Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 فروردین، ۱۳۹۰ چكيده: تجربة حضور در فضاهاي شهري كه يا تغيير عملكرد از جانب شهري به جنبههای دیگر دادهاند و يا اصلاً كيفيتي خاصي ندارند و برعكس تجربة موفق حضور در فضاهايي چون ميدان نقش جهان اصفهان و روايتهايي از ميدانهايي در شهرهاي سيهنا و ونيز و فلورانس و ميلان و … از دوستان همراه، نگارنده را بر آن داشت كه تاريخچهاي از اين فضاها و لزوم وجود چنين فضاهايي كه با هر فرهنگ به خصوص فرهنگ غني و اصيل و پشتوانهدار ايران دارد را بيان دارد. در ادامة بحث فرصتي پيش آمد تا در مورد اثر متقابلي كه اين فضاها در معماري و فرهنگ شهرنشيني در شهرهاي كنوني و شهرهاي جديد دارند، بحث بشود. و در آخر در مورد چند نمونة موردي از اين فضاها و ايجاد نوعي تصوير از اين فضاها به بررسي كيفيت اين فضاها و چگونگي تأثير عوامل مختلف محيطي و اقتصادي و فرهنگي در شكلگيري آن خواهيم پرداخت. توجه اينكه، نمونههاي بيان شده در اين نوشته به اين جهت انتخاب شدهاند، كه نگارنده توانسته آنها را به طور كامل لمس نمايد و يا با آنها و طراحي آنها ارتباط برقرار كرده باشد وگرنه حقیر خود را در حد نقد آثاري اين چنين ندانسته و نميدانم. کلید واژهها : فضای جامع شهری، خاطره جمعی، تعلق خاطر، هویت، تعامل فرهنگی نگارنده: مجتبی هوشنگیان شیرازی/ کارشناس معماری 82 با تشکر از دکتر احسان رنجبر / نشریه اینترنتی معماری منظر منابع و مأخذ: 1ـ زارعی، محمد ابراهیم. آشنایی با معماری جهان. 2ـ قبادیان، وحید. بررسی اقلیمی ابنیه سنتی ایران. 3ـ عبدالنعم آمر، وفامحمد. ترجمة خادمی ، حمید. مقاله معضلات و توانهای تعامل اجتماعی در شهرهای جدید. چاپ در مجموعة مقالات شهرهای جدید، اردیبهشت 84. 4ـ اسماعیلپور، فاطمه. مقاله شهرهای جدید و خاطرات جمعی. چاپ در مجموعه مقالات شهرهای جدید، اردیبهشت 84. 5ـ باقری بهشتی، شیدا. مقالة عرصههای عمومی، عرصههای فراموش شده در شهرهای جدید. چاپ در مجموعه مقالات شهرهای جدید، اردیبهشت 84. 6ـ حبیبی، محسن. از شار تا شهر. 7ـ وایت هاوس، روث. ترجمة سحابی ـ مهدی. کتاب نخسیتن شهر. 8ـ کولهاس، رم. ترجمة رئیسی، ایمان. تحلیل آثار اندیشهها و دیدگاهها. 9ـ رنجبر، احسان. جزوة درسی تحلیل فضای شهری. بهار 86. 3 لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 24 فروردین، ۱۳۹۰ آيا گياهان از رشد دانهها حاصل ميشوند؟ (بحث تاریخشناسی و گونه) اين پرسشي بود كه در حدود 10 هزار سال پيش ساكنان خاورميانه را به طور ضمني مجبور كرد كه در يك فضاي واحد به يكجانشيني بپردازند و تهية غذا عاملي براي همزيستي مسالمتآميز و مدتداري شد كه بعدها نام شهر به خود گرفت. شهرها از همان ابتدا نشان دهندة نوعي آداب سياسي و اجتماعي و فرهنگي خاص مخصوص به ساكنان خود به همراه داشتند. شکل 1: پرسپکتیو بازسازی شدة شهر چاتال هویوک (مرجع : کتاب معماری جهان) از مشخصههاي شهرهايي كه به تدريج بوجود آمد، فضاهاي شهري خاص مردم هر منطقه و كيش و آئين بود. چون شهرهايي كه با آئين و نظم زندگي خاصي بوجود ميآمدند احتياج به امنيت و فضاهاي خاص به خود داشتند. شهرهاي بوجود آمده احتياج به مشخصات خاصي براي خود، از جمله برجها و باروها و حصار دور تا دور شهر و ارگهاي حكومتي و فضاهاي مذهبي بودند. شکل 2: پلان مجموعة تخت سلیمان در تکاب آذربایجان غربی (مرجع کتاب معماری جهان) هر كدام از اين شهرهاي با توجه به ذوق و سليقه و هوش سازندگان خود و با توجه به اقليم و فنآوري در ساخت شكلي به خود گرفتند. براي مثال اولين شهرها فاقد كوچه و خيابان بودند تا ساختمانها بتوانند هم به لحاظ اقليمي و هم امنیت بدون مشكل باشند. شکل 3: پلان و منظرة فوران آتش، جزئی از نقاشی دیوای چاتال هویوک و بعد از معماريهاي دورانهاي پيش از تاريخ در دوران بينالنهرين نقشههاي ساختمان ايجاد شد و در دوران مصر باستان شهرسازيهاي مذهبي رواج يافت. در اين شهرها همه چيز بر اساس مذهب پرستي مصريان نظام مييافت. بعد در دوران مربوط به ايران مجموعههايي چون چغازنبيل شكل گرفت و شهرها مشخصة طبقاتي شدن اجتماعی به خود گرفتند كه خود باعث جدا شدن فضاهاي مذهبي و حكومتي از بقيه قسمتهاي شهر شد و در دوران هخامنشي فضاي حصار و ديوار از اطراف مجموع تخت جمشيد و يا پاسارگاد به علت امنیتی که پادشاهان داشتند و صلح و آرامش پادشاهان حذف گرديد. شکل 4: پلا کامل تخت جمشید (مرجع کتاب معماری جهان) كمي بعدتر در دوران ساساني با پيشرفتهاي فني شهرهايي چون فيروزآباد شكل تازهاي به خود گرفتند و شهرنشيني آداب ويژهاي يافت كه بناهاي برزگتر وهمساز با طبيعت بوجود آمد. شکل 5: پلان و نماد مقطع مجموعة فیروزآباد در معماري هند شهرهايي با فاضلاب و خيابانكشي ويژه همانند موهنجودارو و شهرهايي در چين و ژاپن که با پيشرفتهايي چون اسپوتا و پاگودای چيني، نشانههايي براي شهرهاي مختلف بشر متمدن بوجود آمد. شکل 6: نقشة شهر وخیابانهای موهنجودارو (مرجع کتاب معماری جهان) در معماري بزرگ و بينظير يونان نيز فضايي به فضاهاي شهري به نام آگورا بوجود آمد. توضيح اينكه آگوراها در معماري يونان وظيفة خاصي را بر عهده داشتند وآن بوجود آمدن فضاهاي اصلي هر چند نامنظم در اطراف يك مسير بود، مسيري حياتي براي مردم يك شهر در حال تعامل و در جهت معماري خاصي كه عقل محوری و ريشة اصلي آن بود. شکل 7: شکل یک آگورا در یونان به همراه فضاهای جانبی (آگورای آکروپلیس) در آكروپليس يونان به راحتي ميتوان اين فضاي منحصر به فرد را تجربه كرد. اين فضا با همين كاركرد كمي منظم و پيشرفته شد تا بتواند در معماري متكامل روم باستان شبيه به يك حياط مركزي ظاهر شود و نام فوروم را به خود بگيرد. فورومهايي كه با باسيليكاها و مراكز تجاري و تفريحي و مذهبي و حكومتي در ارتباط تنگاتنگ بودند. شکل 8: پلان فوروم شهر پومپئی، روم باستان (دیده میشود که فوروم در روم دارای خاصیت نظم است.) در اين دوره اتفاق خاص ديگري براي فضاهاي كوچكتر جلوي باسيليكاها و معابد افتاد و اين شايد حضور عناصري به نام استلاء در اين معماري به حالت سمبليك و نمادين بود. شايد از لحاظ نشانه شناسي، اين عناصر نشانهاي براي مركز محلات و محلهاي درجه دوم اجتماعي ـ سياسي به شمار ميرفت كه از معماريهاي قبل از خود وام گرفته شده بودند. (معماری مصر باستان) شکل 9: نما و قطع ستون یادبود تراژان، روم باستان (مرجع کتاب معماری جهان) در دوران دوم مسأله جالب توجه ديگر فضاهاي بزرگ شهري همچون نمايشخانة كولوسئوم بود كه ميتوانست افراد زيادي را در خود جاي دهد. اين امر از آن لحاظ ضروري به نظر ميرسيد كه مردم ميتوانستند ساعاتي را در كنار فرمانرواي خود گذرانده و منظره و يا نمايش خاصي را ببينند. در اين حالت يك فرد ميتوانست تا دو سوم همشهريان خود را يك جا و در يك محل جزئي از يك پرسپكتيو بزرگتر ببيند. شکل 10: پلان و مقطع نمایشخانه کولوسئوم، روم (مرجع کتاب معماری جهان) 2 لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 24 فروردین، ۱۳۹۰ شايد ادامة اين تحولات را بيشتر بتوان در معماري گوتيك، رمانسك و رنسانس در فضاهايي همچون ميدان سان پيتر روم اثر ميكل آنژ و برامانته و ميدان توسط كارلو مادرنو جستجو كرد كه معمار اثر ضمن هماهنگي و گويايي و ارتباط منطقي بين عناصر اطراف توانستهاند تنديسهاي زيباي شهري در مقياس بزرگ براي خود بيابند. شکل 11: پلان میدان سان پیتر و يا همچون ميدان سينا بتوانند هماهنگي و همگوني خاصي از خود در فضاي شهري بزرگ به جاي گذارند. از نمونههاي موفق اين آثار ميدان و تپة کاپیتول و ميدانهاي شهر ونيز نام برد. اين فضاها در معماري باروك به جايي رسيدند كه به طور ويژه طراحي ميشدند كه هم فضاهاي شهري و هم فضاهاي خدماتي زيادي از آنها مشتق شد. شکل 12: پلان مجموعه کاخ ورسای، اثرلوئی لوور، فرانسه (مرجع کتاب معماری جهان) این اثر یکی از فضاهای شهری در دوران معماری باروک است. حال كه تا حدي با تاريخچة فضاهاي شهري دنيا آشنا شديم به نمونهاي از اين فضاها در ايران و معماري بومي خود ميپردازيم. فضاهايي كه از گودين تپة ملاير گرفته تا تپه زاغههاي قزوين به حياط خود ادامه ميدهد تا به باغهاي پاسارگاد و هگتاز ميرسيم كه البته توضيح و تفسير هر كدام از آنها از حوصلة بحث خارج است. ولي كمي كه نزديكتر ميآئيم در اين كشور فضاهايي چون مجموعة گنجعلي خان كرمان و يا ميدان خان و ميدان اميرچخماق يزد و يا ميدان نقش جهان جلوهگري مينمايند. فضاهايي كه در آنها ميتوان چند نكته را پي برد: شکل 13: میدان گنجعلی خان کرمان در اقلیم گرم و خشک (مرجع کتاب بررسی اقلیمی ابنیه سنتی) گنبد چپ، چهار سوق بازار و ورودی آب انبار در روبرو است. 1ـ از لحاظ اقليمي چنين فضاهايي كاملاً منطبق با موضوع طراحي بودهاند. 2ـ فضاهايي كه محصوريت كامل و كافي با توجه به بافت فرهنگي و اجتماعي بوجود ميآورند. 3ـ فضاهايي كه عملكردهاي مختلف تجاري و مذهبي و حكومتي با حضور مردم درا طراف يك فضاي ديگر شكل مييگرند. 4ـ عملكردهاي مختلف اين فضاها چون مراسم نوروز، جشن اعياد و سوگواري و حتي مسابقات ورزشي و اموري چون حضور هميشگي مردم در اين فضاها نكتهاي حائز اهميت است؛ بدين ترتيب كه مردم در يك فضاي وسيع و باتناسبات طولي و عرضي و ارتفاعي و ديدها و پرسپكتيوهاي قابل توجه در فعاليتهاي روزمرة خود از فضايي عبور مينمايند كه تمام مردم شهر به آن فضا احساس تعلق خاطر و علاقه مينمايند. شکل 14: میدان نقش جهان اصفهان در دورة صفویه (مرجع بررسی اقلیمی ابنیه سنتی) 5ـ گاهي اين فضاها شكل خاصي به خود ميگيرند و از حالت ميدان خارج ميشوند و همين عملكرد مهم شهري در جايي چون مسجدجامع و يا تيمچهها شكل ميپذيرد. 6ـ اين فضاها دائماً كوچك و كوچكتر شده و در مقياس خردتري بوجود ميآيند و مركز محلهها را در زير يك نور يا بازارچه در كنار يك آب انبار و چند دكان كوچك و در كنار فضايي چون زورخانه و سقاخانهها شكل ميگيرند. شکل 15: میدان خان یزد (مرجع پروژة معماری اسلامی نگارنده، پائیز 84) بعد از بحثهاي تاريخي كه شايد از نظر مطالعه كننده احتياج به تكميل داشته باشند ولي از حوصلة بحث خارج ميباشند به بررسي بحث اين نوشته ميپردازيم. همان گونه كه ديده شد چه در ايران و چه در خارج از ايران بر طبق روند زماني فضاهاي شهري تغييراتي داشتهاند اما چند خاصيت در تمام اين شهرها به عنوان نقاط مشترك ديده ميشود كه در طي روند تاريخي در شهرهاي جهان به عنوان خاصيت شهرسازي در تكتك اين فضاها رشد كرده و دائماً متكامل شده است. (بررسی تاریخی ـ تطبیقی، روش شناسی تحقیق) 2 لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 24 فروردین، ۱۳۹۰ فضاهاي جامع: فضاهايي كه جامعيت خاصي دارند و از دوران باستان تاكنون به عنوان شاخصه فضاهاي شهري ديده ميشوند. فرض كنيد از اين پس به اين گونه فضاها فضاهاي جامع بگوئيم. اگر اين فضاها را داراي خصوصياتي بدانيم بايد بگوئيم كه تمام اين فضاها در هر دوره تاريخي باعث تكامل و تعامل فرهنگي در فضاهاي شهري شدهاند. به عنوان مثال فرض كنيد تعاملي كه شما در فضاي وسط يا Void يك ساختمان مثل دانشکدة معماری و هنر دانشگاه کاشان ميبينيد، فضايي است كه همه در هنگام حضور در اين فضا احساس خاصي چون نزديكي فرهنگي و تعامل بين افراد و ارتقاء فرهنگي در اين فضا شكل گرفته است. شکل 16: عکس از Void دانشکده (پائیز 86، مرجع مجید معیری) شکل 17: عکس از لابی دانشکده (دی ماه 86، دانشجویان معماری 78 و 79 مرجع صادق حسابی) فضاهاي مختلف همچون آتليهها و فضاهاي اداري و آموزشي و كتابخانه و نگارخانه و سايت كامپيوتر در اطراف اين فضا است و افراد شايد در روزهاي اول ورود به اين فضا ناچار به طي مسافتهاي بيشتر براي رسيدن به عملكردهاي خاص باشند ولي بعد از حداكثر يك ماه عبور از اين فضا و در كنار هم ايستادن در اين فضا احساس تعلق خاطر به اين فضا و معماري پويا و زندة آن و از سویی دیگر احساس اطلاع از بقية عملكردها باعث ايجاد اين تعلق خاطر ميگردد. حال شما تصور نمائيد اين Case Stuy را در مقياس بزرگتري همچون يك شهر و يا يك كلان شهر درنظر بگيريم. در دوران ابتدايي شهرسازي كه طبق اصول امنيتي و به خصوص اجرا مجبور به ساخت شهرهايي هستيم كه فضاي اصلي از جمله ساختمان مذهبي و يا بخش حكومتي در مركز ارگ اين شهر بوجود آمده است. پس فضاي جامع خود به خود به وجود آمده است. در اين دوران فضاي جامع يك طبقهبندي اجتماعي دارد و وحدت خاصي بين مردم اين جامعه را بوجود ميآورد. اين طبقهبندي با جداسازي شهر از فضاهاي حكومتي و مركزيت خاص بوجود ميآيد و فضاي جامع از لحاظ حجم نيز داراي شخصيت خاصي است كه در قالبهايي چون زيگورات خود را نشان ميدهد. شکل 18: ساخت کالبد شهری در اوایل سلطة اعراب بر ایران شکل 19: ساخت کالبد شهری در دورة پارتی شکل 20: ساخت کالبد شهری در دورة هخامنشی ولي در دورانهاي بعد شايد به همين راحتي نتوان عامل انسجام كالبدي و روحي را عامل اصلي وجود فضاي جامع دانست شايد مهمترين دليل سهولتهاي عملكردي و اقليمي و سازهاي باعث بوجود آمدن اين فضاهاست. (اشاره به Cace Stuly در Void) در اين روزگار خيابانها بوجود آمدند و نقشههاي جامع شهرسازي و طراحي شهري شكل گرفته بودند كه در اين دوران وقتي نقشة شهرسازي وجود دارد و فضاي جامع طراحي (design) شده است، قاعدتاً بايد داراي هدف خاص باشد كه شايد اين هدف عالي بستري مناسب در مركز شهر جهت توسعه در دوران بعدي و دوم امكان گسترش اين فضاهاي جامع به صورت فضاي جامع كوچكتر در ریز محلهها و شاخصههاي عملكردي و كالبدي به صورت يك المان بصري مناسب و از لحاظ اجتماعي اين هدف امكان برقراري اجتماعهاي بزرگتر و فضايي واسط با گسترة ديد و حضور ديد وسيع از اجتماع توسط حكومت و درك وسعت اجتماعي توسط افراد اجتماع ميباشد. اين فضاي جامع در همين دورة اروپا غير از وظايف تجاري و حكومتي كه بر دوش اين فضاي جامع است، يك فضاي همگاني جهت حضور مردم در زمانهاي خاص و مراسمهاي خاص و در كنار هم بودن طلاب علوم مختلف به صورت اجتماعهاي كوچك و اعلامهاي همگاني در شهر و تعامل اجتماعي افراد در اين چنين فضاهاست. شکل 21: میدانی درونیز (مرجع سفر دانشجویی، مهندس مهربانی گلزار) شايد حضور در چنين فضاهايي افرادي را چون برونلسكي و ميكل آنژ را در حوزة هنر تربيت كرده است و بعد در دورانهاي جديدتر در معماري ايران نيز اين فضاها را ميتوان كوچك شدة كل شهر ناميد. 3 لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 24 فروردین، ۱۳۹۰ نمونة اين فضاها در معماري ايران: از نمونههاي اين فضاها در معماري ايران اگر صادقانه برخورد نمائيم برجستهترين آن ميدان نقش جهان اصفهان است. شکل 22: میدان نقش جهان جزئی اصلی از یک فضای شهری (مرجع بررسی اقلیمی ابنیه سنتی) كه از لحاظ جايگيري در شهر بين راسته بازار و در امتداد چهار باغ و يك تصمیم از سوي شاه صفوي جهت حضور ساختمان حكومتي عالي قاپو و دو شاهکار مذهبي در اطراف آن. اين فضا را به شكل ديگر در مركز شهر همدان به صورت مركز عملكردي و يك ميدان ديده شده است كه شايد جديدترين نمونة آن ميباشد. اين مركز عملكردي قبل از حضور وسيلة نقلية موتوري طراحي شده است ولي شاخصههاي آن هنوز هم كاركردهاي مناسب دارد كه از جمله آن يك مركز ارتباطي به صورت مركز يك دسترسي شعاعي است و به دروازههاي مختلفي راه دارد. شکل 23: نقشة بافت سنتی شهر همدان در ترکیب با طرح جدید سال 1310 هـ .ش (مرجع کتاب از شار تا شهر) شکل 24: عکس هوایی هشر همدان در دامنةکوه الوند (مرجع بررسی اقلیمی ابنیه سنتی ایران) اين نمونه فضاها گاهي به صورت ریز محلهها و مركز محلهها شكل گرفتهاند. و بعضي وقتها به صورت ميدان گاهها و ميدانچهها نمونه و Tipeology خاصي دارند. به عنوان مثال فضاي ميدان گاهي جلوي مسجد ميرعماد كاشان، فضايي كوچك جلوي يك مسجد در مركز بازار با مغازههاي خوب اطراف به عنوان ميدان تاريخي سنگ معروف است كه هنوز پرسپكتيو مناسب از ميدان به سمت مسجد و بازار و برعكس كاملاً جلب نظر مينمايد. شکل 25: دید از سمت میدان تاریخی سنگ به سمت ورودی بازار و مسجد میرعماد (پائیز 86، مرجع مجید معیری) شکل 26: دید از سمت جلوی مسجد میرعماد به سمت میدان (پائیز 86، مرجع مجید معیری) و گاهي اين فضا به صورت تيم، تيمچ، سراها خود را نشان دادهاند كه اين بخشها در مراكز دسترسيهاي مختلف واقع شدهاند. مثل سراي مشير در بازار وكيل شيراز. در اين فضاها دسترسيهاي مختلف، بازارها، فضاي مذهبي، فضاي خدماتي، فضاي تجاري، فضاهاي حكومتي و در لايههاي دوم اطراف آن مصرف كنندگان اصلي اين فضاها يعني مردم عامي قرار داشتهاند. بايد اذعان داشت هميشه مصرف كنندة اصلي فضاي جامع مردم عامي بودهاند و 100% بايد دانست كه مردم عامي شكل دهنده اصلي فضاهاي ارگانيك اطراف اين فضاها بودند و شايد عظمت اين فضاها شاهد اين مدعا باشد. شکل 27: پلان بندر باستانی سیراف در ساحل خلیج فارس 2 لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 24 فروردین، ۱۳۹۰ فضاي خاص: فضاهايي در ايران وجود دارد كه به عنوان فضاي خاص ايراني نوعي شهرسازي خاص محلهاي با درون ماية مذهبي در آن وجود دارد و آن تكيهها است كه از لحاظ گونهشناسي اين فضاها، شاخصههاي كالبدي خاصی وجود دارد. درون ماية مذهبي اين فضاها، اين فضاها را داراي تقدس خاصي كردهاند و در اين فضاها فعاليتهايي كه در فضاهاي غير مذهبي انجام ميشوند، جايي ندارند. مثل تكيهها و حسینیهها در شهر تفت و يزد و … شکل 28: تکیة دولت دید از دروازه ارگ (مرجع کتاب از شار تا شهر) در اينجا شايد اين ابهام پيش بيايد كه آيا تكيهها و يا حسينيهها را ميتوان جزء فضاي شهري به حساب آورد يا خير؟ بايد گفت وقتي كه بافت جامعه مذهبي و اصول و اعتقادات جامعه را مذهب تشكيل ميدهد، ميتوان فعاليتهايي را كه در يك فضاي عمومي در يك شهر با خصوصيات فضاي جامع شكل ميگيرند را جزء فضاي شهري ناميد. فعاليتهايي چون تعزيه (جنبة نمايشي) و شتركشون عيد قربان و عزداري روز عاشورا. جالب است بدانيم كه اين فضاها در بعضي شهرهای حاشية كوير ايران اصلاً به نام ميدان خوانده ميشود و در شهر كويري ميبد نیز اصلاً نامي از حسينيه يا تكيه براي اين فضاها وجود ندارد و فقط كلمةميدان به اين فضا اطلاق ميگردد. نمود شهري در فضاهاي اين تكيهها در اقليم گرم و خشك بيشتر است به همين دليل به بررسي تفصيلي آن ميپردازيم. 1ـ محصوريت اين فضاها با پلان مشخص و طراحي شده به صورت مربع و يا هشت ضلعي. 2ـ ديوارهاي كار شده در چند طبقه و داراي طاق نما. 3ـ ديوار سمت قبله داراي اهميت بيشتر و به صورت پلكاني مثل تكيه شاه ولي تفت در استان یزد. 4ـ حضور زنان و مردان محله و شهر. شکل 29: تکیة شاه ولی تخت که گونة گرم وخشک دارد (مرجع سفر دانشجویی، نگارنده، بهار 86) همان طور كه ديده ميشود تمام ويژگيهاي فضاي جامع مناسب را ميتوان به راحتي در يك فضاي شهري مذهبي در بافت معماري گذشته ديد. اگر فرض كنيم شهري بدون فضاي شهري باشد يعني مجموعهاي از پلاكهاي مسكوني و خدماتي و تجاري و … و خيابانهاي رابط. در نتيجه ما حضور اجتماعات را در فضاي شهري از دست ميدهيم چرا كه اجتماع عمومي، که هنگامي ايجاد ميشود كه اشخاص خصوصي در كنار هم جمع شوند و به گفتمان و مكالمه بپردازند. در ميان تجلي افكار عمومي، که در نتيجه عرصة عمومي بوجود ميآيد، با گذر زمان خاطره شكل ميگيرد و مكان معنا مييابد. گرس عنوان ميكند: زماني فضاي شهري به وجود ميآيد كه نمايش و حركت در ان فضا زايش پيدا كنند و در اين زمان فضاي شهري كانون تجمع مردم، عرضه اعمال و عرصه بيان انديشه است. بر اساس فرهنگ آكسفورد 1993 واژة Public به معناي كلي و در اكثر معاني متضاد خصوصي است و در جديدترين ويرايش آن «متعلق با متوجه مردم به طور كي، در دسترس يا اشتراكي براي همة مردم با آزادي موجود يا انجام شدني و ارائه شدن يا مرتبط با دولت مركزي يا محلي.» در چنين فضايي نبايد علت شكلگيري شهرها سرريز شدن جمعيت شهرهاي ديگر باشد و هدف اسكان نبايد صرفاً جنبة فيزيكي زيستي باشد و نبايد شهر ذخيرهگاه اضافات جمعيت مطرح شود. با اين تعريف بهترين شهر، شهري است كه مردم و ساكنان آن بخواهند در آنجا زندگي كنند و تمام روز را در آنجا باشند و خوابگاههايي براي اهالي كه از روي اجبار و فشار شغلي در آنها زيست ميشود انباشته. پس لزوم وجود حوزههايي ديگر كاملاً صادق و روشن است. شکل 30: فضای عمومی زیر ورودی موزة لوور (مرجع سفر دانشجویی. عکس مهندس مهربانی گلزار) از نظر هاربرماس در تبيين و توضيح مفهوم حوزه عمومي ميگويد: منظور من از حوزة عمومي قبل از هر چيز عرصه يا قلمرويي از حياط اجتماعي است كه در آن بتوان چيزي را در برخورد با افكار عمومي شكل داد. 1 لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 24 فروردین، ۱۳۹۰ تعلق خاطر: همة انسانها نسبت به عناصري در زندگي احساس خوب و ويژهاي دارند. از جمله اين عناصر ميتوان دريا، مادر و ... را نام برد. يكي از مسائلي كه انسانها نسبت به آن احساس ويژهاي دارند، زادگاه و در سطح ديگر محيط زيست است كه همة انسانها نسبت به آن احساس خوبي دارند. وقتي در شهرهایي سيل و زلزله شهر را نابود مينمايند، مردم اگر خسارت مالي و جاني هم نداشته باشند براي شهر خود دلسوزي خاصي دارند. صفاتي كه يك شهر را در نزد دوستداران آن شهر مينماياند که اعم از صفات طبيعي و مصنوعي ميباشند و مورد مدح شعرا و ادبا بوده است مثل خواجة شيراز كه در وصف زادگاه خویش خوش سروده است. 1ـ شيراز و آب ركني و اين باد خوش نسيم ـ عناصر طبيعي چون آب ركني و باد خوش نسيم و چيزهايي از اين قبيل كه يك فرد را به شهر خود متعلق ميكند. عناصری مثل درخت خاص و گل خاص و يا حادثة خاص مخصوص به يك شهر مثل درخت سرو و گل نرگس در شيراز و يا رودخانة زنده رود و اسم سپاهان براي شهر تاريخي اصفهان، و بعضي مواقع محصول خاص يك شهر. از اين نمونه ميتوان به آثار معماري خاص هر شهر توجه كرد. مثال: پلهاي روي رودخانة زاينده رود و يا حاشية اين رود و يا منار جنبان که شاخصههای اين شهر ميباشد. حال اگر به فضاي جامع بازگرديم ميبينيم كه خيلي از فضاهاي جامع در شهرها باعث ايجاد تعلق خاطر افراد به اين فضاها ميشده است. براي مثال ميدان نقش جهان اصفهان را ميتوان نام برد و در اروپا به ميدان سیهنا ويا ميدان سان پيترو را میتوان نام برد. شکل 31: پرسپکیتو میدان سن پیترو ـ روم ـ (مرجع کتاب معماری جهان) تعلق خاطر به چنين فضاهايي در شهرهاي امروزه نيز خود را به شكلهاي مختلف خود را نشان ميدهد. فقط شكل خود را عوض كردهاند تا وظيفة تعلق خاطر را به خوبي انجام دهند. از اين نمونه برجهاي بلند در شهرها و ساختمانهاي خاص را در شهرها ميتوان نام برد ولي تفاوتي كه فضاي جامع مورد مطالعة ما با اين فضاها دارند اين است كه فضاي جامع، همگاني بوده و مورد استفادة مردم عامه بوده ولي برجهاي كنوني خصوصی هستند. در ضمن تعامل فضايي جهت ارتقاء فرهنگي و هويت معمارانه از جمله نواقص فضاهایی است كه همنسلان ما و نسلهاي بعد قرار است به آنها تعلق خاطر نمايند. لينچ معتقد است كه هويت غالباًَ با زندگي درازمدت در يك محل و آشنايي زياد حاصل ميگردد كه خود موجب شكلگيري خاطراتي از آن محل در ذهن ساكنانش ميشود. اما سؤالي كه اينجا پيش ميآيد اين است كه آيا در شهرهاي جديد ميتوان اين خاطرة جمعی را بوجود آورد و باعث بوجود آمدن هويت خاصي براي شهر شد. چون هرچه پيش ميرويم به اين مطلب كه شهر با وجود انسانها داراي هويت ميگردد، بيشتر پي خواهيم برد. بحث چگونگي ايجاد چنين فضاهايي در شهرهاي جديد موضوع اين مقاله نيست ولي چيزي كه حائز اهميت است اين است كه اين وجود فضای جامع لزوم دارد. اگر معماري كالبد يك شهر باشد چيزي كه به اين كالبد روح و زندگي ميبخشد، انسان است و با وجود پيشرفتهاي فني و ارتباطي هنوز هم هيچ انساني نميتواند تنها و بدون نياز به ديگران زيست نمايد. چون انسان در تعاملات اجتماعي با ديگران تكامل مييابد و افزايش روابط اجتماعي باعث پويايي و سر زندگی شهرها ميشود. شکل 32: میدانی در شهر ونیز ایتالیا باعملکردهای خاص (مرجع سفر دانشجویی، عکس مهندس مهربانی گلزار) در شهرهاي جديد با وجود اينكه مردم از شهرهاي مختلف به آن شهر آمدهاند، با وجود اينكه شايد ايجاد ارتباط بين افراد مشكلتر مينمايد ولي اگر اين تعامل بوجود بيايد خيلي راحتتر ميتوان به ادامه و ماندگاري اين ارتباط اميدوار بود. چون ارتباط افراد خاصيت ويژهاي دارد. او آن انتقال فرهنگهاي مختلف كه از سطوح گوناگون به هم برخورد مينمايند و ديگر اينكه هر كدام از افراد علاقه دارند كه از هويت خود بخشهاي ناب و موجه را ارايه دهند پس اين تعامل سالم خواهد بود. در اين بحث در شهرهاي جديد پديدههايي چون (NGO) و مشاركت شهروندان ابتدايي اين شهرها و ايدههايي كه يك متخصص طراحي شهري در مورد ايجاد چنين شهرهايي ميدهد، ميتواند نقش مؤثري ايفا كند. از نمونههايي كه ميتواند در اين شهرها شبيه به ديگر شهرهاي قديمي وجود داشته باشد، مراسم آئيني و مذهبي بوده كه در ايجاد خاطرات جمعي و احساس تعلق مفيد است. در برگزاري اين آئينها در شهر دو پيامد اقتصادي مهم وجود دارد: 1ـ كاهش هزينههاي خدماتي از طريق ايجاد حس تعلق خاطر به شهر و در نتيجه افزايش مشاركت شهروندان در تأمين يا كاهش هزينههاي خدماتي. 2ـ افزايش درآمد از طريق جذب گردشگر و سرمايهگذار. و نتيجة كلي اين كه اگر بخواهيم در شهرهاي جديد هويت و خاطرةجمعي داشته باشيم و خاطرات جمعي را در شهرهاي قديمي از ياد رفته ندانيم احتياج به وجود فضايي همچون فضاي جامع براي شهرهاي خود داريم تا بتوانند پتانسيل ايجاد اين خاطره و در نتيجه هويت را داشته باشند. در اين مقام شهرهاي جديد بايد تاريخ نداشتة خود را براي خود ايجاد نمايند و به اين منظور تعريف حوزههايي براي ايجاد اتفاقات اجتماعي و حك كردن آنها بر حافظة تاريخ اهميت دارد. اين مطلب ممكن است مفاهيم جديد غير فرميك و معاني مجازياي را در نوشهرها خلق كند. جايگاه اين فضاها در معماري روز دنيا: فضاهاي جامع امروز از دو بابت تأمين ميشوند: 1ـ اينكه فضاي جامع قديمي بودهاند كه اين روزها دوباره از آن با تغيير كاربري مورد استفاده قرار گرفتهاند. ميتوان از نمونههاي آن ميدان شيبدار سيهنا نام برد كه ميتوان تا نزديكي آن با ماشين حركت كرد و اطراف آن مراكز تفريحي ـ تجاري شكل گرفتهاند و مردم از آنها استفاده ميكنند. در ضمن ساخت و ساز اضافي و بدون منظوره از جانب شهرداري آن مناطق مردود است و دسترسي مترو به اين فضا به را حتي امكانپذير است. شکل 33 و 34: میدان سیهنا ـ شهر سیهنا ـ (مرجع سفر دانشجویی، عکس مهندس مهربانی گلزار) 2ـ فضاهايي كه توسط معماران امروز به شهرها اضافه ميشود و علت آن نيز احساس نياز معماران و شهرسازان نسبت به اين فضاها است. به عنوان مثال رنزو پاينو نيمي از زمين موردنظر را در بنای ژرژپمبيدو زيرساخت قرار نداده و به صورت الهام گرفته از همان ميدان سيهنا يك شيب ملايم در اين ميدان با سنگ فرش قابل نشستن درنظر گرفته شده است. شکل 35 و 36: محوطة جلوی ژرژ پمبیدو (مرجع سفر دانشجویی، عکس مهندس مهربانی گلزار) اين گونه فضاها با اينكه پتانيسل خاصي از لحاظ فرهنگي ايجاد مينمايند ولي در شهرسازي امروز جاي خالي آنها بيش از هر زمان ديگري حس ميشود. 