Tamana73 28835 ارسال شده در 25 دی، 2015 آدم هایی که شما را بارها و بارها می آزارند مانند کاغذ سمباده هستند .آنها شما را می خراشند و آزار میدهند ,اما در نهایت شما صیقلی وبراق خواهید شد و آنها مستهلک وفرسوده... 9
sam arch 55879 ارسال شده در 17 بهمن، 2015 دل تنگ بارانم... بارانِ اشک های چشمانم... خشک شده انگار... امید دارم که از سَرِ بی تفاوتی نباشه... 9
Mahnaazz 13133 ارسال شده در 27 بهمن، 2015 ای وای از آن شهر که دیوانه ندارد صد عقل به مسجد شد و خمخانه ندارد در حسرت یک نعره ی مستانه بمردیم ویران شود این شهر که میخانه ندارد درخویش تپیدیم ولی داد فزون شد بیداد ز دادی که غم خانه ندارد دیوانه ترین مردم شهرم ، توکجایی؟ تا فاش بگویم چوتو افسانه ندارد گیسوی بلندت همه شب ماه نهان کرد آن مو که تورا هست دمی شانه ندارد؟ نغزی به مثل گفت همان طره ی زلفت گر روز شود شمع تو پروانه ندارد ما دلشدگان خیل اسیران شماییم این خیل دریغ از تن و کاشانه ندارد چون باز کنی پرده ز رخسار بگویی: این دام پر از صید چرا دانه ندارد 6
Tamana73 28835 ارسال شده در 28 بهمن، 2015 دلتنگم و با هیچکس میل سخن نیست.... کس در همه آفاق به دلتنگی من نیست... 6
sama-sh 6913 ارسال شده در 28 بهمن، 2015 دلتنگی گاهی اوقات .... دیوونم میکنه به قلبم فشار میاره حتی گاهی.... انگار داره خفم میکنه دلتنگتم دیوووووووووونه 6
Sepideh.mt 17530 ارسال شده در 2 فروردین، 2016 گاه دلسردم از این دنیای بی تو، از خودم گاه با یاد تو دلگرمم به گرمایی که نیست
ایلین1366 5544 ارسال شده در 2 فروردین، 2016 میگم کلمه ازت حالم بهم میخوره وازت متنفرم چقدر برای زمانهای دلتنگی فهمیدن و درکش خیلی سخته 6
Tamana73 28835 ارسال شده در 5 فروردین، 2016 چه کنــم ؟ دلـــم برای تمام نامهربانی هـایت لک زده ... میدانــم خسته ی راهـی ، ببخش ؛ سفــره ی دلــم را پهـن کردم دوباره ، باز هم مخاطب شدی ... و به مقصد رسیدی این بــار بدون مــَن ؛ امــا مــَن همچنان رد پـاهای تــو را دنبال می کنم ، نــه بــرای رسیدن به تــو ، نـــه ؛ می خــواهم بــی مــَن بودن هایت را بشمــارم 8
ایلین1366 5544 ارسال شده در 6 فروردین، 2016 عادتـــ کرده ام... به ایـنکه هــمــیــشه در بحران هــای زندگــی ام... خــودم هوای خــودم را داشته باشم ... در شـــبــــ های بیخــوابی... در روزهای بیقراری... خــودم برای خــودم لالایی بخــوانم ... وقتی بغض میــکنم... خودم... خــودم را در آغــوش بگــیرم و دلــداری بدهــم ... هنوزم مـــنو تـــنــهــایی حـــالـــــمون خــوبــــــ 5
ایلین1366 5544 ارسال شده در 14 فروردین، 2016 ﭼﻘﺪ ﺗﻠــــــــــــــــــــــ ــــــــــخه... ﺑـــﻪ ﻫﻤـــــﻪ ﺁﺭﺍﻣﺶ بدی !! ﻭﻟـــــــــــــــﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﺧﻮﺩﺕ ﯾﻪ ﺷﻮﻧﻪ واسه دلتنگیات میخای... ﻫﯿــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــﭻ ﮐـــــــــــــــــــــﺱ کنارت نباشه....!!! 4
ایلین1366 5544 ارسال شده در 14 فروردین، 2016 وقتی کــه نیستی شکـــــ دارم که بیایی وقتی هم که می آیــــی مطمئن نیستـــــــم که میمانی وقتی هــــم که میروی نمیدانم که باز میگردی یا نــه این دو دلــــــــی ها دوراهـــــــی ها دوگانگـــــی ها مرا خواهد کشت بیـــــــــــا و یک بار برای همیشه نیـــــــــــا..!! 4
ایلین1366 5544 ارسال شده در 14 فروردین، 2016 چقدر باید بگذرد تا آدمی بوی تنِ کسی را که دوست داشته از یاد ببرد و چه قدر باید بگذرد تا بتوان دیگر او را دوست نداشت؟! 6
roozbeh ameri 8439 ارسال شده در 18 فروردین، 2016 دلتنگم مثل مردی که رو شونه هاش یه کوه غصه داره و سیگارش تموم شده 6
Tamana73 28835 ارسال شده در 18 فروردین، 2016 یــــــہ وقتـایـــــــےتـــــو زنـــدگیـتـــ بــایــد تـاوان دعـــــــاهـــــاے مـسـتـجـــــابـــــ شــــدتـــو پس بدی!!! 5
sama-sh 6913 ارسال شده در 21 فروردین، 2016 وقتی میدونی دلتنگم.... وقتی میدونیو بی تفاوتی…! آتیش میگیرم لامصب 3
*mehrsa* 14558 ارسال شده در 30 فروردین، 2016 یک دوست داشتن هایی هم هست که از دور است و در سکوت که دلت برایش از دور ضعف می رود که وقتی حواسش نیست چشمانت را می بندی و در دل دعایش می کنی و با یک بوسه به سویش روانه می کنی که وقتی بی هوا نگاهش با نگاهت یکی می شود انگار کسی به یک باره نفس کشیدن را ممنوع می کند یک دوست داشتن هایی هست که به یک باره بی مقدمه پا در کفشِ دلت می کند و جا خوش می کند و از دستِ تو کاری بر نمی آید جز از دور دوستش داشتن یک دوست داشتن هایی هست ساکت است آرام است خوب است گم است .. 3
sam arch 55879 ارسال شده در 2 اردیبهشت، 2016 چشم بر در خشک شد...نیامد. دل در سینه شور شد....نیامد. خواب آرام از دیده رفت...نیامد. تا دل تنگ شد....آمد.... آن عزیز با لبخند آمد. 5
roozbeh ameri 8439 ارسال شده در 26 اردیبهشت، 2016 انقد دلم برای بعضی چیزا و بعضیا تنگ شده که حتی دیگه به خاطر نمیارمشون فقط حاله ی کمرنگ گنگی تو ناخودآگاه ذهنم ازشون مونده شاید باید یهویی جلوی چشم سبز بشن و خودشون خاطراتشونو به یادم بیارن . فقط یادمه روزگاره خوبی باهاشون داشتم 3
ارسال های توصیه شده