mehrab_adler 26 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اردیبهشت، ۱۳۹۰ روان شناسی فردی و اجتماعی آدلر اندیشه احساس حقارت که محور اصلی نظام روانشناسی آدلر را تشکیل می دهد چیزی جز بازتاب حوادث و تجارب دوران کودکی وی نیست. در ۴ سالگی به واسطه ابتلا به ذات الریه که وی را تا دم مرگ کشانده بود، تصمیم گرفت در آینده رشته پزشکی را انتخاب کند و همین مساله موجب شد سال ۱۸۹۵ از دانشگاه وین درجه دکتری پزشکی خود را بگیرد. سپس به روانپزشکی روی آورد و در جلسات بحث گروهی فروید شرکت کرد؛ هر چند این روابط چندان دیرپا نبود و با اختلاف آدلر و فروید به انشعابی اجتناب ناپذیر منجر شد. این گسستگی که محصول اختلاف آدلر در مورد تأکید بر عوامل جنسی بود موجب شد آدلر از فروید به عنوان یک کلاهبردار یاد کند و صفت کثیف را به روانکاوی فروید نسبت دهد. هر چند فروید نیز در این جدال کوتاه نیامد و آدلر را فردی نابهنجار و دیوانه شهرت نامید. ▪ روان شناسی فردی: آدلر در سال های دهه ۱۹۲۰ نظام روان شناسی اجتماعی خود را با عنوان روان شناسی فردی بنیان نهاد. مفهوم علاقه اجتماعی که استعدادی ذاتی تلقی می شود محور روان شناسی فردی آدلر است. وی معتقد است رفتار آدمی توسط نیروهای اجتماعی و نه نیروهای زیست شناختی شکل می گیرد. آدلر بر خلاف فروید بر آینده بیش از گذشته تأکید می کند و نقش هشیاری را تعیین کننده می داند. از سوی دیگر بر خلاف فروید که شخصیت را در ۳ بخش نهاد، من و من برتر بررسی می کرد به یگانگی و یکپارچگی شخصیت علاقه مند است. از نگاه وی آدمی در جستجوی برتری و کمال است و این مساله نیز صرفاً از طریق تحقق خود امکانپذیر است. ▪ احساس حقارت (inferiority): هر چند فروید معتقد بود پایه اصلی انگیزش و رفتار انسان، تمایلات جنسی است ولی آدلر با رد این مساله اعتقاد داشت احساس حقارت و در واقع کهتری عامل اصلی بروز رفتار است. بدون شک، گذشته آدلر و دوران کودکی وی تأثیر انکارناپذیری در شکل گیری این اندیشه داشت. در نگاه آدلر انسان بر اثر احساس حقارت به دلیل نقص بدنی، ذهنی، اجتماعی و حتی خیالی تلاش می کند آن نقص را جبران کند و همین مساله موجب پیشرفت وی در زندگی می شود؛ هر چند چنین احساسی، هم به سود فرد و هم به سود جامعه است ولی شکست در جبران این احساس خود موجب رشد عقده حقارت (inferiority complex) در فرد و ناتوان کردن وی در مواجهه با مسائل زندگی می شود. آدلر معتقد است هر کدام از انسان ها به شیوه ای یگانه و خاص که وی از آن به سبک زندگی (style of life) تعبیر می کند درصدد جبران حقارت واقعی یا خیالی خود بر می آید. آدلر در یک مساله با فروید توافق دارد. این که سبک زندگی فرد در ۴ یا ۵ سالگی شکل گرفته و تثبیت می شود، ولی بر خلاف فروید معتقد است فرد سبک زندگی خود را هشیارانه انتخاب می کند. از سوی دیگر آدلر سخن از قدرت خلاق خود به میان آورده و آن را اصل فعال هستی انسان تلقی می کند. وی معتقد است ما تحت تأثیر وراثت و محیط قرار داریم، اما خود شخصیت و سرنوشت را رقم خواهیم زد و در این مورد نباید منفعل باشیم. تصویری که آدلر در نظام روان شناسی خود درباره ماهیت انسان و مراحل رشد ترسیم کرد با اقبال خوبی مواجه شد. لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده