keyvan64 3123 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اردیبهشت، ۱۳۹۰ آدمي نيست مگر انديشه اينچنين گفت دكارت: ”ورد زورت“ اين چو شنيد داد پاسخ، كه دل است اصل ِ حيات چون نهاديم قدم در ره ِ نو ورق ِ دفتر ِ پيشين را بستيم سخن ِ ما همه اين است دگر عشق ورزيم، از اينرو هستيم. پيتر مانيكه ترجمه: حسين الهي قمشه اي 6 لینک به دیدگاه
Anarchist 1419 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اردیبهشت، ۱۳۹۰ آلبر کامو گفت: عصیان میکنم پس هستم. و جهان سر تعظیم فرود آورد به این اندیشه... 6 لینک به دیدگاه
keyvan64 3123 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اردیبهشت، ۱۳۹۰ آلبر کامو گفت: عصیان میکنم پس هستم. و جهان سر تعظیم فرود آورد به این اندیشه... عصیان عشق 1 لینک به دیدگاه
keyvan64 3123 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اردیبهشت، ۱۳۹۰ یعنی گفته ی آلبرکامو هم تقریباً همون مضمون تاپیک رو میرسونه 1 لینک به دیدگاه
Anarchist 1419 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اردیبهشت، ۱۳۹۰ ولی فکر نمیکنم اینطور که شما میگویید باشد، عصیان و عشق 2 فراگفتمان کاملا جداگانه را تشکیل میدهند. شاد و سربلند باشید 1 لینک به دیدگاه
keyvan64 3123 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اردیبهشت، ۱۳۹۰ ولی فکر نمیکنم اینطور که شما میگویید باشد، عصیان و عشق 2 فراگفتمان کاملا جداگانه را تشکیل میدهند. شاد و سربلند باشید فروغ: شاید از روزنه چشمی شوخ برق عشقی به دلش تافته است من اگر تازه و زیبا بودم او زمن تازه تری یافته است شاید از کام زنی نوشیده است گرمی و عطر نفس های مرا دل به او داده و برده است ز یاد عشق عصیانی و زیبای مرا ارادت داریم...ممنونم از لطفت لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده