رفتن به مطلب

شما طرفدار کدام رفتار هستید؟


Fakur

ارسال های توصیه شده

اول کار اینو عرض بکنم که , البته لفظ «سياسي» درعبارت «رفتار سياسي» به معناي متداول سياست نيست اصلاً «رفتار سياسي» يك واژه متعارف در مديريت کلان است.

یه نوع رفتار هم داریم بنام رفتار فرهنگی که در کشور ما فراموش شده.

یه جور دیگه هم داریم که رفتار دینی نامیده میشه که از ریشه های همان رفتار سیاسی است.

سئوال اینه : شما طرفدار رفتار فرهنگی هستید یا رفتار سیاسی ؟

اگر از همان اول کار بجای رفتار سیاسی , با ما رفتار فرهنگی میشد آیا الان وضع ما همین بود؟

  • Like 8
لینک به دیدگاه

بستگی داره!

از دید مکتب افلاطونی به این قضایا نگاه کنیم اخرش میرسیم به چیزی توهمین مایه ها یا بدتر ازاین!

هگلی ببینیمشون شاید روزی درارزوی چنین جایی باشیم یا خوش باشیم که انحطاط اخلاق با زندگی سورپرایز شده ما تداخلی نداره البته تا روزی که اب باریکه ها هستند!

فارغ از مکاتب نگاه کنیم باید به حرف همسایتون گوش بدیمکه ما تو خونمون هم اختلاف طبقاتی داریم وباید سخن نگفت وگرنه سر سرخ را زبان سبز میدهد برباد!

میتونیم استفهام وانکاررو باهم جمع ببندیم ودرارزوی موفقیت باشیم شاید روزی از شر هردو خلاص شدیم!

  • Like 4
لینک به دیدگاه
اول کار اینو عرض بکنم که , البته لفظ «سياسي» درعبارت «رفتار سياسي» به معناي متداول سياست نيست اصلاً «رفتار سياسي» يك واژه متعارف در مديريت کلان است.

یه نوع رفتار هم داریم بنام رفتار فرهنگی که در کشور ما فراموش شده.

یه جور دیگه هم داریم که رفتار دینی نامیده میشه که از ریشه های همان رفتار سیاسی است.

سئوال اینه : شما طرفدار رفتار فرهنگی هستید یا رفتار سیاسی ؟

اگر از همان اول کار بجای رفتار سیاسی , با ما رفتار فرهنگی میشد آیا الان وضع ما همین بود؟

 

از همان اول یعنی از کی؟

  • Like 1
لینک به دیدگاه

مشکل اینه که ما برای انتخاب رفتار از ذات و اصالت بشر فاصله میگیریم. و این مشکل اساسیه

 

از نظر من رفتار فرهنگی هم جواب گو نیست . چون فرهنگ تعاریف مختلف داره... اون رفتاری که اصالت داره رفتار اخلاقیه

 

کاش همه ی مردم بر اساس اخلاق مناسبات خودشون رو پایه ریزی می کردن .... اینجوری هم جامعه در آرامش بود ... و هم خود انسان به خاطر رفتار صحیحش آرامش داشت

 

 

:icon_gol:

  • Like 1
لینک به دیدگاه
مشکل اینه که ما برای انتخاب رفتار از ذات و اصالت بشر فاصله میگیریم. و این مشکل اساسیه

 

از نظر من رفتار فرهنگی هم جواب گو نیست . چون فرهنگ تعاریف مختلف داره... اون رفتاری که اصالت داره رفتار اخلاقیه

 

کاش همه ی مردم بر اساس اخلاق مناسبات خودشون رو پایه ریزی می کردن .... اینجوری هم جامعه در آرامش بود ... و هم خود انسان به خاطر رفتار صحیحش آرامش داشت

 

 

:icon_gol:

 

با شما موافقم داداش مهدی . اما پيش از ورود به اين بحث بايد به جنس اين مفهوم توجه داشت كه آيا منظور از مديريت فرهنگي مديريت مقوله فرهنگ است يا مديريت با رويكرد فرهنگي ؟

به عبارت ديگر آيا مي خواهيم فرهنگ را مديريت كنيم يا مديريت هايي را بر مبناي رفتار فرهنگي و یا بقول شما بر مبنای رفتار اخلاقی تعريف كنيم. به نظر مي رسد عبارت اول بيشتر به موضوع بحث ما نزديكتر است.چون همه رفتار ها که ایده آل نیستند.اما خوب از پیشنهاد شما هم نمیشه گذشت.

  • Like 1
لینک به دیدگاه
با شما موافقم داداش مهدی . اما پيش از ورود به اين بحث بايد به جنس اين مفهوم توجه داشت كه آيا منظور از مديريت فرهنگي مديريت مقوله فرهنگ است يا مديريت با رويكرد فرهنگي ؟

به عبارت ديگر آيا مي خواهيم فرهنگ را مديريت كنيم يا مديريت هايي را بر مبناي رفتار فرهنگي و یا بقول شما بر مبنای رفتار اخلاقی تعريف كنيم. به نظر مي رسد عبارت اول بيشتر به موضوع بحث ما نزديكتر است.چون همه رفتار ها که ایده آل نیستند.اما خوب از پیشنهاد شما هم نمیشه گذشت.

 

آخه به نظر من مدیریت، یه مبنا و اساس می خواد... این مبنا و اساس چی می تونه باشه؟

  • Like 1
لینک به دیدگاه
آخه به نظر من مدیریت، یه مبنا و اساس می خواد... این مبنا و اساس چی می تونه باشه؟

 

درسته. همه ما بخوبی میدونیم که , رفتارهاي فرهنگي و فعاليت هاي فرهنگي به شدت متنوع اند .دانش آموزي كه سيلي خورده يا موتور سواري كه توبيخ و تنبيه شده ممكن است شادماني ها، احترام ها و رفتارهاي مودبانه اي را كه با او شده است همه و همه را از ياد ببرد اما هرگز آن رفتار منفي را از ياد نخواهد برد و تأثير متقابل اين رفتار منفي در جاي ديگر بروز خواهد كرد.اینجا دیگه یه اتفاقی افتاده که نمیشه مدیریتش کرد. اما اساس و مبنای مدیریت اجتماعی شاید مدیریت بر مبنای اشتباه نگرفتن «وسيله» و «هدف» باشد. وقتي وسيله را هدف قرار دهيم ممكن است از هدف اصلي باز بمانيم. مثلاً جشنواره ها كه بازار آن پررونق ولي ماحصل آن بي رمق است ابزاري براي وصول به اهداف مشخص هستند. اما برگزاري خود آنها يك هدف شده است و هر كس كه جشنواره برگزار كند مي پندارد كه به اهداف خود رسيده است براي ارزيابي آن هم به جاي آنكه ميزان وصول به اهداف سنجيده شود ملاك هاي سنجش ابزار مورد توجه قرار مي گيرد.

مثل كيفيت پذيرايي يا اياب ذهاب و هتل و اسكان و انعكاس درمطبوعات و...

میترسم بگم مبنای مدیریت بهتره بر اساس انسان پروری باشه که در اینصورت خواننده تصور خواهند کرد که منظور من مدیریت بر مبنای اصول دینی است که البته من چنین قصدی ندارم . فقط میتونم بگم مبنا بهتره بر اساس جامع شناسی نوین ملل مترقی و تلفیق آن با فرهنگ اصیل بومی ایرانی باشه. یعنی همونی که شما هم بهش اشاره داشتید.

  • Like 1
لینک به دیدگاه
میترسم بگم مبنای مدیریت بهتره بر اساس انسان پروری باشه که در اینصورت خواننده تصور خواهند کرد که منظور من مدیریت بر مبنای اصول دینی است که البته من چنین قصدی ندارم . فقط میتونم بگم مبنا بهتره بر اساس جامع شناسی نوین ملل مترقی و تلفیق آن با فرهنگ اصیل بومی ایرانی باشه. یعنی همونی که شما هم بهش اشاره داشتید.

 

برای من جامعه مترقی جامعه ایه که باعث آرامش مردم باشه تعریف میشه... جامعه ای که بدون زدن مسکن به شهروندان خود و خواب آلوده نکردن آنها به اون ها آرامش هدیه بده..

 

من هنوز نتونستم همچین جامعه ای رو پیدا کنم !!

 

از طرف دیگه فرهنگ اصیل ایرانی به علت نوسانات و حکمرانی انواع اقوام و طوایف ، هیچ مبنای مشخصی نداره مگر یه سری داستانهایی که ما در تاریخ میخونیم ... اما هیچ چیز عملی از اون در نمیاد .... ( احتمالش هست که اطلاعات کم من باعث این نتیجه گیری شده باشه)

  • Like 1
لینک به دیدگاه
برای من جامعه مترقی جامعه ایه که باعث آرامش مردم باشه تعریف میشه... جامعه ای که بدون زدن مسکن به شهروندان خود و خواب آلوده نکردن آنها به اون ها آرامش هدیه بده..

 

من هنوز نتونستم همچین جامعه ای رو پیدا کنم !!

 

از طرف دیگه فرهنگ اصیل ایرانی به علت نوسانات و حکمرانی انواع اقوام و طوایف ، هیچ مبنای مشخصی نداره مگر یه سری داستانهایی که ما در تاریخ میخونیم ... اما هیچ چیز عملی از اون در نمیاد .... ( احتمالش هست که اطلاعات کم من باعث این نتیجه گیری شده باشه)

اندکی مطالعه در زندگی و رفتار مردم ژاپن میتونه به ما کمک کنه که بدانیم چگونه میتوان ملتی قوی و آرام و با اراده و با صلابت تربیت کرد. اولین شرط زندگی آرام داشتن تمکن مالی و در آمد کافی است که باعث میشه بسیاری از عادات ذاتی بد انسان به فراموشی سپرده بشه. چون محلی برای رشد اون تعریف نمیشه. رفاه اجتماعی و برخورداری از جوامع مرتب و تمیز و یکسان سازی سطح رفاه برای همه در همه جای کشور میتونه آرامش و متانت ذاتی ما را به خودمون برگردونه . با این حساب میتوان نتیجه گرفت که رفتار فرهنگی صرفا در مراودات روز مره خلاصه نمیشه. بلکه بهترین نماد آن مدیریت کلان جامعه در همه سطوح خصوصا در برنامه ریزی برای حصول قدرت اقتصادی و مالی است. البته این موضوع میتونه بخشی از جواب اون سئوال باشه.

  • Like 1
لینک به دیدگاه
اندکی مطالعه در زندگی و رفتار مردم ژاپن میتونه به ما کمک کنه که بدانیم چگونه میتوان ملتی قوی و آرام و با اراده و با صلابت تربیت کرد. اولین شرط زندگی آرام داشتن تمکن مالی و در آمد کافی است که باعث میشه بسیاری از عادات ذاتی بد انسان به فراموشی سپرده بشه. چون محلی برای رشد اون تعریف نمیشه. رفاه اجتماعی و برخورداری از جوامع مرتب و تمیز و یکسان سازی سطح رفاه برای همه در همه جای کشور میتونه آرامش و متانت ذاتی ما را به خودمون برگردونه . با این حساب میتوان نتیجه گرفت که رفتار فرهنگی صرفا در مراودات روز مره خلاصه نمیشه. بلکه بهترین نماد آن مدیریت کلان جامعه در همه سطوح خصوصا در برنامه ریزی برای حصول قدرت اقتصادی و مالی است. البته این موضوع میتونه بخشی از جواب اون سئوال باشه.

 

 

اول به درخواست، اگه میشه ،به من یه منبع برای بررسی اجمالی طبقات مختلف مردم ژاپن معرفی کنید ...

 

دوم اینکه تمکن مالی میتونه خیلی تاثبر گذار باشه... اما قطعا آرامش دهنده نیست ... اما اگر نباشه زندگی رو سخت میکنه ... میخوام بگم علاوه بر تمکن مالی باید پارامتر های مهم تری باشه

  • Like 1
لینک به دیدگاه
اول به درخواست، اگه میشه ،به من یه منبع برای بررسی اجمالی طبقات مختلف مردم ژاپن معرفی کنید ...

 

دوم اینکه تمکن مالی میتونه خیلی تاثبر گذار باشه... اما قطعا آرامش دهنده نیست ... اما اگر نباشه زندگی رو سخت میکنه ... میخوام بگم علاوه بر تمکن مالی باید پارامتر های مهم تری باشه

چشم . این موضوع رو یکی از اساتید ما مطرح میکرد . در اسرع وقت سعی خواهم کرد ایشان را ملاقات کنم و منابع رو ازشون بگیرم و تقدیم کنم.

بجز تمکن مالی پرورش حس غرور ملی و تاریخی رو میتونم مثال بزنم. انسان اگر به گذشته خودش و اون بخش از اخلاقیات گذشتگانش افتخار بکنه و شناخت داشته باشه همواره با اعتماد به نفس بهتری زندگی میکنه.

  • Like 2
لینک به دیدگاه
من اصلا نفهمیدم بحث درباره چی هست؟!!!

 

یک کم عوامانه تر بگین،ما هم بتونیم نظر بدیم.

سلام دادا

حالا چه اصراریه که بخوای جواب بدی. بشین بخون و ازبر کن. نمیخواد بفهمی. اصولا انسان فهمیده کارش با اسفل السافلینه. :ws28:

  • Like 2
لینک به دیدگاه
چشم . این موضوع رو یکی از اساتید ما مطرح میکرد . در اسرع وقت سعی خواهم کرد ایشان را ملاقات کنم و منابع رو ازشون بگیرم و تقدیم کنم.

بجز تمکن مالی پرورش حس غرور ملی و تاریخی رو میتونم مثال بزنم. انسان اگر به گذشته خودش و اون بخش از اخلاقیات گذشتگانش افتخار بکنه و شناخت داشته باشه همواره با اعتماد به نفس بهتری زندگی میکنه.

 

 

ممنون ... چون خیلی دوست دارم روند یه کشور در حال توسعه به پیشرفته رو از نظر رشد فرهنگی هم بدونم.....

 

 

همه ی اینایی که گفتی رو قبول دارم ... و اینا برای بالا رفتن سطح اجتماعی درسته ... اما موضوع بحث اصلی معیار مدیریت بود

 

اینکه مدیریت بر چه مبنایی باشه که رشد فرهنگی سیاسی و حتی اقتصادی رخ بده

  • Like 1
لینک به دیدگاه
من اصلا نفهمیدم بحث درباره چی هست؟!!!

 

یک کم عوامانه تر بگین،ما هم بتونیم نظر بدیم.

 

 

نفرمایین..مدیر تالار ریاضیات و این حرفا .... حقیقتا با این عنوان خیلی دوست داشتنی تر شدی .... من عاشق ریاضیاتم:icon_redface:

  • Like 1
لینک به دیدگاه
ممنون ... چون خیلی دوست دارم روند یه کشور در حال توسعه به پیشرفته رو از نظر رشد فرهنگی هم بدونم.....

 

 

همه ی اینایی که گفتی رو قبول دارم ... و اینا برای بالا رفتن سطح اجتماعی درسته ... اما موضوع بحث اصلی معیار مدیریت بود

 

اینکه مدیریت بر چه مبنایی باشه که رشد فرهنگی سیاسی و حتی اقتصادی رخ بده

به نظر من تاکید بر رشد سیاسی در کشور هایی که اساس اعتقادی اونا دینی است مایه مذلّت و گرفتاریه. بیشتر از این نمیشه توضیح داد.

اما از نظر رشد اقتصادی من فکر میکنم باید از کشور هایی که در این مورد موفق هستند تقلید کرد. هم از نظر ساختار دولتی و هم از نظر مدیریت اقتصادی.

  • Like 1
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...