رفتن به مطلب

تغافل آري؛ غفلت نه


ارسال های توصیه شده

تغافل آري؛ غفلت نه

 

يكي ازويژگي.هاي مهم و برجسته مديران از نگاه اسلام، برخورداري از روحيه عفو و گذشت و تغافل و چشم.پوشي نسبت به خطاهاي زيردستان است. تغافل به معناي ناديده انگاشتن، چشم.پوشي كردن، خويشتن را به غفلت زدن و تظاهر به ناداني است. به عبارت ديگر، تغافل يعني اينكه شخصي چيزي را مي.داند و از آن آگاهي دارد، ولي از روي مصلحت، خود را غافل و بي.خبر نشان مي.دهد و به گونه.اي برخورد مي.كند كه طرف مقابل تصور مي.كند كه او از موضوع بي.خبر است. تغافل ضمن اينكه يكي از روشهاي قابل توجه در تربيت است، و در بخشهاي مختلف زندگي از اهميت خاصي برخوردار است، از عوامل مهم جذب و حفظ نيروها به حساب مي.آيد. تغافل و چشم.پوشي از اين جهت موجب جذب و سازندگي كارگزاران مي.گردد كه آبرو و كرامت آنها را حفظ مي.كند، و حريمي كه ميان مدير و زيردست وجود دارد را نگه مي.دارد. بديهي است گاهي همكاران و زيردستان، بدليل غفلت، عدم آشنايي با امور و يا نگرانيها و مشكلاتي كه براي آنها پيش مي.آيد، مرتكب لغزش و خطا مي.شوند. در چنين موردي اگر نسبت به آن لغزش چشم.پوشي نشود، و شخصيت و كرامت فرد مورد بي.مهري و اهانت قرار گيرد، خواسته يا ناخواسته او را در مسير جسارتها، برخوردهاي غرض آلود، و لغزشهاي عامدانه سوق داده.ايم. اثر تربيتي تغافل و چشم.پوشي، اين است كه شخص خطاكار، با احساس احترام و اعتمادي كه از سوي مدير مي.نمايد، در جهت جبران لغزشها مي.كوشد، و درصدد است كه اعتماد و حسن ظن مدير را نسبت به خويش، عملا تصديق نمايد. فرض كنيد در اداره.اي يكي از كارمندان، سهوا دچار اشتباهي شد و وظيفه محوله را به نحو احسن انجام نداد، اگر در چنين موردي مدير يا رئيس اداره كارمندان را جمع كند و در حضور جمع به او تندي كند و داد و فرياد بر سر او بكشد و آبروي او را ببرد و شخصيت او را در مقابل همكارانش خرد كند، او به جاي اصلاح شدن بدتر خواهد شد. اما اگر آن رئيس و مدير، از اصل اخلاقي تغافل استفاده كند و به طور غير مستقيم، با استدلال و موعظه، آن كارمند خطاكار را راهنمايي كند، قطعا اثر مثبت و بسزايي خواهد داشت. البته بايد توجه داشت كه بين تغافل و غفلت، فرق اساسي وجود دارد. تغافل همانگونه كه گذشت، خود را به غفلت زدن در موارد خاص و از روي مصلحت است ولي غفلت، يك نوع بي.خبري و بي.تفاوتي و سرگرمي به امور واهي مي.باشد كه انسان را از مسائل اصلي غافل مي.سازد. غفلت خصلت ناپسندي است كه از آن به شدت نهي شده است. غفلت، نوعي بي.تفاوتي و سستي در امور است و انسان را از ياد خدا دور مي.سازد و موجب مي.شود آدمي نسبت به وظايف محوله كوتاهي نمايد. اگر مدير و مسئول يك اداره نسبت به اوضاع و احوال كارمندان و نيز وظايف آنها و اينكه آيا افراد در پست.هاي مختلف، مسئوليت.هاي خود را به درستي انجام مي.دهند يا خير، غافل باشد، بي.شك نظام آن اداره به هم خواهد ريخت و نتيجه.اي جز نارضايتي مردم و عدم رفع مشكلات آنها به همراه نخواهد داشت.

 

در بيان پيشوايان معصوم (ع)، با تعبيرات گوناگوني به ارزش والاي تغافل تصريح شده است. از جمله؛ اميرالمومنين علي (ع) مي.فرمايند: “اشرف اخلاقالكريم كثره تغافله عما يعلم؛ ارجمندترين اخلاق يك شخص بزرگوار آن است كه نسبت به آنچه آگاهي دارد، تغافل داشته باشد”(غررالحكم، ج2، ص717) حضرت در فرمان خود به مالك اشتر فرمودند: “بايد دورترين فرد و مبغوض.ترين آنها نزد تو كساني باشند كه زشتيهاي مردم را جستجو مي.كنند. بدرستيكه در مردم عيوبي است كه سزاوارترين فرد براي (تغافل) و پوشاندن آنها، حاكم و زمامدار است”(نهج.البلاغه، نامه 53) نيز فرمودند: “لا حلم كالتغافل؛ هيچ حلمي همچون تغافل و چشم.پوشي نيست”(ميزان.الحكمه، ج7، ص268.)

  • Like 1
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...