Turtoise 876 مالک ارسال شده در 28 فروردین، 2010 Having no pretension to begin with خر ما از کره گی دم نداشت ! 7
Architect 3224 ارسال شده در 7 اردیبهشت، 2010 I congratulated him on his success موفقیتش رو بهش تبریک گفتم 7
Architect 3224 ارسال شده در 14 اردیبهشت، 2010 متاسفم که نا امیدت کردم :I'm sorry to let you down متاسفم :I'm afraid so سعی کن باهاش تماس بگیری :Try to get hold of him یکی طلبت :I owe you one یه اتفاقی افتاده :Some thing has come up از حیرت خشکم زده بود :I was stunned by the activity 6
Architect 3224 ارسال شده در 14 اردیبهشت، 2010 آماده عکس گرفتن:Pose for a picture موهای تنم سیخ شد:I got goose flesh چندشم شد:I got the creeps چشم شور:Evil eye بنزین سهمیه بندی شده:The gasoline has been rationed به مخت فشار بیار:Rack your brain دست انداختن:Taunt somebody 5
Architect 3224 ارسال شده در 14 اردیبهشت، 2010 چرب زبان:Glib tongued چراعی که به خانه رواست به مسجد حرام است:Charity begins at home ز گهواره تا گور دانش بجوی:Learn from your cradle to your grave بهانه آوردن:To give an excuse جبران کردن:To make up 6
Architect 3224 ارسال شده در 14 اردیبهشت، 2010 بدون معطلی:Without hesitation چشم از اون بر ندار : Keep an eye on him مرخصی بود :He was on leave از پسش بر می آییم: We will deal with it پاچه هاشو بالا زده بود: He had rolled up his pant’s legs 10
Architect 3224 ارسال شده در 1 خرداد، 2010 هر آنکه از دیده برفت از دل برفت:Out of sight ,out of mind باد آورده را باد میبرد:Easy come ,Easy go شکستن انگشتان دست(برای احساس راحتی):Crack your knuckles لب برچیدن (مثل وقتی که بچه ناراحت میشه):Purse your lips 9
Architect 3224 ارسال شده در 1 خرداد، 2010 دست را مشت کردن به نشانه عصبانیت: Clench your fist کش امدن ماهیچه همرا با درد: Pull a muscle بالا بردن ابرو از روی تعجب: Raise your eyebrow 8
Architect 3224 ارسال شده در 1 خرداد، 2010 تکان دادن سر به علامت نارضایتی: Shake your head تکان دادن سر به علامت موافقت: Nod your head لیس زدن لب(وقتی یه چیز خوشمزه می خوری): Lick your lips 6
Architect 3224 ارسال شده در 1 خرداد، 2010 تحت فشار کاری بودن:Being under a lot of pressure مطئنم:I'll say رئیسم خیلی بخم فشار میاره:My boss is really on my back about it لب مرز اخراج شدنم:My job is on the line 8
ارسال های توصیه شده