هادی ناصح 18854 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 تیر، ۱۳۹۰ خوشا به سعادتت!!!من که نخواستم بیام اومدم حالام میخم برم نمیشه!! آخی سختی زیاد کشیدی پس..... اینم بخشی از زندگیه باید پذیرفت اما برای سالمند هیچی بهتر ومناسب تر از حضور خانواده نیست اگرم میبرنشون سالمندان حتما دائم بهشون سر بزنن یا با هم برن سفر اگر می خواستن دائم سر بزنن و همیشه پیششون باشن که نمی بردنشون اونجا:w00: 2 لینک به دیدگاه
اندیشه 2345 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 تیر، ۱۳۹۰ آخی سختی زیاد کشیدی پس..... اگر می خواستن دائم سر بزنن و همیشه پیششون باشن که نمی بردنشون اونجا:w00: ببین کار و زندگی با یه سالمند واقعا سخته یعنی تو حداقل باید کم کم 3 یا 4 سال وقتتو بذاری واسه نگهداریش اما اگه تو سالمندان باشه تو نیمی از وقتتو میذاری ..حالا اونی که میذاره نه ببخشید میندازه سالمندان بحثش جداست ..بوئی از انسانیت نبرده 3 لینک به دیدگاه
anvil 5769 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 تیر، ۱۳۹۰ آخی سختی زیاد کشیدی پس..... اگر می خواستن دائم سر بزنن و همیشه پیششون باشن که نمی بردنشون اونجا:w00: زندگی پرمشغله امروز فرصت نمیده 3 لینک به دیدگاه
هادی ناصح 18854 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 تیر، ۱۳۹۰ ببین کار و زندگی با یه سالمند واقعا سخته یعنی تو حداقل باید کم کم 3 یا 4 سال وقتتو بذاری واسه نگهداریش اما اگه تو سالمندان باشه تو نیمی از وقتتو میذاری ..حالا اونی که میذاره نه ببخشید میندازه سالمندان بحثش جداست ..بوئی از انسانیت نبرده خوب همین که این همه راه بری سالمندان بعد چند دقیقه هم ملاقاتش کنی وقتتو نمیگیره؟ 1 لینک به دیدگاه
Alireza Hashemi 33392 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 22 تیر، ۱۳۹۰ من میرم.اما با اون معایبی که شما گفتین موافق نیستم. چون میتونی با دوستان خودت در پیری بری بیرون،به بچه ها و خانواده ات هم سر بزنی و.... قرار نیست که خانه سالمندان زندان انفرادی باشه! یعنی میزارن تو از در اونجا بیای بیرون ؟؟ تو میگی من مراقبم میرم میام دوستات چی همه آلزایمرین پاتونو از در بزارین بیرون در اون آسایشگاه سالمندان رو تخته میکنن چون مسئولیت داره خروج هر فرد...فکر کن باید زنگ بزنن از بچت رضایت بگیرن که تو بری بیرون:icon_pf (34): 2 لینک به دیدگاه
Avenger 19333 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 تیر، ۱۳۹۰ دعا میکنم که تا روز اخر زندگیم طوری نشم که محتاج بچه هام شم بقول معروف یه تب و یه مرگ 4 لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 تیر، ۱۳۹۰ من فقط امیدوارم خ...نشم و بچه بدنیا بیارم شما برای من این موضوع رو حل کنید که تو این دوره زمونه بعضیا به چه دلخوشی و به چه جراتی بچه بدنیا میارن کم نیستا یه موجود زنده با کلی امید و ارزو 3 لینک به دیدگاه
Fo.Roo.GH 24356 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 تیر، ۱۳۹۰ دوست ندارم حتی فکر کنم که عمری اینقدر طولانی داشته باشم.... 3 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 تیر، ۱۳۹۰ من فقط امیدوارم خ...نشم و بچه بدنیا بیارمشما برای من این موضوع رو حل کنید که تو این دوره زمونه بعضیا به چه دلخوشی و به چه جراتی بچه بدنیا میارن کم نیستا یه موجود زنده با کلی امید و ارزو به عشق یه ملیون تومن ! 3 لینک به دیدگاه
ooraman 22216 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 تیر، ۱۳۹۰ الان که جوونیم هممون میگیم حاضرم برم ولی فک نکنم تو دوران پیری هم نظرمون همین باشه به نظرم ادمای پیر خیلی حساس میشن با کوچکترین کم توجهی احساس تنهایی و بی مصرف بودن میکنن در ضمن دلشون نمیخواد قبول کنن کسایی که تا دیروز سرپرست یه خانواده بودن ،بزرگی میکردن و برای خودشون برو بیای داشتن حالا بیفتن یه گوشه و مورد بی توجهی واقع بشن البته واقعا هم نمیدونم باید با یه ادم پیر و مریض چیکار کرد چون واقعا نگهداری کردن ازشون خیلی مشکله و خیلی صبر و حوصله میخواد من که ارزو میکنم فقط تا وقتی سرپا هستم و میتونم اموراتمو خودم اداره کنم زنده بمونم 4 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده