m.mahnaz 1020 ارسال شده در 24 مرداد، 2011 به نظر شما دین در جامعه مدرن چه نقشی داره؟ آیا دین با مدرنیته در تضاد است؟ یا اینکه میتواند به جامعه مدرن کمک کند؟ آیا جامعه و معماری مدرن به معنویت نیاز دارد؟ به چه شکل؟ اصلا وقتی به همچین عنوانی برخورد میکنین چه تصویری جلوی چشمتون ظاهر میشه؟ خواهشا هر کلمه,تصویر یا جمله ای به ذهنتون میاد بیان کنید. برای طراحی یک پوستر لازم دارم. با تشکر فرااااااااوااااااااااااااان... 11
Ehsan 112346 ارسال شده در 24 مرداد، 2011 بستگی داره تعریف از دین چی باشه،که چون معمولا تعریفی که از دین میشه به یکسری احکام با قدمت هزاران سال بر میگرده،طبیعتا با مدرنیته در تضاد خواهد بود. اما یکسری ارزش های اخلاقی،ربطی به گذشته و آینده نداره و با مدرنیته هم تضاد نداره،مثل اخلاقیات و صداقت و رو راستی در کارها..... به نظر من جامعه امروزی به معنویت نیاز داره،ولی این معنویت اون تصوری نیست که خیلی ها دارند،چون معنویت در تمامی جوامع در حال مرگ است،چه جامعه دینی چه جامعه غیر دینی. اونهم به خاطر حاکمان کشورهاست،استحمارگر و استعمار گر....... معنویت باید در معماری هم به نظرم لحاظ باشه،چون علاوه بر جسم انسان،اون باطنش هم با خانه و شهر و.... در ارتباط است. اصلا وقتی به همچین عنوانی برخورد میکنین چه تصویری جلوی چشمتون ظاهر میشه؟ . از تقابل دین و مدرنیته هم یک انسان مبلغ مذهبی را میبینم که سوار هواپیما شده و در همان هواپیما به کسانیکه این هواپیما را ساخته اند،فحش میدهد !!! 10
Neutron 60966 ارسال شده در 24 مرداد، 2011 یعنی چیزی که پرسیدی یه رابطه ی سهل و ممتنع دارن که سخت میشه توضیح داد! ببین اساساً مدرنیته در همهی زمینهها در بدو امر با یک واژگونی اساسی در بنیانهای فکری دینی شکل گرفت. یعنی معضلهی مدرنیته در بدو امر مذهب بود و مدرنیته اساساً تأسیس مفروضاتی است در قطب مقابل مفروضات مذهب در مورد هر چیزی که در این عالم شما تصورش را کنید و در مورد کل رابطهی مذهب و جهان بهطور کلی. اون چیزی که یک مقدار ابهامآفرین شد در همین مرحله هم در مورد رابطهی دین و مدرنیته، میتوان گفت که استراتژی خاصی است که مدرنها برای مواجهه با مذهب پیدا کردهاند. یعنی این استراتژی به این صورت بود که در عین حال که بنیانهای مذهب را میزد انگار که بنیانهای مذهب را نمیزند!!!! مارکس میگه: "نقد مذهب اولین نقد است و مانعیت مذهب برای مدرنیته خیلی اساسی و درست است و در خط اول جنگ قرار دارد و باید اول از همه تکلیف خود را با مذهب روشن کنیم در غیر این صورت این مسیر مدرنیته به کمال خود نخواهد رسید. ولی او میگفت من معتقد نیستم این راهی که شما میگویید راه حل و فصل معضلهی مذهب است. من میگویم در عمل مدرنیته را گسترش دهید خود مذهب از بین خواهد رفت." منبع: تجربه ی مدرنیته، مارشال برمن. اینو بخونی کلی جوابای خوب واسه سوالت پیدا میکنی! 5
Neutron 60966 ارسال شده در 24 مرداد، 2011 آها راستی اینو رو جلد کتاب مارشال برمن نوشته که خوراک پوسترته: هرآن چه سخت و استوار است دود میشود و به هوا میرود . مارکس. داستان فاوست گوته هم در این رابطه خوب چیزیه. گیرش آوردی یه نیگا بنداز بهش. 5
m.mahnaz 1020 مالک ارسال شده در 24 مرداد، 2011 یعنی چیزی که پرسیدی یه رابطه ی سهل و ممتنع دارن که سخت میشه توضیح داد!ببین اساساً مدرنیته در همهی زمینهها در بدو امر با یک واژگونی اساسی در بنیانهای فکری دینی شکل گرفت. منبع: تجربه ی مدرنیته، مارشال برمن. اینو بخونی کلی جوابای خوب واسه سوالت پیدا میکنی! پس به این معتقدی که دین مانع مدرن شدن و رشد جامعه ست؟ معنویت چطور؟ اصلا جامعمون بهش نیاز داره؟ 5
Neutron 60966 ارسال شده در 24 مرداد، 2011 پس به این معتقدی که دین مانع مدرن شدن و رشد جامعه ست؟ معنویت چطور؟ اصلا جامعمون بهش نیاز داره؟ ببین اگر منظورت از معنویات ، اخلاقیاته باید بگم بله نیاز داره. اما من از شما یه سوال می پرسم: کی گفته که مدرن شدن مساوی رشد جامعه است؟ چراییش رو برام توضیح بده! 5
m.mahnaz 1020 مالک ارسال شده در 24 مرداد، 2011 ببین اگر منظورت از معنویات ، اخلاقیاته باید بگم بله نیاز داره. اما من از شما یه سوال می پرسم: کی گفته که مدرن شدن مساوی رشد جامعه است؟ چراییش رو برام توضیح بده! به قول اون کسی که قبولش دارم.... جامعة مدرن آن چنان كه ماكس وبر تعريف ميكند «فرآيند تعميم يافته و همگاني عقلاني شدن است» يعني فرآيندي كه در آن عقلانيت (ابزاري) بر تمام شئون جامعه سيطره مياندازد و به تبع آن سنتها و خرافات و توهمات (با آن چه خرافه و توهم شمرده ميشوند) از جامعه زدوده ميشود.... مؤلفههاي جامعه مدرن عبارتند از: 1. علم گرايي..2. عقل گرايي3. مادي گرايي4. انسان گرايي5.سكولاريسمو........ پس مدرن شدن جامعه رشد جامعه رو به همراه داره.... با توجه به عقلگرایی به جای توهم گرایی.. 5
Neutron 60966 ارسال شده در 24 مرداد، 2011 به قول اون کسی که قبولش دارم.... جامعة مدرن آن چنان كه ماكس وبر تعريف ميكند «فرآيند تعميم يافته و همگاني عقلاني شدن است» يعني فرآيندي كه در آن عقلانيت (ابزاري) بر تمام شئون جامعه سيطره مياندازد و به تبع آن سنتها و خرافات و توهمات (با آن چه خرافه و توهم شمرده ميشوند) از جامعه زدوده ميشود.... مؤلفههاي جامعه مدرن عبارتند از: 1. علم گرايي..2. عقل گرايي3. مادي گرايي4. انسان گرايي5.سكولاريسمو........ پس مدرن شدن جامعه رشد جامعه رو به همراه داره.... با توجه به عقلگرایی به جای توهم گرایی.. رشد همه جانبه . خیر. یه سوال ساده تر! چرا جنبشی که در اروپا به زعم شما کمک به رشد جامعه کرد، در پی اون پست مدرنیسم در نقد مدرنیسم پدید اومد؟ 6
m.mahnaz 1020 مالک ارسال شده در 24 مرداد، 2011 رشد همه جانبه . خیر.یه سوال ساده تر! چرا جنبشی که در اروپا به زعم شما کمک به رشد جامعه کرد، در پی اون پست مدرنیسم در نقد مدرنیسم پدید اومد؟ قبول دارم که مدرنیسم درزمینه دین خیلی تند پیش رفته ..وفرهنگها، ارزشها و عقايد ديني رو نادیده گرفته... اما من منظورم این نبود که کلا دین و کنار بزاریم تا جامعه مدرن شه و بتونه رشد کنه... چون همچین تضادی در جامعه اسلامی ما نه تنها رشد به همراه نداره بلکه کلی با مخالفت روبرو میشه..و همینطور عقب افتاده میمونه... اما آیا دین نباید با جامعه کنونی هماهنگ باشه؟ الان چرا سعی نمیشه مکانی جز مسجد به عنوان سمبل اسلام طراحی شه؟ چرا مغز مردم در حد مسجد مونده؟ در آخر میتونم بگم: به عقیده خودم جامعه مدرن 100% به معنویت نیاز داره... اما نه با خرافات دین .... چون معنویت برای هرکس معنی جداگانه ای داره.... 4
from_hell 10964 ارسال شده در 24 مرداد، 2011 سلام... من خیلی ساده بهت بگم که اساس شکل گیری مدرنیته بر اساس برپا کردن اصول کلی برای تمام جهان بود... حتی در ایدئولوژی نوع زندگی نوع نیازها....در واقع یک جور بین المللی نگاه کردن به تمام ابعاد زندگی... مدرنیته با سنتها و معنویات در تضاد بود... یه جورایی عقل گرایی رو بصورت کلی قبول داشت... و از نیروی عقل و خرد استفاده میکرد.... خوب دین هم از اونجایی که به سنتها برمیگرده و از اونجایی که واسه هر قسمت از جهان شکل خاص خودش رو داشت... و در آخر باعث میشد نیازهای مردم مختلف متفاوت بشه... در نتیجه مدرنیته و اصول فکریش با دین تو یه راستا نبودن... یکی از دلایل شکست تفکرات مدرنیته و جایگزین شدن پست مدرنیسم هم همین بی توجهی به سنتها و دید بین المللی به مسائل بود.... 5
Mohammad Aref 120459 ارسال شده در 25 مرداد، 2011 اول باید ببینیم که اصلاً یه جامعه مدرن یه جامعه موفق و پیشرفته هستش؟ تا اینکه بعدش بیایم ببینیم عوامل مختلف چه تأثیری روش دارن. دین و مذهب مانع مدرنیته شدن هستن و در تضاد باهاش هستن و همین یکی از نقاط ضعف مدرنیسم هستش. عدم توجه به اعتقادات و احساسات و معنویات از عوامل شکست مدرنیته بوده. با عنوان دین و جامعه مدرن این تصویر به ذهنم میاد که یه نفر که خودش رو میخواد جلوی اون یکی خوب نشون بده و از طرفی یه چاقو هم پشت سرش قایم کرده برای ضربه زدن. یه چیزی تو مایه های این شکلک: 5
ارسال های توصیه شده