رفتن به مطلب

نامه به مادر


ارسال های توصیه شده

ايا سپيد موی مهربان من، هنوز زنده ای؟

درود بر نگاه دلنواز عاشقانه ات!

بهل که پرتو شبانه برفتد به بام خانه ات!

شنيده ام که در دلت به ياد من

غمی بزرگ آشيانه کرده است.

شنيده ام که روز ها به کوچه های تنگ روستا

ستاده ای در انتظار من

شنيده ام شنيده ای که روز يا شبی

به بزم ميکشان کسی ز کينه سينه ی مرا دريده است

غمين مباش که اين سخن گزافه است

که اين سخن دروغ و یافه است

دگر مرا به باده آن عطش که بود، نيست

و بر لبم به جز سرود نيست.

دلم ازين اميد مي تپد که باز

بسوی خانه رهسپر شوم

و با نوازش تو صبحدم زخواب ديده وا کنم

دگر نايست در کنار جاده ها در انتظار من

ولی سپيد موی مهربان من زمن مخواه

که باز هم نيايش و دعا کنم

تو چشمه سار شادمانی منی زمن مرنج

چه خوش که روزگار رفته را رها کنم.

  • Like 2
لینک به دیدگاه

وقتی ادم های این دنیای سرد را دیدم

وجود تو و دستان تو مرا گرم کرد

گرمای وجود تو نه تنها مرا بلکه همه ی دنیا را گرم کرد

مادر مهربانم تو را دوست دلرم به اندازه تمام مادرهای دنیا

به اندازه تمام غم و غصه هایی که برایم می خوری

  • Like 3
لینک به دیدگاه
  • 1 سال بعد...
×
×
  • اضافه کردن...