*sepid* 9772 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 خرداد، ۱۳۹۰ يادش به خير... اون قديما ميرفتم مغازه يه كيك با يه نوشابه ميخوردم بعد يه پنج تومني زرد ميدادم ... روزها تند و تند ميگذشت. وضع اقتصاد خراب بود. خرااااب. تورم بي داد ميكرد. تا اينكه يه كيك با نوشابه شد هفت تومان يعني يه دوتوماني هم بايد به پنج تومانم اضافه ميكردم.... يادمه با يه ده توماني سوار تاكسي ميشدم و .... بعد كه يه تحول عظيم اقتصادي رخ داد كه من بچه بودم و حاليم نبود. فهميدم بايد به جاي ده تومان كرايه بيست تومان بدم... وقتي رفتم سر كار حقوقمو با پنجاه توماني ميدادن و حس ميكردم ديگه مرد شدم.... يك سال بعد حقوق با اسكناس پنجاه توماني كمتر و به جاش صد توماني دادن ولي پنجاه تومان شده بود كرايه تاكسي همون مسير هميشگي... دويس توماني كه اومد هنوز كرايه همون پنجاه تومني بود ولي عيدي نفري پنج تا دويستي نوي نو گرفتيم... پانصدي كه اومد كرايهها هفتاد و پنج تومن شد. براي همون مسير. نوشابه شيشهاي هم جاشو داده بود به نوشابه خانواده و حالا با خانواده دور هم كيك و نوشابه ميخورديم. بعدش سر و كله هزارتومني پيدا شد و ... تا اينجاي كار مشكلي نبود چون قبل از اينا هم اون اسكناسايي كه گفتم بود ولي نه به اين شدت ولي يه اسكناس جديد اومد كه شد نقل محافل. ميگفتن وضعيت پولي وخيمه... پنج هزار توماني كه اومد ديگه آب پاكي رو دست همه ريخته شد.... وضع اقتصاد خراب بود. كيك و نوشابه و كرايه تاكسي اذيت ميكرد آدمو... بعد از درگذشت جانسوز اقتصاد ايران با اسكناس قبلي و كلي سكه كه تا صد توماني هم پيشروي كرده بود براي شب چهلم اقتصاد يك سورپرايز ديگر رو شد. ده هزار توماني.... هنوز اين اسكناس يا شايد تراول چك بين مردم عزيز و بهت زده جا باز نكرده بود كه ..... دو برادر جديد وارد پول كشور شدند كه ديشب يكيشان به دستم رسيد و آه از نهادم بر آورد و به ياد تمام كيك و نوشابه هاي پنج توماني كه خورده بودم افتادم. و آرزو كردم يك بار ديگر و فقط يك بار ديگر بتوانم سوار بر تاكسي شوم ..... اين دو پول عزيز چيزي نبود جر دو سكه دويست توماني و پانصد توماني!!!!!!!!! يعني ۲۰۰۰ ريال ۵۰۰۰ ريال.... 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده