Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اردیبهشت، ۱۳۹۰ کشوری بود در قدیم شامل خوزستان ، لرستان (پشتکوه ) و کوههای بختیاری کنونی . حدود این کشور از مغرب رود دجله از مشرق قسمتی از پارس ، از شمال راه بابل به همدان و از جنوب خلیج فارس تابوشهر بود. شهرهای مهم آن شوش ، ماداکتو، خایدالو (در جای خرم آباد کنونی ) بود. مردم عیلام زبان و خطی مخصوص داشتند و دین آنان مبتنی بر شرک و بت پرستی بود. عیلامیان دولتی بزرگ تشکیل دادند و تاریخ آنان را به سه قسمت تقسیم میکنند: 1 - عهدی که تاریخ عیلام با تاریخ سومریان و اکدیان ارتباط کامل دارد (از ازمنه قدیم تا 2225 ق.م .). 2 - عهدی که تاریخ عیلام با تاریخ دولت بابل مربوط میشود (2265 تا 745 ق.م .). 3 - عهدی که آشور جدید رقیب عیلام است (745 تا 645 ق.م .). عیلام در سال 645 ق.م . به دست آشوربانیپال منقرض گردید. عهد اول - در این عهد تاریخ عیلام تاریک است . با وجود این دیده میشود که پاتسی های سومر و اکد با عیلامیان جنگهای دفاعی میکنند، اگر هم گاهی غالب میشوند تسلط آنان بر عیلام دوامی ندارد و عاقبت عیلام بر سومر و اکد دست یافته دولت ایشان را منقرض میسازد. عهد دوم - در این عهد عیلامیان با پادشاهان بابل در زدوخوردند. در دوره کاسوها «خورباتیلا» پادشاه عیلام با «کوری گالزو» پادشاه بابل جنگید و سپس «شوتروک ناخونتا» بابل را تصرف کرد و اشیاء نفیس آن را به غارت به شوش برد. عاقبت تاخت وتاز عیلامیان دولت کاسوها را از پای درآورد. از پادشاهان نامی عیلام در این دوره «شیل خاکین شوشناک » است . این پادشاه که سایسی مدبر و بزرگ بود، بناهای بسیار ساخت و یکی از کارهای او این است : هر بنایی را که تعمیر میکرد، مینوشت که این بنا را که ساخته بود و چه کتیبه ای داشت . عین آن کتیبه را - که بزبان سامی بود - مینویساند و ترجمه انزانی (عیلامی ) را بدان می افزود. این علاقه مندی پادشاه مزبور مورد قدردانی دانشمندان باستانشناسی است . در زمان او ادبیات و صنایع عیلامی به اوج ترقی خود رسیده بود. در این عهد جنگهای دیگری بین عیلام و بابل صورت گرفت (تا انقراض بابل به دست آسوریان ). عهد سوم - وقایع عمده این عهد عبارتست از جنگهای آسور با عیلام (پس از همجوار شدن دو کشور). نتیجه این جنگها آن شد که در سال 645 ق.م . سپاهیان آسوربانی پال ، شوش را تصرف کردند و خزانه پادشاهان عیلام به دست آنان افتاد. طلا و نقره ای که بابل در موقع اتحاد به عیلام داده بود با مجسمه ها و اشیاء نفیس معابد عیلام و آنچه در خانه ها از ثروت و اشیاء گرانبها بود به نینوا منتقل شد. آسوریان به کشتار و غارت اکتفا نکرده ، استخوانهای پادشاهان عیلام و اشخاص نامی را بیرون آورده به نینوافرستادند. رفتار آسوریان را در عیلام ، حزقیال چنین تعبیر کرده : «این است عیلام و تمام جمعیت آن در اطراف قبر آن ، همه کشته شدند و همه از دم شمشیر گذشتند». مجسمه «نه نه » ربةالنوع «ارخ » را که مدت 1635 سال در تصرف عیلامیان بود، پادشاه آسور به دست آورده برای شهر ارخ پس فرستاد. آسوریان اسرای بسیار از شوش و شهرهای دیگر به آسور بردند. «خون بام کالداش » آخرین پادشاه عیلام که فرار کرده بود پس از چندی گرفتار شد و آسوربانی پال او و «تام ماری تو» پادشاه سابق عیلام را به عرابه خود بست و مجبورشان کرد عرابه سلطنتی را تا معبد «آسور» و «ایشتار» (خدایان آسور) بکشند. عیلامیان نوعی تمدن و صنایع بوجود آوردند و خطی برای خود ترتیب داده بودند، ولیکن از حیث تشکیلات سیاسی هیچگاه نتوانستند از حال ملوک الطوایفی بیرون آیند، بخصوص مردم کوهستانی آن ، که همیشه نیم مستقل یا مستقل بودند. باوجود این عیلامیان در مدت چندهزار سال قومیت خود را در مقابل مردمی نیرومند مانند سومریان ، اکدیان و دولی قادر مثل بابل و آسور حفظ کردند و گاهی هم آنها راشکستی فاحش دادند. عاقبت ، اگر هم عیلام به زانو درآمد، بجهت جنگهای داخلی بود. بهر حال از سال 645 ق.م . دولت عیلام از صفحه روزگار محو شد و گذشته های آن به مرور فراموش گردید. در مالمیر بختیاری در «شکفت سلمان »و غیره آثار بسیار از دوره عیلامیان دیده میشود. متاسفانه این آثار را به استثنای آنچه در دسترس نبوده خراب کرده اند. در اینجا حجاریهای برجسته با خطوط میخی شوشی و انزانی (عیلامی ) بسیار یافته اند و محققان ، آثار را به قرنهای 13 و 12 ق.م . مسیح مربوط میدانند.(از فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به تاریخ ایران باستان شود 2 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 آذر، ۱۳۹۰ سرزمین ایلام نام سرزمین باستانی ایلام به صورت «هل تم تی» یا «هت تم تی»(Hat \ Hal-tam-ti) و صورتهای مشابه آمده است. این نام در خط سومری در صورت هزوارشی Nim.ki نوشته شده که به صورت (Elam (a (در سومری) و Elamtu (در اکدی) خوانده میشده است که خود صورتی است از واژهی Hal-tam-ti و نام امروزی «ایلام» که در جهان مرسوم شده است، برگرفته از گونهی نوشتاری در عهد عتیق است. متاسفانه شیوهی نگارش سومری و نوشتاری عهد عتیق بیتوجه به اصل واژه برای برخی این گمان را ایجاد کرده است که ایلام یا عیلام را واژهای سامی، هم ریشه با علی - یعلوا عربی بپندارند و آن را به نادرست و ناروا «سرزمین بلند» معنی کنند. 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 آذر، ۱۳۹۰ محدوده جغرافیایی هل تمتی، ایلام، در معنای اعم خود، بر سرزمینهایی در جنوب و جنوب غربی ایران زمین گفته میشده است که در برگیرندهی دشت خوزستان و پارس، از شرق دریاچههای «بختگان» و «تشک» تا رود «مارون»، و نیز شاید در برگیرندهی سرزمینهایی درشمال دشت خوزستان و پارس بوده باشد. متاسفانه آگاهیهای ما از جایها و سرزمینهایی که در تاریخ «هل تمتی» سهم بسزایی دارند «اوان»(Awan)، «سیمشکی»(Simashki) و حتی سرزمین هل تمتی (ایلام) در معنای اخص خود اگر هیچ نباشد بسیار بسیار اندک است. به سبب بزرگی و شکوه شهر شوش، دشت خوزستان نیز شوش خوانده شده است. البته، بخشی از سرزمینهای پارس، منطقهی «تل بیضا» و «مرودشت» و شاید هم بخش بزرگتری از پارس را (An-za/sha-an) میخواندهاند و مرکز آن شهر «انشان» یا «انزان» بوده که ویرانههای آن در ملیان تل بیضا در نخستین سالهای دههی 50 حفاری شده است. شهرهای باستانی هل تمتی، «هوهنوری» یا «خوخنوری»(Huhnuri)، «هیدلو» یا «هیدلی»(Hidalu / i)، پایتخت سوم هل تمتی در زمان آشوریان را به ترتیب درناحیهی «باشت بابویی» و «دژ سپید» میتوان در نزدیکی فهلیان جای داد. البته «لیان»(Liyan = بوشهر) و چند شهر در دشت خوزستان بوده است و برای جاهای دیگر جایها و شهرهایی که فراسوی خوزستان و پارس قرار داشتهاند تنها میتوانیم به حدس و گمان متکی باشیم 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 آذر، ۱۳۹۰ خط و زبان در مقایسه با میان دو رود (بین النهرین) آنچه از ایلامیان تا کنون به دست آمده بسیار اندک میباشد. این امر سبب شده است که آگاهی ما دربارهی زبان ایلامی پیش از داریوش بزرگ، بسیاراندک باشد. خط ایلامی آنچه ایلامیان برای ما برجای نهادهاند، به دو بخش اصلی تقسیم میشود : ایلامی متقدم و ایلامی نوشته شده به خط مرسوم میخی 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 آذر، ۱۳۹۰ 1. ایلامی متقدم نوشتههای به دست آمده از ایلام متقدم، دربردارندهی سه گروه متمایز از یکدیگر است. نخستین گروه، به احتمال از آن سدههای پایانی هزارهی چهارم و آغاز هزارهی سوم پیش از میلاد است که در شوش پیدا شدهاند. این گروه دربردارندهی عددها و رقمهایی همراه با شکل حیوانی اهلی است. گروه دوم، به احتمال، نوشتههای دیوانی بوده است. در این نوشتهها، در حدود پنج هزار شکل یافت شدهاند که به نظر میرسد 400 تا 800 مورد از آنها شکل اصلی بوده که به صورت شکل نگاری «لوگوگرام»(Logogramme) به کار برده میشدهاند. از سومین گروه، نوزده نوشته به دست آمده که هفده نوشته آن از شوش است و یکی از شهداد کرمان و دیگری از تپهای رو به روی تخت جمشید. این نوشتهها، بر روی تندیسها و ظرفها، یا به صورت گل نبشتههایی بزرگ است. از این 19 نبشته، 3 نبشتهی آن افزون بر خط ایلامی دارای نبشتهای به زبان اکدی نیز هستند. شیوهی خواندن شادروان «والتر هینتز»(Walther Hinz) و برداشت وی از این نوشته، هنوز مقبولیت تام نیافته است. 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 آذر، ۱۳۹۰ 2. نوشتههای به خط میخی نخستین نوشتههای به دست آمده از ایلامیان به خط میخی مرسوم، همزمان با سلسلهی اکد است. مهمترین نوشتهی این دوره، پیمانی میان «نرام سین»(Naram-sin) پادشاه اکده (2218 تا 2254 پ.م.) با پادشاهی از ایلام - که به نظر بیشتر ایلام شناسان نام وی «هیت»(Hita) یازدهمین فرمانروای سلسلهی «اوان»(Awan) میباشد. از زمان سرنگونی سلسلهی اکد تا میانهی سدهی سیزدهم پیش از میلاد، نوشتهای به زبان ایلامی به دست نیامده است. همهی نوشتههای به دست آمده از این چند سده، به زبانهای سومری و اکدی است. با روی کار آمدن خاندان «ایگی هلکی»(lgi/e-Halki) بار دیگر به کارگیری خط و زبان ایلامی رونق گرفت و تا سالهای پایانی هخامنشیان، ادامه یافت. 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده