setiya 12665 مالک ارسال شده در 22 مهر، 2011 مثله اینکه قرار نیس تنگه واشی رو ببینم:4chsmu1: رفتیم کاخ سعد اباد وای خیلی چسبید ، پاهامو گذاشتم تو آب، انقدر سرد بود ، جونم تازه شد ولی کفش نو مو پوشیده بودم هنوز جا باز نکرده پدر پام در اومد:icon_pf (34):هنو درد میکنه .... بعضی ها چقدر بی ذوقن!!!! جلوی موزه صنایع دستی خانومه گفت نرین تو اصلا قشنگ نیست ما هم گوش نکردیم و رفتیم:4chsmu1: انقد خوشجل موشجل بود دهنمون وا مونده بود به عالمه عسک گرفتم:gnugghender: شاه هم واسه خودش حال میکرده ها !!!! 10
setiya 12665 مالک ارسال شده در 24 مهر، 2011 بازم بازی احساس و منطق بالاخره چه جوری باشم!! منطقی باشم؟ پس احساسم چی؟ ندید بگیرمش!!!! نمیشه..... خدایا انقد بازیم نده من که کنار اومده بودم ، منطقی شده بودم پس چرا .......... چراااا ......... چرااا.... خودت یه راه بزار جلوی پام 9
setiya 12665 مالک ارسال شده در 25 مهر، 2011 چقدر خوبه آدم بتونه همه حرفای دلشو بزنه بی خجالت بی ترس .... 9
setiya 12665 مالک ارسال شده در 26 مهر، 2011 امروز هم گذشت .... خوش گذشت خدایا شکرت دیدن خنده رو لبهاش، سلامتیش ... خوشحالم خیلی 8
setiya 12665 مالک ارسال شده در 30 مهر، 2011 :gnugghender: خوشالم :w42: چرا؟ آهان از نردبون میره بالا اون وقت از مار سر میخوره میاد پایین یکم دیگه تمومه هی من میگم باید موقع فکر کردن ادامس تو دهنم باشه ، یا یع چیزی بخورم ، گوش نمیدین که :4chsmu1: حالا هی بگین آدامسو ترک کن از صب رفتم یونی ، اونم بی ادامس تا ظهر که همش ارور داشتم ، بعد از ناهار سیف گاز میزدم یی هو مغزم جرخه زد:ws2: 7
setiya 12665 مالک ارسال شده در 30 مهر، 2011 اینقدر راحت دستم را رها مکن این پایین، دریای خاطرات ماست.... من در تو غرق شده ام دیگر توان غرق شدن در خاطرات ندارم 7
setiya 12665 مالک ارسال شده در 30 مهر، 2011 دیشب آقای جمشیدی رو نشون دادن جمشیدیه دیگه؟ همون که ماه رمضونا میاد:icon_pf (34): استرس گرفتم :banel_smiley_52: چ زود ماه رمضون شد یادش بخیر پارسال این موقع ها خواستگاریه آزی بود:4chsmu1: همش به این فکر میکردیم که آزی چی بگه چ جوری بفهمه همونیه که میخواد یا نه سوال مینوشت یادش نره برات آرزوی خوش بختی میکنی آزی خله 4
setiya 12665 مالک ارسال شده در 1 آبان، 2011 تقلب هم نکنی بهت میگن متقلب!!!!!!!! ....................... هم کفو!!! این هم کفوی هم داستانی شده ها!!!!!! ................. :gnugghender:19 ....................... کی افطار میشه:w74: .................. ساعت چنده؟؟؟؟!!!؟؟؟ دیر نشه:banel_smiley_52: ...................... 7
setiya 12665 مالک ارسال شده در 5 آبان، 2011 چقدر حس خوبیه!!! شبا که میخوابی بدونی یکی یه گوشه دنیا هست یکی هست که بهت فکر کنه کاش این احساس هیچ وقت از ادم گرفته نشه 12
setiya 12665 مالک ارسال شده در 14 آبان، 2011 چرا همه عوض شدن!!!!!:w127: یکی کم رنگ میشه یکی بی رنگ میشه یکی دوستاشو جدا میکنه یکی یعد از قرنی سلام میکنه ، حالتو میپرسه 10
setiya 12665 مالک ارسال شده در 15 آبان، 2011 مادرااي مهربان ترين فرشته كاش بودي مرا در آغوش مي گرفتي من به دستان گرم تو محتاجم .بدون حضور تو اي مادر درياي مواج پا بسته مردابم. در يك شب به ياد ماندني كه به جاي باران ستاره بر زمين مي بارد به خوابم بيا! كاش اتاق كوچكم پر از عطر خوش تو شود. اینو الان تو صفحه فیس بوک مرجان خوندم همسایه قدیمی، مامان یکی از بهترین دوستام جند روزه فوت کرده اونوقت من الان فهمیدم اونم تو دنیای مجازی چرا انقدر رابطه ها کم رنگ شده!!!!!!! پس جی شد اون روزا اون روزایی که همش با مرجان بیرون بودیم میگفتیم میخندیدیم صورت مرجان با لبخند قشتگه ، هیچ وقت بی لبخند ندیدمش، هیچ وقت ، نمیخوام الان گریون ببینمش خدایا چرا ادمای خوبو میبری؟ یادش بخیر میرفتیم پارک واسه کنکور درس بخونیم مامان و مامان مرجان همش مبگفتن خب دختر خونه که خالیه چرا میرین پارک آخ چقدر بهم مبگفت حواست به مرجان باشه چقدر ارومو دوست داشتنی بود روحش شاد 8
setiya 12665 مالک ارسال شده در 16 آبان، 2011 هر کاری کردم که به مرجان زنگ بزنم بهش تسلیت بگم نتونستم طاقت ندارم همین 2 هفته پیش مرجان رو تو فیس بوک پیدا کردم دلم میخواست یه روز خوب بزنم نه یه وقتی که ناراحته فقط بهش پیام دادم 6
setiya 12665 مالک ارسال شده در 16 آبان، 2011 میخوام عوضشم یه زهرای دیگه همه خصوصیات بدم رو اصلاح کنم امروز رفتم چادر خریدم :4chsmu1: فعلا واسه مراسم شب قدر شاید یه روز همیشگیش کردم:4chsmu1: 6
setiya 12665 مالک ارسال شده در 23 آبان، 2011 :3384s:دوست دارم سر استادمونو بکوبم به دیوار ابنهمه مدت واسه پروژهه زحمت کشیدیم حالا بعد از اینهمه مدت میگه من شک دارم کار خودتونه یکی بیاد بهش بگه کار خودمونه :w74::w74: 7
setiya 12665 مالک ارسال شده در 29 آبان، 2011 دیشب اینو تو فیس بوک خوندم:164: تو پیج جملات تکان دهنده 8 ریشتری خدا رو دوست داشته باش حداقلش اینه که میدونی کسی رو دوست داری که بهش میرسی چی میشد به هرکی که دوسش داری برسی:164: 7
setiya 12665 مالک ارسال شده در 2 آذر، 2011 چقدر خوشحالم:4chsmu1: به همه سختیه امروز این اخرش می ارزید هر چند هر چند هنوز همون نشده که میخوام ولی خوشحالم 4
setiya 12665 مالک ارسال شده در 8 آذر، 2011 :w14::w14:20 شدم:w14::w14: بالاخره منم فارغ التحصیل شدم:w14: موووهندس شدم 11
setiya 12665 مالک ارسال شده در 18 آذر، 2011 دلم میخواد بهت همه چیو بگم هرچی که تو دلمه حقیقت ولی نمیشه روم نمیشه زبونم باز نمیشه که بگم کاش اینجوری نمیشد 3
setiya 12665 مالک ارسال شده در 26 آذر، 2011 [h=6]یادش بخیر همین وقتا بود که ذوق داشتیم کتابمون رو جلد کنیم! [/h] 3
ارسال های توصیه شده