رفتن به مطلب

بزن قدش


ارسال های توصیه شده

rezashahimages.jpg

 

 

 

معروف است که رضا شاه هر از گاهي با لباس مبدّل و سرزده به ادارات و پادگان‌هاي نظامي مي‌رفت تا از نزديک اوضاع را بررسي کند؛ در يکي از اين شب‌ها که سوار بر جيپ به طرف پادگاني مي‌رفت، در بين راه سربازي را که يواشکي جيم شده و بعد ازعرق خوري‌هاي فراوان، مست و پاتيل، به پادگان بر مي‌گشت را سوار کرد.

رضا شاه با لحني شوخ و براي آنکه از او حرف بکشد، به سرباز گفت: ناکس! معلومه دمي به خُمره زدي؟

سرباز با افتخار گفت: برو بالا... (يعني بيشتر)

رضا شاه: يه ليوان زدي؟

سرباز: برو بالا

رضا شاه: يه چتول زدي؟

سرباز: برو بالا

رضا شاه: يه بطر زدي؟

سرباز: بزن قدّش

 

بعد رضا شاه ميگه: حالا ميدوني من کيم؟

سرباز کمي جا مي‌خورد و مي‌پرسد: نکند که گروهباني؟

رضا شاه: برو بالا

سرباز: افسري؟

رضا شاه: برو بالا

سرباز: تيمسار؟

رضا شاه: برو بالا

سرباز: سردار سپه؟

رضا شاه: بزن قدّش

 

همينکه رضا شاه به او دست مي‌دهد، لرزش دستان سرباز را احساس مي‌کند. از او مي‌پرسد: چيه؟ ترسيدي؟

سرباز: برو بالا

رضا شاه: لرزيدي؟

سرباز: برو بالا

رضا شاه: ر...دي؟

سرباز: بزن قدّش

 

:ws47::persiana__hahaha:

  • Like 3
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...