Alireza Hashemi 33392 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 اردیبهشت، ۱۳۹۰ روشهاي اكتشاف کروميت ارائه مدلي براي اكتشاف اين ماده معدني كه بتواند در مناطق مختلف كارائي داشته باشد، امكانپذير نمي باشد و لذا نمي توان از يك روش خاص به عنوان مطلوب ترين روش اكتشاف کروميت نام برد و بر اين اساس به برخي روشهاي كلاسيك اكتشاف كه در رابطه با كرويت در ايران مورد استفاده قرار گرفته و يا امكان استفاده ازآن براي پي جوئي و اكتشاف كروميت وجود دارد، ميپردازيم. ◄ روشهاي ژئوفيزيكي: در اينجا به برخي روشهاي عمده ژئوفيزيكي كه براي اكتشاف كروميت مورد استفاده قرار ميگيرد و در كانسارهاي كروميت ايران نيز به كار گرفته شده است و يا امكان به كارگيري آن وجود دارد، اشاره خواهيم كرد. • روشهاي مغناطيسي: خاصيت مغناطيسي هر سنگ از جمله كروميت در مرحله اول به مقدار منيتيت همراه با آن بستگي دارد، گرچه از نظر ژنتيكي رابطه نزديكي بين كروميت و منيتيت وجود دارد اما تركيب كريستاليزه شده اوليه منيتيت نشان دهنده اين مطلب است كه منيتيت به همراه گابرو در بالا و كروميت همراه با دونيت در تودههاي بازالتي قرار ميگيرند، بنابراين تفاوت اوليه در مغناطيسي شدن قابل توجيه است. كروميت واقع در ناحيه بالايي يك توده سنگ قليائي خاصيت مغناطيسي بيشتري از سنگ كروميت واقع در ناحيه لايههاي پائيني دارد. شكل ديگر استفاده از خاصيت مغناطيسي در صورتي است كه توده كروميتي داراي خاصيت مغناطيسي بالا ولي سنگ مادر داراي خاصيت مغناطيسي كم باشد. شرايط كاربردي روش مغناطيسي در اكتشاف تودههاي كروميت زماني مشكل ميشود كه اختلاف شديد خاصيت مغناطيسي در سنگهاي مادر وجود داشته باشد، كه در اين صورت جداسازي آنوماليهاي حاصله و ارتباط دادن آنها با توده معدني مشكل ميباشد، دراين روش علاوه بر دستيابي مستقيم به ماده معدني ميتوان توسط اين روش وضع تكنونيكي و زمين ساختي منطقه راروشن نمود و به طور غيرمستقيم توده معدني را اكتشاف نمود، در پيمايش مغناطيسي بايد با فاصلههاي كوتاه (تقريباً 20 متر)، منطقه شبكه بندي شود و در صورتي كه آنومالي مشاهده شود، فاصله باز هم كمتر انتخاب شود. اين روش در سالهاي گذشته در مناطق فارياب، اسفندقه و برخي مناطق در سبزوار (سفيد ميدان) مورد استفاده قرار گرفته است. • روش ثقل سنجي : متوسط چگالي توده كروميت برابر 3gr/cm 5/4 ميباشد كه به طور نسبي به ميزان قابل توجهي از دويتها كه داراي چگالي 3gr/cm 35/3 و سرپانتين با چگالي نسبي 3gr/cm5/2 بيشتر است، اين روش در صورتي كاربرد دارد و مؤثر است كه توده كروميتي به صورت يكپارچه وجود داشته باشد و در صورتي كه توده كروميتي به شكل پراكنده در درون سنگ مادر قرار گرفته باشد، هرگز توجيه روشن و مشخصي از آنوماليهاي حاصله نمي توان به دست آورد. بعلاوه به علت چگالي كم تودههاي سنگ مادر و درصد كم ماده معدني (كروميت)، تغيير و تفسير انومالي حاصل از اين روش، ممكن است با اشكالاتي همراه باشد، چون ممكن است آنومالي حاصله ناشي از اختلاف چگالي اوليه سنگها و يا اختلافها ناشي از عمل سرپانتينتيزاسيون باشد، مشكل ديگر در مورد اين روش، تغييرات شايد توپوگرافي است كه در مواردي اصلاً كاربرد روش ثقل سنجي را غيرممكن ميسازد. درسالهاي اخير از اين روش در مناطق فارياب و اسفندقه استفاده شده، اگر چه نتوانسته است به طور كامل جوابگوي مشكلات موجود در رابطه با اكتشاف اين ماده معدني باشد. ◄ روشهاي ژئوشيميايي: روشهاي ژئوشيميايي را در مراحل مختلف پي جوئي و اكتشاف منابع معدني ميتوان به كار بست، غلظت عادي كروم در محيطهاي مختلف بين ppm 1000 - 5 متغير است و غلظتهاي بيش از اين مقدار، ممكن است نشانه اي از كاني سازي كروم باشد. در پي جوئيهاي ژئوشيميايي اين ماده معدني ميتوان از عناصر ردياب و نشانه استفاده كرد، در مورد كروم ميتوان از عناصر Ni، Co و Cu در سنگهاي اولترابازيك به عنوان عناصر ردياب كروم نام برد و همچنين به عنوان عنصر نشانه كروم در كانسارهاي فوق باز يك از pt، Cr و Ni نام برد كه با توجه به كميابي pt و وجود Ni در گروه عناصر كم ياب، Cr به عنوان عنصر نشانه اصلي به كار ميرود، نقش عنصر كروم (Cr) در كانسارهاي غني از كروم در محيطهاي گياهي به عنوان معرف بسيار خوب و در محيط رسوبات رودخانه اي و خاك خوب ميباشد. البته بايد به اين نكته توجه داشت كه اكتشافات ژئوشيميايي دخالت چندان موثري در يافتن مكانهاي منيراليزه نمي تواند داشته باشند. ◄ بررسي ويژگيهاي خاص زمين شناسي: تقريباً در همه جاي كره زمين، كانسارهاي كروميت در كمربندهاي افيوليتي يافت ميشوند، در مقياس يك كمپلكس افيوليتي، چنين به نظر ميرسد كه بيشتر كانسارهاي كروميت در حدود m 1000 - 500 زير گابروهاي لايه اي قرار دارند و اغلب در مرز دونيت - هارزبورژيت ديده ميشوند، لذا مهمترين اصل در اكتشاف كروميت توجه به اين مطلب است كه اين ماده معدني هميشه در سنگهاي اولترابازيك كه به كمپلكسهاي اولترامافيك - گابرو تعلق دارد يافت ميشود (البته نواحي بسياري زيادي ازسنگهاي اولترامافيك وجود دارند كه تاكنون كروميت در آنها يافت نشده است) و در عين نكته ديگري كه در اكتشاف كانسار اهميت زيادي دارد و هيچ اشتباهي نبايد در اين مورد رخ بدهد، مشخص كردن شكل هندسي كانسار (لايه اي يا عدسي شكل بودن توده كروميت) ميباشد. تودههاي معدني كروميت بيشتر در محل اوليه خود است و چندان تغيير مكاني درآنها ايجاد نگرديده است، كانيهاي كروميت درمحدودة معيني قابل پي جوئي هستند، به عنوان مثال كانه كروميت غالباً در سنگهاي پريدوتيتي به خصوص دونيت و سرپانتنيت كه از سنگ دونيت مشتق شده است، يافت ميشود، اين همراهي ضمن آنكه از نظر سنگ شناسي دليل خاصي دارد، از نظر اكتشافي هم حائز اهميت است. در ادامه به برخي شرايط كه دراكتشاف اين ماده معدني لازم است به آن توجه شود، اشاره خواهيم كرد. • نقش مطالعه دقيق تكتونيك منطقه در اكتشاف تفصيلي بسيار مهم ميباشد، زيرا ممكن است فرايندهاي تكنونيكي از جمله گسل ها، تودههاي كروميتي را در مكانهاي غيرپيش بيني شده قرار داده باشد. • از نظر اكتشافي توجه به ژنر كانسار كروميت و ارتباط آن با سنگهاي درونگير اهميت زيادي دارد، چرا كه ارتباط ژنتيكي كروم با سنگهاي اولترابازيك يكي از راههاي مناسب براي پي جوئي اين ماده معدني ميباشد. • گسلهاي ترانسفورم قديمي نيز مكان مناسبي براي اكتشاف محسوب شده و لازم است كه تمركز كاوش در زونهاي مجاور يا تبديل سري اولترابازيك به گابرو، انجام شود. • براي برنامه ريزي اكتشافي و هدايت اكتشافات بر روي توده اولترامافيكي در برگيرندة كانسارهاي كروميت، اولاً بايد چينه شناسي سنگهاي اولترامافيك و مافيك وابسته به آن را مورد توجه قرار داد و ثانياً به شناخت ارتباط چينه شناسي واحدهاي مختلف رديف افيوليتي و ترتيب تقدم و تأخر آنها و بازسازي ليتواستراتيگرافي تمام واحدها پرداخت. • وجود گسلها، پديده سرپانتينيزاسيون در منطقه و وجود رگههاي منيزيت در پاره اي موارد ميتواند مهندس اكتشاف را به سمت وجود يك ناهمگني مكانيكي در درون تودههاي اولترامافيك كه ميتواند كروميت باشد، رهنمون شود، البته اين نتيجه گيري به صورت قطعي نمي باشد. • دانستن پاراژنز كانيهاي ثانوية اطراف گسلها نيز ميتواند در رديابي رگههاي كروميت موثر باشد. البته بايد به اين نكته توجه داشت كه نمي توان از يك روش خاص به عنوان مطلوب ترين روش اكتشاف نام برد، بلكه مجموعه اي ازروشها و عمليات اكتشافي و تجربي است كه با توجه به وضعيت زمين شناسي، موقعيت گستلها، تغيير شكلها و عوامل مختلف ديگر ميتوانند به عنوان مطلوب ترين روش به كار ميروند، مجموعه اين روشها در موارد مختلف و بسته به شرايط زمين شناسي، تكنونيكي، تكنولوژي، بزرگي و كوچكي توده ماده معدني و مسائل اقتصادي مي توانند تغيير نمايند. 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده