msn_967 16 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 خرداد، ۱۳۹۰ سوالاتي كه اغلب درباره ليزر عنوان ميشود؟ 1) ليزرها ليزرها دستگاههايي هستند كه تابش همدوس يا تقويت تابش در بسامدهايي در ناحيه مادون قرمز، مريي يا فرابنفش طيف موج الكترومغناطيسي را ايجاد ميكنند. 2) مولفه هاي اساسي يك ليزر مولفه هاي اساسي يك ليزر به قرار زير است : الف) محيط فعال شامل مجموعة مناسبي از اتمها، مولكولها، يونها و يا نيمرساناها. ب ) فرآيند دمش كه قادر است اين اتمها و يا مولكولها را به ترازهاي با انرژي بالاتر تحريك سازد. ج ) عناصر بازخور مناسب كه به باريكه تابش اجازه ميدهد كه در محيط فعال نوسان كند (به اين امر نوسان ليزر ميگويند) و يا آنكه باريكه از محيط فعال يك بار بگذرد (كه به آن تقويت تك عبور ميگويند) و ممكن است تعداد عبورها زيادتر شده به آن تقويت دو عبور، سه عبور و ... ميگويند. عناصر بازخور در واقع از دو آينه تشكيل شده است. يك آينه (آينه انتهايي) تمام بازتابنده است و آينه ديگر نيمهشفاف است. با رفت و بازگشت باريكه بين دو آينه، هر بار عمل تقويت براي باريكه حاصل شده و هنگامي كه بهره سيستم از كل تلفات بيشتر گردد، عمل ليزر آغاز ميشود و خروجي ليزر را از طرف آينه نيمهشفاف دريافت ميدارند. 3) تاريخچه ليزر ليزرها بر اساس اصل كلي كه در بسامدهاي ميكروموج اختراع گرديده بود و به آن ميزر (تقويت ميكروموج توسط گسيل تابش القايي) گفته ميشد، كار ميكنند. وقتي طول موج نوسان به ناحيه بسامدهاي اپتيكي ميرسد، طبيعتاً به آن ليزر (تقويت نور توسط گسيل تابش القايي) گفته ميشود. اختراع اولين ليزر به سال 1960 توسط تئودور مايمن بازميگردد و آن يك ليزر ياقوت است كه با لامپ درخش فعال ميشود. جالب است بدانيم كه امروزه ليزرهاي حالت جامد (نظير ياقوت، نئوديميوم ياگ) نيز كم و بيش به صورت همان تكنيك قديمي خود كار ميكنند. روش دميدن محيط فعال از طريق اپتيكي است. البته حضور ليزرهاي نيمرسانا و تابش انها در ناحيه جذب شديد بلورهاي ليزر، تكنولوژي بسيار جديد امروزي را كه دمش ليزرهاي حالت جامد توسط ليزرهاي نيمرساناست متحول ساخته است. اين ليزرها كه با باريكة ليزرهاي نيمرسانا دميده ميشوند، بسيار كوچك و قابل حمل و كم مصرف و با بازدهي بالايي هستند. حتي در اين خصوص پا فراتر گذاشته شده است و ليزرهاي پرقدرت كه در حجم كوچك ساخته ميشوند قادر به توليد باريكههاي پرتوان براي مصارف صنعتي ميباشند. برندگان جايزه نوبل در زمينه ليزر دانشمندان بسيار زيادي در چند دهه گذشته در اهداف مرتبط با فيزيك كه به نحوي با ليزر سر و كار پيدا ميكند موفق به دريافت جايزه نوبل شدهاند. در اينجا اسامي چند دانشمند كه مستقيماً در ارتباط با ليزر جوايز نوبل را دريافت كردهاند را ذكر خواهيم نمود. - چارلز اچ تاونز به خاطر اختراع ميزر آمونياك (1964). - نيكلا جي باسوف، و الكساندر پروكرف براي سهم خود در ميزرها و ليزرها (1964). - دنيس گابور ، براي ارائه تصاوير سه بعدي (هولوگرافي) (1971). - نيكلاس بلومبرگن و آرتورشالو براي سهم آنها در ميزر سه ترازي، اپتيك غيرخطي و اسپكتروسكپي ليزري (1981). - احمد ذويل (كه دانشمند مصري است) براي كاربرد ليزر در شيمي (1999). از ساير فعاليتهاي اساسي در زمينه ليزر ميتوان از اختراع پرفسور علي جوان، دانشمند ايراني به خاطر اولين ليزر گازي هليوم نئون و سي.ك.ان پاتل (دانشمند هندي) براي اختراع ليزر CO2 نام برد. با وجودي كه از اختراع ليزر بيش از 40 سال (و نزديك به نيم قرن) ميگذرد، ليزرها به صورت ابزارهايي كاملاً توسعه يافته براي توليد باريكه نور همدوس درآمدهاند. گسترش كاربردهاي آن بسيار وسيع بوده و در تمام شئون زندگي بشري، از جراحيهاي ظريف گرفته تا صنعت، مسائل دفاعي و حتي خريد از فروشگاهها قابليت خودرا نشان دادهاند. بنابراين ميتوان ادعا كرد كه كاربردهاي آن در آينده وسيعتر شده و جايگاه ليزر و اهميت آندر اجتماع و زندگي انسانها روز به روز ملموستر خواهد شد. 4) مفاهيم اساسي ليزر ليزرها بر اساس برهمكنش تابش و ماده فعال ميشوند. اين برهمكنش شامل گسيل خود به خود، گسيل القايي و جذب ميباشد. گسيل خود به خود فرض كنيم توانسته باشيم اتمهاي زيادي را به تراز بالاتر اتم و يا مولكول با تحريك خارجي (كه به آن دمش گفته ميشود) فرستاده باشيم. تعداد اين اتمها يامولكولها در واحد حجم در تراز بالاتر را با N2 نمايش ميدهيم. اين اتم يا مولكول به صورت خود به خود به تراز پايينتر فروميافتد و اگر اين فروافت توام با گسيل موج الكترومغناطيسي باشد به آن فروافت تابشي يا گسيل خودبه خود ميگويند. اتم و يا مولكول هرگاه به طريق ديگري مثلاً در برخورد با گاز در محيط به تراز پايينتر فروافتد و همراه با تابش نباشد به آن فروافت غيرتابشي ميگويند. گسيل القايي علاوه بر فروافت به طريق گسيل خود به خود، اتم و يا مولكول در تراز بالاتر ميتواند در اثر برهمكنش با يك ميدان تابش خارجي به تراز پايينتر فروافتد در اين صورت دو فوتون به وجود ميآيد، فوتون القاء شونده و فوتون القاء كننده. هر دو فوتون در يك جهت گسيل ميشوند و همفاز و با يك قطبش هستند (فاز و قطبش فوتون القاء شونده در همان فاز و قطبش فوتون القاء كننده است). اين اساس تقويت نوري را فراهم ميسازد و اساس ليزر مبتني بر همين اصول تقويت نور ميباشد. جذب هنگامي كه در يك سيستم اتمي كه اتمها در تراز پايينتر (تراز پايه) هستند موج الكترومغناطيسي اعمال گردد به نحوي كه فركانس موج فرودي درست در همان فركانس گذار اتمي باشد، در اين صورت به سادگي موج الكترومغناطيسي فرودي بر اتم يا مولكول، جذب اتم و يا مولكول شده و آن را به تراز بالاتر ارتقاء ميدهد. به اين فرآيند جذب گفته ميشود. 4-1) جمعيت معكوس در يك اتم فرض كنيد، تراز انرژي و جمعيت تراز پايين (N1 و E1) و تراز انرژي و جمعيت تراز بالاتر (N2 و E2) باشد. در حالت عادي توزيع بولتزمن براي اتم يا مولكول برقرار است، لذا همواره چون E1 > E2 است، خواهيم داشت N2 > N1 ، بنابراين اختلاف N2 - ΔN = N1 همواره مثبت است و تابش فرودي جذب اتم يا مولكول ميشود. اگر شرايطي غيرعادي حاصل آيد به نحوي كه N1 > N2 گردد، با جذب منفي و يا بهره سر و كار داريم. به اين عمل كه توسط دمش حاصل ميشود و جمعيت تراز بالاتر بيشتر از تراز پايينتر به وجود ميآيد، ايجاد جمعيت معكوس ميگويند و هرگز در شرايط ترازمندي گرمايي حاصل نميشود. 4-2) چگونگي ايجاد جمعيت معكوس روشهاي مختلفي جهت ايجاد جمعيت معكوس وجود دارد كه بسته به محيط فعال از اين روشها جهت ايجاد جمعيت معكوس استفاده ميكنند به عملي كه انجام ميشود تا جمعيت معكوس حاصل شود دمش (پمپاژ) گفته ميشود. روشهاي پمپاژ به قرار زير است. دمش الكتريكي، دمش نوري، دمش شيميايي، دمش گرمايي. 5) انواع ليزرها 5-1) ليزرهاي حالت جامد سه موضوع اساسي براي ايجاد بهره در ليزرهاي حالت جامد عبارتند از : محيط ميزبان ، يونهاي فعال در داخل محيط ميزبان ، منابع نوري براي دمش مواد تشكيل دهنده محيط ميزبان محيط ميزبان به دو دسته بلوري و شيشهاي تقسيم ميشوند. محيط ميزبان ميبايد از نظر اپتيكي، مكانيكي و خواص گرمايي شرايط عمل كرد ليزري را متحمل شوند. محيطهاي ميزبان بلوري كه پس از اختراع اولين ليزر ياقوت مورد بررسي و مطالعه و كاربرد قرار گرفتهاند عبارتند از: سافاير، Al2O3 گارانتها، ايتريوم، آلومينيوم گارنت Y3Al5O12 كه با YAG نشان ميدهند. گادولنيوم، گاليوم گارنت Gd3Ga5O12 كه با GGG نشان ميدهند. گادولنيوم اسكانديوم آلومينيوم گارنت Gd3Sc2Al3O12 كه با GSAG نشان ميدهند. آلومينيت، ايتريوم اورتوآلومينيت (Y AlO3)، كه با YAlO يا YAP نشان ميدهند. فسفاتها و سيليكاتها، كلسيم فلوروفسفات يا Ga5+ (PO4 +)3 F نام معدني فلوراپاتيت (FAP) سيليكات اكسي پاتيت يا Ga La SOAP تنگستيتها، موليبديتها، واناديتها و بريليتها فلورايدها، سراميكها، شيشهها، يونهاي فعال : «يونهاي خاكي نادر» نئوديميوم Nd+3 خط Nd:YAG در λ = 1.06 μm اربيوم Er+3 خط Er:YAG در λ ~ 2.9 μ m هولوميوم Ho+3 خط Ho:YAG در λ ~ 2 μ m تاليوم Tm+3 خط Tm:YAM در λ ~ 2 μ m «يونهاي آكتانايد» ياقوت Cr+3 : Al2O3 الكساندريت Cr+3 : BeAl2O4 تايتانيوم سافير Ti+3 : Al2O3 5-1-1 ليزرهاي حالت جامد كوكپذير (قابل تنظيم طول موج) گسيل ليزري در ليزرهاي حالت جامد كوكپذير وقتي جفتشدگي گسيل القائي و گسيل كوانتايي ارتعاشي (فونون) در بلور حاصل ميشود اتفاق ميافتد. آنها عبارتند از : الكساندريت : BeAl2O4 در گسترة 700-800 nm Cr : GSGG) Cr:Gd Sc Ga-Garnet در (100-900 nm) Cr:KZn F3 (در 185-865 nm) 5-1-2 سيستمهاي دمش نوري در ليزرهاي حالت جامد در گذشته لامپهاي هالوژن-تنگستن براي دمش موج پيوسته Nd:YAG به كار ميرفته است. لامپهاي درخش (لامپ فلاش) براي ليزرهاي پالسي به كار ميرود كه از يك لوله كوارتز با دو الكترود انتهايي (گاز داخلي Xe) تشكيل شده است. امروزه از ليزرهاي نيمرسانا براي دمش ليزرهاي حالت جامد مخصوصاً Nd:YAG استفاده ميشود. از نظر طيفي بهترين بازدهي انتقال انرژي نوري از تشعشع منبع دمش به محيط جامد وقتي است كه ناحيه طيفي بيشينه تشعشع لامپ تحريك با نواحي جذب شديد در محيط فعال جامد منطبق باشد. 5-2 ليزرهاي رزينهاي (مايع رنگين) ليزرهاي رزينهاي به آن دسته از موادآلي گفته ميشود كه در حلالهاي مناسب حل شده جهت محيط فعال مورد استفاده قرار ميگيرند. دمش اين رنگها از طريق نوري است كه با استفاده از لامپ فلاش و يا يك ليزر مناسب ميباشد. اين مواد قادراند بسته به نوع رنگ به كاررفته از ناحيه فرابنفش تا نزديك مادون قرمز نوسان قابل تنظيم طولموجي داشته باشند. لذا از زمره ليزرهاي كوكپذير هستند و داراي كاربردهاي وسيع در طيفنگاري ميباشند. براي دمش اين ليزرها، اگر به صورت پالسي مد نظر باشد از ليزرهاي نيتروژن، اگزايمر، بخار مس استفاده ميشود. هارمونيكهاي مراتب بالاي ليزرNd:YAG در طولموجهاي 532، 353 و 266 نانومتر براي دمش رنگهاي آلي نيز مناسب و مقرون به صرفه اقتصادي است. براي نوسان موج پيوسته از ليزر آرگون يوني ميتوان استفاده نمود. 5-3 ليزرهاي گازي نظر به اين كه گازها به عنوان محيط فعال نسبت به محيط هاي فعال حالت جامد از چگالي پايينتري برخوردار هستند. بنابراين بايد انتظار داشت كه ليزرهاي گازي نسبتا بزرگ و حجيم باشند. گازها در ليزرهاي گازي توسط برخورد الكتروني و يا باريكه الكتروني تحريك ميشوند و لذا دمش آنها از نوع دمش الكتريكي است. تحريك برخورد الكتروني تحريك مناسب در گازها در فرآيندهاي برخورد الكتروني رخ ميدهد. تحريك تراز بالايي ليزر يا به صورت برخورد مستقيم الكترون مثلا در ليزر آرگون خنثي است. طبق سازوكار Ar + e -> Ar* + e كه *Ar نشان دهنده تراز تحريكي اتم آرگون است، يا انتقال انرژي توسط گازي از نوع ديگر (مثل ليزر He-Ne) صورت ميگيرد كه He نقش دهندة انرژي به اتم نئون را داراست و عمل ليزر روي گذارهاي اتم Ne تحقق مييابد. He* + Ne -> Ne* + He *He و *Ne نشان دهنده اتم He و Ne در حالت تحريكي است. 5-3-1 ليزر آرگون يوني (Ar II) ليزر آرگون يوني يكي از ليزرهاي مهم گازي است كه تحريك توسط برخورد الكتروني در اتم Ar صورت ميگيرد. از ساير ليزرها يوني گازهاي نادر ميتوان از ليزرهاي يوني كريپتون، زينون و نئون نام برد. برخي از خطوط مهم و توانهاي نوعي خطوط نوساني در زير آورده شده اند. ليزرهاي يوني پالسي Ar (II) (nm 488 ، nm 496 توان حدود 10 وات ؛ nm 496 ، nm 502 و nm 514) Ne (III) (nm 473 ، توان 400 وات) Xe (IV) (nm 364 ، توان 3600وات ، nm 430 ، توان 1000 وات) ليزرهاي يوني موج پيوسته Ar (II) (nm 0/488 ، nm 5/514 توان حدود W 1) Kr (II) (nm 1/647 ، توان 4/0 وات ، nm 4/676 ، nm 5/752 ، nm 7/350 ، توان 5وات) 5-3-2 ليزر He-Ne يكي از متداولترين ليزرهاي گازي است. محيط فعال اختلاطي از گاز هليوم و نئون است كه نسبت آنها تقريبا 5:1 تا 20:1 ميباشد. اين اختلاط گاز در لوله شيشهاي به قطر چند ميليمتر و به طول 0/1 تا 1 متر در فشار حدودا mmHg 10 و با تحريك توسط ولتاژ بالا چند كيلو ولت قادر است عمل ليزر روي ترازهاي نئون را حاصل كند. (3/39μm ، 1/15 mm ، 632/8 μm و 5/543nm ) 5-3-3 ليزر بخار مس ليزر بخار مس يكي از ليزرهاي مهم و پرقدرت به حساب ميآيد. براي آن كه جمعيت كافي از اتمهاي مس حاصل شود نياز به آن است كه دماي محيط به 1400ْC تا 1500ْC برسد . اين امر در تيوبهاي خاص از آلومينا و با رگبار بسيار بالا (kHz 5~ ) براي گرم شدن تيوب ليزر و بخار شدن فلز مس توسط سوئيچهاي تايروترون حاصل ميشود. قطر لوله ها بين 10 تا 80 ميليمتر است. همچنين براي دريافت قدرت مناسب از ليزر نياز به استفاده از گاز نئون در فشار 50-25 ميليمتر جيوه ميباشد. عمل ليزر در دو طول موج nm 578 و nm 510 تحقق مييابد، هر دو گذار به تراز نيمهپايدار منجر ميشود و عمل ليزر تنها در مدتي كوتاه قبل از نابودشدن جمعيت معكوس حاصل ميشود. توان متوسط در رگبار kHz 5~ ، W 40-10 است، براي توانهاي بالاتر نياز به آن است كه سيستم به صورت نوسانگر-تقويتكننده عمل كند. بازدهي كلي سيستم نسبتا بالا (تا 2%) ميرسد، بنابراين اگر توانهاي كمي مورد نياز باشد سيستم ليزر ميتواند توسط هوا خنك شود. در غير اين صورت در توانهاي بالا، به سرد كردن ليزر توسط جريان آب سرد نياز ميباشد. 5-3-4 ليزر گازكربنيك (ليزر CO2) ليزر گازكربنيك تاكنون مهمترين ليزر در ردة خود به شمار ميرود و از نقطهنظر كاربردهاي تكنولوژيكي اين ليزر از مهمترين ليزرها محسوب ميشود. با در نظر گرفتن بازدهي (30%~) و خروجي پرتوان، توانهاي موج پيوسته اين ليزر به دهها كيلووات ميرسد، بنابراين كاربردهايي نظير جوشكاري، برش فلزات و اجراي نقوش فلزي و كاربردهاي نظامي اين ليزر ميسر شده است. گذار ليزري در اين ليزر با ليزرهاي يوني يا اتمي متفاوت است، چه ترازهاي انرژي مرتبط با حالتهاي كوانتومي مدهاي ارتعاشي و چرخشي مولكول CO2 ميباشد. در مورد مدهاي ارتعاشي، سه نوع مد ارتعاشي غيرمتقارن، متقارن و خمشي در گذارهاي ليزر درگير ميباشند. عمل ليزري در نواحي بين دو طول موج 9/4و 10/6 ميكرومتر است كه در ناحيه فروسرخ طيف واقع ميشود. اين ليزر با ساختارهاي متفاوت تكنيكي ساخته ميشود كه عبارتند از : ليزر پالسي فشار اتمسفري (TEA)، محفظه بسته، جريان گازي و ديناميك گازي. 5-3-5 ليزر نيتروژن (N2) گذارهاي ليزري در ليزر نيتروژن بين ترازهاي انرژي الكتروني مولكول N2 صورت ميگيرد كه منجر به خروجي در ناحيه فرابنفش (337/1nm) ميشود. اين ليزر در نوع پالسي فعال است و پهناي زماني آن كوتاه و به حدود چند نانو ثانيه ميرسد. دمش الكتريكي اين ليزر ميبايد بسيار سريع و در زمانهاي حدود مقياس پهناي پالس تحقق يابد. اين ليزرها در رده ليزرهاي خودپايانيابنده قرار ميگيرند. 5-3-6 ليزرهاي اگزايمر واژة «اگزايمر» از بهم بستن واژة excited dimer يا دوتايي تحريك شده ساخته شده است و مفهوم آن است كه انرژي الكتروني مولكول دو اتمي در حالت تحريك شده به صورت پايدارو در حالت پايه به صورت دافعه است. هالايدهاي گاز نادر نظير ArF ، KrF و XeCl نمونه هايي از اين نوع ليزر هستند. تخليه الكتريكي و باريكه هاي الكتروني را ميتوان براي تحريك اختلاطهاي گازي از نوع گازهاي نادر و مولكولهايي نظير F2 يا HCl براي حصول عمل ليزر در ليزرهاي اگزيمر به كار برد. عمل دمش اين ليزرها به گونهاي شبيه به ليزرهاي N2 ميباشد ليكن براي تحريك نياز به آن است كه قبل از تخليه الكتريكي اصلي توسط فوتونهايUV و يا پرتو x محيط توسط يك پيشيونش براي تخليه يكنواخت الكتريكي آماده شود. بعضي از ليزرهاي اگزايمر نظير XeF و KrF كاملا كارآمد بوده و قادرند توانهاي خروجي تا J1 و با توان متوسط W 200 را حاصل سازند. 5-4 ليزرهاي شيميايي تركيبات شيميايي داراي اين توانايي هستند كه مقادير زيادي از انرژي كه ممكن است بخشي را در واكنشهاي شيميايي گرمازا از دست بدهند، در خود ذخيره نمايند. به اين ترتيب آنها نمونه هاي جالب توجهي جهت تبديل انرژي شيميايي به تابش نوري همدوس به شمار ميآيند. ليزرهاي شيميايي كه امروزه با آن سر و كار داريم مرتبط با گذارهاي حالتهاي ارتعاشي مولكولهايي نظير HF ، CO و امثالهم ميباشند. حد پايين گذار ليزري آنها در طول موج μm2~ ميباشد. مثال خاصي از اين ليزرها، انواع ليزرهاي HF و DF ميباشند كه قدرتهاي بسيار بالايي از آنها به دست آمده است. واكنشهاي مرتبط به قرار زير هستند : F + H2 -> HF * + H F + D2 -> DF * + D با وجودي كه واكنشهاي بالا نمونه هاي تحريكي را كه با علامت ستاره نشان داديم حاصل ميكنند، ليكن تجزيه هيدرژن و فلئور ميبايد از مولكولهاي اوليه H2 و F2 حاصل شود. واكنشهاي مرتبط در اين نوع ليزرها به صورت زنجيرهاي است، به اين معنا كه وقتي واكنش رخ داد مراكز فعال ليزري را ميبايد خودشان حاصل كنند و اين متضمن تزريق پيوسته مولكول H2 و F2 به سيستم است مثلادر ادامه واكنش بالا براي H رها شده، داريم : H + F2 -> HF * + F و براي F رها شده، واكنش خواهد شد F + H2 -> HF * + H 5-5 ليزرهاي نيمرسانا يكي از پراستفاده ترين ليزرها، ليزرهاي نيمرسانا ميباشد كه در حجم زياد ساخته ميشوند و داراي كاربردهاي بسيار زيادي هستند. امروزه آنها را حتي به عنوان علامت دهنده نور موازي در دست مردم عادي ميبينيم و يا در هنگام خريد از فروشگاه هاي بزرگ قيمت اجناس را فروشنده توسط دستگاهي كه به ليزر نيمرسانا مجهز است تعيين كرده در كار مشتري سرعت قابل ملاحظهاي ميبخشد. ليزرهاي نيمرسانا با استفاده از پرش الكترون بين نيمرساناهايي كه شامل نوعهاي مختلف و ترازهاي ناخالصي كنترل شده ميباشد كار ميكنند. مهمترين مواد نيمرسانا شامل مواد دوتاييها نظير نيمرساناي V-III مثل GaAs ، InSb با مواد سهتاييها نظير AlxGa1-xAs (كه x فاكتور كوچكتر از واحد است) يا مواد چهارتاييها مثل InxGa1-xAlyP1-y ميباشند. مهمترين پارامتر كه از يك سيستم نيمرسانا به سيستم ديگر تغيير ميكند، گاف انرژي است. اين گاف فاصلة انرژي Eg بين بالاترين نوار پرشده از الكترون و يا پايين نوار انرژي خالي از الكترون است. طول موج منتسب به اين گاف انرژي از μ=Ch/Eg به دست ميآيد. ليزرهاي نيمرساناي امروزي چنان ساخته ميشوند كه جريان الكتريكي را به ناحيهاي خاص در قطعه محدود سازند. اين هندسه ساخت به طرق : هدايت شده بهره، هدايت شده ضريب شكست و امثالهم ميباشد. ساخت ردّه جديدي از ليزرهاي نيمرسانا به گونهاي است كه باريكه ليزر در جهت عمود بر ويفر گسيل ميشود كه به آن «ليزر گسيل سطحي» ميگويند. نوع ديگركه نوع «ليزر گسيل سطحي جفت شده توري» ناميده ميشود. به گونهاي است كه توان خروجي بالا و واگرايي پايين را به دست ميدهد. براي قدرتهاي بالاتر رديفهاي دايودي اختراع شده كه از تعداد ليزرهاي زيادي نزديك به يكديگر شكل گرفته است. از ليزرهاي جديد ديگر نيمرسانا، ليزرهاي چاه كوانتومي هستند كه محيط فعال آن با لايه بسيار نازك (مثلا nm 20) از دو طرف توسط GaAlAs محدود شده است. اگر ليزر تنها يك چنين لايه اي داشته باشد به آن تك چاه كوانتومي گفته ميشود (SQW) و اگر از چند لايه با تناوبي از GaAs و GaAlAs شكل گرفته باشد به آن ليزر چاه كوانتومي چندتايي (MQW) ميگويند. 5-6 ليزرهاي الكترون آزاد طرز عمل ليزرهاي الكترون آزاد كاملا با ساير ليزرهايي كه از آنها نام برده شده است متفاوتست. چشمه اصلي انرژي در اين نوع ليزرها باريكه نسبيتي الكترون است. تحت بعضي شرايط اين الكترونها قادرند مقداري از انرژي خود را به صورت باريكهاي از فوتون در همان مسير الكترونهاي سريع رها سازند. به اين منظور باريكه الكترون سرعت يافته را از مغناطيسهاي تناوب يافته كه به آن ويگلر (جنبانده) گفته ميشود عبور ميدهند. با عبور الكترونها از ويگلر آنها شروع به نوسانهاي عرضي ميكنند. نتيجه امر در اين نوسانها تشعشع موج الكترومغناطيسي است كه طول موج آن در جهت تشعشع از μ=μw/2γ2 به دست ميآيد. μwتناوب ويگلر و γ نسبت انرژي الكترون به انرژي الكترون در حالت سكون است. بنابراين با تغيير μwو يا γ ميتوان گسترة وسيعي از فركانسهاي ليزر را حاصل كرد، يعني اين ليزرها كوكپذير هستند. ضمنا سيستمهاي ليزرهاي الكترون آزاد به علت استفاده از شتابدهنده، دستگاههاي عظيمي به شمار ميآيند يعني در واقع براي راهاندازي آن نياز به تجهيزات شتابدهنده الكترون ميباشد. بنابراين آنها دستگاههايي نيستند كه در مقطع فعلي از زمان به صورت كوچك و مستقل بتوان در آزمايشگاههاي متداول تحقيقاتي از آنها استفاده كرد. ««جوشكاري با قوس پلاسما»» درجوشكاري با قوس پلاسما , قوسي توليد مي شود كه بسيار بلندتر , داغتر و قابل كنترل تر ازقوس ايجاد شده در جوشكاري تيگ است. هرگاه شدت جريان كم باشد ـ كمتر از 100آمپر ـ مي توان جوشكاري موسوم به جوشكاري با قوس سوزني انجام داد. از اين قوس بلند و سوزن مانند براي اتصال قطعات بسيار نازك فلز , به ضخامت 02/0 تا mm3استفاده ميكنند. درجوشكاري با قوس پلاسما از شدت جريانهاي بيشتر هم مي توان استفاده كرد. اگرچه با افزايش شدت جريان قوس پهنتر مي شود ,مي توان با استفاده از شدت جريان تا 400آمپر ورق هاي تا ضخامت mm25 رابا كيفيت مطلوب جوشكاري كرد. درجوشكاري با قوس پلاسما,نفوذ به دو روش انجام مي شود: روش ذوبي و روش سوراخ كليدي. در روش ذوبي از قوس پلاسما براي جوشكاري متعارف دستي و ماشيني , به روش ذوبي , استفاده مي شود. مزيت عمده آن بر جوشكاري تيگ , كنترل بهتر متصدي روي فاصله مشعل تا قطعه كار و حذف احتمال آلودگي الكترود تنگستني است. زيرا در اين روش الكترود تنگستني در داخل مشعل محافظت مي شود. با استفاده از اين روش مي توان جوشهاي لب به لب باريك و مرغوب , روي ورقهايي با ضخامت 3مليمتر ايجاد كرد. درروش سوراخ كليدي قوس باريك و بلند ايجاد مي شود كه بطور كامل در قطعه نفوذ مي كند و سوراخ كليدي در وسط حوضچه جوش به وجود مي آورد. اگر درز جوش لب به لب و كاملاً جفت سازي شده باشد, به فلز پر كننده نياز نيست. با پيشروي مشعل, حوضچه مذاب در جلو قوس تشكيل مي شود, در جلو قوس تشكيل ميشود , دور قوس مي پيچد و بالا مي آيد تا مهره جوش كوچكي در پشت آن تشكيل دهد. در هر بار عبور , خط جوش كاملي در هر دو سطح زير و روي قطعه ايجاد مي شود. نفوذ كامل در قطعه و حركت فلز مذاب سبب جدا شدن ناخالصيها وگازها از خط جوش , پيش از انجماد آن مي شود. در نتيجه مي توان خط جوشي با بالاترين كيفيت ممكن ايجاد كرد. جوشكاري سوراخ كليدي را مي توان روي فلزهايي تا ضخامت 6ميليمترانجام داد. ««وسايل مورد نياز در جوش پلاسما:»» 1. مشعل 2. يك واحد كنترل كننده 3. ژنراتور با فركانس زياد 4.يك دستگاه واتر پمپ 5.منبع جريان 6.ركتي فاير كه ظرفيت آن حدود 500آمپر و با جريان DCSP براي جوشكاري اكثر فلزات و فولادهاي ضد زنگ بكار مي رود انتخاب نوع گاز به نوع روش مورد استفاده ـ ذوبي يا سوراخ كليدي ـ و نوع فلز جوشكاري بستگي دارد. مثلا ً براي جوشكاري فولاد ـ كربني, كم آلياژ يا زنگ نزن ـ وآلومنيم به روش سوراخ كليدي يا ذوبي از گاز آرگون استفاده ميكنند. در هنگام استفاده از روش ذوبي, اگر ضخامت فلز از 45ميليمتر بيشتر باشد مخلوط 75درصدهليم و 25درصد آرگون را به كار مي برند. براي جوشكاري فلزات واكنش پذيري مانند تيتانيم, اگر ضخامت فلز از 6ميليمتر كمتر است از گاز آرگون استفاده كنيد. در ساير كاربردها مخلوط هليم و آرگون را به كار ببريد؛ در روش سوراخ كليدي 50 تا 75 درصد هليم و در روش ذوبي 75 درصد هليم مصرف كنيد. ««مزيت جوشكاري با قوس پلاسما:»» 1.تمركز زياد انرژي 2. ثبات زياد قوس 3.سرعت فوق العاده 4.انتالپي زياد ««برشكاري با قوس پلاسما»» در برشكاري با قوس پلاسما از قوسي پرسرعت و بسيار محدوداستفاده مي شود كه مشابه روش جوشكاري سوراخ كليدي , در فلز نفوذ مي كند . براي ذوب كردن فلز از ولتاژي تا 50000 ولتاستفاده مي شود. براي بيرون راندن فلز مذاب از راه برش, از هواي فشرده حاصل از يك كمپرسور يا مخلوط گاز محافظ بي اثر استفاده مي كنند. چون در اين فرايند قوس بسيار باريك, ستون مانند و مستقيم است, پهناي راه برش بسيار كم خواهدبود. به دليل تميز بودن عمليات برشكاري, به تميز كاري سطوح بريده شده نيازي نيست. با استفاده از دستگاه برشكاري قوس پلاسما مي توان فلزاتي تا ضخامت 150ميليمتر را, بسته به نوع فلز و شدت جريان قوس, برشكاري كرد. دربرشكاري با قوس پلاسما مي توان از گاز نيتروژن, به منزله گاز محافظ, استفاده كرد. استفاده از گاز محافظ فقط براي ايجاد برشهاي بسيار تميز و فارغ از اكسايش به كار مي رود؛ در ساير موارد مي توان از هواي فشرده استفاده كرد زيرا ارزانتر است. هواي فشرده و پر سرعت, درهنگام بيرون آمدن از شيپوره سر و صداي زيادي ايجاد مي كند و به همين سبب مي توان از مصرف آن چشمپوشي كرد. صداي خروج هواي فشرده, شبيه صداي تفنگ بادي است كه از فاصله كم شنيده شود. مشعل برشكاري با پلاسما براي كار در كارگاههاي ساخت اتاق اتومبيل عالي است زيرا بدون توجه به رنگ, آستر, بطانه كاري بدنه و كثيف بودن, مي توان برشكاري كند. در اين روش به تميز كاري قبلي نيازي نيست. چون در اين روش براي برش فلز به فرايند اكسايش تكيه نمي شود, براي برشكاري فولاد پراستحكام و كم آلياژ كه در ساخت بدنه اتومبيلهاي جديد به كار مي رود از اين روش در برشكاري فولاد زنگ نزن , و فلزات غير آهني از قبيل آلومينيم, مس و برنج نيز استفاده مي شود. مزيت بزرگ برشكاري با قوس پلاسما سرعت برش در اين روش تا 20برابر روش برشكاري با اكسي استيلن است. در حال حاضر واحدهاي سيار برشكاري با قوس پلاسما , داراي منبع تغذيه, منبع گاز و مشعل ساخته شده اند كه مي توان آنها را به پريز برق تك فازV220 وصل كرد و به كار انداخت. «« جوشكاري ليزري »» دستگاه اشعه ليزري داراي طول موجهاي يكسان ,موج نوسان ندارد و بصورت آرام مي باشد و روي يك سطح خيلي كوچك متمركز مي گردد. ليزرهاي جوشكاري اغلب به عنوان محيط موثر از يك مونو كريستال استفاده مي كنند . انرژي نوراني تحريك كننده بوسيله يك لامپ فلاش محتوي گاز اگزنول كه مونو كريستال را احاطه كرده است تشكيل مي گردد و در داخل دستگاه دو آينه نيمه انعكاسي بطور موازي قرار دارند و به دسته هاي اشعه فرصت مي دهند كه خارج شوند. گاهي اوقات بجاي آينه يك منشور قرار داده مي شود و اغلب اوقات منشور دنباله همان مونوكريستال تشكيل مي شود.در اثر لامپ فلاش در محفظه يك ضربان نوري بوجود مي آيد كه زمان آن برحسب انرژي مصرفي مي باشد. «« نكات مورد نظر در جوشكاري ليزري »» 1.شدت حرارت بالا از انواج نوراني ليزر بدست مي آيد. 2.هنگام تبديل اشعه ليزر به صورت نور مي تواند از دو محيطي مانند هوا خلاء , گازهاي خنثي. 3.نياز به تماس ميكانيكي با قطعه كار مانند روشهاي ديگرندارد و از طرفي قطعه مورد نظر براي جوشكاري نياز به قابليت هدايت الكتريكي ندارد. 4.هنگام متمركز شدن اشعه ليزري كه يك سيستم ساده است مي توان آنرا به سهولت خم ـ مستقيم و بصورت انعكاسي در آورد. 5.جوشكاري ليزري بوسيله انرژي ماكزيمم و مينيموم تعشعشعي آن و مدت ضربان و تعداد متوسط اين ضربه ها و نيز قدرت بزرگنمايي مشخص مي شود. وقتي يك اشعه LAZARروي يك سطح فلزي برخورد مي كند درجه حرارت آن سطح را تقريبا ً بطور آني اقزايش مي دهد و حرارت سريعا ً به داخل فلز منتقل ميشود جوشكاري ليزر بر اساس شدت تابش دسته هاي نوراني مي باشد كه از كريستال خارج مي شوند و با برخورد آن به قطعه كار تمركز اين پرتوها دو قطعه به همديگر پيوند مي خورند. مقدار حجم فلز بستگي به شدت و انرژي دارد كه بوسيله ستون ليزر منتقل مي گردد. سرعت عمل جوشكاري و ضخامت فلز جوش دادني بستگي به سرعت حرارت دارد كه با فلز تماس پيدا ميكند. مقدار انرژي كه براي عمل جوشكاري لازم است مستقيما ً به حجم فلز بستگي دارد كه بايستي به نقطه ذوب برسد از طريق جوش ليزري مي توان اجسام مختلفي را بهم جوش داد مانند اجسام غير هم جنس فلزات نيكل , مس تانتالم ـ فولاد ضد زنگ ـ آلومنيم ـ جوشكاري ( جوش زير پودري ) جوش زير پودری يک فرايند جوش قوس الکتريکی است که در آن گرمای لازم برای جوشکاری توسط يک يا چند قوس بين يک فلز پوشش نشده، يک يا چند الکترود مصرفی و يک قطعه کار تامين می شود. قوس توسط لايه ای از فــلاکس پودری قابل ذوب شدن که فلز جوش مذاب و فلز پايه نزديک اتصال را پوشانده، و فلز جوش مذاب را از آلودگی های اتمسفر حفاظت می کند پوشيده می شود. اصول عمليات:درجوش زير پودری جريان الکتريکی از قوس و حوضچه مذاب جوش که ترکيبی از فلاکس مذاب و فلزجوش مذاب است می گذرد. فلاکس مذاب معمولا", هادی خوب جريان الکتريسته است، در حالی که فلاکس سرد, هادی نيست. پودر جوش می تواند اکسيدزداها و ناخالصی زداهايی که با فلز جوش واکنش شيميايی می دهند را نيز تامين کند علاوه براينکه يک لايه محافظ ايجاد می کند. فلاکس های جوش زير پودری فولادهای آلياژی همچنين می توانند حاوی عناصر آلياژی برای بهبود ترکيب شيميايی فلز جوش باشند. . جريان الکتريکی از يک ژنراتور (ترانسفورماتور يا رکتی فاير) تامين شده، از اتصالات عبور می کند تا قوسی را بين الکترود و فلز پايه بر قرار کند را ذوب می کند که حوضچه مذاب را برای پرکردن اتصال تشکيل دهند. . . درکليه انواع تجهيزات, غلطک های هدايـت با نيروی مکانيکی بطور پيوسته سيم الکترود مصرفی فلزی را از ميان لوله تماس (نازل) و توده فلاکس به اتصالی که بايد جوش شود می راند. سيم الکترود عموما" يک فولاد کم کربن با ترکيب شيميايی دقيق که در يک قرقره يا بشکه پيچيده شده می باشد. سيم الکترود در منطقه جوش ذوب شده و در طول اتصال رسوب می کند. فلاکس دانه ای در جلوی قوس ريخته شده و پس از انجماد فلز جوش، فلاکس ذوب نشده تــوسط سيستم مکش جمع کننده برای استفاده مجدد جمع آوری می شود. در جوش خودکار بازيابی فلاکس مجموعه ای از تجهيزات و يک لوله بازيابی فلاکس که درست پس از لوله تماس قرار گرفته است مي باشد. ..جوش زير پودری به هر دو روش نيمه خودکار و خودکار قابل انجام بوده و روش خودکار بخاطر مزايا بيشتر، استفاده گسترده تر دارد. در روش نيمه خودکار جوشکار بصورت دستی يک تفنگ جوشکاری (به انضمام مخزن فلاکس) که فلاکس و الکترود را به محل اتصال تغذيه مي کند را هدايـت کرده و خودش سرعت حرکت را کنترل مي کند. در روش جوش کاملا" خودکار دستگاه بصورت خودکار الکترود و فلاکس را در طول مسير جوش تغذيه و هدايـت کرده و نرخ رسوب را کنترل می کند.در کاربردهای خاصی جوش خودکار زير پودری دو يا چند الکترود بصورت متوالی در يک اتصال تغذيه می شوند. الکترودها ممکن است کنار يکديگر بوده و به يک حوضچه تغذيه شوند يا اينکه به اندازه کافی فاصله داشته تا پس از انجماد يکی حوضچه ديگری تشکيل شود و مستقلا" منجمد شوند. روش جديدتر جوش قوس های پشت سرهم است که جوش چند پاس را دريک شيار اتصال برای افزايش سرعت حرکت و نرخ رسوب جوشکاری تامين می کندمزايا و محدوديت ها ::روش های خودکار و نيمه خودکار جوش زير پودری در مقايسه با ساير روش های جوشکاری مزايا و معايب زير را دارند: اتصالات را مـــی توان با شيار کم عمق آمـاده نموده که باعث مصرف کمترفلز پرکننده می شود. (در برخی کاربردها نيازی به شيار برای اتصالات بين ورق های با ضخامت کمتر از "4/1 نيست).پوشش برای حفاظت اپراتور از قوس نياز نيست, اگرچه حفاظت چشمان اپراتور بخاطر احتمال پرتاب جرقه جوش توصيه می شود.جوش را می توان با سرعت حرکت و نرخ رسوب بالا و برروی سطح صاف يا استوانه ای يا لوله و از نظر تئوری با هر اندازه و ضخامتی انجام داد. اين روش برای سخت کردن سطحی نيز مناسب است.فـــلاکس به عنوان اکسيدزدا و آخال زدا برای خارج کردن ترکيبات ناخواسته از حوضچه جوش عمل می کند تا جوش سالم و باخواص مکانيکی مناسب ايجاد کند.سيم هـــای الکترود ارزان برای جوش فولادهای غيرآلياژی و کم کربن استفاده می شوند. (معمولا" سيم های فولادی کم کربن بدون پوشش يا با پوشش نازک مسی برای هدايت بهتر و جلوگيری از خوردگی می باشند). جوش زير پودری را می توان در زير وزش بادهای نسبتا" شديد جوشکاری نمود. ذرات فلاکس حفاظت بهتری انجام می دهند تا پوشش الکترود در روش جوشکاری الکترود دستی. محدوديتهای جوش زير پودری که برخی در روش های ديگر جوشکاری نيز وجود دارند به شرح زير است: پودرجوش: تجهيزات حمل فلاکس و سازه نگهدارنده مخزن پودر، اتصالات ديگر و همچنين صفحه نوار يا حلقه پشتبند نيز مورد نياز می باشد.پودر جوش ممکن است به آلودگی هايی آغشته شود که باعث تخلخل جوش شوند.برای دستيابی به يک جوش خوب فلز پايه بايد، يکنواخت بدون پوسته اکسيدی, زنگ, غبار و روغن و ساير آلودگی ها باشد.جداشدن سرباره از جوش در برخی موارد به سختی صورت می گيرد. در جوش های چند پاس پس از هر عبور بايد سرباره جوش برداشته شود تا از باقی ماندنش درون فلز جوش جلوگيری شود. اين روش معمولا" برای جوش فلزات با ضخامت کمتر از 3/16", بخاطر BurnThrough مناسب نمی باشد.مگر در کاربردهای خاص شديدا " به مسطح بودن وضعيت جوشکاری محدود است، زيرا مسطح بودن و افقی بودن وضعيت برای جلوگيری از ريختن فلاکس لازم است. فلزات مناسب جوش زير پودری:جوش زير پودری برای همه فلزات و آلياژها مناسب نيست. برای سهولت فلزات و آلياژها را می توان با توجه به مناسب بودن آنها برای جوش زير پودری به سه دسته تقسيم کرد: فلزات بسيارمناسب، فلزات اندکی مناسب و فلزات غيرمناسب فلزات بسيارمناسب: جوش زير پودری بيشترين استفاده را در جوش فولادهای غيرآلياژی (فولاد ساده ) کم کربن حاوی کمتر از %30/0 کربن, کمتر از% 5 0/0 فسفر و کمتر از % 5 0/0 گوگرد دارد. اغلب مثال های اين مقاله به اين فولادهامربوط است, که محدوده تنش تسليم آنها حدود 000/45 تا Psi 000/85 است و معمولا با فلاکس و الکترود AWS 15.17 – 69 (مشخصات فنی فلاکس ها و الکترودهای فولادهای آرام ساده برای جوش قوس زير پودری) جوش می شوند. فولادهای کربن متوسط و کم آلياژ ساختمانی در رده فولادهای مناسب جوش زير پودری هستند اگرچه اغلب به پيشگرم، پس گرم و استفاده از فلاکس و سيم الکترودهای ويژه نياز دارند. فولاد ضد زنگ, فولاد کربنی آلياژی قابل سخت شدن, و فولاد ساختمانی پراستحکام نيز با روش جوش زير پودری جوشکاری می شوند. روش جوشکاری اين فولادها مستقلا" در مقالات ديگر با عنوان جوشکاری فولادهای کربنی قابل سخت شدن, فولادهای آلياژی و فولادهای ضد زنگ توضيح داده شده است. جوش زير پودری همچنين برای ايجاد پوشش های مقاوم به سايش برای موقعيـت هايی که تحت سايش هستند بکار می رود. فلـــزات اندکی مناسب : بــرخی فلزات و آلياژهايی را که می شود به روش جوش زير پودری جوش داد، بيشتر با روش هايی جوش می دهند که منطقه حرارت داده شده باريک تر باشد. برخی فولادهای ساختمانی پراستحکام کم کـــربن جزء اين گروه هستند زيرا استحکام ضربه و کشش مورد نياز در روش جوش زير پودری به سختی بدست می آيند. فولادهای پرکربن, فولادهای مار تنزيتی, و مس و آلياژهای مس نيز جزء اين گروه هستند. فلــزات نامناسب: چدن را معمولا" نمی توان به روش جوش زير پودری جوش داد, زيرا نمی تواند تنش های حرارتی ناشی از گرمای ورودی را تحمل کند. با اين حال مثال 241 در مقاله جوش قوس چدن, کاربردی را که در آن چدن ماليبل به فولاد کم کربن جوش شده است را تشريح می کند. مسائلی که در جوش فولاد آستنيته منگنزی و فولاد ابزار پرکربن رخ می دهند جوشکاری آنها را با هر روش معمولی دشوار می سازد. آلياژهای آلومينيوم و آلياژهای منيزيوم را نمی توان به روش زير پودری جوش داد زيرا فلاکس مناسب برای آن پيدا نمی شود. سرب و روی بخاطر نقطه ذوب پايين مناسب جوش زير پودری نيستند. تيـتانيوم در کاربردهای آزمايشگاهی به روش زير پودری جوشکاری شده ولی فلاکس مناسب برای جوش آن تاکنون ارائه نشده است. جنبه های متالورژيک :سه ويژگی جوش زير پودری در جريان های بالا نيازمند توجه ويژه است : الف) در صد بالای فلز پايه در جوش هنگامی که قطب معکوس جريان مستقيم استفاده شود. ب) مقدار زياد سرباره توليد شده در عمليات . ج) گرمای ورودی زياد که ريز ساختار را تحت تاثير قرارمی دهد. هنگامی که درصد فلز پايه در رسوب فلز جوش بالا باشد, به حداقل رساندن ناخالصی های مضر مانند فسفر و گوگرد بسيار اهميت دارد.مقدار زياد سرباره عموما" منبعی از سيليسيم يا منگنز است که ممکن است مقداری از آن به رسوب فلزجوش منتقل شود. لذا معمولا" هنگام استفاده از فلاکس های پرسيليسيم، از سيم الکترود کم سيليسيم (حداکثر % 05/0 سيليسيم) استفاده می شود تا از جذب سيليسيم اضافی توسط فلز جوش جلوگيری شـود. همچنين از سيم الکترود کم منگنز حاوی کمتر از 0.50% منگنز معمولا" بـــا فلاکس های پـٌر منگنز استفاده می شود. سيــــم الکترود پرمنگنز حاوی %2 منگنز عموما" با فلاکس های کم منگنز استفاده می شوند. گرمای ورودی زيادی که ازجوشکاری در جريان زياد ناشی می شود (تا حدود 1500 آمپر) در سرعت های حرکت پايين باعث تغيير ساختار در منطقه متاثر از حرارت شده و استحکام ضربه را کاهش و استحکام کششی و دمای تبديل تردی به نرمی را افزايش می دهد. تغييرات ريز ساختار : افزايش تغييرات ساختار فلز پايه به چهار عامل وابسته است://حداکثر دمايی که فلز در آن قرارداده می شود //زمان آن دما//ترکيب شيميايی فلز پايه //سرعت سرد شدنساختار فلز جوش ستونی است زيرا از مرزجامد شروع شده و فقط در يک جهت امکان رشد دارد. در فولاد کربنی قابل سخت شدن امکان درشت شدن ساختار منطقه نزديک قسمت جوش از فلز پايه بخاطررسيدن به دمای حدود 2800 تا 2200 فارنهايت وجود دارد.فلزی که در دمای 1700 تا 2200 فارنهايت گرم شده نواری از دانه های نازک تر دارد. اگرچه اين منطقه در بيشتر از دمای دگرگونی فاز گرم شده, ولی زمان باقی ماندن در اين دما برای درشت ساختار شدن کافی نبوده است. منطقه بعدی 1700 تا1400 فارنهايت، منطقه ای است که فولاد باز پخت شده و به مقدار قابل توجهی نرم تر از منطقه مجاور جوش است. فلز پايه دورتر از اين منطقه نيز تغيير نکرده باقی می ماند. اندکی کاربيد کروی شده بخاطر باقی ماندن در حدود 1330 فارنهايت، ممکن است ايجاد شود. پيش گرم و پس گرم کردن, اصول پيش گرم کردن و پس گرم کردن برای جوش زير پودری مشابه ساير روش های جوشکاری است. پيش گرم و پس گرم برای فولادهای سختی پذير, مخصوصا" فولادهايی که کربن آنها از حدود %3/0 و ضخامت آنها بيشتر از "4/3 باشد بکار می رود.کاهش سرعت سردشدن که در اثر پيش گرم رخ می دهد، زمان ماندگاری در دمای بالاتر از شروع تغيير حالت مارتنزيتی را افزايش می دهد و لذا تغيير حالت آستنيت به پرليت ظريف تر بجای مارتنزيت سخت را افزايش می دهد. در منطقه جوشی که پيش گرم شده نسبت به جوش پيش گرم نشده احتمال کمتری وجود دارد که فاز سخت تشکيل شود. همچنين بخاطر سرعت سرد شدن کمتر در فولاد های پيش گرم شده, خطر ترکيدگی جوش و تنش های حرارتی کاهش پيدا می کند. پـــس گــرم کردن هنگام نياز به تنش زدايی حرارتی, بازپخت, نرمالايز کردن يا تمپرکردن بکارمی رود. منابغ تغذيه:منابع تغذيه جوش زير پودری عبارتند از:الف) موتور ژنراتور و ترانسفورماتور رکتی فاير, با خروجی جريان مستقيم (DC) . ب)ترانسفورماتور با خروجی جريان متناوب (AC) هر دو جريان های مستقيم و متناوب درجوش زير پودری نتايج قابل قبولی ارائه می دهند. اگرچه هر کدام در برخی کاربردهای خاص معايب ناخواسته ای دارند- بسته به شدت جريان، قطر سيم الکترود, و سرعت حرکت –که در ليست زير ذکر شده اند: جوش نيمه خودکار با الکترود "64 / 5 يا "32/3 در جريان مستقيم 300 تا 350آمپر، استفاده از جريان مستقيم ارحج است. جوش خودکار با يک الکترود در جريان پايين (300تا 500 آمپر) و سرعت حرکت بالا (40 تا 200 اينچ در دقيقه)، استفاده از جريان مستقيم ارحج است. جوش خودکار با يک الکترود و جريان متوسط (600 تا 900 آمپر) سرعت حرکت 10 تا 30 اينچ در دقيقه، هم جريان مستقيم و هم متناوب استفاده می شوند. جوش خودکار با يک الکترود و جريان بالا (1200 تا 21500 آمپر) سرعت حرکت 5 تا 10 اينچ در دقيقه, استفاده از جريان متناوب ارحج است. جوش خودکار با بيش از يک الکترود و در حالت پشت سرهم و جريان هر کدام از الکترودها 500 تا 1000 آمپر با هم الکترودها، جريان متناوب (يا جريان مستقيم در الکترود جلويی ) استفاده می شود. جوش خودکار با دو الکترود در عرض هم, باهر دو جريان مستقيم و جريان متناوب استفاده می شود. سيستم های تغذيه سيم جوش: تجهيز تغذيه سيم الکترود جوش زير پودری از دو نوع سيستم کنترلی برای کنترل سرعت تغـــذيه سيم (سيستم های حساس به ولتاژ و سيستم های سرعت ثابت) استفاده می کنند. سيستم های کنترلی حساس ولتاژ با منبع تغذيه های جريان ثابت و سيستم های کنترل سرعت ثابت با منبع تغذيه های ولتاژ ثابت استفاده می شوند. سيم الکترود جوش زير پــودری:سيم های الکترود جوش زير پودری فولاد در اندازه های مختلف توليد می شوند. پوشش نازکی از مس برای بهبود هدايت الکتريکی و بالا بردن مقاومت در برابرخوردگی بر روی سيم ايجاد می شود.ترکيب شيميائی سيم الکترود به ترکيب شيميائی فلز جوش و خواص مکانيکی و انتخاب نوع خاص الکترود و ترکيب آن به جنس فلز قطعه و نوع فلاکس وابسته است. برای رسيدن به نرخ رسوب بالاتر می توان از دو يا چند الکترود نازک تر بجای يک الکترود ضخيم تر استفاده کرد. کاهش قطر الکترود باعث افزايش چگالی جريان و فشار پلاسما جت و افزيش عمق نفوذ و باريک شدن باند جوش می شود.الف) همـــه الکترودها علاوه برمقادير جدول حداکثر دارای % 35 0/0 گوگرد, % 030/0 فسفر, %15/0مس (غيراز پوشش) و % 50/0 ساير عناصر می باشند. ب) به علاوه حاوی 05/0 - 15/0 تيتانيوم, 2 0/0 - 12/0 زيرکونينوم, 5 0/0 تا 15/0 آلومينيوم و تا 50/0 درصد ساير عناصر نيز می باشد. ساده ترين روش برای جلوگيری از تشکيل پرليت و فريت گوشه دار استفاده از حدود %5/0 موليبدن و %200/0 بــُر در ترکيب فولاد است, که با کاهش آهنگ تشکيل محصولات دگرگونی در دمای بالا باعث ايجاد فاز بينيت می شود. لذا استحکام کششی و تسليم را افزايش می دهد. پـودرهای جوش زير پودری :پودرهای جوش زير پودری به سه شکل وجود دارند. پودرهای ترکيب شده پودرهای چسبيده شده پودرهای آگلومره پودرهای ترکيب شده: برای توليد پودرهای ترکيب شده ابتدا اجزاء بصورت خشک مخلوط سپس دريک کوره الکتريکی ذوب و با پاشش آب سرد يا ريختن روی صفحه سرد منجمد می شود. مزايای اين نوع پودر عبارت است از :کاملا توزيع ترکيب شيميائی يکنواخت دارند. می توان خاکه آن را بدون تغيير در ترکيب شيميايی جدا کرد.محصول رطوبت گير نيست و مسائل ذخيره سازی و نگهداری ساده تر دارد.پودرهاي ذوب نشده را می توان چندين دور مورد استفاده قرار داد (بدون تغيير قابل توجه). مناسب برای جوشکاری با بيشترين سرعت محدوديت : محدوديت مهم اين پودر ها عدم امکان افزودن اکسيد زداها و فرو آلياژها بخاطر دمای حلاليت بالای آنها است.پودرهای چسبيده شده: برای توليد پودرهای چسبيده شده مواد خام تا اندازه D * 100 آسياب می شوند. بصورت خشک با هم مخلوط شده و با افزودن سيليکات پتاسيم يا سيليکات سديم به هم چسبيده می شوند. مخلوط حاصل به شکل گلوله درآمده و در دمای پايين خشک می شوند و بصورت مکانيکی خرد شده و دانه بندی می شوند. مــزايــا :-بخاطر دمای توليد پايين, اکسيد زداها و فرو آلياژها دراين روش قابل افزوده شدن هستند.-چگالی پودر پايين تر است و امکان استفاده از لايه ضخيم تر فلاکس برروی منطقه جوش وجود دارد. -سرباره ايجاد شده بر روی جوش پس از سردشدن بهتر جدا می شود. محدوديت :محدوديت های مهم اين روش عدم امکان جداکردن خاکه بدون تغيير در ترکيب شيميايی و حساسيت بالا به جذب رطوبت است.پودرهای آگلومره: روش توليد مشابه پودرهای چسبيده شده است غير از اينکه از يک الک سراميکی استفاده می شود. در اين نوع پودر نيز برای استفاده از اکسيد زداها و فرو آلياژها بخاطر دمای Curing بالای الک (1400 oc) مانند پودرهای ترکيب شده محدوديت وجود دارد.دانه بندی: اندازه دانه های پودر جوش بخاطر تاثير برمصرف بهينه پودر جوش در جريان های جوش مختلف حائض اهميت است. در جريان های بيشتر از 1500 آمپر بايد از درصد ذرات ريز بيشتر و ذرات درشت کمتر استفاده کرد. پودرهای چسبيده شده که در جريان های کمتر استفاده می شوند بستگی کمتری به اندازه ذرات دارند و عمدتا" در يک سايز توليد می شوند. حداکثر جريان مناسب برای اين نوع پودر 800 تا 1000 آمپر است. در حالی که برخی انواع پودر ترکيب شده (انواع سيليکات کليسم اصلاح شده ) را تا 2000 آمپر نيز می توان بکار برد. ترکيب پودرهای جوش::درزمان پيشرفت فرايند جوش زير پودری در اواسط دهه 1930 پودرهای ترکيب شده حاوی ترکيبات سيليکاتی استفاده می شدند که عمدتا" حاوی آلومينا سيليکات منيزيم، کلسيم و منگنز بودند. ترکيبات مورد مصرف در سراسر دنيا ترکيبات سيليکات منگنز ارائه شده درجدول1 بودند. برای تنظيم محدوده ذوب و ساختار آن از دياگرام MnO – SiO2 استفاده می شد. نتيجه جوشکاری با پودرهای چسبيده شده تقويت شده، پس از ذوب و انجماد جوش در فلز جوش مشابه پودر ترکيب شده است. فروسيليم و اکسيد منگنز و سيلسيم فلاکس ترکيب می شوند. لذا مقدار MnO نسبت به SiO2 که برای جوش زير پودری مناسب است در قسمت جوش باقی می ماند.انواع پودرهايي که در جدول1 توضيح داده شده برای دستيابی به خواص پيشرفته تر و هزينه اقتصادی تر و ظاهر مناسب تر گرده جوش در مقادير کمتر منگنز اصلاح شده اند. برخی ترکيبات پودرها با بازيسيته بيشتر (که مقادير CaF2, CaO دارند) خواص مکانيکی بهتری در فلز جوش ارائه می دهند و افزودن تيتانيوم پايداری قوس بيشتر و اکسيد فلزات خاص ظاهر جوش را در فولادهای آلياژی بهبود می دهند. برای رسيدن به ظاهر جوش مناسب در جوشکاری پرسرعت ورق ها خواص دمايی گرانروی فلاکس را بايد تنظيم کرد. فلاکس های کاربردهای خاص برای منظورهای خاص طراحی می شوند. مقايسه پودر جوش زير پـــودری با پوشش الکترود:پودرهای جوش زير پودری در مقايسه با مواد بکار رفته در پوشش الکترودهای جوشکاری الکترود دستی چند تفاوت عمده دارند. فلاکس های جوش الکترود دستی حاوی ترکيباتی مانند سلولز برای ايجاد گاز محافظ است. همچنين ترکيباتی با تابع کاری پايين مانند اکسيد سديم و اکسيد پتاسيم برای کمک به شروع قوس و پايداری آن و مواد ديگری برای تقويت نفوذ, نرخ ذوب و استفاده از قطب های مختلف جريان به پوشش الکترود اضافه شوند. که پودرهای جوش زير پودری غالبا" به اين ترکيبات نيازی ندارند, زيرا وجود سرباره مذاب و دانه های کروی پودر از قوس حفاظت کرده و نيازی به گاز محافظ نيست. وجود ترکيبات سيليس و فلورايد عموما"پايداری مطلوب قوس را تضمين می کند و حداقل %10 فلورايد کلسيم برای بهبود سياليست فلاکس مذاب به سيليکات های فلزی پودر اضافه می شوند.پوشش های الکترود های جوش قوس الکترود دستی بخاطر اينکه بايد قابل اکسترود باشد و ساير ملزومات توليد دارای فــرمول پيچيده اند وبرعکس آن پودرهای جوش زير پودری ازترکيبات معدنی ساده و از سيستم های دوتايی, سه تايی و يا چهار تايی انتخاب می شوند. رايج ترين فلاکس ها از سيستم MnO – SiO2 و يا CaO - SiO2 تشکيل شده انـــد که می توانند با اکسيدهای آلومينيم, منيزيم, زيرکونيوم و تيتانيوم ترکيب شود و فلاکس های کاربردهای خاص را به وجود آورند.فلاکس های الکترودهای پوشش و فلاکس های جوش زير پودری به روش های متفاوتی دسته بندی می شوند. استانـــدارد AWS A5.1-6 الکترودهـــا را برحسب نوع مواد پوشش فلاکس دسته بندی می کند. و استاندارد A 5.1 7-69 برای دسته بندی پودر جوش زير پودری به طبيعت شيميايی فلاکس ارتباطی ندارد فقط به خواص مکانيکی رسوب جوش که با الکترود مخصوص به وجود می آيد مربوط است. در عمل بيشتر الکترود و فلاکس جوش زير پودری از روی ظاهر جوش انتخاب می شوند تا در نظر گرفتن جنبه های فنی. نقطه ذوب و نرخ ذوب پودرهــای جوش:يک پودر جوش موثر بايد دردمای بالا به خوبی سيال باشد و لايه روان و محافظ برروی فلز جوش ايجاد نمايد و آنرا از اکسيد شدن حفاظت کرده ولی در دمای اتاق ترد باشد و به آسانی از روی جوش جدا شود. نقطه ذوب و چگالی فلاکس نيز بايد کمتراز فلز جوش باشد که گازهای توليد شده بين فلز و سرباره بتوانند وارد سرباره شوند و برای تکميل وظيفه سرباره سازی بايد فلاکس پس از تکميل انجماد فلز جوش منجمد شود. لذا حد بالايی دامنه ذوب پودر جوش زير پودری حدود 1300 oC می باشد. مقدار فلاکس ذوب شده در هر دقيقه به ولتاژ و جريان جوش بستگی دارد و در جريان ثابت مقدار پودر ذوب شده در هر دقيقه با افزايش ولتاژ جوش افزايش می يابد. در عمل معمولا" وزن فلاکس ذوب شده و وزن الکترود ذوب شده برابرند. تاثير فلاکس بر ترکيب فلز جوش:واکنش های بين فلز جوش مذاب و پودر جوش ذوب شده در ضمن جوشکاری زير پودری شبيه واکنش بين مذاب و سرباره در فولاد سازی است. و لذا وظيفه سرباره مذاب کاهش ناخالصی های فلز جوش و تامين عناصری مانند منگنز و سيليکون برای فلز جوش است. چنانچه در قسمت الف شکل 4 مشاهده می شود با افزايش MnO درسرباره تا حدود 10 درصد مقدار منگنز فلز جوش افزايش سريع دارد که به تدريج مقدار اين افزايش کم می شود. لذا بسياری از فلاکس ها حاوی حدود %10 اکسيد منگنز است. رابطه مقدار SiO2 موجود در فلاکس و مقدارSi فلز جـــوش متفاوت است و تا هنگامـــی که SiO2 موجود در سرباره حدود %40 باشد سيليسم اندکی جذب نمی شود لذا فلاکس های تجاری و مخصوصا" فلاکس هايی که برای جوش های با چند پاس توليد می شوند مقدار زياد حدود %40, SiO2 دارند. برخی فلاکس ها می توانند فروآلياژها را برای جوش تامين کنند. اکسيدهای فلزی موجود در پودر مانند NiO, MnO3, Cr2O3 باعث انتقال عناصر فلزی از سرباره به فلز جوش شوند. مقدار Cr2O3 فلاکس, ترکيب الکترود, ترکيب فلز پايه ای که بر روی آن فلز جوش رسوب می کند بر مقدار سيليسم باقي مانده در فلز جوش تاثير می گذارند.همه عواملی که زمان واکنش فلز - سرباره يا متوسط دمای حوضچه جوش را تغيير دهد, برتوزيع عناصر آلياژی باقی مانده در فلز جوش تاثير خواهد گذاشت. در شرايط طبيعی جوشکاری, سرعت حرکت مهمترين عامل در رسوب عناصر آلياژی است و نيز افزايش ولتاژ عموما" باعث افزايش عناصر فلزی منتقل شده به فلز جوش می شود.*****گرانروی و هدايت سرباره ها :برای اينکه فلاکس در برابر نفوذ گازهای اتمسفری مقاوم باشد بايد گرانروی آن در منطقه جوش به اندازه کافی بالا باشد که در ضمن بتواند از سرريز شدن فلز مذاب و حرکت آن به سمت جلوی قوس که ممکن است باعث حبس سرباره در زير فلز جوش مذاب شود جلوگيری کند. از طرف ديگر به اندازه کافی سيال باشد که حل شدن سريع اجزاء غير فلزی مانند اکسيدها و خارج شدن گازها از فلز مذاب را ممکن سازد. ويسکوزيته فلاکس مذاب در دمای oC1400 در حدود 2 تا 7 poises می باشد.دانه های پودر جوش در دمای اتاق عايق الکتريکی هستند و مقاومت آنها با افزايش دما کاهش می يابد و سرباره های مذاب در دمای حوضچه جوش بسيار هادی هستند. روابط الکتريکـی :روابط الکتريکی منطقه جوش توسط نوع فلاکس و روش جوشکاری تعيين می شود.. بررسی های نوسان نگاری، اسپکتوگرافيک و راديو گرافيک, قوس طبيعی را در هنگام جوشکاری زير پودری نشان مــی دهند. برای محاسبه روابط الکتريکی ثبت ولتاژ در بررسی های نوسان نگاری مهمترين عامل است. شرايـط جوش:دانسيته جريان الکتريسته در سيم الکترود جوش زير پودری در مقايسه با مقدار آن در جوش الکترود دستی چندين برابر بزرگتر و نرخ ذوب و سرعت جوشکاری نيز بيشتر است. ارتباط بين ولتاژ معمول تجهيزات صنعتی و جريان نشان داده شده است. برای اين داده ها فرض شده که هر يک از تنظيمات جريان جوشکاری دامنه ای حدود 10 ولت دارد، که در اين محدوده جوش سالم در ولتاژهای بالاتر گرده جوش پهن تر و در ولتاژهای پايين تر گرده جوش باريکتر می دهند. در ولتاژ جوشکاری و مجموع و پتانسيل کاتد و آند با افزايش جريان جوشکاری افزايش می يابند. و در هر جريانی با کاهش ولتاژ و يا مجموع پتانسيل کاتد و آند مقدار پودر ذوب شده کاهش می يابد و به صفر نزديک می شود. خطی نبودن کاهش پتانسل کاتد و آند نشان دهنده وجود هدايت الکتروليتی است.حداکثر سرعت جوشکاری قابل استفاده برای جوشکاری بدون عيب و رفتار پايدار, با جريان جوشکاری تغيير می کند. هنگامی Undercut رخ می دهد که جوشکاری در سمت راست خط مورب انجام شود.مثلا" جوش تک پاس را در ورق های به ضخامت 1 اينچ را می توان با 1500 آمپر و با سرعت 10 اينچ در دقيقه جوش داد. فاصله نازل : فاصله بين سطح فلز پايه و نوک لوله تماس (نازل) در گرمای وارده به جوش و لذا نرخ ذوب تاثير می گذارد. زيرا نرخ ذوب الکترود جوش مجموع ذوب شدن براثر گرمای قوس و ذوب شدن براثر گرمای مقاومت الکتريکی (I2R) در طول الکترودی که از نازل خارج شده است می باشد. بسته به طرح اتصال و طول قوس, انتهای الکترود ممکن است بالاتر, هم سطح يا زير سطح بالايی فلز پايه باشد. نرخ ذوب ناشی از گرمای مقاومتی I2R در الکترود تابع نمايی از طول الکترود بين نازل و قطعه کار، جريان و قطر الکترود می باشد. افزايش مقدار ذوب بر اثر گرمای مقاومتی به شدت جريان و طول الکترود خارج از نازل وابسته است, که هر دو تابعی از قطر الکترود می باشند. نفـــوذ: نفوذ, عمق تشکيل رسوب جوش درشيار يا سطح فلز پايه است که معمولا" فاصله زيرسطح اصلی است، که فلز آن ذوب شده است. ولتاژ کم اهميت ترين و جريان جوشکاری مهمترين عامل در محاسبه نفوذ و سرعت جوشکاری است. تاثير متقابل ولتاژ, جريان و سرعت حرکت جوش بر مقدار نفوذ که از چندين آزمايش زير پودری بدست آمده اند. برای ساير فرايندهای جوش قوس، GMAW وSMAW نيز رابطه خطی مشابهی بدست آمده است. شيب اين خط مورب در فرايندهای مختلف متفاوت است و بيشترين مقدار آن مربوط به فرايندهايی است که از گازهای محافظ هليم يا CO2 استفاده می کنند. ظرفيت حرارتی فلز جوش مذاب برای محاسبات گرمای ورودی و سرعت سردشدن دارای اهميت هستند و با مقطع عرضی گرده جوش که نشان دهنده مقدار فلزی است که برای ذوب شدن گرم می شود، متناسب است. بازده توليد برای هر روش جوشکاری به اندازه گيری اين ناحيه مربوط می شود. ارتفاع گرده جوش با افزايش جريان جوشکاری و کاهش سرعت حرکت جوشکاری افزايش می يابد و تاثير ولتاژ برگرده جوش ناچيز است. رقــت: نسبت فلز پايه به رسوب فلز جوش عامل مهم در کنترل خواص مکانيکی فلز جوش است. رقت فلز جوش از فلز پايه را می توان از روی نسبت حجم گرده (سطح مقطع عرضی درطول گرده) بر فلز پايه حساب کرد.رقت فلز جوش از فلز پايه با افزايش نسبت جريان به سرعت جوشکاری افزايش می يابد. با افزايش ولتاژ نرخ ذوب الکترود اندکی کمتر شده و لذا باعث افزايش رقت می شود. بازيسيته پــودر جــوش : انديس بازی پودر جوش (BI) معيار ديگری برای طبقه بندی پودرهای جوش است که مقدار اسيدی بودن روش توليد فلاکس را و همچنين فعال ، خنثی يا آلياژی بودن فلاکس را مشخص می کند. انديس بازی نسبت مجموع اکسيدهای فلزی با پيوند سخت به مجموع اکسيدهای فلزی با پيوند سست است . انديس بازی برآوردی از مقدار اکسيژن فلز جوش است و لذا می تواند برای بيان خواص فلز جوش بکار رود. پودرهای جوش با بازيسيته بيشتر تمايل به داشتن اکسيژن کمتر و استحکام بالاتر در فلز جوش دارند. در حالی که پودرهای جوش اسيدی, جوشی با اکسيژن بيشتر ، ريز ساختار درشت تر و با مقاومت کمتر در مقابل تورق توليد می کنند.پودرهای جوشی با انديس بازی بيشتر از 5/1 پودر جوش بازی و با انديس بازی کمتر از يک ، پودر جوش اسيدی شناخته می شوند. پودرهای جوش اسيدی معمولا برای جوش های تک پاس مناسبند و رفتار جوش مناسب و در گرده جوش خاصيت ترکنندگی خوب دارند.علاوه برآن پودرهای جوش اسيدی در مقايسه با پودرهای جوش بازی مقاومت بيشتری در برابر ايجاد تخلخل ناشی از آلودگی های چون روغن ، زنگ و پوسته های نوردي در ورق دارند.پودرهای جوش بازی در مقايسه با پودرهای جوش اسيدی مقاومت به ضربه بهتری نشان می دهند. اين مزيت در جوش چند پاس به وضوح مشهود است. پودرهای جوش با بازيسيته زياد در جوش های بزرگ با چند پاس خواص ضربه خيلی خوب ودر جوش تک پاس خواص ضعيفتری را در مقايسه با پودرهای جوش اسيدی نشان می دهند.لذا مصرف پودرهای جوش بازی بايد به جوش های بزرگ چند پاس که در آن استحکام ضربه خوب برای فلز جوش نياز باشد محدود شود. منابع عيوب در جوش زير پودری::جوش زيرپودری فرايندی با گرمای ورودی بالاست و در زير لايه محافظ فلاکس انجام می شود ولذا امکان بروز عيوب جوش در اين روش بسيار کمتر از ساير روش هاست . عيوبی که بعضا" در جوش زيرپودری رخ می دهند عبارتند از: ذوب ناقص ، سرباره باقيمانده درون جوش ترک انقباضی ترک هيدروژنی و تخلخل. ذوب ناقص و سرباره باقيمانده درون جوش اغلب ناشی از قرار گرفتن صحيح گرده جوش برروی درز جوش و يا از فرايند ناشی می شود. انحراف گرده جوش از محل خود باعث ايجاد چرخش و تلاطم فلز مذاب و اکسيژن تکه هايی از سرباره به درون فلز جوش شود. و اگر هم که گرده جوش دور از لب های اتصال باشند باعث عدم نفوذ کافی جوش به فلز پايه شود. گرده جوش تاجی شکل که براثر پايين بودن ولتاژ ايجاد می شود نيز احتمال بروز نفوذ ناقص و محبوس شدن سرباره را بخاطر مختل شدن حرکت يکنواخت مذاب تشديد می کند. ترک انقباضی :ترک انقباضی در وسط طول گرده جوش زير پودری هنگامی رخ می دهد که شکل گرده جوش و يا طرح اتصال مناسب نباشد و يا مواد جوش غلط انتخاب شده باشند.متمايل به ترک انقباضی در جوش با گرده جوش محدب و به شکل گرده ماهی هنگامی که نسبت پهنا به ارتفاع آن بيشتر از يک باشد کمتر است. هنگامی که عمق نفوذ جوش زياد باشد تنش های انقباضی باعث ترک طولی در وسط جوش می شود و خطر اين ترک می تواند براثر طرح اتصال نامناسب تشديد شود. مواد مستحکم تر بدليل تنش بيشتر در جوش تمايل بيشتری به ايجاد ترک دارند. لذا هنگام استفاده از اين مواد بايد در انتخاب مواد جوش, آماده سازی طرح اتصال, دمای پيش گرمايش و دمای بين پاس ها کاملا دقت شود. ترک هيدروژنی ::ترک هيدروژنی يک فرايند کند است و برخلاف ترک انقباضی که بلافاصله پس از جوش ظاهر می شود ايجاد آن تا روزها پس از جوش نيز می تواند ادامه يابد. برای کاهش خطر ترک هيدروژنی بايد همه منابع هيدروژن مانند آب ، روغن و آلودگی های موجود در فلاکس الکترود و سطوح اتصال حذف شوند و ورق فلاکس و الکترود کاملا" تميز و خشک باشند.فلاکس و الکترود را بايد در محل های خشک و مقاوم به رطوبت نگهداری کرد و چنانچه در معرض رطوبت قرار گرفت بايد طبق دستور سازنده مجددا" خشک شوند.انتخاب مواد جوش مناسب برای فولادهای پراستحکام مقاومت جوش را در برابر ترک هيدروژنی افزايش می دهد. مواد جوش ويژه مقاوم در برابر ترک هيدروژنی ساخته می شوند که قابليت نفوذ هيدروژن در جوش را کاهش می دهند. پيش گـــرمايش قطعه کار خطر ترک هيدروژنی را باز هم کاهش می دهد. قطعات ضخيم گرمای پيش گرم را تا ساعت ها پس از جوشکاری در قطعه نگه می دارند. لذا خطر ترک هيدروژنی در اين قطعات کمتر است. دمای پيش گرم مناسب بيشتر از oC100 است زيرا در اين دما هيدروژن درون فولاد کاملا متحرک است و به خروج بيشترين مقدار هيدروژن از فولاد کمک می کند. تخلخل: درجوش زير پودری سرباره حفاظت خوبی از مذاب انجام می دهد و لذا تخلخل ناشی از ورود گاز به مذاب در جــوش. زير پودری معمول نيست. در جوش زيرپودری منشاء تخلخل ممکن است از درون مــذاب و يا فشردگی هايی در سطح گرده جوش باشد. برای کاهش تخلخل در جوش زير پودری بايد پوشش فلاکس کافی باشد و ورق، الکترود و فـــلاکس از همه آلودگی ها از جمله رطوبت روغن و غيره پاک باشند. در سرعت های بيش از حد جوش کاری نيز حباب های گاز فرصت خارج شدن از مذاب را پيدا نمی کنند که در صورت وجود حباب ها درست در زير سرباره برای کنترل آن بايد سرعت پيشروی جوشکاری را اندکی کاهش داد. جوشكاري با اشعه ليزر ليزر يك نام اختصاري به معني تقويت نور با انتشار برانگيخته تابش است . فرآيند به برخورد يك اشعه نور تكرنگ همفاز جهت دار و شديد به قطعه كاري كه ماده به وسيله تبخير از آن خارج ميشود بستگي دارد . جوشكاري و برشكاري با استفاده از اشعه ليزر از روشهاي نوين جوشكاري بوده كه در دههاي اخير مورد توجه صنعت قرار گرفته و امروزه به خاطر كيفيت ، سرعت و قابليت كنترل آن به طور وسيعي در صنعت از آن استفاده مي شود .به وسيله متمركز كردن اشعه ليزر روي فلز يك حوضچه مذاب تشكيل شده و عمليات جوشكاري انجام مي شود . اصول كار و انواع ليزرهاي مورد استفاده در جوشكاري : به طور عمده از دو نوع ليزر در جوشكاري و برشكاري استفاده مي شود : ليزرهاي جامد مثل Ruby و ND:YAG و ليزرهاي گاز مثل ليزر CO2 . در زير اصول كار ليزر Ruby كه از آن بيشتر در جوشكاري استفاده مي شود توضيح داده مي شود . اين سيستم ليزر از يك كريستال استوانه اي شكل Ruby (Ruby يك نوع اكسيد آلومينيوم است كه ذرات كرم در آن پخش شده اند . ) تشكيل شده است . دو سر آن كاملا صيقلي و آينه اي شده و در يك سر آن يك سوراخ ريز براي خروج اشعه ليزر وجود دارد . در اطراف اين كريستال لامپ گزنون قرار دارد كه لامپ فوق براي كار در سرعت حدود 1000 فلاش در ثانيه طراحي شده است . لامپ گزنون با استفاده از يك خازن كه حدود 1000 بار در ثانيه شارژ و تخليه شده فلاش مي زند و هنگامي كه كريستال Ruby تحت تاثير اين فلاش ها قرار بگيرد اتمهاي كرم داخل شبكه كريستالي تحريك شده و در اثر اين تحريك امواج نور از خود سطع مي كنند و با باز تابش اين اشعه ها در سطوح صيقلي و تقويت آنها اشعه ليزر شكل مي گيرد . اشعه ليزر شكل گرفته از سوراخ ريز خارج شده و سپس به وسيله يك عدسي بر روي قطعه كار متمركز شده كه بر اثر برخورد انرژي بسيار زيادي در سطح كوچكي آزاد مي كند كه باعث ذوب و بخار شدن قطعه و انجام عمل ذوب مي شود . محدوديت ليزر Ruby پيوسته نبودن اشعه آن است در حاليكه انرژي خروجي ان بيشتر از ليزر هاي گاز مانند ليزر CO2 است كه در آنها اشعه حاصله پيوسته است، از ليزر CO2 بيشتر به منظور برش استفاده مي شود و از ليزر ND:YAG بيشتر براي جوشكاري آلومينيوم استفاده ميشود . از انجا كه در اين روش مقدار اعظمي از انرژي مصرف شده به گرما تبديل مي شود اين سيستم بايد به يك سيستم خنك كننده مجهز باشد . در جوشكاري ليزر دو روش عمده براي جوشكاري وجود دارد : يكي حركت دادن سريع قطعه زير اشعه است تا كه يك جوش پيوسته شكل بگيرد و ديگري كه مرسوم تر است جوش دادن باچند سري پرتاب اشعه است . در جوشكاري ليزر تمامي عمليات ذوب و انجماد در چند ميكروثانيه انجام مي گيرد و به خاطر كوتاه بودن اين زمان هيچ واكنشي بين فلز مذاب و اتمسفر انجام نخواهد شد و از اين رو گاز محافظ لازم ندارد . طراحي اتصال در جوشكاري ليزر : بهترين طرح اتصال براي اين نوع جوشكاري طرح اتصال لب به لب مي باشد و با توجه به محدوديت ضخامت در آن مي توان ازطرح اتصال هاي T يا اتصال گوشه نيز استفاده نمود . مزاياي جوشكاري ليزر : - حوضچه مذاب مي تواند داخل يك محيط شفاف ايجاد شود ( باعكس روشهاي معمولي كه هميشه حوضچه مذاب در سطح خارجي آنها ايجاد مي شود ) . - محدوده بسيار وسيعي از مواد را مانند آلياژها با نقاط ذوب فوق العاده بالا ، مواد غير همجنس و ... را ميتوان به يكديگر جوش داد . - در اين روش ميتوان مكان هاي غير قابل دسترسي را جوشكاري نمود . - از آنجا كه هيچ الكترودي براي اين منظور استفاده نمي شود نيازي به جريانهاي بالا براي جوشكاري نيست . - اشعه ليزر نياز به هيچگونه گاز محافظ يا محيط خلايي براي عملكرد ندارد . - به خاطر تمركز بالاي اشعه منطقه HAZ بسيار باريكي در جوش تشكيل ميشود . - جوشكاري ليزر نسبت به ساير روشهاي جوشكاري تميز تر است . محدوديت ها و معايب جوشكاري ليزر : سيستم هاي جوشكاري ليزرنسبت به ساير دستگاههاي سنتي جوشكاري بسيار گران هستند و در ضمن ليزرهايي مانند Ruby به خاطر پالسي بودن اكثر آنها از سرعت پيشروي كمي برخوردارند ( 25 تا 250 ميليمتر در دقيقه ) . همچنين اين نوع جوشكاري درراي محدوديت عمق نيز مي باشد . موارد استفاده اشعه ليزر : از اشعه ليزر هم به منظور برش و هم به منظور جوشكاري استفاده مي شود . اين نوع جوشكاري در اتصال قطعات بسيار كوچك الكترونيكي و در ساير ميكرو اتصال ها كاربرد دارد . از اشعه ليزر ميتوان در جوش دادن آلياژها و سوپر الياژها با نقطه ذوب بالا و براي جوش دادن فلزات غير همجنس استفاده نمود . به طور كلي اين روش جوشكاري براي استفاده هاي دقيق و حساس استفاده ميشود . از اين روش ميتوان در صنعت اتومبيل و مونتاژآن براي جوش دادن درزهاي بلند استفاده نمود. جوشكاري ليزر ساخت مدلها را سرعتميدهد ليزر هايَ StarWeld شركت Rofin Baasel جايگاه ويژه اي در امور تحقيقاتي پيدا كرده است . يك آزمايشگاه تحقيقاتي اغلب نيازمند آنست كه محصولات جديد را نمونه سازي كند تا زمان به بازار رسيدن محصول را كاهش دهد . سيستم هاي ليزر StarWeld با قابليت جوشكاري انواع فلزات شامل مس ، فولادهاي ابزار و تيتانيوم واكنون قابليت ايجاد درز جوش و نقطه جوش قطعات حتي در زير ميكروسكوپ را دارند . جوشها مي توانند از حدود 2.5 mm تا 60 ميكرون ايجاد شوند . سيستم اصلي با ولتاژ استاندارد 240 ولت و 13 آمپر تغذيه مي شود . اكثر افراد ميتوانند در عرض 5 دقيقه يك جوش نسبتا خوب را با اين سيستم انجام دهند . كاربرد ليزر در صنعتچيست؟ كاربرد ليزر در صنعت چيست؟ ماشينكاري با ليزر كه از گاز اكسيژن ميتوان براي افزايش بازده ماشينكاري بهره برد. مثلاً سوراخكاري با ليزر، به علت اينكه برخورد فيزيكي بين ابزار ليزر و قطعه وجود ندارد بنابراين شكست و سايش سرمته حذف ميشود. برشكاري: براي برش فولاد از ليزري با توان 1 تا kw200 استفاده ميشود. همانطور كه گفته شد جت اكسيژن ميتواند به عمل برش كمك بسزايي كند. كندهكاري : مواد ترد مثل سيليسيم، شيشه و سراميك را با كندهكاري با ليزر ميتوان برادهبرداري و شكلدهي كرد. شكست كنترل شده : انرژي ليزر را ميتوان براي شكستن اجزاء دقيق مثل مدارها و يا اجزاء الكترونيك، به صورت كنترل شده بكار برد. برش اجزاء الكترونيك: بالانس ديناميكي اجزاء مدار: با برشكاري ليزر بالانس بسيار دقيق قابل انجام است. در اين كار برادهبرداري با سرعت چند ميليگرم در هر پالس با سوراخكاري عميق انجام ميشود. جوشكاري : در صنايع اتومبيل سازي براي جوشكاري دربها و سقف اتومبيل به ندرت استفاده ميشود. ليزر مقدمه بدون شك ليزر يكي ازبرجستهترين ابزار علمي و فني قرن بيستم بشمار ميآيد . پيشرفت سريع تكنولوژيليزر از سال 1960 ميلادي ، هنگامي كه اولين ليزر با موفقيت تهيه شد ، شروع گرديد . ليزر امروزه در زمينههاي گوناگون از قبيل بيولوژي ، پزشكي ، مدارهاي كامپيوتر ،ارتباطات ، سيستمهاي اداري ، صنعت ، اندازهگيري در زمينههاي مختلف و … بكار بردهميشود . ليزر يك منبع نور خاص است و بطور كلي با نور لامپهاي معمولي ، چراغ برق ،نور فلورسانت و غيره تفاوت فاحش دارد و در مقايسه با ساير منابع نور : در ردهاي بامشخصات فوقالعاده نوري قرار دارد . اين مطلب با عنوان اينكه نور ليزر از همدوستي (coherence) فوقالعاده برخوردار است ، بيان ميشود . ليزر را ميتوان درمقايسه با ساير مولدهاي نوري كه فقط نور را منتشر ميكنند ، يك فرستنده نوريپنداشت . تا قبل از ظهور ليزر محدوده فركانس امواج راديوئي و محدوده نوري از نقطهنظر همدوستي با يكديگر اختلاف داشتند . در فيزيك راديوئي بطور گستردهاي امواجهمدوس مورد استفاده قرار ميگيرند و اين در حالي است كه امواج نوري (اپتيكي) غيرهمدوس نيز در اختيار است . در گذشته كتب درسي تنها مكاني بود كه امواج ليزري موردبحث قرار ميگرفت . اين امواج هنگامي واقعيت پيدا كردند كه ليزر اختراع گرديد . دانش مربوط به ليزر درحقيقت علم تابش نور همدوس (coherence radiation) است گرچه اين رشته از دانش فيزيكدر حدود 20سال است ظهور نمود و در حال تكامل است . معذالك نمودهاي نوظهور آن درمعرض كاربردهاي جالب قرار گرفتهاند . آنچه در اين تحقيق موردبحث قرار ميگيرد كاربردهاي ليزر و ليزر به عنوان سلاح مخرب و نحوه مقابله باسلاحهاي ليزري و قوانين بينالملل در مورد اين تكنولوژي برتر ميباشد . بسوي ليزر Light amptificationaly stimnlatcd emission of radiation فكر ساختن وسيلهاي كهنور همدوس توليد كند ، مدتها دانشمندان قرن حاضر را به خود مشغول داشته بود . درسال 1985 فيزيكدان مشهور آمريكايي چالز تاونز راه اين كار را پيدا كرد . دو سال بعددانشمند ديگر آمريكايي ، تئودور مايمن به نظريه تاونز جامه عمل پوشاند و اولين ليزررا با بلوري از ياقوت مصنوعي ساخت اين دو بعداً به دريافت جايزه نوبل نايل آمدند . يك ليزر ياقوتي ساده از سه بخش تشكيل ميشود : استوانهاي از ياقوت مصنوعي ، يكچشمه نور ـ مثلاً يك لامپ گزنون كه مانند لامپ نئون كار ميكند . ( گزنون و زنون هردو از گازهاي بياثرند يعني اتمهايشان با اتمهاي ديگر مولكول نميسازد . ) ـ و يكبازتابنده كه نور را از لامپ گزنون به ياقوت هدايت ميكند استوانه ياقوتي ، بخشاصلي دستگاه است . قطر آن در حدود 7 ميليمتر و طولش 3.5 تا 5 cm است . دو قاعدهاستوانه صيقل خورده و نقره اندود شده است تا آينه كاملي باشد . قاعده ديگر نيز نقرهاندود است ولي نه كاملاً به طوري كه ميتواند قسمتي از نور را از خود عبور دهد . ياقوت بلور اكسيدآلومينيوم است كه در آن تعداد نسبتاً كمي اتم كروم معلق است . اتمهاي كروم از طريقگسيل القايي ، كوانتوم نور توليد ميكنند ، اتمهاي اكسيژن و آلومينيم كه بقيه بلوررا تشكيل ميدهند فقط اتمهاي كروم را در جايشان نگه ميدارند. اتمهاي كروم نسبتاًبزرگ است و تعداد زيادي الكترون در مدارهايشان دارد . در اين جا فقط الكتروني موردتوجه ماست كه بيش از ديگران برانگيخته ميشود . لازم به ذكر است واژهليزر از حروف اول (( تقويت نور بوسيله گسيل برانگيخته تابش )) در زبان انگليسيگرفته شده كه آن را ميتوان توسعه “maser” تقويت ميكروويو بوسيله گسيل برانگيختهتابش در محدوده فوتوني طيف امواج الكترومغناطيسي دانست . در سال 1917 اينشتين براياولين بار وجود دو فرايند براي گسيل تابش را بصورت زير پيشگويي كرد . 1 . گسيل خودبخود spantaneous 2 . گسيل برانگيخته stimulated دانشمنداني همانند townes و schawlow در امريكا و basov و prochror از روسيه قديم امكان استفاده از روش دوم (گسيل برانگيخته) را براي يك طراحي نور همدوس كشف كردند . در سال 1958 ميلادي ميمن ( muiman ) اولين ليزر ياقوت سرخ ruby را به نمايش گذاشت . در سال 1960 ميلادي عليج.ان در امريكا اولين ليزر گازي He_Ne را ساخت و از آن به بعد ليزرهاي گوناگونبمانند گازي ، مايعات ، مواد شيميايي ، جامدات و تهيه رساناها با قابليتهاي متفاوتو ويژگيهاي گوناگون براي كاربردهاي مختلف ساخته و بكار گرفته شد . اجزاي اصلي در يك ليزر : محيط فعال (active medium) : محيط فعال مجموعهاي از اتمها و مولكولها ، با يونها در حالت جامد ،مايع يا گازي است كه همانند تقويتكننده عمل ميكند . منبع تحريك :وسيلهايبراي ايجاد شرايط لازم جهت گسيل ليزري كه اين شرايط اساسي را وارونگي جمعيت (inrerted population) مينامند و ممكن است منبع تحريك نوراني و يا الكتريكي و … باشد . مثلاً در ياقوت قرمز اين منبع از يك لامپ فلاش و در ليزر He - Ne پتانسيلالكتريكي در حدود چند هزار ولت است . اگر در محيط فعال چگونگي تقويت يا تضعيف رابررسي كنيم خواهيم ديد كه شدت تحريك I با وارونگي جمعيت وابستگي كمي دارند . اصول كارليزر محيط فعال و عناصر ديگردر داخل مشدد نوري قرار دارند . مشدد محور نور در ليزر را تعيين و نور ساطع شده درامتداد محور تابش ميكند . بايد توجه داشت كه يك ليزر ميتواند نور را در يك يا دوامتداد مخالف در امتداد محور نوري ساطع كند . ماشه تحريك يك ليزر بوسيله سيستمپمپاز شروع بكار مينمايد . كار اين سيستم تحريكي عناصر فعال است كه در اثر آنجمعيت وارونه (inrerted population) سطوح تابشكننده ايجاد ميگردد . مشدد نور (همراه با عناصر) اضافي عمل گزينش را بر روي حالات فوتوني تدارك ميبينند . درنتيجه ، يك تابش فوقالعاده همدوس موسوم به تابش ليزر در امتداد محور حاصل ميشود . محيطهاي فعال و روشهايتحريك : مواد فعال زير در ليزرهابكار برده ميشوند : گازها و يا مخلوطي ازگازها (ليزرهاي گازي) بلورها و شيشههاي ممزوجبا يونهاي مخصوص (ليزرهاي جامد) مايعات (ليزرهايمايع) نيمههاديها (ليزرهاينيمههادي) كاربردهاي ليزر : در نظر اول فهم اين نكتهمشكل است كه چرا با نور ليزر ميتوان يك تيغه را سوراخ كرد ولي با نور معمولي ،مثلاً نور يك لامپ الكتريكي ـ هر قدر هم قوي باشد اين كار ميسر نيست . اين سئوال سهجواب دارد : اولاً نور لامپ ناهمدوساست يعني فوتونهاي لامپ همفاز نيستند و با مختصري اختلاف زماني به هدف ميرسند ، درحالي كه فوتونهاي تابه ليزري ، همه دقيقاً با هم حركت ميكنند و درست در يك نقطه بههدف ميرسند . دليل دوم اين كه نور از چشمههاي ديگر كوبندهتر است ، اين است كهتابه نور معمولي فقط از يك طول موج معين تشكيل شده است بلكه شامل طيف نسبتاً وسيعياز طول موجهاست . اين مطلب ، دليل سوم را نيز در بر ميگيرد : نور معمولي بر خلافنور ليزر به شكل تابهاي باريك و موازي توليد نميشود ، بلكه راستاهاي مختلف رااختيار ميكند . نور ليزر براي روشنايي : ليزرهاي حالت جامد وليزرهاي تزريقي درخشهاي كوتاه بسيار روشني توليد ميكند كه براي عكسبرداري بسيارسريع ، ايدهآل است . ما در عصري هستيم كه سالانه ميليونها پوند صرف ساختنهوانوردهاي سريع ـ اعم از موشكهاي بالستيكي ، قارهپيما يا هواپيما ميشود . بايددانست كه سرعتهاي زياد چه بر سر اجسام متحرك ميآيد و يكي از بهترين راههاي اين كارعكسبرداري از جسم در حال حركت است . سرعت بعضي از پرتابهها بقدري زياد است كه اغلبچندين كيلومتر در ثانيه كه حتي عكسي كه به كمك سريعترين فلاشهاي متداول از آنهاگرفته ميشود ، چيزي جز تصويري محو نيست . از آنجايي كه حتي سريعترين پرتابهها همدر اين مدت فاصله بسيار كمي را خواهند پيمود ، عكسي كه با درخشش ليزري از اجسام تيزپرواز گرفته ميشود ، واضح و دقيق خواهد بود . ارتش آمريكا سرگرم آزمايش باتلويزيون ليزري براي استفاده در گشتهاي شبانه مخفي با هواپيماست و طراحان نظاميدرصدد ساختن كلاهك بمبهايي هستند كه هدف را با استفاده از پرتو ليزري نامرئي مادونقرمز پيدا كنند . استفاده از ليزر درفاصلهيابي : يافتن فاصله هدف مورد نظر ازمشكلات دائمي توپچيها و ضدهواييها بوده است . فاصلهياب ليزري ، اساساً از يك ليزر، يك منبع توان ، يك سلول فتوالكتريك و يك كامپيوتر رقمي كوچك تشكيل ميشود . پرتويي كه ليزر ميفرستد ، پس از برخورد به هدف بازتابيده ميشود و وارد سلولفتوالكتريك ميگردد . از روي زمان رفتوبرگشت فاصله هدف ، توسط كامپيوتر محاسبه وبر حسب هر واحدي كه بخواهد ثبت ميشود . نوعي فاصلهياب ليزري كه برايناتو ساخته شده ، به اندازه يك تفنگ نسبتاً بزرگي است كه منبع توان و كامپيوتر آنرا ميتوان در بستهاي روي پشت حمل كرد . فاصلهيابهاي ليزري تا مسافت 11 km را بادقتي حدود 5/4 متر تعيين كردهاند . استفاده از ليزر در هوانوردي ودريانوردي : يكي از بديعيترين وسايلليزري ، ژيروسكوپ ليزري است . ژيروسكوپ معمولي اساساً چرخ دواري است كه بسرعتميچرخد . به دليل اين چرخش ، محور چرخ همواره در يك صفحه باقي ميماند . محورژيروسكوپ چرخنده هميشه در يك راستا باقي ميماند و تغيير مسير كشتي تأثيري بر آنندارد . اين محور ، كار يك ((خط مبنا)) را انجام ميدهد كه تغييرات جهت كشتي را ازروي آن ميتوان تشخيص داد . سفينههاي فضايي كه غالباً بيسرنشينند تنها به كمكژيروسكوپ مسير خود را حفظ ميكنند . اين ژيروسكوپ متشكل است از يك ليزر گازي مثلاًليزر هليوم ، نئون كه از هر دو انتهايش نور همدوس خارج ميشود . با نصب اينژيروسكوپ به سفينه فضايي ، انحراف سفينه از مسير ، قابل تشخيص است . استفاده از ليزر در پزشكي : ليزر بعنوان يك منبع قويانرژي ، در پزشكي نيز بكار گرفته شده است بخصوصدر امريكا كه زادگاه ليزر بود و هنوزهم موطن آن است . به عقيده برخي جراحان ، ليزر براي بريدن اعضايي كه رگهاي خونيبسيار پيچيده دارد ـ مانند مغز ـ فوقالعاده مناسب است. تابه ليزر در حين قطعكردنرگهاي خوني ، با سوزاندن، دهانه آنها را ميبندند . برخي از چشمپزشكان ليزر رابراي جوشدادن جداشدگي شبكيه چشم ، مفيد يافتهاند . كاربرد ليزري در نوسازي صنعت : گسترش تكنولوژي ليزر در دهه گذشته در تماميشاخههاي زندگي رشد فزايندهاي داشته است به گونهاي كه امروزه ليزر جزء لاينفكزندگي انسان محسوب ميشود يكي از شاخههائي كه ليزر از ابتداي اختراع آن بيش ازديگر زمينههاي كاربردي مورد توجه محققين و متخصصين قرار گرفت ، كاربرد صنعتي ليزربوده است . برشكاري توسط ليزر از همان روزهاي آغازينتولد ليزر مورد توجه بسياري از علاقهمندان و صنعتگران كه به آينده درخشان كار خوداميد داشتند قرار داشت . پرتو ليزر با توجه به ويژگيهاي منحصر خود كه شامل تكرنگي، همدوسي ، شدت بالا و واگرائي كم است نشان داد كه با بكارگيري آن ميتوان نه تنهابه گسترش حوزه صنعت بلكه به تحول كيفي محصولات آن اميد فراواني پيدا نمود . بدنبالساخت اولين ليزر گازكربنيك در سال 1964 اين امكان فراهمشد كه بتوان با حداقلامكانات ليزرهاي پرقدرتي در ناحيه حرارتي مادون قرمز ، همان منطقهاي كه موردنياز صنعت است تهيه و به بازار عرضه نمود . اينك وسيلهاي پا به عرصه وجود گذاشته بود كهامكان فراهمنمودن يك منبع حرارتي قابل كنترل و در عين حال بسيار باريك به راحتي دردسترس كاربران قرار ميگرفت . با يك نگاه گذرا اما عميق به نقش ليزر در صنعتميتوان به اين نكته واقف شد كه ليزر تحولي بيسابقه در اين عرصه ايجاد كرده است كهدامنه رشد آن هر روزه گسترش مييابد . امروزه اگر شاهد محصولاتي باشيم كه به جهتكيفي و مرغوبيت در كمترين زمان به بازار عرضه ميشوند ، متوجه نقش و اهميت ليزر درصنعت خواهيم بود . اثربخشي ليزر در تمامي زيرشاخههاي صنعت امريمحسوس و غيرقابل انكار است . براي مثال برشكاري، سختكاري ، سوراخكاري ، علامتزني، بيشترين كاربردها را در خانواده صنعت عهدادار بوده است . آمارها نشان ميدهد بيشاز 85% فعاليتهاي صنعتي در همين موارد خلاصه ميشود . امروزه بكارگيري ليزر در شاخههاي مورد اشارهبالا امري طبيعي ، روتين و با يك سابقه 20 ساله مملو از تحقيقات و تجربيات فراواناست . در خصوص برشكاري اينامكان فراهم ميشود كه پرتوي ليزر توسط يك عدسي بر روي قطعه كار متمركز شده بطوريكهدر زماني نزريك به يكهزارم ثانيه درجه حرارتي بيش از 4000 درجه سانتيگراد بر رويقطعهكار (فلز) ايجاد ميكند . نتيجه اين عمل ذوبشدنلحظهاي فلز در يك باريكهاي به قطر 1/0 ميليمتر است . اينك با حركتدادن 2 آينهكه نقش هدايت پرتو ليزر بر روي عدسي موردنظر را دارد اين امكان فرهم ميشود كهپرتو ليزر در جهت x و yحركت نموده و براحتي هر شكلي را كه مايل باشيم بر روي قطعهكار ايجاد نماييم . از ديگر مزاياي بكارگيري ليزر در برشكاري ميتوان به : افزايشسرعت كار ، دقت بالا ، كمترين خسارت حرارتي به قطعهكار اشاره كرد . در زمينهجوشكاري نيز بكارگيري ليزر مزاياي قابلملاحظهاي را در صنعت بدنبال داشته است . در نگاه اول جوشكاري باليزر بنظر ميرسد كه قادر است براحتي و در كمترين زمان ممكن نه تنها فلزات را درابعاد و اندازههاي مختلف به يكديگر جوش دهد بلكه با اين تكنيك اين امكان فراهم شدهاست كه فلزات غيرهمنام نيز به يكديگر جوش داده شوند . ليزر در كنار يك CNC يك سيستمكامل ليزر جوش را ايجاد ميكند كه با كمك آن صنعت گران قادرند با سرعت زياد ، دقتبالا و حداقل هزينه مصرفي از قابليتهاي آن استفاده نمايند . يكي از شاخههاي صنعتكه در دو دهه اخير مورد توجه و بسط فراوان قرار گرفته است پديده بهينهسازي وبكارگيري مواد با آلياژهاي مختلف با طولعمر بالاست . هر قطعه مكانيكي بعد از يكدوره مشخص بر اثر صدمات مختلف از رده خارج شده و بايد قطعههاي نو جايگزين آن شود . قطعاتي مانند متهها ، توربينها ، تيغه ارهها و سيلندرها دچار بيشترين ساييدگي وپوسيدگي هستند لذا بيش از عناصر تشكيلدهنده مورد توجه قرار گرفتهاند . امروزه باكمك ليزر ميتوان عمل سختكاري بر روي لايههاي سطحي فلزات انجام داد . به گونهايكه طولعمر آنها به ميزان قابلتوجهاي افزايش پيدا كند . اين عمل نه تنهاصرفهجويي فراواني را بههمراه دارد بلكه در حداقل زمان ممكن صورت ميپذيرد . امروزه عمل سختكاري با ديگر روشها نيز صورت ميپذيرد اما عملاً هيچيك از آنهانتوانسته جايگزين خوبي براي ليزر باشد .علامتزني بر روي قطعات مختلف با مواد مختلف از نكات حائز اهميت حوزه صنعتبشمار ميرود بسياري از توليدكنندگان مايلند جهت جلوگيري از سوءاستفاده محصولاتتقلبي به گونهاي محصولات اصلي را از نمونه تقلبي متمايز نمايند . حككردن علامت ويا يك آرم مشخص با دقت بالا يك راه حل خوبي بهنظر ميرسد كه ساليان سال مورداستفاده قرار گرفته است . به همين خاطر با متمركز كردن پرتو ليزر در ابعادي حدود 50ميكرون با كمك 2 اسكنر مكانيكي ميتوان هر شكل دلخواهي را در اندازههاي مختلف برروي محصولات حك نمود . سرعت حكاكي به قدريبالاست كه اين فرايند ظرف چند ثانيه به اتمام خواهد رسيد . امروزه حكنمودن 300 حرفدر يك ثانيه توسط ليزر امري عادي بنظر ميرسد . از آنجا كه تمامي كنترل و هدايت اينفرايند توسط كامپيوتر صورت ميگيرد ، كاربران با حداقل مهارت قادر به انجام آنخواهند بود . حكاكي با ليزر هيچگونه محدوديتي جدي به جهت نوع جنس فراهم نخواهد كرد. دستگاههاي حكاكي ليزري با قيمتهاي نازلي قابل تهيه از سازندگان آن ميباشنديكي از كاربردهاي پرطرفدار ليزر در صنعت در امر سوراخكاري ميباشد . ايجاد نمودنسوراخهاي بزرگ و ريز بر روي موادي مانند چوب ، فلز امري عادي بنظر ميرسد . اماهمين كه مايل باشيم اين عمل را در ابعاد چند ميكرون و بر روي موادي مانند سراميكها، شيشه و پلاستيك انجام دهيم خود پي ميبريم كه اگر نگوييم غيرممكن ، بسيار مشكلخواهد بود . اما امروزه به كمك ليزر اين عمل در كمتر از ثانيه و با آهنگ بالا قابلاجرا و تكرارپذير است . و اين همان چيزي است كه صنعتگران ساليان سال بدنبال آنبودهاند . اميد است در آيندهاي نهچندان دور شاهد بكارگيري اين فناوري جديد درعرصه صنعت بوده و با اين كار بر دامنه فعاليتهاي ليزر ، اين نور شگفتانگيزبيافزاييم . سلاحهاي ليزري و نحوه مقابله با سلاحهاي ليزري : غير قابل اجتناب است كهميدان جنگ ليزري به طور محسوسي سالهاي آينده جنگ را تهديد نكند . اين نتيجه نه تنهاتوسعه و استفاده از سلاحهاي ليزري مفيد است بلكه نتيجه شمار فزايندهاي از وسائلليزري از قبيل مسافتياب و هدفياب ميباشد . بنابراين در نيروهاي مسلح لازم است كهاز حساسهها و توسط اقدامات عامل و غير عامل الكترومغناطيسي حفاظت شود . تهديداوليه ليزري از خود سلاحهاي ليزري بوجود ميآيد. نگهداري و نحوه مقابله با سلاحهايليزري مسائل مشكلي است كه تاكنون حل نشده باقي ماندهاند . 4 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده