*Mahla* 3410 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 تیر، ۱۳۹۰ چكيده : در متون بازاريابي موضوع هميشگي و مورد بحث اين است كه شركت ها نه تنها بايد به نيازها و خواسته هاي مشتريان خود ، بلكه به خواسته ها و نيازهاي مشتريان مشتريانشان نيز توجه كنند و از اين موضوع به عنوان مفهومي از بازاريابي ياد شده است كه هدف آن ايجاد و احياي مجدد مفهوم بازاريابي در وراي سطوح سنتي يعني ، توليد كنندگان ، عرضه كنندگان ، عمده فروشان ، خرده فروشان ، مشتريان و مصرف كنندگان در كانال هاي بازاريابي است . تلاش تحقيقات آتي بايد بيشتر صرف ايجاد پلي بين سطوح روشن و آشكار خط مشي هاي آغازين و پاياني كانال هاي بازاريابي باشد كه در اين رابطه بايد اقتصاد و عوامل بوم شناختي در نظر گرفته شود . مقدمه : در سال هاي پاياني 1940 كارايي توليد عامل ضروري براي دستيابي به حفظ عملكرد خوب در عمليات تجاري موفق در بازار محسوب ميشد . در دهه 1950 محققان بازاريابي اين بحث را مطرح كردند كه شركت ها بايد توجه بيشتري به نيازها و خواسته هاي مشتريان داشته باشند و اين راهكار بنيادي اغلب به عنوان مفهوم بازاريابي شناخته شد كه يكي از مشهورترين ومهمترين ديدگاه هايي است كه در آثار بازاريابي تاكنون پديدار شده است. Mckitterick عنوان مي كند : مهم ترين وظيفه و مهارت بازاريابي اين نيست كه مشتري را به انجام عملي كه در راستاي منفعت شركت است وادار كنيم ، بلكه بايد در انجام كاري كه در راستاي منافع مشتري است ، مهارت داشته باشيم . پس مفهوم بازاريابي به اين معنا است كه نيازها و خواسته هاي مشتري بايد هدف هر فعاليت و فرآيند بازاريابي باشد. در آن زمان توجه به خواسته هاي مشتري نوعي تغيير اساسي در ديدگاه هاي جاري مديريتي محسوب مي شد و ديگر محققان آن زمان نيز با اين نظريه موافق بودند . به عنوان مثال Keith نتيجه گيري كرد كه توجه ما از مسئله توليد به مشكلات بازاريابي تغيير كرده است و مي توانيم از محصول خود ، كالايي كه مشتري ميخواهد را بسازيم و اين فرآيند از عملكرد شركت تا بازار را شامل ميشود . احياي مجدد مفهوم بازاريابي با پديده اي به نام نزديك بيني بازاريابي نزديك ، توامان است . Levitt معتقد است از آنجا كه موقعيت فعلي بسيار سود آور است ، بازاريابان اين واقعيت را ناديده مي گيرند كه تغييراتي كه دربازار صورت مي گيرد ، نيازمند توجه عميقي است . مفهوم نزديك بيني بازاريابي نيازمند گسترش مفهوم بازاريابي است . مفهوم آميخته بازاريابي از ديدگاه هاي معاصر و جديد است كه به وسيله ديگر محققان بسط يافته است و ديگر جنبه هاي كاربردي آن ، مثل محصول ، توزيع ، فروش را توضيح مي دهد . در دهه 1990 ديدگاه مشتري مداري و استفاده از كانال هاي مشتري محوري در صنايع خودروسازي واژه درست و به موقع (JIT) به كار گرفته شد ، در حاليكه در صنايع منسوجات وخرده فروشي اصطلاح واكنش سريع وبهترين پاسخ به مشتري به منظور افزايش هماهنگي در عملكرد به كار گرفته شد . براساس اين ديدگاه مشتري در نقطه شروع ديده ميشود و نه در پايان خط Steudeland Desrulle عنوان كرد كه در كلاس جهاني بودن به معناي قابليت عرضه محصولات در بازار ، با كيفيت مطلوبتر و ارزش بيشتر علاوه بر رقابتي بودن است . لذا با توجه به مفهوم فعلي ، موثر بودن بازاريابي ، در دنياي بازاريابي است و عليرغم گستردگي شناخت مفهوم بازاريابي هنوز هم از گويايي كاملي در بيان يكپارچگي ، دوام و چرخه كامل كانال هاي بازاريابي در گذشته – حال – آينده ناتوان بوده است وبه سطوح مشخصي از كانال هاي بازاريابي محدود شده است وسعي بر شناسايي كانال هاي جديد ندارد . لذا واژه مفهوم بازاريابي كروي ابداع شد و هدف آن تجديد حيات مفهوم بازاريابي با بهره گيري از پيوند سطوح پايين و بالا و پيوند مجدد سطوح قبلي و بعدي كانال هاي بازاريابي است . بررسي سوابق مفهوم بازاريابي كروي از رويكردي عمودي و پايين نگر برخوردار است و به سطوح متوالي و منفرد ميان عاملين مستقيم و يا غير مستقيم در كانال هاي بازاريابي اشاره دارد و علاوه بر آن كاربرد بازار محوري دارد و تمركزش روي سطوح مشتريان و مشتريان مشتريان و يا مشتريان در بازار است . لذا مفهوم بازاريابي معمولا" موضوعات افقي را در بر نمي گيرد . حتي اگر از حساسيت مصرف كننده برخوردار باشد : Mckitterick اظهار نظر مي كند كه به منظور برنامه ريزي و تفكر مناسب درباره اين كه رقابت در بازار چه دستاوردي ممكن است داشته باشد و همچنين اثرات احتمالي آن قبل از به كارگيري منابع چند ميليون دلاري به اطلاعاتي در مورد مشتري كه جوابگوي تئوري ما باشد نيازمنديم . درابتداي قرن 20 محققين براي تحليل اين كه چگونه ميتوانند كانال هاي بازاريابي را با كيفيت هرچه بيشتر پايه گذاري كنند تا در راستاي منافع نهايي مصرف كننده باشد ، مباني اقتصاد را مورد بررسي قرار دادند و اصول مختلفي كه ممكن است عمليات انجام گرفته در كانال هاي بازاريابي را تحت تاثير قرار دهد ، بررسي كردند . مثلا" قانوني به نام به تعويق انداختن وجود دارد كه ميتوان آن را راهكار كشش ناميد و اصل ديگر به نام احتكار است كه ميتوان آن را به عنوان راهكار در نظر گرفت . رويكرد كل نگرانه كانال بازاريابي مورد توجه عمده بسياري از صنايع در بازار رقابتي است . ويژگي مشترك در كانال هاي بازاريابي آن است كه يك شروع و پايان دارد . به طور مرسوم تئوري كانال ، تمركزي روي وابستگي عمودي ميان عمليات تجاري شركت ها است . كانال بازاريابي شامل تعداد زيادي از عاملين و يا واسطه هاست كه در فرآيند معاملات شركت مي كنند تا با همكاري هم كارايي كانال را ارتقا بخشند . شركت ها زماني ميل به جدا شدن دارند كه احساس بي نيازي نسبت به ديگران داشته باشند . در كانال هاي بازاريابي فعاليت ها تخصصي است و يك توزيع وظيفه اي ميان شركت ها وجود دارد . امروزه شركت ها اغلب در كانال هاي بازاريابي سعي مي كنند كه مشتري را راضي نگه دارند . عموما" يك ارتباط متقابل ميان شركت ها در كانال هاي بازاريابي وجود دارد . وابستگي موجود بين شركت ها به علت ضرورت همكاري و هماهنگي در فعاليت هاي تجاري به منظور دستيابي به اهداف فردي و يا گاهي اوقات اهداف متقابل است . وابستگي موجود بين شركت ها در كانال هاي بازاريابي مفهوم بازاريابي را بهبود مي بخشد . چرا كه هدف آن فقط راضي كردن نيازها و خواسته هاي مشتري و مشتريان مشتري نيست ، بلكه به نيازمندي ها و خواسته هاي مشتريان خارج از كانال بازاريابي نيز توجه مي كند . ايجاد ارزش در كانال بازاريابي اغلب به عنوان يك فرآيند تدريجي يا متوالي كه در آن ارزشي در طول زنجيره ها يا سيستم ارزشي افزوده ميشود بيان ميگردد ، تا جايي كه در ابتداي قرن بيستم عقيده پيشرفت تدريجي و مداوم فرآيند ارزش افزوده مطرح گرديد . Weld مي گويد : در هر مرحله به وسيله افرادي كه با محصول مرتبط هستند ، براي محصول ارزش افزوده ايجاد مي گردد . به عنوان مثال اين مسئله از توليد كننده شروع ميشود و توسط ديگر شركت ها ادامه مي يابد ( واسطه ها ) تا به مصرف كننده برسد . اغلب چنين بيان ميشود كه در هر گام و يا عملي كه در اين فرآيند وجود دارد ارزش كالا ارتقا مي يابد و يا ارزش افزوده در توليد محصول در كانال بازاريابي به مصرف كننده اضافه ميشود . لذا بديهي است كه محققان چنين نتيجه گيري كنند كه كانال هاي بازاريابي بايد مشتري مدار باشند . به عبارت ديگر در كانال هاي بازاريابي جايگاه مصرف كننده در آخر خط است . عيب بزرگ اين كار كه در اغلب آثار وجود دارد اين است كه كانال هاي بازاريابي به منظور تقويت دوام شركت ها در ادامه فعاليت تجاري و در چرخه كلي فعاليت كوتاه مدت وبلند مدت شركت بايد يكپارچه شوند . روي هم رفته در اين ديدگاه بايد عوامل اقتصادي و اجتماعي و آداب رسوم مورد تاكيد قرار گيرد . اگرچه مفهوم بازاريابي در دهه 1950 ايجاد شده است ، اما اصول ومفهوم بازاريابي به عنوان يك پديده در آثار مربوط به قرن 20 ذكر شده است و تلاش شركت ها در جهت رضايت مندي مشتريان است، در اين راستا Shaw عنوان مي كند : كالا ساخته ميشود كه رضايت مندي ايجاد كند نه اين كه فروخته شود . امروزه يك بازرگان موفق بايد در جستجوي نيازهاي غير آگاهانه مشتري باشد . مفهوم بازاريابي كروي در كانال هاي بازاريابي پيچيدگي وجود دارد كه علت آن مجموعه اي از محتويات و تعاملات است و اين امر شامل اجزاي عمومي يعني عاملين فعاليت ها و منابع است ، و هم چنين فصول مشتركي مثل تعاملات و هماهنگي و همكاري و رقابت در آن دخالت دارد و علاوه براين به يكپارچگي وسيكل كامل در اقتصاد و جامعه و عوامل بوم شناختي نيز نيازمنديم . عامل بوم شناختي در جايي كه همه چيز در يك زمان اتفاق مي افتد محدوديت بيروني ايجاد ميكند . هنگامي كه عوامل اجتماعي به اقتصاد و عوامل بوم شناختي بستگي دارد ، عوامل اقتصادي ثابت و اساسي اند . همه اينها از مفهوم بازاريابي كروي در كانال هاي بازاريابي اقتباس ميشود . ماخذ معمولي مفهوم بازاريابي بر اساس نيازها و خواسته ها و نيازمندي هاي مصرف كننده به سه دسته تقسيم ميشود . در مرحله اول مفهوم بازاريابي ممكن است برمبناي ماخذ تدريجي ميان فعاليت هاي عاملين و منابع در كانال هاي بازاريابي باشد . اين بدان معنا است كه هر عامل فقط نيازها و خواسته هاي سطوح پايين بعدي را در نظر مي گيرد و اين بيان كننده ماخذ گام به گام سطوح پايين و بالا در كانال بازاريابي است . در قسمت دوم مفهوم بازاريابي ممكن است برمبناي ماخذ مشترك ميان فعاليت عامل و منابع در كانال بازاريابي باشد و فعاليت عامل و منابع ، نشان دهنده نيازها و خواسته هاي سطوح مصرف كننده ( توليد كننده – عمده فروش – خرده فروش ) و ماخذ سطوح پايين مفهوم بازاريابي در كانال بازاريابي است و تاكيد آن روي همكاري و هماهنگي و تعامل ميان سطوح ضعيف است . در قسمت سوم مفهوم بازاريابي ممكن است برمبناي ماخذ جمعي ميان عاملين و منابع در كانال بازاريابي باشد . اين بدان معناست كه عاملين به نيازها و خواسته ها و احتياجات سطوح پايين تر توجه دارند . ( مانند اين كه توليد كنندگان توجه بيشتري به عمده فروش ، خرده فروش ومشتري دارند و عمده فروش به خرده فروش و مشتري توجه مي كند و خرده فروش به مشتري توجه دارد . ) اين شاخه اي از روند كلي مفهوم بازاريابي است . هرچند اين مفهوم ويژگي يكپارچگي و دوام و چرخشي خدمات رساني و گونه هاي غير مستقيم شبكه بازاريابي را در نظر نمي گيرد . نتيجه گيري و پيشنهاد تقريبا" به مدت يك قرن متمادي در متون بازاريابي مشتري ، مشتري و مصرف كننده عواملي و جدي را تشكيل مي داده اند . با وجود اين محققان و تحليلگران هنوز تمايل به حذف و حتي فراموش كردن يكپارچگي و ادامه دار بودن و چرخش كامل عوامل و اجزا در مواجه با كانال بازاريابي در هردو بعد عملي و تئوري را دارند . در يك ديدگاه كلي ، كانال بازاريابي اغلب به صورت حياتي براي عمليات تجاري موفقيت آميز و منبع دوم از نظر اهميت ذكر ميگردد . مسئله پيچيده و مشكل در ابعاد عملي و كاربردي مفهوم بازاريابي اين است كه آنها از دو بعد يكنواختي ودوام عوامل مختلف در مواجه با كانال بازاريابي محدوديت پيدا ميكنند و اشكال استفاده از مفهوم بازاريابي در متون مربوطه اين است كه عدم پيوند يكپارچه اجزا و طبقات مختلف از نقطه شروع تا خاتمه كانال بازاريابي با اتصال مجدد اجزا و عناصر از سطوح مختلف قبلي و بعدي كانال بازاريابي است . پس توجه زيادي به چرخش كامل عناصر در وراي كانال هاي بازاريابي لازم است . در نتيجه آسان نيست كه بين عرضه و تقاضا از نقطه شروع تا پايان كانال هاي بازاريابي هماهنگي بوجود آيد .پس در اين زمان احيا مجدد مرزهاي بازاريابي با هدف چرخش كامل ضرورت مي يابد و بهترين عملكرد و تمرين اين است كه بيشتر و بيشتر در اين موضوع مهارت يابيم . مفهوم بازاريابي كروي ميتواند به احيا مجدد مرزها از نظر تئوري و بهترين عملكرد در مفهوم بازاريابي كمك كند. تلاش تحقيقات آتي بايد به اتصال نقطه شروع وپايان مراحل مشخص كانال بازاريابي از طريق سطوح غير مشخص كانال بازاريابي از طريق سطوح غير مشخص قبلي و بعدي معطوف شود . اين تحقيق بر يكنواختي وتداوم چرخش كامل مفهوم بازاريابي تاكيد ميكند و تلاش ميكند تا در مواجهه كانال بازاريابي با عوامل بومي و جامعه ، آنها را مورد توجه قرار دهد . لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده