رفتن به مطلب

گلایه های بغض آلـود ...


*Polaris*

ارسال های توصیه شده

من باورت می کنم . ...

 

دردُ دلـــ نــمی کـــــنــَـم / ..

 

زَخـــــم کـِ از عَـصَـبــ/عَــصَــبــبـــگـــذرد

 

دیــگـــر درد/دَرد نــدارد/..

 

 

x7l20utf75fs633xgzwn.jpg

لینک به دیدگاه
  • پاسخ 1.6k
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

” سـرد اسـت و مـن تـنهایـم “

 

چـه جمـلـه ای !

 

پــــُر از کـلیـشه ...

 

پـــُـر از تـهـوع ...

 

جـای ِ گـرمی نـشستـه ای و می خـوانـی :

 

” ســرد اسـت “...

 

یـخ نمـی کنـی ...

 

حـس نـمی کنـی ...

 

کـه مـن بـرای ِ نـوشتـن ِ همیـن دو کلمـه

 

چـه سرمایـی را گـذرانـدم ...

 

 

8ljj0wq48n7izyxowqts.jpg

لینک به دیدگاه

مجنون نازنین

از عشق ورزیدن های من

تا اعتماد تو چقدر فاصله است؟

تا کی باید میان دلداگی ام عطر نفسهای یک غریبه را حس کنم

کسی از جنس انتظار...

لینک به دیدگاه

دلم تنگ شده ،

 

برای عکس هایی که پاره کردم و سوزاندمشان .

 

برای دفتر خاطراتم که مدت هاست دیگر چیزی در آن نمی نویسم .

 

حتی برای آدم های حسودی که دور و برم می چرخیدند و خیلی دیر شناختمشان ... !

 

برای بی خیالی و آرامشی که مدت هاست دیگر ندارمش .

 

برای کسی که این روزها عجیب نبودنش را حس می کنم ،

 

خنده هایی که دارم فراموششان می کنم

 

و برای خودم ،

 

که حالا دیگر خیلی عوض شده ام !

 

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه

روی آن شیشۀ تبـــــــ دار تــــــو را هـــــــا کردمـــــــ

 

اســـمــــ زیــبای تـــــو را بـــا نفســـــمـــ جــــــا کــــردمـــــ

 

شیشـــــه بــــدجــــور دلشــــــ ابــــــری و بـــــارانـــــــــــی شــــد

 

شیشـــــــه را یکــــ شبـــــــه تبـــدیل به دریــــــا کـــــردمـــــــــ

 

با ســــر انگــــشتــــــ کشیـــــــدمــــ بــه دلشـــــــــ عکــــــس تــــــو را

 

عکـــــــس زیبـــــــای تـــــــــــــو را سیــــــــــــر تمـــاشــــــــا کــــــردمـــــــــــ

 

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه

من دراين تاريكي

فكر يك بره روشن هستم

كه بيايد علف خستگي ام را بچرد

من دراين تاريكي

امتداد تر بازوهايم را

زير باراني مي بينم

كه دعاهاي نخستين بشر را تر كرد

من در اين تاريكي

درگشودم به چمنهاي قديم

به طلايي هايي كه به ديوار اساطير تماشا كرديم

من در اين تاريكي

ريشه ها را ديدم

و براي بوته نورس مرگ آب را معني كردم

 

"سهراب سپهری"

لینک به دیدگاه

منتظر بر ره تو در همه ایامم من

مترصد همه دم بر لبه بامم من

چشم به ره دارم و دیدار تو را میجویم

بی تو هر لحظه که بی راحت و آرامم من

 

نرود از دل من خاطر تو یک لحظه

در هوای رخ تو یار گل اندامم من

 

عاشق لحظه دیدار توام رخ بنما

بی تو و وصل تو بی غایت و فرجامم من

 

تا رسد از تو جوابی مگرم هشیارم

همه دم منتظر نامه و پیغامم من

 

در دلم غیر وصال تو تمنایی نیست

عاشق بودن خود با تو سرانجامم من

لینک به دیدگاه

حـقـیـقـت دارد !

کافـی سـت چــمـدان هــایــت را ببــندی

 

تــا حــاضـر شــونــد ، هـمه

 

بـــرای ِ از یـــاد بــُـردنــت !

 

آنـکه بــیشتـر دوستـت میــدارد ، زودتــــر !!!

 

 

لینک به دیدگاه

نرود هيچ ز يادم نگه حالت دوست

صدف سينه ي من با گوهر دوست نكوست

به خدا آنچه من آموختم از رويت اوست

نيست بر لوح دلم جز الف قامت دوست

چه كنم حرف دگر ياد ندادم استاد

لینک به دیدگاه

گاهي گمان نمي كني ولي مي شود

گاهي نمي شود، نمي شود كه نمي شود؛

گاهي هزار دوره دعا بي اجابت است،

گاهي نگفته قرعه به نام تو مي شود؛

گاهي گداي گداي گدايي و بخت نيست،

گاهي تمام شهر گداي تو مي
شود...

دكتر علي شريعتي

لینک به دیدگاه

اگر روزی دلم تنگ شد و برای دست های مهر بانت دلم گرفت ...

تو که در خلوت خیابان های بی عبور گم شده ای ¸یادم نمی رود رفته ای برای تاریکی های دنیای من یک آسمان خورشید بیاوری.

همین دلخوشی کوچک برای زندگی کردن من کافی است.

لینک به دیدگاه

وخدا از گل مو جودی ساخت.

 

از روح خود در ان دمید و زنده اش کرد.

 

انسانش نامید.

 

رسم عاشق شدنش اموخت.

 

و ای کاش نمی ساخت... نمی دمید... و نمی اموخت.

لینک به دیدگاه

دلم گرفته و به کنج این شب بی مهتاب و خاموش

تکیه زده است.

نه ستاره ها ، که همیشه مهربان بودند

و نه ماه ، با آن مهتابی زیبا

امشب نمی توانند پاسخگوی گونه های خیس من باشند.

 

 

لینک به دیدگاه

حـقـیـقـت دارد !

کافـی سـت چــمـدان هــایــت را ببــندی

تــا حــاضـر شــونــد ، هـمه

بـــرای ِ از یـــاد بــُـردنــت !

آنـکه بــیشتـر دوستـت میــدارد ، زودتــــر !!!

 

 

 

لینک به دیدگاه

جـــــهـــــــــــــــنــ ـــم
ايـــــــنــــــــــــجا ســـــــــــــت

 

وقـــــــــــتـــــي مـــــــــــــن امـــــــــــــــروز مـــــــــي مـــــــيـــرم

 

و بــــــــــاز فــــــردا زنــــــــــــــــده ام...

:sad0:

 

 

 

لینک به دیدگاه

چقدر سخته وقتی بخوای بنویسی و نتونی!

وقتی یه عالمه حرف به اندازه ی هزار و یک شب تنهایی تو گلوت گره شده باشه!

وقتی یه دریا پشت پلکات موج بزنه و سد غرورت محکم جلوشو بگیره!

وقتی الکی بخندی...هی بخندی...هی بخندی!

سخته !

یه چیزی مثل یه کوه غصه

مثل یه کهکشون از شهابای دلهره و دلواپسی

مثل یه بغض کهنه ی تلخ

یه چیزی مثل درد........

دلم خوش بود می نویسم و این درد لعنتی رو یه جوری می ریزمش بیرون!

این بغضو یه جوری خوردش می کنم

قورتش می دم!

حالا انگار کلمه هام دارن تنهام می ذارن....

کلمه ها آره

ولی خیال تو نه هیچ وقت

تویی که هیچوقت نبودی

اما من دیدمت

حست کردم !

دوست داشتم!

نه....

تو هیچ وقت تنهام نذاشتی!

لینک به دیدگاه

ماه من

به این ستاره های گستاخی که زمزمه های عاشقانه سر میدهند

گوشزد کن که تو مطلق به آسمون تنهای نازنینی

من دیگر تاب این کم لطفی را ندارم

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...