رفتن به مطلب

آیا در تفاوت بین مغز زن (همدلی کردن)و مردان (ساماندهی)، فرهنگ تاثیری دارد?


afa

ارسال های توصیه شده

فرهنگ

چه چیزی باعث مى شودكه مغز زنان در سطح بالایى، نشانگر حس همدلى باشد و مغز مردان در سطح بالایى، ساماندهى را نشان دهد؟اكثر مردم احتمالا چنین فرض مى كنندكه چنین تفاوتهای جنسى، بر اساس مخلوط عوامل فرهنگی و بیولوژی به وجود مى آیند. البته عقاید بى شمار دیگری نیز وجود داردكه هى یند تفاوتهای جنسى مى توانند یكى از این عوامل را كاهش دهند. اگر اپن. ضیه های عجیب حقیقت داشته باشد، بسیار با اهمیت هستند، زیرا بدین معنا است كه دیگر عوامل موجود را، مى توان نفى كرد و نپذیرفت. اگر فرضیه ی فرهنگ صحت داشته باشد، این موضوع گیرایى سیاسى پیدا خواهدكرد. اگر واقعا دلیل این تفات ها ناشى از عوامل فرهنگى باشد، تفاوت بسیاری میان پسر بچه ها و دختربچه ها به وجود مى آید. حداقل بدین معنا است كه ى توانیم این تفاوتها را با برنامه های جدید اجتماعى و آموزشى از بین ببریم. بنابراین چگونه مى توان فرضیه ی فرهنگ را پذیرفت؟ كلیشه هاى فرهنگی و تبعیض ها اگر یك نوار ویدئویى ازكودكى غمگین به شما نشان بدهند و بگویند این كودك پسر است، شما ترجیح مى دهیدكه این حالت كودك را به عصبانیت تشبیه كنید. اگر بگویند این كودك دختر است، ترجیح مى دادیدكه این حالت را به ترس كنید.این مثال، نمونه ى واضحى است تا متوجه شویدكه هركودك چه احساسى دارد. نتیجه ی مثبت این نمونه این است كه اگركودك دختر یا پسر باشد، نمى توانیم قضاوت خوبى در خصوص حالات كودك داشته باشیم. ولى این نتیجه گیری خوبى نیست. شناخت جنسیت وقتى كه فرد بزرگترشود خیلى راحت تر است.نتیجه ی مهم و اصلى این است كه برخلاف عقیده ای كه مى گفت ما مردم رابا روش بى طرفانه ای درك مى كنیم، بدون اینكه بخواهیم یك سری از تفاوتهای جنسى را برای شناخت آنها در نظر مى گیریم.

اینها مى توانند تبعیض هایى باشندكه ما از روش های قالبى وكلیشه ای اجتماعى جنسیت ها انتخاب مى كنیم یا به عبارت ساده تر، از ارتباط هر یك از جنسیت ها، با یكدیگر، آنها را دركنار هم مى چینیم و به آنها شكل تازه ای مى بخشیم.هر علتى كه داشته باشند مهم نیست، چراكه چنین تبعیض هایى ممكن است سبب شود عكس العمل های مختلفى نسبت به افراد نشان دهیم، كه البته این موضوع مستلزم این است كه باورمان در خصوص آن جنسیت چه باشد.معنى این موضوع این است كه تفاوتهای جنسى از دیدگاه روانشناسى كه قبلا در موردش بحث كردیم مى توانند ناشى از انتظاراتى باشند كه والدین ازجنسیت بچه ها به هنگام رشد و پرورش آنا داند.برای امتحان این عقیده،نگاهى اجمالى به والدین داشتم. معنى دیگر این است كه تفاوتهای جنسى مى توانند ناشى از تبعیض های فردی محققانى باشدكه به این آزمایش ها وتجربیات دقت مى كنند. بنابراین برای آن عده ای كه این مطالعات و تحقیقات راانجام مى دهند واجب است كه نسبت به خصوصیات جنسى افراد، نابینا باشند.در واقع این كار بسیار دشوار است. در تحقیق نوزادان كمبریج،مشاهده كنندگان تلاش بسیار زیادی داشتندكه نسبت به جنسیت نوزادان بى تفاوت باشند. آنها از مادرانى كه كودكانشان در این تحقیق شركت داشتند،درخواست كردندكه جنسیت نوزادشان را به محققان نگویند، بدین ترتیب ازهرگونه تبعیض و بى تفاوتى نسبت به این تحقیق، جلوگیرى شد و محققان به هیج وجهى تحت تأثیر اطلاعات به دست آمده قرار نگرفتند. مادران هم با این كار موافقت نمودند و تا پایان فیلمبرداری و جمع آورى اطلاعات، جنسیت نوزادشان را به شخص محقق اعلام نكردند.در بسیاری از این موارد، این اطلاعات حتى به صورت اتفاقى هم افشاءنشدند. در بعضى موارد به سختى مى شد جلوی این كار راگرفت، زیرا در اطراف تخت مادران در بیمارستان، مملو از دسته گلها وكارتهای تبریك بودكه روی آنها با خط درشت نوشته بود؟ ریك عض مى كنم، چه پسر بامزه ای! قدم نورسیده مبارك، چه دختر قشنگى! و یا حتى رنگ ملحفه ها و یا پتوها نشان از جنسیت نوزاد داشت.بنابراین آزمایش كنندگان از این موضوع اطمینان داشتندكه فقط از چهره ی نوزاد فیلمبردارى مى كنند تا بفهمندكودك به چه چیزهایى با دقت نگاه مى كند و زمانى كه موقع قضاوت و بازبینى فیلم ها شد، هیج راه حلى برای شناخت جنسیت كودك به چشم نمى خورد و آنها نمى توانستند بگویندكه به چهره ی یك دختر یا یك پسر نگاه مى كردند. با این وجود تفاوت جنسى در مشاهده ی اشیاء همچنان به چشم مى خورد.رفتار وگفتار فرهنگى كه به شكل یك كلیشه بیان و انجام مى گیرد،نمى تواند نتیجه ی این آزمایش را توضیح دهد. آزمایش های كودك همیشه یك نتیجه گیری ثابت ندارد ولى بگذارید چنین فرض كنیم كه این حقیقت داردكه انتظاراتمان از شكل جنسیت ها، به چگونگى واكنش ما نسبت به دختر و پسر ویا آن فرصتهایى كه به آنها مى د هیم، متفاوت است.على رغم تأثیر چنین تبعیض هایى، مثالهایى ازكنترل دقیق مطالعات وتحقیقات نشان مى دهدكه لزومى ندارد تنها علت مشاهده ی تفاوتهای جنسى را در رفتار آنها جستجوكرد.

والدین

آیا تفاوت در والدین پسران یا دختران بودن مى تواند دلیل مشاهده ی تفاوتهای جنسى در دوران كودكى باشد؟ آیا این تفاوتها بر مبنای این حقیقت است كه مادران اغلب اولین سرپرستان كودكان مى باشند؟در تمام تحقیقات اجتماعى این موضوع، موضوع بسیارگسترده ای است كه،كودكان (به طور متوسط) بیشتر اوقاتشان را دركنار مادرشان سپری مى كنند تادركنار پدرشان، در حالى كه در بعضى فرهنگها مانند فرهنگ كشورهای ژاپن وكره، تنها یك سوم اوقات خودشان را دركنار مادرشان هستند ولى در بعضى فرهنگهای دیگر مانندكشور هندوستان بچه ها اكثر اوفاتشان را در كنارمادرشان سپری مى كنند.آیا مادران كاری مى كنندكه دختران همدلانى خوب و پسران ساماندهان ماهری مى شوند؟ یا اینكه بایستى پدران را به خاطر اینكه رفتار متفاوتى درتربیت دختران و پسران در پیش مى گیرند، سرزنش كرد؟بدون شك پسران بیشتر از دختران تنبیه مى شوند و ممنوعیت های بسیاری برایشان در نظرگرفته مى شود تا بتوانند آنها راكنترل كنند. والدین معمولاپسران خود را از انجام برخى كارها منع مى كنند و بیشتر از دختر بچه ها، بهآنها تذكر مى دهندكه اگر چنین كاری كنى، عاقبت خوبى نخواهد داشت و یا اینكه حق نداری به این وسیله دست بز آیا این جملات برایتان آشنا نیست؟

-آلكس برگرد اینجا!

-آلكس بایست!

-آلكس این كار را نكن!

-نه! قبلا هم به توگفته بودم!

-آلكس همان كارى راكه گفتم انجام بده وگرنه توى دردسر بزرگى مى افتى!

-آلكس اگر یكبار دیگر این كار را انجام بدهى، براى یك هفته كنترل ماشین جیپت را ازتو مى گیرم!البته با دختران هم به روش نصیحت و تذکرو یا حتى بازخواست صحبت مى كنند ولى نكته ی جالب توجه این است كه در اكثر فرهنگها، اینگونه صحبت كردن، بیشتر در رابطه با پسر بچه ها است.آیا این نشانه ای از شناخت جنسیت است؟ اگر چنین باشد، پس والدین دراین میان چه كاره هستند؟یك نظریه مى گویدكه والدین در ذهنشان چندین تصور ذهنى دارندكه پسران سركش تر هستند و یا اینكه نگهداری از آنها با خطرات بسیاری همراه است. بنابراین آنها به محدودیت بیشتری احتیاج دارند.آیا پسران را بایستى با چنین تفكراتى پرورش داد؟ آیا والدین با چنین طرزتفكراتى، پسرهای خودشان را به سوی خطر سوق نمى دهند یا اینكه با ایجاد محدودیتهای بیش از حد، پپشرفتهای آنها را از بین نمى برند و بعدها با این كارها باعث نمى شوندكه پسرشان با افراد پلیس سروكار پیداكند؟ البته این یك دیدگاه منفى است.شاید پسران نسبت به دختران از احساس همدلى كمتری برخوردار باشندكه همین امر باعث مى گردد آنهاكمتر از مشكلات اجتماعى شكایت كنند،مهارت كمى در یافتن راه حل های اجتماعى برای رفع بعضى موانع داشته باشند وبه نظم و ترتیب بیشتری اغلب احتیاج پیدا مى كنند.برای این دو ایده، مدار در دست است. به عنوان مثال در یك تحقیق، طى یك نوار ضبط شده، از حركات پدران دركنار فرزندان یك ساله شان در اتاق انتظار، فیلمبرداری شد. محققان دریافتند كه پدران فرزندان پسر خود را دوبرابر فرزندان دختر توبیخ كردند.ولى این موضوع بى علت نبود: پسران اغلب اوقات برای اینكه به اشیاء ممنوعه و خطرناك دست نزنند، بازخواست مى شوند. این طور به نظر مى رسیدكه دختران یك روش ثابت را دنبال مى كنند. برای مثال آنها به حركات پدرشان و به چیزهایى كه آنها را قبول نداشتند، توجه مى كردند.چنین اشاره های اجتماعى، نگاه به چهره ى والدین برای تشخیص اینكه اجازه دارند آن كار را انجام دهند یا خیر، برای اكثر دختران كافى است تا بدانند منظور پدر از آن اخم و یا نگاه معترض چیست. شما مى توانید این علامتخشم و عصبانیت را در چهره ی والدین ملاحظه كنید: ابروان پدر مانند یك كمان كمى بالا مى روند و نزدیك مى شوند و یا شاید چشمان او به شكل خیره با كمى غضب به چشمان كودك نگاه كند، شاید به حالت تعجب و با ناراحتى به كودك نگاه كند تا او را از انجام كار خطایى كه مى كند، بازدارد و حتى شاید پدر مجبور به انج نادرستى مانندكتك زدن شود و یا لبانش را جمع كند وبه علامت كوت صداى "هیس " از میان لبانش شنیده شود و با این كار به كودك بفهماندكه بیش از اندازه سر و صدا مى كند.دختران غالبا یك چنین علائمى را مشاهده مى كنند و معمولا به حالت رمزو علامت به آنها مسائلى گوشزد مى شود ولى پسران ممكن است یك چنین علائمى را هیچگاه مشاهده نكنند. شاید بدین علت است كه آنها به هنگام انجام كارهای نادرست، به چهره ی والدین نگاه نمى كنند و یا شاید به خاطر این باشدكه این علائم غیركلامى است و آنها توجهى به چنین چیزهایى نشان نمى دهند.در این تحقیق چنین به نظر مى رسدكه به پسران تذكر مى دهندكه كار بدی انجام ندهند و این پیام با لحنى بسیار جدی و یا حتى خشم به اطلاع آنها مى رسد. ولى این موضوع ثابت نمى كند. كه پسران ذاتاكمتر از دختران حس همدلى دارند.موضوع این مقاله در مورد تفاوتهای اساسى میان ذهن و فكر مردان و زنان است ولى شاید مشاهده ی تفاوت هایى كه در مورد همدلى كردن در این مقاله به آنها اشاره مى شود، جزو تفاوتهای اصلى و اساسى نباشد. شواهدی در دست است كه ما پسران جوان را تشویق مى كنیم كه كمتراحساساتى باشند و سعى كنند بیشتر مستقل و خودكفاء بار بیایند، چنین تشویق هایى در غالب این جملات شكل مى گیرند:

-پسر پر طاقت چه كسى است؟ آفرین!

-این پسر بزرگ من است! آفرین كه چنین كارى را به تنهاگ انجام دادى؟!!

-اوه تو چقدر قوى هستى! به این ماهیچه هاى بزرگ نگاه كن!

-تو مى توانى این كار را انجام بدهى؟

-دلت مى خواهد از صخره هاى بلند، بالا بروى؟ تو خیلى بزرگ و شجاع

هستى!

-گریه نكن! پسرها كه گریه نمى كنند!

-این كارهاى بچه گانه را دیگر تكرار نكنى!هیچ یك از پسران این چنین به مادرشان وابسته نیستند! حالا وقت آن رسیده كه بروم.والدین از چنین عباراتى در برخورد باكودكان خود، بخصوص پسران بسیاراستفاده مى كنند. مخصوصا پدران كمتر از مادران نسبت به پسران خود برخوردهای احساساتى و محبت آمیز دارند. البته، یك چنین نتایجى سبب مى شودكه چنین برداشت هایى پیش آید. والدین ممكن است پسران خود را از نشان دادن احساساتشان منع كنند بنابراین آنها را با نقش های متفاوتى از جنسیت خودشان آشنا مى كنند، یا ممكن است آنها را نسبت به دختران در برابر بیان احساسات و وابستگى و

دلبستگى، پرتوان تر و شكیباتر تربیت كنند، یا ممكن است آنها به پسران بیش ازدختران، درباره ی خودشان و خصوصیات اخلاقى شان مانند پر توان بودن،مستقل بودن و صبور بودن، توضیحاتى بدهند. با این وجود یك تعبیر دیگر آناست كه دختران خیلى بهتر از پسران خودشان راكنترل مى كنند، بنابراین احتیاجى نیست كه به آنهاگوشزدكنندكه احساساتشان راكنترل نمایند.بنابراین پسران جوان به وسیله ی معیارهایى كه دختران جوان دارند، موردقضاوت قرار مى گیرند، به همین علت به آنها بیشترگوشزد مى كنندكه گریه نكن و به چیزهایى كه آنها مى گویند، حق نداردكه دست بزنند.بنابراین این تفاوتهای رفتاری میان والدین در قبال دو جنس دختر و پسرمى تواند دقیقا همان علت اصلى تفاوتهای اساسى موجود میان زن و مرد باشد.به طور خلاصه مى توان گفت:" رفتارهاى متفاوت والدین نسبت به فرزندان،دلیل اصلى تفاوت موجود میان آنها است ".اگر چه هنوز هم شواهدی در دست است كه نشان مى دهد تربیت متفاوت والدین در قبال فرزندانشان باعث مى شودكه آنها حتى در بازی كردن هم با هم فرق داشته باشند. پسران اجازه دارند بازی های مهیج و ماجراجویانه انجام دهند در حالى كه به دختران تأكید مى شودكه بازی های مناسب، مانند مادر، معلم، دكتر یا پرستار را اجراكنند و یا با عروسك سرگرم شوند ولى تحقیقات منظم نشان داده اندكه شباهتهای زیادی نیز میان رفتارهای والدین دربرابر فرزندانشان وجود دارد.به عنوان مثال، والدین برای تربیت فرزندان دختر و پسرشان، در خصوص مسائلى مانند مهربانى، خونگرمى، مسئولت پذیری، صحبت كردن یا قید وبندهای اخلاقى كه مد نظرشان است، هیچ تفاوتى قائل نمى شوند.والدین همچنین به هنگام تشویق كردن كودكان برای انجام كارهای درست،هیچ تفاوتى در میزان آن برای دختر یا پسر خود قائل نیستند. این موضوع نشان مى دهدكه شناسایى جنسیت به آن شكلى كه مردم فكر مى كنند، وجود ندارد.حتى مدركى وجود داردكه والدین بیشترین انرژی و توان خود را صرف تشویق پسرانشان برای همدلى كردن آنها با دیگران مى كنند. به عنوان مثال مادران بیشترین زمان خود را صرف تقلید حركات و حالات چهره ی كودكشان مى كنند، بخصوص اگر فرزند آنها پسر باشد. كنار هم قرار دادن این مدارك با برتری زنان در همدلى كردن كه ناشى از رفتارهای والد ین آنها است، كار بسیار دشواری است. ولى مادران به هنگام صحبت با فرزند دخترشان خیلى ملایم تر واحساسى تر رفتار مى كنند، در حالى كه این رفتار راكمتر با فرزند پشان دارند. همچنین تفاوتهایى میان نوع كلمات محبت آمیزى كه مادران به هنگام صحبت با دختر یا پسر خود استفاده مى كنند، وجود دارد. به این مثالها توجه كنیدكه یك مادر چگونه با دخترش صحبت مى كند:

-اوه این نهایت لطف و محبت تو را مى رساند كه این كار را برایم انجام دادى.

-شاید او دلش نمى خواهدكه با تو بازى كند زیرا او فكر مى كندكه بهترین دوست تو سالى است؟ اوكمى به سالى حسادت مى كند. چرا او را براى تعطیلات آخر هفته دعوت نمى كنی كه كمى با هم بازى كنید تاكمى احساسش نسبت به او تغییركند؟ مادران همچنین، هنگامى كه دخترشان كار خطایى انجام مى دهد، كلمات آمرانه اى بكار مى برند ولى با پسران برخورد متفاوتى دارند. برای مثال ممكن است به دخترشان بگویند:

-فكر مى كنى او چه احساسى داشته باشد؟

-تصوركن تو به جاى كسى هستى كه بهترین دوستش را از دست داده است. در آن صورت احساس او را مى توانى درك كنى.

-فكر مى كنى او از این هدیه، خوشش بیاید؟ بهترین كار براى یك بیمار این است كه مرتب از او احوالپرسى كنى و به دیدارش بروى. استفاده از یك چنین روش های متفاوتى در هنگام صحبت كردن، باعث مى شودكه دختران در همدلى كردن بر پسران ارجحیت یابند، اما "مكوبى " بهنكته ى بسیار مهمى اشاره مى كندكه این مسئله ناشى از تبعیض جنسى نا آگاهانه ی مادران نیست. به بیان دقیق تر این مسئله از آگاهى مادران ازتوانایى خاص درك مسائل در فرزندانش، ناشى مى شود. رفتا رهاى كلیشه اى جنسیت كودكان دختران جوان خیلى دوست دارند عروسك بازی كنند و پسران جوان خیلى مایلند با اسباب بازی های متحرك مانند ماشین یااسباب بازی های مكانیكى و یا ساختن ساختمان با بلوك های پلاستیكى بازی كنند. آیا این مسئله مى تواند بدین علت باشدكه آنها به نوعى به دلیل رفتارهای كلیشه ای مخصوص هر جنس، اسباب بازی های دخترانه و پسرانه را مجزا مى دانند؟ مسلما این عبارات تا حدی صحیح هستند.

به پدرانى توجه كنیدكه مى گویند: " من هرگز اجازه نمى دهم پسرم باعروسك بازى كند. اگر این كار را بكند توى مدرمسه همه او را مسخره مى كنند ولقب نازك نارنجى و یا زن صفت به او مى دهند ". یا اینكه به صناج تولید اسباب بازى توجه كنیدكه تمام میان پرده های برنامه ی كودكان را به آگهى های تبلیغ اسباب بازی های متنوع خودشان اختصاص داده اند. در این آگهى ها مردان مبارز اسباب بازی، مورد توجه ومحبوبیت پسر بچه ها قرار مى گیرند و عروسكها. با آن ظاهر زیبامورد توجه دختران قرار مى گیرند و صاحبان صنایم تولیدكننده ی اسباب بازی ها نیز، به خوبى مى دانند" كه قدرت نق نق " بچه ها قویترین نیروی اقتصادی برای فعالیت ساخت و رونق این صنعت است.گفتن كلمه ی "نه " برای والد ین در مقابل كودكانشان كار بسیار دشواری است.اكنون به این نكته توجه كنیدكه چه طور والدین و رسانه های گروهى به شدت تحت تأثیر قرار مى گیرند. زیرا خواهر و برادران بزرگتر یاكودكان دیگركه درهمین رده ی سنى هستند، یك چنین آگهى هایى را مرتب مى بینند و رقابت خواهر و برادرى و نیاز شدید به ملحق شدن به گروههای هم سن و سال خویش،باعث چنین چیزهایى مى شود و ممكن است یك چنین فشارهایى به كودكان ای ر را القاءكنندكه آنها به یك چنین اسباب بازیهایى احتیاج دارند.این اتفاق ممكن است در سنین دوران مدرسه نیز روی بدهد، زمانى كه گروههای هم سن و سال بچه ها علائمى از موافقت یا مخالفت با علائق كودك را آشكار مى كنند. عقیده ای وجود دارد كه مى گوید "چنین تأثیرات اجتماعى بعید است نوع انتخاب اسباب بازى را تعیین كنند". حال علت آن را توضیح مى دهم. اگر ازكودكان دو ساله بپرسید کدام اسباب بازی برای پسران وكدامیك برای دختران است، آنها نمى توانند پاسخ درستى بدهند. كودكان در این سنین ازكلیشه ی رفتارهای جنسیتى هیج اطلاعى ندارند،آنها احتمالا هر اسباب بازی كه توجهشان را جلب نماید، انتخاب خواهندكرد.با این وجود والدین از این سنین به بعد، تفاوت میان انتخاب اسباب بازی مناسب با هرگروه جنسى را به آنها شان خواهند داد. این موضوع نشان مى دهدكه فرق میان اسباب بازی های آنها، رفتارهای كلیشه ای مربوط به آن جنس رااز قبل تعیین مى كند.البته علت اصلى را نمى توان این قضیه دانست، مگر آنكه فكركنیم در یكسیاره ی دیگر زندگى مى كنیم. به این ترتیب كودكان در سن چهار سالگى مى توانند فرق میان اسباب بازی های خود و دیگری را حس و درك كنند.در یك تحقیق به یك دختركفتندكه فقط در قسمت اسباب بازی های پسرانه قدم بزند و یكى انتخاب كند: ولى او در پاسخ گفت:" مادرم مى خواهد با این وسایل بازى كنم ولى من ا صلا از اینها خوشم نمى آید".این موضوع با قاطعیت نشان مى دهدكه كودكان هم حق انتخاب دارند ونمی توانند تنها با طرز فكر و سلیقه ی والدین خود، با چیزی بازی كنند، بلكه آنها تحت تأثیر عوامل دیگری قرار مى گیرند.

تقلیدوتمرین

آیا تفاوت انتخاب اسباب بازی و رفتارها میان دو جنس مى تواند ناشى ازتقلید اولیه ازگروه همجنس خود یا از بزرگسالان باشد؟بدون شك بازی های هم سان سازی و تقلید از شخصیت های خاص، درگروه سنى دوران مدرسه، نقش بسیار مهمى را ایفاء مى كند. به عنوان مثال حتى درفرهنگهایى كه جایگاهى برای مدرسه و تحصیل هم وجود ندارد، بچه های بزرگتر به هنگام بازی نقش والدین همجنس خودشان را تقلید مى كنند.اما به عنوان دلیل مبدأ این تفاوتهای جنسى دركودكان نوپا، این دلیل مناسب نیست. به این علت كه كودكان قبل از رفتن به مدرسه به طور مرتب ازهم جنسان خودشان تقلید نمى كنند بلكه بیشتر ادای جنس مخالف خودشان رادرمى آورند. تقلید از هم جنسان نمى تواند علت اصلى تعیین انتخاب در نوع اسباب بازی برای جنسیت های مختلف باشد." النور مكوبى " - روانشناس -،یك نكته ی مهم را در نظر دارد و آن این است كه و ى بچه ها بازی با همجنس خود را انتخاب مى كنند و همچنین بااسباب بازی های متناسب با جنسیت خودشان بازی مى كنند، بدون شك این موضوع ربطى به تقلید از بزرگسالان ندارد. وقتى كه در این مورد، دیگر فكرنكنید، متوجه مى شویدكه بزرگسالان در تمام اوقات با جنس مخالفشان سروكار دارند. مسلما ى در دست نیست كه نشان دهد والدین فرزندانشان را به پرهیز از برخورد با جنس مخالف تشویق مى كنند. با این وجود این همان چیزی است كه بچه ها خودشان انتخاب مى كنند.اگر بخواهیم تقلیدكردن را به عنوان یك تعریف از چگونگى ایجاد تفاوتهاى جنسى، كنار بگذاریم، در مورد تعریف آشكار تمرین و بازی چه بگوییم؟ برتری مردان را در مهارتهاى حركتى در نظر بگیریم. دیدگاه عقل سلیم این است كه به علت سروكار داشتن زیاد مردان با فعالیتهای حركتى، آنها دربازی هایى مانند پرتاب دارت و بازی های خاص ورزشى مهارت بسیاری كسبكرده اند. ممكن است تمرین و سروكار داشتن بخشى از توضیح این امر باشدكه چرا جنسیت ها در مهارتهای خود، در سن خاصى از هم جدا مى شوند، ولى نكته ی نامعلوم نظریه ی مبدأ این تفاوتهای جنسى این حقیقت است كه برتری مردان در انجام درست و دقیق كارها، از همان دوران كودكى، حتى در سن دوسالگى نیز، به چشم مى خورده است. در این سن مى توانیم دركمال راحتى خیال فرض كنیم كه تفاوت كوچكى در ایجاد فرصتها برای انجام كارها میان دوجنس وجود دارد ولى با این وجود، پسران دو ساله خیلى بهتر از دختران در این سن كارهایشان را انجام مى دهند.در سنین بالاتر این تفاوتهای جنسى ى قتى كه آزمایشگر اطلاعاتى درمورد تاریخچه ی ورزشى هر یك از افراد و تسلط آنها بر هر یك از رشته های ورزشى به دست مى آورند نیز، مشاهده مى شود.

نقش جنسیت ها

یك تعریف دیگر از تفاوتهای جنسى، نقش دائمى جنسیت است. ایده ی اصلى این است كه ما باورهای متفاوتى در مورد جنسیت هایى كه رفتارها وعلائق مان را تحت تأثیر قرار مى دهند، داریم.به عنوان مثال باور داریم كه زنان، اجتماعى هستند در حالى كه مردان رابسیار فعال مى دانیم. این اعتقادات در مورد دو جنس زن و مرد ناشى ازتفاوتهای اجتماعى و نقش اقتصادی زن و مرد مى شود.درگیری شدید زنان باكارهای خانه و نگهداری ازكودكان باعث شده كه آنها اجتماعى شوند و درگیری شدید مردان در پرداخت حقوق كارمندان، دقت به مراحل كار و... باعث شده كه آنها به شدت خودمحور شوند. مسلما مدارك زیادی برای وجود چنین نقش هایى برای دو جنس زن و مرد وجود دارد.اكثر مردان مایلند در مشاغلى كه دارای قدرت باشد، مشغول بكار شوند درحالى كه اكثر زنان بیشتر مایلندكارهای گروهى و مشترك را انتخاب كنند.ممكن است نقش جنسیت را باوركنیم ولى این ایده ازكجا سرچشمه مى گیرد؟ فرضیه ی ساماندهى مى گوید، به طور متوسط مردان در درك وشناخت سیستم بسیار قوی و دقیق هستند، شاید این یك تكنیك فیزیكى باشد كه آنها مهارت فراوانى در آن دارند.به طور خلاصه، چندین مورد برای حمایت از جبرگرایى فرهنگى وجوددارد. یك ر را مى توان در روشهای مختلفى كه والدین با دختران وپسران خود، صحبت مى كنند، مشاهده كرد. صحبتهایى كه مى تواند درتفاوتهایى كه در توسعه ى همدلى كردن مشاهده مى كنیم، تأثیر داشته باشد.ولى بعضى از تفاوتهای جنسی خیلى زود جلوه گر مى شوندكه به سختى مى توان گفت كه فرهنگ در آن تأثیر بسزایى داشته است. به علاوه بعضى ازوالدین تمام تلاش خودشان را مى كنند تا یك چنین اثرات فرهنگى، بر رویكودكانشان تأثیر نگذارد. آنها برای پسرشان عروسك و برای دخترشان كامیون اسباب بازی مى خرند تنها به این دلیل كه بفهمند آیا بچه ها، خودشان مى توانندنوع مناسب اسباب بازی را انتخاب كنند.حتى اگر فكركنیم كه این موضوع به سادگى نشان مى دهدكه تأثیرات گروههای همجنس و هم سن و رسانه های گروهى، بیشتر از والدین به تنهایى است. هنوز هم اینطور به نظر مى رسدكه تعریف تمام تفاوتهای جنسى مشاهده شده، مناسب نیست زیرا كودكان در روزهای اولیه ی تولد هیچگاه نمى توانند تحت تأثیر رسانه های گروهى وكودكان هم سن و سال خودشان قراربگیرند. به همین علت و دلایل دیگر، این احتمال وجود داردكه توسعه ی تفاوتهای جنسى در رفتار، به علت عوامل دیگری به وجود مى آید و به علاوه ی آن مى تان فرهنگ نیز، در نظرگرفت. عوامل بیولوژی و زیست شناسی یکی دیگر از این موارد هستند .

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...