Astraea 25351 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 تیر، ۱۳۹۰ من همیشه دوست داشتم باستان شناس یا از اون دانشمندایی باشم که در مورد زندگی حیوونا تحقیق میکن ...از ادمایی که برا پیدا کردن یه کتیبه یا دیدن یک صحنه از زندگی حیوونا سالها سفر میکنن... 11 لینک به دیدگاه
گـنـجـشـک 24371 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 تیر، ۱۳۹۰ من دوس دارم یه کافی نت داشته باشم 8 لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 تیر، ۱۳۹۰ جهانگرد +کوله پشتی +دوچرخه فیلمساز نویسنده روزنامه نگار 11 لینک به دیدگاه
vahid88 9651 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 تیر، ۱۳۹۰ من عاشق فوتبالم دوست داشتم یه مربی بزرگ بشم و تیم محبوبم پرسپولیس رو قهرمان آسیا و جهان کنم. همچنین دوس دارم یه رزمی کار ماهر بشم. البته اینم بگم که تا چند سال قبل هم تمامی حرکات جکی جان رو تقلید می کردم. 6 لینک به دیدگاه
*Sanaz* 10640 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 تیر، ۱۳۹۰ قهرمان تنیس زنان جهان. اما نمیشه!! 7 لینک به دیدگاه
Ha.Mi.D 8376 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 8 تیر، ۱۳۹۰ قهرمان تنیس زنان جهان.اما نمیشه!! به دلیل نظام آموزشی اشتباه هست.تو پست اول هم گفتم.وقتی 5 سالمون بود ازمون پرسیدن دوست داری چیکاره بشی.اما وقتی 20 سالمون شد ازمون نپرسیدن دو ست داری چیکاره بشی که ما برات امکاناتشو فراهم کنیم.من به شخصه تحصیلات دانشگاهی زیاد برام مهم نیست.برای اینکه یه انسان موفق بشه حتما نباید درس خونده باشه.درسته ادم خودش باید تلاش کنه،اما باید امکاناتش هم باشه دیگه. از چیزی که خوشم اومد کارها و مهارت هایی که دوستان گفتن تا حالا خوشبختانه دکتر و مهندس نبوده.مهم علاقه ی فرد هست و اینکه ادم بدونه چی میخواد و چی دوست داره 5 لینک به دیدگاه
from_hell 10964 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 تیر، ۱۳۹۰ یه موزیسین....:( ترجیحا پیانو...بعدشم سنتور... جهانگرد +کوله پشتی +دوچرخه منم همینطور...میای با هم بریم؟؟..:( 6 لینک به دیدگاه
کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 تیر، ۱۳۹۰ من همیشه دلم میخواست یه کافی شاپ داشته باشم یه چیز فوق العاده مثل کافه تئاتر و گرامافون و گودو و... همه کاراشم کردم اما در مراحل نهایی کسی که قرار بود با هم کار کنیم کم آورد... و البته کافی شاپ تنها نه... من دیوونه ی آشپزیم انواع غذاهای خاص رو بتونم توش سرو کنم...یه کافی woman +يه آشپز معروف... 6 لینک به دیدگاه
کهربا 18089 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 تیر، ۱۳۹۰ من از شغل بنایی خیلی خوشم می اومد هنوزم خوشم میاد شغل جالبیه برام همیشه می گم اگه پسر بودم تابستونا می رفتم بنایی فوتسالیست بودم همیشه دلم می خواست دروازه بان تیم ملی فوتسال یا فوتبال بشم عشقم ورزش بود ازم گرفتنش:w821: 3 لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 تیر، ۱۳۹۰ یه موزیسین....:(ترجیحا پیانو...بعدشم سنتور... منم همینطور...میای با هم بریم؟؟..:( نه 2 لینک به دیدگاه
EOS 14528 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 تیر، ۱۳۹۰ من بچه که بودم آرزو داشتم خلبان بشم بهم گفتن زن خلبان نداریم من هم تصمیم گرفتم فضانورد بشم و دنبالش هم رفتم (عاشق آسمونم ) اما بهم گفتن توی ایران بازار کار نداره اگه بخوای توی این رشته تحصیل و بعدش کار کنی باید همون امریکا بمونی که بتونی موفق بشی بعد از اون تصمیم گرفتم معماری بخونم تا یه خونه ای که دلم می خواد رو بسازم (دقیقا تنها هدفم ساختن یه خونه با اون شرایطی که می خوام برای مامانم بود ) اما به کامپیوتر هم خیلی علاقه داشتم به خصوص بحث برنامه نویسی و هک (در این مورد نمی دونم این علاقه نشات گرفته از کجاست !) اون دوتای اول که از دست رفت فقط تونستم به دوتای دومی برسم 2 لینک به دیدگاه
scarecrow 59 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 تیر، ۱۳۹۰ همیشه وقتی از آرزو بحث میشه یه چیز محال و نشدنی به ذهنمون میاد ! ولی یه سری از همین آرزوهایی که گفته شد رو ببینید ... بنایی ، فوتبالیست ، جهانگرد و ... واقعا این آروزها چقدر دست نیافتنیه که واسمون شده فقط یه آرزو ؟ چرا شرایطمون طوریه که هیچ چیزی جای خودش نیست ؟ چرا زندگی کردن رو یادمون رفته و صبح تا شب دنبال یه لقمه نونیم ؟ چرا داریم عمرمون رو فقط می گذرونیم که تموم بشه ؟ چرا ... ؟ 2 لینک به دیدگاه
anvil 5769 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 تیر، ۱۳۹۰ دوبلور نوازنده فیلمنامه نویس یه مسافر غریب ای بابا حلا اونا کجا ما کجا؟؟؟!! 3 لینک به دیدگاه
Ha.Mi.D 8376 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 12 تیر، ۱۳۹۰ دوبلور نوازنده فیلمنامه نویس یه مسافر غریبای بابا حلا اونا کجا ما کجا؟؟؟!! تا حالا تلاش کردی واسش؟ لینک به دیدگاه
anvil 5769 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 تیر، ۱۳۹۰ تا حالا تلاش کردی واسش؟ راستش سه ماه رفتم کلاس سنتور ولی واسه یادگیری موسیقی کمی دیر بود.ساعتشم با ساعت دانشگاه مچ بود و... کلا مسیر حوادث جوری بود که زیاد نمیذاشت تو ایران نباید انتظار داشته باشی زندگی باهات راه بیاد. 1 لینک به دیدگاه
REZA111 1182 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 تیر، ۱۳۹۰ خب من بچگیام قدرت رو دوس داشتم (البته شایدچون نداشتم ) به خاطر همین میخواستم رییس جمهور شم یا رهبر ولی الان چندین ساله دوس دارم برم رو سکوهای نفتی تو دل دریا مشغول شم وتا نرم هم دس وردار نیستم 3 لینک به دیدگاه
Atre Baroon 19624 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 مرداد، ۱۳۹۰ من عاشق پرواز کردنم و دلم میخواد یه روزی یه هواپیما کوچیک داشته باشم و خودمو هوپیمام تو آسمونا باشیم و من چرخ بزنم و از ته دل بخندم!!! و نمیدونم چرا خیلی دوس دارم تو پزشک قانونی باشم بخصوص قسمت ژنتیکش! و همیشه این سریالای پلیسی خارجی رو میدیدم و خودمو جای اونا میزاشتم!!! و هم اینکه دوس دارم یه روزی یه مقاله ای بنویسم و توی ایتالیا جلوی همه بزرگان یونسکو و تاریخ دانان و مرمت گران بایستمو و مقالمو بخونم!!! اون دو تا اولی رو میدونم بهش نمیرسم ولی امیدوارم به اون سومی برسم!!! 3 لینک به دیدگاه
mehdi.f 269 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 مرداد، ۱۳۹۰ من عاشق سرعت و هیجانم،دوست دارم رانندگی تو مسابقات رالی فرمول یک تجربه کنم:jawdrop: 2 لینک به دیدگاه
Farnoosh Khademi 20023 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 مرداد، ۱۳۹۰ من خودم دوست دارم یه هکر بسیار ماهر بشم.از اینا که یه اتاق دارن و وسایل رو جاهای عجیب قایم میکنن.فقط هم دوست دارم سایت ها و نرم های خفن رو هک کنم.مطمئن باشید کاری به نواندیشان ندارم.قول میدم منم هک کردن و خیلی دوست دارم خیلی هیجان انگیزه .. ولی هیچی از هک کردن بلد نیستم 1 لینک به دیدگاه
Farnoosh Khademi 20023 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 مرداد، ۱۳۹۰ بچه که بودم دلم میخواست یا دکتر شم یا مهندس الان به قول داییم یه جوجه مهندسم. به آرزوم رسیدم ولی نمیدونم در آینده میتونم رو سر کار رفتنم حساب کنم یا نه 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده