a_Farzad 913 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 خرداد، ۱۳۹۰ به نظرت مردم اینقدر که شما وقت گذاشتی، وقت میذارن تا اسلام حقیقی رو پیدا کنن؟یا اصلا براشون مهم هست؟ یا مثلا یه بچه 15 16 ساله که در اسلام سن بلوغ هست، عقلش میکشه این کتابا رو بخونه، یا اصلا میره دنبالش؟ به نظرت تو اصلا نیازه که آدم دین داشته باشه؟ ببخش که سوال پیچت میکنم! یعنی احسنت موندم چی بگم ایول دقیقا همینه:flowerysmile::4uboxsmiley: مردم برای انتخاب تور مسافرتیشون دوهفته وقت میذارن دوهفته نمیتونن برای اعتقادشون وقت بذارن.برای پیداکردن جواب برای دوتا از سئوالاشون نمیتونن وقت بذارن اگر فرد به این باور برسه که دین لازمه زندگیشه ویه ادم از نظر روحی نیاز داره که حس کنه به جز دوستو فامیل یه پشتوانه همیشگی داشته باشه (مثل خدا.از خودم نمیگم ثابت شده ومتاسفانه الان دلیلی برای اثبات این حرفم ندارم منظورم لینک یا هرچیز دیگست.ولی یه مقاله بود که غربیا به نتیجه رسیده بودن در این مورد) این موضوع براش مهم میشه بنده الان 20 سالمه وتوی سن 16 سالگی این مطالعاتو شروع کردم.چون میخواستم تکلیف خودمو با خودم روشن کنم.بنده معتقد بودم وهستم که اگر ادعای چیزیو دارم یا تمامو کمالشو داشته باشم یا کلا بذارمش کنار برای همین توی اون سن شروع کردم 100% خواهش عزیزم 2 لینک به دیدگاه
*Sanaz* 10640 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 خرداد، ۱۳۹۰ عرض کردم خدمتتون که با سئوالات (که از یکی از دوستان که الهیات خوندن میپرسیدم.نزدیک سه ماه کچلش کردم)و خوندن معنی قران +تفسیرش+کتابهای مطهری+شریعتی+ حتی توضیح المسائلسئوالات وشبهاتی که الانم میبینم(لینکاش پایین اومده).بنده از صفر شروع کردم که چرا اصلا باید دین داشته باشیم تا اینکه چه دینیو انتخاب کنیم (البته بررسی من بین اسلام ومسیحیت بود) یکی از سئوالام: چرابه مرد اجازه داده شده که همسرش رو کتک بزنه (که بعدها دیدم قضیه چیز دیگریست ویک فرد عادی مثل من فقط نباید به معنی قران بسنده کنه باید حتما تفسیرشم بخونه یا بپرسه) یا سنگسار و از همه مهمتر حقوحقوقها بحث خیلــــــــــــــی طولانیه وبنده هم طی مدت زمان طولانی و خردخرد به این نتیجه رسیدم http://www.noandishaan.com/forums/showthread.php?t=48623 http://www.noandishaan.com/forums/showthread.php?t=57040 http://www.noandishaan.com/forums/showthread.php?t=56997 شریعتی که اوستا را با اسلام مخلوط کرده،برای همین اینقدر شیرین به نظر میاد. در نویسندگان عرب،چنین برداشتی از اسلام هرگز وجود ندارد. در مورد تفسیر و مفسر هم باید گفت،درود بر کسانیکه خدایان را در رساندن بهتر مفهوم به بندگانشان یاری میکنند. 1 لینک به دیدگاه
p mehdi q 6226 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 تیر، ۱۳۹۰ من دین اسلام رو با تمام وجودم دوست دارم . من خیلی از راهها رو امتحان کردم. اما مطمئنم که همه ی مسیر هایی که رفتم بی راهه بوده ... راهش همین دین عزیز اسلامه ..... من این دین رو دوست دارم به دلایل زیر : 1- جهان بینیه من شهودی نیست : یعنی اگر مسلمانی را مشاهده کردم که بد هست، این دلیل نمیشه که دینش بده 2- من دیدگاهم جهانیه و اصلا برام مرز کشور ها اهمیتی نداره: اسلام هم مردم رو به کشور های مشخص تقسیم نمیکنه ... و مردم به دو گروه تقسیم میشن ... مومنان و کافران .... در این تقسیم بندی خداوند خالق جهان هست و کسانی که به او اعتقاد دارن و دستوراتش رو عمل میکنن، مومن تلقی میشن .... و کسانی که به اون اعتقاد ندارن، کافر ..... در دین اسلام برای مومنان با این ویژگی ارزش و مرتبه و حقوق بیشتری نسبت به کافران قائل شده است. و دیگه اهمیتی نداره که سیاه پوستی یا سفید پوست ... عربی یا عجم ..... اروپایی هستی یا آسیایی..... این خیلی برای من با ارزشه 3- من معتقدم که خدا به انسان خیلی نزدیکه و انسان نیاز داره که با خدا ارتباط برقرار کنه : عبادت و ارتباط با خدا در اسلام هم ساده ست و نیازمند مکان خاصی نیست، و هم تعداد دفعاتش در روز کمک میکنه تا تمرکزی دائمی رو اصالت هستی داشته باشیم، و این تمرکز کمک میکنه که پیچیدگی های زندگی در این کره ی خاکی ما رو در خودش غرق نکنه.... 4- من وقتی به عمر ستاره ی خورشید فکر میکنم و عمر 70- 80 ساله ی انسان رو در کنار اون مقایسه میکنم دچار سردرگمی میشم که وجود من با این عمر کوتاه نسبت به هستی چه مفهومی میتونه داشته باشه ..... عمری که 10 سال اول و 10 سال آخرش هم چیزی دست و حسابی ازش در نمیاد ..... این سردرگمی من رو فقط دین اسلام پاسخ داده ....... انیشتین میگه : وقتی با عظمت کائنات نگاه میکنم برام عجیبه که انسان در این ذره ی هستی مورد توجه خداوند باشه .... اما همیشه با این فکر که او به ما توجه میکنه آرامش میگیرم .... اما من در دین اسلام نیازی ندارم که حدس بزنم که او به ما توجه میکنه .... من برنامه دریافت میکنم که قدم به قدم از زندگی م رو در اون معرفی کرده . 5- من احساسات شدیدی دارم ... که گاهی من رو خفه میکنه ..... دعا و اذکاری که به من آموزش داده شده من رو آروم میکنه 6- من یک سری از اخلاقیات بد خودم از قیبل : غرور - لجبازی - دروغ گویی- تمسخر دیگران - غیبت و ..... به واسطه ی دستورات دین اسلام کنار گذاشتم.... و در حال حاظر خیلی دوست داشتی تر شدم..... این خیلی برای من با ارزشه خیلی دلایل دیگری هم دارم که دیگه خسته شدم از تایپ کردن 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده