mohammad 87 سبز 2382 مالک ارسال شده در 11 شهریور، 2011 گلوله ای را به ياد ندارم كه به نيت پوست نازک آزادی شليک شده باشد و سرانجام به قصد شقيقه ی دژخيم كمانه نكرده باشد چاقويی را به ياد ندارم كه برای گلوی خوش آواز عشق از غلاف بيرون زده باشد و آخر دسته ی خودش را نبريده باشد حالا هر چه می خواهيد شلیک كنيد و هر چه می خواهيد چاقو بكشيد ... 5
anvil 5769 ارسال شده در 12 شهریور، 2011 اینها خواب نیست اینها همان واقعیت تلخ هستند... اینجا ایران است... جایی که ما زندگی میکنیم وهر روز بر سر گور یکی از ارزوهایمان گریه میکنیم. اینجا همان جاییست که هر روز نفس می کشیم...هر روز سکوت میکنیم...و هرروز می میریم... 7
mohammad 87 سبز 2382 مالک ارسال شده در 15 شهریور، 2011 آهای آزادی با تو هستم. اگر سمت ما میآیی با خودت این چند قلم را هم بیار. از چشمه محبت یک جرعه مهربانی بیار اینجا ما یادمان رفته با مادران تنها و پدران پیرمان چطور رفتار کنیم. چند کیلو انصاف هم یادت نرود.... نداریم.... قحطی ش آمده. یک کوره پر از آتش بیار که زود خاموش نشود. حسودی،نادانی، دین گرایی، خود پسندی، زیاده خواهی و چند تا خفت دیگر در ذات ما هست بی زحمت که باید بسوزانی. چند تکه حافظه بیاور، اگر شد بیشتر... بین همه ما قسمت کن زود یادمان میرود کی به کی است و کی بودیم و چی داشتیم و کجا رفتیم و چطور آمدی و چرا میروی. اگر اینها را نیاوردی به نفع خودت است که ارتشی آهنی و شکست ناپذیر بیاوری چون خیلی زود ما تو را سلاخی میکنیم. 3
pianist 31129 ارسال شده در 15 شهریور، 2011 تعجبم از خودمونه یکی دو سال پیش تو مهندسان چه بحث هایی که نمی کردیم به این قطره ها اما الان کاملا بی تفاوت شدیم .... انگار کور و کر شدیم ..... انگار زبونمون رو بریدن من خوشحالم از اینکه وارد کل کل های بیهوده با اونها نمیشم میخ اهنین نرود در سنگ! 2
eder 13732 ارسال شده در 15 شهریور، 2011 من خوشحالم از اینکه وارد کل کل های بیهوده با اونها نمیشم میخ اهنین نرود در سنگ! ولی من زیاد خوشحال نیستم وقتی ببینی و کاری نکنی ..... وقتی ظلم و دروغ رو ببینی و ساکت باشی 4
mohammad 87 سبز 2382 مالک ارسال شده در 5 مهر، 2011 دعوتت کردم شبی با من بمان اما بدان در شهر من دست ها بسته عقل ها فاسد چشم ها کور و گوش ها کر و ... زندگی سخت است .. 3
ارسال های توصیه شده