1 لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 24 فروردین، ۱۳۹۰ نمايندگان فرهنگي: فضاهايي چون فضاي جامع مورد مطالعه در اين مقاله در هر دوره نمايندگان فرهنگي ملت خاص هستند. به عنوان مثال وقتي در كنار معابد و باسيليكاها در يونان و روم فضاهاي آگورا و فوروم به وجود ميآيند در جوامعي این اتفاق رخ میدهد كه اولين دموكراسيها و يا اولين نمايشخانهها به عنوان فضاي جمعي در همين فرهنگها شكل گرفتهاند. شبیه آمفي تئاترها و مجالس سنا در يونان و معماري هلني که نمونة بارزي از فضاهاي همراه و همگون با فرهنگي است كه مشورت و شورا جزء لاينفكي از اين فرهنگ است. فرض كنيد در جامعة امروزي شما بخشي از فضاهايي قرار ميگيريد كه ضمن تجربة همگاني از آن فضا تعامل با افرادي داريد كه فقط در اين فضا با شما برخورد مينمايند و شما بدون هدف تجاري و اداري و مذهبي در اين فضا قرار گرفتهايد كه البته وجود چنين عملكردهايي به طور قطع و يقين از فضاي جامع شهري نفي نميگردد. به عنوان مثال شما تصور كنيد كه در ميدان تجريش و يا ميدان قدس و يا حد فاصل اين دو ميدان قرار گرفتهايد. فرض كنيد كه شما به غير از اينكه مقاصد تجاري داشته باشيد و يا به دنبال ايستگاه تاكسي و اتوبوس باشيد در اين فضا با يك پرسپكتيو مناسب به سمت كوههاي شمال تهران قرار گرفتهايد. حركت سواره در اين فضا قطع شده است و شما به عنوان يك محيط تفريحي با در كنار داشتن امامزاده صالح به عنوان ركن مذهبي و بازارچة سنتي تجريش با شيب دامنه مناسب در اين فضا باشید. اگر به خوبي اين مسأله فرض شود شما به غير از اهداف تجاري و مذهبي و دسترسي با قرارگيري در يك محيط باز و تعامل و همصحبتي با همشهريان خود از يك محيط رايگان جهت نشستن و تفريح دسته جمعي به همراه تمام كساني كه همچون شما از حضور در اين محيط لذت ميبرند، استفاده ميكنيد. نوعي نوشدن عملكرد فضاي جامع را در تعريف بالا ميبينيم كه به اندازة محيط پارك تفريحي است و به اندازة يك فلكه عملكردي و به اندازة يك بازارچه جديد تجاري و به اندازة يك فضا، جلوي يك مسجد و يا امامزاده مذهبي است و در عين حال ويژگي تمام اين فضاها را با هم دارد و به طور موازي با آن به يك فضاي شهري درهم و پرهرج و مرج انتظام خاص بخشيدهاند. در واقع شما در اين فضاي توصيف شده به همراه تمام خصوصيات بالا يك عنصر فرهنگي حاصل از تعامل افراد داريد و از يك طرف هديهاي به عنوان منظر مناسب شهري ياري رسان شما از بعد زيبائي شناختي است. در جامعهاي كه چنين فضاهايي به راحتي شكل ميگيرد چند خصوصيت را در مورد افراد ميتوان تشخيص داد: 1ـ مسئولان جامعه به مردم جامعه به اندازة حضور در يك فضاي همگاني و زندگي مسالمتآميز براي ساعاتي از روز اعتماد دارند و از گردهماييهاي اين چنين كه هدفي ورزشي و يا … ندارند نميهراسند و در واقع مدنيت و دمكراسي در جامعه به حالت نمادينه رسيده است. 2ـ مردم از اينكه در كنار همشهريان هستند، لذت ميبرند. در نتیجه به مرور فرهنگی جمعی برای استفاده از فضایی جمعی را مییابند. در اينجا معيار ارزش انساني افراد شركت در بحثها، حل مشكلات يكديگر و ارزشهاي واقعي انسان است و شيوههاي متداول امروزي ارزشبندي انسانها در جوامع مثل مدل ماشين و نوع رستوران مورد استفاده افراد و … تا حدي كاهش مييابد. 3ـ خاطره جمعي شكل ميگيرد و همة مردم در ساعتي شايد بتوانند از پيروزي يك مسابقه فوتبال در كنار هم لذت ببرند و يا غمگين شوند و يك فيلم غرورآفرين در كنار هم ببينند. 4ـ تعلق خاطر بوجود ميآيد.که در سطحیترین برآیند آن میتوان مطمئن بود مردم از این فضاها به اندازة تعلقی که دارند محافظت مینمایند چه از روح فضا و چه از کالبد آن. شما فرض كنيد در دوران دبستان به همراه دوستان خود هر روز از يك بستني فروشي يك بستني خريداري ميكردهايد. اگر اين بستني فروشي در بين 5 مدرسه قرار داشته باشد كه هر كدام به طور متوسط 500 شاگرد داشت باشند، در طول 9 ماه تحصيلي هفتهاي يك بستني از اين مغازه خريداري مينمايند و به طور متوسط در طي هر سال از هر مدرسه 20000 مراجعه به اين مغازه وجود دارد كه در طول سال از 5 مدرسه 100000 مراجعه وجود دارد و در طي دوران تحصيل يك فرد در آن حوالي اگر حدود 5 سال درنظر بگيريم هر نفر در طول اين 5 سال200 مراجعه به اين مغازه دارد كه حداقل از اين 200 مراجعه اگر بدبینانه 5% درنظر بگيريم 10 خاطرة خوب در ذهن فرد مانده است. حال اگر بعد از 10 سال هر كدام از اين 2500 نفر كه در طول يك سال به طور همزمان در اين 5 مدرسه بودهاند ازا ين بستني فروشي خريد نمايند ممكن است يكي از 10 خاطرة خود را زنده و تجسم يافته ببينند و حتي ممكن است يكي از افرادي كه با هم اين خاطره را داشتهاند، در آن فضا ملاقات نمايند. با چنين شرايطي در كشورهاي اروپايي حتي اگر صاحب مغازه بخواهد شغل خود را به فروش لوازم يدكي ماشين تغيير دهد، از لحاظ دولت با منع قانوني مواجه ميشود. ولي آيا در جامعه ما نيز به مسأله ظريف و مهمي مثل اين اهميت داده ميشود. نمونههاي زيادي از اصناف در همين ميدان تجريش يادآور خاطرات زيادي در ذهن مردم است. مثال: بستني فروشي اكبر مشتي از دوران احمدشاه تاكنون يا شيريني فروشي حاج خليفة رهبر جلوي ميدان امير چخماق يزد از زمان پهلوی اول به طور مداوم. در مورد خاطرة جمعي نيز چند سالي است با پيشرفت تكنولوژي دولت در سر بعضي ميدانها تلويزيونهايي مخصوص مردم شهر قرار داده است كه شايد نمود ديگري از فضاي جامع باشد ولي اين فضاي جامع چند كمبود دارد: 1ـ همه چيز حول محور برنامة پخش شده ميچرخد. 2ـ فضاي معماري تحت تأثير قرار ميگيرد و فضاهاي طراحي شده بدون منظر شهري قرار گرفتهاند. 3ـ تعاملات انساني كاهش مييابد. نمونة اين فضاها را در ميدان جهاد كاشان به خوبي ميبينيم. ميداني بزرگ و يك تلويزيون. در هر صورت شايد بشر امروز جايگزينهايي براي ارتباط با افراد همچون اينترنت و شبكههاي رسانهاي چون روزنامه و تلويزيون پيدا كرده باشد ولي هنوز افرادي كه در اتوبوس، تاكسي و يا مترو همسفران يكديگرند به حكم همان سفر كوتاه درون شهري به دنبال نكتهاي براي شروع بحث و هم صحبتی با همنوع و همشهري خود مينمايند. و بالاخره اگر شما فضاي جمعي را به عنوان محيطي جديد غير از محل كار، تحصيل و سكونت درنظر بگيريد، به راحتي ميتوانيد در اين فضا براي مدت زماني الزامات روزمرهگی يك زندگي ماشيني هر روزه را از ياد ببريد. از جمله نكات جالب فضاهاي جامع در شهرها به خصوص روند تاريخي سنتي اين فضاها وجود فضاي سبز و پيوند با طبيعت است كه شايد با نوع تكنولوژي و با درنظر گرفتن ديد وسيع مورد احتياج در اين فضاها ميتوان در اين فضاها در يك شهر پيوند مناسبي با طبيعت بوجود آورد. در طراحي شهرهاي امروز ساحل درياها و رودخانهها و فضاهايي چون خيابانهايي كه اين پتانسيل را دارند نيز ميتوانند جهت فضاي جامع حركتي مورد استفاده قرار دهند. با این توضيح كه فضاهاي جامع ميتوانند حالت سكون و مكث و يا حركت افراد را تحت پوشش قرار دهند. از جمله اين خيابانها، چهار باغ اصفهان و يا خیابانی در تبريز كه هم نوساز بوده و هم فقط محل عبور پياده ميباشد و یا خيابان عفيفآباد شيراز كه اين پتانيسل را براي فعاليتهاي امروز به خوبي دارد. نمونة مناسب از اين فضاي جامع حركتي ميتوان در حوزة ورزش به خوبي مشاهده كرد. دالانهاي طبيعي سنگي كه در هنگام كوهنوردي و يا پيادهروي در فضاهاي پارك بوجود ميآيند و افراد در تعامل و مسیری سریع با هم قرار میگیرند و نمونة دیگر آن راسته بازارها میباشند. در پایان این بخش چند سؤال، نمایندة نوع نگاه منتقدانة نگارنده شدهاند: 1ـ پتانسیل وجود فضای جامع در فضاهای شهری امروز ما چه حد است؟ 2ـ اگر پتانسیل این فضاها وجود ندارد آیا مقایسه حضور این فضاها در دورههای تاریخی بین ایران و شهرهای اروپا در همان زمانها و قیاس این مطلب با وضعیت امروزی این فضاها در ایران و اروپا نیاز به ایجاد این پتانسیل را در ما ایجاد نمینماید؟ 3ـ عدم حضور این فضاها نشان دهندة حرکت فرهنگ شهرنشینی به چه سمتی است؟ 4ـ عدم حضور این فضاها آیا نشان دهندة عدم احتیاج مردم به این فضاها است؟ 5ـ هویت بخشی این فضاها به فضاهای جامع یک شهر تا چه حد در پیشرفت و ارتقاء فرهنگی یک شهر مؤثر است؟ شکل 37: نمونة فضای شهری در مقیاس محلهای در شهر یزد با یک طراحی بدون مطالعه که مردم فضا را به حال خود رها کرده و بدون استفاده قرار دادهاند. (مرجع سفر دانشجویی، عکس نگارنده، بهار 86) 6ـ توزیع و بسط چنین فضاهایی در محلههای کوچکتر و در واحدهای همسایگی آپارتمانی و یا در حد یک بلوک آپارتمانی تا چه حد میتواند در ارتقاء حاصل از تعامل فرهنگی مؤثر و موزون عمل نماید؟ 2 لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 24 فروردین، ۱۳۹۰ کیفیت فضای جامع: در بحث فضای جامع، تاکنون از لزوم این فضا سخن رفته است و بحث در مورد چگونگی بوجود آمدن این فضا در نقطهای که پتانسیل موردنظر را داشته باشد، معمولاً بدون انجام بخش مطالعه و تحلیل طراحی شهری امری غیرمعقول به نظر میرسد. ولی نکاتی چند در مورد این فضاها میتوان یافت که اکثراً از روی تجربیات موفق در همین فضاها اقتباس گردیدهاند. 1ـ وقتی مردم بخواهند از چنین فضایی استفاده کنند احتیاج به انگیزههایی برای حضور در این فضا دارند. این انگیزهها میتواند حضور موفق اتفاقی، انگیزة مذهبی، انگیزه تجاری و انگیزههای بصری باشد. مثلاً طراحی سایت پیشنهاد شده در بلوار جمهوری شیراز با حضور دوربینهایی که بتوان با آن شهر را رصد کرده و نقشهای با مقیاس یک به یک از یک شهر را از آن ارتفاع دید. 2ـ دسترسیهای آسان و سریع در عین حال تجربه فضای پیاده با درنظر گرفتن حرکت سریع و آسان معلولین، سالمندان و کودکان. 3ـ فضای سبز مناسب با درنظر گرفتن وسعت دید مورد نیاز. 4ـ امکان استفاده برای انسانهایی با عقاید و طبقات مختلف بدون اینکه این تفاوت به صورت عینی دیده شود و یا فضا مخصوص افراد خاصی گردد. 5ـ استفاده از مضامین تکنولوژی مثل دیوارها و پانلهای دینامیک و حتی مجازی بوسیلة نورپردازی و دود و ... به سمت ایجاد خاطرات محیطی و بازشناخت تاریخ محیط. 6ـ ایجاد وحدت و یکپارچگی در صورت مرمت شهری نماها و بافتهای فرسوده. 7ـ منظر شهری مناسب با استفاده از Hard Landscape. 8ـ مبلمان شهری مناسب محیط با هدف خوانایی و روانی عملکردها. 9ـ ارتباط مناسب عملکردهای کلان با محیط فضای جامع که واسط این عملکردهاست. شکل 38: تصویری از شهر میلان از سایت برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام – Factor.net 10ـ ایجاد عملکردهای مخصوص این فضاها مثل خانه فرهنگها و یا آمفی تئاتر روباز و .... . 11ـ توجه به تأکید بصری و امکان ایجاد حس مشترک بصری بین افراد استفاده کننده. 12ـ دید همه جانبة طراحان شهری در ترکیب بندی مدولهای فضای شهری به عنوان مدولهای ساختاری و همگون با تاریخ شهر و فرهنگ شهرنشینان و در عین حال بازگشت به گونه (تایپ) تاریخی شهر. که به عنوان نمونه میتوان شهر جدید بهرستان را به عنوان یک نمونة موردی در نزدیکی کلان شهر اصفهان برشمرد که توسط مرحوم هادی میرمیران طراحی شده است. در پایان ذکر دو نکته ضروری است و آن این که شاید وجود چنین فضاهایی بدون هیچ صحبتی نیز فقط از لحاظ بصری و نوعی حس مشترک بین افراد بوجود بیاید. والا شاید وقتی در کنار خانوادة خود در یک فضای عمومی هستیم هیچ گاه با خانوادة کناری هیچ ارتباط کلامی نداشته باشید، ولی حسی مشترک همة افراد آن فضای مکانی را به هم وابسته مینماید. این حس توسط نگارنده در ایران در مساجد جامع یزد وکاشان بدون هیچ ارتباط کلامی با افرادی که ظهر زمستان را در آفتاب این ایوانها میگذراندند تجربه شد ولی حس رضایت توأم با آرامش دراین فضا بین تمام افراد مشترک بود. و نکتة دیگر اینکه معمولاً این فضاها وقتی خوب عمل کردهاند که هم از لحاظ روح فضا و ترکیب ذهنی معماری وهم از لحاظ کالبدفضا به شاخصههای شهری و استفاده کنندگان اهمیت دهیم و اقلیم و عوارض زمین را نیز به طور کامل در کار خود دخیل نمائیم. و با درنظر گرفتن چنین مطالبی همیشه میتوان به ترکیبات تازهای از این فضاها دست یافت. منظور اینکه همیشه نباید دراین نوع ساختارها در انتظار یک میدان همچون میدانهای سنتی و یا باستانی نشست. دراین رابطه مثالهای خاصی وجود دارد: 1ـ فضای شهری پاک لاویلت طراحی رم کولهاوس: در این طرح کولهاس سعی دارد بیشترین پویایی را در راستاهای Z , Y , X از خود نشان دهد و اختلاتهایی که باعث بوجود آمدن عکسالعملهای جدید و وقایع بیسابقه میشوند و یا چگونگی طراحی یک فضای مطبوع را نوید میدهند، بوجود آورد. از لحاظ کانسپت سیستم دسترسی و چرخش، تمام رویدادهای پارک را تغذیه مینماید و بیشترین بازدهی را تضمین مینماید. شکل 39: سایت پلان پارک لاویلت، کولهاس در این مسابقه از ایدة Superposition استفاده کرده است (مرجع کتاب تحلیل آثار اندیشهها و دیدگاههای رم کولهاس) در این پروژه کولهاس به علت سایت کوچک، برنامة وسیعی را در ارتفاع برمیگزینند. چون این پارک همانند جنگل است و کولهاس روش ابهام را برای ترکیبات ویژة خود پیشنهاد مینماید. البته یادآور میشویم این طرح در واقع یک پیشنهاد تاکتیکی است برای بررسی به دو موضوع: 1ـ بلوار، 2ـ تفرجگاه. به عنوان فضای جامع. 2ـ پروژهای آشناتر را میتوان محوطة تفریحی جلوی دروازه قرآن شیراز مثال زد. در این طرح عوارض زمین توانسته بستری را در جلوی دروازه قرآن بوجود بیاورد که معمار آن مهندس مهرداد ایروانیان به خوبی از این عنصر جهت گسترش سه بعدی بافت واحد و عقب و جلو آمدن فضاها در این عارضه و عامل مناسبی جهت دید به سمت آرامگاه خواجوی کرمانی بهره برده است. سکوهایی برای نشستن فراهم شده همچنین که در فرهنگ گفتاری شیراز به آنها بنگاه میگفتند. شکل 40: پروژه مهرداد ایروانیان سایت دروازه قرآن شیراز (مرجع عکس نگارنده، آبان 86) در این پروژه معمار از سنگ که شاخصة معماریهای هخامنشی و ساسانی است به عنوان مصالح قالب و طاقهای ساسانی در بالای کار به صورت مجرد بهره جسته و بستر طرح کوهی است، که با نورپردازی در شب خوش نمایان است. شکل 41: پروژه مهرداد ایروانیان سایت دروازه قرآن شیراز (مرجع عکس نگارنده، آبان 86) پروژه مبلمان شهری مناسبی دارد. گسترش این پروه در فضای آرامگاه خواجوی کرمانی فضای جامع و پویایی تفریحی در مقیاس کوچکتری را فراهم آورده است. 1 لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 24 فروردین، ۱۳۹۰ جمعبندی: چه در شهرهای جدید و چه در بافتهایی که معماری آن در فضاهای شهرهای قدیمیتر تازه شکل گرفته است، احتیاج به فضاهایی برای جمعیتهای عمومی داریم. این فضاها از لحاظ لزوم شکلگیری معمارانه بررسی و به این نتیجه رسیدیم که برای یک شهر هویت عامل تعیین کنندهای است که شهر را از انجماد و کالبد صرف رها میکند. در اینجا یک پرسش مطرح میشود. آیا یک شهر با یک فرودگاه تفاوت دارد؟ خواننده مقاله در ضمن مطالعه آن باید بتواند تشخیص دهد عاملی که باعث میشود که پاسخ منفی به این سؤال داده شود همان هویت خاطره ساز شهر است. و جمع این خاطرهها ایجاد تعلق خاطر در یک فضای شهری مینماید. همان طور که از اسم مقاله برمیآید این لزوم برای ایجاد فضای عمومی یا فضای همگانی شهری نشانه ساخت درست فرهنگی اجتماع موردنظر است. و باید دانست جهت این فضاها کیفیتهای خاصی باید با توجه به اقتصاد شهری و بافت و کالبد فیزیکی و مشخصات فرهنگی رعایت شود تا شهر بتواند به عنوان یک شهر عمل نماید. در واقع بهرهگیری از عناصر (Element) و تهیة عوامل خاصی (Fuctors) برای رسیدن به هدف و نه یک کالبد فیزیکی صرف که جهت خوابگاه در کنار شهرهای دیگر مورد مطالعه است. بسط و گسترش این مطلب در شهرهای کوچک نیز نشانة هویت این شهرها و پویایی فعالیتهای کشاورزی و خدماتی مناسب در جهت توسعة پایداراست. همین طور این گسترش در مقیاسهای مختلف کلان شهرها و بخشها و مراکز محله و همین طور همسایگیهای آپارتمانی و ... شکل 42: محیطهای کوچک آپارتمانی (مرجع عکس از نگارنده، بهار 86) محیط شهری یا نیمه شهری با فضای سبز مناسب مجتمع زیتون اصفهان 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده