رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

الیور تویست

 

این رمان، دومین رمان مشهور چارلز دیکنز، نویسنده مشهور انگلیسی است که ابتدا در سال‌های ۱۸۳۷ تا ۱۸۳۹ میلادی به صورت پاورقی در یک ماه‌نامه انگلیسی به نام Bentley's Miscellany منتشر میشد. رمان اجتماعی الیور تویست برای اولین بار در سال ۱۸۳۸ میلادی به صورت کتاب در پادشاهی متحده منتشر شد. آثار کلاسیک ادبی، میراث ماندگار و بی مرز فرهنگ و هنر بشری به شمار میروند. این آثار تقریبا به همه زبانهای دنیا ترجمه شده و به خاطره های مردم دنیا پیوسته اند.

 

الیور، کودکی یتیم و بینواست که از دست ارباب ستمگرش فرار میکند. او خود را در شهر بزرگ و پر خطر «لندن» تنها مییابد. الیور زیر آسمان کبود، نه خانواده ای دارد و نه حتی دوستی.

چیزی نمیگذرد که در دام پیر مردی شرور به نام «فاگین» که خانه اش پاتوق دزدها و جیب برهاست، گرفتار میشود. آیا الیور دستگیر خواهد شد؟ چرا آقای «مانکس» که آدمی بدخواه است، الیور را زیر نظر دارد؟ چه رازی درباره خانواده الیور و تولد او در بین است؟

این کار سخت و مشقت‎بار اثری عمیق از رنج و زحمتی که کودکان تهیدست در کارگاه‎ها متحمل می‎شوند در روح او باقی گذاشت که سایه پررنگی از آن در اکثر آثار او به چشم می‎‌ورد.

وی از 1824 ـ 1827 م به مدرسه رفت. پس از مدتی در دارالوکاله‎ای به منشیگری پرداخت، در17 سالگی تندنویس دادگاه شد. سپس خبرنگار پارلمانی یکی از جراید شد. دیکنز کارش را با نوشتن داستان‎های کوتاه آغاز کرد و در مدت کوتاهی به عنوان نویسنده‎ای با ارزش و مردم‎پسند شناخته شد و آثاری پرارزش، یکی پس از دیگری، خلق کرد.

در 1386 طبق قراردادی دیکنز سردبیر مجله ماهیانه‎ای شد و متعهد شد همه ماهه در این مجله قسمتی از کتاب جدید خود به نام الیورتویست را درج نماید، بعد از حدود 6 ماه، به دلیل وقوع اتفاقاتی در زندگی شخصی نویسنده، وقفه‎ای در چاپ الیور به صورت ماهانه پیش آمد. در 1838 دیکنز تحت فشاری که از جانب ناشر قرار گرفت تصمیم گرفت متن کامل کتاب را در 3 جلد منتشر نماید و در همان سال نوشتن الیورتویست را به پایان رساند.

استقبال مردم

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
از این کتاب بی‎نظیر بود. در الیورتویست حقایق تلخ زندگی انگلستان با جدی‎ترین لحنی بازگو می‎گردد و نویسنده با نوشتن این کتاب فریاد اعتراض خود را علیه جامعه انگلستان بلند می‎کند. البته در عین اینکه قضایا خیلی جدی مطرح شده گاه لطیفه‎گویی و طبع شوخ نویسنده چاشنی داستان شده است.

چون نویسنده خود زندگی مشقت‎باری را گذرانده، با سیمای کریه فقر آشنایی کامل داشته و به‎علاوه مدتها در جراید به سمت خبرنگار کار کرده و به تمام مؤ‌سسات دولتی اعم از دادگاه‎ها، زندان‎ها و ادارات پلیس و.... رفت و آمد داشته و هیچ چیز از نظر تیزبین و دقیق او پنهان نمانده است. همین موجب شده وقتی صحبت از دزدی به میان می‎آید تمام اعمال شنیع و کریه آن را به خوب توضیح داده و تمام خصوصیات او را به طور واقعی در نظر خواننده ترسیم می‎نماید. تشریح دقیق صحنه‎های مختلف اجتماع از ویژگی‎های خاص این کتاب است که خواننده را با زوایایی از جامعه آن روز انگلستان آشنا می‎کند.

 

دانلود

لینک به دیدگاه

دیوید کاپرفیلد

 

دیوید کاپرفیلد رمانی از چارلز دیکنز(1812-1870)، نویسنده­ی انگلیسی که در سال های 1849-1850 انتشار یافت.

دیوید کاپرفیلد رمانی از چارلز دیکنز(1812-1870)، نویسنده­ی انگلیسی که در سال های 1849-1850 انتشار یافت.

دیکنز آن را از همه­ی کتاب های خود برتر می­شمرد، بی گمان از این رو که حوادث هیجان­انگیز سفر پرماجرای قهرمان داستان، که وی وصف کرده است، بر زندگی خود نویسنده مبتنی است. راوی داستان اول شخص است. در نخستین فصل ها، که یکی از بهترین دستاوردهای رومان­نویس­اند، دیوید را همراه مادر جوانش می­بینیم، مادری معبود دیوید که آفریده­ای است شیرین و نازنین، اما ضعیف و سبک مغز.

پگوتی، این موجود عجیب و غریب، که رفتارش تند و خشن ولی دلش سرشار از مهر و عطوفت است، در کنار آنان است. رشته­ی این زندگی آمیخته به عشق و محبت با ازدواج بیوه­ی جوان با آقای موردستون مردی سنگدل، که در پس نقاب متانت مردانه پنهان است گسسته می­شود؛ این مرد، به تحریک خواهرش، سرانجام باعث مرگ پیشرس همسر جوان و ساده­دل خود می­شود.

دیکنز تأثرات این کودک را، که نمی­تواند با محیط تازه سازگار شود و در لاک خود فرو می­رود، استادانه شرح داده است. ناپدری کودک عاصی را به مدرسه می­فرستد تا بد رفتاری­های آقای کریکل ظالم را تحمل کند. وی در مدرسه نسبت به یکی از رفیقان خود، به نام استیرفورث حس ستایش بی حدی پیدا می­کند. او جوانکی است فریبنده که بعداً باعث سرخوردگی دوستش می­شود و کودک با ترادلز مهربان و خوش‌بین، که با کشیدن اسکلت وقت می­گذراند، صمیمی می‌شود.

ناپدری دیوید، پس از آن، او را به کارهایی پست در فروشگاه موردستون و گرینبی در لندن محکوم می­سازد؛ وی در این ایام در نهایت رنج و مهنت به سر می­برد و این خود بارتاب روزهایی است که دیکنز در کودکی در کارگاه کفش گذرانده بود. خوشبختانه دوستی باآقای میکابر و خانواده­اش جان تازه­ای به او می­بخشد.

آقای میکابر یکی از آفریده­های فناناپذیر دیکنز است: وی بیرون­بری است با هیکل نتراشیده که حال و روز خود را به مبالغه تیره تر از آن چه هست جلوه می­دهد.

دیوید از لندن می­گریزد و پیاده به دوور می­رود و سرانجام، خسته و بی­رمق، به خانه­ی ییلاقی عمه بتسی ترانوود (10) می­رسد، که زنی است با مزاج نامتعارف که هنگام تولد دیوید نسبت به او بی علاقه بود، چون دلش می­خواست نوزاد دختر باشد. در کنار این عمه، آقای دیک بینوا، این مرد جنون زده­ی دوست داشتنی ، به سر می­برد که خاطره­ی اندیشه آزار چارلز اول نمی­گذارد حواس او جمع کارهایش باشد.

دیوید دوران آموزشی خود را در کنتربری، در دفتر وکیل مدافع میس ترانوود، به نام ویکفیلد، پی می­گیرد که اگنس، دختر ناز و تیزهوش او، بعدها در زندگی دیوید به شدت اثر می­گذارد. سپس دوره­ی کارآموزی را نزد آقای اسپنلو ، در دارالوکاله­ی اسپنلو و جارکینز می­گذراند.

دیوید استیرفورث را باز می­یابد و او را به خانواده­ی دایه­ی خود، کلاراپگوتی، معرفی می­کند. بدبختی هایی که آن جوان بی ادب برای این خانواده­ی فقیر به بار می­آورد، خود رمانی در دل رمان است؛ این داستان سرشار است از حوادث غم بار و تماشایی است که تا حادثه­ی غرق شدن کسانی در دریا هم پیش می­رود. در این حادثه، استیرفورث، فریب دهنده­ی امیلی کوچولو، همراه نامزد همین دختر، که برای نجات جان استیرفورث خود را به خطر افکنده است، هلاک می­شود.

دیوید که از مهر بی­ریای اگنس ویکفیلد نسبت به خود غافل است، دورا اسپنلو، دیوانه‌ای پر ملاحت را به زنی می­گیرد و رفته رفته شهرت و افتخار ادبی کسب می­کند. زندگی عشقی دیوید و دورا شاعرانه وصف شده است، در عین آنکه از لطایف و ظرایفی خالی نیست.

دورا پس از چند سال می­میرد و دیوید، که دردش تسلی ناپذیر است، پس از اندک زمانی پی می­برد که با غافل ماندن از اگنس مرتکب چه خطایی شده است. پدر اگنس به چنگ فردی بی سر و پا ناجنس و مکاری به نام اورای هیپ افتاده است، که همه کاره­ی اوست با قیافه­ی وحشتناک و دست­های چرکین که میراث او را اداره می­کند و در هوای ازدواج با اگنس است.

نابکاری های این فرد پست و شوم را میکابر و ترادلز بر ملا می­سازند. همه چیز به خوشترین وجهی پایان می­یابد: هیپ به جرم تقلب و تملک بلاحق اموال محکوم می­شود؛ دیوید با اگنس ازدواج می­کند، آقای میکابر سرانجام ترتیب قرض­های خود را می­دهد و با عنوان صاحب منصب مستعمراتی شغلی پیدا می­کند که با آن می­تواند زندگی آبرومندی داشته باشد. این رمان، که به حق شاهکار دیکنز شمرده شده است، نمودار کامل هنرها و عیبهای نویسنده است که در تابلوی در خور تحسین به هم می­آمیزند؛ تابلویی که با حرارت خاطرات شخصی نویسنده جان می­یابد.

کتابها به ترتیب از راست به چپ از جلد اول تا سوم مرتب شده اند.

 

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

  • Like 1
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...