رفتن به مطلب

وقتی نمک زندگی تلخ میشود......


peyman sadeghian

ارسال های توصیه شده

لازم دونستم یه مطالبی رو عنوان کنم اما قبلش باید عرض کنم این مطالب تماماریشه درواقعیت داره اماچون تجربه شخصی منه ممکنه مخالفان زیادی داشته باشه پس لطفا بعدازمطالعه شروع به نقل قول گرفتن وحمله به من نکنید!هرکسی اززاویه دیدخودش به زندگی نگاه میکنه این دید واسه هرکس اختصاصیه یعنی دید من نسبت بقیه کاملا متفاوته امادرکل یک چیزه.نمیدونم میدونیدیانه!اماآدمها حتی رنگهاروهم باهم متفاوت میبینند!رنگ سبزی که من میبینم با رنگ سبزی که شما می بینید کاملا متفاوته.امادرکل همه رنگ سبزرو سبز میبینیم دیدماهم نسبت به زندگی وتجربیات ماهمینطوره همه به ظاهر یه جورزندگی میکنیم اما همیشه همه چیز اونطور که به نظرمیاد نیست!

مطالب رو که دوستان عزیز منت گذاشتند وعنوان کردند که جاداره ازهمه بخاطرحضورشون تشکر کنم به نکته ای برخوردم که تقریبا درهمه مشترک بود واون ازجار از کاری به نام خیانت همسربود(زن ومرد یکسان)مشکلات هرگز یک شبه درزندگی پیدا نمیشوند که انتظار داشته باشیم یک شبه قابل حل باشه واسه ایشون مثال دندون درد رو زدم اما خیلی مثالهای دیگه میشه زد!من باب مثال:بیشترما (بخصوص پسرها از یه سنی که بالاتر میریم)با واژه چاقی به خوبی آشنا میشیم!اما فراموش میکنیم این چاقی حاصل ماهها وشاید سالها بیتوجهی ما نسبت به رعایت نکات تغذیه ای دررژیم غذای مون بوده نه چیز دیگه!حالا میبینیم چاق شدیم!چکار میکنیم؟شروع میکینیم موارد اصلی غذایی رو از رژیم روزانه حذف کردن!روغن نمیخوریم برنج نمیخوری اله نمیخوریم بله نمیخوریم............

نتیجه بعداز چندوقت به ظاهر لاغر میشم امااین لاغری کاذبه!فقط کافیه مادوباره به رژیم عتدی غذایی برگردیم نه تنها لاغر نمیمونیم بلکه شاید وزن ما دوبرابر قبل از رژیم بشه!چرا؟

  • Like 3
لینک به دیدگاه

کمی لازمه به این مثالها فکرکنیم.شماشاید تجربه تأهل روداشته باشید شاید نه دوستانی که متأهل اند کمی واضح تر حرف های منو میگیرنداما داریم دوستانی که با تجرد هم دانشی فراتر از یه آدم متأهل دارند.

خلاصه کنم؛ما لازمه واسه اینکه زندگی خوبی داشته باشیم سطح توقع خودمون رو همسطح همسر(کمی بالا پایین،چون کاملا همسطح نمیشه)بیشتر ما (سوای جنسیت)فکر میکنیم همسرماباید علم غیب داشته باشه!مثلا فلان مطلبی که روز خواستگاری مطرح شده باید تاآخرعمر یادش باشه(منظورم نکات ریزمطرح شده است نه نکات کلی)اگه من از حرفی بدم میاد،قبلا هم گفته شده،اماپیش میاد سهواهمسر من فراموش کنه(بهردلیلی)این منم که باید باحفظ حریمهای موجودواحترام کامل این نکته رو بهش یادآوری کنم.اگه بگم:«آهان!این حتماعمدی این کار رو کرد حرص منو دربیاره!منم بلدم چکارش کنم!»وبعد منم کاری که میدونم اون بدش میاد انجام بدم بگم این به اون در!!!!اما نتیجه عکس میشه نه تنها مشکل حل نشده بلکه همسر من خوب یادش میمونه ودرصددتلافی برمیاد نتیجه چی میشه؟شروع اختلافات جزئی.کم کم بگومگوها سرباز میکنه حرمتها شکسته میشه این اختلافات جزئی مثل گلوله ای کوچک از برف که درسراشیبی زندگی داره پایین میاد بزرگ وبزرگتر میشه تاجای که میشه یه بهمن عظیم!وغیرقابل کنترل به نظر میرسه!که اگه همون اول مطرح وحل شده بود به اینجا نمیرسید

حرف آخر:ما اگه میخواهیم زندگی مون به مشکلات بزرگ بر نخوره باید تاکوچکه مطرح وحل بشه.متأسفانه همه ماغروری کاذب داریم(زن ومرد یکسانندبا جنسی مخالف) که فکر میکنیم اگه بگم پررو میشه!!ماهیچکدوم علم غیب نداریم گاهی لازمه یه مطلب بارها تکرار بشه تا نهادینه بشه پس اگه مشکلات رو درهمون اول که فقط سوئ تفاهمی ساده است ومیشه باصحبت حل بشه حلش کنیم مشکلات یکدفعه ویه جا سرباز نمیکنه وتبدیل به بحران نمیشه!چیزی که جاش توخونه ما خالیه یه میز کوچک دونفره ساده وصمیمی واسه گفت وشنودوحل اختلافات جزئی زندگیه!

ببخشید صحبت به درازا کشید.امامطالبی بود که کمتردیدم کسی اشاره ای بهشون بکنه

  • Like 3
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...