Saman_88 8062 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اردیبهشت، ۱۳۹۰ قبل از ازدواج : عزيزم من بي تو ميميرم . تو اين يك ساعتي كه نبودي برام يك سال گذشت ديگه خواهش مي كنم تركم نكن دوران نامزدي : اي تو محبوبترين محبوبها ، اي زيبا ترين موهبت الهي ، اي ادامه حيات من ،نمي دانم اگر فردا تو نباشي " آيا من فرداي آن روز را خواهم ديد؟ دوران ازدواج : عزيزم شام داريم ؟ يا بايد برم از همسايه خوبمان رستوران نويد غذا بخرم ! لباسام رو هم كه نشُستي" اشكال نداره اتو شويي هم بايد نون بخوره ديگه دو سال بعد از ازدواج : خانوم من حوصله مهمونهاي شما رو ندارم يعني از خواهرت با اون شوهر مدعي اش نفرت دارم من ميرم خونه مامانم شب هم نميام پنج سال بعد از ازدواج : ديگه از دست تو ديوونه شدم اون از دست پختت كه همش شفته پلو ميپزي اين هم وضع خونه زندگيمونه همش پاي تلفن ميشيني با آبجي جونت از مد لباس و كلاسهاي لاغري حرف ميزني ديگه طاقت ندارم هشت سال بعد از ازدواج : طلاق ........!!!!! لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده