سالار یارمهدوی 343 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 فروردین، ۱۳۹۰ این سوال ممکنه بارها پیش اومده باشه که چه نوع شهرسازی مطلوب تره؟آیا فقط یک نفر شهرساز باید بیاد و از اول تا آخر کارو خودش یک تنه انجام بده یا نه با مشارکت عموم باید کارارو پیش ببره؟حتما ی عده سریع میگن خوب معلومه این دیگه چه سوالیه!با مشارکت عموم. لازم به ذکره که شاهکارهای شهرسازی دنیا مثل رم،پاریس،نیویورک توسط افرادی همچون،پاپ سیکتوس پنجم،هاسمن و رابرت موزز انجام شده که همشون یک تنه معجزه های شهرسازی رو به وجود آوردند!شما چی فکر می کنید؟ 13 لینک به دیدگاه
omid vakili 6395 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 فروردین، ۱۳۹۰ این سوال ممکنه بارها پیش اومده باشه که چه نوع شهرسازی مطلوب تره؟آیا فقط یک نفر شهرساز باید بیاد و از اول تا آخر کارو خودش یک تنه انجام بده یا نه با مشارکت عموم باید کارارو پیش ببره؟حتما ی عده سریع میگن خوب معلومه این دیگه چه سوالیه!با مشارکت عموم. لازم به ذکره که شاهکارهای شهرسازی دنیا مثل رم،پاریس،نیویورک توسط افرادی همچون،پاپ سیکتوس پنجم،هاسمن و رابرت موزز انجام شده که همشون یک تنه معجزه های شهرسازی رو به وجود آوردند!شما چی فکر می کنید؟ من نظرم رو در مورد مشارکت عموم داده بودم بازم کپی میکنم: اگر طراحی شهری یا برنامه ریزی شهری را نوعی زبان قلمداد کنیم در این صورت حق اظهار نظر در مورد طراحی شهری و بیان خواسته ها از شهر به معنای برحق شمردن حق آزادی بیان نیز می تواند باشد ، در صورتی که اگر فقط متخصصین(اعم از شهرسازی، معماری، راه ، معماری منظر ) که اقلیت بسیار کمی از جامعه هستند نظر خود را وارد کارکنند به معنای انکار حق خویشتن توسط بقیه می باشد. اینکه رم یا پاریس رو نتیجه ی فقط اقدامات یک نفر بدونیم از نظر من اشتباهه درسته که در ارتقا اون شهر نقش داشته ولی نمی توان شهر پاریس رو نتیجه ی اقدامات هاسمان دانست و هر کدوم از بهترین شهرهای جهان در فرایندی تاریخی بوجود آمده اند نه در یک مقطعی خاص. در ضمن باید یک ریسک رو هم پذیرفت و آن این است که چه تعداد از کارهایی که تکی انجام شده اند موفق بوده اند و چه تعداد از کارهایی که با مشارکت عموم اجرا گشته اند موفق بوده اند. تاریخ اندیشه های شهرسازی همیشه(البته بیشتر) نمایانگر شکست اندیشه های تک صدا و نخبه گرا بوده است. 13 لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 اردیبهشت، ۱۳۹۰ این سوال ممکنه بارها پیش اومده باشه که چه نوع شهرسازی مطلوب تره؟آیا فقط یک نفر شهرساز باید بیاد و از اول تا آخر کارو خودش یک تنه انجام بده یا نه با مشارکت عموم باید کارارو پیش ببره؟حتما ی عده سریع میگن خوب معلومه این دیگه چه سوالیه!با مشارکت عموم. لازم به ذکره که شاهکارهای شهرسازی دنیا مثل رم،پاریس،نیویورک توسط افرادی همچون،پاپ سیکتوس پنجم،هاسمن و رابرت موزز انجام شده که همشون یک تنه معجزه های شهرسازی رو به وجود آوردند!شما چی فکر می کنید؟ چند درصد از شهرهایی که یک تنه ساخته شدن یا تغییرات اساسی توشون داده شد، موفق بودن؟ شهرسازی وقتی موفقه که رضایت ساکنین شهر رو جلب کنه نه اینکه صرفاً جهت خودنمایی باشه. پاریس رو میگی شاهکار شهرسازی بود. اما آیا اون تغییراتی که به وجود اومد، مورد رضایت شهروندان بود اون موقع؟ آیا بعد از اقدامات هوسمان مشکلات پاریس حل شد یا شهر شاهد مشکلات بیشتر تو سالهای بعد شد؟ معیار شهرسازی موفق رو چی میدونی؟ شهرها با گذر زمان یه سری مشکلاتشون حل شده و یه سری مشکلات دیگه بهشون اضافه شده. هرچی بیشتر میگذره، شهر و مسائل شهری پیچیده تر میشن. شهروندا و روحیات و نیازهاشون گسترده و تر و پیچیده تر. واسه همین اهمیت مشارکت عمومی هم بیشتر میشه. 9 لینک به دیدگاه
hamid_hisystem 6612 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 اردیبهشت، ۱۳۹۰ این سوال ممکنه بارها پیش اومده باشه که چه نوع شهرسازی مطلوب تره؟آیا فقط یک نفر شهرساز باید بیاد و از اول تا آخر کارو خودش یک تنه انجام بده یا نه با مشارکت عموم باید کارارو پیش ببره؟حتما ی عده سریع میگن خوب معلومه این دیگه چه سوالیه!با مشارکت عموم. لازم به ذکره که شاهکارهای شهرسازی دنیا مثل رم،پاریس،نیویورک توسط افرادی همچون،پاپ سیکتوس پنجم،هاسمن و رابرت موزز انجام شده که همشون یک تنه معجزه های شهرسازی رو به وجود آوردند!شما چی فکر می کنید؟ سلار جان ممنون از بحثی که را انداختی به نظر من شهرسازی تک فکره زمانی می تونه به اجرا در بیاد که یه نیروی بزرگ اجرایی حمایتش کنه مثل طرح پاریس هوسمان که از طرف دولت حمایت میشد ولی یکی از مهمترین بازیگران محیط های شهری مردم هستند و این طرح ها با وجود زیبایی و تقریبا بی عیب بودن باز هم به موفقیتی که انتظار می رفت دست نیافتند . طرح شهرسازی مشارکتی نیز با وجود مطلوب بودن از قدرت اجرایی و علی الخصوص مالی زیادی برخوردار نمی باشد و مهمتر از همه جهت دادن و کنترل مشارکت مردم بسیار سخت است و با مشکلاتی مواجه خواهد شد در مجموع به نظر من تلفیقی از این دو بهترین راهکاری است که می توان مورد استفاده قرار گیرد 5 لینک به دیدگاه
ho0da 2321 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 اردیبهشت، ۱۳۹۰ منم دقیقا می خوام بحثم رو با نکته ای که بچه ها اشاره کردن شروع کنم...اوژن هاسمان توی شهرسازی معروف هست اما نه به خاطره موفقیتش!! به خاطره کارهایی که تا اون زمان به ندرت این قدر سریع و خارج از عرف شهرسازی انجام شد.. خیابون کشی های وسیع، از بین بردن بافت و انسجام محلات قدیمی، تخریب خیلی از ساختمان های شهر که هزینه سنگینی رو در بر داشت... اما این کارها معنی ای غیر از شهرسازی می ده...کاری که هر آدمی با پشتوانه مالی و فنی به راحتی می تونه انجام بده حتی اگر شهرساز نباشه...به نظر من، شهرسازی مشارکتی از این جهت می تونه موفق تر عمل کنه که متناسب با تعداد اعضای طراح و برنامه ریز، تلفیقی از سلیقه ها، باور ها و نیاز های متفاوته، اگر توی یک مقیاس کوچیک هر کدوم از اعضا رو نماینده یه قشر خاص از مردم شهر بدونیم، مسلما نیاز های شهروندان بیشتری پاسخ داده می شه...من به موفقیت شهرسازی مشارکتی ایمان بیشتری دارم.. 8 لینک به دیدگاه
bpcom 10070 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 اردیبهشت، ۱۳۹۰ این سوال ممکنه بارها پیش اومده باشه که چه نوع شهرسازی مطلوب تره؟آیا فقط یک نفر شهرساز باید بیاد و از اول تا آخر کارو خودش یک تنه انجام بده یا نه با مشارکت عموم باید کارارو پیش ببره؟حتما ی عده سریع میگن خوب معلومه این دیگه چه سوالیه!با مشارکت عموم. لازم به ذکره که شاهکارهای شهرسازی دنیا مثل رم،پاریس،نیویورک توسط افرادی همچون،پاپ سیکتوس پنجم،هاسمن و رابرت موزز انجام شده که همشون یک تنه معجزه های شهرسازی رو به وجود آوردند!شما چی فکر می کنید؟ اکثریت دوستان هم مثل من به شهرسازی بر اساس خرد گرایی جمعی متخصصین و عامه مردم به عنوان کاربران آن اعتقاد دارند.بهترین نمونه ای هم که مورد بحث قرار دادند پاریس هوسمان بود.اول اینکه طرح اجرایی پاریس بر اساس دو رویکرد تدوین شد که هر دو جنبه سیاسی و استراتژیک داشت.رویکرد اول بحث ترس لویی فیلیپ پادشاه وقت فرانسه از تکرار انقلابی همچون انقلاب کبیر در زمان برادرش لویی شانزدهم بود که موجب فروپاشی موقت حکومت خاندان بوربون در فرانسه گردید.برای این منظور لازمه کمی در تاریخ تفحص کنیم و من چون تو این زمینه مطالعاتی داشتم نظراتمو بر این اساس میگم.این انقلاب از کوچه های پیچ در پیچ و غیر قابل نفوذ پاریس شروع شد و با تصرف کاخ ورسای و تویلری توسط انقلابیون در مرحله ای متوقف شد.دلیل عمده ای که مدافعین پادشاه خصوصا گارد سوئیس که از زبده ترین نیروهای ارتش فرانسه بودند و کاملا وفادار به خاندان سلطنت موفق به دفاع از آن با وجود برتری تسلیحاتی نشدند عدم وجود فضاهای باز قابل دفاع در اطراف آن بود و مهاجمین کاملا از خیابانها و ساختمانهای اطراف به کاخ مسلط بودند و مدافعین را هدف قرار می دادند.لذا هوسمان بر اساس قدرت و اختیاراتی که لویی در اختیارش گذاشته بود به تخریب ساختمانهای مشرف به این دو کاخ و بالا بردن توان دفاعی آنها اقدام نمود و با کشیدن راههای عریض و وسیع شمالی - جنوبی بمنتهی به دو دروازه اصلی پاریس امکان حرکت سریع و کم خطر برای نیروهای مستقر در دو پادگان مستقر در حومه پاریس رو فراهم آورد. رویکرد دوم ترس مردم پاریس و لویی فیلیپ از شیوع بیماری واگیر دار نظیر آنچه سالها قبل در لندن رخ داد بود که منجر شد هوسمان در مرحله دیگری از طرح پاریس با کمک گروهی از نخبگان بهداشت محیط و معماران سیستم دفع فاضلاب و همینطور درمانی - بیمارستانی را برای پاریس فراهم کند.در آن زمان فرانسه گام به طرف صنعتی شدن بر میداشت و حضور بیشمار کارگران در پاریس منجر به ایجاد گوته های کارگر نشین با حداقل امکانات بهداشتی شده بود و این احتمال که موجب بروز بیماریهای واگیردار در پاریس فراهم گردد را بوجود می آورد،لذا هوسمان بر اساس اختیاراتی که به وی تفویض شده بود به موجران فشار آورد که خانه های خود را بر اساس حداقل امکانات بهداشتی که وی مصوب کرده بود مجهز نمایند و در غیر اینصورت اجازه اجاره از آنها سلب می گردید. در پی موارد فوق و چند مورد دیگر میبینیم که اقدامات هوسمان اولا به صورت کامل انفرادی نبوده و دارای تیمی از مشاوران نخبه آن زمان بوده و دوم اینکه در پشت آن یک نیروی سیاسی و اقتصادی با توانمندی بالا وجود داشته که از آن حمایت میکرده است.همچنین نظام سخت گیرانه مالیاتی هوسمان را هم نباید از نظر دور داشت که وی را در تهیه بودجه اجرایی طرح هایش کمک میکرد ، در حالیکه فشار اقتصادی بسیاری را بر جامعه بورژوا پاریس تحمیل میکرد و همین امر موجب شد در اواخر دوران تصدی گری وی بر حکمرانی پاریس به علت اعتراضات شدید مردم به فشارهای مالیاتی حکومت مجبور به کاهش مالیاتها و در نتیجه راکد ماندن بسیاری از طرحها در دو سال آخر تصدی گری وی شود. 4 لینک به دیدگاه
bpcom 10070 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 اردیبهشت، ۱۳۹۰ در مورد نیویورک هم مواردی هست که قابل تامل و بحث است که اگه تمایل داشتید براتون میذارم 5 لینک به دیدگاه
سالار یارمهدوی 343 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 5 اردیبهشت، ۱۳۹۰ اکثریت دوستان هم مثل من به شهرسازی بر اساس خرد گرایی جمعی متخصصین و عامه مردم به عنوان کاربران آن اعتقاد دارند.بهترین نمونه ای هم که مورد بحث قرار دادند پاریس هوسمان بود.اول اینکه طرح اجرایی پاریس بر اساس دو رویکرد تدوین شد که هر دو جنبه سیاسی و استراتژیک داشت.رویکرد اول بحث ترس لویی فیلیپ پادشاه وقت فرانسه از تکرار انقلابی همچون انقلاب کبیر در زمان برادرش لویی شانزدهم بود که موجب فروپاشی موقت حکومت خاندان بوربون در فرانسه گردید.برای این منظور لازمه کمی در تاریخ تفحص کنیم و من چون تو این زمینه مطالعاتی داشتم نظراتمو بر این اساس میگم.این انقلاب از کوچه های پیچ در پیچ و غیر قابل نفوذ پاریس شروع شد و با تصرف کاخ ورسای و تویلری توسط انقلابیون در مرحله ای متوقف شد.دلیل عمده ای که مدافعین پادشاه خصوصا گارد سوئیس که از زبده ترین نیروهای ارتش فرانسه بودند و کاملا وفادار به خاندان سلطنت موفق به دفاع از آن با وجود برتری تسلیحاتی نشدند عدم وجود فضاهای باز قابل دفاع در اطراف آن بود و مهاجمین کاملا از خیابانها و ساختمانهای اطراف به کاخ مسلط بودند و مدافعین را هدف قرار می دادند.لذا هوسمان بر اساس قدرت و اختیاراتی که لویی در اختیارش گذاشته بود به تخریب ساختمانهای مشرف به این دو کاخ و بالا بردن توان دفاعی آنها اقدام نمود و با کشیدن راههای عریض و وسیع شمالی - جنوبی بمنتهی به دو دروازه اصلی پاریس امکان حرکت سریع و کم خطر برای نیروهای مستقر در دو پادگان مستقر در حومه پاریس رو فراهم آورد.رویکرد دوم ترس مردم پاریس و لویی فیلیپ از شیوع بیماری واگیر دار نظیر آنچه سالها قبل در لندن رخ داد بود که منجر شد هوسمان در مرحله دیگری از طرح پاریس با کمک گروهی از نخبگان بهداشت محیط و معماران سیستم دفع فاضلاب و همینطور درمانی - بیمارستانی را برای پاریس فراهم کند.در آن زمان فرانسه گام به طرف صنعتی شدن بر میداشت و حضور بیشمار کارگران در پاریس منجر به ایجاد گوته های کارگر نشین با حداقل امکانات بهداشتی شده بود و این احتمال که موجب بروز بیماریهای واگیردار در پاریس فراهم گردد را بوجود می آورد،لذا هوسمان بر اساس اختیاراتی که به وی تفویض شده بود به موجران فشار آورد که خانه های خود را بر اساس حداقل امکانات بهداشتی که وی مصوب کرده بود مجهز نمایند و در غیر اینصورت اجازه اجاره از آنها سلب می گردید. در پی موارد فوق و چند مورد دیگر میبینیم که اقدامات هوسمان اولا به صورت کامل انفرادی نبوده و دارای تیمی از مشاوران نخبه آن زمان بوده و دوم اینکه در پشت آن یک نیروی سیاسی و اقتصادی با توانمندی بالا وجود داشته که از آن حمایت میکرده است.همچنین نظام سخت گیرانه مالیاتی هوسمان را هم نباید از نظر دور داشت که وی را در تهیه بودجه اجرایی طرح هایش کمک میکرد ، در حالیکه فشار اقتصادی بسیاری را بر جامعه بورژوا پاریس تحمیل میکرد و همین امر موجب شد در اواخر دوران تصدی گری وی بر حکمرانی پاریس به علت اعتراضات شدید مردم به فشارهای مالیاتی حکومت مجبور به کاهش مالیاتها و در نتیجه راکد ماندن بسیاری از طرحها در دو سال آخر تصدی گری وی شود. خیلی ممنون از توضیحات مفید و باارزشت،شخصا خیلی یاد گرفتم،فقط ی نکته منظورت از فیلیپ همون ناپلئون سومه؟ چون هاسمن در زمان ایشون غوغا کرد 4 لینک به دیدگاه
bpcom 10070 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 اردیبهشت، ۱۳۹۰ لویی فیلیپ اسم اون پادشاه و از خانواده بوربون ها بود که در حدود دو قرن از زمان هانری چهارم بر فرانسه حکومت کردند و هیچ نسبت خانوادگی با ناپلئون بناپارت نداشت.برادر بزرگش لویی شانزدهم در زمان انقلاب کبیر فرانسه توسط انقلابیون با گیوتین کشته شد.فکر کنم چون حکومتشون در ادامه حکومت ناپلئون بوده از نام وی برای حفظ قدرتش استفاده میکرد لیکن وی فردی اشرافی و از تبار شاهان فرانسه بوده ولی چون نمیخواسته لااقل در ظاهر با حکومت انقلابی مخالفت و حکومت شاهنشاهی رو برگردونه از عنوان ناپلئون سوم استفاده میکرده است.:icon_pf (44): 5 لینک به دیدگاه
hamid_hisystem 6612 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 اردیبهشت، ۱۳۹۰ اکثریت دوستان هم مثل من به شهرسازی بر اساس خرد گرایی جمعی متخصصین و عامه مردم به عنوان کاربران آن اعتقاد دارند.بهترین نمونه ای هم که مورد بحث قرار دادند پاریس هوسمان بود.اول اینکه طرح اجرایی پاریس بر اساس دو رویکرد تدوین شد که هر دو جنبه سیاسی و استراتژیک داشت.رویکرد اول بحث ترس لویی فیلیپ پادشاه وقت فرانسه از تکرار انقلابی همچون انقلاب کبیر در زمان برادرش لویی شانزدهم بود که موجب فروپاشی موقت حکومت خاندان بوربون در فرانسه گردید.برای این منظور لازمه کمی در تاریخ تفحص کنیم و من چون تو این زمینه مطالعاتی داشتم نظراتمو بر این اساس میگم.این انقلاب از کوچه های پیچ در پیچ و غیر قابل نفوذ پاریس شروع شد و با تصرف کاخ ورسای و تویلری توسط انقلابیون در مرحله ای متوقف شد.دلیل عمده ای که مدافعین پادشاه خصوصا گارد سوئیس که از زبده ترین نیروهای ارتش فرانسه بودند و کاملا وفادار به خاندان سلطنت موفق به دفاع از آن با وجود برتری تسلیحاتی نشدند عدم وجود فضاهای باز قابل دفاع در اطراف آن بود و مهاجمین کاملا از خیابانها و ساختمانهای اطراف به کاخ مسلط بودند و مدافعین را هدف قرار می دادند.لذا هوسمان بر اساس قدرت و اختیاراتی که لویی در اختیارش گذاشته بود به تخریب ساختمانهای مشرف به این دو کاخ و بالا بردن توان دفاعی آنها اقدام نمود و با کشیدن راههای عریض و وسیع شمالی - جنوبی بمنتهی به دو دروازه اصلی پاریس امکان حرکت سریع و کم خطر برای نیروهای مستقر در دو پادگان مستقر در حومه پاریس رو فراهم آورد.رویکرد دوم ترس مردم پاریس و لویی فیلیپ از شیوع بیماری واگیر دار نظیر آنچه سالها قبل در لندن رخ داد بود که منجر شد هوسمان در مرحله دیگری از طرح پاریس با کمک گروهی از نخبگان بهداشت محیط و معماران سیستم دفع فاضلاب و همینطور درمانی - بیمارستانی را برای پاریس فراهم کند.در آن زمان فرانسه گام به طرف صنعتی شدن بر میداشت و حضور بیشمار کارگران در پاریس منجر به ایجاد گوته های کارگر نشین با حداقل امکانات بهداشتی شده بود و این احتمال که موجب بروز بیماریهای واگیردار در پاریس فراهم گردد را بوجود می آورد،لذا هوسمان بر اساس اختیاراتی که به وی تفویض شده بود به موجران فشار آورد که خانه های خود را بر اساس حداقل امکانات بهداشتی که وی مصوب کرده بود مجهز نمایند و در غیر اینصورت اجازه اجاره از آنها سلب می گردید. در پی موارد فوق و چند مورد دیگر میبینیم که اقدامات هوسمان اولا به صورت کامل انفرادی نبوده و دارای تیمی از مشاوران نخبه آن زمان بوده و دوم اینکه در پشت آن یک نیروی سیاسی و اقتصادی با توانمندی بالا وجود داشته که از آن حمایت میکرده است.همچنین نظام سخت گیرانه مالیاتی هوسمان را هم نباید از نظر دور داشت که وی را در تهیه بودجه اجرایی طرح هایش کمک میکرد ، در حالیکه فشار اقتصادی بسیاری را بر جامعه بورژوا پاریس تحمیل میکرد و همین امر موجب شد در اواخر دوران تصدی گری وی بر حکمرانی پاریس به علت اعتراضات شدید مردم به فشارهای مالیاتی حکومت مجبور به کاهش مالیاتها و در نتیجه راکد ماندن بسیاری از طرحها در دو سال آخر تصدی گری وی شود. ممنون بابت این پست خیلی خوب بود واقعا استفاده کردیم این رو می دونستم که یکی از مهمترین دلایل طرح هوسمان بحث امنیتیش بود ولی دقیقا نمی دونستم چه جوری ممنون بسیار استفاده کردیم فقط می خواستم بپرسم منظورت از گوته ها همون گتوها بود یا گوته چیز دیگه ایه اگه میشه توضیح بده عزیز 4 لینک به دیدگاه
bpcom 10070 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 اردیبهشت، ۱۳۹۰ ممنون بابت این پست خیلی خوب بود واقعا استفاده کردیم این رو می دونستم که یکی از مهمترین دلایل طرح هوسمان بحث امنیتیش بود ولی دقیقا نمی دونستم چه جوری ممنون بسیار استفاده کردیم فقط می خواستم بپرسم منظورت از گوته ها همون گتوها بود یا گوته چیز دیگه ایه اگه میشه توضیح بده عزیز خواهش میکنم .... همون گتو منظورم بود ... غلط املایی تو نوشتنش دادم. شما ندید بگیر :icon_pf (44): 3 لینک به دیدگاه
Diplomat 225 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 اردیبهشت، ۱۳۹۰ پستهای دوستان عزیز رو خوندم و ازشون ممنونم! بهتره به اوضاع ایران خودمونم یه نگاهی بندازیم!! شهرسازایی مثل سیکستوس پنجم و هاسمان و ... که در موردشون بحث شد همون طور که دوستان اشاره کردن تنها نبودن، بلکه به عنوان راس اصلی و سمبل اون حرکتهای انقلابی بودن که انجام شد!! حمایت حکومت رم به همراه کل درآمد حاصل از سفرهای زیارتی و مذهبی صورت گرفته به شهر رم همگی در اختیار سیکستوس پنجم قرار گرفت. کل حکومت و سرمایه و سیاستگذارای فرانسه پشت کارهای هاسمان بودن!! ولی در مورد ایران خودمون!! تو دوران معاصر آیا همچین حرکتهایی رو داشتیم؟ آیا همچین حمایتهایی رو داشتیم؟ آیا همچین شهرسازایی رو داریم؟ کی کجای ایران مشارکت دیده؟ طرحهای جامع و تفصیلی ای که اروپا 40 سال پیش کنار گذاشت ما توی سازمانهای مسکن و شهرسازیمون تو 7 سوراخ قایم می کنیم که نکنه کسی بیاد ببینه!! به نظر من متاسفانه توی کشورمون اصلا مشارکت مردمی وجود نداره!! و این رو میشه از وضعیت شهرهای امروزمون استنباط کرد. کاش می شد یه زمانی به دوران اوج قدرت شهرسازیمون یعنی صفویه و مکتب اصفهان برگشت...!!! کاش می شد حداقل توی یه شهر وقتی واسه اون شهر طرح تهیه می شه نظر مردمشم بپرسن!!! شهرسازی ایران فقط شده حرف ، حرف ، حرف و حرف و بازم حرف... 6 لینک به دیدگاه
matin khaksar 58 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 اردیبهشت، ۱۳۹۰ به نظر من شهر را یک نفر نمیتونه بسازه بلکه مردمی میسازن که در آن شهر زندگی میکنند.ما در اصل باید ببینیم مردم چرا به یه مکان علاقه و کشش دارند در بیشتر مواقع برای خاطره ی قشنگ یا آرامش آن محل است.خوب اگر ما بدون در نظر گرفتن افراد برنامه ای تهیه کنیم تمام خاطرات و کشش افراد را از بین میبریم.دیگه آن محیط برای فرد بی اهمیت میشه. 6 لینک به دیدگاه
hodaa 5488 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 خرداد، ۱۳۹۰ راستش مطالب دوستان رو خوندم دیدم که بهتره اینجا یه توضیح کلی راجع به شهرسازی دموکراتیک بدم اول بگم که شهرسازی دموکراتیک الزاما همون شهرسازی مشارکتی نیست بلکه یکی از جلوه ها و رویکردهای برنامه ریزی دموکراتیک محسوب میشه برنامه ریزی دموکراتیک نظریه ای ست که بر پایه ی اعتقاد به دموکراسی،کثرت گرایی و جامعه مدنی استوار است.از این دیدگاه،تصمیم گیری درباره ی توسعه و عمران شهر یا منطقه،باید توسط همه ی کسانی انجام گیرد که در آن موثر و ذی نفع هستند و می باید بر اساس عدالت،آزادی و حق انتخاب شهروندان استوار گردد. 4 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده