هادی ناصح 18854 ارسال شده در 14 مهر، 2011 ايا سپيد موی مهربان من، هنوز زنده ای؟ درود بر نگاه دلنواز عاشقانه ات! بهل که پرتو شبانه برفتد به بام خانه ات! شنيده ام که در دلت به ياد من غمی بزرگ آشيانه کرده است. شنيده ام که روز ها به کوچه های تنگ روستا ستاده ای در انتظار من شنيده ام شنيده ای که روز يا شبی به بزم ميکشان کسی ز کينه سينه ی مرا دريده است غمين مباش که اين سخن گزافه است که اين سخن دروغ و یافه است دگر مرا به باده آن عطش که بود، نيست و بر لبم به جز سرود نيست. دلم ازين اميد مي تپد که باز بسوی خانه رهسپر شوم و با نوازش تو صبحدم زخواب ديده وا کنم دگر نايست در کنار جاده ها در انتظار من ولی سپيد موی مهربان من زمن مخواه که باز هم نيايش و دعا کنم تو چشمه سار شادمانی منی زمن مرنج چه خوش که روزگار رفته را رها کنم. 2
Farnoosh Khademi 20024 ارسال شده در 14 مهر، 2011 وقتی ادم های این دنیای سرد را دیدم وجود تو و دستان تو مرا گرم کرد گرمای وجود تو نه تنها مرا بلکه همه ی دنیا را گرم کرد مادر مهربانم تو را دوست دلرم به اندازه تمام مادرهای دنیا به اندازه تمام غم و غصه هایی که برایم می خوری 3
Hanaaneh 28168 ارسال شده در 4 شهریور، 2013 مادر من تمام هستی من است میگن از نظر مادرا فقط یه بچه زیبا وجود داره اونم بچه خودشونه 1
ارسال های توصیه شده