ترانه18 8013 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 دی، ۱۳۹۰ نیست شو ای برف و همه خاک شو بنگر کاین خاک چه زیور گرفت 3 لینک به دیدگاه
AFARIN 7196 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 دی، ۱۳۹۰ تا نقش خيال دوست با ماست ما را همه عمر خود تماشاست 3 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 دی، ۱۳۹۰ تو از خواری همینالی نمیبینی عنایتها مخواه از حق عنایتها و یا کم کن شکایتها 2 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 دی، ۱۳۹۰ ای دوای نخوت و ناموس ما ای تو افلاطون و جالینوس ما 3 لینک به دیدگاه
AFARIN 7196 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 دی، ۱۳۹۰ اوست نشسته در نظر من به كجا نظر كنم اوست گرفته شهر دل من به كجا سفر كنم 2 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 دی، ۱۳۹۰ اول بگیر آن جام مه بر کفۀ آن پیر نه چون مست گردد پیر ده رو سوی مستان ساقیا 2 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 دی، ۱۳۹۰ این شرابی را که ساقی گشته ای از کدام انگور ها پرورده ای ؟ 2 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 دی، ۱۳۹۰ یا باده ده حجت مجو یا خود تو برخیز و برو یا بنده را با لطف تو شد صوفیانه ماجرا 2 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 دی، ۱۳۹۰ ای که با شیری تو در پیچیده ای باز گو رایی که اندیشیده ای 3 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 بهمن، ۱۳۹۰ یک پند ز من بشنو خواهی نشوی رسوا من خمره افیونم زنهار سرم مگشا 3 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 بهمن، ۱۳۹۰ امروز ای شمع ان کنم بر نور تو جولان کنم بر عشق جان افشان کنم چیزی بده درویش را 2 لینک به دیدگاه
AFARIN 7196 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 بهمن، ۱۳۹۰ از اسلم شيطاني شد نفس تو رباني ابليس مسلمان شد تا باد چنين بادا 3 لینک به دیدگاه
ali6668 1159 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 بهمن، ۱۳۹۰ ای قوم به حج رفته کجایید کجایید؟ معشوق همینجاست بیایید بیایید 3 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 بهمن، ۱۳۹۰ درود به لب لب این جوی تا لب دریا دلی که خست در این راهها به خار سفر 2 لینک به دیدگاه
ali6668 1159 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 بهمن، ۱۳۹۰ رخت خود را من ز ره برداشتم غیر حق را من عدم انگاشتم 2 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 بهمن، ۱۳۹۰ مثال تیر مژگانت شدم شدم من راست یکسانت چرا ای چشم بخت من تو با من کژ چو ابرویی 3 لینک به دیدگاه
AFARIN 7196 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 بهمن، ۱۳۹۰ يونسي ديدم نشسته بر لب درياي عشق گفتمش چوني جوابم داد بر قانون خويش 3 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 بهمن، ۱۳۹۰ شاه ازان هیبت برون شد انزمان پا برهنه کین چه غلغلهاست هان ؟ 2 لینک به دیدگاه
AFARIN 7196 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 اسفند، ۱۳۹۰ نگشتم از تو هرگز اي صنم سير وليك از هجر گشتم دم به دم سير 2 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اسفند، ۱۳۹۰ روی تو چون روی مار خوی تو زهر قدید ای خنک ان را که او روی شما را ندید 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده