هوتن 15061 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 15 مهر، ۱۳۹۰ روزی شيخ به انیشتین فرمود: یا انیشتین. انیشتین رویش را برگرداند و گفت بله. شيخ فرمود اول صدایم را شنیدی یا مرا دیدی؟ انیشتین گفت اول صدایتان را شنیدم. شيخ فرمود پس چرا میگویی سرعت نور از صوت بیشتر است. انیشتین از تئوری خود پشیمان شد و فورا برای اسلام apply کرد !!! 16 لینک به دیدگاه
هوتن 15061 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اردیبهشت، ۱۳۹۱ خیلی وقت بود از این شیخ و مریدان خبری نبود گویند مریدان شیخ همگی از برای ساختن هیکل شش تکه به باشگاه بادی بیلدینگ شدندی! خود شیخ چند سالی در باشگاه مشغول هارتل بودی. تا مریدان بدید بسیار مسرور گشت و به استقبالشان رفت یکی از مریدان دختر باز خدمت شیخ عرض کرد : یا شیخ ! بر ما بگو با کدامین دستگاه کار کنیم تا دختران و دافان را تحت تاثیر قرار داده مخشان را بزنیم ؟؟؟ شیخ بی درنگ فرمود : ای مرید ! در میان دستگاهها هیچ دستگاهی مانند دستگاه خود پرداز دختران را تحت تاثیر قرار ندهد !!! مریدان از این حکمت دانی شیخ روانی شده آنقدر روی تردمیل دویدند تا به دیار باقی شتافتند 16 لینک به دیدگاه
NYC 20977 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 اردیبهشت، ۱۳۹۱ آورده اند مریدی هراسان نزد شیخ برفت و گفت : یا شیخ ... خوابی دیده ام بسی شگفت ، تعبیر همی خواهم. فرمود : چه دیده ای؟ مرید گفت : همی دیدم که مردمی گرسنه خاک بر سر همی کردی و در همان حال انگشت شان را جوهری نمودی. شیخ اندکی گریست و فرمود: انتخابات نزدیک است. و مریدان های های بگریستندی و سر به بیابان نهادندی. 9 لینک به دیدگاه
NYC 20977 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 اردیبهشت، ۱۳۹۱ گویند شیخ را وضعیت مالی نه چندان خوب بود و شوق مطالعه بسیار. مریدان وی را گفتند یا شیخ! چه می کنی با گرانی روزنامه هایی چون شرق؟ فرمود: چرا هزار تومان بدهم شرق بخرم؟ ۵۰ تومان می دهم كيهان ميخرم. پرسیدند :كيهان؟؟؟ فرمود : آری ، خبر های كيهان را برعكس كنيد می شود شرق! و مريدان بگريستند! 11 لینک به دیدگاه
NYC 20977 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 اردیبهشت، ۱۳۹۱ شیخ را گفتند ادب از که آموختی؟ فرمود از بابام! و مریدان در شگفت شدندی و گریستندی...! شیخ فرمود: زهرمار...! چیه من هرچی میگم شما گریستندی...! و مریدان غش غش خندیدندی...! 11 لینک به دیدگاه
هوتن 15061 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 9 اردیبهشت، ۱۳۹۱ شیخ و ترافیک و کاباره......!!! آورده اند روزی مریدی از شیخ دلیل ترافیک و ازدیاد خودروها را جویا همی شد. شیخ همی فرمود: دلیل اصلی ترافیک چیزی نیست جز نداشتن کاباره! مریدان انگشت در دهان شیخ را ندا دادن: یا شیخ چون است (چگونه است)؟ شیخ فرمود: بیست درصد خودروها به دنبال داف همی گردند و بیست درصد دگر داف را یافته به دنبال جا همی گردند و بیست درصد باقی برادران بسیج اند که به دنبال آن 40 درصد همی گردند. ... واین چنین شد که مریدان رم کردند و یقه ها دریدند و اشک ها ریختند و سر به بیابان گذاردند 12 لینک به دیدگاه
NYC 20977 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مهر، ۱۳۹۱ مردی شیخ را گفت: شیخنا، هزاران سال پیش عرب دختران را زنده بگور می کرد ! الان هم که حق رای و رانندگی به دختران نمی دهد که همانا زنده بگوری است! این اعراب که هنوز جاهل هستند، پس بگو اسلام چه سودی داشت؟ شیخ گفت:اسلام کاری کرد که پیرزن عجم(فارس) گاو خود را بفروشد و ملتمس ویزای ما شود تا پول خود خرج مکه کند ، و مرد عرب از شترسواری و چادر نشینی به لامبورگینی و برج نشینی برسد واین معجزه اسلام است!! مریدان چون سخن شیخ شنیدند های های بگریستندی و سر به بیابان نهادندی. 6 لینک به دیدگاه
Saman_88 8062 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 اردیبهشت، ۱۳۹۲ شیخ و مریدان به پارک جنگلی رفتندی از برای تناول ناهار و گذران وقتدر میانه راه اعلانی نصب بود که : قلیان ممنوع . چادر مسافرتی ممنوع . سگ ممنوع . پخش موسیقی ممنوع و الخ... ـشیخ بفرمود : باز جای شکرش باقیست که تجاوز آزاد است وگرنه در طبیعت چه میکردیم!!؟ مریدان شلوار را محکم بگرفته و به غایت سرعت گریختندی 4 لینک به دیدگاه
Saman_88 8062 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 اردیبهشت، ۱۳۹۲ گویند شیخ از خواندن رساله دلگشا اعراض همی داشت ، وی را گفتند : تو را با این ادبیات لطیف چرا با رساله دلگشا سر و کاری نمی بینیم ؟ فرمود : تیتر خبرها از هر رساله ای ، طنزتر و دلگشا تر است . پس مریدان نعره ها همی زدند. 3 لینک به دیدگاه
Saman_88 8062 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 اردیبهشت، ۱۳۹۲ گویند شیخ از شوخ طبعان عصر خویش بود. وی را گفتند یا شیخ تورا با این همه طنازی و برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام چرا وزیر نکردند ؟ شیخ در جواب نعره کشید و از هوش برفت ! 2 لینک به دیدگاه
edvin 456 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اردیبهشت، ۱۳۹۲ گویند شیخ را وضعیت مالی نه چندان خوب بود و شوق مطالعه بسیار. مریدان وی را گفتند یا شیخ! چه می کنی با گرانی روزنامه هایی چون شرق؟ فرمود: چرا هزار تومان بدهم شرق بخرم؟ ۵۰ تومان می دهم كيهان ميخرم. پرسیدند :كيهان؟؟؟ فرمود : آری ، خبر های كيهان را برعكس كنيد می شود شرق! و مريدان بگريستند! :ws28: ایول این خیلی خوب بود مرسی آقا nyc پ ن : یکی یادم بیاره بعدا سر فرصت همه این پستا رو بخونم... 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده