spow 44197 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 تیر، ۱۳۹۰ الیور تویست این رمان، دومین رمان مشهور چارلز دیکنز، نویسنده مشهور انگلیسی است که ابتدا در سالهای ۱۸۳۷ تا ۱۸۳۹ میلادی به صورت پاورقی در یک ماهنامه انگلیسی به نام Bentley's Miscellany منتشر میشد. رمان اجتماعی الیور تویست برای اولین بار در سال ۱۸۳۸ میلادی به صورت کتاب در پادشاهی متحده منتشر شد. آثار کلاسیک ادبی، میراث ماندگار و بی مرز فرهنگ و هنر بشری به شمار میروند. این آثار تقریبا به همه زبانهای دنیا ترجمه شده و به خاطره های مردم دنیا پیوسته اند. الیور، کودکی یتیم و بینواست که از دست ارباب ستمگرش فرار میکند. او خود را در شهر بزرگ و پر خطر «لندن» تنها مییابد. الیور زیر آسمان کبود، نه خانواده ای دارد و نه حتی دوستی. چیزی نمیگذرد که در دام پیر مردی شرور به نام «فاگین» که خانه اش پاتوق دزدها و جیب برهاست، گرفتار میشود. آیا الیور دستگیر خواهد شد؟ چرا آقای «مانکس» که آدمی بدخواه است، الیور را زیر نظر دارد؟ چه رازی درباره خانواده الیور و تولد او در بین است؟ این کار سخت و مشقتبار اثری عمیق از رنج و زحمتی که کودکان تهیدست در کارگاهها متحمل میشوند در روح او باقی گذاشت که سایه پررنگی از آن در اکثر آثار او به چشم میورد. وی از 1824 ـ 1827 م به مدرسه رفت. پس از مدتی در دارالوکالهای به منشیگری پرداخت، در17 سالگی تندنویس دادگاه شد. سپس خبرنگار پارلمانی یکی از جراید شد. دیکنز کارش را با نوشتن داستانهای کوتاه آغاز کرد و در مدت کوتاهی به عنوان نویسندهای با ارزش و مردمپسند شناخته شد و آثاری پرارزش، یکی پس از دیگری، خلق کرد. در 1386 طبق قراردادی دیکنز سردبیر مجله ماهیانهای شد و متعهد شد همه ماهه در این مجله قسمتی از کتاب جدید خود به نام الیورتویست را درج نماید، بعد از حدود 6 ماه، به دلیل وقوع اتفاقاتی در زندگی شخصی نویسنده، وقفهای در چاپ الیور به صورت ماهانه پیش آمد. در 1838 دیکنز تحت فشاری که از جانب ناشر قرار گرفت تصمیم گرفت متن کامل کتاب را در 3 جلد منتشر نماید و در همان سال نوشتن الیورتویست را به پایان رساند. استقبال مردم برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام از این کتاب بینظیر بود. در الیورتویست حقایق تلخ زندگی انگلستان با جدیترین لحنی بازگو میگردد و نویسنده با نوشتن این کتاب فریاد اعتراض خود را علیه جامعه انگلستان بلند میکند. البته در عین اینکه قضایا خیلی جدی مطرح شده گاه لطیفهگویی و طبع شوخ نویسنده چاشنی داستان شده است. چون نویسنده خود زندگی مشقتباری را گذرانده، با سیمای کریه فقر آشنایی کامل داشته و بهعلاوه مدتها در جراید به سمت خبرنگار کار کرده و به تمام مؤسسات دولتی اعم از دادگاهها، زندانها و ادارات پلیس و.... رفت و آمد داشته و هیچ چیز از نظر تیزبین و دقیق او پنهان نمانده است. همین موجب شده وقتی صحبت از دزدی به میان میآید تمام اعمال شنیع و کریه آن را به خوب توضیح داده و تمام خصوصیات او را به طور واقعی در نظر خواننده ترسیم مینماید. تشریح دقیق صحنههای مختلف اجتماع از ویژگیهای خاص این کتاب است که خواننده را با زوایایی از جامعه آن روز انگلستان آشنا میکند. دانلود لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 21 تیر، ۱۳۹۰ دیوید کاپرفیلد دیوید کاپرفیلد رمانی از چارلز دیکنز(1812-1870)، نویسندهی انگلیسی که در سال های 1849-1850 انتشار یافت. دیوید کاپرفیلد رمانی از چارلز دیکنز(1812-1870)، نویسندهی انگلیسی که در سال های 1849-1850 انتشار یافت. دیکنز آن را از همهی کتاب های خود برتر میشمرد، بی گمان از این رو که حوادث هیجانانگیز سفر پرماجرای قهرمان داستان، که وی وصف کرده است، بر زندگی خود نویسنده مبتنی است. راوی داستان اول شخص است. در نخستین فصل ها، که یکی از بهترین دستاوردهای روماننویساند، دیوید را همراه مادر جوانش میبینیم، مادری معبود دیوید که آفریدهای است شیرین و نازنین، اما ضعیف و سبک مغز. پگوتی، این موجود عجیب و غریب، که رفتارش تند و خشن ولی دلش سرشار از مهر و عطوفت است، در کنار آنان است. رشتهی این زندگی آمیخته به عشق و محبت با ازدواج بیوهی جوان با آقای موردستون مردی سنگدل، که در پس نقاب متانت مردانه پنهان است گسسته میشود؛ این مرد، به تحریک خواهرش، سرانجام باعث مرگ پیشرس همسر جوان و سادهدل خود میشود. دیکنز تأثرات این کودک را، که نمیتواند با محیط تازه سازگار شود و در لاک خود فرو میرود، استادانه شرح داده است. ناپدری کودک عاصی را به مدرسه میفرستد تا بد رفتاریهای آقای کریکل ظالم را تحمل کند. وی در مدرسه نسبت به یکی از رفیقان خود، به نام استیرفورث حس ستایش بی حدی پیدا میکند. او جوانکی است فریبنده که بعداً باعث سرخوردگی دوستش میشود و کودک با ترادلز مهربان و خوشبین، که با کشیدن اسکلت وقت میگذراند، صمیمی میشود. ناپدری دیوید، پس از آن، او را به کارهایی پست در فروشگاه موردستون و گرینبی در لندن محکوم میسازد؛ وی در این ایام در نهایت رنج و مهنت به سر میبرد و این خود بارتاب روزهایی است که دیکنز در کودکی در کارگاه کفش گذرانده بود. خوشبختانه دوستی باآقای میکابر و خانوادهاش جان تازهای به او میبخشد. آقای میکابر یکی از آفریدههای فناناپذیر دیکنز است: وی بیرونبری است با هیکل نتراشیده که حال و روز خود را به مبالغه تیره تر از آن چه هست جلوه میدهد. دیوید از لندن میگریزد و پیاده به دوور میرود و سرانجام، خسته و بیرمق، به خانهی ییلاقی عمه بتسی ترانوود (10) میرسد، که زنی است با مزاج نامتعارف که هنگام تولد دیوید نسبت به او بی علاقه بود، چون دلش میخواست نوزاد دختر باشد. در کنار این عمه، آقای دیک بینوا، این مرد جنون زدهی دوست داشتنی ، به سر میبرد که خاطرهی اندیشه آزار چارلز اول نمیگذارد حواس او جمع کارهایش باشد. دیوید دوران آموزشی خود را در کنتربری، در دفتر وکیل مدافع میس ترانوود، به نام ویکفیلد، پی میگیرد که اگنس، دختر ناز و تیزهوش او، بعدها در زندگی دیوید به شدت اثر میگذارد. سپس دورهی کارآموزی را نزد آقای اسپنلو ، در دارالوکالهی اسپنلو و جارکینز میگذراند. دیوید استیرفورث را باز مییابد و او را به خانوادهی دایهی خود، کلاراپگوتی، معرفی میکند. بدبختی هایی که آن جوان بی ادب برای این خانوادهی فقیر به بار میآورد، خود رمانی در دل رمان است؛ این داستان سرشار است از حوادث غم بار و تماشایی است که تا حادثهی غرق شدن کسانی در دریا هم پیش میرود. در این حادثه، استیرفورث، فریب دهندهی امیلی کوچولو، همراه نامزد همین دختر، که برای نجات جان استیرفورث خود را به خطر افکنده است، هلاک میشود. دیوید که از مهر بیریای اگنس ویکفیلد نسبت به خود غافل است، دورا اسپنلو، دیوانهای پر ملاحت را به زنی میگیرد و رفته رفته شهرت و افتخار ادبی کسب میکند. زندگی عشقی دیوید و دورا شاعرانه وصف شده است، در عین آنکه از لطایف و ظرایفی خالی نیست. دورا پس از چند سال میمیرد و دیوید، که دردش تسلی ناپذیر است، پس از اندک زمانی پی میبرد که با غافل ماندن از اگنس مرتکب چه خطایی شده است. پدر اگنس به چنگ فردی بی سر و پا ناجنس و مکاری به نام اورای هیپ افتاده است، که همه کارهی اوست با قیافهی وحشتناک و دستهای چرکین که میراث او را اداره میکند و در هوای ازدواج با اگنس است. نابکاری های این فرد پست و شوم را میکابر و ترادلز بر ملا میسازند. همه چیز به خوشترین وجهی پایان مییابد: هیپ به جرم تقلب و تملک بلاحق اموال محکوم میشود؛ دیوید با اگنس ازدواج میکند، آقای میکابر سرانجام ترتیب قرضهای خود را میدهد و با عنوان صاحب منصب مستعمراتی شغلی پیدا میکند که با آن میتواند زندگی آبرومندی داشته باشد. این رمان، که به حق شاهکار دیکنز شمرده شده است، نمودار کامل هنرها و عیبهای نویسنده است که در تابلوی در خور تحسین به هم میآمیزند؛ تابلویی که با حرارت خاطرات شخصی نویسنده جان مییابد. کتابها به ترتیب از راست به چپ از جلد اول تا سوم مرتب شده اند. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده