رفتن به مطلب

گسترش طلاق عاطفی میان زوج های ایرانی


Saman_88

ارسال های توصیه شده

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

 

طلاق چالش تازه زندگی مدرن؛

 

یکی از مسایل قابل تأمل در بحث طلاق، افزایش میزان طلاق‌های توافقی در میان جوانان است. به گفته شهلا کاظمی پور، امروزه آمار جدایی كه به دنبال نبود درك و تفاهم و بدون درگیری میان زوجین رخ می‌دهد، به اندازه ای رسیده است كه می‌توان با اعلام آن، هشداری جدی به جامعه داد. موضوع نگران کننده دیگری نیز در بحث طلاق هست و آن طلاق عاطفی است.

خبرنگار «

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
گزارش داد: از هر صد ازدواج، چهارده مورد به طلاق منجر می شود و بیشتر طلاق ها در سنین 20 تا 24 سال و 25 تا 29 ساله است.

 

بنا بر این گزارش، زنان 85 درصد متقاضیان طلاق در کشور را تشکیل می دهند که 30 درصد آنها در تهران هستند.

اینها همه در حالی است که طلاق عاطفی دو برابر طلاق رسمی است؛ یعنی زوجین زیر یک سقف زندگی و به خاطر فرزندان و مسائل مالی، یکدیگر را تحمل می کنند، ولی از نظر عاطفی، دچار بی وفایی شده اند.

 

در این باره باید گفت که طلاق به عنوان یکی از معضلات زندگی امروزی، بسیاری از خانواده ها را با مشکل روبه رو کرده است، تا جایی که جامعه شناسان از آن با نگرانی یاد می کنند.

 

هر چند رشد 6 یا 7 درصدی طلاق در ایران در مقایسه با نرخ 46 درصدی طلاق در فرانسه و یا 46 تا 48 درصدی انگلیس، بسیار كمتر است و قابل مقایسه نیست، به گفته برخی جامعه شناسان، رشد طلاق در سال‌های اخیر، می تواند نگران كننده باشد.

 

به باور آنها هر چه جامعه از سنت ها فاصله می گیرد، طلاق ها بیشتر می شود، به گونه ای که در ایران، 84 درصد طلاق ها در شهرها روی می دهد که 30 درصد آن در تهران است. آنها دلیل اصلی طلاق در ایران را ازدواج های نادرست می دانند.

 

بنا بر آمار ارایه شده، زنان 85 درصد متقاضیان طلاق در کشور را تشکیل می دهند و این موضوع نشان می دهد که نارسایی های مالی و عاطفی، اعتیاد و... باعث شده که زنان نسبت به وضعیت موجود انتقاد داشته باشند و درخواست طلاق کنند.

 

چندی پیش، شهلا کاظمی، معاون پژوهشی مرکز مطالعات جمعیتی آسیا و اقیانوسیه، با ارایه این آمار و با بیان اینکه نیمی از طلاق ها در چهار سال نخست زندگی اتفاق می افتد، گفت: از هر صد ازدواج، چهارده مورد به طلاق منجر می شود و بیشتر آنها در سنین 20 تا 24 سال و 25 تا 29 سال است.

 

همچنین بالاترین آمار طلاق در میان زنان در سنین 20 تا 24 سال اتفاق می افتد و در میان مردان، بیشترین آمار طلاق مربوط به بازه زمانی 25 تا 29 سالگی است. به این ترتیب، می توان گفت پدیده طلاق به سمت دوره «جوانی» حركت می‌كند.

 

تحولات اجتماعی دهه‌های گذشته در سطح جهان، نظام خانواده‌ را با تغییرات، چالش‌ها، مسایل و نیازهای جدیدی روبه رو كرده که در این مدت، خانواده‌ به گونه ای فزاینده به علل متعدد و پیچیده‌ای در معرض تهدید قرار گرفته است.

 

هنگامی كه كاركردهای خانواده‌ همچون كاركردهای زیستی، اجتماعی و عاطفی یكی پس از دیگری آسیب می‌بینند، زوجین به تدریج احساس رضایتمندی خود را از دست می‌دهند.

كاهش تدریجی رضایتمندی زوجین، نخست موجب گسست روانی و سپس گسست اجتماعی و در پایان منجر به بروز یك واقعه حقوقی به نام «طلاق» می‌شود.

 

یکی از مسایل قابل تأمل در بحث طلاق، افزایش میزان طلاق‌های توافقی در میان جوانان است.

 

به گفته شهلا کاظمی پور امروزه آمار جدایی كه به دنبال نبود درك و تفاهم و بدون درگیری میان زوجین رخ می‌دهد، به اندازه ای رسیده است كه می‌توان با اعلام آن، هشداری جدی به جامعه داد.

 

موضوع نگران کننده دیگر نیز بحث طلاق عاطفی است.

 

از میزان طلاق های عاطفی آمارهایی دقیقی در دسترس نیست، ولی مطالعات نشان می دهد، میزان طلاق عاطفی دو برابر میزان طلاق قطعی است و برآوردها نشان می دهد که 50 درصد زوج ها در ایران دچار طلاق عاطفی هستند؛ یعنی زیر یک سقف زندگی و به خاطر مشکلات مالی، فرزندان و... زوج خود را تحمل می کنند، ولی اختلاف نظرها و تیرگی روابط مشهود است.

 

سوسن باستانی، عضو هیأت علمی دانشگاه الزهرا (س) علت این پدیده را این گونه بیان می کند: چون زن ابزاری برای طلاق ندارد، از مهریه خود بهره می برد تا همسرش را بترساند، ولی سرانجام تصمیم نهایی را شوهر می گیرد؛ بنابراین، طلاق عاطفی دو برابر طلاق رسمی است که خاموش و پنهان روی می دهد و تاکنون کاری درباره طلاق های عاطفی انجام نشده؛ البته در کشورهای دیگر نیز کار ویژه ای در این زمینه انجام نگرفته و بیشتر روی کاهش فشارهای عاطفی پس از طلاق کار کرده اند.

 

باستانی با بیان اینکه طلاق عاطفی در پی پاسخ ندادن مرد به انتظارات، انتظارات و نیازهای زن اتفاق می افتد، افزود: در این موارد، افراد نسبت به هم بی توجه می شوند و از هم پرهیز می کنند. در واقع کاهش چشمگیر تعاملات مثبت و رضایت از رابطه بین طرفین زمینه طلاق عاطفی را فراهم می کند.

 

بنا بر این گزارش، برخی بر این باورند که طلاق از یک سو بحران و از سوی دیگر راهکار است، چرا که در طلاق های عاطفی، خیانت یا بی وفایی عاطفی اتفاق می افتد که پیامدهای سخت تری نسبت به طلاق دارد.

 

به این ترتیب، تحولات اجتماعی در جهان خانواده را با چالش ها و نیازهای جدیدی رو به رو کرده تا جایی که خانواده در برخی موارد، در معرض تهدید جدی است. هر چه جامعه از سنت ها فاصله می گیرد، طلاق ها بیشتر می شود. مدرنیته ناخواسته تهاجمی، روند طلاق را شتاب بخشیده است و در این میان، توجه به پدیده طلاق و فرهنگ سازی در مقوله ازدواج بیش از پیش ضروری به نظر می رسد.

 

تصویب قوانین جامع و اصلاح گر متناسب با وضعیت فرهنگی‌، اجتماعی كنونی ازدواج و خانواده در كشور،‌ آموزش مهارت‌های زندگی در مراحل گوناگون از راه نهادهای فرهنگی و آموزشی‌، فرهنگ سازی عمومی درباره شناخت خانواده سالم از طریق رسانه‌ها از مهمترین عوامل كاهش طلاق به شمار می آیند.

 

‌تأمین اشتغال سرپرست خانواده و مبارزه جدی با بیكاری،‌ پیشگیری از مهاجرت‌های بی‌رویه،‌ مبارزه با قاچاق مواد مخدر و پیشگیری از اعتیاد جوانان نیز از دیگر مسائل کارساز در کاهش طلاق است.

لینک به دیدگاه

آمارها از افزایش 21 درصدی طلاق و کاهش 5/3 درصدی ازدواج در تهران در شش ماهه نخست سال خبر داده است و اگر این واقعیت تلخ را بر اساس مقدمه بالا بپذیریم که میزان طلاق‌های عاطفی حداقل دو برابر طلاق‌های رسمی است آمارتکان دهنده‌ای است که دکتر علیرضا یارقلی «مشاور خانواده» در طول گفت وگویی با ما در میان گذاشت. در طلاق عاطفی دو زوج زیر یک سقف با یکدیگر زندگی می‌کنند اما هیچ حسی نسبت به یکدیگر ندارند. طلاق عاطفی یک توفیق اجباری است میان یک زن و شوهر که به دلایل مختلفی تنهازیر یک سقف زندگی می‌کنند. اما دیگر زن وشوهر نیز مجسوب نمی‌شوند. این توافق شاید هیچگاه عیناً گفته نشودو به تدریج به وجود آید طلاق عاطفی می‌تواند مقدمه طلاق‌های اقتصادی، قانونی و اجتماعی باشد اما چگونه می‌شود که یک زن وشوهر از یکدیگر طلاق عاطفی می‌گیرند. برخی روان‌شناسان علت را در مشکلات جنسی، تفاوت شخصیتی، ناتوانی در مهارت‌های زندگی، در نادرست از جنس مقابل، پول، بود یا نبود بچه، فشار‌های خانوادگی، و... می‌دانند.

دریغ داشتن عواطف از یکدیگر

دکتر علیرضا یارقلی در خصوص وجود طلاق عاطفی در خانواده و پیامد‌های آن چنین می‌گوید: «ازدواج یا پیوند زناشویی پیوندی آیینی ‌است که طی احکام یا رسومی خاص بین زن و مرد در مذاهب و کشورهای مختلف برقرار می‌شود تا به تشکیل خانواده منجر گردد. با وجود ‌این‌که بیشتر ازدواج‌ها با عشق، علاقه، محبت و خواست طرفین انجام می‌پذیرد، اما بر اثر عوامل بسیاری و مرور زمان، عشق و علاقه‌ اولیه ‌کمرنگ و بی‌تأثیر شده و گاهی به‌طور کامل محو می‌شود و در این مواقع همسران بدون هیچ‌گونه احساس و عاطفه‌ای نسبت به هم، به‌طور کاملاً غریبه از هم و فقط به صورت هم‌خانه به زندگی خود ادامه می‌دهند‌. این نوع جدایی را اصطلاحاً طلاق عاطفی، طلاق روحی و روانی، طلاق خاموش یا زندگی زناشویی خاموش اطلاق می‌کنند. طلاق از نظر لغوی، به‌معنای گشودن گره و رها‌شدن است و در اصطلاح عبارت از خاتمه دادن به زندگی مشترک زن و شوهر و پایان بسیاری از ناهنجاری‌ها است. در طلاق عاطفی، زن و شوهر بدون این‌که به‌طور رسمی از هم جدا شوند، عواطف خود را از هم دریغ کرده و روی از هم بر‌می‌تابند. در این فرم زندگی یا طلاق نمایی از اعتماد و احساس ناب و بکر اولیه مشاهده نمی‌شود. زن و مرد با این‌که در یک خانه و زیر یک سقف زندگی می‌کنند، با هم غذا می‌خورند، با هم کار می‌کنند، با هم به مسافرت می‌روند و به اصلاح همراه هستند، اما در‌اصل، دو انسان بیگانه، بی‌تفاوت و بی‌احساس نسبت به هم هستند و سر هرکدامشان به مسائل و امور زندگی خود گرم می‌شود و به عبارتی دیگر این افراد صرفاً هم‌خانه به شمار می‌روند.»

وجوداختلافات و عدم تفاهم در روابط زن و شوهر

دکتر یار قلی عللی بروز این طلاق خاموش را ناشی از اختلافات دانستم و عنوان می‌دارد: «این اختلافات در میزان هوش، خواسته‌ها، سلیقه‌ها و علاقه‌ها، دیدگاه‌ها، ابعاد معنوی و نیز ترس از طلاق و حرف‌های اطرافیان و حواشی بعدی آن، محدودیت‌های اجتماعی و فرهنگی، مشکلات اقتصادی، ‌ازدواج‌های تحمیلی، ترس و فرار از تنها ماندن، چشم ‌‌و ‌هم‌چشمی با دوستان و فامیل، خشونت و عصبانیت، ‌مادیات، تجمل‌گرایی و تشریفات بیش از حد، خود ‌بزرگ‌بینی و تحقیر دیگری، دو‌رویی، پنهان‌کاری، لجاجت و مسائلی از این دست، همگی مسیر زندگی عاشقانه را به زندگی بدون احساس و خالی از مفاهیم اولیه زناشویی مبدل می‌سازد. این بی‌تفاوتی، آخرین مرحله روابط احساسی بین زن و مرد است‌‌. اگر‌چه همسران با هم زندگی می‌کنند ولی فقط جسم خاکی آنان با هم است و آنان فارغ از هم و در فضایی کاملاً غریب و شخصی ایام را سپری می‌کنند و مقصد بعدی آنها منزلگاهی جز طلاق رسمی و جدایی فیزیکی نخواهد بود.»

آمار وحشتناک طلاق عاطفی

دکتر یارقلی در ادامه با ارائه آماری به نقل از مدیر سازمان ملی جوانان تهران در خصوص افزایش 21 درصدی طلاق می‌افزاید: «مدیر سازمان ملی جوانان از افزایش 21 درصدی طلاق و کاهش 5/3 درصدی ازدواج در تهران در شش ماهه نخست سال خبر داده است و اگر این واقعیت تلخ را بر اساس مقدمه بالا بپذیریم که میزان طلاق‌های عاطفی حداقل دو برابر طلاق‌های رسمی است پس باید افزایش آماری حدود 40 درصدی را برای طلاق‌های عاطفی شاهد باشیم و با همین مقیاس آماری نظاره‌گر زندگی‌های هنجار کمتری باشیم.»

وی ادامه می‌دهد: «اصولاً خانواده‌ای را نمی‌توان یافت که در آن اختلافات در سطوح مختلف وجود نداشته باشد. اما برای دستیابی به آرامش باید این اختلافات را کاهش داد و مشترکات را به هم نزدیک کرد، زیرا انسان‌ها در سایه این مشترکات و توافق‌ها در کنار هم زندگی می‌کنند نه اختلاف‌ها. از سوی دیگر، در زندگی مشترک بی‌اعتنایی به پیمان زندگی، خودخواهی‌ها و تنگ نظری‌ها، بی‌حوصلگی و بی‌توجهی به سرنوشت یکدیگر، اختلاف در سلیقه‌ها، فزون طلبی‌ها، تنوع جویی‌ها، عدم رعایت وظایف فرد است که «طلاق» را می‌آفریند. باید باور کنیم که همچون سایر وجوه زندگی حفظ عشق و زندگی پر از نشاط و احساس، نیاز به صرف انرژی و پاکسازی و خانه تکانی مداوم دارد. در خانواده‌ متزلزل‌، مشکلات‌ و مسائل‌ جزئی‌ به‌ آسانی‌ به‌ جدل‌ و بحران‌ تبدیل‌ می‌شود، امید به‌ زندگی‌ و فردای‌ روشن‌ و سازنده‌ کاهش‌ می‌یابد، انتقادهای‌ غیرمنصفانه‌ و رفتارهای‌ غیرصادقانه‌ و پرخشونت‌ جایگزین‌ شیوه‌های‌ عاطفی‌ و منطقی‌ می‌شود. در عین‌ حال‌ برچسب‌ زدن‌ و بعضاً ابهام‌، جایگزین‌ برخوردهای‌ خوشبینانه‌ و اعتمادآمیز می‌شود. خانواده‌ آشفته‌ و منفعل‌ با ویژگی‌ها و ساختاری‌ که‌ دارد به طور طبیعی‌ دچار بن‌بست‌ عاطفی‌ و ساختاری‌ می‌شود و به‌ یک‌ کانون‌ درون‌ تهی‌ تبدیل‌ می‌شود؛ کانونی‌ که‌ اعضای‌ آن‌ هر چند با یکدیگر زندگی‌ می‌کنند، اما روابط‌ و کنش‌ متقابل‌ مطلوبی‌ با هم‌ ندارند و عملاً از حمایت‌های‌ عاطفی‌ و فکری‌ یکدیگر محرومند، خانواده‌هایی‌ که‌ به‌ سادگی‌ در معرض‌ طلاق‌ عاطفی‌ و از هم‌ پاشیدگی‌ قرار می‌گیرند.»

عشق را باید آموخت

علیرضا یار قلی در پاسخ به این سوال که، زوج‌ها چه کار‌هایی می‌توانند انجام دهند تا از عشق خود محافظت کنند و عواطف همدیگر را تقویت کنند؟ و اینکه چه باید کرد که کار به اینجا کشیده نشود و زندگی همسران تا این حد سرد و بی‌روح نشود؟ چنین عنوان می‌دارد: «باید بدانیم دوست‌داشتن و عشق، آموختنی است و نیاز مداوم به تمرین و بازآموزی دارد‌. عشق بین زن و مرد، مانند نهالی است که اگر از آن مراقبت به‌عمل نیاید، خشک خوا‌هد شد، پس به این مسئله اکتفا نکنید که یک‌بار ابراز علاقه برای همیشه کافی است. رسیدگی روزانه به این نهال قطعاً الزامی است‌. در ضمن شرایط مختلف جوی، بیماری و شرایط خاص این نگهداری و مراقبت را صد چندان و پیچیده می‌کند. در هر شرایطی باید منعطف بود. در این مواقع است که باید چشم‌ها را شست و جور دیگر دید. باید حالات، روحیات، نیازها و توقعات طرفین لحظه به لحظه شناسایی شود و در تأمین آنها کوشید. باید بپذیریم که مراقبت و مدیریت از راه دور باغی را به محصول نمی‌رساند. باید حضور داشت و در کنار هم این نهال را رسیدگی کرد. پس باید فضاهای دیداری و گفتاری بیشتری را برای همدیگر تعریف کنیم. باید همدلی و صبر را سیاست اصلی خود قرار دهیم. اما آنچه مهم است مثل هر مهارت دیگر باید آموخت و رفع اشکال کرد. الگوبرداری صحیح و تمرین مناسب بعد از آن شاید الزامی‌ترین شروع باشد. ممارست در مهارت‌های ارتباطی، گفتاری و سایر مهارت‌های زندگی بسیاری از مشکلات و تهدید‌ها را به قوت و فرصت تبدیل می‌سازد.»

چرا گنجشکک زندگی ما پرواز را با نشاط و آرامش تجربه نمی‌کند؟

او در خاتمه توصیه کرد: «آنچه برای خود می‌طلبید برای دیگران نیز بخواهید و آنچه برای خودنمی‌پسندید بر هیچ کس خوش ندارید» نیز اصل اولیه ارتباطی و اصلاحی خواهد بود. زندگی سرشار از تلاطمات است، باید خود را برای بحران‌ها آماده نگه داریم. خوشایند‌سازی و زیبانگری را از یاد نبریم و با اولین اشتباه همسرمان آشفته نشویم. باید بپذیرم که مهم نیست که کدام بال این پرنده مشکل دارد. این شناسایی تقصیرکار ارزشی ندارد. مسئله این است که گنجشکک زندگی ما دیگر به راحتی و زیبایی و با نشاط و آرامش پرواز را تجربه نمی‌کند.

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...