anvil 5769 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 تیر، ۱۳۹۰ خوب به نظرم بهتره چون خیلی از دوستان با پیشینه غیر شهرسازی تو بحث ها شرکت می کنند یه تعریفی از تراکم و مباحث زیر مجموعه اش به نقل از کتاب مبانی برنامه ریزی شهری دکتر اسماعیل شیعه بگم : تراکم را می توان به عنوان یک سیستم اندازه گیری تعریف کرد. سیستم اندازه گیری مزبور ما را قادر می سازد تا به یک شکل ریاضی و ساده ، تعداد افراد در سطح معینی از زمین را به عنوان « تراکم جمعیتی» ، و یا مقدار زیر بنای واقع در سطح معینی از زمین را به عنوان « تراکم ساختمانی » محاسبه و تعریف نماییم. تعریف و طبقه بندی انواع تراکم بستگی مستقیم با کاربرد و هدف مورد نظر دارد. از جمله : طبقه بندی « بر حسب واحد اندازه گیری تراکم» ، « بر حسب شدت و اندازه تراکم» ، « بر حسب قلمرو فضایی تراکم» و در نهایت « بر حسب کاربرد خاص در برنامه ریزی و طراحی شهری». طبقه بندی بر حسب واحد اندازه گیری تراکم ، به باز شناسی دو گونه تراکم که تحت عنوان « تراکم جمعیتی» و « تراکم ساختمانی» اشاره گردید می انجامد. در واقع تراکم ها را می توان بر حسب واحد اندازه گیری آنها به دو نوع یعنی « تراکم جمعیتی » که با واحد نفر یا خانوار در هکتار محاسبه می گردند ویا « تراکم ساختمانی» طبقه بندی نمود. همچنین تراکم را می توان بر حسب « شدت و اندازه آن » طبقه بندی نموده و انواع آن را یعنی « تراکم کم» و « تراکم زیاد» را باز شناخت. درحالیکه مفهوم تراکم را می توان به وضوح و روشنی بیان کرد ، لیکن طبقه بندی شدت و اندازه آن به شکل قطعی و مطلق مشکل به نظر می رسد. در واقع آنچه سبب اطلاق پسوند کم ، زیاد یا متوسط به واژه تراکم می شود به عوامل متعددی بستگی دارد که خود ماهیتی نسبی دارند. از جمله این عوامل می توان به نسبت و فرهنگ سکونتی یک شهر و یا یک کشور خاص ، موقعیت قرار گیری پروژه و نوع ساختمان اشاره نمود. برای مثال آن دسته از نواحی مسکونی دارای تراکم زیاد که در حاشیه شهر قرار دارند، چنانچه در هسته مرکزی شهر می بودند به احتمال زیاد ، به عنوان نواحی دارای تراکم متوسط یا حتی تراکم کم طبقه بندی می شدند. مثال دیگر ، در حالیکه تراکم 30 واحد مسکونی در هکتار برای خانه های تک خانواری باز ، تراکم زیاد محسوب می گردد ، همین تراکم می تواند در مورد خانه های ردیفی به منزله تراکم متوسط و در مورد ساختمانهای چند طبقه به عنوان تراکم کم تلقی گردد. طبقه بندی تراکم بر اساس قلمرو فضایی مورد اطلاق آن ، به بازشناسی انواع تراکم منجر می گردد که معمولا در مطالعات و سیاستگزاری در مقیاس برنامه ریزی ملی و منطقه ای مورد توجه قرار دارند. ممنون تعریفشو میدونستم.اطلاعاتم زیاد نیست ولی مفاهیم پایه دیگه میدونم.حالا شایدویرایشم بد بوده.شایدم منظور نیوترون متوجه نشدم 3 لینک به دیدگاه
hamid_hisystem 6612 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 تیر، ۱۳۹۰ خوب به نظرم بهتره چون خیلی از دوستان با پیشینه غیر شهرسازی تو بحث ها شرکت می کنند یه تعریفی از تراکم و مباحث زیر مجموعه اش به نقل از کتاب مبانی برنامه ریزی شهری دکتر اسماعیل شیعه بگم : تراکم را می توان به عنوان یک سیستم اندازه گیری تعریف کرد. سیستم اندازه گیری مزبور ما را قادر می سازد تا به یک شکل ریاضی و ساده ، تعداد افراد در سطح معینی از زمین را به عنوان « تراکم جمعیتی» ، و یا مقدار زیر بنای واقع در سطح معینی از زمین را به عنوان « تراکم ساختمانی » محاسبه و تعریف نماییم. تعریف و طبقه بندی انواع تراکم بستگی مستقیم با کاربرد و هدف مورد نظر دارد. از جمله : طبقه بندی « بر حسب واحد اندازه گیری تراکم» ، « بر حسب شدت و اندازه تراکم» ، « بر حسب قلمرو فضایی تراکم» و در نهایت « بر حسب کاربرد خاص در برنامه ریزی و طراحی شهری». طبقه بندی بر حسب واحد اندازه گیری تراکم ، به باز شناسی دو گونه تراکم که تحت عنوان « تراکم جمعیتی» و « تراکم ساختمانی» اشاره گردید می انجامد. در واقع تراکم ها را می توان بر حسب واحد اندازه گیری آنها به دو نوع یعنی « تراکم جمعیتی » که با واحد نفر یا خانوار در هکتار محاسبه می گردند ویا « تراکم ساختمانی» طبقه بندی نمود. همچنین تراکم را می توان بر حسب « شدت و اندازه آن » طبقه بندی نموده و انواع آن را یعنی « تراکم کم» و « تراکم زیاد» را باز شناخت. درحالیکه مفهوم تراکم را می توان به وضوح و روشنی بیان کرد ، لیکن طبقه بندی شدت و اندازه آن به شکل قطعی و مطلق مشکل به نظر می رسد. در واقع آنچه سبب اطلاق پسوند کم ، زیاد یا متوسط به واژه تراکم می شود به عوامل متعددی بستگی دارد که خود ماهیتی نسبی دارند. از جمله این عوامل می توان به نسبت و فرهنگ سکونتی یک شهر و یا یک کشور خاص ، موقعیت قرار گیری پروژه و نوع ساختمان اشاره نمود. برای مثال آن دسته از نواحی مسکونی دارای تراکم زیاد که در حاشیه شهر قرار دارند، چنانچه در هسته مرکزی شهر می بودند به احتمال زیاد ، به عنوان نواحی دارای تراکم متوسط یا حتی تراکم کم طبقه بندی می شدند. مثال دیگر ، در حالیکه تراکم 30 واحد مسکونی در هکتار برای خانه های تک خانواری باز ، تراکم زیاد محسوب می گردد ، همین تراکم می تواند در مورد خانه های ردیفی به منزله تراکم متوسط و در مورد ساختمانهای چند طبقه به عنوان تراکم کم تلقی گردد. طبقه بندی تراکم بر اساس قلمرو فضایی مورد اطلاق آن ، به بازشناسی انواع تراکم منجر می گردد که معمولا در مطالعات و سیاستگزاری در مقیاس برنامه ریزی ملی و منطقه ای مورد توجه قرار دارند. دستت درد نکنه عزیز به نظرم این تعریف برای شهرساز ها بیشتر لازمه درکل بهتره قبل از هر مطلبی یه تعریف کلی ازش بشه بعد روش بچه ها نظر بدن 3 لینک به دیدگاه
amirgb 8546 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 تیر، ۱۳۹۰ درود همون طور كه قول داده بودم در بحث ها شركت مي كنم اما خوب با ذكر اين نكته كه اين ها فقط ديد شخصي من هست از نظر من تراكم بالا خوب هست به شرطي كه مديريت بشه حالا در چه زمينه اي بايد مديريت صورت بگيرد؟ اول اينكه ما نبايد به بهاي بالاي بردن تراكم سرانه ي محيطي زندگي افراد را محدود كنيم اين يعني آپارتمان هاي 40-50 متري و حتي 200 متري نبايد در ساختار متراكم سازي محيط نقش داشته باشند. از نظر پزشكي محدود بودن فضاي سكونت بيماري هاي زيادي بخصوص از دسته ي روحي و رواني پديد مي آورد و نيز باعث كم شدن سوي چشم و بالا رفتن آمار افراد عينكي مي شود. بحث ديگر مديريت در بالا بردن تراكم مديريت ساخت هست امروزه ما ايرانيان خيلي از نبودن فرهنگ آپارتمان نشيني گله مي كنيم اما فراموش مي كنيم كه ريشه ي بسياري از اين به اصطلاح بي فرهنگي ها نبودن نظارت بر ساخت است. آپارتمان بايد به نحوي ساخته شود كه اگر شما صداي ضبط و يا هر وسيله ي صوتي را تا انتها زياد كنيد و درب و پنجره را ببنديد كوچكترين مزاحمتي براي همسايگان ايجاد نشود.و يا اينكه راه رفتن شما موجب ايجاد صدا هاي نا هنجار در طبقه ي پايين نشود.اما اين نظارت وجود ندارد و موجب اصطكاك اعصاب مردم مي شود. مديريت ديگر در بالا بردن تراكم هاي يك منطقه بحث فضا هاي شهري متناسب با آن تراكم است به عنوان مثال در كوچه اي با عرض 12 جواز مجتمع 20 واحدي دادن خطاي محض است چون اين كوچه ظرفيت اين حجم رفت و آمد را ندارد. و يا در نظر نگرفتن فضاهاي آموزشي مناسب فضا هاي تفريحي فضا هاي سبز به ميزان حداقل سرانه ي جهاني و... مديريت ديگر ايجاد زير ساخت هاي حمل و نقلي پيش از بالا بردن تراكم يك منطقه است اينكه ما مانند تهران نخست جمعيت را بالا ببريم و سپس در پي ايجاد اتوبان و مترو و تونل و اينها باشيم اشتباه است و ما مي بايست در يك منطقه حد تراكم را با توجه به امكانات آن منطقه در نظر بگيريم تا دجار انفجار تراكمي نشويم. حالا اگر اين مسايل و مسايلي كه به چشم من نمياد و حتما مهم هست در نظر گرفته بشود بالا بردن تراكم مي تواند مفيد و سودمند باشد چرا؟؟ چون در اين شرايط ديگر ترافيك كه موجب ناليدن همه از تراكم بالا هست نداريم بيماري هاي روحي و رواني كه حاصل كوچك شدن منازل هست نداريم درگيري هاي فردي با همسايه و غير به دليل ايجاد سر و صداي نا مطلوب ما نداريم هزينه ي گراف براي رسيدن به مقصد نداريم و... از طرفي: بسياري از امكانات از نظر هزينه اي نقطه ي سر به سر دارد و براي مناطقي با جمعيتي كمتر از آن نقطه ايجاد كردنش صرفه و توجيه ندارد مثلا ايجاد شهر بازي براي يك شهر 20000 نفري هيچ توجيهي ندارد ايجاد سينما به همين نحو ايجاد انواع رستوران ها كافه ها گردش گاه ها بيمارستان هاي مجهز كلنيك هاي تخصصي و فوق تخصصي و.... علت هم در اين هست كه ايجاد مثلا يك كلينيك تخصصي نياز به يكسري تجهيزات پايه دارد و هزينه بر ات.هزينه كرد اين موارد براياينكه در ماه 1-2 بيمار به آنجا مراجعه كند در واقع هدر رفت سرمايه هست.و مانند اين اما همين كار در مناطق با جمعيت بالا سودمند است و از هر جهت به صرفه --------------------- پس ايده ال من براي يك منطقه ي پر جمعيت اين هست: آپارتمان هاي با متراژ بالا كه در ساخت آنها تمام نكات مهندسي و بهداشتي رعايت شده در اطراف اين آپارتمان ها ايجاد خيابان هايي پهن پيكر كه در حاشيه ي اين خيابان ها امكانات عمومي در دسترس اهالي ان محل هست ايجاد ادارات محلي به منظور جلوگيري از رفت و امد بي حساب در سطح شهر به منظور مراجعه به اداره ي مركزي ايجاد زير ساخت هاي دسترسي اسان به همه ي مناطق شهر ايجاد ظرفيت جا به جايي بيشتر از ظرفيت مورد نياز به منظور تسهيل در استفاده گسترش يكسان ثروت هاي شهري در همه ي مناطق اگر چنيني فضايي ايجاد شود ديگر بالا رفتن تراكم نمي تواند يك معضل باشد اما اگر هر يك از اين ها سر جايش قرار نگيرد تراكم بالا مانند بختكي در جامعه ي بشري مي شود 6 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 18 تیر، ۱۳۹۰ ممنون از امیرگشتاسب عزیز. به نکات خیلی خوبی اشاره کردی. معلومه که خوب به مسائل شهری دقت میکنی. خیلی از این چیزایی رو که گفتی جنبش های مختلفی بهش اشاره کردن. ضمن اینکه دید مهندسی ات یه جاهایی باعث شده یه ذره مدرنیستی به قضایا نگاه کنی. و این نشون میده گاه شهروندان بهترین متخصص میتوانند باشند. 3 لینک به دیدگاه
sajjad21 43 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 مهر، ۱۳۹۰ سلام تراکم منجر به ایجاد خود به خود امکانات وتجهیزات و مسائل رفاهی و ...در منطقه ای که ایجاد می شه داره ولی خوب اگه این امر در راستای تحقیق و جست و جوی علمی باشه قاعدتا مفید خواهد بود اما اگر بدین شکل نباشه ضرر های جبران نا پذیری می زنه علاوه بر بحث های crowding وشلوغی و ترافیک که هم در حالت مفید هست هم در مضر مثلا می شه به بالا بردن تعداد بزهکاران در حالتی که فرصت شغلی در نظر گرفته نشده باشه بشود 1 لینک به دیدگاه
سنجاب کوچولو 40 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 آذر، ۱۳۹۰ بعید میدونم کسی با تراکم بالا در شهر موافق باشه، تراکم بالا راه حلیه که اجبارا بخاطر رشد بیش از حد جمعیت اجرا میشه چون اگه بخوایم ویلایی تحویل این جمعیت بدیم مطمئنا از طبیعت خدا چیزی نمیمونه!! به عبارتی مصنوعیت جایگزین طبیعت میشه!! تنها رامون اینه که بدونیم کجا و چه تراکمی را برای حل معضلات در شهر انتخاب کنیم. به نظر من ترجیحا مناطق مسکونی کم تراکم و محدوده کاربری هایی مثل تجاری،اداری،.. پرتراکم طراحی بشه .دلایلشم واسه همه واضحه...! ( سوالای سخت میپرسین مخ شهرسازیمون سوت میکشه! :Ghelyon:) البته اینم بگم که طراحی با تراکم بالا به شرط رعایت ایده آل ها میتونه حلال مشکلات باشه و الا خودش یه معضل میشه... [ این مخم بالاخره یه جوابی داد!] لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده