رفتن به مطلب

گلایه های بغض آلـود ...


*Polaris*

ارسال های توصیه شده

دلم

 

آرش کمانگیریست

 

که عشق را

 

در چلّۀ رنگین کمان

 

از فراز مزارع بارانُ آفتاب

 

تا دور دستِ گستردۀ رؤیاها

 

در افق چشمانت می نشاند

 

و از بلندترین قلّۀ لبخند دلت

 

درفش فتح سپیدش را

 

برایت تکان می دهد !

لینک به دیدگاه
  • پاسخ 1.6k
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

اگر مي دانستي که چقدر دوستت دارم سکوت را فراموش مي کردي

تمامي ذرات وجودت عشق را فرياد مي کرد

اگر مي دانستي که چقدر دوستت دارم چشمهايم را مي شستي

و اشکهايم را با دستان عاشقت به باد مي دادي

اگر مي دانستي که چقدر دوستت دارم نگاهت را تا ابد بر من مي دوختي

تا من بر سکوت نگاه تو

رازهاي يک عشق زميني را با خود به عرش خداوند ببرم

اي کاش مي دانستي

اگر مي دانستي که چقدر دوستت دارم هرگز قلبم را نمي شکستي

گر چه خانه ي شيطان شايسته ي ويراني است

اگر مي دانستي که چقدر دوستت دارم لحظه اي مرا نمي آزردي

که اين غريبه ي تنها , جز نگاه معصومت پنجره اي

و جز عشقت بهانه اي براي زيستن ندارد

اي کاش مي دانستي

اگر مي دانستي که چقدر دوستت دارم همه چيز را فدايم مي کردي

همه آن چيز ها که يک عمر بخاطرش رنج کشيده اي

و سال ها برايش گريسته اي

اگر مي دانستي که چقدر دوستت دارم

همه آن چيز ها که در بندت کشيده رها مي کردي

غرورت را ...... قلبت را ...... حرفت را

اگر مي دانستي که چقدر دوستت دارم

دوستم مي داشتي

همچون عشق که عاشقانش را دوست مي دارد

کاش مي دانستي که چقدر دوستت دارم

و مرا از اين عذاب رها مي کردي

اي کاش تمام اينها را مي دانستی

لینک به دیدگاه

امروز را چطور برایت بنویسم وقتی صدایت آنقدر بالا رفته بود که دیگر نمی شنویدم بیا تا برایت بگویم دلم هنوز کودک است و تا بزرگ شدنش را درازی مانده

بیا تا برایت بگویم زندگی وزن نگاهی است که در خاطر ما می ماند

و تو دیگر مرا نه بخاطر من می خواهی

 

تو مرا نمی خواهی

لینک به دیدگاه

عاشقانه دوست دارم

اگر یک آسمان دل را به قصد عشق بردارم میان عشق

و زیبایی تو را دوست می دارم

تو را عاشقانه دوست دارم

مثل گلهای بهاری

مثل پنجره های باز رو به دریا

مثل گلهای عاشق در باغچه های انتظار

تو را مثل خودت پاک و معصوم دوست دارم

من عاشقم

عاشق صدای شرشر بارن

عاشق پنجره های خیس باران خورده

و عاشق کوچه های نمناک انتظار

من عاشقم

عاشق شبهای پر ستاره و مهتابی

در کوچه پس کوچه های دلواپسی در انتظار دیدار یک آشنا

من عاشقم

عاشق پاکی و معصومیت

عاشق نگاهی پاک و بی ریا

عاشق سبزی بهار و عاشق تمام شقایق های دنیا

لینک به دیدگاه

خداوندا!

اگر روزي ‌ز عرش خود به زير آيي

لباس فقر پوشي

غرورت را براي ‌تکه ناني

‌به زير پاي‌ نامردان بياندازي‌

و شب آهسته و خسته

تهي‌ دست و زبان بسته

به سوي ‌خانه باز آيي

زمين و آسمان را کفر مي‌گويي

نمي‌گويي؟!

لینک به دیدگاه

معلم میگفت : دو خط موازی هیچوقت بهم نمی رسند مگراینکه یکی از آنها خود را بشکند ،

 

از او پرسیدم من که خود را شکستم پس چرا به او نرسیدم ؟

 

لبخند تلخی زد و گفت شاید او هم به سوی خط دیگری شکسته باشد:sigh:

لینک به دیدگاه

مازوخيسم ندارم ، فقط ميخواستم ببينم اذيت من مگر چقدر لذت دارد كه دست از زخم زدن و اذيت برنميداري؟!

لینک به دیدگاه

کوه بهانه بود تا شیرین به خیانتش برسد!!

 

 

 

 

 

...

باز اين دل سرگشته من

 

ياد آن قصه شيرين افتاد:

 

بيستون بود و تمنای دو دوست.

 

آزمون بود و تماشای دو عشق.

 

در زمانی که چو کبک ،

 

خنده می زد " شيرين" ،

 

تيشه می زد "فرهاد"!

 

نه توان گفت به جانبازی فرهاد : افسوس،

 

نه توان کرد ز خیانت "شيرين" فرياد

لینک به دیدگاه

لعنت به خودت و افکارت

میدانی لعنتی درست است روزی عاشقت بودم

ولی ببین بی تو هم میتوانم باز زندگی کنم

 

فقط گاهی در این میان یادت زهر میکند به کامم زندگی را

 

همین

لینک به دیدگاه

شما ها چه میدانید !!

 

امروز چند بار دلم شکست

 

از دیدن کسی که

 

...

فقط لباس هایش شبیه "او" بود!

 

دودی که از لبانم بیرون می آید دود سیگار نیست

 

دود همان قلب ایست که از نداشتن "او" سوخت.

لینک به دیدگاه

ا کسی که دوستش دارید

آهنگ گوش نکنید!

سیگار نکشید!

مشروب نخورید!

زیر باران قدم نزنید!

مسافرت نروید!

 

...

 

بغل اش نکنید!

 

حتی بوی ادکلنش را هم جدی نگیرید!

 

وقتی رفت برایم دعا میکنید چون خاطره با او ندارید که زندگیتان را جهنم کند.

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه

مجنون نازنین

 

در میان این گلایه های بغض آلود در پی جوابی قانع کننده میگردم

 

من که برای تو از عشق,احساس,صداقت,,وفاداری چیزی کم نگذاشته بودم

 

پس چرا تو رفتی و من را تنها گذاشتی؟

 

نکنه میخوای بگی عاشق نبودی!!!

 

پس چرا منو عاشق کردی و به هر چی خوبیه مهمون کردی؟

 

نگفتی بهت عادت میکنم.اگر بذاری بری مرگو دعوت میکنم

 

تو میدونستی بدون تو میمیرم

 

اما بازم رفتی من از تو دلگیرم...

 

حالا نیستی که ببینی چه بی صدا شکستم

 

چشمامو روی همه بدی هات بستم

 

خیلی ساده ام و منتظر برگشتنت نشستم!

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...