hodaa 5488 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 تیر، ۱۳۹۰ چند روز پیش اومده به من میگه" تو که هی دنبال یکی هستی که شبیه خودت باشه و دوستش داشته باشی و از این چیزها ، انقدر هم تو نت میچرخی، اون تو هیچکسی رو با مشخصاتی که میخوای پیدا نکردی؟"حالا خودش تا همین چند وقت پیش از مخالفین سرسخت آشنایی اینترنتی بود :jawdrop: مامانه من از 5سال پیش،هر وقت که از دانشگاه بر میگشتم بعد مدتها خونه.....میگفت هدا هنوز خبری نیست العان دیگه از من قطع امید کرده.....گیر داده به خواهرام.....میخواد آمار اونارو از من دربیاره:persiana__hahaha: العان دیگه جاش رو داده به بابام.....مستقیم و غیر مستقیم بهم میگه اگه کسی هست خوب بهم معرفی کن....من مشکلی ندارم 5 لینک به دیدگاه
Mr. Specific 43573 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 تیر، ۱۳۹۰ راهکار میدهم اساسی: زودتر به فکر جهیزیه باش 3 لینک به دیدگاه
Waffen 15118 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 تیر، ۱۳۹۰ منم از این مامانا میخوام... مامان من اصلا از این چیزا نمیگه... تازه انتظار داره 35 سالگی ازدواج کنم... :shame: اینطوری میشم... 11 لینک به دیدگاه
maryam_alien 9904 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 تیر، ۱۳۹۰ زن میخوای؟ اول درستو تموم کن 4 لینک به دیدگاه
Waffen 15118 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 تیر، ۱۳۹۰ زن میخوای؟ اول درستو تموم کن اه... عین مامان منی... :icon_razz: خوب من 1 سال دیگه لیسانس میگیرم... 2 سال هم بگیم فوق... 4 یا 5 سال هم بگیم دکترا... الان 21 سالم داره تموم میشه... میشه 8 - 9 سال دیگه... میشه 31 سالم... تا اون موقع باید ما بشینیم دیفال رو نگاه کنیم دیگه... ولی شما خانوم های محترم 25 سالتون میشه دیگه ازدواج میکنید... نامردا... :shame: 10 لینک به دیدگاه
Mr. Specific 43573 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 تیر، ۱۳۹۰ زن میخوای؟ اول درستو تموم کن بابا کی زنش رو میده آخه؟؟؟ دختر میخواد مگه نه ویفر جان؟؟ 4 لینک به دیدگاه
Mr. Specific 43573 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 تیر، ۱۳۹۰ اه... عین مامان منی... :icon_razz: خوب من 1 سال دیگه لیسانس میگیرم... 2 سال هم بگیم فوق... 4 یا 5 سال هم بگیم دکترا... الان 21 سالم داره تموم میشه... میشه 8 - 9 سال دیگه... میشه 31 سالم... تا اون موقع باید ما بشینیم دیفال رو نگاه کنیم دیگه... ولی شما خانوم های محترم 25 سالتون میشه دیگه ازدواج میکنید... نامردا... :shame: خو تو هم با یه 25 ساله ازدواج کن اون موقع 5 لینک به دیدگاه
maryam_alien 9904 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 تیر، ۱۳۹۰ والله من مدتیه که 25 سال رو رد کردم..تا 250 سالگی هم مزدوج نمیشم ولی خداییش درس خوندن در حین تاهل خیلی سخته. بعدشم باید درستو تموم کنی که بتونی خرج 3 نفر رو بدی دیگه هوا میخوایین بخورین؟ :w00: دکتری نه ولی ارشد قبول شدی برو بگیر.. دو سال صبر کن 8 لینک به دیدگاه
hodaa 5488 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 تیر، ۱۳۹۰ اه... عین مامان منی... :icon_razz: خوب من 1 سال دیگه لیسانس میگیرم... 2 سال هم بگیم فوق... 4 یا 5 سال هم بگیم دکترا... الان 21 سالم داره تموم میشه... میشه 8 - 9 سال دیگه... میشه 31 سالم... تا اون موقع باید ما بشینیم دیفال رو نگاه کنیم دیگه ... ولی شما خانوم های محترم 25 سالتون میشه دیگه ازدواج میکنید... نامردا... :shame: آخییییییییییییییییییی......چه گناه دار گفتی.....دلم سوخت مریم بریم با مامان سامان صحبت کنیم ؟:4chsmu1: این داداش کوچیکمون گناه داره اخه 4 لینک به دیدگاه
Waffen 15118 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 تیر، ۱۳۹۰ بابا کی زنش رو میده آخه؟؟؟دختر میخواد مگه نه ویفر جان؟؟ دقیقا برادر... خو تو هم با یه 25 ساله ازدواج کن اون موقع من با آدم های کوچک تر از خودم نمیتونم کنار بیام... بعد باید برم زن 35 ساله بگیرم... البته مشکلی ندارم ها... ولی خوب دیگه... 5 لینک به دیدگاه
Waffen 15118 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 تیر، ۱۳۹۰ آخییییییییییییییییییی......چه گناه دار گفتی.....دلم سوختمریم بریم با مامان سامان صحبت کنیم ؟:4chsmu1: این داداش کوچیکمون گناه داره اخه فایده نداره... خودم کلی قبلا باهاش صبحت کردم... تازه اگر درست یادم باشه یه بار گفت اگر ازدواج کنی دیگه پسر من نیستی... بعد شما مامانتون بهتون میگه چرا واسه خودتون آستین بالا نمیزنید... خیلی نامردیه اینا... :icon_razz: 7 لینک به دیدگاه
maryam_alien 9904 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 تیر، ۱۳۹۰ آخییییییییییییییییییی......چه گناه دار گفتی.....دلم سوختمریم بریم با مامان سامان صحبت کنیم ؟:4chsmu1: این داداش کوچیکمون گناه داره اخه هدی جون ارشد قبول شد خودمون یه کله قند میگیرم میریم براش خواستگاری 5 لینک به دیدگاه
Avenger 19333 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 تیر، ۱۳۹۰ روزی بود و روزگاری بود .... من بودم و من بودم و گل بود و زنبور به تعداد لازم و کلی مگس که نمیدونم چرا دنبالم راه میفتادن :icon_pf (34):، شایدم.... هیچی بی خیال ؛ یه عالمه من های دیگه هم بودن البته ... بعد دو هفته تلاش شبانه روزی واسه آخر هفته لحظه شماری کردن بالاخره لحظه ی موعود رسید و منم عازم خونه شدم .... کلی داشتم ذوق مرگ میشدم از اینکه دارم میرم خونه ... وقتی رسیدم خونه خیلی شاد و شنگول و محکم و قاطع گفتم سلام ( یعنی داد کشیدم ... ) نتیجه ش این بود که خورد تو ذوقم ... هر یک یه گوشه نشسته بودن و تو دنیای خودش ..نامردا تحویلم نگرفتن .... یعنی اعتراف میکنم که محل سگ هم بهم نذاشتن ... قیافه م دیدنی بود اون لحظه ... شده بودم شبیه چک برگشتی ها :imoksmiley:... گفتم عمراً اگه دیگه بهتون افتخار بدم .... :w13: والله ... این همه ذوق و شوقمو تو نطفه خفه کردن .... واسه این اومدم اینجا بپرسم چرا جدیداً والدین محترم بنده اینجوری شدن ؟ صبر کن میگم خدمتت الان .... بهم پیشنهاد نامربوط میدن .... :girl_blush2:وااااااااای .... مامان من با همکاری پدر گرانقدرمان برگشتن بهم گفتن تو نمیخوای یه فکری به حال خودت بکنی ؟ گفتم چه فکری ؟:thk: در کمال ناباوری فرمودن : چرا نمیری مثل بقیه دوست پسری چیزی واسه خودت دست و پا کنی ؟ :jawdrop: اینجوری شده بودم .... گفتم که چی بشه ؟ فرمودن حداقلش اینه که وقتی بیخوابی زده به سرت نصفه شبی زنگ نمی زنی ما رو بیدار کنی و بگی قصدت مزاحمت بود !!!! به جای ما به اون زنگ میزنی ..... :girlhi:( جاتون خالی ...مردم آزاری اینقده حال میده که نگو مخصوصاً ددی محترم بنده وقتی هر چی فحش بلده نثارت میکنه و دقت کنی همشم بر میگرده به خودش ... ) گفتم خوب میکنم ... عرضم به حضور شما مادر بنده از اون ادمای سخت گیر تشریف داشتن که من یکی عمراً باهاش نمیرفتم جایی ... همش با ددی میرفتم ... همش گیر میداد خب... :4chsmu1: چه دوره و زمونه ای شده والله ..... خیلی جدی برگشتم گفتم چون اذیت میکنم برم دوست نامحرم بگیرم فردا پس فردا ناباب از اب در بیاد منحرف بشم بعد معتاد شم بعد تو جوف پیدا شم .... راضی میشین اینجوری ؟ آره آره ... ؟؟؟!!:4564: بابا و مامانم از دست رفتن، الان تو این فکرم چی شد که اینقدر روشنفکر از آب در اومدن ؟؟ :w74: بوی توطئه میاد یعنی ؟:w821: دوستانی که تجربه دارین بیاین بگین زودتر جلو نقشه های پلیدی که تو سرشونه رو بگیرم .:pichak29:... بگین تا زودتر از اونا سنگرمو بنا کنم .... فکر کنم میترسن بترشی میخوان شوبرت بدن در اسرع وقت:w16: 3 لینک به دیدگاه
Mr. Specific 43573 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 تیر، ۱۳۹۰ دقیقا برادر... من با آدم های کوچک تر از خودم نمیتونم کنار بیام... بعد باید برم زن 35 ساله بگیرم... البته مشکلی ندارم ها... ولی خوب دیگه... خودت بالا گفتی دختر میخوای.. الان میگی زن؟؟؟ تکلیف منو مشخص کن میخوام برم.. کار دارم زود باش ببینم:w00: 4 لینک به دیدگاه
maryam_alien 9904 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 تیر، ۱۳۹۰ بعد شما مامانتون بهتون میگه چرا واسه خودتون آستین بالا نمیزنید... خیلی نامردیه اینا... :icon_razz: من هی قوانین ضد زن رو به مامانم یآوری میکنم بعد سکوت میکنه و هیچی نمیگه 6 لینک به دیدگاه
Waffen 15118 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 تیر، ۱۳۹۰ هدی جون ارشد قبول شد خودمون یه کله قند میگیرم میریم براش خواستگاری زیر قولت نزنی ها... 4 لینک به دیدگاه
Mr. Specific 43573 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 تیر، ۱۳۹۰ فکر کنم میترسن بترشی میخوان شوبرت بدن در اسرع وقت:w16: :gnugghender: ترشی دوست دارم 4 لینک به دیدگاه
maryam_alien 9904 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 تیر، ۱۳۹۰ زیر قولت نزنی ها... مریم سرش میره ولی قولش نمیره 4 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده