sima69 106 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 اردیبهشت، ۱۳۹۰ موفقيت پيش رفتن است نه به نقطه پايان رسيدن . نيروي بيكران انديشه هاي خود را شكل دهيد و الا ديگران انديشه هاي شما را شكل ميدهند خواسته هاي خود را عملي سازيد وگرنه ديگران براي شما برنامه ريزي مي كنند. به نظر من نهايت قدرت در اين است كه نتايج دلخواه خود را بدست اوريد و در عين حال به ديگران ارج بگذاريد.قدرت در اين است كه بتوانيد روال زندگي خود را تغيير دهيد ،افكار خود را دگرگون كنيدو موجب شويد كه كارها به مراد شما و نه در جهت مخالف شما انجام شود. قدرت ان است كه نيازهاي انساني خود و افراد مورد علاقه تان را مشخص سازيد و در رفع ان ها اقدام كنيد.قدرت يعني اينكه قلمرو فرمانروايي خود ،جريانات فكري خود و رفتار خود را رهبري و كنترل كنيد تا دقيقا نتايج دلخواه خود را بدست اوريد. هر اندازه كه شما در مورد فن ايجاد ارتباط با دنياي خارج مهارت داشته باشيد به همان اندازه در رابطه با ديگران به لحاظ مسائل شخصي ،احساسي ، اجتماعي و مالي توفيق خواهيد داشت. مهم تر از ان،ميزان توفيق دروني شما ،يعني احساس سعادت ،خوشي ، شعف،عشق ،و انچه مطلوب شماست نتيجه مستقيم ارتباطي است كه با خودتان داريد . نوع احساس شما،نتيجه حوادثي كه در زندگي شما اتفاق مي افتد نيست، بلكه نتيجه تفسيري است كه شما از ان حوادث مي كنيد . زندگي افراد موفق بارها نشان داده است كه تعيين كننده كيفيت زندگي،اتفاقات روزانه نيست، بلكه عكس العمل ما در برابر ان اتفاقات است. اين شما هستيد كه تصميم ميگيريد زندگي را چگونه ببينيد و بر مبناي ان چگونه احساس و عمل كنيد.هيچ چيز داراي هيچ معنايي نيست، مگر معنايي كه شما به ان مي دهيد .اغلب ما اين عمل تفسير را به طور خودكار انجام مي دهيم،اما مي توانيم نيروي لازم را در خود زنده نموده ،كه در تازه اي از جهان پيدا كنيم. مردان برتر، راه ثابتي براي موفقيت در پيش گرفته اند . من ان را فرمول موفقيت نهايي مي نامم . در اين راه اولين قدم ان است كه نتيجه دلخواه خود را بدانيد . يعني دقيقا مشخص كنيد كه چه مي خواهيد . قدم دوم انجام عمل است وگرنه خواسته شما به صورت رويا باقي خواهد ماند . بايد قدم هايي را برداريد كه به عقيده خودتان به اغلب احتمال شما را به هدف دلخواه مي رساند . اقداماتني كه ما مي كنيم هميشه ما را به نتيجه مطلوب نمي رساند بنابراين قدم سوم يافتن راهي براي كنترل است كه بازتاب ها و نتايج اقدامات خود را بررسي كنيم و هر چه سريع تر بفهميم كه كارهايي كه ما مي كنيم ما را به هدف نزديك و يا از ان دور مي سازد . بايد بدانيد دستاورد عملكرد شما چيست . خواه عملكرد شما گفتگو با كسي باشد يا عادات روزمره زندگي،اگر ان دستاورد دلخواه شما نيست،دقت كنيد كه عمل شما چه نتايجي را به بار اورده تا اينكه به عنوان تجربه انساني، از ان چيز ياد بگيريد. سپس قدم چهارم را برداريد و ان ايجاد نرمش براي تغيير رفتار است تا به نتايج مورد نظر برسيد. اگر به افراد موفق توجه كنيد مي بينيد كه اين قدم ها را برداشته اند. يعني ابتدا هدفي براي خود برگزيده اند،زيرا تا هدفي در كار نباشد نمي توان به ان رسيد. سپس شروع به اقدام كرده اند . زيرا فقط دانستن هدف كافي نيست. ان ها توانسته اند قيافه ديگران را بخوانند و عكس العمل ها را متوجه شوند ،سپس رفتارهاي خود را سازگار كرده و تغيير داده اند تا بدانند چه چيزي مناسب تر است. بخشی از کتاب نیروی بی کران اثر انتونی رابینز لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده