spow 44197 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 اردیبهشت، ۱۳۹۰ خب بهترازمن میدونید که همیشه خدا کارکارانگلیسی ها بوده وهست وخواهد بود این کلا تو خون وذات ورگ وریشه ماست!! حالا این عناصر معلوم الحال چطوری کارمیکنند که ما نمیتونیم کاربکنیم نیاز به برگزاری سمیناری سمپوزیومی همایشی خلاصه یه کوفت ومرضی داره تا دست این اجانب علی الخصوص انگلیسی هارو رو نکنیم اسوده نمینشینیم که بهرحال موجیم که یه چیزی عدم ماست! بله کارکارانگلیسی هاست باورندارید نمونه هایی ازنوشته های اینطرف واونطرف!! 4 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 31 اردیبهشت، ۱۳۹۰ افسران توده ای پی برده بودند که ارتشی های سلطنت طلب زیر جلکی دارند یک کارهایی می کننند مخصوصا وقتی که از کامیون حمل شیر خشک آمریکایی کلی اسلحه و مهمات پیدا کرده بودند به مصدق هم خبر دادند اما باورش نمی شد،مصدق هیچ رقمی حاضر نبود زیر بار این حرف برود که آمریکا بخواهد علیه او کودتا راه بیندازد. پرده اول:25مرداد 1332 شاه رفته و مصدق مانده و این همه ایده ال و ایده الیست برای ساختن فردای ایران،حزب توده که از طریق افسران خود به تحرکات سلطنت طلبها و تلاششان برای کودتا علیه مصدق پی برده به مصدق پیشنهاد می دهد همین امروز شاه را خلع و اعلام حکومت جمهوری کند و با برگزاری رفراندوم تشکیل حکومت جمهوری بدهد...جواب مصدق یک کلمه است "نه" و استدلالش هم دو کلمه بیشتر نیست"خونریزی میشود" پرده دوم:27مرداد 1332 از همه جای مملکت بوی کودتا می اید...مصدق باورش نشده است...شاید میترسد،توده ای ها شدیدا پیگیر اعلام حکومت جمهوری هستند و در تمام این دوازده سال که از تشکیل حزب توده می گذرد این قدر منافع مشترک در حال اضمحلال با جبهه ملی نداشته اند،بخاطر همین به هم نزدیک شده اند اما هنوز دیوار بی اعتمادی ها بلند است مصدق جرات اعلام حکومت جمهوری ندارد؛بیشتر از جواب خشن سلطنت طلبها میترسد تا فردای مملکت و تقسیمش بین ملی گرا ها و توده ای های متاثر از روسیه ...مصدق آدم آرامی است ژست دموکراتیک نمی گیرد بلکه واقعا و عمیقا دموکراتیک است از ریختن خون مردم خاصه روشنفکران و سیاستمداران ایده الیست مملکت می ترسد پرده سوم:28مرداد1332 کودتا شده...عده زیادی بازداشت شده اند؛خیابان ها را خون برداشته،شاه دارد بر می گردد،پشت سر هم میگیرند و حکم اعدام صادر می کنند؛روشنفکران و سیاستمداران از بزرگ و کوچک اگر زنده مانده باشند فرار اختیار کرده اند...همه چیز تند پیش میرود؛روند ارتجاعی دموکراسی به استبداد تند تند تند است 2 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 31 اردیبهشت، ۱۳۹۰ همیشه کار ، کار انگلیسیهاست "" زمان پادشاهي ناصرالدينشاه رفتهرفته دولت انگلستان در امور ايران نفوذ بيشتري يافت. در اين عصر مزارع گندم اطراف تهران و ديگر نقاط كشور به تشويق و ترغيب انگليسيها به كشت خشخاش اختصاص پيدا كرد و سال به سال بر وسعت اين مزارع افزوده شد و توليد ترياك افزايش يافت. از سالهاي مياني به بعد اين پادشاه تهران ديگر چيزي براي صادرات جز ترياك نداشت."" به سال 1277 شمسي برابر با 1898 ميلادي يك گروه بلژيكي براي اداره گمركخانههاي ايران استخدام شد. دو سال بعد نخستين مجله آمار سالانه تجارت نشر يافت و اينگونه، آماري كم و بيش منظم به زبانهاي پارسي، فرانسه و انگليسي تحت عنوانهاي مختلف منتشر شد. يعني پيش از سال 1279 شمسي هيچگونه آمار و اطلاعات دقيقي جز گزارشهاي پراكنده از تجارت و اقتصاد ايران وجود نداشت و تنها از اين تاريخ به بعد دستكم چنين آمار اقتصادياي را در اسناد و منابع تاريخي اين دوره ميتوان يافت. آماري كه هرگز شامل تمامي اقلامي كه از مرزهاي 6 هزار كيلومتري ايران ميگذشتند نميشد. در آن عصر دولتهاي بيگانه نفوذ زيادي در كشور داشتند و ماموران ايراني گمركخانهها در جهت منافع اروپاييان صاحبان كالا، ثبت اقلام ورودي و خروجي را مطابق واقعيت درج نميكردند بنابراين بهطور كلي اسناد گمركخانهها واقعي نبود. پايتختي تهران با سلطنت آقا محمدخان حدود صد سال پيش از نشر اين مجله آغاز شد بنابراين براي مطالعه و بررسي پيشينه تجارت تهران از شروع دوره پادشاهي قاجاريه اسناد و مدارك كافي وجود ندارد، آنچه در اين امر ميتواند راهگشا باشد گزارشهاي جستهگريخته ماموران سفارتخانههاي دولتهاي روسيه و انگليس و برخي اروپاييان ديگر است.گو اينكه آثار و كتب محققاني چونان و ، و... در حوزه اقتصاد ميتواند كمك زيادي به اين مطالعه و بررسي بكند ليكن آنها نيز به همان دليل نبود منابع كافي بيشتر به دوره اخير پرداختهاند. در شروع سده سيزدهم قمري هر چند ايران در اوج قدرت سياسي، نظامي و اقتصادي نبود اما در آن هنگام فاصله ايران با اروپا زياد نشده بود و هنوز بنيه اقتصادي كشور آنقدر بود كه، ابريشم، تنباكو، شال، فرش، چرم رنگي، مازو، گل زعفران، پيه، زرنيخ زرد، موم، خشكبار و... از ايران صادر ميشد. سده سيزدهم قمري كه برابر با قرن نوزدهم ميلادي است، دوران انفجار قدرت سياسي، نظامي و بهويژه اقتصادي اروپا بهشمار ميرود. در اين سده كشورهاي اروپايي به رهبري انگلستان روزبهروز قدرتمندتر و صنايع آنان پيشرفتهتر ميشد. كالاهاي صنعتي انگلستان توسعه فراواني يافت و تجار انگليسي و اروپايي بهدنبال بازارهاي جديد بودند، بنابراين تهران پس از پايتختي اهميت زيادي پيدا كرد وجود دربار سلطنتي و شروع مهاجرت به اين شهر و افزايش جمعيت و توسعه شهر موجب شد تا پايتخت ايران هدف نخست تجار انگليسي، روسي و ديگر اروپاييان شود. پيشتر تهرانيان در كنار واردات برخي اقلام مصرفي از ديگر ايالات، پارهاي از اقلام را نيز صادر ميكردند ولي با روند رو به ازدياد نفوذ سفارتخانههاي انگليس و روسيه در تهران واردات اجناس انگليسي و روسي و... رفتهرفته افزايش يافت. بهطوري كه به استناد گزارش تامسون مامور انگليس در 30 نوامبر 1843 ميلادي تجارت بهخاطر واردات گسترده كالاهاي توليدي اروپاييان رو به افزايش گذاشت. در آن سالها اجناس وارداتي ايران بيشتر از طريق تبريز و بغداد وارد ميشد. با گذشت زمان آهستهآهسته ثروت و جمعيت تهران و مركزگرايي رو به فزوني نهاد و بهتبع آن بر واردات كالا افزوده شد. ابوت از ماموران انگليسي به سال 1840 ميلادي گزارش داده است ... بعد از اين تجار روسي به كمك ماموران دولت خويش دست به فعاليت بيشتري زدند بهطوري كه ميبينيم، گزارشهاي كنسولي انگليس در اواخر قرن 19 پر از شكايت از تفوق روسيه در بازار تهران است تا اين سالها هنوز تجار انگليسي خود در تهران اقامت نگزيده بودند بلكه بنابر گزارش كنسول انگلستان فقط 2، 3 هنديالاصل انگليسي در تهران اقامت داشتند و به تجارت مشغول بودند. ابوت مامور سفارتخانه انگليس گزارش ميدهد: در سالهاي بعد اجناسي چونان شكر، چايي، ادويه، شالهاي كشميري و پارچههاي منقش پنبهاي از هند از راه اصفهان و شيراز به بازار تهران وارد ميشد. زمان پادشاهي ناصرالدينشاه رفتهرفته دولت انگلستان در امور ايران نفوذ بيشتري يافت. در اين عصر مزارع گندم اطراف تهران و ديگر نقاط كشور به تشويق و ترغيب انگليسيها به كشت خشخاش اختصاص پيدا كرد و سال به سال بر وسعت اين مزارع افزوده شد و توليد ترياك افزايش يافت. از سالهاي مياني به بعد اين پادشاه تهران ديگر چيزي براي صادرات جز ترياك نداشت. تهرانيها در اواخر دوره قاجاريه هر چه كوشيدند تا دوشادوش تحولات و توسعه صنعتي اروپا كالاهايي صنعتي را توليد كنند بر اثر دخالت مستقيم و دشمني علني و آشكار دولتهاي روسيه و انگليس اقدامات آنها به شكست گراييد. همين عامل موجب شده بود تا سياستمداراني چون امينالدوله و امينالسلطان و... بهجاي همفكري و كمك به تجار و سرمايهداران و صنعتگران داخلي با يكديگر دشمني و اقدامات اصلاحي همديگر را خراب كنند. از كار افتادن كارخانههاي كبريتسازي الهيه، چلواربافي مهران (ضرابخانه) و قند كهريزك، صابونسازي و... نمونههايي از اين اقدامات است. تلخيص از فرهنگ جامع تاريخ تهران 2 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 31 اردیبهشت، ۱۳۹۰ به نقل از وبلاگ رگبارهای بهاری! آقا جان من پست دیروزم را پس می گیرم . وقتی دایی جان ناپلئون شهیر می فرمود : کار ،کار انگلیسی هاست که بی خود نفرموده بود . تا همین 70-60 سال قبل ،همین انگلیسیهای فلان شده بر یک چهارم مردم دنیا حاکم بودن . حالا هم بیا و ببین . ورداشتن یه عروسی گرفتن که بر عکس تمام عروسی های دیگه که بار مالي سنگيني بر دوش زوجهاي جوون مياندازه، پیش بینی شده که این جشن عروسي که نوه ملكه بريتانيا داماد اون جشن بود ، كمك شاياني هم به رشد صنعت گردشگري انگليس خواهد كرد!! پيشبيني شده است، پخش تلويزيوني اين مراسم كه در 180 كشور جهان بهصورت زنده انجام گرفت، رونق گردشگري انگليس را بهگونهاي در پي خواهد داشت كه تا سالها ادامه مييابد و بهلطف آن، چهار ميليون گردشگر بيشتر طي سالهاي آينده به اين كشور وارد خواهند شد و درآمد دو ميليارد پوندي عايد صنعت گردشگري اين كشور ميشود و در كوتاه مدت 107 ميليون پوند به صندوق گردشگري انگليس تزريق کرد كه از بابت كرايه هتلها و حضور مدعوين در مراكز خريد و رستورانها است. کار عقلانی و فهمیده یعنی این . این انگلیسی ها از آب هم کره می گیرن ناقلاها . 1 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 31 اردیبهشت، ۱۳۹۰ برُنز، آلیاژی از مس و قلع است. برخی از انواع برنجها، برنز هم نامیده میشوند و بهطور کلی آلیاژ برنز- قلع در اصطلاح عامیانه برنز نامیده میشود. این آلیاژ در زمانهای قدیم در ایران بهنام مفرغ مشهور بوده است اما از لحاظ علمی، برنز به آلیاژهای مس بهعلاوه یک عنصر غیر از روی، اطلاق می شود. مجسمهی برنزی شهریار از مقابل تئاتر شهر دزدیده شده است همچنین به دلیل قابلیت فرمپذیری بسیار خوبی که دارد میتواند در قالب مجسمه، بهراحتی گاهی به شکل ستارخان، باقرخان، صنیع خاتم، دکتر شریعتی، استاد معین و... یا گاهی حتی به اشکال انتزاعی در بیاید و اگر هم از هیچ کدامشان خوشمان نیامد میتواند به هر شکلی که فکرش را بکنید در بیاید، البته شایان ذکر است، از آنجا که هیچ چیز مطلق نیست و استثناها را نباید فراموش کرد، در مواردی هم شنیده شده مجسمههای برنزی در سطح شهر تهران از پایه درآمده است. دزدیهای سریالی یا سریال دزدی مجسمههای سطح شهر تهران همزمان با سریالهای تلویزیونی نوروزی آغاز شد. منتها از قسمت پنجم یا ششم، مردم متوجه آن شدند و از آنجا که قسمتهای قبلی، تکرار مجدد نداشت، این ماجرا را در قسمتهای بعدی دنبال کردند. با این تفاوت که آدم بدهای این سریال تا این لحظه هنوز دستگیر نشدهاند و به لطف جریان معناگرا در ایران که طی این سالها در تمام شئون به خورد خلقالله داده شده انتهای این قضیه هنوز باز است و هر کسی یا هر ارگانی میتواند برداشت خودش را بکند. دزدی مجسمهها در تهران از آنجا که به دلیل پخش فیلمها و سریالهای پلیسی از صدا و سیمای جمهوری اسلامی، مردم به خوبی با مراحل کار آشنا هستند، باز شدن معمای هر سرقتی نیاز به یک فرضیه دارد. پس میبایست طبق فرمول دشمن فرضی، که در تمامی شئون به آن استناد میشود، سارقین را جایگزین دشمنان بکنیم تا بتوانیم انگیزهی سارقین فرضی را از آن استخراج کنیم. کسانی توانستهاند در روز روشن مجسمههایی را که در مجامع عمومی قرار داشتند با صرف وقت و زحمت فراوان به کمک ابزار برقی مانند فرز و همچنین جرثقیل از پایه درآورده و بی آنکه کسی حتی متوجه این موضوع شود، محل را ترک کنند. البته این نکته خود گواه اطلاع سارقین از نامگذاری سال جدید تحت عنوان سال «همت و کوشش مضاعف» است وگرنه چنین ریسکی با این همه زحمت در فازهای برنامهریزی، دزدی و ذوب فلز تنها به دلیل انگیزههای مالی کمی غیرمنطقی مینماید. سرانجام صحبتها در این خصوص آغاز شد و آقای شهردار، در حاشیه دویست و هفتاد و هشتمین جلسه علنی شورای اسلامی شهر تهران با حضور در جمع خبرنگاران، اظهار داشت: «با آشنایی بنده در این زمینه باید بگویم، این اقدام کاری سازماندهی شده است و سارقان به صورت باندی عمل کردهاند.» این پاسخ اگر چه موضوع را در هالهای از ابهام فرو برد اما دستکم مردم بالاخره دلیل انتخاب مدیران با تخصصهای متفاوت از حوزهی مدیریتی خود را فهمیدند. به طور مثال شهرداری که قبلاً پلیس بوده باشد بهتر میتواند موضوع را تحلیل کند اگر چه در سمت فعلیش ضمانت اجرایی اقدام به دستگیری نداشته باشد. از سوی دیگر نیروی انتظامی با توجه به شکایت شهرداری در این خصوص، اعلام کرد هر روز سرنخ را دنبال میکند و تا این لحظه به جاهای خوبی رسیده است. منتها هنوز اندازهی این کلاف نخ دقیقاً مشخص نشده و همین امر موضوع را کمی دشوار کرده است. البته تلاش در خصوص حل این معما تنها به اینجا ختم نشد و یکی از نمایندگان جان و مال و ناموس مردم درکمسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی، وزیر کشور را مورد خطاب قرار داد و در سخنانش این قضیه را دنبال کرد و با طرح این موضوع در صحن علنی مجلس، خواستار پیگیری این موضوع در کمیسیون امنیت ملی شد. اما تلاش این نماینده نتیجهای به همراه نداشت. چراکه وزیر کشور طی اظهارنظری در این خصوص اعلام کرد: «اولاً این قضیه به امنیت ملی مربوط نمیشود و ضمناً این مسئله چندان مهم نبوده و مجسمهها ارزش ریالی چندانی هم نداشته لذا متولیان شهری مسئول آن هستند.» در همین راستا و در پی انتشار اخبار مربوط به این موضوع در رسانهها، خبرگزاری مستقل فارس! نیز بهرسم فصلالخطابی موروثی، نظرش را از زبان یک کارشناس ارشد میراث فرهنگی اعلام کرده و گفت: « کار، کار انگلیسیهاست» و باتوجه به سوابق کشور انگلستان در سرقت آثار تاریخی و اشیاء نفیس ملتها ازجمله سابقهی دیرینه این کشور در غارت آثار ملی و مذهبی کشورمان در طول ۲۰۰ سال اخیر، این گمانهی قوی بهوجود آمده است که کارشناسان و دلالان انگلیسی که معمولاً در امر جمعآوری و سرقت اشیاء نفیس تاریخی نقش دارند در قضیهی مجسمههای به سرقت رفته از میادین تهران هم نقش اصلی را برعهده دارند. با همهی این تفاسیر، تاکنون پس از گذشت حدود پنج ماه از آغاز این سریال و ربوده شدن چهارده مجسمه از سطح شهر تهران، هنوز این پرونده باز مانده است و این روند باعث شده است تا خبر فراخوان دوسالانهی مجسمههای شهری که اخیراً از سوی شهرداری منتشر شده، بیشتر شبیه به یک شوخی باشد. دوسالانهای که قرار است با دو موضوع آزاد و بخش ویژه با عنوان «انقلاب اسلامی»، از پانزدهم آبان ماه سال جاری در نگارخانهی برگ سازمان زیباسازی شهر تهران برگزار شود. مجسمههای جدیدی ساخته خواهد شد که شاید بخشی از اجزای بیشکل شدهی مجسمههای قبلی را در خود داشته باشد. مثلاً دهان دکتر شریعتی، چشمهای مادر و فرزند، گوش باقرخان و ... 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده