه احساسی:banel_smiley_52: 2 لینک به دیدگاه
Ha.Mi.D 8376 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 31 تیر، ۱۳۹۰ حمید کلش اینه که تو با اکثر بچه ها مخالفی و اینم نظر شخصیتهتمام علت و معلولای دنیا رو هم بیاریم نه من از نظرم بر میگردم نه تو فقط دعا میکنم افراد نزدیکت تو این موقعیت قرار نگیرن چون تو منطقی فکر میکنی نه احساسی:banel_smiley_52: بهار من نمیگم خودم این کارو انجام میدم.میگم اگه درست فکر کنیم به نظر کار درستی میاد.شاید من هم توان انجامش رو نداشته باشم 1 لینک به دیدگاه
shadmehrbaz 24772 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 تیر، ۱۳۹۰ شادی من که منظورم کسی که ایدز داره یا سرطان داره نیست یه فردی رو در نظر بگیر که دچار مرگ مغزی شده.یعنی به هیچ روشی امکان نداره این مشکلش حل بشه.نمیتونه تکون بخوره.هیچ حسی نداره.علم پزشکی میتونه این فرد رو درمان کنه گلم؟ من دقیقا میدونم منظورت چیه تو اصن فرض کن تریلی 18 چرخ از روی طرف رد شده خرد و خمیر شده توی کما هم هست .. تا وقتی که نفس میکشه باید امید به زندگیش داشت عزیزم 1 لینک به دیدگاه
viviyan 12431 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 تیر، ۱۳۹۰ به نظر من زندگی اونقد ارزش نداره که انسان به خاطرش اینهمه زجر بکشه، من خودم که اصلا حاضر نیستم تحت استرس و عذاب زندگی کنم، مرگ اونقدرام وحشتناک نیست. زندگی هم اونقدر جذاب و شیرین نیست. 2 لینک به دیدگاه
Ha.Mi.D 8376 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 1 مرداد، ۱۳۹۰ من دقیقا میدونم منظورت چیه تو اصن فرض کن تریلی 18 چرخ از روی طرف رد شده خرد و خمیر شده توی کما هم هست .. تا وقتی که نفس میکشه باید امید به زندگیش داشت عزیزم دورت بگردم.قربونت برم من.من خودمم نمیدونم اگه تو شرایط قرار گرفتم این کارو انجام میدم یا نه.اما وقتی خود پزشک میگه هیچ امیدی نیست که دیگه ادم نمیتونه امیدی داشته باشه لینک به دیدگاه
Ha.Mi.D 8376 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 1 مرداد، ۱۳۹۰ به نظر من زندگی اونقد ارزش نداره که انسان به خاطرش اینهمه زجر بکشه، من خودم که اصلا حاضر نیستم تحت استرس و عذاب زندگی کنم، مرگ اونقدرام وحشتناک نیست. زندگی هم اونقدر جذاب و شیرین نیست. یعنی تو میتونی به زندکی عزیزت خاتمه بدی؟ لینک به دیدگاه
viviyan 12431 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 مرداد، ۱۳۹۰ آره. اینو همینطوری نمیگم. برام پیش اومده و خیلی آروم و بدون احساساتی شدن به خودکشی فکر کردم. البته زندگی رو خیلی دوست دارم و یکی از آرزوهام پیداکردن آب حیاته. 1 لینک به دیدگاه
Ha.Mi.D 8376 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 1 مرداد، ۱۳۹۰ آره. اینو همینطوری نمیگم. برام پیش اومده و خیلی آروم و بدون احساساتی شدن به خودکشی فکر کردم.البته زندگی رو خیلی دوست دارم و یکی از آرزوهام پیداکردن آب حیاته. خودکشی رو ول کن.من زندگیم با خودکشی پیوند خورده.میتونی عزیزت رو بکشی؟ 2 لینک به دیدگاه
Farnoosh Khademi 20023 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 مرداد، ۱۳۹۰ راجع به خودم آره ولی نمیدونم خانواده ام راضی میشن یا نه 1 لینک به دیدگاه
Ha.Mi.D 8376 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 1 مرداد، ۱۳۹۰ راجع به خودم آرهولی نمیدونم خانواده ام راضی میشن یا نه و راجع به دیگران؟ 1 لینک به دیدگاه
shadmehrbaz 24772 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 مرداد، ۱۳۹۰ دورت بگردم.قربونت برم من.من خودمم نمیدونم اگه تو شرایط قرار گرفتم این کارو انجام میدم یا نه.اما وقتی خود پزشک میگه هیچ امیدی نیست که دیگه ادم نمیتونه امیدی داشته باشه آخه امید داشتن آدما دست خودشونه ، پزشک از طرف خودش میتونه به زنده بودن بیمارش امید داشته باشه یا نداشته باشه بیمار هم از طرف خودش...حرف من اینه که تا آخرین لحظه باید با امید زندگی کرد ولی mercy killing یعنی اینکه هیچ امیدی به زندگی نداری دیگه ، تورو نمیدونم من مطمئنم اگه توی شرایطش قرار بگیرم هیچ وقت همچین کاری نمیکنم 3 لینک به دیدگاه
Ha.Mi.D 8376 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 1 مرداد، ۱۳۹۰ آخه امید داشتن آدما دست خودشونه ، پزشک از طرف خودش میتونه به زنده بودن بیمارش امید داشته باشه یا نداشته باشه بیمار هم از طرف خودش...حرف من اینه که تا آخرین لحظه باید با امید زندگی کرد ولی mercy killing یعنی اینکه هیچ امیدی به زندگی نداری دیگه ، تورو نمیدونم من مطمئنم اگه توی شرایطش قرار بگیرم هیچ وقت همچین کاری نمیکنم منم این کارو فکر نکنم انجام بدم. 2 لینک به دیدگاه
شقایق31 40377 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 مرداد، ۱۳۹۰ حمید میدونی یاد چی افتادم دو سال پیش مادرم بیمارستان بستری بود هم تختی مادرم یک جوونی بود که دو سه روز بود از کما در اومده بود این جوون بخاطر تصادف و ضربه شدید مغزی به مرگ مغزی دچار شده بود 6 ماه کما کامل کم نیست 6 ماه بی اختیاری و غذا نخوردن کم نیست تا دکترا مادر و پدر و راضی کردن به اینکه این جوون حتی یک درصد احتمال زنده موندنش نیست بیاید راضی به اهدا عضو بشید بالاخره پدر و مادرش راضی شدن و فرم و امضا کردن ولی یک روز قبل از عمل بصورت معجزه وار این جوون هوش اومد تصورش هم سخته چه حالی به خانوادش دست داد خب اگر این پدر و مادر سر دو ماه اول که این جوون تو کما بود راضی میشدن چی میشد؟ جون یک آدم بخاطر اینکه اسمش و گذاشتیم منطق نجات دادن مریض میگرفتن 3 لینک به دیدگاه
eder 13732 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 مرداد، ۱۳۹۰ حمید میدونی یاد چی افتادم دو سال پیش مادرم بیمارستان بستری بود هم تختی مادرم یک جوونی بود که دو سه روز بود از کما در اومده بود این جوون بخاطر تصادف و ضربه شدید مغزی به مرگ مغزی دچار شده بود 6 ماه کما کامل کم نیست 6 ماه بی اختیاری و غذا نخوردن کم نیست تا دکترا مادر و پدر و راضی کردن به اینکه این جوون حتی یک درصد احتمال زنده موندنش نیست بیاید راضی به اهدا عضو بشید بالاخره پدر و مادرش راضی شدن و فرم و امضا کردن ولی یک روز قبل از عمل بصورت معجزه وار این جوون هوش اومد تصورش هم سخته چه حالی به خانوادش دست داد خب اگر این پدر و مادر سر دو ماه اول که این جوون تو کما بود راضی میشدن چی میشد؟ جون یک آدم بخاطر اینکه اسمش و گذاشتیم منطق نجات دادن مریض میگرفتن امید که میگم همینه ها !!!!!!!:icon_gol: 2 لینک به دیدگاه
anvil 5769 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 مرداد، ۱۳۹۰ حمید میدونی یاد چی افتادم دو سال پیش مادرم بیمارستان بستری بود هم تختی مادرم یک جوونی بود که دو سه روز بود از کما در اومده بود این جوون بخاطر تصادف و ضربه شدید مغزی به مرگ مغزی دچار شده بود 6 ماه کما کامل کم نیست 6 ماه بی اختیاری و غذا نخوردن کم نیست تا دکترا مادر و پدر و راضی کردن به اینکه این جوون حتی یک درصد احتمال زنده موندنش نیست بیاید راضی به اهدا عضو بشید بالاخره پدر و مادرش راضی شدن و فرم و امضا کردن ولی یک روز قبل از عمل بصورت معجزه وار این جوون هوش اومد تصورش هم سخته چه حالی به خانوادش دست داد خب اگر این پدر و مادر سر دو ماه اول که این جوون تو کما بود راضی میشدن چی میشد؟ جون یک آدم بخاطر اینکه اسمش و گذاشتیم منطق نجات دادن مریض میگرفتن :jawdrop: نمیدونم!!ولی میگن تا حالا هیچ بیمار مرگ مغزی برنگشته 2 لینک به دیدگاه
AFARIN 7196 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 مرداد، ۱۳۹۰ حمید میدونی یاد چی افتادم دو سال پیش مادرم بیمارستان بستری بود هم تختی مادرم یک جوونی بود که دو سه روز بود از کما در اومده بود این جوون بخاطر تصادف و ضربه شدید مغزی به مرگ مغزی دچار شده بود 6 ماه کما کامل کم نیست 6 ماه بی اختیاری و غذا نخوردن کم نیست تا دکترا مادر و پدر و راضی کردن به اینکه این جوون حتی یک درصد احتمال زنده موندنش نیست بیاید راضی به اهدا عضو بشید بالاخره پدر و مادرش راضی شدن و فرم و امضا کردن ولی یک روز قبل از عمل بصورت معجزه وار این جوون هوش اومد تصورش هم سخته چه حالی به خانوادش دست داد خب اگر این پدر و مادر سر دو ماه اول که این جوون تو کما بود راضی میشدن چی میشد؟ جون یک آدم بخاطر اینکه اسمش و گذاشتیم منطق نجات دادن مریض میگرفتن شقايق جان مرگ مغزي با كما فرق ميكنه؛ اينكه 6 ماه طول كشيده، كما بوده، نه مرگ مغزي؛ بعد از مرگ مغزي فقط تا چند روز زنده ميمونه طرف؛ برگشتي هم وجود نداره (حتي يك مورد هم وجود نداشته)... ولي كما چرا... حالا اينكه چرا دكترا اين كارو كردن هم....!! 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده