Bahram Sh مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 17 تیر، ۱۳۹۰ در خصوص اين مقوله در معماري نظرات بيش از حد متفاوت و گاها در تضاد بسيار مي باشد. به عقيده من مي توان در خصوص روند طراحي خود (شخصي)، آن چيزي كه ديگر اساتيد محترم معماري به ما آموزش دادن و ديدگاه هاي ساير معماران مشهور جهان بحث خوبي را مطرح كرد. چون عده ي كثيري از دانشجويان معماري هنوز به يك روند واحد كه منطبق بر ديدگاه و منطق شخصيشان مي باشند نرسيدن كه دليل اصلي آن آشنا نبودن به اين قسمت مهم در معماري مي باشد. به طور مثال : - ديدگاه شخصي : به عقيده من طراحي روندي است كه منطبق بر بستر ( سايت) و با در نظر گرفتن خواسته هاي كارفرما شروع مي شود. و پس از مطالعه دقيق و رسيدن به خواسته و نياز هاي مهم طرح. آن گاه بعد از اين مرحله براي رسيدن به هر يك از نياز و خواسته و اهداف ( كانسپت) استراژي مربوط به آن را مطرخ كرده و در نهايت آلترناتيو هايي را ترسيم مي نماييم و از بين اين آلترناتيو ها يكي را انتخاب كرده و آن را به مرحله خط مي كشانيم.. البته من تمركز بسياري بر فضا ها دارم . فضا براي من خيلي مهمتر از عملكرد است. اليته من عملكرد را در نظر مي گيريم ولي كيفيت فضا ي حاصله بسيار ارجح تر مي باشد. اين ديدگاه شخصي من بود... دوست دارم ديدگاه ساير دوستان را نيز بدانم. لینک به دیدگاه
.FatiMa 36559 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 تیر، ۱۳۹۰ مرسی ابرام جان خوب روندی که تا حالا خود من توی طرحام داشتم این بوده که اوب یک سری پروسه هایی رو توی سایت در نظر می گرفتم اینکه همسایگی ها چی هستن چه تاثیری تو کار دارن و خیلی از موارد دیگه که بتونم طرحو جاسازی کنم بعد خواسته های کلی استاد یا کارفما فرقی نداره مطرحه که از طرح چی می خواد و با توجه به نوع طرح و فضاهای مورد نیاز یک سری طرح هایی ارائه می شه که از بینشون هر کدوم که بیشتر جواب بده در واقع فضاها رو بیشتر پوشش بده انتخاب و به جزئیاتش پرداخته می شه..... 4 لینک به دیدگاه
Bahram Sh مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 17 تیر، ۱۳۹۰ مرسی ابرام جان خوب روندی که تا حالا خود من توی طرحام داشتم این بوده که اوب یک سری پروسه هایی رو توی سایت در نظر می گرفتم اینکه همسایگی ها چی هستن چه تاثیری تو کار دارن و خیلی از موارد دیگه که بتونم طرحو جاسازی کنم بعد خواسته های کلی استاد یا کارفما فرقی نداره مطرحه که از طرح چی می خواد و با توجه به نوع طرح و فضاهای مورد نیاز یک سری طرح هایی ارائه می شه که از بینشون هر کدوم که بیشتر جواب بده در واقع فضاها رو بیشتر پوشش بده انتخاب و به جزئیاتش پرداخته می شه..... مرسي فاطمه جان... تو فرم محوري يا پلان محور . درست تر بگم . با پلان شروع مي كني با حجم. ( البته از يه جايي به بعد روند رفت و برگشتي بين حجم و پلان صورت مي گيره ولي اصولا قبل از اين مرحله بايد از يكي از اين ها روند طراحي را سروع كرد. به طور مثال رم كولهاس معمار حجمي هست) من خودم به شخصه حجم محورم .. يعني اول با حجم شروع مي كنم. چون از حجم راحت تر پلان كار را حل مي كنم. لینک به دیدگاه
.FatiMa 36559 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 تیر، ۱۳۹۰ فکر اولم به حجمه ولی پلان در نظر می گیریم ولی بعد حتما به خاطر پلانم یه تغییراتی توی حجم می دم 5 لینک به دیدگاه
Bahram Sh مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 17 تیر، ۱۳۹۰ فکر اولم به حجمه ولی پلان در نظر می گیریم ولی بعد حتما به خاطر پلانم یه تغییراتی توی حجم می دم آره .. بايد به پلان در عين حجم توجه كرد .. ولي درروند حجمي گاهي استثنا پيش مي ياد. مرحوم ميرميران در يكي از كاراش از سكشن شروع كرد كه واقعا براي من حداقل تازگي داشت . شايد دليل آن برگرده به انعطاف پذيري معمار بزرگي همانند ايشان كه چند سبك را هم زمان تجربه مي كنند... ( كار را با شيردل شايد دليل اين تجربيات متنوع باشه) حالا يه سوال ديگه به نظر حجم را بايد بيشتر در نظر گرفت يا كيفيت فضا ها آن حجم . له طور مثال آيا حجم خوب برات مهم تر يا فضا هاي عالي در آن حجم. لینک به دیدگاه
.FatiMa 36559 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 تیر، ۱۳۹۰ آره .. بايد به پلان در عين حجم توجه كرد .. ولي درروند حجمي گاهي استثنا پيش مي ياد. مرحوم ميرميران در يكي از كاراش از سكشن شروع كرد كه واقعا براي من حداقل تازگي داشت . شايد دليل آن برگرده به انعطاف پذيري معمار بزرگي همانند ايشان كه چند سبك را هم زمان تجربه مي كنند... ( كار را با شيردل شايد دليل اين تجربيات متنوع باشه) حالا يه سوال ديگه به نظر حجم را بايد بيشتر در نظر گرفت يا كيفيت فضا ها آن حجم . له طور مثال آيا حجم خوب برات مهم تر يا فضا هاي عالي در آن حجم. مطمئنا فضا چون توی اون حجم باید یک سری عملکردهایی انجام بشه معماری مجسمه سازی نیست 5 لینک به دیدگاه
uzf 1982 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 آبان، ۱۳۹۳ بحث در مورد روند طراحی به نظر من بسیار حائز اهمیته وقتی به این پست برخوردم اول کلی ذوق کردم . ولی وقتی اومدم فقط چند تا صحبت کوتاه از دوستان دیدم که با اینکه به نوبه خودش جالب بود ولی بیشتر گمانه زنی شخصی بود تا یک اظهار نظر اصولی و یک راهکار عملی به همین خاطر تصمیم گرفتم اطلاعاتی رو که دارم وبدست میارم برای استفاده بقیه تو این پست قرار بدم تا شاید در نظر آید وقبول افتد 2 لینک به دیدگاه
uzf 1982 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 آبان، ۱۳۹۳ روند طراحی معماری در معماری، هر طرح یک سیستم است. طراحی فرایندی است که از تفکر شروع و به یک محصول (بنا) ختم می شود، بنا محصول تجسم و تخیل، تفکر است. 2 لینک به دیدگاه
uzf 1982 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 آبان، ۱۳۹۳ روش های مختلف طراحی معماری روش طراحی فرم گرا: برای طراحی بناهایی مثل سینما، تئاتر، موزه، فرهنگسرا و تا حدودی بناهای مذهبی می توانیم از چنین سبک و سیاقی استفاده کنیم. 2. روش طراحی عملکرد گرا: برای طراحی ساختمان هایی مثل بیمارستان، مدرسه ها و برج های مسکونی مورد استفاده قرار می گیرد. 2 لینک به دیدگاه
uzf 1982 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 آبان، ۱۳۹۳ ایده ها ایده ها تفکراتی معین و غیر آنالیزوارانه هستند که از مشاهدات مدارک و اندیشه برای ما حاصل می شوند. در معماری، ایده ها شامل مسائل مختلفی می شوند مانند چگونگی جهت گیری ساختمان ها، جانمایی یک آشپزخانه در یک واحد، روش های بهره گیری از جریان طبیعی هوا، ارزش انرژی و حفظ و صرفه جویی در آن، اهمیت مصالح، دوام، تعامل بین اجسام، مناسبترین راه های برقراری ترتیب فضایی و یا چیزهایی از این قبیل. بنابراین ساختمان و طراحی آن، شامل بسیاری تصمیمات کوچک است و طبیعتاً کسب مهارت و ارتقاء آن در جهت تولید ایده ها و کانسپت هایی که توانایی پاسخگویی به این گستره وسیع از امور را داشته باشد از اهمیت بسزایی برخوردار است. فرانک لویی رایت نمونه خوبی از معمارانی است که همواره ایده های زیادی برای اجرای کارها داشته اند. جان استوارت در کتابی تحت عنوان خانه هااوسانیان اثر رایت، 35 ایده رایت در باب طراحی و ساخت منازل مسکونی کوچک را نقل کرده است. به همین ترتیب کریستوفر الکسندر و همکارانش در کتاب رمان الگوها بیش از 1000 ایده مختلف درباره رفتار و واکنش انسانها نسبت به محیط های مختلف را در چهارچوب الگویی ذکر کرده اند. این ها (ایده های رایت و الکسندر) در مجموع در حکم چیزی مانند کتاب مقدس ایده ها برای طراحان ساختمان هستند. البته چه نظریات رایت و چه الگوهای الکسندر هیچ کدام حالت به هم پیوسته ای ندارند. مثلاً اگرچه همه ایده های رایت را به وضوح می توان در کارهای تکمیل شده او مشاهده کرد اما او آنها را به صورت جملات و کلمات مستقل از هم ارائه کرده و برقراری ارتباط مفهومی بین آنها بر عهده شخص طراح، سازنده است 2 لینک به دیدگاه
uzf 1982 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 آبان، ۱۳۹۳ آفرینش فرم در معماری آفرینش معماری همواره با دو مقوله اساسی سر و کار داشته است: فرم یا شکل و مفهوم یا معنا. این دو مقوله به ترتیب جنبه های صوری و معنایی معماری را تشکیل می دهند که از بحث انگیزترین مقولات در طول تاریخ معماری بخصوص معماری معاصر بوده اند. فرم یکی از مقوله های اساسی آفرینش معماری به شمار می آید. در واقع سنگین ترین وظیفه ای که برای معمار می توان قائل شد آفرینش فرم است چرا که معمار بایستی در این مرحله با به کار گرفتن ماده، زیبایی بیافریند یعنی سخت ترین موجودیت را برای انتقال ظریف ترین معناها بکار گیرد. 3 لینک به دیدگاه
uzf 1982 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 آبان، ۱۳۹۳ نقش فرم در آفرینش معماری برای معماران که از دیدگاه آفرینشی در فضای معماری به فرم می نگرند، آفرینش فرم از اهمیتی بسیار برخوردار است زیرا معمار در آفرینش فضا آنچه را می خواهد بگوید با استفاده از فرم ابراز می کند، همچنان که موسیقی سازان، نقاشان، شاعران و فیلمسازان نیز هر یک به زبان و بیان خاص خود آنچه را در دل دارند از طریق صوتها، کلامها و رنگها به مخاطبان خودشان انتقال می دهند. فرم چه در موسیقی، چه در معماری و چه در شعر، بعدهای ذهنی را می نمایاند و تنها راه ممکن برای انتقال مفهومی خاص از سوی آفریننده اثر به استفاده کننده و مخاطب است. 2 لینک به دیدگاه
uzf 1982 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 آبان، ۱۳۹۳ تشخیص فرم خصوصیت عملکردی فضا، به دنبال صفت های فرمال فضا می آیند و وقتی ما اتاق را ساختیم خود به خود عملکرد را تعیین کرده ایم. بنابراین در معماری یعنی در ساختن فضاها، ما به منظور دستیابی به فانکشن باید از فرم شروع کنیم. 2 لینک به دیدگاه
uzf 1982 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 آبان، ۱۳۹۳ فرم و فضای معماری عناصر فرم و فضا همراه یکدیگر، واقعیت معماری را تشکیل میدهند. وقتی فضا توسط عناصر تشکیل دهنده فرم شروع به حبس شدن، محصور شدن، شکل گرفتن و سازماندهی شدن میکند، معماری بوجود میآید. 2 لینک به دیدگاه
uzf 1982 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 آبان، ۱۳۹۳ تعریف کانسپت کانسپت با ایده تفاوت بسیار دارد.کانسپت را میتوان هدف طراحی یک پروژه نامید و ایده آندسته از تمایلات ذهن است که با توجه به شرایط حاکم بر پروژه و موقعیت جغرافیایی پروژه و شرایط اقلیم و فرهنگ و آداب و سنن ما را به سمت طراحی متناسب و کارآمد سوق میدهد. 2 لینک به دیدگاه
uzf 1982 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 آبان، ۱۳۹۳ عوامل موثر بر کانسپت در طراحی هدف، تحلیل سایت و مکان یابی ساختمان، عوامل فرهنگی اجتماعی، عوامل جغرافیایی، شرایط آب و هوایی، برنامه فیزیکی طرح، خواسته کارفرما، مقیاس و تناسبات، بررسی مصالح و تکنولوژی ساخت بنا، ابعاد انسانی و فضاهای معماری (حرایم) و الزامات تأسیساتی از عوامل موثر بر کانسپت در طراحی هستند. 2 لینک به دیدگاه
آتیه معماری 7543 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آبان، ۱۳۹۳ سلام دوستان نمیدونم تا چه حدی موضوع فهمیدم بحثی که میخوام بکنم درسته یا نه؟ ولی به نظر من کسی که میخواد طراحی بکنه باید وقت بزاره طراحی چیزی نیست که تو چند ساعت بتونی انجامش بدی بر طبق چیزی که ازت خواستن در درجه اول بری تحقیق بکنی،پرسجو بکنی ،خیلی از مشکلات معماری سر همین فکر کردن اولیه و تحقیق نکردن به وجود میاد. پس بهتره یه تحقیق درست حسابی بشه،بعد با توجه به اونچیزای که فهمیدیم بهترین طرح بزنیم سر سری ازش رد نشیم..... و البته سعی کنیم از معماری کهن ایرانی چیزهای که جوابگو استفاده کنیم.... همین رعایت کنیم خیلیه 2 لینک به دیدگاه
uzf 1982 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آبان، ۱۳۹۳ کانسپت ها همیشه کانسپت ها توسط معماران پدید نمی آیند. شاید بهترین نمونه این موضوع پاسخ لوکوربوریه به کانسپت مورد نظر کارفرما در ساختمان کارگاه های چوب در مرکز هنرهای بصری در دانشگاه هاروارد باشد. این مرکز یک بخش دانشجویی است که نه تنها برای دانشجویان رشته های هنری بلکه برای سایرین هم قابل استفاده است. کانسپت مورد نظر مسئولان دانشگاه این چنین بود که اگر دانشجویان بیشتری از فعالیت های مرکز با خبر باشند و بتوانند جریان کار و زندگی درون آن را مشاهده کنند آنگاه شرکت و حضور آنها در کارگاه ها متحمل تر خواهد بود و لوکوربوزیه کانسپت را به اجرا در آورد، به این صورت او از درون مسیر عبور پیاده موجود در سایت رمپی طراحی کرد که مانند تونلی از درون ساختمان عبور می کرد و امکان مشاهده بسیاری از استودیوها و کارگاه ها را فراهم می آورد. لینک به دیدگاه
uzf 1982 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آبان، ۱۳۹۳ کانسپت ها و طراحی معماری شکل گیری کانسپت پدیده ای خود به خودی نیست بلکه نیازمند تلاشی متمرکز برای گردآوری و ترکیب مسائل مختلف است. گردآوری این مسائل کاری هوشمندانه است، به عقیده بسیاری از طراحان، معماران، منتقدان نویسندگان، هنرمندان،شکل دهی کانسپت متشکل از 10 درصد الهام و استعداد و 90 درصد پشتکار و سخت کوشی است. شکل دهی کانسپت برای بسیاری کاری ناآشنا است همچنین دانشجویان برای اندازه فراگیری و درک سایر مباحث طراحی در این مورد، با سختی مواجه اند. در زمینه تقویت مهارت کانسپت سازی سه مانع اصلی وجود دارد: 1) چگونگی برقراری ارتباط. 2) کمبود تجربه. 3) برقراری سلسله مراتب. اولین مشکلی که یک دانشجو با آن مواجه می شود برقراری ارتباط است. نکته جالب در این رابطه این است که سخت ترین کار این نیست که چگونه کانسپت خود را به دیگران معرفی کنیم بلکه سخت ترین کار این است که چگونه باید کانسپت را برای خود تشریح کنیم. به همین خاطر طراحان می آموزند تا قبل از تشریح ایده های خود برای دیگران نوعی دیالوگ به عنوان مطرحه در ذهن خود برقرار سازند، مشکل دیگر برقراری ارتباط گرافیکی است. متأسفانه بسیاری از دانشجویان در ترسیم و طراحی ایده مورد نظر خود اکراه دارند. در معماری هر آنچه که قرار است ساخته شود می بایست ابتدا ترسیم گردد. پروسه ترسیم و طراحی باید در مراحل ابتدایی کار آغاز شود تا طرح پیشنهادی و کانسپت آن بتوانند دائماً نقد و اصلاح شوند. لویی کان با نوشته ای این نکته را یادآور می شود که مشکل برقراری ارتباط بین یک ساختمان منسجم در ذهن و طراحیهای اولیه، بین دانشجویان عمومیت دارد. برای بیان دیده در معماری و موسیقی می بایست از ابزارها و امکانات قابل سنجش بهره گرفت. اولین خطی که بر روی کاغذ کشیده می شود خود میزانی است از آنچه نمی توان به طور کامل آن را بیان کرد. لینک به دیدگاه
uzf 1982 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آبان، ۱۳۹۳ تصورات تصورات در مقایسه با ایدهها از اساس و تکامل و اغلب اهمیت کمتری بر خوردارند. ممکن است تصور شود که تصورات نمی توانند نقشی در شکل دادن کانسپت ها داشته باشند، این نتیجه گیری درستی نیست. در علم سینکتیک یا همان تجربه و تحلیل مسائل علمی اصلی، اساسی به نام تولید اتفاقی ایده ها وجود دارد که بر این اساس هنگام تحلیل مسائل که از راه های موجود قابل حل نیستند، هر ایده یا تصور تازه می تواند سبب گشایش شود. بخش کوچکتری از افراد، این توانایی را دارند تا با استفاده از سینکتیک و یا سایر روشهای تولید اندیشه، به ارائه ایده های متنوع برای مسائل بپردازند. ایدههایی که اگر چه ظاهراً بی معنی و بی ارتباط و گاهی موهومی به نظر آیند ولی در واقع مرحله آغازین اهمیت روند تحلیل مسائل را می سازند. در معماری هم گاهی عناصر یک کانسپت ایده آل را به هیچ عنوان نمی توان در یکجا جمع کرد، در این صورت شاید استفاده از تصورات برای رسیدن به کانسپت به عنوان تکنیکی اساسی برای شکل دادن کانسپت و البته در نتیجه عدم تجربه کافی در طراحی و کانسپت سازی ضروری باشد. لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده