رفتن به مطلب

استان یزد


ارسال های توصیه شده

محیط طبیعی ( موقعیت و وسعت ) :

استان یزد از شمال به استان اصفهان ، از شمال شرق به استان خراسان ، از جنوب به استانهای کرمان و فارس ، از شرق به استانهای خراسان و کرمان و از غرب به استان اصفهان محدود است . این استان در کمربند خشک و نیمه خشک نیمکره شمالی قرار دارد و مساحت آن 130000 کیلومتر مربع است .

 

آب و هوا :

استان یزد در فلات مرکزی ایران به سبب موقعیت جغرافیائی ، دارای آب و هوای اقلیمی گرم و خشک بیابانی است اما شرایط محلی دگرگونی های محدودی را در آن بوجود آورده است . از یک سو ارتفاعات شیر کوه شعاع وسیعی از منطقه را تحت تاثیر عوامل مثبت قرار داده به گونه ای که در دره ها و کوهپایه های ظان هوا نسبتا ملایم و دارای آب و هوای ییلاقی است . از سوی دیگر ، وجود کویرهای نمک و دشتهای وسیع و لخت و عریان در مغرب و مشرق استان بر میزان درجه خشکی و شدت شرایط کویری آن افزوده است . در این استان نوسان دما در تابستان و زمستان زیاد است . درجه حرارت هوا در طول سال بین حداقل بیست درجه سانتیگراد زیر صفر تا چهل و شش درجه بالای صفر در نوسان است . استان یزد دارای دو فصل است : فصل بلند گرما و فصل کوتاه سرما . سردترین ماه های این استان دی و بهمن و گرمترین آن تیر است . این استان در فصل تابستان دارای روزهای بسیار گرم و شب های اغلب خنک و دلنشین است

پیشینه تاریخی :

استان یزد از سرزمینهای کهن و تاریخی ایران زمین است . در بغضی از منابع بنای اولیه برخی از شهرهای این استان چون ( میبد ) را به سلیمان پیغمبر ، ( یزد ) را به ضحاک و اسکندر مقدونی و ( ابر کوه ) را به ابراهیم پیغمبر نسبت داده اند . این بیانگر قدمت و دیرینگی پیشینیه تاریخی و فرهنگی سرزمین و مردم این دیار است . مجموعه آثار باستانی پراکنده موجود در این استان نیز به سهم خود گویای این پیشینه تاریخی است . آثاری چون دست افزار های سنگی بدست آمده از دره های شیر کوه ، نگاره های روی تخت سنگ کوه ارنان ، تکه سفالهای منقوش نارین قلعه میبد – متعلق به دوره ایلامی ، غارهای استان و آثار معماری و شهر سازی باستانی و ... نشان می دهد مدنیت یزد ، در چهار کانون باستانی ( مهریز و فهرج ) ، ( یزد ) ، ( رستاق و میبد ) و ( اردکان ) متمرکز بود . پژوهشگران این منطقه را که در مسیر شاهراه های باستانی ( ری – کرمان ) و ( پارس – خراسان ) قرار داشت ، جزء سرزمینهای دوردست مادها شمرده اند .

سلسله ها و حکامی که بر یزد حکومت کردند عبارتند از : قباد انوشیروان ، یزد گرد اول ، ساسانیان ، آل کاپویه ، اتابکان ، مغولان ، آل مظفر ، تیموریان ، صفویان ، افشاریان و قاجاریه

لینک به دیدگاه

جمعیت :

جمعیت استان یزد در حال حاضر بالغ بر 890000 نفر است که 1/4 در صد از جمعیت کل کشور را به خود اختصاص می دهد . از کل جمعیت استان 78 در صد را جمعیت شهری و 22 در صد را جمعیت روستائی تشکیل می دهد . به دلیل وجود بیابانها و کویرهای وسیع تراکم جمعیت در سطح استان کم است .

 

نژاد:

مردم استان یزد از نژاد آریادی و ایرانی هستند و به علت موقعیت جغرافیائی ویژه این استان ، از آمیختن با نژادهای غیر ایرانی تا اندازه ای مصون مانده اند . در روزگار باستان و آغاز مدنیت و آبادی در این سامان نژادهای دیگری در این ناحیه می زیستند و با نژادهای اصلی آن در امیختند . این آمیزش بی گمان بعدها در سرگذشت اجتماعی ، فرهنگی و حتی ترکیب نژادی مهاجران تازه رسیده آریائی نیز تأثیر بسیار داشته است . در نیمه هزاره دوم پیش از میلاد آریائی ها به فلات مرکزی ایران از جمله منطقه یزد که در دل این فلات قرار دارد ، روی آوردند . در دوره های بعد نیز ، گروه های عرب ، ترک ، مسیحی و کلیمی به این منطقه آمدند . در سده اخیر نیز اعراب مهاجر به این استان آمده و در آن ساکن شدند

 

زبان :

مردم استان یزد به زبان فارسی رایج ، با پاره ای ویژگی های گویشی سخن می گویند . برخی ویژگیهای گویشی در میان شهرستانهای این استان محسوس است . زبان شناسان نیم زبانهای جدید ایرانی را به دو دسته باختری و خاوری تقسیم کرده اند . لهجه یزدی جزء نیم زبانهای مرکزی دسته باختری است که در بخش باختری فلات ایران ، تا حدود مرزهای ایران رواج دارد . در بیشتر نیم زبانهای مرکزی از جمله لهجه شیرین یزدی اثر آمیختگی کمتری با زبان عربی دیده میشود . زرتشتیان یزد به زبان نیاکان خویش ، زبان فارسی دری سخن می گویند . زبان زرتشتیان یزد به دلیل پاره ای عوامل اجتماعی ، فرهنگی و اقتصادی آمیختگی بسیار با زبان فارسی پیدا کرده ، به طوری که آهنگ ناتوان شدن وحتی فراموش شدن آن روز به روز تندتر میشود .

لینک به دیدگاه

مذهب :

پیش از ورود مسلمانان به ایران ، مردم استان یزد نیز مانند مردم سایر نقاط ایران زرتشتی بودند . با انقراض حکومت ساسانیان در نیمه نخست سده اول ه . ق مردم بیشتر نقاط ایران از جمله استان یزد نیز به دین اسلام گرویدند ؛ ولی برخی از آنان با پرداخت جزیه ، آیین خود را حفظ کردند و زرتشتی باقی ماندند . قریب به اتفاق مردم استان یزد ، مسلمان و پیرو شیعه جعفری هستند .

 

آثار تاریخی:

مسجدها : جامع یزد ، ابوالمعالی ، شاه تهماسب ، ریگ یزد ، فرط ، حظیره ، سر پلک ، پیر حسین ، ملا اسماعیل ، شاه عبدالقیوم ، بیاق خان ، چهار منار ، جامع اهرستان ، مصلی یزد ، پشت باغ ، مناره مسجد نظامیه ، جامع مهر آباد ، جامع ابر قو ، بیرون ابرقو ، جامع بافق ، جامع ایرند آباد ، جامع فیروز آباد ، جامع خرانق ، جامع بفرویه ، جامع عقدا ، حاج محمد سعیدا ، زردک ، جامع اردکان ، جامع مهریز ، جامع فهرج ، جامع عز آباد صدوق ، جامع ندوشن ، امیرالمومنین ، جامع مهر پادین ، فراشاه

 

امام زاده ها : امام زاده جعفر یزد ، امام زاده عبدالله بافق ، امام زاده سید نورالدین ، امامزاده حسین ابن موسی ، امام زاده سید محمد عقدا

قلعه ها : نارین قلعه ، قلعه مهر جرد ، ابرند آباد ، رباط ابر کوه ، شواز ، مروست ، رحمت آباد ، پهلوانان بادی ،

بناهای تاریخی : مجموعه های تاریخی ، مجموعه امیر چقماق ، سهل ابن علی ، مار کار ، خیر آباد ، حسینیان ، شهاب الدین قاسم ، حجت آباد وزیر ، شیخداد ، امام تفت ، شهدای فهرج ، مصلی عتیق ، خان ، سر حوض ، ناظم التجار ، بیدا خوید ، سلطان بندر آباد

خانه های تاریخی : امید سالار ، تقدیری ، آقازاده ابر قو ، امامزاده ای ، موید علائی ، لاری ها ، رسولیان ، نواب رضوی ، کلاهدوزها ، محمودی ، ملک زاده ، اربابی ، صراف زاده ، مرتاض

مدرسه های تاریخی : شاه کمالیه ، ضیاییه ، امام خمینی ، خسروی ، کیخسروی ، مهر نرسی آباد ، بدر ، ایرانشهر ، رستمی مریم آباد

باغ های تاریخی : دولت آباد ، خان ، نمیر ، پهلوان پور

لینک به دیدگاه

شهرستان ابرکوه:

[سرو ابرکوه] ابرکوه یکی از قدیمی‌ترین شهرهای ایران است که در مرکز ایران و در محدوده استان یزد واقع yazd_abarkouh_map_1.jpgمی‌باشد. هم اکنون آثار باستانی بسیار زیادی از روزگاران گذشته در این مکان بجای مانده‌است که نشان از وجود تمدنی بیاد ماندنی و قدیمی دارد. اولین اثری که اگر آنرا از عجایب بدانیم اغراق نکرده‌ایم وجود یک درخت سرو کهن سال و بلند است که بر پایه ارزیابی متخصصین فن و از جمله یک دانشمند مشهور روسی عمر آن به بیش از 4000سال بالغ می‌شود. این درخت مشهور که هنوز نیز سر سبز و با صلابت در مرکز این شهر خودنمایی می‌کند دارای ارتفاعی بالغ بر ۲۸متر می‌باشد.

 

 

 

درباره ابركوه:جغرافيا و اقليم:

ابركوه در جنوب غربي شهرستان تفت و استان يزد واقع شده است. اين شهرستان از شمال به شهرستان صدوقِ استان يزد و شهرستان شهرضا استان اصفهان، از شرق به شهرستان خاتمِ يزد و از غرب و جنوب به شهرستان آبادهِ استان فارس محدود است.

وسعت ابركوه 5641 كيلومترمربع ميباشد و در مختصات جغرافيايي 52 درجه و 58 دقيقه شرقي و 30 درجه و 46yazd_abarkouh_sarv_2.gif دقيقه شمالي و با 1550 متر ارتفاع از سطح درياي آزاد واقع شده است.

از نظر توپوگرافي، دشت ابركوه جزئي از فلات خشك مركزي ايران است كه رشته كوههاي زاگرس چون حصاري انتهاي اين دشت را در جهت غرب و جنوب در بر مي گيرد و كَفه ( كوير) ابركوه با كمتر از 1450 متر پست ترين محل اين حوزه است.

ابركوه داراي اقليم گرم و خشك بياباني مي باشد. آب و هواي شهر در مقياس عمومي ، ويژگيهاي اقليمي مناطق كويري درون فلاتي ايران را داراست و از مشخصات آن، كميِ بارندگي ، دامنه نوسان حرارتي كم و بيش زياد و خشكي مي باشد.

بيشترين درجه حرارت متوسط مربوط به ماههاي خرداد، تير، مرداد و شهريور بوده و به صورت نسبي اين 4 ماه از سال از نظر دما متمايز از ساير ماههاي سال هستند. همچنين ماههاي آذر ،دي ، بهمن ، بطور نسبي خنك ترين ماههاي سال هستند. بيشترين درجه حرارت، 1/39 درجه مربوط به مردادماه و حداقل آن مربوط به بهمن و اسفندماه با 4/0 درجه سانتيگراد ثبت گرديده است. بيشترين ميزان بارندگي ماهيانه مربوط به ماههاي بهمن و فروردين و بين 5/15 – 12 ميلي متر مي باشد. جهت وزش باد غالب در استان، شمال غربي ـ جنوب شرقي مي باشد. بيشترين سرعت وزش باد در اين شهر از اواسط ماه اسفند تا اواسط ماه مهر بين 8 تا 10 نات مي باشد.

 

وضعيت اجتماعي شهرتان ابرکوه:

بر اساس آخرين سرشماري در سال 1375 جمعيت خانوارهاي ساكن شهر ابركوه، 19164 نفر و بر اساس آمار كلي ،جمعيت شهرستان در حدود 43500 نفر مي باشد. دين مردم اين شهرستان اسلام و مذهب ايشان شيعه است.

در زمينه كشاورزي، عمده ترين سطح زير كشت ابركوه مربوط به گندم، و پسته دومين محصول عمده ابركوه است. از محصولات باغي ابركوه مي توان زردآلو ، انار و انگور را نام برد.

از كل جمعيت شاغل ابركوه در بخشهاي عمده فعاليت، 8/12 درصد در بخش كشاورزي، 2/29 درصد صنعت ، و 58 درصد در بخش خدمات مشغول فعاليتند.

 

سوابق و پيشينه تاريخي ابرکوه:

از نظر تقسيمات كشوري ابركوه قبلاً جزئي از شهرستان يزد از استان اصفهان بوده (تا سال 1332) و سپس در سال 1332 به استان فارس (شهرستان آباده) ضميمه گرديد. درسال 1367 اين شهر به عنوان بخشي از شهرستان تفت از استان يزد درآمد و در سال 1373 طبق آخرين تقسيمات كشوري مستقلاً يكي از شهرستانهاي يزد با مركزيت ابركوه گرديد.

 

 

وجه تسمیه ابرکوه:

از آنجا كه اين شهر ابتدا در پاي كوه ساخته شده، آنرا «برِكوه» ميگفتند (كنار كوه) كه در گويش مردم به «ابركوه» yazd_abarkouh_abarkouhbaft_4.jpgyazd_abarkouh_abarkouhbaft_4.jpgتبديل شد و پس از ورود اسلام اين نام نيز مانند بعضي نامهاي ديگر در گويش عربي، كاف به قاف تبديل و «ابرقو» خوانده شده است. نهايتاً در سال 1350 اين شهر به صورت رسمي «ابركوه» ناميده شد. نام آن در منابع قديم و جديد به صورتهاي «ابرقو»، «ابركويه»، «ابرقويه»، «برقوه» و «دركوه» آمده است. «ابر» در فرهنگ دكتر معين چنين تعريف شده :1- بر- به 2- زبر – بالاروي - سر 3- با 4- بر سر – در

 

افسانه ها و داستانهايي درباره ابتداي حضور ابركوه:

درباره بوجود آمدن و قدمت ابركوه افسانه ها و داستانهايي نقل مي شود كه اغلب سند و مرجع علمي مقبولي ندارند ولي با توجه به آثار و ابنيه باقيمانده ميتوان پي به قدمت زياد ابركوه پي برد. ولي تاريخ دقيق آنرا مي بايست در نوشته هاي پراكنده جستجو كرد. در كتاب «شناخت ابركوه و قدمت آن» از قول احمد بن حسين بن علي كاتب مؤلف كتاب تاريخ جديد يزد آمده زماني كه اسكندر كثه (يزد كنوني) به عنوان زندان قرار داد (يعني زماني كه تازه يزد را بنيان نهاد) نايبي براي خود در «ري» تعيين نمود كه از ايالات ابرقو-اصفهان-اصطخر-قم خراج به نزد وي مي فرستاد. در صورت صحت اين گفته قدمت ابركوه نه تنها از يزد بيشتر است بلكه در آن زمان هم سنگ و هم رده ايالت اصفهان و اصطخر قلمداد ميشده. درباره ابركوه در نگاشته هاي قديم سخن فراوان رفته از آنجمله: «مسالك الممالك» اصطخري، «حدود العالم من المشرق الي المغرب» ،«فارسنامه» ابن بلخي، طمعجم البلدان» ياقوت حموي، «المسالك و الممالك» ابن خرداذبه، «اقليم پارس» ايرج افشار، «نزهه القلوب» حمدالله مستوفي، «سياحت نامه جنوب ايران»، «فارس نامه ناصري» حاج ميرزا حسن فسايي، «كتاب اثار ايران» آندره گدار، «اقليم پارس» محمد نقي مصطفوي، «تاريخ و جغرافياي شهرستان آباده» عبدالرحيم شريف، «لغت نامه دهخدا»، «فرهنگ فارسي معين».

 

ابرکوه در کتب(کتاب شناسی ابرکوه)

در كتاب آثار ايران درباره موقعيت جغرافيايي ابركوه آمده:

ابرقو تقريباً در وسط راه استخر به يزد واقع است. بنابر روايت حمدالله مستوفي در ابتدا در پايان كوهي ساخته بوده yazd_abarkouh_kafa_3.gifاند و بركوه ميگفتندش و بعد از آن بر صحرايي كه اكنون هست اين شهر كرده اند. شهري كوچك است. كسي كه از راه سورمق يا دهبيد بيايد هنوز هم در دامن كوهي سنگي، كه در صحرا جامانده است آثار شهر قديم،‌و در كنار خرابه هاي عتيق، شهر جديد را كه مستوفي اشاره مي كند مي بيند. ابرقويي كه در دشت واقع است از حيث آبادي شباهتي به ابرقوي عهد مغول ندارد بلكه در حقيقت ميان آبادي كنوني او و ويرانه هاي اطرافش تفاوتي نيست، بنابر بعضي اقوال كه بسيار متحمل هم است اين شهر در حمله افغانها خراب شده است(1135 هجري). ولي علت حقيقي ويرانيش سابق بر هجوم افغانهاست. اين شهر هم مثل بلاد بسياري كه پيش از اين آباد و سر سبز بوده اند، بدرود حيات گفته يا بحال نزع افتاده است زيراكه تنها علت عمران اين بلاد وقوع در سر راه تجارتي بوده و با انحراف تجارت رشته حيات آنها منقطع شده است، راه معروف كارواني عهد مغول كه از خليج فارس تا درياي سياه كشيده بود از هرز شروع و پس از عبور كرمان و يزد و سلطانيه و تبريز به سواحل درياي سياه مي رسيد و ادويه چين و هند و نيل سوده و مشك و صمغ و اجناس ابريشمي و بنه كرمان و يزد و شيراز و سنگهاي قيمتي را كه شيراز و هرمز و سلطانيه بازار عمده آن محسوب مي شد به اروپا مي رسانيد.

لینک به دیدگاه

شهرستان اردکان

شهرستان اردکان یکی از شهرستانهای استان یزد در مرکز ایران است. شهر اردکان مرکز این شهرستان است. yazd_ardakan_map_1.jpgنقشه شهر اردکان

 

جمعیت این شهرستان در سال ۱۳۸۵، برابر با ۷۳٫۲۹۲ نفر بوده است. شهرستان اردكان 32% پهنه استان يزد (بیش از 24 هزار کیلومتر مربع) را در خود جاي داده و وسيعترين شهرستان در استان يزد است. این شهر در روزگار آبادانی آن در محلی به نام زردک قرار داشته و دیوارهای تاریخی آن هنوز پا برجا ست. این شهرستان دارای سه بخش مرکزی، بخش خرانق و بخش عقدا می باشد. معمار گفتگوی تمدنها آقای خاتمی متولد این شهرستان می باشد.

 

 

 

 

درباره اردکان:جغرافیا و اقلیم:

شهر اردکان در طول جغرافيايي 53 درجه و 48 دقيقه شرقي و عرض جغرافيايي 32 درجه و 20 دقيقه شمالي واقع شده است. اردکان بر سر راه تهران به كرمان و بندرعباس واقع شده كه اين راه از مركز شهر (جاده سنتو يا دكتربهشتي) ميگذرد و در قلب كوير مركزي ايران جاي دارد. موقعيت قرارگيري شهر در دشت يزد-اردكان مي باشد. در قسمت غربي شهر آبادي هاي دهستان عقدا، در قسمت جنوبي دهستان بفروئيه ميبد ، در قسمت شرقي دهستان زرين قرار دارند.

شهر اردكان از جنوب به شهر ميبد، از شمال به باغات پسته، از غرب به زمين هاي زراعي و از شرق به خانه باغهايyazd_ardakan_2.jpgپسته اردکان

 

معدودي محدود ميشود. مساحت شهر اردكان 2868 هكتار است. فاصله هوايي شهر اردكان تا تهران 446 كيلومتر، فاصله زميني شهر تا يزد 60 كيلومتر و تا ميبد 10 كيلومتر است.

از نظر توپوگرافی، بخش عمده شهرستان با خط تراز تقريبي 1500 متر محدود مي شود. تنها حدود 5% مساحت شهرستان كوهستاني بوده و ارتفاع متوسط شهرستان از سطح دريا 1234 متر است. در محدوده شهرستان بلندترين نقطه ارتفاعي مربوط به كوه خوانزا با ارتفاع 3158 متر است. بلندي شهر اردكان از سطح دريا 1035 متر است.

ارتفاعات موجود در شهرستان اردکان به شرح زیر است:

كوه هريشت (ارتفاع 1939): 12 كيلومتري شمال شرقي اردكان(محل قرارگيري پيرانگاه پير سبز هريشت، زيارتگاه، زرتشتيان)

كوه چك چك (ارتفاع 2745): 38 كيلومتري شرقي اردكان(در دامنه غربي آن محل زيارتگاه زرتشتيان، پيرسبز چك چكو)

كوه تپه ريگ (ارتفاع 1605): 25 كيلومتري شمال شرقي اردكان

كوه هاي خرانق (ارتفاع قله 3199 متر): جنوب شرقي شهرستان

كوه هاي ندوشن (ارتفاع 2817 متر): غرب شهرستان

 

وضعیت اجتماعی اردکان :

در سال 1375 در شهرستان اردكان نسبت شهرنشيني 79% بوده كه به دو شهر اردكان و شهر تازه تأسيس احمدآباد اختصاص يافته است (شهر احمدآباد در حدود 4500 نفر جمعيت دارد). شهر اردكان در سال 75 داراي 9472 خانوار معمولي ساكن با 43708 نفر جمعيت بوده و نسبت جنسي شهر معادل 107 مرد در مقابل هر 100 زن بوده است. اين ميانگين در سطح كشور 4/104 است. شهر اردكان از نظر جمعيت و وسعت پس از مركز استان (شهر يزد) اولين شهر استان است. جمعيت بافت قديمي شهر اردكان حدود 8/1 جمعيت كل شهر است.

میزان سواد عبارت است از از 38136 نفر جمعيت 6 ساله و بيشتر شهر، 81% جمعيت (26/86% مردان و 44/75% زنان ) با سواد بوده اند.

 

ويژگي هاي فرهنگي مردم اردكان

مردم شهر اردكان سخت كوش، با ايمان، بردبار و پاك انديش، ساده و بي پيرايه، متعصب در امور ديني و مقيد به yazd_ardakan_map_3.jpgمسجدی در اردکان

 

برپايي عزاداري در چند ماه از سال هستند. تعصب و وابستگي خاص به مذهب، پشتكار و سختكوشي، مهمانوازي، صرفه جويي، سوداگري، همكاري و تعاون، روحيه كار، روحيه قناعت پيشگي و اقتصادي بودن، اهل ريسك نبودن و بي اعتمادي به اقليم و شرايط آب و هوايي و... ويژگيهايي هستند كه تا حدودي متأثر از شرايط اقليمي خاص منطقه (اقليم كويري و گرم و خشك) هستند.

مردم اردكان آريايي نژاد و ايراني الاصل هستند و به زبان فارسي و لهجه شيرين يزدي سخن مي گويند. بيشتر مردم شهر مسلمان و شيعه جعفري هستند و شماري زرتشتي نيز در ناحيه زندگي مي كنند. از جمعيت شهر اردكان 6/99% مسلمان و 4/0% زرتشتي، مسيحي و... هستند.

 

سوابق و پیشینه تاریخی اردکان

آنطور كه از منابع و مآخذ بر مي‌آيد، اردكان در گذشته محلي در 10 كيلومتري شمال اردكان واقع شده و اكنون زردك Zardok ناميده مي‌شود و به رغم گذشت زمان مي‌توان خرابه‌هاي خانه‌هاي مسكوني، مسجد و بازار و قلعه و حسينيه قديمي اردكان را در آن مشاهده كرد. علت تغيير محل شهر را بعضي جاري شدن آب شيرين در محل فعلي اردكان ذكر كرده‌اند.

از متون تاريخي قديم چنين مستفاد مي‌شود كه رودخانه بزرگي از زابلستان تا كرمان و يزد و نزديكي نائين ادامه داشته است و همچنين دهها رودخانه فصلي و آبهاي سطحي از جنوب به شمال در جريان بوده كه اينها همه مي تواند منشاء تجمع مردم در اين منطقه باشد. از طرفي ديگر شيب ملايم زمين از جنوب به شمال موقعيت را براي احداث قنات مناسب مي‌نموده به همين جهت عامل اقتصادي يا آب و زمين مناسب براي كشاورزي باعث بوجود آمدن اين شهر كويري گرديده است.

اولين هسته شهر فعلي اردكان از قرن هشتم هجري پايه گذاري شده، بطوريكه محلات اطراف ميدان قلعه و محله چرخاب از محلات قديمي و نسبتاً سالم اين شهر محسوب مي شوند.

از شواهد بر مي‌آيد كه پس از تعيين محل جديد شهر اردكان، اولين بنا در محل ميدان قلعه فعلي بنا شده است. پس از گذشت مدتي بر اثر ازدياد جمعيت ميدان بالاده را در جنوب و مسجد زيرده از اين ميدان است. سپس در كنار مسجد جامع، بازار بزرگ و چهار سوق و حمام بازار را بنا كردند. اردكان تا عصر صفوي بصورت قريه و از توابع ولايت ميبد بوده است.

 

وجه تسمیه (علت نامگذاری) اردکان

اردكان از دو كلمه «ارد» و«كان» تشكيل شده كه « ارد» به معني مقدس و «كان» يعني معدن مي‌باشد و با اين yazd_ardakan_map_chakchak_4.jpgزیارتگاه زرتشتیان- چک چک اردکان یزد

 

تركيب واژه اردكان به معناي سرزمين مقدس مي‌شود، اما در جامع مفيدي «ارد» را به كسر الف به معني دور معني كرده و نوشته است چون اطراف اردكان معادن زياد وجود دارد، در نزد مردم اين منطقه به اردكان معروف گشته است.

مقارن با حمله مسلمانان به ايران و فرار ايرانيان از شهرهاي بزرگ خراسان به طرف مركز ايران، آنها در ميبد، يزد و ساير مناطق مركزي ايران ساكن شده‌اند. مردم نواحي اردكان چون اين خطه را براي كشاورزي مساعد ديدند به احداث قنوات و بنا اين شهر (اردكان) اقدام نمودند. بنابراين ممكن است بانيان اردكان زرتشتيان بوده باشند. در اين صورت ممكن است نام اردكان از كلمه ( ارتاكان) به معني راستي و درستي آمده باشد كه در آيين زرتشتي يكي از ايزدان است.

 

اردکان در کتب

در كتاب يزد نامه به اردكان اشاره شده و از آن به محل توطن علما و حكما در قديم الايام (حدود قرن هفتم هـ.ق) ياد شده كه به يونان كوچك اشتهار داشته و داراي مساجد، خوانق، عمارات، باغات، بيوتات بوده و محل زندگي علما و فضلا بوده كه هر يك منازل دلگشا و بساتين روح افزا در آن ساخته اند. در گذشته دور نيمه شمالي يزد محل درياچه اي بزرگ بوده كه از منطقه حوض سلطان در جنوب ري تا شمال دشت يزد ادامه داشته (درياچه ساوه) كه امروزه اثري از آن باقي نمانده است. خشكيدن اين درياچه را از وقايع هنگام ميلاد پيامبر اسلام مي دانند و سه ديه ي بيده، عقدا و ميبد در كنار اين دريا بودند و محل كنوني شهر اردكان زيرآبهاي درياي ساوه قرار داشته است.

لینک به دیدگاه

شهرستان بافق:

اين شهرستان با مركزيت شهر بافق، در فاصله يكصد و بيست كيلومتري جنوب شرقي يزد و در ارتفاع 927 متر از yazd_bafgh_map_1.jpgنقشه شهر بافق

 

سطح دريا قرار دارد. وسعت اين شهرستان 15298 كيلومتر مربع و از دو بخش و شش دهستان تشكيل شده است. ساكنان اوليه بافق در محلي به نام قاضي مير جعفر زندگي مي كرده اند.

برخورداري و بهره برداري منطقه از معادن غني سنگ آهن، سرب، روي، فسفات بافق را به قطب معدني كشور تبديل كرده است در حال حاضر با بهره برداري كامل از راه آهن بندرعباس به بافق و بافق به مشهد و سرخس، شبكه ريلي اين شهرستان حد رابط دنياي اقتصاد نوين است و در پويايي اقتصادي قرار دارد.

(تمام اطلاعات مندرج در این مطلب مربوط به قبل از تفکیک شهرستان بهاباد از شهرستان بافق است و به دلیل نبود منبع موثق بدان بسنده میشود)

 

 

آب‌ و هواي‌ بافق‌ در تابستان‌ها گرم‌ و خشك‌ و در زمستان‌ها ملايم‌تر از ساير مناطق‌ استان‌ مي‌باشد. اگر چه شهرستان بافق در منطقه خشك و كم آب قرار گرفته است اما سختكوشي مردم و مبارزه با قهر طبيعت ، حفر قنوات ، اين شهرستان را به منطقه اي كشاورزي تبديل كرده است.

به علت وجود درختان خرما در اين منطقه، صنايع دستي وابسته به نخل در اين شهرستان رونق فراوان دارد. همچنين اين شهرستان به لحاظ وجود معادن غني بسيار حايز اهميت بوده و شغل بسياري از مردم آن معدن كاري است.

 

درباره بافق:جغرافيا و اقليم:

شهرستان بافق از شرق با شهرستان طبس و از جنوب با استان كرمان هم جوار است. بزرگترین شوره زار استان yazd_bafgh_2.jpgبافت قدیمی شهر بافق

 

یزد که بر اثر شورابهای رودخانه شور ایجاد شده است، کویر درانجیر نام دارد که در شمال غربی بافق قرار دارد. رشته‌ كوههاي‌ موازي‌ با جهت‌ شمال‌ غربي‌ - جنوب‌ شرقي‌ كشيده‌ كه‌ مرتفع‌ترين‌ آن‌ها كوه‌ بن‌ لخت‌ با ارتفاع‌ 3002 متر در جنوب‌ بهاباد مي‌باشند در شرق‌ شهرستان‌ بافق‌ قرار دارند لذا مناطق شرق بافق آب و هوای ملایمتر و كوهستانی دارد و مناطق غربی كه قسمتی در كویر انجیر است آب و هوای بیابانی و گرم و خشك دارد. مهمترین رودخانه بافق رودخانه شور است كه از ماهان كرمان شروع شده و در كویر در انجیر به گل مینشیند.

شهر بافق‌ در بخش‌ مركزي‌ شهرستان‌ بافق‌ در 55 و 24 طول‌ شرقى‌ و 31 و 35 عرض‌ شمالى‌ قرار دارد. هواي‌ بافق‌ گرم‌ است‌ و آب‌ آن‌ كه‌ از قناتهاي‌ قديمى‌ و چشمه‌ها تهيه مى‌شود، قدري‌ شورمزه است‌.

 

وضعيت اجتماعي شهرستان بافق :

جمعیت شهرستان در سال 1385 برابر با 52888 هزار نفر بوده كه 17000 نفر در بهاباد و دهستانهای اطراف و مابقی در بخش مركزی سكونت دارند.

از نظر آمار حدود 5/48% از كل جمعیت مرد و 5/51% را زنان تشكیل می دهند و جمعاً 9800 خانوار در این شهرستان زندگی می كند. ساختار سنی جمعیت این شهرستان باسوادند. تعداد 19230 نفر مشغول به تحصیل می باشند. از آمار تقریبی 9350 نفر شاغل 82% مرد و تنها 18 درصد زن میباشند.

مهم‌ترين صنعت‌ رايج‌ در شهرستان‌ بافق‌ قاليبافي‌ است‌ و فعاليت‌ معدني‌ از عوامل‌ مهّم‌ جذب‌ جمعيت‌ به‌ شهرستان‌ بافق مي‌باشد.

لینک به دیدگاه

سوابق و پيشينه تاريخي بافق:

مورخین گذشته های بسیار دور سرزمینی که در آن بافق بنا شده است را به وجود دریایی کم عمق و بسته متصلyazd_bafgh_madan_3.jpgمعدن سنگ آهن مرکزی بافق یزد

 

کرده اند و وجود آثاری که در برخی از کوههای اطراف بافق مشاهده می شود این حس را بیشتر به یقین تبدیل میکند که از جمله دریا بارهایی که در کوههای باجگان و... دیده می شود از دریا بودن بافق در دوران دور حکایت میکند و جهانگردان و سیاحانی نظیر سون هدین، ستوان استوار، ادوارد استارک، مارکوپولو، کلنل سی ام مک کرگر و لسترنج که به ایران سفر کرده اند نیز در شرح مشاهدات خود از کویر بافق و یا دریا بودن این مناطق در دوران گذشته سخنی به میان آورده اند به هر حال باید گفت که بافق از شهرهای پیشین و تاریخی استان یزد است که به دلیل جایگاه طبیعی و جغرافیایی ارتباطی و استراتژیک خود در طول تاریخ بارها مورد هجوم یاغیان و کشور گشایان قرار گرفته است.

بعضی بافق را از بناهای دوره اسلامی میدانند، چرا که بافق به حروف ابجد 183 میباشد و به همین دلیل تاریخ تأسیس این شهر را با سال 183 هجری قمری ذکر میکنند. بعضی از مورخین نیز بافق را یکی از شهرهای قبل از اسلام می دانند که در روزگار ساسانیان معمور و آباد شد است و از جایگاه ویژه ای برخوردار گردیده است.

در نيمة دوم‌ سدة 6ق‌/12م‌ در دورة حكومت‌ ملك‌ ارسلان‌ سلجوقى‌ بر كرمان‌، ولايت‌ بافق‌ به‌ همراه‌ بهاباد و داور و كوبنان‌ به‌ اتابك‌ يزد سپرده‌ شد. اين‌ شهر در دورة تيموري‌ محل‌ زد و خورد برخى‌ از امرا و شاهزادگان‌ بوده‌، و در دورة صفوي‌ از مهارت‌ و شجاعت‌ تفنگچيان‌ بافق‌ و بهاباد ياد شده‌ است‌. بافق‌ در اين‌ دوره‌ قصبه‌اي‌ بيش‌ نبوده‌، و مستوفى‌ بافقى‌ مورخ‌ سدة 11ق‌ از آن‌ با عنوان‌ «قصبة طيبه‌« و «دارالشجاعه‌« ياد كرده‌ است‌.

منطقه بافق در زمان خلیفه سوم (عثمان) توسط مسلمانان فتح شد و در نیمه دوم سده سوم هـ.ق یعقوب لیث بر این منطقه دست یافت و در دوره دیلمیان فخرالدوله دیلمی نیز برای مدتی بر این ناحیه حکومت می‌کرد.

از 536 تا 718 هـ.ق اتابکان یزد بر این ناحیه حکمرانی می‌کردند و نماینده‌ای به بافق می فرستادند در روزگار آل مظفر، حاکمان دوره تیموری و صفویان بافق رونق خاصی گرفت در حمله افغان ها به ایران به مردم منطقه یزد بخصوص بافق خسارات وارد شد و این شهر در قلمرو محمود و اشرف افغان بود در دوره نادر شاه افشار و yazd_bafgh_nakhl_4.jpgنخل خرما میوه شهر بافق

 

جانشینانش نیز بافق در دست حکام بود و عاقبت محمد تقی خان بافقی و بازماندگانش نیز بر این ناحیه حکمرانی داشتند. این نکته نیز لازم به ذکر است که بافق از دوره صفویه به دلیل مردمان و صاحب منصبان شجاع و دلیر به دارالشجاعه مشهور شد و این لقب در چند مورد ازکتب مورخین از جمله جامع المفیدی ذکر شده است بافق به قصبه طیبه نیز مشهر بوده است.

بافق‌ در گذشته‌ از توابع‌ كرمان‌ به‌ شمار مى‌رفت‌، اما از حدود سال‌ 1188ق‌ به‌ ولايت‌ يزد پيوست‌. در تقسيمات‌ كشوري‌ 1332ش‌ بافق‌ يكى‌ از بخشهاي‌ شهرستان‌ يزد در استان‌ اصفهان‌ بود؛ اما پس‌ از تشكيل‌ استان‌ يزد و اهميت‌ يافتن‌ منطقه‌ به‌ واسطة كشف‌ و استخراج‌ معادن‌ كه‌ موجب‌ افزايش‌ جمعيت‌ آن‌ نيز گرديد، به‌ صورت‌ شهرستان‌ درآمد.

 

وجه تسميه بافق:

در کتب یافت نشد.

 

بافق در کتب (کتابشناسی بافق):

لسترنج‌ در كتاب‌ سرزمين‌هاي‌ خلافت‌ شرقي‌ درباره‌ بافق‌ مي‌نويسد تقريباً در 50 ميلي‌ باختر كوه‌ بنان‌ و در حاشيه‌ كوير بزرگ‌ نيمه‌ راه‌ اين‌ شهر تا يزد امروز دهكده‌ بافق‌‌ واقع شده‌ است‌.

مؤلف‌ بستان‌ السياحه‌، در سدة 13ق‌ بافق‌ را از توابع‌ يزد و ناحيه‌اي‌ كم اهميت‌ با هواي‌ گرم‌ وصف‌ نموده‌ است‌.

لینک به دیدگاه

شهرستان تفت:

شهرستان تفت با وسعت شش هزار كيلومتر مربع در هيجده كيلومتري جنوب غربي مرکز استان قرار دارد و يكي از yazd_taft_1.jpgمناطق خوش آب و هواي اين استان است. اين شهرستان داراي دو بخش و نه دهستان است. مساحت عمومي اين شهر بيش از پانزده كيلومتر مربع است و بيشتر فضاهاي آن را، به ويژه محلات قديمي، باغ ها تشكيل مي دهند. بافت كلي و قديمي شهر، باغ - محله و خانه- باغ است.

در تاريخ يزد، همواره آب تفت زبانزد عام و خاص بوده و اكنون نيز كوچه اي بنام (آب تفت) در شهرستان يزد وجود دارد كه نشانه اي از توجه به طراوت شهرستان تفت است. اكثر جهانگردان در سفرنامه هاي خود از تفت به عنوان جايگاهي سرسبز و زيبا با باغهايي پر از درختان ميوه و انار و گلهاي خوشبو ياد نموده اند برخي از روستاهاي اين شهرستان مانند توران پشت قدمتي بيش از ظهور اسلام دارند كه به دستور توراندخت ساساني بنا گرديده است.

 

 

شهر تفت:

تفت شهری نسبتا بزرگ است که با کوه های سنگی در اطراف احاطه شده است. چشم انداز باغ های این شهر بهyazd_taft_3.jpg خصوص باغ های انار بسیار دیدنی است. شهر تفت در جنوب غربی استان یزد و در فاصله 22 کیلومتری شهر یزد واقع شده و به دلیل قرار گرفتن در دامنه های شیرکوه از آب و هوایی خنک نسبت به دیگر شهرهای استان برخوردار است. شهر تفت به طور کلی از دو بخش تشکیل می شود؛ بخش شمالی و بخش جنوبی که به ترتیب گرمسیر و سردسیر نامیده میشود. شهر كنوني تفت داراي 24 محله كوچك و بزرگ است.

از مکان های دیدنی تفت می توان به مسجد شاه ولی مربوط به عصر صفویه، باغ و خانه بازسازی شده نمیر، آبشار دره گاهان، قلعه قدیمی گرمسیر، آسیاب آبی و قدمگاه اشاره کرد. شهرت تفت به محصول اصلی کشاورزی آن، انار، و کانالهای آب زیرزمینی آن (قنات)، بر میگردد. دکتر محمد ابراهیم باستانی پاریزی تاریخ شناس معاصر و نویسنده سرشناس تاریخ که اکثر نوشته‌هایش در باره تاریخ کویر ایران است، نام شهر تفت را منسوب به گرمای کویری آن می‌داند، جالب است بدانيد هواي اين شهر در تابستان بسيار مطبوع و خنك مي باشد.

 

درباره تفت:جغرافيا و اقليم:

شهرستان تفت، در كنار راه يزد – شيراز در باختر استان قرار دارد. اين شهرستان از سوی شمال به شهرستان يزد، yazd_taft_4.jpgاز باختر به شهرستان های يزد و ابركوه، از جنوب به شهرستان های ابركوه و مهريز و از خاور به شهرستان مهريز محدود می‌شود. بلندی مركز شهرستان تفت از سطح دريا، 1560 متر است. اين شهرستان ناحيه ای كوهستانی است و بيش از 60 درصد روستاهای آن، در دامنه كوه ها قرار دارند. آب و هوای تفت نيمه بيابانی است، كه به دليل قرار گرفتن در دامنه شيركوه نسبت به يزد، دارای تابستانهای ملايم تر و بارندگی بيشyazd_taft_4.jpgمجسمه نماد انار تفت

 

تری است. بيشترين درجه حرارت، در تابستان 34 و كمترين آن در زمستان 12 درجه سانتي‌گراد است. رطوبت در تابستان 15 درصد و در زمستان 30 درصد بوده و ميانگين بارندگی ساليانه برف 70 سانتي‌متر و باران تا 60 سانتي‌متر است. مسيرهاي ارتباطي اين منطقه به اطراف عبارتند از:

- راه تفت – يزد به سوی شمال خاوری و به درازای 20 کيلومتر

- راه تفت – ده نو – ده شير به سوی باختر و سپس به سوی جنوب

- راه تفت – ترزجان به درازای 24 کيلومتر

- راه تفت – منشاد – ده بالا

- راه تفت – ابرکوه به درازای 150 کيلومتر

فاصله هوايی شهر تفت تا تهران، 520 كيلومتر است.

لینک به دیدگاه

وضعيت اجتماعي:

بر اساس آخرین نتایج سرشماری سال ۱۳۸۵ که توسط مرکز آمار ایران منتشر شده است جمعیت شهرستان تفت ۴۵۳۵۷ نفر می باشد که از سال ۱۳۷۵ تاکنون ۸/۱۹ درصد کاهش داشته است و بیشتر به علت مهاجرت می باشدyazd_taft_oghabkouh_2.jpg مطابق این نتایج نرخ باسوادی شهرستان ۷۰ درصد میباشد. مردم اين شهرستان مسلمان شيعه و آريايی نژادند و به زبان فارسی و لهجه شيرين محلی يزدی سخن میگويند. زرتشتيان ساکن در اين شهر با گويش ويژه خودشان سخنی می گويند. تفتی ها، مردمی پاك انديش، سخت كوش، درستكار، ‌متدين و مهمان نواز هستند.

65% جمعيت اين شهرستان به كشاورزي و باغ‌داري اشتغال دارند. شهرستان تفت يكي از بزرگترين مراكز پرورش كرم ابريشم و توليد انار در استان است. با توجه به استعداد ناحيه؛ بيشتر مردم تفت كشاورز و باغ‌دار هستند. از فرآورده‌های کشاورزی اين منطقه می توان گندم، جو، بنشن، تره بار، انار، هلو، زردآلو، گوجه و گردو را نام برد كه انار تفت فراوان و از کيفيت خوبی برخوردار بوده و به نقاط ديگر صادر میشود.

مردم اين شهرستان همراه كشت به دام‌داری نيز می پردازند. مهم‌ترين صنايع دستي اين شهرستان را گيوه دوزي و قالي بافي تشكيل مي‌دهد. قالي‌هاي اين منطقه با طرح كاشاني بافته مي‌شوند. زنان روستايي با ابزار ساده رويه گيوه را مي بافند و يا به قول خودشان مي چينند. ماده اوليه گيوه نخ پنبه اي است پس از مرحله بافت؛ بايستي رويه به تخت دوخته شود. كار تهيه تخت و دوخت به وسيله مردان انجام مي‌شود. گيوه هاي اين منطقه از شهرت زيادي در استان برخوردار هستند.

 

سوابق و پيشينه تاريخي:

تفت منطقه‌اي باستانی با پيشينه‌ای دراز است. اين شهر از هر لحاظ با يزد پيوند تاريخی داشته و نامش هميشه با آن، همراه بوده است.

 

وجه تسميه تفت:

واژه تفت، در اوستا «تفته» به معنی «گرم شده»است. مردم تفت بر اين باورند که به دو دليل اين شهر تفت ناميده می‌شود. يکی به دليل وجود تفته كوه در جنوب شهر، كه هنگام تابش خورشيد، بسيار داغ و سوزان شده و به اصطلاح محل تفتيده می شود و ديگر سبد و طبق ميوه که در گويش محلی به آن ها «تفت» می گويند، که هر دو مورد درست بوده و كاربرد دارند. در ديگر فرهنگ ها تفت به معنی قهر و غضب، خرام و خرامان، گياه دارويی كه خوردن بيخ آن مانند تاتوله جنون آورد، نيز آمده است. شهر تفت را، كه زادگاه علامه تفتازانی است، به دليل وجود چشمه «نصيری» در پای «چنار سرده»، «تفت نصيری» نيز ناميده اند.

تفت، در فرهنگ معين به معني گرم شدن، حرارت، گرم يا به معناي سبدي چوبين كه در آن ميوه جاي دهند، آمده است. نام تفت در منابع تاريخي و عرفاني از قرن نهم هجري به بعد همراه با نام شاه نعمت‌الله ولي آورده شده است. در برخي منابع اين شهر به دراز شهر معروف است زيرا تمام خانه ها و ساختمانهاي آن اطراف يك خيابان طولاني واقع شده است و يك رودخانه در طول شهر وجود دارد كه سالهاست چشم مردم بدنبال قطره آبي مي گردد.

لینک به دیدگاه

شهرستان طبس:

طبس، بر كناره كوير لوت، از شهرهاي ميانه راهي خراسان و كرمان و فارس و اصفهان و يزد و بعنوان گذرگاهي براي yazd_tabas_map_1.jpgاين استانها مي باشد كه حتي از زمان تأسيس اولين سلسله هاي پادشاهي در ايران نام آن در روايات و اسناد تاريخي ديده مي شود اين شهرستان با پنجاه و پنجهزار و چهارصد و شصت كيلومتر مربع اولين شهر پهناور استان يزد مي باشد كه سيصد و شصت و پنج كيلومتر با مركز استان فاصله دارد زلزله شهريور ماه سال 1357 علاوه بر آسيب كلي به آثار باستاني و قديمي اين شهر باعث كشته شدن بيش از 12 هزار نفر در اين شهرستان و كاهش جمعيت آن شده است بيشترين فعاليت مردم در منطقه طبس كشاورزي است و صنايع بزرگ در اين شهرستان مشاهده نمي شود و لكن فعاليت معادن و از جمله معادن ذغال سنگ طبس، معدن سرب ديهوك و فلورين و خاك نسوز در منطقه طبس قابل توجه مي باشد.

آب و هواي طبس گرم و خشك و كويري و از لحاظ پوشش گياهي و جانوري فقير است. مركز طبس، شهر جديد طبس با ارتفاع 690 متر از سطح درياست. شهر قديم طبس و بسياري از روستاهاي توابع آن، در زلزله 25 شهريور سال 1357 به كلي ويران شد.

 

 

درباره طبس:جغرافيا و اقليم:

طبس در شمال شرق استان يزد، در مدار 33 درجه و 35 دقيقه شمالي و نصف النهار 56 درجه و 55 دقيقه شرقي،yazd_tabas_taghabasi_2.jpgطاق بستان

 

در منطقه اي با آب و هواي بياباني واقع شده، و شهرستانهاي بردسكن و شاهرود از شمال، فردوس و بيرجند از شرق، استان كرمان از جنوب، و شهرستانهاي نايين، اردكان و بافق از غرب و جنوب غربي آنرا احاطه كرده اند.

ارتفاع شهر طبس از سطح دريا حدود 690 متر است، و در شرق آن رشته كوه بلندي به نام رشته كوه شتري قرار گرفته كه ضلع شرقي چاله بزرگ طبس را تشكيل ميدهد. معادن غني ذغال سنگ اين شهرستان حاكي از وجود جنگلهاي انبوه و درياچه هاي بزرگ در گذشته هاي دور در اين منطقه ميباشد. اين معادن، طبس را در رديف يكي از غني ترين مناطق كشور به لحاظ ثروت ملي قرار داده است.

زيستگاههاي حيات وحش طبس نيز داراي تنوع زيستي جالب و زيبايي است. پستانداراني چون يوزپلنگ، پلنگ، جبير، قوچ و ميش، كل و بز، كاراكال، گربه وحشي، شاه روباه، روباه معمولي، روباه شني، و پرندگان با ارزشي همچون هوبره، انواع كوكر، زاغ بور كويري، و ساير پرندگان چون كبك و تيهو، غراب، زاغ نوك قرمز، هدهد، چكاوك هدهدي، چكاوك كاكلي، انواع جغد، عقابها، كركس، دال، و خزندگاني چون مارهاي جعفري، تيرمار، شترمار، افعي، افعي شاخدار، بزمچه ها و انواع مارمولكها و جوندگاني مانند موشها و تشي ها و حشره خواراني چون خارپشت و خفاش در حال زيست هستند.

پناهگاه حيات وحش ناي بندان با وسعت 1500000 هكتار با تنوع توپوگرافي كوهستاني، دشتي، شني، تپه ماهوريyazd_tabas_tabaskorit_4.jpgطبس

 

كويري و تنوع آبي با شورترين و شيرين ترين چشمه ها، تنوع ارتفاعي از 680 متر تا 3009 متر از سطح دريا و نيز تنوع آب و هوايي يعني وجود گرمترين نقطه در جنوب شرقي كوه ناي بند (ديگ رستم) و سردترين نقطه در شمال شرقي كوه ناي بند (علي آباد) بزرگترين پناهگاه حيات وحش كشور است كه مي تواند با اتصال اين پناهگاه به مناطق دره انجير و بافق ايجاد بزرگترين پارك ملي كشور در استان يزد با امكانات لازم تحقق يابد.

 

 

وضعيت اجتماعي طبس:

شهرستان طبس مشتمل بر سه بخش مرکزی، ديهوک و دستگردان می باشد. بخش مرکزی به چهار دهستان، و بخشهای ديهوک و دستگردان، هرکدام به دو دهستان تقسيم می شوند. طبس، بزرگتريyazd_tabas_golshan_3.jpg باغ گلشن طبس

 

ن شهرستان ايران، و مساحت آن 55344.5 کيلومتر مربع است و تراكم جمعيت در اين منطقه بسيار كم (تقريباً برابر 2/1 نفر در هر كيلومتر مربع) ميباشد، كه كمترين تراكم جمعيت در منطقه است، و فاصله بين دورترين روستاهاي منتهي اليه شمالي و جنوبي شهرستان بيش از 400 كيلومتر مي باشد. جمعيت شهرستان (براساس سر شماري سال 82) 65701 نفر ميباشد، كه از اين تعداد 29899 نفر (حدود 5/45%) در شهر طبس و 35802 نفر (حدود 5/54%) در ساير نقاط سكونت دارند.

 

 

سوابق و پيشينه تاريخي طبس:

اولين اقوام ساكن طبس و در واقع اجداد طبسي‌ها دامدار و در غارهاي مجاور چشمه سارها ساكن بوده‌اند كه هنوز آثاري از آنان باقي است. در دوره هخامنشيان و قبل از آن طبس مرزبان نشين تابع ايالت شاه نشين پارت (خراسان بزرگ) بوده است. در دوره اشكانيان طبس پادگان نظامي مهم مرزهاي غربي آنان محسوب مي‌شد و گاهي دست بدست مي‌شده است. در زمان سلوكيان طبس از نفوذ فرهنگي و يورش نظامي آنها بدور ماند و در عين حال به پادگان بزرگ نظامي ايزد خواست (يزد) باج (ماليات) مي‌داد و در دوره ساسانيان طبس همانند دوره هخامنشيان بود. يزدگرد سوم آخرين امپراطور ساساني در گريز به سمت مرو چند ماه در طبس اردو زد.

در تمام طول اين مدت طبس به عنوان پل ارتباطي شرق و شمال شرق با غرب بوده، يعني راه مهم و سوق‌الجيشيyazd_tabas_tabaskorit_4.jpgخانقاه

 

پارت و هگمتانه و شوش و بين‌النهرين به پاسارگاد از طبس مي‌گذشته و راهدارها در رباط‌ها و چاپارخانه‌هاي بسياري در مسير آن احداث شده بود كه بقاياي برخي موجود است. در سالهاي 29 هجري قمري سپاه اعراب مسلمانان به فرماندهي عبدالله‌بن‌بديل‌خزاعي از شمال غرب طبس وارد و قلعه چارده (جوخواه امروز) را متصرف شدند و آماده نبرد با سپاه طبس مي‌شدند. مردم طبس صلح خواستند و با 60000 درهم خراج ساليانه صلح گرديد. اين فتح موجب مسرت فراوان عمر بن خطاب، خليفه دوم شد و دولت ارشد طبس را بعنوان مطلع الفجر و دروازه خراسان ناميدند. در زمان خلافت اميرالمؤمنين مردم طبس به اسلام گرويدند و آن حضرت خراج را به آنان بخشيد. در زمان حكومت امويان و مروانيان وضع به همين منوال سپري شد در حاليكه مالياتهاي سختي از مردم گرفته مي‌شده است. زيرا كوير سوزان و صعب العبور مركزي يك مانع طبيعي و سخت براي عبور دادن لشكر و تجهيزات محسوب مي‌شد. طبس از حمله مغول آسيبي نديد و پذيراي مهاجرين بسيار بوده است.

در زمان سلجوقيان، اسماعيليان بر طبس استيلا يافته و قلاع محكمي در كوههاي طبس ساختند. طبس در اين زمان پايتخت اسماعيليان قهستان بوده است و نيز مركز آموزش فدائيان مطلق كه مستقيماً از قلعه الموت دستور مي‌گرفتند.

سياحاني چند مثل ناصر خسرو قبادياني (445 هـ.ق.) در آن دوره از طبس بازديد و از زيبايي طبس و حكومت گيلك‌بن‌محمد به عظمت ياد كرده و از وجود امنيت بسيار و رعايت دقيق احكام شرع سخن به ميان آوردند. با استيلاي تيموريان طبس تابع حراست بوده و سپس با ضعف آن نظام ازبكهاي مهاجم چندين بار به طبس يورش آورده و دختران و پسران بسياري را به قتل رساندند. زيرا در برابر برده شدن و انتقال آنها به بين‌النهرين مقاومت مي‌نمودند. در اوايل دوره صفويه مردم طبس سنتي و متعصب بودند و بسختي با شاه اسماعيل صفوي جنگيدند.

بالاخره سلطان شيردم خان از وي امان خواست و از فرماندهان عالي رتبه وي گرديد و بعد به صفت بابرخان حاكم هند درآمد. طبس در دوره صفويه مستقيماً تحت نظارت اصفهان بر بلوك بزرگي از شرق كشور حكومت نمود و همواره گروهي قزلباش براي رفع حمله ازبكان و امنيت طريق الرضا (ع) (راه تجاري نظامي اصفهان ـ يزد ـ مشهد) در طبس مستقر بودند.

محمد افغان با حمايت مالي و تسليماتي كمپاني هند شرقي (انگلستان) شهرهاي شرقي ايران از جمله طبس را گرفت و سپس به كرمان و اصفهان رفت. طبس بعداً توسط نادرشاه از وجود مهاجمين افغاني پاكسازي و نامبرده حاكم جديدي از اعراب شيباني را در طبس به حكومت گمارد كه 7 نسل متوالي تا دوره پهلوي بر طبس حاكم بودند و حاكم نشين طبس از آن دوره تا سال 1380 هجري شمسي تابع خراسان به مركزيت مشهد مقدس بوده است. قلمرو حكومتي طبس شامل: گناباد، فردوس، بشرويه، بجستان، دستگردان، رباط پشت بادام و قسمتي از شمال كرمان بوده است. از ميان امراي شيباني طبس اميرحسن‌خان در عمران و آبادي طبس بسيار كوشيد. تالار آيينه نشان، عمارات باشكوه و منبت كاري، استخرهاي آب باشكوه با نوارهاي چرخان و طلاكوب يا سيمكوب، باغها و كوشكهاي باصفا، خيابان بندي طبس و كانال كشي انهار، هرس درختان بر اساس طرح‌هاي هندي، احداث آبyazd_tabas_tabas_5.jpgکویر طبس

 

انبارها، احداث حمام‌هاي بزرگ و تميز و مساجد و تكايا و... از اقدامات وي و دولت يا اعقاب اوست.

در دوره معاصر شكوه و عظمت طبس به فراموشي گذاشته شد. گناباد، بجستان، تون (فردوس) و بشرويه به تدريج از آن جدا شدند، از قلمرو آن كاسته شد، و «حكومت» به «فرمانداري» تنزل يافت.

در سال 1355 طبس به عنوان يك شهر باستاني شناخته شده و تغيير و تخريب آثار قديمی آن ممنوع شد. دو سال بعد، زلزله مخرب 25 شهريور 1357 طبس را بكلي ويران نمود و حدود 10000 تن قرباني گرفت.

در سال 1380 با تصويب هيأت دولت شهرستان طبس مشتمل بر دو بخش و هشت دهستان از استان خراسان منتزع و به استان يزد الحاق گرديد و به عنوان دهمين شهرستان آن استان شناخته شد. در سال 1381 بخش مركزي طبس به دو بخش مركزي و ديهوك تقسيم شد و در حال حاضر شهرستان طبس داراي سه بخش مركزي، دستگردان و ديهوك مي‌باشد.

لینک به دیدگاه

طبس در کتب(کتاب شناسی طبس):

ناصر خسرو در سفر نامه خود درباره طبس قرن پنجم هجري چنين بيان نموده است «طبس شهري انبوه (پر جمعيت) است اگر چه به روستا نمايد و آب اندك باشد و زراعت كمتر كنند، خرماستانها باشد و بساتين (بوستانها) و چون از آنجا سوي شمال روند نيشابور به چهل فرسنگ باشد... و در آن وقت امير آن شهر (ابوالحسن) گيلكي بن محمد بود و به شمشير گرفته بود. و عظيم آسوده بودند مردم آنجا، چنانكه به شب در سرايها نبستندي و ستور (چهار پايان) در كويها باشد، با آنكه شهر را ديوار نباشد و هيچ زن را زهره (جرأت) نباشد كه با مرد بيگانه سخن گويد و اگر گفتي هرyazd_tabas_emamzadeh_6.jpgامام زاده طبس

 

دو را بكشتندي و همچنين دزد و خوني (قاتل) نبود از پاس عدل او.»

در كتاب خداوند الموت (بازگو كننده سرگذشت فرقه اسماعيليه)، طبس در عهد حكومت سلجوقيان (قرن ششم هجري)، شهري آباد و بزرگ توصيف شده است. يكي از قلاع مستحكم و استرتژيك اسماعيليه نيز در نزديكي اين شهر قرار داشته، كه هنوز هم آثار آن در ارتفاعات روستاي ملوند وجود دارد.

نامه اي تاريخي نيز از حضرت علي ابن موسي الرضا (عليه السلام)، در دست است كه خطاب به حاكم طبس نگاشته و در آن سفارشهايي در مورد برادرشان حضرت حسين ابن الكاظم فرموده اند. اين نامه حاكي از وجود يك حكومت ظاهراً مقتدر در طبس باستان است.

طبس از قديم الايام مهد علوم مختلف بويژه علوم اسلامي بوده است. به طوري كه نويسنده كتاب خداوند الموت نگاشته است:

«مدرسين طبس، اگر از استادان مدرسه نظاميه برتر نباشند، از آنها كمتر نيستند… در كشور ايران، يگانه شهري كه در آن فرس قديم تدريس ميشود، شهر طبس است.» (فرس قديم زباني است كه از قبل از اسلام در ايران رواج داشته است

لینک به دیدگاه

شهرستان میبد:

میبد شهری است در مرکز ایران با پیشینه ای چندین هزار ساله. این شهر دومین مرکز شهری و تجاری استان یزد yazd_meybod_map_1.jpgمحسوب میشود و به واسطه بافت تاریخی ارزشمند خود تمام شهر در فهرست آثار تاریخی ایران به ثبت رسیده است. این شهر مرکز زیلوبافی و سفال دست‌ساز ایرانی و پایگاه عمده تولید کاشی میباشد. شهرستان ميبد شامل يك بخش مركزي و دو دهستان بفروئيه و شهيديه است.

 

 

 

 

 

 

درباره میبد:

جغرافيا و اقليم:

مخوف‌ترين كويرهاي جهان در داخل لگن بزرگ و بسته فلات ايران واقع شده‌اند، كه دشت رسوبي و پر دامنه يزد، يكي از حوضه‌هاي شاخص جغرافيايي آن است. گستره اين دشت از دامنه‌هاي شيركوه در جنوب آغاز مي‌شود و با شيب ملايمي تا كوير سياه‌كوه در شمال، در مسافتي بيش از يكصد كيلومتر ادامه مي‌يابد. شهر ميبد در بخش مياني اين دشت واقع است. به طور كلي رشته كوههايي كه دور تا دور فلات مركزي را در برگرفآشنیی با شهرستانyazd_meybod_meybod_3.jpgکارگاه سفال میبد

 

میبد- استان دارالعباده یزد - کارگاه ساخت و پخت سفال از صنایع دستی میبدته است سبب شده كه دامنه‌هاي خارجي فلات، از رطوبت بيشتري برخوردار بوده و دامنه‌هاي داخلي آن خشك باشد. بنابراين كمبود نزولات جوي و آفتاب داغ آسمان صاف ايران، زندگي تب‌آلودي را در حاشيه كوير به وجود آورده است.

ميبد در 10 درجه و 2 دقيقه و 54 ثانيه طول جغرافيايي و 4 درجه و 14 دقيقه و 32 ثانيه عرض جغرافيايي واقع بوده و ارتفاع متوسط آن از سطح دريا 1234 متر مي‌باشد. شهر ميبد در شمال غرب شهر يزد، کنار جاده تهران - بندرعباس و راه‌‌آهن تهران - کرمان و در حاشيه كوير مركزي ايران قرار دارد. اراضي خاوري آن دشت و هموار است و از سوي غرب به كوهپايه و ارتفاعات جنوبي عقدا منتهي مي‌گردد. شهرهاي يزد، صدوق و اردكان به ترتيب همسايگان جنوب شرق، جنوب و شمال اين شهرستان هستند.

مساحت كل شهر ميبد بر اساس طرح هادي، 5/19 كيلومتر مربع (1952هكتار) مي‌باشد كه از اين اراضي بخش‌هاي كشاورزي و باغات 282 هكتار، اراضي مسكوني 262 هكتار، موات و باير 452 هكتار است.

بررسي ميبد و نحوه استقرار آن نشان مي‌دهد كه توپوگرافي، آبهاي تحت‌الارضي و استخراج آب (قنات) در شكل‌گيري شهر نقش مهمي داشته است. ميبد در كنار مسيل رودخانه‌هاي قديمي و در جوار راه قديمي ري – كرمان به صورت مجتمع‌هاي زيستي اوليه شكل گرفته است. اين شهر بر روي شيب طبيعي كه از جنوب به شمال بوده قرار دارد. اين شيب به صورتي است كه روستاي ركن‌آباد در جنوب شهر حدود 20 متر بلندتر از روستاي عشرت‌آباد در شمال شهر است.

لینک به دیدگاه

وضعيت اجتماعي:

اين شهرستان به لحاظ تراكم نسبي جمعيت، بعد از يزد قرار دارد. در حال حاضر جمعيت اين شهرستان بالغ بر 73868 هزار نفر است. شهرستان میبد بر پایه تقسیمات کشوری که توسط دفتر تقسیمات کشوری وزارت کشور انجام گرفته شامل یک بخش مرکزی شهر میبد و دو دهستان: بفروئیه و شهیدیه و 97 آبادی است.

کشاورزی میبد رونق دارد و از دیرباز کشاورزی از کارهای مهم آن بوده است و هنوز بخش بزرگی از زمین‌های پیرامون شهر در محله‌ها به کشت یا به باغ انار اختصاص دارند. در زمین‌های خارج از محدوده‌ی شهری نیز کشت گندم، صیفی، یونجه، پسته، پنبه و دیگر فرآورده‌های کشاورزی رواج دارد. در گذشته کشت‌زارهای پنبه در این ناحیه زیاد بوده است، ولی امروزه به دلیل کمی درآمد اقتصادی آن و کم شدن آب میبد جای خود را به باغ‌های انار و... داده است. مهمترین نقاط دامپروری میبد، آبادی‌های کوهپایه‌ای باختر و روستای حسن آباد است. همچنین شماری مرغداری نیز در میبد وجو دارد که علاوه بر تأمین نیاز ناحیه به دیگر نقاط نیز مرغ صادر می‌شود.

صنایع دستی مردم این دیار زیلوبافی، سرامیک‌سازی، سفال‌سازی، کرباس‌بافی، فرش‌بافی و موتابی است که از گذشته دور در این ناحیه رواج داشته است. همه ساله زیلوهای بافت میبد و فرآورده‌های سرامیک‌سازی آن به دیگر شهرهای استان یزد و سایر نقاط ایران صادر می‌شود.

دانشگاه آزاد میبد با بیش از 4000 دانشجو در رشته های کارشناسی سرامیک، عمران، حقوق، مترجمی زبان انگلیسی، زراعت، مرتع و آبخیز داری، کامپیوتر و... فعالیت دارد.

 

سوابق و پيشينه تاريخي:

بر اساس شواهد موجود و يافته‌هاي بررسي‌ها، بنياد اوليه شهر ميبد متعلق به ادوار كهن تاريخ ايران است. برyazd_meybod_naringhala_2.jpgقلعه میبد

 

اساس يک افسانه، ميبد در روزگار «کيومرث» بنيانگذارى شد و نخستين ساکنان اين سرزمين يعنى اهالى فيروزآباد، مهرجرد، بيده، ميبد و بارجين در دهانه رودخانه‌هاى قديمى ميبد يا به فاصله‌اى نزديک از مصب آآشنیی با شهرستان میبد- استان دارالعباده یزد - قلعه قدیمین‌ها استقرار يافته و از راه آب و دريا به اين سرزمين پا گذاشتند. به دليل آنکه‌ امکان تأمين نيازهاى اوليه از جويبارهاى دائمى يا فصلى بستر اين رودخانه ميسر بود. ولى پس از تغييرات اقليمى و کاهش آب‌هاى سطحى منطقه، اهالى آن به فنون‌ آب‌يابى و کاريزکنى دست يافتند. «ميبد» يکى از نمونه‌هاى نادر شهرهاى باستانى ايران به شمار مى‌رود، هرچند که بافت سنتى آن گزندهاى فراوان ديده است، امّا هنوز بسيارى از پديده‌ها و عناصر شهرى قديم، مانند راه‌هاى باستانى، بناها و تشکيلات وابسته به آن، کهن‌‌دژ، شارستان، بيرونه‌ها و آثار گسترش شهرى و بازمانده بناهاى کهن را مى‌توان در آن تشخيص داد. کهن‌ترين سند هويت تاريخى و آغاز شهرسازى در سرزمين يزد، «نارين قلعه» ميبد است. اين کهن دژ همچون پيرى خسته و خاموش سرگذشت ساليان درازِ رنج و آسايش مردمان اين ديار را به ياد دارد.

گسترش شهر بر اساس طرح و نقشه سنجيده‌اي صورت گرفت كه در آن زمان براي پي‌ريزي يا توسعه شهرها به كار مي‌بردند و در همه جاي ايران كم و بيش همانند بود. نقشه منظم شهرهاي ساساني بيشتر بصورت شبكه مستطيل مانند با محورهاي اصلي متقاطع و فرم چليپايي بودند كه خندق و حصاري محكم آن را فرا مي‌گرفت. ابتدا و انتهاي محورهاي اصلي (شاهراه‌ها - شاهكوچه‌ها) به چهار دروازه مي‌رسيد.

در اين دوره، بر اساس يك باور ايراني بر آن بودند كه جهان چهار بخش دارد و شهرها را بايد طوري بسازند كه درهاي آن به چهارسوي جهان گشوده باشد. اين چهار سو را "چهاركوستيك" مي‌خوانند. طرح گسترش شهر ميبد در زمان ساسانيان داراي همين ويژگي‌هاست، تقريباً تمامي شالوده ديوارهاي گرداگرد شهر و بخش قابل توجهي از خندق‌ها و دروازه‌هاي چهارگانه آن هنوز باقي است و با گذشت قرن‌ها و تغييرات گوناگون كه غالباً تدريجي و گهگاه سريع و توسط فرمانروايان صورت گرفته است، شبكه اساسي شهر در محدوده "شارستان" هنوز آشكارا قابل شناسايي است.

سكه‌هاي به جاي مانده از دوران پوراندخت ساساني كه در اين شهرستان ضرب مي‌شد، از جمله اسناد تاريخي است كه اهميت سياسي و مدنيت شهرستان ميبد را در دوران ساساني نشان مي‌دهد.

 

وجه تسميه میبد:

در تاريخ محلي يزد شهر ساساني ميبد به عهد چند تن از شاهان اين خاندان از جمله يزدگرد، قباد و انوشيروان نسبت داده اند و به نام يكي از سرداران و يا فرزندان شاه مي خوانند از جمله آنكه يكي از سرهنگهاي يزدگرد را باني شهر دانسته اند اما احمد كاتب روايتي دارد كه بناي مدينه ميبد به عهد پادشاهي قباد نسبت داده است. بناي مدينه ميبد به واسطه شاه موبد شد و چون شاه موبد مدينه ميبد تمام كرد او را «موبدگرد» نام نهاد و به مرور ايام yazd_meybod_meybod_4.jpgچاپار خانه میبد

 

(گرد) را محذوف كردند و موبد را ميبد گفتند.

به طوركلي نام ميبد (ميبذ) به نوبه خود مهر و نشاني از دوره ساساني است، به روايتي ديگر به دليل مساعد بودن آب و هواي اين شهر يكي از سرهنگان يزدگرد همان مهبود از سپهبدان نامدار عهد قباد و انوشيروان در اين شهر سكني گزيده و نام اين شهر در گذر زمان بعد از دگرگوني ميبد تغيير يافته است. البته دیدگاه دیگری بر این باور است که این سرهنگ لقب میبدار را به واسطه فرماندهی این ناحیه بدست آورده است نه اینکه میبد بواسطه این سرهنگ.

 

میبد در کتب (کتابشناسی میبد)

احمدبن‌حسين‌بن‌علي كاتب در كتاب تاريخ جديد يزد مي‌نويسد سه سرهنگ يزدگرد به نامهاي بيدار و عقدار و ميبدار، در سه منطقه سه ديه به نامهاي بيده و عقدا و ميبد ساختند.

سيد عبدالعظيم پويا در كتاب سيماي باستاني شهر ميبد مي‌گويد نام ميبد نيز خود مهر و نشان ساساني دارد تا آنجا كه مي‌دانيم نام ميبد (ميبذ ) كه از واژه‌هاي فارسي ميانه است در دوره ساساني به اين شهر اطلاق گرديده است.

ابن اثير مورخ قرن 6 در گزارش جنگهاي داخلي آل‌سلجوق آورده است. هنگام محاصره اصفهان توسط بركيارق، خطير الملك ميبدي وزير سلطان محمد بن ملكشاه از دروازه‌اي كه به او سپرده شده بود اصفهان را ترك و به زادگاه خود، ميبد رفت.

لینک به دیدگاه

زندگی نامه محمد علی اسلامی ندوشن (نویسنده برجسته)

القاب: اسلامی، اسلامی ندوشن

محل تولد: استان یزد – شهرستان صدوق - ندوشن

شاخص: نویسنده و استاد فرهنگ و تاریخ ایران و ادبیات فارسی

دوره حیات: معاصر

سال ولادت : در سال ١٣٠٤ خورشیدی در روستای ندوشن یزد

کتب : در متن ذکر شده است.

شاگردان:---

 

زندگینامه:

دکتر اسلامی ندوشن در سال ١٣٠٤ خورشیدی در روستای ندوشن یزد زاده شد. وی بعد از اتمام تحصیلات خود در رشته‌ی حقوق از دانشگاه سوربن و مدت کوتاهی اقامت در انگلستان به ایران آمد. چند سالی در کار قضا بود اما به سرعت به سمت علاقه‌ی پایان‌ناپذیر خود یعنی تدریس و تحقیق و نگارش در حوزه‌ی تاریخ و ادب فارسی کشیده شد و تا به امروز به سربلندی در این کرانه باقی است. وی در مدت پنجاه سال بیش از چهل و پنج کتاب و صدها مقاله در باب فرهنگ و تاریخ ایران و ادبیات فارسی به رشته‌ی تحریر درآورده است. تأسیس فرهنگ‌سرای فردوسی و انتشار فصل‌نامه‌ی هستی از اقدامات او در زمینه‌ی اعتلای فرهنگ و ادب فارسی می‌باشد. نام اسلامی با مقاله‌های ارزشمندش هم‌چون زندگی و مرگ پهلوانان، ایران را از یاد نبریم، به دنبال سایه‌ی همای و مجموعه‌های ریز و درشت دیگر بارها تجدید چاپ شد و بر سر زبان اهل کتاب افتاد.

.................................................... .................................................. ..................

برداشت آزاد:وب سایت تبیان یزد

 

 

روایت دوم : محمد علی اسلامی ندوشن

از مهمترین مفاخر شهرستان صدوق و استان یزدرا می توان به دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن اشاره نمود:

دكتر محمدعلی اسلامی ندوشن ، در سال 1304 شمسی در ندوشن دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی و قسمتی از متوسطه را در ندوشن یزد فراگرفت ، آنگاه به تهران عزیمت كرد و دوره ی متوسطه را به پایان رسانید و برای ادامه ی تحصیل وارد دانشكده حقوق شد و به دریافت لیسانس توفیق یافت. سپس به منظور تكمیل تحصیلات رهسپار اروپا شد و مدت پنج سال در فرانسه و انگلستان به اندوخته های علمی خود افزود و به اخذ دكترا در همان رشته نائل آمد. دكتر اسلامی ندوشن ، در شمار شاعران اندیشمند و نویسندگان توانا و برجسته ای است كه از سال 1327 اشعارش در مجله ی سخن و برخی مجلات دیگر انتشار یافته است.

 

اوضاع اجتماعی و شرایط زندگی :

اسلامی ندوشن در خانواده ای با بضاعت متوسط به دنیا آمد ، پدرش خیلی زود وفات یافت و او ناگزیر شد كه روی پای خود بایستد.

 

تحصیلات رسمی و حرفه ای : دكتر اسلامی ندوشن ، تحصیلات ابتدایی را نخست در مدرسه ی ناصرخسرو ندوشن ، سپس مدرسه ی خان یزد ، پس از آن به دبستان دینیاری رفت و دبیرستان را تا سوم متوسطه در دبیرستان ایرانشهر یزد گذراند ، آنگاه برای ادامه ی تحصیل در سال 1323 به تهران عزیمت كرد و بقیه ی دوره ی متوسطه را در دبیرستان البرز به پایان رساند. سپس برای ادامه ی تحصیل وارد دانشكده حقوق دانشگاه تهران شد و به دریافت لیسانس توفیق یافت. پس از آن به منظور تكمیل تحصیلات به اروپا عزیمت نمود .مدت پنج سال در فرانسه و انگلستان به اندوخته های علمی خود افزود و با گذراندن پایان نامه ی دكترای خود به نام « كشور هند و كامنولث » به دریافت دكترای حقوق بین الملل از دانشكده حقوق دانشگاه پاریس نائل آمد.

 

فعالیتهای ضمن تحصیل :

اسلامی از ده دوازده سالگی شاعری را آغاز كرد و پس از آمدن به تهران در دوران دبیرستان ، حرفه ای تر شعر می گفت. وی در این زمان بعضی از قطعه شعرها را در مجله ی سخن منتشر می نمود. فعالیت های اسلامی ندوشن در دوران تحصیلات در اروپا ، بیشتر آشنایی با زبان فرانسه و شركت در سخنرانی های دانشگاه سوربن بود و به جز چند داستان كوتاه و چند قطعه شعر و پایان نامه ی دكترایش چیز دیگری ننوشت

 

همسر و فرزندان :

دكتر شیرین بیانی استاد تاریخ دانشگاه تهران و نویسنده ی چندین كتاب تاریخی ، همسر دكتر اسلامی ندوشن می باشد. مشاغل و سمتهای مورد تصدی : دكتر اسلامی ندوشن در سال 1334 پس از بازگشت به ایران ، چند سال در شغل قاضی دادگستری خدمت كرد

 

فعالیتهای آموزشی :

دكتر اسلامی ندوشن پس از ترك خدمت در دادگستری ، به تدریس حقوق و ادبیات در برخی دانشگاه ها و آموزشگاه های عالی ، از جمله : دانشگاه ملی ، مدرسه ی عالی ادبیات ، مدرسه ی عالی بازرگانی و مؤسسه ی علوم بانكی پرداخت. در سال 1348 به دعوت پروفسور فضل الله رضا ( رئیس وقت دانشگاه تهران ) به همكاری با دانشگاه تهران دعوت گردید و براساس تألیفاتی كه در زمینه ی ادبیات انتشار داده بود ، جزء هیئت علمی دانشكده ادبیات دانشگاه تهران قرار گرفت و تدریس نقد ادبی و سخن سنجی ، ادبیات تطبیقی ، فردوسی و شاهنامه ، شاهكارهای ادبیات جهان در دانشكده ادبیات و تدریس تاریخ تمدن و فرهنگ ایران را در دانشكده حقوق برعهده گرفت و تا سال 1359 كه به انتخاب خود از دانشگاه تهران بازنشسته شد ، ادامه داشت. وی اكنون در دانشكده ادبیات دانشگاه تهران و در مقطع دكترای ادبیات به تدریس مكتب های ادبی جهان می پردازد.

وی در كنار فعالیت های علمی و تحقیقی خود ، از زبان شعر كمتر استفاده كرده است ، اما آنچه از او چاپ و در دسترس قرار گرفته است ، بسیار خوب و نمودار استعداد و ذوق سرشار و قریحت تابناك او در شعر می باشد. استاد بیشتر اوقات خود را صرف در تحقیق آثار علمی و ادبی ایران و ترجمه ی آثار نویسندگان جهان كرده و آثارش در مجلات پیام نو ، سخن ، یغما ، راهنمای كتاب و نگین چاپ شده است.

 

آثار :

مجموعه شعر « چشمه »-

مجموعه شعر « گناه »-

ترجمه و مؤخره ی پیروزی آینده ی دموكراسی-

ترجمه ی جهاد در اروپا-

ترجمه ی قطعاتی از رومئو و ژولیت-

در كشور شوراها-

آزادی مجسمه-

ذكر مناقب حقوق بشر در جهان سوم-

گفت و گوها-

افسانه و افسون-

زندگی و مرگ پهلوانان در شاهنامه-

لینک به دیدگاه

زندگی نامه محمد کریم پیرنیا (پدر معماری سنتی ایران)

القاب: پدر معماری سنتی ایران

محل تولد: استان یزد – شهرستان یزد - یزد

شاخص: معاون فنی سازمان حفاظت آثار باستانی – استاد معماری سنتی در دانشکده هنرهای زیبا و دانشگاه شهید بهشتی- مولف مقاله و کتاب تخصصی معماری یزد

دوره حیات: معاصر - متوفی

سال ولادت : در سال 1299 شهر یزد

سال ارتحال (وفات): نهم شهريورماه سال 1376

محل دفن: «خانه رسولیان» یزد - دانشکده هنر و معماری یزد

کتب : کتب و مقالات بسیار در مورد سبک‌شناسی و معماری اصیل و سنتی ایرانی تالیف کرده است كتاب‌هايي نظير راه و رباط، شيوه‌هاي معماري ايران، گنبد در معماري ايران، آشنايي با معماري اسلامي ايران، هندسه در معماري، مجموعه شیخ صفی‌الدین اردبیلی، سبک شناسی و کتاب تحقیق در معماری گذشته ایران

شاگردان:---

 

زندگی نامه

محمد كریم پیرنیا در سال 1299 شهر یزد متولد شد . وی پس از اخذ دوره دبستان و دبیرستان با یك آزمو ن در دانشكده هنر های زیبا در رشته معماری قبول شد و شرو ع به كسب علم نمود .

محمد كریم پیرنیا دردورا ن كودكی به این علت كه پدرش به یزد تبعید شده بود و اجازه خروج از این شهر را نداشتند تا بعد كه این امكان فراهم شد وبرای كارهایی كه باید انجام می دادبه اكثر نقاط كشور مسافرت كرد . یزد زمستانهای بسیار سرد وتابستانهای گرمی دارد . درآن زمان مردم اعم از اعیان و طبقه پایین از پانزدهم اردیبهشت به كوهستانهای اطاف می رفتند كه هوای مطلوبی دارد و تا آخر تابستان آنجا می ماندند . اكثر مردم از خودشان جایی برای این مدت اسكانشان نداشتند و معمولا باغهایی را اجاره می كردند . پدر بزرگ او هم مثل سایر مردم باغی را اجاره می كرد وبه آنجا می رفتند .یزد واقعا یكی از شهر های آرام دنیاست ، اما به علت كمبود آب دراین منطقه ، بین مردم در گیری پیش می آمد و حتی گاهی قتل هایی هم اتفاق می افتاد . در همان باغی كه اجاره می كردند ، كنار جوی آب ، چاهی درست كرد و به تقلید از قناتها ی یزد ،‌با درست كرد ن چند پشته ، آب را به بالا می كشاند و به قول مقنی ها ،‌آ ب آفتابی شد . در آنجا باغ و خیابانی درست كرده بود و به جای درخت ،عدس كاشت و با قوطی كبریت شروع به خشت زدن كرد و با همین خشت ها استخری درست كرد .به قدری این عمل مورد توجه قرار گرفت كه مردم برای تماشای آن می آمدند . اواخر تابستان هم كه ما باغ را ترك می كردند ، صاحب باغ اطراف مزرعه ای را كه اومی ساخت ،خاركریز كرد تا آب آن را از بین ببرد . خلاصه طوری بود كه علاوه بر بچه ها ،بزرگتر ها هم از این كار او خوششان می آمد .

 

تحصیلات رسمی و حرفه ای :

محمد كریم پیرنیا دوران دبستان را درمدرسه اسلام و بعد از تاسیس مدرسه دولتی به دلیل با لا بودن كیفیت این گونه مدارس نسبت به مدرسه های قدیمی ، «در مدرسه نمره دو »ادامه تحصیل داد . دوران تحصیل را در «دبیرستان ایرانشهر » یزد كه فقط دوره علمی داشت گذراندم . بعد از طی دوره علمی دریزد برای ادامه تحصیل به تهران آمد .در كنكور اولین دوره «دانشكده هنرها زیبا » به دلیل علاقه ای كه به هنر معماری كشور خود داشت شركت كرد و قبول شد .

 

خاطرات و وقایع تحصیل :

تمام دوستان محمد كریم پیر نیا كه در دانشگاه با وی بودند بعد ها جزو هنرمندان ممتاز نه تنها ایران ، بلكه در جهان بودند .محل دانشكده آن موقع در «مدرسه هروی » (علوم قدیمه ) و مدرسه سپهسالار بود . این دو مدرسه را با تغییراتی كه در آنها انجام شده بود ، به دانشكده هنر های زیبا تبدیل كرده بودند . دانشكده هنرهای زیبا در آن سالها فقط سه رشته معماری ، نقاشی ،مجسمه سازی داشت و برای شركت در دوره معماری ، دیپلم كامل متوسطه لازم بود اما برای رشته نقاشی و مجسمه سازی سیكل اول متوسطه كافی بود .مجسمه سازی به دلیل اینكه داوطلب زیادی نداشت ، به تدریج تعطیل شد . باوقوع مسائل شهریور 20 دانشكده به زیر زمین دانشكده فنی منتقل وبعد ها به ساختمان فعلی انتقال داده شد كه البته سا ختمان آن هنوز تكمیل نشده وبه شكل فعلی كه وجود دارد ، نبود . شخصی بودبه اسم استاد مندلی كه چون با سواد بود به او مندلی می گفتند . ایشان اهل میبد بود . ملا مندلی اطلاعات عجیب و غریبی درسینه اش داشت . بعد ازاینكه از مدرسه بر می گشتنددور ایشان جمع می شدندو اوبه قول خودش «نكیر » می كرد ، یعنی با سر انگشت یا چوب خطهایی روی زمین می كشید و توضیحاتی خاصه در مورد «هنجار »می داد . هنجار واقعا مثل یك كامپیوتر كارهای عجیب و غریبی می كرد .به هر حال از ملا مندلی كسب اطلاعات می كردو گاهی هم می شد كه پاسبانی می آمد و جمع آنهارابه هم می زد و ازملامندلی می خواست كه دیگر معركه نگیرد ولی هیچ كس اجازه نمی داد و درمكانی دیگر جمع شان را تشكیل می دادند و از وجود ملامندلی استفاده می كردند . وی وقتی كه همین موضوع هنجارو كاربرد آن را برای مرحوم دكتر محسن هشترودی گفت ایشان خیلی تعجب كرد و می دانید كه ایشان هم به ریاضیات غربی و هم ریاضیات شرقی مسلط بود . دكتر هشترودی می گفت كه چنین چیزی رانه در ریاضیات غرب و نه درشرق ندیده است ،و این رامختص معماران قدیمی ایران می دانست كه سینه به سینه نقل شده است .ایشان علاقمند بود كه برای به جاماندن هنجار ،به طور مشترك كاری انجام دهند ولی متاسفانه به علت فوت ایشان این كار میسر نشد . بعد از این باز هم به دنبال كسی بود كه اینكار را پی گیری كند تا دكتر پیرنیا ی ریاضی دان ، برای این كار اعلام آمادگی كرد ولی متاسفانه ایشان هم مرحوم شد .

هم دوره ای ها و همکاران : از همدوره ایهای محمد كریم پیرنیا می توان به مهندس زهره بزرگمهر و مهندس معماریان كه زحمت چاپ بعضی از كتابهای او را كشیده بودند اشاره كرد .

 

وقایع میانسالی :

محمد كریم پیرنیا از این دوران چنین یاد می كند: بعد از بازنشسته شدن تجربیات و تحقیقات چندین ساله ام را خواستم روی كاغذ بیاورم ، ولی متاسفانه به علت لرزش دست و بعد هم از كار افتادن آن ، میسر نشد .اما تعدادی زیادی از نوارهای صحبتهای بنده در دانشگاههای تهران ، شهید بهشتی و فارابی و «میراث فرهنگی » موجود است كه دوستان زحمت پیاده كردن آنها را كشیده اند .

زمان و علت فوت : محمد كریم پیرنیا درسال 1376 دارفانی را وداع گفت .

مشاغل و سمتهای مورد تصدی : محمد كریم پیرنیا مدتها معاونت «حفاظت آثر باستانی »را به عهده داشتم و كار ترمیم و تعمیر آثارباستانی بود .

گرفتن سه مدال كه در طول دانشگاه به دلیل نوشتن سه رساله گرفته بود .

 

آثار استاد معماری محمد کریم پیرنیا :

1 - آشنایی با معماری اسلامی ایران « ساختمان درون شهری و برون شهری»

ویژگی اثر : این اثر در 1371 انتشارات دانشگاه علم وصنعت ایران به چاپ رسیده است این كتاب شامل ده بخش و پنج پیوست است همراه با واژه نامه و فهرست منابع . كه این مجموعه ای از سخنرانیها، مقالات و مواد درسی استاد است كه توسط غلامحسین معماریان جمع آوری و تنظیم وتدوین شده است .

2 - اثر

ویژگی اثر : این فصلنامه علمی ، فنی ، هنری سازمان میراث فرهنگی كشور شماره 2- زمستان 1370 به چاپ رسیده است . این فصلنامه بیستمین شماره است و استاد مطالب خود را به تقریرات استاد كریم پیرنیا درزمینه معماری سنتی و هنر های وابسته اختصاص داده است . مطالب این كتاب كه در خقیقت سلسله درسهای استاد در طول سالیان متمادی برای دانشجویان واهل فن بوده، تحت عنوان «گنبد های ایران » جمع آوری شده است . در یك بخش به چگونگی ساخت گنبد ها و در بخش دیگر به طرح خصوصیات هندسی وفنی گنبد ها اشاره شده است .

3 - اثر

ویژگی اثر : درفصلنامه علمی ، هنری سازمان میراث فرهنگی كشور پائیز1373به چاپ رسیده است . بیست و چهارمین شماره اثر . سومین دفتر از تقریرات استاد پیرنیا درزمینه معماری است كه توسط زهره بزرگمهر تنظیم و تدوین شده است . مطالب این مجموعه «چفدها و طاقها » بخشی دیگراز مبحث «ساخت وسازه »و روش عملی كاربست آن در معماری ایرانی است .

4 - ارمغانهای ایران به جهان معماری «جناغ وكلیل »

ویژگی اثر : این اثر در مجله هنر ومردم به شماره 142 در سال دوازدهم 1353 به چاپ رسیده است كه این مقاله تحت عنوان شرح تاثیرات معماران ایرانی است در كار معماران خارجی .

5 - ارمغانهای ایران به جهان معماری گنبد

ویژگی اثر : این اثرد ر مقاله هنر ومردم به شمارهای 136و137 در سال 12به چاپ رسیده است . دراین مقاله به شیوه های كار معماران ایرانی درساخت گنبد و كاربردو ویژگیهای بناهای گنبدی پرداخته و در ادامه تاثیرات این گونه معماری را درروند كار معماران خارجی مورد بررسی قرار می دهد .

6 - ارمغانهای معماری ایرا ن به جهان معماری «پادیاو»

ویژگی اثر : این اثر در هنر و مردم در سال 12 و شماره 1353،139به چاپ رسیده است كه در رابطه با مكانی برای شست وشوی و طهارت بود كه به آن پادیاو می گفتند و طشت آب كه در آن شست شوی انجام می شد پادیاب دان می نامیدند .

7 - بادگیر و خیشخان

ویژگی اثر : این در مجله هنر و معماری به شماره 10 و 11 به چاپ رسیده است . این مقاله ،به بررسی جنبه های تاریخی و نیز كیفیت فنی بادگیر و نقش آن در زندگی مردم نواحی مختلف ایران می پردازد .

8 - بازار ایران

ویژگی اثر : این اثر در باستان شناسی و هنرایران به شماره 3 درسال1348 به چاپ رسیده است كه در باره خصوصیات نیكو و پسندیده پیشه وران و بازاریان و زندگی و كسب مسالمت آمیز آنها در كنار هم و مشخصات معماری و ساختمان بازارهای ایرانی و بر شمردن ویژگیهای منحصربه فرد هر دكان كه كالایی خاص را به فروش می رساند ه است .

9 - بناهای تاریخی هر كشور درحكم شناسنامه های فرهنگی است

ویژگی اثر : در مجله هنر و معماری شماره 17 این اثر استاد به چاپ رسیده است .در این مقاله ،بناهای تاریخی و معماری اصیل ایرانی را از دیدگاه هویت فرهنگی مورد بررسی قرار داده است .وی ضمن بر شمردن برخی از خصوصیات معماری ایرانی و تناسب آن با شرایط اجتماعی ، اقلیمی و فرهنگی مردم ، آثار مثبت این قرابت را در تاریخ معروفی چون مساجد ، كاخها ، آتشكده ها ،مزارها و .... اشاره شده و دروصف هركدام از آنها به تفضیل سخن رانده شده است .

10 - بیماری بولوار

ویژگی اثر : این مقاله در مجله هنر ومردم در سال ششم به شماره 69 به چاپ رسیده است كه دریك كلام شكوائیه نویسنده از تخریب بناهای سنتی و زیبا كه هر كدام انبوهی از خاطرات تلخ وشیرین را با خود دارند و رشد بی رویه بلوارها و خیابانها و آسمان خراشها است كه با ویرانی و نابودی بناهای كهن ، ابزار وجود می كنند .

11 - تویزه ـ قوس ـدور

ویژگی اثر : این اثر در هنر ومعماری درشماره 8 و در سال 1349 به چاپ رسیده است. مطالب آن تحت عنوان بررسی نقاط ضعف و قوت سبكهای قدیم پارتی و پارسی و سبكهای جدید خراسانی و رازی و آذری و اصفهانی كه با ذكر دلیل در رابطه با هر كدام بررسی های انجام داده است

12 - خیز و اندام گنبد های ایرانی

ویژگی اثر : در مجله هنر و معماری شماره 10و 11 به چاپ رسیده است . در این مقاله به بررسی ویژگیهای گنبد و خصوصیات آن و نیز انواع مختلف گنبد درسیر تاریخی زندگی مردم ایران پرداخته شده است و در جای جای مقاله مثالهای ازگنبد های معروف ایرانی چون گنبد : حرم مطهر امام رضا (ع) ، آرامگاه سلطان محمد خدابنده در سلطانیه ، مقبره شاه نعمت الله ولی در ماهان كرمان ، جامع قزوینی و. ..... همراه با تصاویری از این مكانها آورده شده است .

13 - در درگاه و كتیبه آستانه حضرت عبدالعظیم (ع)

ویژگی اثر : در باستان شناسی و هنر ایران در شماره دوم و در سال 1348 بهار به چاپ رسیده است . كه دررابطه با تاریخ و قدمت این بنای معماری است

14 - درو پنجره درمعماری ایران

ویژگی اثر : این مقاله در بهار 1348 و شماره 2 و در مجله باستان شناسی و هنر ایران تحت عنوان چگونگی استفاده معماران از در و پنجره در معماری بنا ها اشاره رفته است .

15 - راه و رباط

ویژگی اثر : این اثر وی درانتشارات امین ، تابستان 1370 به چاپ رسیده است. راه و رباط در دوبخش یكی راه و بناهای وابسته به آن در دوره پیش از اسلام و در بخش دوم راه ورباط های دوره های اسلامی مورد بررسی قرار گرفته است .

16 - سبك آذری

ویژگی اثر : این اثردرفرهنگ ومعماری ایران درسال 1354 به شماره اول به چاپ رسید ه است كه دارای خصوصیات و نشانه هایی است كه نگارنده مقاله ، به شكلی مبسوط به آنها پرداخته و با در نظر گرفتن تمامی جووانب ، به شرح آن مبادرت كرده است .

17 - شیوه های معماری ایرانی

ویژگی اثر : موسسه نشر هنر اسلامی وابسته به معاونت امور فرهنگی اجتماعی و هنری بنیاد مستضعفان و جانبازان ، در هشت بخش ، كه چاپ اول در زمستان 1369 است . این كتاب د ررابطه به منطق و حكمت كارهایی كه در زمینه معماری در طول تاریخ انجام شده است و نیز تحولاتی كه درمدت سه یا چهارهزار سال ، این پدیده دستخوش آن بوده و همچنین نقاط اوج ، فواید ، ایرادها و ...پرداخته شود .و بخشهای هشت گانه آن عبارتند از : ـ اصول معماری ایرانی - شیوه های معماری ایرانی - شیوه اصفهانی -شیوه های پارسی - شیوه های پارتی - شیوه های آذری - شیوه های خراسانی ـ شیوه های رازی

18 - طاق گنبد

ویژگی اثر : این مقاله كه در حقیقت ادامه ای بر مقاله« خیز و اندام گنبد های ایرانی »استاد می باشد ، به مساله طاق گنبد توجه كرده و اقسام مختلف طاقهای ایرانی را از لحاظ شكل و طرز اجرا بر می شمارد .

19 - طاق و چف

20 - مردم ورای در معماری ایران

ویژگی اثر : در فرهنگ و زندگی به شماره 24 و در سال 1355 تحت عنوان خصوصیات مردم ورای درمعماری ایران كه نویسنده به جوانب آن اشاره كرده است.

21 - مروری بر كتاب (نظری اجمالی بر شهر نشینی و شهر سازی ایران )

ویژگی اثر : كه این مقاله در مجله اثربه شماره 1 درسال 1358 به چاپ رسیده است . در این مقاله استاد به چگونگی و ویژگیهای معماری ایران د ر رابطه با خصوصیتهای اجتماعی مردم می پردازد .

22 - مساجد

ویژگی اثر : این مقاله در خصوص معرفی مسجد به عنوان یك مركز مهم مردمی و همچنین مشخصات مساجد اسلامی از بدو پیدایش و سیرتحولی آنها در طول زمان نگاشته شده است . دراین مقاله همچنین قسمتهای مختلف یك مسجد بصورت تفكیكی مدرد بررسی قرار گرفته و در هر مورد مثالهایی پیرامون مساجد معروف اسلامی به میان آورده شده است .

23 - معماری مساجد ایران راهی به سوی ملكوت

ویژگی اثر : این اثر در فصلنامه هنر و به شماره سوم درسال 1362 به چاپ رسیده است كه عنوان این مقاله است سیر مسجدسازی در ایران و ویژگیهای معماری هر مسجد در ادوار مختلف و جمع بندی خصوصیات تمامی مساجد ، مطلبی است كه نویسنده در این مقاله بازبانی روان و سلیس و دیدی مو شكافانه و دقیق و تحلیل به آن پرداخته است .

24 - هندسه در معماری ایران

ویژگی اثر : این كتاب در اسفند ماه سال 1360 در نشریه سازمان ملی حفاظت آثار باستانی ایران به چاپ رسیده است .

.................................................. .................................................. ....................

برداشت آزاد:وب سایت بنیاد ایران شناسی

روایت دوم زندگینامه محمد کریم پیرنیا

وی دوران دبستان را در «مدرسه اسلام» گذراند و بعد از تأسیس مدرسه دولتی ، در «مدرسه نمره دو» ادامه تحصیل داد. وی پس از طی دوره علمی در «دبیرستان ایرانشهر» یزد برای ادامه تحصیل به تهران آمد. او با وجود آنکه در زمینه ادبیات تحصیل می‌کرد و در این زمینه موفقیت‌هایی نیز کسب کرده بود، ادبیات را رها کرده و در کنکور اولین دوره دانشکده هنرهای زیبا، به دلیل علاقه‌ای که به هنر و معماری داشت شرکت کرد و پذیرفته شد. عدم توجه چندان به معماری ایرانی و تاکید بیشتر بر معماری غربی و آثار اروپایی در دانشگاه های آن زمان، سرانجام پیرنیا را بر آن داشت که تحصیلات خود را دانشکده هنرهای زیبا ناتمام رها کند و به بررسی‌ها و تحقیقات فردی خویش متکی شود و تلاش کرد با بررسی بناها و گفتگو با معماران و استادکاران قدیمی برخی از ویژگی‌ها و اصول معماری ایرانی را مورد شناسایی قرار دهد و به تدریج حاصل تحقیقات خود را در طی مقالاتی که تدوین نمود، در اختیار عموم قرار داد.

محمدکریم پیرنیا در شهریور ماه ۱۳۷۶ در گذشت. مزار او بنا به در خواست وی در «خانه رسولیان» یزد که در حال حاضر دانشکده هنر و معماری یزد در این مکان قرار دارد، واقع است.

محمدکریم پیرنیا مدت‌ها از سال ۱۳۴۴ تا مدتی پیش از انقلاب به عنوان معاون فنی سازمان حفاظت آثار باستانی در زمینه ترمیم، تعمیر و احیاء بناها و آثار باستانی فعالیت می‌کرد و مدتی نیز در دانشکده هنرهای زیبا و دانشگاه شهید بهشتی به تدریس معماری ایرانی اشتغال داشت.

محمدکریم پیرنیا کتب و مقالات بسیار در مورد سبک‌شناسی و معماری اصیل و سنتی ایرانی تالیف کرده است و بدین دلیل او را پدر معماری سنتی ایران میدانند.

لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...