رفتن به مطلب

اخلاق اسلامی


Hossein.B

ارسال های توصیه شده

علاوه بر عوامل وراثتی، عوامل محیطی نیز در تربیت نقش دارند؛ منظور ما از عوامل محیطی کلیه عواملی است که پس از تولد کودک او را تحت تاثیر قرار داده و در شکل گیری او موثرند و شامل خانواده، دوستان، همسایگان و انجمن ها و تشکّل ها و مانند آن ها که از بیرون در فرد تاثیر می گذارد، می شود. در سیره تربیتی امام علی ـ علیه السلام ـ به عوامل محیطی تربیتی توجه ویژه شده و آن حضرت دیدگاه های بلندی در این زمینه ارائه کرده اند و بیش از همه روی عامل خانواده و دوستان تاکید نموده اند، در ذیل به عواملی که در سیره تربیتی و دیدگاه های آن حضرت مورد توجه بوده، اشاره می کنیم:

الف) خانواده

خانواده مهم ترین و موثر ترین عامل در تربیت فرزندان است. اهمیت خانواده از آن جا دو چندان می شود که از سویی در عامل وراثت نقش دارد و از سوی دیگر از ابتدایی ترین و نخستین عوامل تاثیرگذار محیطی به حساب می آید؛ علاوه بر این ها خانواده نه تنها خود از عوامل برجسته محیطی است، بلکه در تعیین و زمینه سازی سایر عوامل محیطی نیز موثر است زیرا خانواده می تواند زمینه پیدا نمودن دوستان شایسته برای فرزندان را فراهم نماید. خانواده می تواند مدرسه مناسب، محله مناسب و همسایه های مناسب برای آنان فراهم نماید. در کانون خانواده دو رکن اصلی پدر و مادر هستند که هر دو در تربیت فرزندان نقش تعیین کننده دارند، از این رو شرط توفیق آنان در این مسئولیت مهم شایستگی شخصیتی هر یک و نیز توافق و هماهنگی و صمیمیت آنان است تا در پرتو آن محیطی امن، پاکیزه و سالم را برای آنان فراهم نمایند.

1. نقش پدر

به نظر می رسد با توجه به مسئولیت بیشتر پدر در مدیریت و سرپرستی خانواده نقش او و نیز وظیفه او در قبال خانواده و تربیت فرزندان با اهمیت تر باشد. از این رو در سیره تربیتی امام علی ـ علیه السلام ـ مسئولیت و وظیفه سنگین پدر بیشتر مورد توجه واقع گردیده است و به طور غیر مستقیم راه کارهایی اراده شده که پدر خانواده با بکارگیری درست آن ها می تواند زمینه گرمی خانواده و محیط امن تربیت را بیشتر مهیا نماید و در این جا ما به برخی از آن ها اشاره می کنیم:

1ـ1) همکاری پدر با مادر در کارهای خانه:

گر چه مسئولیت عمده پدر سیاستگذاری و اداره امور بیرونی خانواده است اما در عین حال همکاری او در امور خانه و کارهای درون منزل بسیار در ایجاد جو صفا و صمیمیت و نیز نیرو بخشی به همسر جهت مراقبت بیشتر از فرزندان موثر است. از این رو علی ـ علیه السلام ـ با این که مسئولیت های بزرگ اجتماعی داشته و در مقطعی از عمر شریفشان در ظاهر نیز بر جامعه مسلمین حکومت نموده اند در عین حال از امور منزل و همکاری با همسر با وفایش زهرا ـ سلام الله علیها ـ غافل نبوده اند. آن حضرت می فرماید: «رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ وارد منزل ما شد، در حالی که فاطمه ـ علیها السلام ـ در کنار دیگ نشسته و من در حال پاک کردن عدس بودم؛ رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ فرمود: ای ابا الحسن ـ کسی که در خدمت عیال خود باشد و خدمت به عیال را ننگ نداند، خداوند نام او را در شمار شهدا ثبت می نماید....»

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
هم چنین ابن سالم از امام صادق ـ علیه السلام ـ یحتلب و یستن و یکنس و کانت فاطمه ـ علیها السلام ـ تطحن و تعجن و تخبزه» علی ـ علیه السلام ـ هیزم جمع آوری می نمود و آب فراهم می نمود و خانه را جاروب می کرد و حضرت زهرا ـ علیها السلام ـ آرد می کرد و خمیر می نمود و نان می پخت»
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
نکته قابل توجه در این روایت، تعبیر به «کان» است که در کلام عرب دلالت بر استمرار و مداومت دارد و از آن معلوم می شود که همکاری علی ـ علیه السلام ـ در امور منزل به صورت مقطعی و موردی نبود بلکه پیوسته این کارها را خودشان انجام می دادند.

2ـ 1) رعایت حال همسر و خوش رفتاری با آن

همسر به عنوان مادر خانواده به دلیل ویژگی های جسمانی و روانی از ظرفیت و توان محدودی برخوردار است و در مقایسه با شوهر و پدر خانواده ضعیف تر و در مقابل مشکلات از استقامت کم تری برخوردار است؛ از این رو، بر پدر خانواده لازم است که در حد توان از همسرش انتظار داشته باشد و او را از انجام کارها که فراتر از حد توان اوست، بر حذر دارد و با چنین وضعیت همسر خویش مدارا نماید و با خوش رفتاری کانون خانواده را گرم و زندگی مشترک را سرشار از صفا و صمیمیت نماید. علی ـ علیه السلام ـ در سفارش به فرزندش محمد بن حنفیه فرموده است: «فرزندم! ... اگر بتوانی زن را از انجام کارهایی که فراتر از توان اوست، باز داری، چنین کن؛ چه این که چنین کاری زیبایی و جمال او را حفظ و خیال او را آسوده تر و به حال او نیکوتر است، زیرا زن ریحانه و گل است و نه قهرمان؛ پس در هر حال با همسر مدارا کن و همنشینی و مصاحبت با او را نیکو گردان تا این که زندگی و عیش تو با صفا و بدون دغدغه گردد».

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

3ـ1) تأمین غذای حلال و توسعه در احسان به خانواده:

خانواده و عیال انسان روزی خود او هستند و غالباً آن چه را او به خانه می آورد، استفاده می نمایند، آنان چه بسا از ماهیت حلال یا حرام بودن درآمد و تهیه مواد غذایی بی اطلاع نباشند و یا حتی برای آنان حلال یا حرام خوردن چندان مهم نباشد؛ بنابر این بر پدر خانواده است ـ که ضروری است که در کسب حلال کوشا باشد و درآمد حلال را به خانه خویش آورد و فرزندان خود را از لقمه حلال بهره مند نموده و از خوردن لقمه حرام که هم چون سمّی کشنده و ویران کننده آینده آنان است، جداً بپرهیزد. علی ـ علیه السلام ـ فرموده است: «علیک بلزوم الحلال و حسن البرّ بالعیال ...» ؛ «بر تو باد تهیه روزی حلال و نیکو احسان نمودن بر خانواده ....»

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
در لغت
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
«البرّ» به معنای توسعه در احسان و زیاد بودن آمده و با اضافه شدن کلمه «حسن» به آن، بر این نکته ظریف دلالت می کند که علاوه بر توسعه و فراوانی احسان در معیشت خانواده، باید این توسعه به نیکویی انجام گیرد نه اینکه به سختی و همراه با کراهت و مجبوری انجام گیرد و نکته مهم تر این که در این کلام گهربار، حضرت حلال بودن غذا را مقدم داشته و این نشان می دهد که بیش از تامین معیشت، حلال بودن آن مهم است اگر غذایی حلال نباشد، توسعه غذایی دادن بر خانواده ارزش چندانی ندارد.

4ـ1) توجه به روحیه اعضای خانواده:

اعضای خانواده به تناسب ویژگی های فردی و روانی خواسته ها و علائق ویژه ای دارند که تحقق و عینیت بخشیدن آن ها، در شادابی و طراوت آنان مؤثر می افتد و زمینه تربیت آنان را فراهم می سازد. البته ذکر این نکته ضروری است که توجه به علایق و خواسته های اعضای خانواده، توجه لجام گسیخته و بدون ضابطه نیست بلکه مراد توجه به خواسته های واقعی، بحق و مشروع آنان است: علی ـ علیه السلام ـ در سیره تربیتی خویش بدین امر مهم یعنی توجه به روحیه اعضای خانواده را مورد توجه قرار داده اند: «امام علی ـ علیه السلام ـ در بصره به خانه علاء پسر زیاد حارثی ـ که از یاران او بود ـ رفت تا حال وی را بپرسد، چون فراخی خانه او را دید، فرمود: این خانه فراخ در دنیا به چه کارت آید و حال این که در آخرت بدان نیاز بیشتری داری. آری اگر می خواهی به سبب آن به آخرت برسی در آن از میهمانان و خویشاوندان پذیرایی نما ... علاء گفت: ای امیر مؤمنان! از برادرم عاصم بن زیاد به تو شکایت می کنم. فرمود: چرا؟ گفت: او جامه پشمین به تن کرده و از دنیا روی بر گردانده (و این باعث گردیده که خانواده و فرزندانش محزون و مغموم گردند. امام فرمود: او را نزد من آورید. چون نزدش آمد، بدو فرمود: ای دشمنک خویش! شیطان سرگشته ات کرده و از راهت بدر برده است، آیا تو بر زن و فرزندانت رحم نمی کنی و چنین می پنداری که خدا آن چه را پاک تر است، بر تو روا فرموده اما ناخشنود است که از آن استفاده کنی!؟ ... برادر علاء گفت: ای امیر مؤمنان! و تو نیز لباس خشن و زبر به تن داری و غذای نامطبوع استفاده می کنی! فرمود: وای بر تو، من مانند تو نیستم، خداوند بر پیشوایان دادگر واجب کرده تا خود را با مردم ناتوان برابر کنند تا فقر و تنگدستی بر انسان فقیر غلبه نکند و او را به هیجان وا ندارد».

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. حسینی بحرانی، هاشم، حلیه الابرار، ج 1، ص 366.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 333؛ اندلسی، احمد بن محمد، عقد الفرید، ج 3، ص 102، طبرسی، مکارم الاخلاق، ص 229 (چاپ بیروت).

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. خوانساری، محمد، شرح غرر الحکم و درر الکلم، ج 4، ص 294.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. «و البر بالکسر: الاتساع بالاحسان و الزیاره و منه سمیت البریه بالفتح و التشدید ـ لاتّساعها» (مجمع البحرین، طریحی، ج 3، ص 219، ذیل ماده برر).

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. نهج البلاغه، خطبه 209 (با استفاده از ترجمه دکتر شهیدی، بحار الانوار، ج 41، ص 4 ـ 123) (البته با کمی تفاوت و ما عبارت داخل کروکی را به دلیل مناسبت بیشتر با موضوع، از بحار بر متن نهج البلاغه اضافه نمودیم).

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. کلینی، محمد بن یعقوب، نامه فروع الکافی، ج 2، ص 93.

علي همتي بناري - مجله فرهنگي کوثر، سال سوم، ش 36، ص 5

  • Like 1
لینک به دیدگاه
  • پاسخ 81
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

در بعضی از جوامع بشری، دین و اعتقادات دینی را مقوله ای جدا از زندگی انسان در دنیا گرفته اند و امور دینی را مسائلی شخصی و رابطه فردی انسان با معبود تلقی کرده اند و حال آن که بنابر اندیشه و اعتقاد اسلامی، ایمان به خدا و روز قیامت در زندگی معمولی انسان نقش غیر قابل انکار دارد. اصولاً بر اساس این عقاید، زندگی معنا، مفهوم، هدف، شکل و چارچوب ویژه ای پیدا می کند که تفاوت های اصولی و بنیادی با نوع زندگی انسان هایی دارد که دارای چنین عقیده ای نیستند از جمله:

الف) تفاوت در بینش ها

با وجود ایمان به معاد، زندگی هدف دار می شود و همه اعمال و رفتار انسان مومن به معاد به سوی تامین معاد، جهت می یابد. در حالی که انسان غیر مومن به معاد، هدفی را برای مجموعه زندگی خود نمی یابد و زندگی برای او هدف دار، جهت دار و معنی دار نیست. او برای رفتار خود چارچوبی نمی شناسد، هر گونه خواست و اراده کرد و دوست داشت عمل می کند یا حتی رفتار خود را مطابق دلخواه بدون احساس محدودیت، تغییر می دهد. قرآن در این باره می فرماید: «بَلْ یُرِیدُ الْإِنسَانُ لِیَفْجُرَ أَمَامَهُ یَسْأَلُ أَیَّانَ یَوْمُ الْقِیَامَهِ».

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

بلکه انسان می خواهد در پیش روی خود، راه را باز کند (مانعی برای آن چه می خواهد انجام دهد نبیند) از این رو نسبت به قیامت اظهار تردید کرده و می پرسد قیامت کی خواهد بود؟!

هم چنین ایمان به معاد نگاه به زندگی دنیا را نگاه به مرحله ای مقدماتی، گذرا و ناپایدار می سازد و مومن به معاد خود را در حال فراهم کردن توشه و لوازم زندگی ابدی و جاودانی برای پس از مرگ می شمارد و حال آن که منکر معاد زندگی را منحصر به دنیا و دنیا را همه دوره حیات خود می پندارد. زندگی برای او همین مدت محدود، همراه با همه رنج ها، سختی ها و مشکلات گوناگون است. از این رو، افسردگی، نا امیدی، اضطراب روانی، بلا تکلیفی، احساس پوچی و بی هدفی بر این گونه زندگی سایه می افکند و اگر رو به لذت های ناپایدار آن می آورد، به دلیل این است که در میان این همه ناکامی های زندگی دنیا، دمی لذت غنیمت است و در واقع روی آوردن به قمار، شراب و شهوات جنسی یک نوع خود فریب دادن و سرگرم شدن است تا این عمر محدود به پایان پذیر بی هدف، به هر جهت بگذرد.

در صورتی که ایمان به معاد، زندگی دنیا را مقدمه ای بر آخرت قرار می دهد که فرد باید در این مزرعه بذری بیفشاند و تا کی بنشاند تا از ثمره کار خود در زندگی بی پایان آخرت، بهره مند شود. در این دیدگاه همه چیز، ابزار رشد، کمال و ترقی انسان می شود و زندگی پر نشاط و امید آفرین خواهد بود.

ب) در بعد اقتصادی

اعتقاد به معاد در زندگی، آثار و نتایج فراوانی را پدید می آورد. از جمله، شکل گرفتن فعالیت های اقتصادی انسان در چارچوب احکام شریعت است. مومن به معاد می داند از هر درآمدی از او پرسیده می شود که از چه راهی بدست آمده و در چه راهی مصرف گردیده است. پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه وآله و سلم ـ فرمود: «لا یزول قدم عبد یوم القیامه حتّی یسأل عن اربع ... و عن ماله مما اکتسبه و فیما أنفقه».

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

بنده در روز قیامت، قدم از قدم بر نمی دارد تا از چهار چیز مورد سوال واقع شود ... و از مالش که آن را از چه راهی بدست آورده و در چه راهی خرج نموده است.

و تجاوز و تصرف در مال دیگران پایان می پذیرد؛ زیرا کیفر الهی را به دنبال دارد. بویژه دست درازی به مال یتیمان موقوف می گردد چون هر که مال یتیمی را بخورد آتشی فرو خورده است و به دوزخ افکنده خواهد شد، چنان که امام صادق ـ علیه السلام ـ می فرماید: «اگر کسی به اندازه دو درهم (که بسیار ناچیز است) از مال یتیم را غصب کند، مجازات او آتش است».

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

تاثیر دیگر اعتقاد به معاد، جلوگیری از کم فروشی و فریب دادن مشتریان در بازار تجارت است. قرآن در این زمینه می فرماید: «وَیْلٌ لِّلْمُطَفِّفِینَ (1) الَّذِینَ إِذَا اکتَالُواْ عَلَى النَّاسِ یَسْتَوْفُونَ (2) وَإِذَا کالُوهُمْ أَو وَّزَنُوهُمْ یُخْسِرُونَ (3) أَلَا یَظُنُّ أُولَئِک أَنَّهُم مَّبْعُوثُونَ (4) لِیَوْمٍ عَظِیمٍ؛

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
وای بر کم فروشان! آنان که وقتی برای خود پیمانه می کنند، حق خود را به طور کامل می گیرند؛ اما هنگامی که می خواهند برای دیگران پیمانه یا وزن کنند، کم می گذارند! آیا آن ها گمان نمی کنند که در روزی بزرگ برانگیخته می شوند».

به طور کلی، جامعه ای که معتقد به روز جزا و پاداش است، گرفتار آرزوهای دور و دراز، اعمال زشت و ناپسند نخواهد شد؛ روابط اقتصادی سالمی خواهد داشت و به ارحام و مستضعفان کمک خواهد نمود.

در مقابل، کسانی هستند که تنها زندگی دنیا را هدف نهایی خویش می دانند مال و ثروت را اصیل دانسته و داشتن آن را سعادت بزرگ و واقعی می پندارند. تعدادی از اینان، گروهی از قوم حضرت موسی ـ علیه السلام ـ بودند و همین عقیده خود را هنگامی که قارون به میان مردم آمد ابراز داشتند و گفتند: «یَا لَیْتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتِیَ قَارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِیمٍ؛

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
ای کاش، مانند آن چه به قارون داده شده برای ما هم بود؛ همانا او بهره بزرگی از ثروت را داراست».

لیکن مومنان بنی اسرائیل که معتقد به مبدأ و معاد بودند و بینشی صحیح نسبت به مسائل داشته و مال و ثروت را امری فرعی می شمردند، خطاب به آنان گفتند: «وَیْلَکمْ ثَوَابُ اللَّهِ خَیْرٌ لِّمَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا وَلَا یُلَقَّاهَا إِلَّا الصَّابِرُونَ؛

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
وای بر شما! پاداش خدا بهتر است برای کسی که ایمان آورده و عمل شایسته انجام دهد و جز صابران، بدین ثواب کسی نائل نمی شود».

قرآن مجید با صراحت، انکار مبدأ و معاد را مایه کشته شدن عواطف انسانی می شمرد تا آن جا که منکران معاد در برابر افراد یتیم، سنگدل می شوند و از آنان دستگیری نمی کنند: «أَرَأَیْتَ الَّذِی یُکذِّبُ بِالدِّینِ (1) فَذَلِک الَّذِی یَدُعُّ الْیَتِیمَ (2) وَلَا یَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْکینِ؛

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
آیا کسی که روز جزا را پیوسته انکار می کند دیدی؟ او همان کسی است که یتیم را با خشونت می راند و (دیگران را) به اطعام مسکین تشویق نمی کند!».

بنابر این عامل اصلی که بتواند تلاش های انسان ها را در جهت صحیح سوق دهد، ایمان به معاد و ترس از انتقام الهی و جهنّم است و طبق آیه قرآن تنها افراد متجاوز و گنهکار روز قیامت را انکار می کنند: «وَمَا یُکذِّبُ بِهِ إِلَّا کلُّ مُعْتَدٍ أَثِیمٍ؛

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
روز جزا را تکذیب نکند، مگر هر تجاوزگر گناهکار».

ج) در مسائل نظامی

انسان های با ایمان معتقدند که اگر در راه خدا کشته شوند، نابود نمی شوند و هر کوششی که با جان و مال خود می کنند به هدر نمی رود و اگر دشمن را بکشند حیاتی جدید پیدا کرده، از زیر بار جور و ستم خارج می شوند و اگر کشته شوند به زندگی حقیقی رسیده اند، پس در هر صورت موفق و پیروزند.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
بلکه مومنان معتقدند در بهشت درجه ای است که جز با شهادت به آن نمی توان دست یافت؛ هم چنین، انتقال از دوره ای همراه مصیبت و گرفتاری، از دست رفتن نعمت ها و تحمل کمبود ها و بیماری ها است، به دوره دیگر که پر نعمت و بی بلا و مصیبت و در عین حال جاودانی است. برای مومن انتقال از چنان دوره ای به چنین دوره ای نه تنها ناخرسند کننده نیست؛ بلکه بسیار عاشقانه و مشتاقانه است.
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
اثر چنین تفکری در صحنه جهاد و مبارزه با دشمنان، این است که عرصه جنگ (هم چون یاران حسین ـ علیه السلام ـ ) بر ایشان چون حجله عروسی، محبوب می گردد. تاریخ اسلام پر است از صحنه های جان فدایی رزمندگان جبهه حقّ؛ حرکت های عاشقانه آنان در صحنه های نبرد نسبت به شهادت، بگونه ای بوده که ترس از مرگ در نظر آنان مطرح نبوده و با همین روحیه شکست را به دشمن تحمیل می کرده اند و عده کمی بر عده بسیار، پیروز شده اند.

قرآن می گوید: «قَالَ الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلاَقُو اللّهِ کم مِّن فِئَهٍ قَلِیلَهٍ غَلَبَتْ فِئَهً کثِیرَهً بِإِذْنِ اللّهِ وَاللّهُ مَعَ الصَّابِرِینَ؛

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
آنها که یقین داشتند به پیشگاه پروردگار خویش می روند گفتند: چه بسیار شده که گروهی اندک به خواسته خدا بر گروهی بسیار، غلبه کرده اند و خداوند با صابران است».

دسته دیگر از لشکر طالوت که این اعتقاد را نداشتند، گفتند: «لاَ طَاقَهَ لَنَا الْیَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنودِهِ؛

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
ما امروز، طاقت و توان (مقابله) با جالوت و سپاهیانش را نداریم».

د) در مسائل اجتماعی ـ سیاسی

انسان با زندگی اجتماعی می تواند به خواسته های خویش دست یابد و بناچار، برای ایجاد روابط اجتماعی صحیح، نیاز به قانون دارد و اگر چنین اضطراری نباشد، روابط اجتماعی درستی بین انسان ها برقرار نخواهد شد و هر کس و گروهی سعی می کند منافع جامعه را، به خود اختصاص دهد؛ لیکن مهم اینجاست که اگر ایمان به مبدأ و معاد نباشد خود همین قوانین ضمانت اجرایی نخواهد داشت و سیاستی انسانی، اتخاذ نخواهد شد و اگر باشد، بسیار کم رنگ است. خداوند به نحو اکید و لزوم، خواستار عدالت فردی و اجتماعی، حفظ وحدت و عدم ظلم و تعدّی بر یکدیگر است و در قرآن می فرماید:

«إِنَّ اللّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإِحْسَانِ وَإِیتَاء ذِی الْقُرْبَى وَیَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنکرِ وَالْبَغْیِ یَعِظُکمْ لَعَلَّکمْ تَذَکرُونَ؛

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
خداوند به عدل و احسان و بخشش به نزدیکان فرمان می دهد و از فحشا و منکر و ستم نهی می کند؛ خداوند به شما اندرز می دهد، شاید متذکّر شوید».

بر این اساس، باید افراد جامعه، جز خوبی به هم روا ندارند و از ارتکاب جرم کناره جویی نمایند؛ با هر یک از افراد به گونه ای رفتار شود که مستحق آن است و در جایی نهاده شود که سزاوار آن است و در نتیجه جامعه ای مستقل، یک پارچه و منسجم ایجاد می شود و وضع افراد بیچاره و درمانده اصلاح می گردد و این نتیجه ایمان به مبدأ و معاد است.

صحت این ادّعا در غالب جوامع بشری مشهود است و همواره برای منکر معاد، دست یافتن به قدرت هدف است. از این رو، برای رسیدن به آن فساد و خونریزی می کند و خواسته های خود را بر ضعیفان تحمیل می نماید.

قرآن در این زمینه می فرماید: «تِلْک الدَّارُ الْآخِرَهُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لَا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا؛

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
آن سرای آخرت را (تنها) برای کسانی قرار می دهیم که اراده برتری جویی و فساد در زمین را ندارند».

برای مومن به قیامت و رستاخیز، دست یافتن به قدرت هدف نیست، بلکه اگر به آن دست یابد، آن را وسیله تأمین آخرت خود و دیگران خواهد نمود.

حضرت علی ـ علیه السلام ـ می فرماید: «اجعل نفسک میزاناً فیما بینک و بین غیرک ... و لا تظلم کما لا تحبّ أن تظلم ... و ارض من النّاس بما ترضاه لهم من نفسک؛

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
در آن چه بین تو ودیگری است خود را میزان قرار ده ... و ستم نکن چنان چه نمی خواهی به تو ستم شود .... و از مردم راضی باش به آن چه که تو خشنود می شوی برای آن ها از جانب خود».

بنابر این، ادای حقّ، ایجاد عدالت در جامعه، ثبات حکومت، یاری نمودن مظلومان، مبارزه با ستمگران و به طور کلّی، اطاعت از قوانین دینی و الهی، نتیجه ایمان حقیقتی است و هر اندازه اعتقاد انسان ها کامل تر باشد، عمل به دستورات اسلام بیشتر است و ثمره آن، اجتماعی سالم و مترقّی خواهد بود و انواع ستم ها و جنایت ها، نتیجه نداشتن ایمان به خدا و معاد است و در همین راستا، نقش مهم و اساسی اعتقاد به رستاخیز، نمایان می شود.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. قیامت / 5.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. بحار الانوار، ج 27، ص 134، چاپ ایران.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. تفسیر برهان، ذیل آیه دهم از سوره نساء، اقتباس.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. مطففین / 1ـ 5.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. قصص / 79.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. همان / 80.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. ماعون / 1 ـ 3.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. مطففین / 12.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. مفاد آیه 52 از سوره توبه.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. «به خدا قسم فرزند ابی طالب ـ علیه السلام ـ به مرگ مأنوس تر است از طفل به پستان مادرش». نهج البلاغه، فیض الاسلام، خطبه 5، ص57، انتشارات فیض

مرگ اگر مرد است گو پیش من آی تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ

من ز او عمری ستانم جاودان او ز من دلقی ستاند رنگ رنگ

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. بقره / 249.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. همان.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. نحل / 90.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. قصص / 83.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. نهج البلاغه، فیض الاسلام، نامه 31، ص 921.

نمايندگي ولي فقيه در سپاه - با تلخيص از كتاب معاد از ديدگاه قرآن و روايات، ص 13

  • Like 1
لینک به دیدگاه

سئوال: نقش اخلاق در ساختار فرهنگ جامعه اسلامی چیست؟

شکی نیست که فرهنگ و اخلاق در یکدیگر تأثیر دارند. اما کدام اصیل و موثر و کدام تأثیر پذیر، شاید کمی تازگی داشته باشد.

قبل از ورود به بحث دو واژه فرهنگ و اخلاق را بررسی می کنیم.

فرهنگ چیست؟

هرگاه بشر، جامعه ای تشکیل داده، فرهنگ نیز به وجود آمده است. فرهنگ سازه ای است اجتماعی، چنان پیچ در پیچ و چند بعدی که ارائه تعریفی جامع از آن دشوار است. پاره ای از اندیشمندان، فرهنگ را مجموعه ای از ابزار های موجود، رسم ها و باورها، دانش ها، هزها، نهادها، و سازمان های جامعه می دانند.

انسان از گذرگاه فرهنگ جامعه، موجود اجتماعی می شود. و با مردم پیرامون خود صدها جهت، همرنگی و هم نوایی می یابد، و از مردم جوامع دیگر ممتاز می شود. بنابراین فرهنگ، عصاره و خلاصه زندگی اجتماعی است و در تمام افکار، امیال، الفاظ و تکاپوهای جامعه منعکس می شود.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
با تمام اختلافات و سلیقه های متنوعی که در فرهنگ های اقوام و قبایل و ملت ها وجود دارد، وجوه مشترکی در فرهنگ ها مشاهده می شود.

وجوه مشترک فرهنگ ها

در پیرامون خود، فرهنگ هایی چون فرهنگ روستایی، شهری، ملی، خانوادگی، قبیله ای، نژادی و.... سراغ داریم. معمولا هویت فرهنگی به یک ملت یا کشور خلاصه نمی شود. تمدن، گسترده ترین سازه هویت فرهنگی است که در سایه آن انسان های مختلف به مجموعه رسوم و سنن احساس تعلق می کنند. فرهنگ، معرّف چگونگی زندگی و هویت فردی است. فرهنگ، مبیّن رسوم و سنن و سبک هایی است که الهام بخش حیات اجتماعی، هنری و سیاسی جوامع است. تمام این ها وجوه مشترک بین فرهنگ ها را نشان می دهد، غیر از آن، موارد دیگری در فرهنگ ها وجه مشترک دارد که عبارت اند از:

الف) فرا گرفتی؛ یعنی فرهنگ قابلیت آن را دارد که در یک پروسه زمانی چون واحد درسی آموخته شده و شاگردان فراوانی را به خود اختصاص دهد. بخش عمده فلسفه وجود مراکز آموزشی، انتقال فرهنگ است.

ب) پویایی؛ گذشت زمان ثابت کرده است که فرهنگ ها، پویا و زاینده اند و از ایستائی و سکون بیزارند. این خصیصه در تمام فرهنگ ها است. و با کمی ملاحظه و تأمل معلوم می شود که از آداب و رسوم امروز تا 100 سال پیش چه تفاوت های فاحشی را پشت سر گذاشته است.

ج) انتقال؛ از وجوه مشترک فرهنگ ها انتقال یافتن سبک های زندگی، هزها، باورها و عقاید است این انتقال ممکن است از راه آموزش نباشد، بلکه بواسطه ارتباط نزدیک دو قوم با یکدیگر اتفاق بیافتد. اگر شنیده اید که امام خمینی(ره) فرمودند: انقلاب را باید صادر کرد، معنای آن، انتقال دست آورد های انقلاب یعنی انتقال روحیه حماسی به سایر ملل است تا آنان نیز از نعمت آزادی بهره مند شوند.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

د) در یک تقسیم بندی، فرهنگ بر دو قسم مادی و الهی قابل دسته بندی است. برخی از وجوه مشترک در فرهنگ ها به واسطه رنگ و بوی معنوی است. در مللی که به طریق با شریعت و دین سر و کار داشته اند فرهنگ آنان نیز متأثر از باورهای دینی و اعمال مذهبی است. در مقابل فرهنگ مادی متأثر از باورهای آنان است. هر آن چه در این جا بررسی می کنیم صرفا وجوه مشترک است و آن این که در فرهنگ الهی پاره ای موارد قدر مشترک دارند که این امر فرهنگ های مادی کمتر به چشم می خورد.

اخلاق

دومین واژگان این مقاله اخلاق است. اخلاق جمع خلق است خلق به مجموعه رفتار و حالات یک فرد گفته می شود. مثلا سخاوت یک خلق است و در مقابل آن بخل نیز یک خلق است.

و اما این که چه کاری اخلاقی است یا ضد اخلاقی؟ در واقع بحث اخلاق را با واژه دیگری بنام «ارزش» عجین کرده ایم. یعنی هر جا یک خلق جنبه ارزشی داشته باشد، از آن پس آن را اخلاقی اطلاق کرده و اگر ضد ارزش باشد، ضد اخلاق گفته می شود. در اخلاق علاوه بر واژه ارزش، خاستگاه آن را نیز باید بررسی کرد.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

اخلاق در اسلام

دین مبین اسلام، بالاترین سعی خود را در انتقال و تحقق مفاهیم اخلاقی قرار داده است. یک سوم قرآن درباره اخلاق است. با کمی دقت، اخلاقی بودن احکام شرعی را دریافت می کنیم. پس در اینجا می خواهیم بدانیم آیا اخلاق که بر گرفته از شریعت محمدی ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ است تا چه اندازه در ساختن فرهنگ اسلامی تأثیر دارد. آیا فرهنگ ما متأثر از اخلاق هست یا نه؟ ما در اینجا به «اخلاق» به عنوان یک عامل مهم فرهنگ ساز نگاه می کنیم نه اخلاق به عنوان یک واژه مستقل بلکه با لحاظ تأثیر گذار بودن مورد بررسی قرار می دهیم.

پایه های اخلاق اسلامی عبارتند از پرستش، تقوی و عدالت خواهی است.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
اسلام از هوادارانش خواسته است که از طریق پرستش خدای یکتا و عبودیت ذات اقدس، یک رابطه جاودانه بر قرار کنید تا در سایه آن هر چه هست رنگ و بوی الهی بگیرد. عبد خداوند از راه بندگی می داند که چگونه زندگی کند و با دیگران چه تعاملی داشته باشد. محور اصلی در زندگی انسان خدای یکتا است پس هر فرمانی که خلاف فرمان خداوند باشد، باطل خواهد بود و هر چه زیبنده بندگی باشد، باید آورده شود.

در این اخلاق هیچ گونه نزاع و جنگی وجود ندارد. انسان از هر گونه حرص و آز و دست درازی به اموال و آزادی دیگران منع می شود زیرا اعراض از خداوند، موجب خروج از ولایت او شده و با عبودیت سازگار نیست اصل دوم تقوی است. شالوده زندگی انسان ها، تقوی است. در سایه تقوی است که عناصر برجسته حق حاکمیت پیدا می کنند. و وقتی حاکم بر اساس تقوی پیش رفت، نظام انسان ها نیز سامان می گیرد. علت اصلی در بحران های حاکم بر انسان ها در سراسر گیتی، به خاطر عدم حاکمیت تقوی است. شایسته سالاری در نظام اخلاقی اسلام، بر اساس داشتن تقوی است. تقوی یعنی التزام عمل به دو رکن انجام واجبات و دستورات الهی، و ترک تمامی منهیّات او است.

اصل سوم در اخلاق، عدالت و قرار گرفتن هر چیزی بر جای خود است. رسالت انبیاء نیز اجراء به قسط و عدل است. مهم ترین واژه ای که در تمام جای جای زندگی اخلاقی اسلام ظهور دارد، عدالت است. در اصول دین، عدالت سایه اش را بر 4 اصل دیگر یعنی توحید، نبوت، امامت و معاد گسترده است. در زندگی روزمره نیز سفارش به عدالت در دستور کار دینی قرار دارد.

بنابراین فرهنگ الهی، اسلامی تعریفی متفاوت با سایر فرهنگ ها پیدا می کند. در فرهنگ الهی، انسان دو بعدی است. پیکری بر خاک و روانی بر آسمان دارد. روانی که با اصول سه گانه عجین شد، پیکرش نیز غرق درکمال و خدا خواهی می شود. از آن جا که هدف در اخلاق اسلامی، دست یابی به کمال است؛ فرهنگ اسلامی نیز با معیارهای پرهیزگاری، و پای بندی به عدالت، افرادش را شناسائی می کند. میزان در فرهنگ اسلامی، برخورداری از عناصر برجسته اخلاقی است. آراستگی انسان ها و رعایت بهداشت چیزی جدای از اخلاق نیست. رعایت حقوق دیگران یک بعد اخلاقی دارد و یک بعد اجتماعی ـ در فرهنگ اسلامی، رعایت حق الناس، ابتدائا اخلاقی شده و فرد را متخلق به آن کرده و به جامعه می گوید: اگر کسی حق دیگران را رعایت کرد، او جزو فرهنگ اسلامی است.

در فرهنگ اسلامی، اعتقاد به ارزش ها نیز جزو فرهنگ در آمده است. خدا شناسی، نه تنها حرکت دائمی انسان را بسوی کمال و رشد تضمین می کند، بلکه به صورتی اطمینان بخش جلو انحراف فرد و جمع را نیز می گیرد. کسی که به خداوند می پیوندد و روزی پنج بار در دریای رحمت نماز، غسل می کند از پلیدی ها، بیدادگری ها، هوی و هوس و تمایلات بی ارزش، فاصله می گیرد، تسلیم خدا، تسلیم طاغوت نخواهد شد و از نفوذ قدرت های پوشالی اهریمن آزاد و آزاد ساز جامعه است.

پس از پرستش، عدالت، یکی از ارکان حیات فرهنگ اسلامی است. و عدالت شاهرگ حیات انسانی است. جامعه ای که در آن ظلم و بی عدالتی حاکم است انسانیت انسان در آن محیط ذوب شده و از بین می رود. جامعه ای اسلامی است که در آن نظام عدل الهی برقرار باشد.

آن چه تا این جا بیان شد نمونه هایی از ریشه فکری اسلام درباره اخلاق است. این اندیشه ما را در ساختن فرهنگ اسلامی کمک و یاری می کند. در مقابل، عده ای معتقدند که مسائل اخلاقی صرفاً یک امر خصوصی است و ربطی به مسائل کلی و عمومی جامعه انسان ها ندارد در حالی که اکثر مسائل اخلاقی بلکه همه آن ها، آثاری در زندگی اجتماعی بشر دارد، خواه امور مادی باشد یا مسائلی درباره معنویات. جامعه انسانیت بدون اخلاق به سان باغ وحشی است که ضامن سلامتی افراد، ساختن قفسه های آهنی است.

قرآن در جایی که تاریخ بشر را مرور می کند، به انحرافاتی می پردازد که ریشه نابودی اقوام را به صحنه می کشد و نشان می دهد که بشر به خاطر چه انحرافاتی دچار بحران و نابودی شده است.

زمامدارانی بر گرده این انسان حکومت کرده اند که چیزی جز خشونت، وحشت، فقر و فساد را به ارمغان نگذاشته است. اسلام با بررسی و تحلیل وقایع تاریخی، ریشه تمام آن ها را در بی اخلاقی می داند. به همین خاطر است که اسلام بیشترین اهتمام را در ساختن فرهنگ اسلامی داشته است.

اسلام در ادامه مباحث تاریخی و بیان ریشه های انحراف، پیشنهاد پایه ریزی زندگی اجتماعی را بر اساس عمل به قانون و شریعت می دهد. و همه انسان ها را ملزم به رعایت قانون می کند.و قانون ضامن سلامت بشر است. و بشر با قانون می تواند به قله های سعادت برسد. قانون در اسلام همان آداب و رفتار های اخلاقی است. و اخلاق می تواند فرهنگ بشری را سر و سامان دهد.

در این جا به نمونه هایی از فرهنگ سازی اسلام با رویکرد اخلاقی توجه کنیم:

1. برکت عمومی: قرآن می فرماید: اگر انسان های (شهر و) روستاها ایمان آورده و تقوی پیشه کنند هر آینه برکات آسمان و زمین را بر آنان نازل می کردیم.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

2. کینه توزی: عداوت و دشمنی عذاب فراوان دارد و صبر و شکیبایی بهره و حظ به دنبال دارد.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

3. مهربانی: فَبِمَا رَحْمَهٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِک.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

نرمی و مهربانی مایه پایداری و ترویج دین و تنگی و سختی قلب، عامل پراکندگی و بی ثمر شدن تبلیغ است.

4. زیاده خواهی: اسراف و زیاده روی و کج فهمی از دین همگی خسران و زیان است. و قرآن سفارش می کند که تا می توانی از اعتماد به افراد ناشایست دوری کنید تا جامعه ای سالم داشته باشید.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

5. اعراض از یاد خدا؛ من اعرض عن ذکری فان له معیشه ضنکا.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

آیه در مقام بیان اثر دوری از خدا و پشت کردن به ارزش ها است. امّا اگر در ادامه عامل این فشار روحی، معلوم شد لازم است زمینه های آن را از بین برد. زندگی همراه با فشار و سختی، ناشی از اعراض و روی گردانی از یاد خداوند است و تا این مطلب هست، زندگی هم دچار بحران است.

غیر از کتاب آسمانی قرآن، سند دیگری در دست است که در منابع، جزء مهم ها به شمار می رود و آن «سنت» است.

سنت در قالب هایی چون قول، فعل و تقریر امامان ـ علیهم السلام ـ به خصوص نبی گرامی اسلام تبلور می یابد.

حدیث که تبین قرآن است، اهتمام خاصی به اخلاق نموده است. نمونه هایی از آن را در این جا اشاره می کنیم، و خود قضاوت کنید که چه تعداد از این دستورات اخلاقی، تأثیر مستقیم در فرهنگ سازی جامعه اسلامی دارد.

1. قال رسول الله ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ : لیس منا من غش مسلما او ضرّه او ماکره. از ما نیست، کسی که مسلمانی را فریب داده و (جنس معیوبی را با جنس خوب مخلوط کند و...) و یا به او ضرر برساند و یا با او مکر و حیله کند.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

2. قال رسول الله ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ : لیس منا من یحقر الامانه. از ما نیست کسی که امانت را سبک شمرده (و حقش را ادا نکند و به امانت خیانت کند).

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

3. قال رسول الله ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ لیس منا من لم یوقه کبیرنا و یرحم صغیرنا و یعرف لنا حقنا. از ما نیست کسی که بزرگی را احترام نکند و به کوچکی، رحم و شفقت نکند و حق ما را نشناسد.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

4. قال رسول الله ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ : من اصبح و لم یهتّم بامور المسلمین فلیس بمسلم؛ مسلمان نیست کسی که صبح را آغاز کند در حالی که به فکر مسلمانان نیست و اهتمامی برای بر طرف کردن مشکلات آنان نیست.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

5. قال رسول الله ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ : لما سئل عن افضل الاسلام... فرمودند: من سلم المسلمون من لسانه و یده.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

وقتی از حضرت درباره نقطه اوج فضیلت اسلام سئوال کردند: فرمودند: (آن مسلمانی است) که سایر مسلمانان از دست و زبانش در سلامت باشند.

6. امام علی ـ علیه السلام ـ ملاک الاسلام، صدق للسان. میعار و میزان در اسلام، راست گفتاری است.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

با نگاهی اجمالی به این چند حدیث، در می یابیم که اخلاق اسلامی یعنی، صداقت، امانت، سلامت روح و داشتن وجدان، ادب، کمک و ایثار و راستی و راست گفتاری است. وقتی این ها در افراد جامعه ترویج شد و همه ملتزم به آن شدند، به عنوان شاخصه فرهنگی در همه جا نمایان است. پس اخلاق، ضامن سلامت فرهنگ عمومی است البته به شرطی که همگی یا اکثریت ملزم به رعایت آن باشند.

تأثیر و نقش فرهنگ در اخلاق

تا این جا معلوم شد که اخلاق تأثیر مستقیم در تشکیل فرهنگ مذهبی دارد. امّا آیا عکس این ادعا نیز قابل اثبات است؟ یعنی هر گاه فرهنگی در جامعه شکل گرفت می توان گفت که مردم متأثر از آن شده و خلق و خوی خود را تغییر دهند؟

وجود این مطلب تا اندازه ای قابل لمس و اثبات است. هر گاه قومی با یک سری آداب و رسوم زندگی کنند، کم کم این شیوه در افراد منجر به بروز رفتار هایی ثابت شده که اصطلاحا آن را خلق گویند.

«خُلق» خرافه پرستی در پاره ای از موارد ناشی از بروز آدابی است که منشأ و اساس درستی ندارد. نمونه هائی که می توان به آن اشاره کرد. نحسی عدد سیزده، ارتباط نزاع با بازی با قیچی و بهم زدن آن بدون دلیل، ارتباط خبر ناگوار با غارغار کلاغ در بام منزل، آمدن بلا پس از عطسه، طلسم و بخت بستن، ارتباط آمدن میهمان و افتادن لقمه از دست، ارتباط دل شوره با پاشیدن نمک در کفش و...

همگی در برخی افراد جنبه خلق و خوی شده است. گرچه تمام اینها و مشابه آن، هیچ پایه و اساس عقلی ندارد و صرفا خیال پردازی برخی کوته نظران است اما همین خرافه ها برای برخی سمبل و نماد پای بندی و احترام و التزام به پایه گذاران آن شده است. این مساله تا حدی پیش رفته است که در پاره ای موارد بخشی از شخصیت یک نفر را شکل می دهد. و تعامل با آن شخص به معنای پذیرش این خلقیات است. و بدون این خلقیات، تعامل و ارتباطی صورت نمی پذیرد.

غیر از محیط زندگی، محیط های دیگری چون محیط کار، محیط تحصیل، محیط تفریح، محیط مذهبی و.... دارای فرهنگ های مختلفی است در برخی از مشاغل، محیط کار به گونه ای است که از انسان فردی پرخاشگر و بدگفتار می سازد و در محیط مقابل آن فردی آرام و صبور. بنابراین فرهنگ مشاغل می تواند سازنده اخلاقی «فردی» با آن آداب و رسوم باشد. در محیط نظامی و سربازی، نظم و انضباط اساس فرهنگ چنین محیطی است. کسی که مدتی در این محیط زندگی کند، کم کم خلق و خوی نظم را پیدا می کند. پس محیط خاص با فرهنگ خاص می تواند اخلاق خاصی تولید کند.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

1ـ امام علی(ع) و فرهنگ عمومی، مؤسسه فرهنگی انتشاراتی زهد؛

2ـ رفقتار علوی در کلام رهبری، مجموعه سخنرانی های آیت الله خامنه ای درباره رفتار علوی.

3ـ حیات القلوب، علامه مجلسی.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. علیخانی، احمد، تقابل فرهنگی در روابط بین الملل اسلام و غرب، انتشارات مرکز فرهنگی سپاه.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. منصوری، جواد، فرهنگ استقلال، انتشارات مرکز فرهنگی سپاه، ص16.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. مصباح یزدی، محمد تقی، فلسفه اخلاق، قم، انتشارات مؤسسه امام خمینی، ص2.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. بقره / 210 ـ 212؛ انبیاء / 47؛ مائده / 8.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. لو ان اهل القری آمنوا و... ؛ اعراف / 96.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. فصلت / 34ـ35.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. آل عمران / 159.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. سباء / 34.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. طه / 124.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. داود بن سلیمان، مسند الرضا، ص62.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. شیخ مفید، اختصاص، ص248.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. شیخ مفید، الامالی، ص18.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج2، ص163.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. طوسی، امالی، ص271.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. آمدی، غرر الحکم، حدیث 5226، چاپ بیروت. محمد غفراني - مركز مطالعات و پژوهش هاي فرهنگي حوزه علميه

لینک به دیدگاه

گستردگی و تأثیر عناصر رسانه‌ای نظیر كتب، مجلات، مجموعه مطبوعاتی، صدا و سیما، ویدئو، ماهواره و اینترنت؛ امروزه بر كسی پوشیده نیست. از جمله مقاصد رسانه‌ها: اطلاع‌رسانی، تعلیم و تربیت، اندیشه‌پروری (فرهنگ سازی)، هدایت و راهنمایی، افزایش آگاهی‌ها و ... می‌باشد. كه البته باید در تمام این اهداف و مقاصد، اهداف تربیتی نهفته باشد. پس رسانه‌ها می‌توانند در تربیت جوانان نقش منفی، یا نقش مثبت ایفاء نمایند. امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ نیز در سخنان خویش به اهمیت رسانه‌ها اشاره می‌فرمایند و رسانه‌ها را عامل تربیت جوانان برمی‌شمارند.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

بسیاری از یادگیری‌ها غیرمستقیم هستند و پایدارترین تربیت، تربیت غیر مستقیم و ضمنی است كه در فیلم‌ها و سریال‌ها و داستان‌ها و ... قابل مشاهده است. مثلاً شما داستان‌های رادیو، تلویزیون، فیلم‌های سینمایی، كتاب، جراید، مجلات و ... را در نظر بگیرید، قهرمان داستان‌های شورانگیز به خصوص اگر در آن داستان‌ها جنبه‌های دینی و هنری به خوبی به كار رفته باشد، فوق‌العاده در نظر انسان اهمیت پیدا می‌كند و انسان می‌كوشد تمام خصوصیات زندگی خود را با وضع آنها منطبق سازد و كمتر كسی پیدا می‌شود كه دارای استقامت باشد و تحت تأثیر قرار نگیرد.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

البته گاهی نیز انسان در لابه‌لای فیلم، داستان، تبلیغات یا نوشته به صورت نا آگاهانه تأثیراتی می‌پذیرد كه حتّی خودش هم متوجّه این تأثیر نمی‌گردد و به مرور تأثیرات آن در زندگی‌اش بروز می‌كند.

رسانه‌ها در ابعاد مختلف می‌توانند جوانان ما را تربیت نمایند:

الف) تربیت اخلاقی:

این برخورد از چند طریق صورت می گیرد:

1. دعوت به ارزش‌های اخلاقی: رسانه‌ها می‌توانند با دعوت به خوبی‌ها و ارزش‌های اخلاقی جوانان را تربیت نمایند. این امر هم به صورت مستقیم مانند سخنرانی، درس، مقاله و ... و هم به صورت غیر مستقیم مانند فیلم‌ها و برنامه‌های دیگر حاصل می‌گردد.

2. پرورش نیروی عقلانی: پرورش نیروی عقلانی یكی از راههای تربیت اخلاقی می‌باشد.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
رسانه‌ها می‌توانند با دادن بینش صحیح و اصلاح نگرش غلط، نیروی عقلانی جوانان را بالا ببرند.

3. روش عبرت آموزی: مثلاًَ رسانه‌ها با آگاه كردن جوانان نسبت به عواقب وخیم فساد، اعتیاد، بی‌بند و باری و ... می‌توانند جوانان را تربیت نمایند.

4. پرورش ایمان: ایمان و اعتقاد به خداوند، اولین اصل تربیتی و مهم‌ترین بنای اساسی در جهان‌بینی و نظام فكری در تعلیم و تربیت انسان است.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
ایمان و اعتقاد سبب تصحیح رفتار، تهذیب اخلاق، تزكیه نفس و پیشرفت و تعالی و رستگاری و خوشبختی انسان می‌شود، همین اصل بود كه یقین را در سلمان، شجاعت را در ابوذر، استقامت را در بلال و انفاق و ایثار را در خدیجه ـ سلام الله علیها ـ و ... جلوه‌گر می‌ساخت.
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

بدین ترتیب رسانه‌ها می توانند با برنامه‌های مختلف ایمان جوانان را پرورش داده و آنان را تربیت نمایند.

ب) تربیت اجتماعی، سیاسی، اقتصادی:

1. آموزش و تصحیح رفتارهای اجتماعی: رسانه‌ها می‌توانند با برنامه‌های مختلف و به صورت مستقیم و غیر مستقیم، نحوه رفتارهای اجتماعی را به جوانان بیاموزد و رفتارهای غلط اجتماعی را در جوانان تصحیح نماید. آداب معاشرت و مهارت‌های روابط اجتماعی را بر اساس بینش الهی و انسانی به آنها آموزش دهد.

2. تربیت انسان به لحاظ سیاسی: در جنبه‌های سیاسی می‌تواند با دادن آگاهی‌های سیاسی و ایجاد قدرت تحلیل مسائل، جوانان را تربیت نمایند. و خطرهای سیاسی و اغفال‌های سیاسی‌ای را كه در كمین جوانان است را به آنها گوشزد كند.

3. تربیت انسان به لحاظ اقتصادی: رسانه‌ها می‌توانند با دادن بینش‌های لازم، جوانان را در این زمینه تربیت نمایند. همان‌گونه كه با دادن نگرش غلط و ایجاد اشتهای كاذب می‌توانند از آنها سوء استفاده كنند.

بنابراین رسانه‌ها می‌توانند در تربیت صحیح جوانان نقش اساسی ایفاء نمایند و همچنین می‌توانند با برنامه‌های نامناسب خود موجب رفتارهای نامناسب جوانان گردند و آنها را غلط تربیت بنمایند و این امر باعث حساسیت رسانه‌ها می‌گردد.

در كل زندگی انسان ابعاد مختلفی روان‌شناختی، عاطفی، سیاسی، اقتصادی، عبادی، اجتماعی و ... دارد. رسانه‌ها باید در هر زمینه به انسان‌ها بینش‌هایی دهد و از طریق آموزش دروس و بررسی مشكلات جوانان و ارائه راه‌حل‌ها، مهارت‌ها و نیازهای زندگی (مادی و معنوی) به پرورش ابعاد مختلف انسان بپردازند و انسان را نسبت به اهداف زندگی آگاه‌تر سازند و با چاه‌ها و خطرهای راه آشنا سازند.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. جوانان از دیدگاه امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ ، دفتر تنظیم و نشر آثار امام ـ رحمه الله علیه ـ ، 1377.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. تربیت كودك در جهان امروز، احمد بهشتی، ص 50، دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم، 1377.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. اخلاق اسلامی، احمد دیلمی و مسعود آذربایجان، ص 295، نشر و پخش معارف، 1377.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. والدین و مربیان مسئول، رضا فرهادیان، ص 28، بوستان كتاب، 1382.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. همان، ص 28. مركز مطالعات و پژوهش هاي فرهنگي حوزه علميه

لینک به دیدگاه

معنای تهاجم فرهنگی

«تهاجم فرهنگی» حرکتی است مرموزانه، حساب شده، همراه با برنامه ریزی دقیق و با استفاده از شیوه ها و ابزار و امکانات متعدد و متنوع، برای سست کردن باورها، دگرگونی ارزش ها، انحراف اندیشه ها، تغییر و تبدیل آداب و سنن و نابودی اصول اخلاقی حاکم بر یک جامعه.

رهبر بیدار دل و آگاه انقلاب «تهاجم فرهنگی» را این گونه تعریف کرده اند:

«تهاجم فرهنگی به این معنی است که یک مجموعه سیاسی یا اقتصادی برای اجرای مقاصد خاص خود و اسیر کردن یک ملت به بنیان های فرهنگی آن ملت هجوم می برند. آن ها هم چیزهای تازه ای را وارد این کشور و ملت می کنند اما به زور و به قصد جایگزین کردن آن ها با فرهنگ و باورهای ملی آن ملت، که نام این، «تهاجم فرهنگی» است».

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

به عبارت دیگر، تهاجم فرهنگی عبارت است از پوچ و پوک و تهی کردن تفکر و ذهنیت و فرهنگ و تمدن ملی و اصیل یک جامعه و تضعیف شخصیت انسانی افراد آن، با تحمیل ترس و هراس دائم و القای اصول فکری و تحمیل فرهنگ کشور مهاجم به جای آن و این جز با از دست دادن «خویشتن» و از دست دادن پایه های فکری و اخلاقی اصیل و ملّی صورت نمی گیرد.

تفاوت تبادل فرهنگی و تهاجم فرهنگی

برخی افراد و جریان های مشکوک، مسئله دار و یا فریب خورده که به تعبیر رهبر معظم انقلاب، نقش «ستون پنجم» دشمن را در این تهاجم فرهنگی بازی می کنند، برای انحراف اذهان عمومی و به ویژه به قصد خام و خواب نمودن دست اندر کاران امور فرهنگی، و یا به منظور توجیه برخی عملکردها و دیدگاه ها و اندیشه های خویش، وجود جریانی حساب شده و با برنامه از پیش تعیین شده به نام «تهاجم فرهنگی» را انکار نموده و آن را یک نوع «تبادل فرهنگی» که همواره در میان ملت ها صورت می گرفته، قلمداد می نمایند.

رهبر معظم انقلاب که به حق چونان دیده بانی تیزبین بر بلندای دژ تسخیرناپذیر نظام الهی جمهوری اسلامی، از مدت ها پیش خطر تهاجم فرهنگی را گوشزد کرده بودند، در دیدار با دست اندر کاران امور فرهنگی کشور با بیانی روشن و گویا تفاوت های تهاجم فرهنگی با تبادل فرهنگی را باز گفتند. آن بیانات در حقیقت باطل السّحری بود بر همه شیطنت ها و چراغ هدایتی بود برای روشن تر نمودن این راه بار دیگر گوشه ای از آن سخنان حکیمانه را با هم مرور می کنیم:

«اولاً این نکته را عرض کنیم که تهاجم فرهنگی با تبادل فرهنگی متفاوت است. تبادل فرهنگی لازم است و هیچ ملتی از این که معارفی را در تمام زمینه ها از جمله فرهنگ و مسائلی که عنوان فرهنگ به آن اطلاق می شود از ملت های دیگر بیاموزد، بی نیاز نیست، در همیشه تاریخ هم همین طور بوده و ملت ها در رفت و آمدهایشان با یکدیگر، آداب زندگی، خلقیات، علم، نحوه لباس پوشیدن، آداب معاشرت، زبان، معارف و دین را از هم فرا گرفته اند. این مهم ترین مبادله ملت ها با هم بود که از تبادل اقتصادی و کالا هم مهم تر بوده است. بسیار اتفاق افتاده که این تبادل فرهنگی به تغییر مذهب یک کشور انجامیده است.

در «تبادل فرهنگی» هدف ریشه کن کردن و از بین بردن فرهنگ ملی نیست. ولی در «تهاجم فرهنگی» هدف ریشه کن کردن و از بین بردن فرهنگ ملی است. در «تبادل فرهنگی» ملت گیرنده فرهنگ، چیزهای مطبوع، دلنشین، خوب و مورد علاقه را می گیرد.

تهاجم فرهنگی «چیزی نیست که امروز به عنوان شیوه ای جدید به کار رود بلکه در طول تاریخ بشری در اشکال مختلف علیه انبیای الهی و حرکت های انقلابی مورد استفاده قرار گرفته است.»

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
و در طول تاریخ پر ماجرای اسلام دشمن بارها از این حربه ها استفاده نموده است داستان غم انگیز و عبرت آموز مسلمانان در اسپانیا نمونه ای از این تهاجم است که از باب تذکر بدان اشاره می شود:

پس از آن که صلیبیان در مقابل روح شهامت، ایثار، استقامت و فرماندهی لایق مسلمانان تاب مقاومت را از دست دادند و مبارزه با آنان را امری محال دانستند از همین راه شیطانی وارد شدند، نخست از خواسته های مشروع و معقول مسلمانان آگاه گشته، مرکزی را به عنوان جایگاه فراگیری علم و با سواد شدن تعیین کردند و آن جا را به صورت زیباترین و با شکوه ترین پارک ها آراستند. گل ها، چمن ها، اشجار گوناگون و آب های جاری جلوه آن را بیشتر کرده بود و سپس زیباترین دختران اسپانیایی را برای خدمت گزاری در این پارک استخدام نمودند تا آن ها به تدریج ضمن معاشرت با سربازان و افسران مسلمان، آنان را به نوشیدن مشروبات الکلی عادت دهند و از این طریق با فساد و فحشاء، روح ایمان و تقوا را از دست داده به می گساری و بی بند و باری بپردازند، که این چنین نیز شد. به طوری که با رواج گناه در میانشان آن چنان سست و لا ابالی گشتند که در یک زمان بسیار کوتاه نتیجه تمام زحماتشان بر باد رفت و اکثر آنان به دست همان دخترکان زیبا روی کشته شدند و اسلام از اسپانیا رخت بر بست. بر همین اساس وزیر مستعمرات بریتانیا در قرن هجدهم گفت: «ما اسپانیا را از کفار (مسلمانان) به وسیله شراب و فحشا باز ستاندیم و لذا باید سایر بلاد را به همین دو نیروی عظیم باز گردانیم».

به هوش باشیم! دشمن که همه توطئه های نظامی، اقتصادی، سیاسی، روانی را آزموده و از هیچ کدام طرفی نبسته اینک دست به سلاح برنده «تهاجم فرهنگی» برده و با تمام نیرو و توان به میدان آمده تا شاید این انقلاب را که به مثابه نوری فرا راه تمام محرومین و مستضعفین جهان درخشیدن گرفته، فرو میراند و به خیال خام خود انقلاب اسلامی را به شکست بکشاند، تجربه تلخ اندلس نباید تکرار شود که مومن از یک سوراخ دوبار گزیده نمی شود.

تهاجم فرهنگی و انقلاب اسلامی

اگر چه در طول تاریخ همواره نبرد فرهنگی وجود داشته است اما نباید فراموش کرد که این تهاجم و نبرد فرهنگی پس از پیروزی انقلاب اسلامی ابعاد تازه تر و گسترده تری به خود گرفته است. اینک تمامی قدرت ها به تکاپو افتاده اند تا از گسترش موج سهمگین انقلاب اسلامی و فرهنگ حرکت آفرین و حیات بخش آن به هر شیوه ممکن جلوگیری نمایند.

اشاره به برخی از اعترافات و اقدامات دشمن در این خصوص، این حقیقت را روشن می سازد که تهاجم فرهنگی دشمنان اسلام علیه فرهنگ انقلاب، با گذشته از بسیاری جهات فرق می کند.

«ترس و وحشت استکبار بدان حد رسیده که ریگان به دانشگاه «هاروارد» ماموریت داد با تشکیل یک کنفرانس بین المللی و دعوت از سیاست مداران و اسلام شناسان و ایران شناسان، درباره این موضوع به بحث بپردازند که: «چگونه می توان از گسترش موج انقلاب اسلامی جلوگیری کرد؟»

گورباچف (رهبر شوروی سابق) هنگام عزیمت به هند، در شهر تاشکند صریحاً اظهار داشت: «به هر حال موج گرایش به اسلام که از ایران آمده است برای ما مشکل ایجاد کرده و افرادی را تحت تأثیر قرار داده و مسائلی برای ما ایجاد نموده است. و سپس به توبیخ مسئولین پرداخت که چرا به مقابله و مبارزه با اسلام نمی پردازند؟»

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

«دانیل بابیس» رئیس انجمن سیاست خارجی آمریکا در یک کنفرانس در استانبول ترکیه گفته بود: «امکان ندارد که روزی آمریکا با مسلمانان تندرو سازش نماید چرا که آنان نه تنها قصد عقب راندن ما را از خاورمیانه از جنبه نظامی دارند، بلکه «دفع فرهنگی» ما را نیز در سر می پرورانند» و در ادامه می گوید: «ایت الله خمینی به راحتی توانست مارکسیسم را از میان برداشته و مارکیست ها را شکست دهد. البته این به علت ناتوانی فکری آنان بود ولی جنگ مسلمین با «افکار عمومی» هم چنان ادامه دارد و بدین جهت است که مسلمانان تندرو، غربی ها را دشمن اصلی خود می شمرند».

وی با اشاره به مواضع امام ـ رحمه الله علیه ـ در برابر فرهنگ غربی می گوید: «آیت الله خمینی، زمانی گفته است: چیزی که بیشتر از سربازان آمریکایی نفرت مرا بر می انگیزد، غرب و به طور کلی «فرهنگ غربی» است».

و در بخش دیگری از سخن خود می گوید: «در گذشته ما هیچ کینه ای از اسلام در دل نداشتیم! و حتی حسابی برای آن باز نکرده بودیم ولی امروز مسئله کاملاً فرق می کند و لازم است که تمامی ما با این پدیده نو ظهور در ایران و برخی کشورهای دیگر با احتیاط کامل برخورد نماییم. مسلمانان ایران دارای ارزش ها و الگوهایی هستند که از آن نیرو می گیرند و ایران به عنوان آزمایشگاهی برای مسلمانان تندرو به شمار می رود که اگر تجربه آن موفق شود به مسلمین کشورهای دیگر سرایت خواهد نمود».

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

ویژگی های تهاجم فرهنگی

تهاجم فرهنگی در مقایسه با تهاجم نظامی یا اقتصادی از ویژگی های منحصر به فرد برخوردار است و با عنایت به همین خصوصیات و ویژگی ها است که توجه کافی و مقابله جدی با آن را می طلبد. این ویژگی ها عبارتند از:

1ـ نامرئی و نامحسوس بودن

تفاوت و تمایز اساسی «تهاجم فرهنگی» با «تهاجم نظامی» نامحسوس و نامرئی بودن آن است. در تهاجم نظامی دشمن با تجهیزات و امکانات نظامی، توپ و تانک و موشک و هواپیما و غیره مستقیماً وارد معرکه می شود. «اما برای پیشبرد اهداف تهاجم فرهنگی نیازی به لشکرکشی و صرف هزینه های هنگفت نظامی نیست».

سلاح دشمن در این نبرد، امور به ظاهر رسمی و قانونی و کارساز مثمر ثمر، از قبیل تولید و نمایش فیلم، مصاحبه، سخنرانی، مباحثه، چاپ و انتشار مجله، کتاب، عکس، شعر و قصه و نمایش و ... است و همه این ها در قالب های ظاهر فریبی چون رشد و ترویج هنر و ادب، آزادی بیان و قلم و اظهار عقیده، تضارب افکار و تبادل اندیشه ها و .... صورت می پذیرد. پر واضح است که این ادعاها و پوشش های فریبنده و دهن پرکن تا چه میزان دشمن را در این تهاجم در «استتار کامل» قرار می دهد و برای شناخت توطئه و نقشه های دشمن و تشخیص ردپای او تیزبینی و ژرف اندیشی و دقت و هوشیاری فراوانی لازم است و گماشتن دیده بانانی تیزبین و تیز فهم، لازم تر.

و چه بسا دشمن در این تهاجم سربازان خویش را از میان «خودی ها» برگزیند و سخن خویش را از زبان آن ها بیان کند و نقشه های خود را با دست آن ها عملی سازد.

رهبر معظم انقلاب در دیدار با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، طی بیانات با گله مندی به این واقعیت تلخ اشاره کرده و فرمودند:

«تهاجم فرهنگی گاهی هم متأسفانه بوسیله «خودی ها» انجام می گیرد».

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

به هر حال تهاجم فرهنگی به مثابه موریانه ای است که از درون و بدون سر و صدا جوهره انقلاب و رکن و رکین آن یعنی فرهنگ انقلاب را پوسانده و نهایتاً مضمحل می کند. و به تعبیر رسای رهبر معظم انقلاب:

«تهاجم فرهنگی مثل خودکار فرهنگی، یک کار آرام و بی سر و صداست ... اگر شما ملت و عناصر فرهنگی بیدار نباشید خدای نخواسته صدای فرو ریختن ارزش های معنوی که ناشی از «تهاجم پنهانی و زیرکانه» دشمن است هنگامی در می آید که دیگر قابل علاج نیست».

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

2ـ دراز مدت و دیر پا بودن

کار فرهنگی به همان میزان که نتیجه و محصول خود را دیر بدست می دهد، اثری را که از خویش بر جای می گذارد نیز دیرپا و باقی است و به آسانی از روح و فکر و متن جامعه زدودنی و زایل شدنی نیست. بر خلاف تهاجم نظامی که نتیجه آن بزودی و در کوتاه مدت روشن و هویدا می گردد، در تهاجم فرهنگی بذری را که دشمن در ضمیر و فکر افراد جامعه می کارد، تا سال ها و بلکه نسل ها باقی می ماند و ثمره تلخ و ناخوشایند خود را بروز و ظهور می دهد. نمودها و نمونه های فراوانی از فرهنگ منحط شاهنشاهی که هنوز پس از 14 سال که از پیروزی انقلاب و حاکمیت فرهنگ اسلامی می گذرد، در برخی اقشار و افراد جامعه مشاهده می شود، گویا ترین شاهد بر این مدعا هستند.

به گفته یکی از صاحب نظران: «فرهنگ امری دیرپا و پایدار است و از جهت تکوینی نیز در دراز مدت پدید می آید پس بعید نیست که در یک فاصله کوتاه شکل بگیرد و یا از بین برود. بدین لحاظ این امر از اموری است که به زمان نیاز دارد. و افرادی هم که در این زمینه فعالیت می کنند بناچار باید صبور، بردبار و آینده نگر باشند، باید سال ها با جدیت تلاش کنند به انتظار اینکه روزی نظاره گر اثرات فعالیت ها، زحمات و تلاش های طاقت فرسای خویش باشند. و گاهی اتفاق می افتد که نتایج کار مدت ها پس از مرگ ایشان نمودار می شود. مثلاً نوشتن کتابی که بتواند اندیشه ای تاریخ ساز و حرکت آفرین در خود داشته باشد، سال ها طول می کشد».

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

خلاصه این که «تهاجم فرهنگی» از آن سنخ کارهایی است که به تعبیر رهبر گران قدر مان: «صدایش فردا در می آید».

3ـ ریشه ای و عمیق بودن آن

اگر فرهنگ را «سنگ زیرین» بنای یک جامعه و تمدن بدانیم (که می دانیم) و اگر فرهنگ را به مثابه «خونی» که در تمام رگ های حیات سیاسی، اقتصادی و فردی و اجتماعی پیکر جامعه جریان دارد فرض کنیم به خوبی و روشنی میزان عمیق و ژرفای تهاجم فرهنگی مشخص می گردد.

دشمن در این تهاجم می خواهد این «سنگ زیرین» را به سلیقه خود کج و معوج و سست بنا نهد تا این بنا نیز تا ثریا کج رود و سست و ناپدار باشد، می خواهد در این پیکره خود فاسد و تخدیر شده وارد کند تا تمامی اعضا و جوارح آن فاسد و افیونی گردند. دشمن در این تهاجم، ریشه این تنومند درخت فرهنگ پر بار اسلامی را نشانه گرفته تا با قطع آن تمامی شاخه ها و شعبه های سیاسی، اقتصادی و حقوقی .... را بخشکاند.

امام خمینی ـ رضوان الله تعالی علیه ـ آن جا که فرمان اصلاح می دهند، نقطه آغازین را اصلاح فرهنگ می دانند و می فرمایند:

«رأس اصلاحات»، «اصلاح فرهنگ» است و نجات جوان های ما از این وابستگی به غرب .... ما الآن در همه چیز به گمان همه یک نوع وابستگی داریم که بالاتر از همه، وابستگی افکار است این وابستگی سرمنشأ همه وابستگی هاست که ما داریم. اگر ما وابستگی فرهنگی داشته باشیم، دنبالش وابستگی اقتصادی هم هست، وابستگی اجتماعی هم هست، سیاسی هم هست، همه این ها است».

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

آری اگر فرهنگ جامعه ای تغییر یابد از سر تا پای آن جامعه و افراد آن تغییر خواهد یافت و علاوه بر تغییرات ظاهری مثل آرایش سر و صورت، لباس و پوشش، تغییر نام، طرز سخن گفتن و به کار بردن لغات و اصطلاحات خاص و غیره، دامنه این تغییرات به اعمال و رفتار و برخوردها و افکار و حالات روحی و درونی و سنجش ها و بینش ها و قضاوت های افراد گسترش می یابد. در یک کلام با تغییر فرهنگ همه شؤن سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه دگرگون می شود.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. سخنرانی رهبر معظم انقلاب اسلامی در تاریخ 21/5/71.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. منصوری، جواد، جنگ فرهنگی علیه انقلاب اسلامی، ص 40 ـ 41.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. همان کتاب، ص 28 ـ 31.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. پاسدار اسلام، شماره 98.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. اطلاعات، 23 آذر 70.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. سخنرانی، 21 / 5/ 71.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. منصوری، جواد، جنگ فرهنگی علیه انقلاب اسلامی، ص 42.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. سخنرانی 4/8/85. اداره كل آموزش و پژوهش خراسان - با تلخيص از مجله تربيت، ش 7 و 8، ص 105

لینک به دیدگاه

بسم الله الرّحمن الرّحیم --

فامّا الزّبد فیذهب جفاء و امّا ما ینفع النّاس فیمكث فی الارض

مقدمه:

ارزش هر عقیده‌ای دو گونه است:

یكی ارزش نظری و دیگر ارزش عملی. ارزش نظری یك عقیده یعنی میزان انطباق آن عقیده با حقیقت و واقعیت. ارزش نظری یك نظریه فلسفی یا اجتماعی یا جهانی و غیره، یعنی آیا این نظریه با واقعیت انطباق دارد یا ندارد؟ راه اینكه یك نظریه با واقعیت انطباق دارد یا ندارد، در مواردی تجربه و آزمایش و مشاهده است و در مواردی استدلالهای عقلانی.

مثلا بطلمیوس گفته بود كه زمین مركز عالم است و افلاك بر یكدیگر محیط‌اند و به دور زمین می‌چرخند. بعد دانشمندان آمدند این نظریه را عوض كردند. «ارزش نظری فكر بطلمیوس» یعنی آیا واقعا زمین مركز است و همه افلاك و ستارگان به دور آن می‌چرخند یا نه؟ آیا ارزش نظری از آن فكر بطلمیوس است یا آن كه ارزش نظری مال فكر كپرنیك است كه زمین مركز عالم نیست؛ بلكه خورشید مركز است، آنهم مركز منظومه شمسی ما و نه مركز عالم.

ارزش عملی معنایش این است كه حالا كار نداریم كدام یك از اینها مطابق با حقیقت و واقعیت است، در عمل كدام یك از اینها برای بشر مفیدتر است؟ آیا آن عقیده برای بشر نافعتر و مفیدتر است یا این عقیده، و یا از این جهت فرقی ندارند؟ اعتقادات دینی نیز مشمول این حكم است. اولین اصل دینی وجود خداوند و یكتایی اوست. این، دو ارزش دارد: یكی «ارزش نظری» یعنی اینكه در واقع هم مطلب از همین قرار است؛ یعنی دلیل، برهان و استدلال هم همین مطلب را تأیید می‌كند و حقیقت همین است. و دیگر «ارزش عملی»، یعنی این عقیده چه آثاری در زندگی بشر می‌گذارد؟ آیا چنین عقیده‌ای به سود بشر است یا خیر؟

به طور كلی درباره دین از دو جهت باید بحث بشود و بحث می‌شود:‌ یكی از جهت ارزش نظری دین، یعنی همان حقیقت بودن و واقعی بودن آن. علم كلام عهده‌دار این مطلب است. علم كلام ـ‌خصوصا كلام قدیم ـ‌به ارزش عملی كاری ندارد، فقط دنبال ارزش نظری است؛ دنبال راهها و استدلالهایی است مثلا بر یگانگی خدا، نبوت، عدل، امامت و معاد؛ ادلّه‌ای ذكر می‌كند بر اینكه اینها حقیقت است. ولی ارزش عملی این است كه حالا اعمّ از اینكه ما حقیقت بودن را به دست آورده‌ایم یا به دست نیاورده‌ایم، برویم دنبال این جهت كه این فكر و عقیده، این ایمان به انسان چه می‌دهد، یعنی در زندگی انسان چه اثری می‌گذارد؟

دوم از این جهت كه آیا باقی ماندن یك فكر و عقیده تابع ارزش نظری آن است یا ارزش عملی و یا هر دو؟ اگر یك عقیده بخواهد در میان بشر باقی بماند، آیا تابع این است كه هر دو ارزش را داشته باشد یا یكی از این دو ارزش را هم داشته باشد كافی است برای باقی ماندن و یا هیچ كدام را هم نداشته باشد می‌تواند باقی بماند و باقی ماندن دایر مدار هیچ یك از این دو ارزش نیست؛ یعنی ممكن است یك فكری، یك عقیده‌ای حقیقت نباشد، به سود بشر نباشد، مع ذلك برای همیشه هم باقی بماند. جواب این سؤال را بعد می‌دهیم.

سؤال دیگر این است كه آیا می‌شود میان اینها تفكیك كرد؟ یعنی آیا می‌شود یك عقیده و ایمانی حقیقت باشد ولی به زیان بشر باشد، و عقیده و ایمان دیگری پوچ باشد ولی به سود بشر باشد؟

نظر قرآن در پاسخ به سؤال مزبور این است كه حقیقت بودن یا ارزش نظری با خیر بودن یعنی ارزش عملی مساوی است. بدین معنی كه هر چه حقیقت باشد، هر عقیده و ایمانی كه بر حقیقت استوار باشد، به زیان بشر نیست. این گونه نیست كه یك عقیده وایمان، در عین آن كه درست است، حقیقت است، و واقعیت هم مطابق با آن است ولی بهتر است كه انسان به آن اعتقاد نداشته باشد بلكه به خلافش كه پوچ است اعتقاد داشته باشد، و خیر بشر در خلاف آن باشد. عكس قضیه: یك عقیده‌‌ای، یك ایمانی بی پایه و پوچ است ولی در عین اینكه پوچ است برای بشر خوب است و اگر به آن اعتقاد داشته باشد این اعتقاد به سود اوست. نه، این طور نیست. ممكن است یك سخن پوچی، یك حرف باطلی، در یك مدت موقت به سود برخی افراد ـ نه همه افراد ـ باشد، اما این همان است كه قرآن اسمش را «باطل» می‌گذارد و می‌گوید به سود انسان نیست، دوام هم پیدا نمی‌كند. وقتی كه فهمیدیم حق (یعنی حقیقت و واقعی بودن) با خیر (یعنی مفید بودن) مساوی است، جواب سؤال دوم هم روشن می‌شود و كسی نمی‌تواند بگوید اگر چیزی واقعی بود ولی زیانمند چطور؟ یا اگر چیزی سودمند بود و غیر واقعی چطور؟ نه، ما دو شق بیشتر نداریم: یا یك عقیده و ایمان حقیقت است و خیر هم هست، یا پوچ است و برای بشریت زیانمند.

پس سؤال به این صورت باید طرح بشود: آیا پوچ و زیانمند با حقیقت و خیر از نظر شانس باقی ماندن یكسانند یا در جهان همان طور كه در یك اندام اگر به عللی عضو زایدی پیدا بشود دستگاه منظم خلقت تدریجا آن را حذف می‌كند، در عقاید و ایمان هم ممكن است هزارها عقیده پوچ و باطل در میان بشر پیدا بشود و یك مدت موقت هم باقی باشد ولی دستگاه خلقت تدریجا آنها را حذف می‌كند و از بین می‌برد؟ این همان جنگ حق و باطل است كه قرآن می‌گوید باطل یك جولانی دارد ولی بعد از مدت موقتی از بین می‌رود و حق یعنی حقیقت به دلیل اینكه مساوی یا سودمندی و خیر است برای همیشه باقی است.

آیه‌ای كه در صدر آمد مفادش همین است. فأمّا الزّبد فیذهب جفاء و امّا ما ینفع النّاس فیمكث فی الارض.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
این آیه از معجزات بیّن قرآن است؛ یعنی از نظر محتوا آنچنان در اوج عالی است كه امكان ندارد یك بشر، آنهم درس نخوانده، با فكر خودش بتواند این گونه سخن بگوید. برای حق و باطل مثال ذكر می‌كند. از آب باران مثال می‌آورد كه به كوهها و دره‌ها می‌ریزد و بعد سیل تشكیل می‌شود. جریان سیل كف به وجود می‌آورد. بعد كف روی سیل را می‌پوشاند و یك آدم ظاهر بین، آب را كه حقیقت است مغلوب كف كه پوك و پوچ و باطل است می‌پندارد. ولی قرآن می‌گوید: نه، كف می‌رود و آب می‌ماند. مثل آب مثل حق است و مثل كف مثل باطل. حق به این دلیل باقی می‌ماند كه نافع است. یعنی قرآن در اینجا حق را مساوی با نافع دانسته و تفكیك نكرده است. این مطلبی بود كه به عنوان مقدمه كوتاه باید ذكر می‌شد.

بحران معنوی، بزرگترین بحران عصر حاضر

اكنون به طور فشرده عرض می‌كنم كه امروز باریك‌ بینان جهان به این نكته توجه دارند كه بزرگترین بحرانی كه الان بر جامعه بشریت خصوصا بر جامعه‌های به اصطلاح پیشرفته و صنعتی حكومت می‌كند، بحران معنوی است نه مثلا بحران سیاسی یا بحران اقتصادی. البته در جهان كانونهای بحران سیاسی وجود دارد، بحرانهای اقتصادی نیز وجود دارد. این بحرانها اكنون مسائل حل ناشدنی تلقی نمی‌شود. بحرانهای حل ناشدنی كه هنوز راه حلی برایش پیدا نشده است بحرانهای معنوی است؛ یعنی نه مربوط به اقتصاد است نه مربوط به سیاست و نه مربوط به مثلا صنعت، بلكه مربوط به جنبه‌های معنوی بشر است.

بعضی از بحرانهایی كه امروز حكومت می‌كند، خود بحران ماهیت معنوی ندارد ولی ریشه‌اش امر معنوی است.

افزایش خودكشی‌ها

یكی از مسائل مهم جهان امروز افزایش روز افزون خودكشی‌هاست. تحقیقات چه نشان مسئله ازدیاد روز افزون بیماریهای روانی و اختلالات عصبی، بیماریهایی كه حتی اسمش امروز هم ریشه معنوی دارد نه ریشه اقتصادی). خودكشی‌ها در كجا رشد می‌كند؟ آیا در خانواده‌های فقیر و محروم رشد می‌كند؟ اگر این طور بود، مسئله، شكل دیگری داشت. یا آن كه در جاهایی رشد می‌كند كه از جنبه‌های مادی كمبودی وجود ندارد یا كمتر وجود دارد و از كمبود جنبه‌های معنوی است، یعنی احساس بیهودگی در زندگی و به قول خودشان رهایی در پوچی و اینكه من برای چه زنده هستم؟ برای چه به این دنیا آمده‌ام؟ فایده این زندگی چیست؟ یك نوع حالت زود رنجی و عدم قدرت مقاومت در مقابل مشكلات زندگی؛ مشكلات بسیار ساده ‌ای كه در دنیای قدیم اصلا مشكل شمرده نمی‌شد و خواب یك ساعت كسی را هم نمی‌گرفت، اما برای بشر امروز منتهی می‌شود به آنجا كه می‌گوید دیگر راهی برای زندگی وجود ندارد باید خودمان را از زندگی خلاص كنیم. در این زمنیه آمارهایی وجود دارد من از همین روزنامه‌های خودی كه احیاناً آمارها را منعكس می‌كنند، برداشته‌ام و بعضی از اینها را در برخی از كتابها مثل مسئله حجاب نقل كرده‌ایم. این آمارها نشان می‌دهد كه در كشورهایی كه از نظر صنعت بیشتر پیش رفته‌اند و در رفاه مادی بیشتری هستند، خودكشی بیشتر است. تحلیلها می‌رساند كه جز خلأ، معنوی و عدم اشباع شدن روحی مسئله دیگری نیست.

خالی ماندن ساعات فراغت

مسئله‌ای كه امروز زیاد مطرح است مسئله خالی ماندن ساعات فراغت است. در كشورهای خیلی پیشرفته در اثر پیشرفت تكنیك و ماشین، ساعات كار كارگر تقلیل پیدا كرده و قهرا مزد هم نسبتا بالا رفته است. البته از این جهت بسیار جای خوشوقتی است كه مزد كارگر بالا برود و ساعات كارش، ساعات جان كندنش كمتر بشود. ولی در مقابل، برایش ساعات فراغت به وجود آمده است. این ساعات را با چه پر كند؟ این یك مشكلی در دنیای امروز است كه ساعات فراغت را به چه وسیله می‌شود پر كرد؟ وسائلی كه به وجود آورده‌اند جز وسائل خود فراموشی چیز دیگری نیست كه تا بشر به خودش می‌آید باز احساس پوچی می‌كند، مثل سینماها، تئاترها، وسائل شهوترانی و امثال اینها.

گذشته بیشتر بوده است یا حالا؟ ممكن است بگویید ما در گذشته آمار نداشته‌ایم. ولی كشورهای پیشرفته، از حدود دویست سال پیش آمارهایی دارند. آمارها، بخصوص در آنجا نشان می‌دهد كه هر چه پیشرفت و رفاه مادی بشر بیشتر می‌شود، بر بیماریهای عصبی و اختلالات روانی افزوده می‌گردد. البته بعضی از بیماریهای عصبی به اختلال روانی منجر نمی‌شود، فقط به بیماری جسمی منجر می‌شود مثل اغلب زخم روده‌ها، زخم معده‌ها كه می‌گویند بیشتر در اثر ناراحتیهای عصبی به وجود می‌آید و اینها را «بیماریهای تمدن» نامیده‌اند. اشتباه نشود نمی‌خواهم از اینجا نتیجه بگیرم پس باید رفاه را كم كرد. رفاه كم بشود یا بالا برود اثری ندارد، منشأش نبود چیز دیگر است. كسی از سخن من این گونه نتیجه‌گیری نكند كه من می‌خواهم بگویم چون مردم در رفاه بوده‌اند بیماری روانی پیدا كرده‌اند، پس اگر مردم در فقر بروند بهتر می‌شود. می‌خواهم بگویم با اینكه مردم در رفاه هستند و نمی‌بایست این بیماریها و ناراحتیهای عصبی پیدا بشود باز هم هست و بیشتر از گذشته است، در صورتی كه در گذشته مردم بیشتر دچار محرومیتهای اقتصادی بودند.

عصیان جوانان، هیپی گری

مسئله دیگر مسئله طغیان و عصیان جوانان است. هنوز هم خوشبختانه در میان ما كم پیدا شده (نه اینكه پیدا نشده)، آن مقداری هم كه پیدا شده تقلید میمون‌وار از دیگران است. واقعا جوانان ما طغیان ندارند، ولی وقتی می‌شنوند آنها چنین كرده‌اند می‌گویند ما هم چنین می‌كنیم. هیپی‌گری، پشت كردن به تمدن امروز است. در حالی كه همه وسایل و امكانات برایش فراهم است، به همه چیز زندگی پشت كرده حتی به نظافت. به همه سنتها و به همه پیشرفتها و جلوه‌های تمدن پشت نموده است. حاضر نیست یك لباس عادی بپوشد. خودشان را با مخدّرات سرگرم می‌كنند. مسئله هیپی‌گری و تحلیلش و اینكه ریشه‌ها و راه علاجش چیست، خودش یك بحثی است و از مسائل مهم دنیای امروز است و ناشی از یك خلأ معنوی است، به این معنی كه این نسل هیپی یك فكری برای خودش دارد و یك فكر اساسی هم دارد و آن این است كه می‌گوید این تمدن در كجایش است. آیا تقصیر ماشین است و ماشین پوچ است؟ چرا ماشین پوچ باشد؟! علم پوچ است؟ علم كه نمی‌تواند پوچ باشد. ولی این قدر می‌فهمد كه آنچه امروز به نام تمدن وجود دارد پوچ است. هیپی‌گری یعنی پشت كردن به تمدنی كه این نسل آن را پوچ تشخیص داده است. می‌بیند كه به مشرق زمین، خصوصا شرق دور رو آورده‌اند؛ می‌گویند در شرق دور، در میان هندیها یك معنویتی، یك عرفانی وجود دارد. می‌خواهند بروند ببینند می‌‌توانند در آنجا خودشان را اشباع كنند. از این ماشین و صنعت و تكنیك كه چیزی ساخته نشد، برویم ببینیم در آنجا چیزی پیدا می‌شود یا نمی‌شود.

كمبود عواطف

مسئله دیگر مسئله كمبود عواطف است. آدمها شكل اجزاء ماشین را به خود گرفته‌اند. این یك فقری است در بشر، وحشتناك. مادرها نسبت به فرزندها آنچنان كه باید احساس محبت نمی‌كنند، همچنین فرزندها نسبت به مادرها و پدرها، برادرها نسبت به یكدیگر، تا چه رسد به همسایه‌ها نسبت به یكدیگر، همشهریها نسبت به یكدیگر، و تا چه رسد انسانی به طور كلی به انسان دیگر. این مسئله امروز یك مسئله بسیار مهم است و داستان هایی در این زمینه شكل گرفته است.

یكی از دوستان فاضل و دانشمند ما چند سال پیش زخم معده داشت، به یكی از كشورهای اروپایی (ظاهرا اتریش) رفت و چون پسرش آنجا بود، كه هم پسرش را دیدن كرده باشد و هم در آنجا عمل كند. می‌گفت: روزی من و پسرم در یك رستوران بودیم و من تازه از بیمارستان مرخص شده بودم. نشسته بودیم پشت یك میز و پسرم مرتب بلند می‌شد و از من پذیرایی می‌كرد، چای می‌آورد، قهوه می‌آورد، دور من می‌گشت. یك زن و مردی هم كه پنجاه شصت سالشان نشان می‌داد آن طرف نشسته بودند. دیدم مراقب ما هستند و نگاه می‌كنند. در این بین پسرم آمد رد بشود، دیدم با او نجوا كردند، سؤالهایی كردند و او هم جواب داد. بعد پسرم آمد، گفت: می‌پرسند این كیست كه تو این جور داری خدمت می‌كنی؟ شك نداشتند كه من باید نوكر باشم و می‌خواهم در مقابل این كار خودم پول بگیرم. گفتند: تو چقدر پول می‌گیری كه برای این شخص این جور خدمت می‌كنی؟ گفتم: این پدر من است؟ گفتند: خوب پدرت باشد، مگر آدم برای پدرش باید مفت كار كند؟! گفتم: آخر این پدر من است. من اینجا تحصیل می‌كنم، پول تحصیل و خرج زندگی را می دهد. گفتند زندگی كنی؟! گفتم: آری. باور نمی‌كردند. كم كم آشنا شدند، گفتند:‌بله ما هم زن و شوهر هستیم، دختر و پسری داریم، دخترمان فلان جاست و پسرمان فلان جا و ما اكنون دو نفری تنها اینجا هستیم. ولی بعد كه پسرم تحقیق كرد آنها اقرار كردند كه ما سی سال پیش با همدیگر به اصطلاح آشنا شدیم و عشق همدیگر را در دلمان احساس كردیم، گفتیم یك مدتی با هم معاشرت می‌كنیم، اگر اخلاقمان با همدیگر جور درآمد ازدواج می‌كنیم. همین طور سی سال گذشته است و بچه هم نداریم. این دوره نامزدی ما سی سال طول كشیده است و هنوز به جایی نرسیده است!

مسئله كمبود عواطف، مسئله عجیبی در دنیا. آنها هم انسانند و به حسب فطرت مثل ما هستند. ما هم ممكن است روزی خدای نخواسته تبدیل به چنین آدمهایی بشویم. در روزنامه مطلبی خواندم واقعا حیرت كردم كه انسان وقتی انسانیت خودش را از دست می دهد مثل یک جزء از ماشین می شود. نوشته بود که در مصر یك هواپیما سقوط كرد و نود و دو نفر كشته شدند. شخصی كه سمت او در فرودگاه مثلا تنظیم ترافیك هواپیماها بوده نه اطلاع دادن به خلبان، گفته است: من آن وقتی كه هواپیما می‌آمد و ارتفاعش در حدود دو هزار متر بود و باید از سه هزار و پانصد متر كمتر نمی‌بود چون تصادف می‌كرد، این را می‌دیدم و متوجه هم بودم كه طولی نمی‌كشد كه هواپیما تصادف می‌كند. گفته‌اند: چرا نگفتی؟ گفته است: این وظیفه من نبود، من مسئول این كار نبودم، مرا برای كار دیگر گذاشته بودند، من كار خودم را انجام دادم. بسیار خوب تو مسئول این كار نبودی، ولی انسان كه بودی. گفته است: من می‌دانستم كه اگر الآن اطلاع بدهم ـ و می‌توانستم اطلاع بدهم ـ‌خلبان، خودش را با همه سرنشینها نجات می‌دهد ولی اطلاع ندادم. ببینید كمبود عواطف به كجاها می‌كشد و چه بر سر انسان می‌آورد!

از هم گسیختگی خانواده‌ها

بحران دیگر مسئله از هم گسیختگی نظام خانوادگی است، بیگانه شدن زن و شوهرها با یكدیگر ازدواجهای زود گسل و طلاقهای پشت سر یكدیگر.

مسئله گرسنگی

ریشه‌‌اش بحران معنوی است، مثل مسئله گرسنگی. مثلا می‌گویند در آفریقا و آمریكای لاتین و قسمتی از آسیا این تعداد گرسنه وجود دارد، در صورتی كه در آن قسمتهای سیر هم باز آدم گرسنه زیاد وجود دارد.

الآن صدها میلیون گرسنه در جهان وجود دارد در حالی كه حساب كرده‌اند اگر در حدود یك چهارم و بلكه یك پنجم هزینه‌هایی كه خرج تسلیحات می‌شود خرج ـ به قول خودشان ـ انقلاب سبز یعنی توسعه كشاورزی در دنیا بشود، تمام این گرسنگان نجات پیدا می‌كنند. گفته‌اند در سه چهار سال پیش هزینه‌های تسلیحاتی دویست و چهار میلیارد دلار بوده است و حال آن که پنجاه میلیارد دلار كافی است دنیا را از خطر گرسنگی نجات بدهد. مرتب هم كنفرانس تشكیل می‌دهند، ولی بر اساس گزارشی كه روزنامه‌ها داده‌اند در آن كنفرانسها باز رقابتهای سیاسی حكمفرماست.

در آمریكا درسال، میلیاردها دلار صرف غذای سگ و گربه می‌شود و مازادش دور ریخته می‌شود، ولی گرسنه پشت سر گرسنه است كه در دنیا دارد می‌میرد و از بین می‌رود.

مسئله آلودگی محیط زیست

مسئله دیگر مسئله آلودگی محیط زیست است. ما هم، اكنون این مسئله را در شهرهای بزرگ خودمان خصوصا تهران احساس می‌كنیم؛ یعنی آن بزرگترین مایه زندگی بشر كه هواست، امروز آنچنان آلوده شده وروز به روز هم آلوده‌تر می‌شود كه می‌رود انسان از بزرگترین موهبت زندگی محروم گردد، و این مشكل بزرگی در دنیا شده است. ریشه آن چیست؟ آیا واقعا همان طور كه گفته‌اند جبر ماشین است و چاره‌ای ندارد؟ آیا این همه احتیاج بشر است؟ به هیچ وجه این گونه نیست. هیچ با احتیاجات بشر هماهنگ نیست، فقط حرصها و آزهاست كه اینها را به این شكل درآورده. مصرف چطور؟ امروز هزاران نیرنگ در دنیا به كار می‌برند برای اینكه مصرفهای مصنوعی بسازند. تمام وسائل ارتباط جمعی دنیا در خدمت سرمایه‌دارهای بزرگ است برای ایجاد اشتهای كاذب در مصرف كردن؛ یعنی ماشینها دائم دارند تولید می‌‌كنند، ولی چون بشر این مقدار نیاز ندارد آنها به وسائل مختلف (با موسیقی، با جاذبه‌های زنان، با فیلمها، با تلویزیونها و وسائل دیگر) می‌خواهند كالاهای تولید شده را به خورد بشر بدهند كه بشر از یك طرف بدود برای پول در آوردن و از طرف دیگر به سرعت خرج كند برای اینكه چرخهای ماشینها بتواند بگردد.

سیانتیسم، اصالت علم بر خلاف نظریه آقای توئین بی خطای بشر به دست صنعتگران و آن كسی‏ كه ماشین بخار را اختراع كرد صورت نگرفت، خطای بشر به دست فرانسیس بیكن) و بعد اتباع او انجام شد آن روزی كه گفتند: علم همه‏ چیز بشر است (سیانتیسم، اصالت علم) حل تمام مشكلات را از علم باید بخواهیم مگر بشر چند تا دشمن دارد ؟ جهل است، بیماری است، فقر است، دلهره و اضطراب است، ظلم است، آز است و مادر تمام بدبختیهای بشر جهل و نادانی است به بشر علم و دانش و آگاهی بده، ام الامراض را از بین برده ای جهالت كه رفت تمام اینها از بین رفته است یكدفعه چنین‏ مسیری برای بشر به وجود آمد علم حقیقه حقیقت مقدسی است اما علم را از همزاد خودش كه ایمان است جدا كردند، گفتند همه كارهایی را هم كه در گذشته ایمان می‏كرد در آینده علم انجام‏ می‏دهد . چه تعبیر خوبی دارد رسول اكرم می‏فرماید: « الحكمه ضاله المؤمن یطلبها اینما وجدها فهو احق بها »

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
حكمت یعنی علم، دانش، حقیقت گمشده‏ مؤمن است آن را هر جا و نزد هر كس پیدا كند می‏گیرد، و خودش را از او سزاوارتر می‏داند یعنی جای علم آن خانه ای است كه ایمان هم آنجا هست اگر علم در خانه ای پا بگذارد كه همزادش ایمان در آنجا وجود نداشته باشد در خانه خودش نیست این تعبیر، تعبیر عجیبی است: « اینما وجدها، فهو احق بها » (همچنین علی علیه السلام می‏فرماید:) « خذ الحكمه و لو من اهل‏ النفاق »
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. « خذ الحكمه و لو من مشرك » علم و دانش را دست هر كسی دیدید ولو دست مشرك دیدید بگیرید كه در دست او عاریه است . ای برادر بر تو حكمت جاریه است آن ز ابدال است و بر تو عاریه است‏
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
علم مال توست . یعنی چه مال توست ؟ آخر او علم را به دست آورده‏ می‏گوید ولی علم در خانه خودش قرار نگرفته، علم باید در خانه ایمان قرار بگیرد و با همزاد خودش زندگی بكند و بس . (باری) تمام معجزات را از علم خواستند یك دشمن انسان ضعف است علم‏ انسان را قوی می‏كند راست هم گفتند، علم به انسان قدرت نیامد، علم ابزاری شد در دست آزها و حرصها كه امروز نتیجه اش را داریم‏ می‏بینیم .

ایدئولوژی یكی دو قرن بشر با این (فكر) سرگرم بود تا اینكه در قرن نوزدهم گفتند نه، علم به تنهایی كافی نیست، فلسفه اجتماعی و ایدئولوژی هم لازم است‏ از علم به تنهایی كاری ساخته نیست یك نهضت ضد علم به معنای كافی نبودن‏ علم بدون یك ایدئولوژی به وجود آمد آمدند برای بشر ایدئولوژی ساختند، ایسم های مختلف ولی ایدئولوژی، جهان بینی و انسان شناسی می‏خواهد باید نظر خودش را درباره انسان و جهان بگوید تا بعد بتواند در مكتب‏ اجتماعی خودش آن نتیجه های ایدآل مقدس را بگیرد آمد در جهان بینی خدا را نفی كرد، در انسان روح را نفی كرد، انسان را به صورت یك ماشین اقتصادی معرفی كرد، بعد خواست یك ایده اجتماعی مقدس‏ بسازد . نشد . چنین چیزی نمی‏شود: به انسان بگویند در عالم خدایی وجود ندارد، در تو هم هیچ شی مقدسی وجود ندارد، اما تو متعهد و ملتزم باش‏ كه برای ایده های مقدس اجتماعی كار بكنی، متعهد باش آز و حرص نداشته‏ باشی، ظلم نكنی، و دلت به حال دیگران بسوزد بدیهی است ایندو ضد یكدیگرند آن تعلیمات اساسی فلسفی جهان بینی انسان شناسی بر ضد این ایده‏ اجتماعی است ژرژ پولیتسر در كتابش می‏نویسد: ما اگر چه از نظر فلسفی ماتریالیست هستیم، از نظر اخلاقی ایده آلیست هستیم مگر می‏شود انسان از نظر فلسفی ماتریالیست باشد، از نظر اخلاقی ایده آلیست ؟ ! با گفتن كه درست نمی‏شود . مدتی خودشان را سرگرم این كار كردند ولی مگر می‏شود چنین چیزی ؟ ! همه‏ این تلاشها برای این است كه از ایمان فرار كنند ابتدا گفتند: ایمان نه، علم ولی علم به تنهایی كار نكرد بعد گفتند: ایمان نه، فلسفه اجتماعی، مسلك، مرام ولی مرام بر (اساس) این جهان بینی‏ها عملا می‏بینیم شكست‏ خورده چون هیچ جنبه انسانی ندارد پیروزیها باز همان پیروزیهای سیاسی و همان سازشكاریها است، باز دعواها همه سر لحاف ملانصرالدین است قطب‏ شرقش را ببین، قطب غربش را ببین، امپریالیسمش را ببین، سوسیالیسمش را ببین آخر كار باز از همان جا سر در آورد كه در گذشته سر در می‏آوردند .

روشنفكری عده ای دیگر آمدند فرضیه دیگری تراشیدند، گفتند: قبول است كه از علم‏ و دانش به تنهایی كاری ساخته نیست، ولی از صرف فلسفه اجتماعی هم كاری‏ ساخته نیست یك نوع خود آگاهی خاص روشنفكرانه (و به عبارت دیگر) مسئله روشنفكری را مطرح كردند آمدند فرق گذاشتند میان عالم و روشنفكر سارتر و دیگران آمدند مسئله روشنفكر را طرح كردند، گفتند از علم و عالم، از فرهنگ به تنهایی كاری ساخته نیست، روشنفكر به وجود بیاورید روشنفكر كیست ؟ روشنفكر كسی است كه یك نوع آگاهی خاص دارد كه آن‏ آگاهی خاص، او را به سوی هدفهای انسانی می‏كشاند آگاهی جز اطلاع چیز دیگری نیست آگاهی یعنی آگاهی آیا آگاهی و اطلاع می‏تواند انسان را بسازد ؟ سنایی ما بهترین حرفها را زده است كه: چو دزدی با چراغ آید گزیده تر برد كالا آگاهی جز اینكه فضا را برای انسان روشن می‏كند كار دیگری‏ نمی‏كند آگاهی به انسان هدف نمی‏دهد، همان طور كه علم برای انسان هدف‏ خلق نمی‏كند علم انسان را در رسیدن به هدفهایش كمك می‏كند ولی به انسان‏ هدف نمی‏دهد كه از این راه برو یا از آن راه علم به انسان كمك می‏كند در رسیدن به هدفها علم می‏گوید من به تو وسیله می‏دهم، مثلا اتومبیل می‏دهم، اگر در گذشته تا قم یا قزوین می‏خواستی بروی دو شبانه روز طول می‏كشید حالا در عرض دو ساعت می‏توانی بروی اما آیا علم می‏گوید كه با این اتومبیل برو مثلا قم به كمك فقرا بشتاب یا برو آنجا دزدی كن ؟ ! ماشین می‏گوید هر كار تو می‏خواهی بكنی من در اختیار تو هستم، من نمی‏توانم تو را بسازم و به‏ تو هدف بدهم، هر جا كه می‏خواهی بروی من به تو كمك می‏كنم جلال آل احمد یك حرف خیلی خوبی دارد در كتاب غربزدگی می‏گوید یك پیسی بود راجع به یك نمایشی، من ترجمه می‏كردم مدتی فكر می‏كردم كه هدف او چیست‏ ؟ آخرش رسیدم به اینجا كه می‏گوید چنین و چنان شد، بعد هر كسی به هر راه‏ كه می‏خواست برود سریعتر رفت، فهمیدم نقش علم را دارد می‏گوید كه نقش‏ علم فقط این است كه بشر را در راهی كه می‏رود سریعتر و تندتر به مقصد می‏رساند، و راست هم هست از آگاهی به تنهایی كاری ساخته نیست‏ قرآن می‏گوید آگاهترین آگاهها شیطان بود، خیلی هم خود آگاهیش كامل بود، حتی خود آگاه بود قرآن خدا آگاهی) را هم كافی نمی‏داند، و اصلا برای آگاهی از آن جهت كه آگاهی است جز ارزش روشن كردن، ارزش‏ دیگری قائل نیست می‏گوید شیطان خدا را می‏شناخت، آگاه به خدا بود، به‏ نبوت پیغمبران اعتقاد داشت، به وجود قیامت ایمان و اعتقاد داشت (اقرار همه اینها را از شیطان نقل كرده است) ولی در عین حال كافر بود چرا ؟ (زیرا) مؤمن نبود ایمان مسئله ای است مبتنی بر آگاهی، ولی (همراه با) گرایش ایمان یعنی تسلیم، یعنی خدا آگاهی مقرون به گرایش و تسلیم در پیشگاه حق . درد بشر امروز تنها دوایش این است: خدا آگاهی مقرون به گرایش و تسلیم و خضوع در مقابل حق یك دوا هم بیشتر ندارد البته قرآن همیشه علم و ایمان را در كنار یكدیگر ذكر می‏كند بشر امروز علم را دارد، دوای درد او ایمان است از آگاهی روشنفكرانه و غیر روشنفكرانه كاری ساخته نیست . آگاهی آخرش آگاهی است . تمام اینها را برای فرار از ایمان گفته‏اند . می‏خواستند پای ایمان در میان نیاید بلكه بتوانند با آگاهی و علم مشكل را حل كنند، نشد، آگاهی‏ فلسفی هم به جایی نرسید، آگاهی روشنفكری هم به جایی نرسید اخیرا آهنگ‏ دیگری ساز كرده اند عده ای می‏گویند: فرهنگ انسانگرا (لازم است) در حالی كه انسان باید فرهنگ گرا باشد مگر فرهنگ، انسانگرا است ؟ ! فرهنگ برای بشر فرهنگ است فرهنگ آخرش برای بشر دانش است اگر شما از فرهنگهایی كه اینها توصیه كرده اند مثل نصایح سعدی (ایمان به خدا را بگیرید چیزی از آنها باقی نمی‏ماند) .

عرفان منهای مذهب ! اخیرا به عرفان توجه پیدا كرده اند از باب این كه آن را فرهنگ‏ انسانگرا می‏دانند نمی‏دانند كه اساس عرفان خدا آگاهی و تسلیم به خدا است‏ می‏خواهند عرفان را از خدا جدا كنند و عرفان هم باشد خیلی عجیب است ! من‏ در نوشته های امروز ایرانیها می‏بینم به عرفان گرایش پیدا كرده اند، عرفان منهای خدا و مذهب ! این خیلی عجیب است ! امكان ندارد امام باقر فرمود: « غربوا و شرقوا »

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
به غرب عالم بروید، به شرق عالم بروید، آخرش باید بیایید اینجا زانو بزنید تا حقیقت را بفهمید . این است كه آینده بشریت چاره ای ندارد جز تسلیم به ایمان، یعنی خدا آگاهی مقرون به تسلیم و خضوع بحرانهای حل ناشدنی و مشكلات امروز بشر، تمام بحرانهایی است معنوی و اخلاقی . ریشه‏اش در كجاست ؟ فقدان‏ ایمان . در گذشته بشر خیلی بحرانها داشت كه منشأش جهل و نادانی و فقدان‏ علم بود ولی امروز بحمدالله این بال بشر خیلی رشد كرده این یك بالش كه‏ بال علم است خوب رشد كرده ولی آن بال دیگرش كه بال ایمان است همین‏ جور مانده (و مرغ با یك بال نمی‏تواند پرواز بكند) همان طور كه ایمان‏ نیز در برخی محیطها رشد می‏كند (و ثمر می‏دهد) ولی در محیط جهل و تعصب‏ برای بشر جز بدبختی چیز دیگری نمی‏آورد قرآن تكیه اش روی هر دوی اینهاست‏: بال علم و بال ایمان، و با این دو بال است كه مشكلات بشر آنچنان كه‏ باید حل می‏شود قرآن گاهی از علم جدا سخن می‏گوید و از ایمان جدا، مثل: « و قال الذین اوتوا العلم »
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
گاهی هم علم و ایمان را با یكدیگر توأم‏ می‏كند: « و قال الذین اوتوا العلم و الایمان »
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
آنها كه هم از موهبت دانش و روشنایی و قدرتی كه دانش می‏دهد (بر خوردارند و هم از موهبت ایمان) حدودی كه دانش به انسان روشنایی می‏دهد آن است كه فضای‏ طبیعت را برای انسان روشن می‏كند، قدرت انسان را بر طبیعت افزایش و بسط می‏دهد و طبیعت را در اختیار انسان قرار می‏دهد ولی ایمان دژی را فتح‏ می‏كند كه آن دژ در قلمرو علم نیست و علم قادر به فتح آن دژ نیست آن دژ درون خود انسان است، نفس انسان است در احادیث شیعه و سنی حدیثی است‏ معتبر از پیغمبر اكرم، و پیغمبر چه حرفها را بجا می‏گوید ! موقعیت را تشخیص می‏دهد كجا حرف حق خودش را بزند می‏خواهد مسئله مجاهده با نفس را مطرح كند، می‏گذارد یك روزی كه عده ای از اصحابش با غرور و افتخار از یك جنگ برگشته‏اند . می‏آید جلو به اینها آفرین می‏گوید، ولی اینچنین آفرین می‏گوید: « مرحبا بقوم قضوا الجهاد الاصغر و بقی علیهم الجهاد الاكبر » آفرین بر گروهی كه جهاد كوچكتر را انجام داده اند و جهاد بزرگتر باقی‏ مانده است یا رسول الله ! جهاد بزرگتر چیست ؟ خیال كردند صحنه دیگری‏ است نظیر آن جنگ فرمود: « جهاد النفس »
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. یعنی اسلام من دو جهاد می‏خواهد: هم در جبهه بیرون جهاد با انسانهای طاغی و متمرد، و هم جهاد با نفس، یكی به تنهایی كافی نیست مولوی اینجا واقعا تابلوی خوبی ساخته‏ است در آن شعرهایش كه می‏گوید:

ای شهان كشتیم ما خصم برون ماند خصمی زان بتر در اندرون

شاهدم این شعر است كه می‏گوید:

كشتن این، كار عقل و هوش نیست شیر باطن سخره خرگوش نیست

خیال نكنید با فكر و عقل و فلسفه و علم بتوان دژ نفس را تسخیر كرد ایمان می‏خواهد از عقل و هوش كاری ساخته نیست . این بود كه گفتم آن خطایی كه آقای توئین بی می‏گوید، اختراع‏ ماشین نیست آن خطا آزاد گذاشتن آز است آزاد گذاشتن آز از كجا پیدا شد ؟ از آنجا كه یگانه عامل در بند كننده آن را كه ایمان است از بشر گرفته‏ اید. این است كه باید بازگردیم به ایمان و راهای جز بازگشت به ایمان نداریم.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. رعد / 17.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. نهج الفصاحه، حدیث 2195، ص 464 با عبارت: الحكمه ضاله المؤمن‏ فحیث وجدها فهو احق بها » .

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. نهج البلاغه فیض الاسلام، ص 1122، حدیث . 77

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. مثنوی، ص 86، سطر . 6

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. بحار الانوار ، ج 46 ، باب 19 ، ص 335 با عبارت شرقا و غربا فلا تجدان علما صحیحا الا شیئا خرج من عندنا » .

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. سوره قصص ، آیه . 80 2

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. سوره روم ، آیه . 56

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. كلینی، محمد بن یعقوب، الكافی، ج 5، ص 12 شهيد مطهري - فلسفه اخلاق، ص 173 - 190

لینک به دیدگاه

درباره شناخت عوامل موثر در بروز ناهنجاری های اخلاقی، ابتدا آن را بر دو شاخه علل داخل خانواده و دیگری علل خارج از خانواده دسته بندی می کنیم. در این نوشتار عمدتاً به علل خارج از خانواده پرداخته و سایر علل را به محل دیگر وا می گذاریم. اخلاق و شخصیت رابطه تنگاتنگی دارد. شخصیت آدمی عبارت است از «مجموع فعالیت های روانی، احساسات، افکار، عواطف و رفتار و کردار او که نمودار و ترجمان آن فعالیت ها هستند.»

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

این شخصیت در تعامل با اطراف خود دست خوش تغییراتی می شود. و این تغییرات اجتناب ناپذیر است. از ویژگی های مهم انسان «تحول و تطور پذیری» و «قابلیت شکل گیری های گوناگون شخصیت است»

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
انسان به گونه ای آفریده شده است که می تواند با آگاهی و آزادی در محدوده ای نسبتاً گسترده راه خود را بر گزیند و در همان راه منتخب خود، «شخصیت» و هویت فکری، اخلاقی و فرهنگی خویش را شکل بخشد.

اگر تکامل پذیری و قابلیت تغییر در طبیعت و گوهر وجود انسان نبود، علم اخلاق و سایرعلوم تربیتی نیز متصور نبود. بیشترین تاثیر پذیری انسان در زمان نوجوانی است. پس از دوره نوجوانی، مرحله جوانی است که در این دوران نیز تأثیرات مثبت و منفی بر اخلاق، بسیار مهم و قابل اهمیت است. علّت اصلی در آسیب پذیری این دو مرحله یکی غلبه احساسات بر وجود فرد، و دیگری محدودیت تجربه است. در این دوره احساسات مالک اصلی آدمی شمرده شده و با تمام قدرت انسان را مسخّر خود می نماید. از سوی دیگر، فقدان تجربیات اجتماعی موجب می شود که این گروه سنی نتواند معادلات پیچیده محیط ارتباطی خود را بدقت ارزیابی کند.

1) از عوامل مهم در دوره جوانی و نوجوانی که بیشترین تأثیرات را در بروز ناهنجاری های اخلاقی بوجود می آورد، بحث تهاجم فرهنگی است. تهاجم زمانی اتفاق می افتد که فرد خارج از خانواده و بدون پشتوانه اعتقادی با تبلیغاتی مواجه می گردد، که سعی در فروپاشی نظام اعتقادی حاکم بر جامعه را دارد ابزار های تبلیغاتی از جمله کتاب، مجلات، نوار، لباس و نوع پوشش، فیلم و سریال، موسیقی، ورزش و ... با تمام قوا تلاش می کند تا فرد را از درون بدون هویت نشان داده تا آن گاه در قالب تمدن، فرهنگ خود را غالب کند. فرهنگ مهاجم، ابتدا سعی در آن دارد تا ایمان نسل نو را به فرهنگ و معتقدات سست و متزلزل سوق دهد. در مرحله بعد خلأ آرمانی و فرهنگی موجود را با جلوه های پر زرق و برق و فریبنده اش پر کند و او را به انقیاد فرهنگی در برابر غیر خودی بکشاند و نسلی زبون و وابسته به بیگانه تربیت کند. نمونه های تاریخی نشان می دهد که تهاجم فرهنگی، پدیده ای نو و منحصر به عصر و نسل ما نیست، رد پای آن را می توان در نقطه نقطه تاریخ پر فراز و نشیب اسلام مشاهده کرد. حتی در سایر ادیان آسمانی می توان ردّ پای تهاجم فرهنگی را موشکافانه جستجو کرد.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
اندلس یا اسپانیای امروز مهر داغی است بر پیکره مسلمانان که دشمن با رخنه به داشته های جوانان، آنان را ابتدا از درون تهی کرد آن گاه، قرن ها به عقب راند.

2) دومین عامل در بحث عوامل خارج از خانواده، عامل معاشرت و دوست یابی است. در متون دینی از پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ نقل است که فرمودند: المرءُ علی دین خلیله؛

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
هر کس به دین دوستش است. مقصود این است که اگر شما با کسی دوست بشوید، دین او را هم پذیرفته اید. در نهج البلاغه تعبیری است بدین مضمون: مجالسه اهل الهواء منساه للایمان.
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
واژه منساه دو احتمال دارد یا مصدر است به معنای فراموشی و یا اسم مکان است به معنای فراموش خانه. یعنی نشست و برخاست با مردم هوا پرست و غافل از خدا؛ فراموشی ایمان است. و یا فراموش خانه ایمان است. در قرآن خداوند خطاب به پیامبرانش از موانع رشد و تکامل نام می برد یکی از آن عناوین «صدّ عن سبیل الله» و هم خانواده های آن است.
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
یعنی در بیرون از خانواده هستند کسانی که مانع رشد و تکامل و رسیدن به خدا می شوند. هم چنین مقدار مانع می تواند عامل اصلی بروز اخلاق و رفتار های غیر انسانی شود. مثل ظلم و تعدّی، روی آوردن به خدایان دروغین، پیروی از خرافات و...، بنابر این معاشرت عامل مهمی است که نباید افراد و خانواده ها آن را دست کم بگیرند. تكیه كلام معتادان این است که امان از رفیق بد، آن ها ما را معتاد کردند... .

3) سومین نکته ای که باید مورد بررسی قرار گیرد، بحث اشتغال است. هرگاه جامعه به بیکاری و واردات سوق پیدا کند، ریشه های فساد و ناهنجاری هم یکی یکی پیدا می شود. کار، مایه سازندگی و بیکاری، اصل و اساس تخریب زندگی است. وقتی انسان به حدّی از شعور و استقلال دست یافت، لازم است برای ادامه زندگی خود، راه تأمین نیازهای خود را به دست خود پیدا کند. خانواده و حکومت، در راه رسیدن به این هدف، بایسته است که بیکاران و کارجویان را یاری دهند. بیکاری عامل مهمی در بروز اختلالات روانی و رفتار های پرخاش گرانه است. وقتی شخص در جامعه احساس بی هویتی کرد و از سوی دیگر توان تأمین نیازهای اولیه اش را نداشت به کار خلاف کشیده می شود. ایجاد انگیزه کار و آموزش حِرَف و قوانین کار و بازار یابی و... سرعت بیشتری به رشد و تکامل به جوانان می بخشد. حدیث معروفی از پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ است که فرمود: ملعون من القی کلّه علی الناس؛

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
کسی که سنگینی (زندگی) خود را به دیگری بیندازد، ملعون است. در جای دیگر از پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ نقل است که هر گاه کسی را می دیدند که شغل و حرفه ای ندارد می فرمود: «از چشمم افتاد».
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

4) چهارمین عامل از عوامل بروز اخلاق و رفتار های غیر انسانی نوع و شکل حکومت است. به قول معروف: الناس علی دین ملوکهم.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
مردم بر اساس اندیشه و دین حاکمیت، رفتار می کنند. نظام سرمایه داری، انسان ها را به سوی سود طلبی و سنجش بر اساس اقتصاد سوق می دهد و نظام کمونیستی، مردم را به سوی بیگاری کشیدن، استثمار، نظام صهیونیست مردم را به خشونت و تجاوز و نظام بعث عراق (صدام) نیز به سوی ظلم و خون ریزی و ارعاب و سایر نظام ها هر کدام به نوعی در تخریب افراد نقش دارند. امّا نظامی که قرآن آن را ترسیم کرده است بدین قرار است: حکومت صلحاء با اقامه نماز و زکات و امر به معروف و نهی از منکر است، الذین ان مکناهم فی الارض اقاموا الصلاه.
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
افراد صالح وقتی به حاکمیت می رسند، اقامه نماز می کنند. سمبل یک زندگی ایده آل پرستش معبود است.

پرستش نشان از تکامل و رشد اخلاقی است. تمام هدایت ها در سایه نماز است و تمام فساد ها به خاطر خروج از توحید است. حکومت اسلامی، مردم را به سوی اخلاق نیک دعوت و از هر گونه تبعیض و ضد ارزش منع می کند، این شیوه باعث می شود تا مردم در سایه آرامش و رأفت اسلامی زندگی خوبی داشته باشند. حکومت اسلام بر اساس عدالت است. این عنوان از بسیاری از ناهنجاری ها جلوگیری می کند.

5) پنجمین عامل در بروز اخلاق تأثیرگذار، محیط عمومی و افراد جامعه است. محیط خواه محیط آموزشی باشد یا محیط کار و یا محیط زندگی، تأثیر فراوانی در کردار و رفتار انسان ها می گذارد. مراقبت در محیط هایی که به طریقی مدیریت خاص دارند، در سالم سازی آن موثر است و هر وقت این مراقبت به حداقل رسیده است نشانه های آن را می توان به سادگی مشاهده کرد. تعامل با افراد کم سواد، بزه کار و دارای سوء پیشینه، معتاد، بیکار، و ماجرا جو همواره مشکل ساز بوده است. پاک سازی محیط از لوث این گونه افراد در جلوگیری از ترویج فرهنگ بزهکاری یا تربیت ناسالم بسیار موثر است بنابر این پنجمین عامل به بحث جامعه شناسی مربوط است که این مقوله را نمی توان نادیده گرفت. از جمله محیط های عمومی، محیط های ورزشی است. ورزش در سالیان اخیر از محبوبیت ویژه ای برخوردار است. تمایل جوانان به ورزش و میادین ورزشی از بحث برانگیزترین مسائل حکومت ها است. پایان یک مسابقه مهم و جنجالی را می توان پیش بینی کرد. طرفداران دو تیم معروف پس از پایان مسابقه، به خیابان ها ریخته و با شکستن شیشه و چراغ های مغازه ها و بانک ها و هم چنین حمله به اتوبوس های عمومی و ایجاد راه بندان در خیابان ها و به هم زدن آرامش شهر و... که همگی نشان می دهد این ورزش از یک بدن سازی ساده فراتر رفته و به یک میتینگ سیاسی تبدیل شده است.

ورزش و میادین آن، در رشد و یا عدم آن در جوانان بسیار موثر است. این رفتارها می تواند از انسان های سالم، افرادی پرخاشگر، عصبی، بد زبان، اهل دعوا ساخته و بسیاری از ناهنجاری ها را به دنبال بیاورد. در حالی که در دهه های گذشته، ورزش و ورزشکاری منجر به تربیت پهلوان می شد که آن شخص پهلوان در رساندن حق مظلومان و یاری ستمدیدگان مانند یک رهبر عمل می کرد. اسوه و الگو در ورزش می تواند موجب تربیت مثبت فرد شده و هم چنین می تواند در ساختار اخلاقی به گونه ای عمل کند که از شخص متربی، انسانی با ارزش های منفی و خلاف رفتارهای اجتماعی و وجدانی بسازد.

6) ششمین علت از علل بروز رفتار های خلاف ادب، علّت فقر و ناداری است. فقر نقطه مقابل غنا و بی نیازی است. در لا به لای سخنان بزرگان دین فقر را بزرگترین عامل انحراف دین قلمداد کرده اند: «کاد الفقر ان یکون کفرا»

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
نزدیک است که فقر به کفر گرائیده شود. یعنی تا مرز کفر چیزی به اندازه فقر نزدیک تر نیست. کسی که توان اداره خود و زندگی اش را ندارد برای تأمین گرسنگی اش ممکن است تمام ارزش های انسانی را زیر پا گذاشته و به هر کاری دست بزند. در بودجه اسلام و حکومت اسلامی این مسأله پیش بینی شده است. اما این مطلب به عنوان اهداف کوتاه مدت است. اسلام زکات را به عنوان عامل بازدارنده از فساد در جامعه اسلامی و راهکار میانه مدت وکوتاه مدت پیش بینی کرده است. فقراء تا رسیدن به خودکفایی از زکات مصرف کنند. و زکات در اقلام کشاورزی ـ دامداری و طلا و نقره مسکوک واجب شده تا این که نیازمندان با مشکل مواجه نشوند. فقر در زندگی راه رسیدن به معنویات را نیز مسدود می کند. از آدم گرسنه و برهنه توقع عبادت و پایبندی به اصول اخلاق را نمی توان داشت اگر ابتدایی ترین نیازهای بشر تأمین نشود، فرصتی برای آموزش و اخلاق بدست نمی آید.

وجود رفتارهای ناپسند، تجمع جوانان بزهکار در محله های فقیر نشین بیشتر از مناطق مرفه است. البته درآمد زیاد نوع فساد را نیز تغییر می دهد. این به معنای سالم بودن محیط های مرفه نشین نیست بلکه نوع فساد در محله های فقیر نشین با غیر آن یا کشورهای فقیر با کشور های پیشرفته متفاوت است. فقر باعث می شود که جوانان از پشت میز درس و کلاس به افراد هم سن و سال و كم تجربه پناه ببرند.

7) هفتمین علت از علل بروز مشکلات اخلاقی، نداشتن الگوی اخلاقی و مربّی مورد اعتماد است. ساختار نظام اخلاقی و تربیتی اسلام به گونه ای ترسیم شده است که در آن الگوی تربیتی نیز پیش بینی شده است.

نقش رهبری و زعامت جامعه اسلامی از سوی خداوند بر عهده امامان معصوم گذاشته است. در عصر غیبت این مهم به دوازدهمین پیشوای مسلمین واگذار شده است. شناخت این الگو کمک بزرگی برای نظام مند شدن مباحث اخلاقی است و از سوی دیگر پیروی از افراد ناشناخته، زعمای دروغین و کسانی که به دنبال منافع غیر الهی اند منجر به بروز رفتار های خلاف شأن انسان می شود. با این بیان مهم ترین عامل در گمراهی اخلاقی جامعه اسلامی، عدم شناخت حجت خداوند و الگوی کمال یافته است. در لا به لای احادیث ما ابتدائی ترین نقطه برای شروع فساد اخلاقی و گمراهی در مسیر تکامل، نشناختن جایگاه امامت معرفی شده است.

از آن جا که امام، برنامه ریزی زندگی انسان را به عهده دارد با کنار گذاشتن وی، مشکلات عدیده ای از جمله رفتار های غیر شرعی بروز خواهد کرد. خداوند بر انسان ها اطاعت از امامت را واجب کرده است. و امام کسی است که با تأسی به قرآن، در هر عصر وظایف عمده مردم را بیان می کند. وظایفی که هم جنبه اجتماعی دارد و هم جنبه فردی دارد. وظایف فردی، فرد را آماده می کند تا بر پاره ای از مسائل خود چیره شده و وظایف اجتماعی او را با جامعه اسلامی پیوند می دهد، در سایه اجتماع سالم است که فرد می تواند به آن چه پیش بینی شده است دسترسی پیدا کند.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. فلسفه تعلیم و تربیت، انتشارات دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، ج 1، ص 510.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. همان، ص 506.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. شرفی، محمد رضا، پیشنهاد های تربیتی، انتشارات تربیت تهران، 74، ص 163 ـ 165.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. طوسی، الامالی، ص 518، قال رسول الله ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ «المرء علی دین خلیله فلینظر احدکم من یخلل؟ علی ـ علیه السلام ـ، فساد الاخلاق بمعاشره السفهاء» بحار، ج 1، ص 160.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. نهج البلاغه، ص 150 از خطب علی ـ علیه السلام ـ، ج 1.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. نساء / 167، نحل / 88، محمد 34، غافر 37 و .... .

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 74، ص 140

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 100، ص 9.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. عجلونی، کشف الخفا، ج 2، ص 311، با همین مضمون از علی ـ علیه السلام ـ، لا یصلح الناس الا امیر برّ و فاجر.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. حج / 41.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. از پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ، کاد الفقر ان یکون کفرا، بحار الانوار علامه مجلسی، ج 27، ص 247.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. پیامبر ـ صلی الله علیه و اله و سلم ـ، ادنی ما یکون به العبد ضالا ان لا یعرف حجه الله تبارک و تعالی و مشاهده علی عباده الذی امر الله عزوجل بطاعه و فرض ولایته، کافی، ج 2/415، تألیفات مرحوم کلینی، رحمه الله علیه ـ. محمد غفراني - مركز مطالعات و پژوهش هاي فرهنگي حوزه علميه

لینک به دیدگاه

دیگاه اخلاقی اندیشمندان اسلامی عالمان مسلمان اخلاق، كتاب های اخلاقی خویش را به شیوه های مختلفی تالیف كرده اند. برخی از آنها سعی كرده اند با شناخت انسان از طریق حكمت و فلسفه، كمال او را شناسایی كنند و پس از آن راه های رسیدن به آن كمالات را نشان دهند.

روش این دسته از نویسندگان، روش فلسفی است؛ یعنی راه تشخیص درستی قضایایی كه در این آثار آمده است روش قیاسی و فلسفی است. اگر بخواهیم این گونه آثار را بررسی كنیم و درستی و نادرستی مطالب آن را تشخیص دهیم باید از روش عقلی و فلسفی استفاده كنیم از این نمونه كتاب ها می توان به «تهذیب الاخلاق و طهاره الاعراق» نوشته ابن مسكویه و «اخلاق ناصری» اثر خواجه نصیرالدین طوسی اشاره كرد.

در این گونه كتاب ها مباحث فلسفی مطرح در كتاب النفس مبنای كار است. ابتدا با استفاده از آن چه فیلسوفان درباره نفس انسان و اقسام و قوای آن گفته اند كمال هر یك از قوای نفس شناخته می شود و سپس راه های دستیابی به آن كمالات معرفی می شود. مباحثی همچون: سعادت، فضیلت، رذیلت، اعتدال، شجاعت، عفت، حكمت، عدالت و... مباحث اصلی این كتاب هاست.

دسته ای دیگر از آثار اخلاقی، از روش عرفانی پیروی می كند. در این گونه اثار، دیدگاه عارفان درباره انسان و جهان مبنای كار است یعنی مقدمات و پیش فرض های مباحث اخلاقی، از عرفان نظری اخذ و سپس نشان داده می شود كه انسان با طی كدام مراحل و منازل می تواند به غایت وجودی خود برسد. روش تشخیص درستی و نادرسی مطالب این كتاب ها روش عرفانی است برای نقد و بررسی این گونه آثار از دو روش می توان استفاده كرد:

روش نخست این است كه پیش فرض های آنها را كه باید در عرفان نظری اثبات شوند بررسی كنیم و ببینیم كه آیا این سخنان با مطالب اثبات شده در عرفان نظری تناقض دارند یا نه.

روش دوم این است كه شخص از طریق تجارب عرفانی خود، مدعی شود كه مثلا آن چه در فلان كتاب به عنوان منزلی از منازل طریقت معرفی شده است نادرست است و یا بگوید منازل و مراحل دیگری وجود دارد كه شخص با طی آن منازل، آسان تر به حالات و مقامات معنوی دست می یابد. برخی كتاب های اخلاقی نیز در این دسته قرار می گیرند مانند: «منازل السائرین» و «صد میدان» اثر خواجه عبداللَّه انصاری و «اوصاف الاشراف» نوشته خواجه نصیر الدین طوسی.

دسته دیگری از آثار اخلاقی، از روش نقلی پیروی كرده اند نویسندگان این آثار به جای طرح بحث های فلسفی یا عرفانی به قرآن و روایات معصومین رجوع كرده اند در این آثار آیات و روایاتی كه درباره موضوعات اخلاقی است دسته بندی و تنظیم شده اند نویسندگان این آثار پرسش های اخلاقی خود را از طریق رجوع به آیات و روایات پاسخ می دهند به این ترتیب این گونه آثار را باید در درجه اول نوعی كتاب روایی و در درجه بعد نوعی تفسیر و شرح احادیث بدانیم. روش این آثار نقلی است و برای تشخیص درستی مطالب آنها نیز باید درستی اسناد روایات را بررسی كرد و آن گاه درباره تفسیر آیات و دلالت روایات وارد در این كتاب ها به داوری پرداخت. كتاب هایی همچون: «محجه البیضاء» اثر فیض كاشانی «ارشاد القلوب» نوشته دیلمی و «اخلاق محتشمی» از خواجه نصیرالدین طوسی از این قبیل هستند.

برای ان كه از مزایای همه این روش ها برخوردار شویم بهترین شیوه این است كه در تشخیص وظایف اخلاقی خویش به همه این منابع مراجعه كنیم. به ویژه با توجه به غنی بودن مجامع روایی از احادیث اخلاقی و با توجه به این كه معصومین سرچشمه های دانش و هادیان امت به سعادت دنیا و آخرت هستند. استفاده از راهنمایی های ایشان بسیار مغتنم و غفلت از رهنمودهای ایشان خسرانی بزرگ و كفران نعمت است؛ در حالی كه پیروی از مكتب معصومین شكر نعمت، كوتاه كرده راه و اطمینان به درستی طریق است بنابراین اگر معارف اخلاق اسلامی را می خواهیم باید به ایشان رجوع كنیم و بدانیم كه راهنمای حقیقی، معصومین هستند.

بموالاتكم علمنا اللَّه معالم دیننا و اصلح ما كان فسد من دنیانا

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

به دوستی و پیشوایی شما خداوند معالم دین را به ما آموخت و خرابی های دنیایمان را درست كرد.

بكم یسلك الی الرضوان و علی من جحد ولایتكم غضب الرحمن

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

به سبب شما راه بهشت و خشنودی خدا پوئیده می شود و خشم خداوند مهربان بر منكر ولایت شماست.

همچنین استفاده از تجارب كسانی كه راه كمال را با پیروی از دستورات اسلام طی كرده اند مفید است و بهره بردن از تجارب آنان احتمال خطا را در طی مسیر كمال كمتر می كند. البته بدون شك نمی توان توصیه های هر كس را تنها به این دلیل كه خود ادعای سیر و سلوك و كشف و شهود می كند پذیرفت؛ بلكه باید این توصیه ها را به كتاب و سنت عرضه كرد و از طریق سنجش عقلی سره و ناسره آن را از هم شناخت و آن گاه به آن عمل نمود.

به طور خلاصه باید بگوییم هر یك از روش های مذكور، ویژگی ها و مزایای خود را دارند و بهتر است میان این مزایا تا حد ممكن جمع كرد.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. زیارت جامعه كبیره.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. همان. سايت بلاغ

لینک به دیدگاه

نظریه زیگموند فروید

Sigmund Freud

فروید روانکاو معروف اطریشی قرن نوزدهم مهم ترین و جنجالی ترین نظریات را پیرامون شخصیت ارائه داده که بخش عمده آن همچنان اعتبار علمی خود را حفظ کرده است، فروید معتقد است که انسان محکوم سرنوشت خویش است و سرنوشت هر کسی را نیازها و تمایلات سرکوب شده و عقده ها و ناکامی ها می سازد.

مبنای همه نظریات فروید پیرامون شخصیت انسانی بر تثلیث روانی قرار گرفته است، در نظر او شخصیت آدمی و دستگاه روانی او از سه بخش متمایز بنام شعور خودآگاه

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
و شعور ناخودآگاه
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
و شعور برتر یا وجدان
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
تشکیل شده است، شعور خودآگاه یا خود (ego) مصدر رفتار آگاهانه و معرّف شخصیت اجتماعی فرد بوده و در رابطه با واقعیات ملموس روزانه قرار دارد، ضمیر ناخودآگاه بخش اعظم دستگاه روانی شخصیت را می سازد و از حیطه اراده و آگاهی خارج بوده و منبع تمامی قوای روانی و عامل محرکه خود و فراخود (وجدان) می باشد لکن همواره تابع اصل لذت بوده و قدرت آن از غریزه و انرژی جسمی (libldo) منشاء می گیرد، شعور برتر یا فراخود نماینده باطنی ارزش های اخلاقی است که توسط خانواده و جامعه به کودک آموخته می شود.

شعور ظاهری یا خودآگاه چون فراخود پس از ولادت بتدریج در کودک شکل می یابد و پیوسته در صدد ایجاد هماهنگی بین تمایلات نهاد و واقعیات اجتماعی می باشد تا حرمت و پرستیژ فرد را حفظ نماید، بر عکس ضمیر ناخود آگاه یا نهاد

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
که در بدو تولد تمام شخصیت کودک را تشکیل می دهد و کانون انرژی جنسی و سپس همه عقده ها و تمایلات سرکوب شده غریزی می باشد که از طفولیت در آن پنهان شده و بطور ناخودآگاه در بزرگسالی بر رفتار او تأثیر می گذارد و به همین جهت فروید می گوید، کودکی پدر بزرگسالی است.
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

عقده مجموعه ای از امیال و افکار مرتبط بهم می باشد که به علت عدم مقبولیت و برخورد با موانع اخلاقی و اجتماعی به بخش تاریک ضمیر ناخودآگاه رفته و باعث جانبداری نامعقول و ابراز عواطف غیر منطقی فرد نسبت به برخی امور می شود، عقده ها با اشکال اولیه نمی توانند ظاهر شوند بلکه همواره با اشکال مبدّل و دگرگون شده و سمبولیک در صفحه وجدان یا شعور خودآگاه ظاهر می شوند مثلاً پسری که از پدر خود متنفر است تنفر او واپس زده می شود و به شعور مخفی می رود و به صورت تنفر از معلم ظهور می کند و جابجا می شود و یا آن که انرژی جنسی سرکوب شده و غیر مقبول تصعید شده و در راه های مقبول و اجتماع پسند مصرف می شود، بدین طریق روان با استفاده از ابزارها و وسائلی بنام مکانیسم های دفاعی در صدد جبران و گشایش عقده های خویش بر می آید تا خود را با محیط سازگاری دهد. مکانیسم های دفاعی طرق غیر ارادی و ناخود آگاه برای کاهش تنش های ناشی از ناکامی و محرومیت می باشد، با توجه به این که تمامی فعالیت های دوران کودکی بر محور غرائز بویژه نیروی جسمی قرار دارد رشد و تشکل شخصیت از نظر فروید در چهار مرحله تحقق می یابد که این مراحل عبارتند از: مرحله دهانی،

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
مرحله مقعدی،
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
مرحله آلتی،
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
مرحله جنسی.
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
سه مرحله اول از تولد تا 5 سالگی طی می شود، اگر کودک در مراحل سه گانه فوق برای ارضاء تمایلات غریزی خود دچار محرومیت یا تنش و محرومیت شود در همان مرحله تثبیت می گردد و عوارض ناهنجاری آن بر شخصیت تأثیر می گذارد، در اواخر دوران کودکی عقده اودیپ در پسران و عقده الکتری در دختران ظاهر می شود، در این مرحله پسر بطور ناخودآگاه تمایل جنسی شدیدی به مادر خود پیدا می کند که از ابراز علاقه شدید او پیدا می شود، و در مقال پدرش را رقیب و خصیم خود می یابد، بر عکس دختر تمایل جنسی شدیدی به پدرش داشته و مادر را رقیب و خصیم خود می بیند. در نتیجه بزرگترین تعارض روانی کودک عقده فوق می باشدکه عدم حل آن باعث انحراف جنسی و اخلاقی می شود، البته اغلب این تمایل در مرحله جنسی (بعد از بلوغ) متوجه جنس مخالف می شود و بصورت ازدواج جبران می گردد.

فروید مجموعه غرائز را در دو غریزه مرگ و زندگی خلاصه می کند، غریزه زندگی (eros) حافظ حیات است و ریشه در لیبیدو دارد، اما غریزه مرگ تباه کننده حیات و مبنای همه خصال خشونت آمیز و پرخاشگرانه و جنگ و خود کشی می باشد، غریزه حیات در مسیر خود همواره با مانع برخورد می کند و در نهایت مغلوب غریزه مرگ می شود به همین جهت هر کسی به طور ناخودآگاه تمایل به مرگ دارد زیرا غایت زندگی مرگ و نابودی است.

1ـ تئوری فروید اگر چه در زمینه شناخت ناخودآگاه و کشف تأثیر آن بر رفتار و مکانیسم های دفاعی تحول بزرگی در روان شناسی ایجاد کرده و روانکاوی را بنا نهاده لکن از جهات دیگر موجب سوء تفاهمات و شبهات زیادی شده است، لذا ذیلاً به چند انتقاد وارده بر نظریه فروید پیروان شخصیت انسانی اشاره می نمائیم:

1ـ تثلیث روانی فروید اساس علمی و تجربی ندارد، نشریات دانشمندان بر وحدت و هویت واحد روانی دلالت داشته و حداکثر می توان برای فرد دو خود قائل بوده که یکی واقعی و دیگری پنداری و خیالی است.

2ـ غریزه جنسی وقتی در مقابل غریزه گرسنگی، غضب و پرخاشگری یا تمایلات آزادی خواهی و آرمان گرائی قرار می گیرد بشدت تضعیف می شود، بسیار کسان بودند که در جهت وصول به اهداف عالی حیات یا دفاع از ناموس و میهن خویش از شهوات جنسی بسادگی چشم پوشیده و بدین شیوه سرآمد روزگاران و مجسمه فضیلت شده وصیت شجاعت علمی و سیاسی آن ها در دنیا پیچیده از جمله خود فروید.

3ـ از کجا معلوم که نظریه فروید خود بازتابی از عقده های درونی او نباشد و یا حداقل نوعی مکانیسم دفاعی و تصعید عقده های جنسی او باشد چنان که شاگردش یونگ به آن اشاره کرده که فروید برای انتقام از مسیحیت که هم دشمن یهود بوده و هم دشمن غریزه جنسی، دست به ابداع این نظریه زده است، اگر بنا باشد تمام تجلیات عالی انسان واکنش های تغییر شکل یافته تمایلات غریزی منکوب شده باشد در این صورت نظریه شخصیت فروید هم محکوم به همین حکم بوده و فاقد اعتبار می باشد.

4ـ وجود تمایل جنسی در کودک از نظر تحقیق علمی و تجربی عملی مردود است، اگر چه کودک از سنین سه سالگی به هویت جنسی خود پی می برد اما فاقد هر نوع انگیزه زنده جنسی به جنس مخالف یا لذت جوئی جنسی از خود می باشد.

5ـ فروید اساس شخصیت هر فرد را بر تمایلات پنهان در ضمیر ناخودآگاه و گذشته هر فرد قرار می دهد در حالی که تجارب علمی و عملی دلالت دارد که نقش شعور خودآگاه از یک طرف و آینده نگری و توجه به آمال و ایده آلها نیز حتی گاهی بیش ازگذشته فرد بر ساختار و رفتار شخصیت او مؤثر می باشد.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. concious.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. ANCON CIOUS.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. Concience.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. child is father of the man.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. I-D.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. Oralstage.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. anal stage.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. PHALIOSTAGE.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. Genital stage. سيد مجتبي هاشمي ركاوندي - تربيت و شخصيت انساني، ج 1، ص 176 - 179

لینک به دیدگاه

دیدگاه شناختی پیاژه

پیاژه کار خود را در زمینه فهم چگونگی رشد تفکر اخلاقی در سال 1932 با انجام دادن مصاحبه ها و مشاهداتی بر روی کودکان 4 تا 12 ساله در دنیای طبیعی خودشان آغاز کرد.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
البته تئوری وی در مورد رشد اخلاقی، بیانگر بسیاری از همان اصول و فرایندهای مربوط به رشد شناختی است که در باب رشد عقلانی ارائه کرده است. در واقع مطالعه رشد اخلاقی از دید پیاژه و کولبرگ، روشی است که برای مطالعه رشد عقلانی کودکان از آن جهت که به موضوع معینی از شناخت اخلاقی مربوط می شود.
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
پس از آنکه با روش تحقیق پیاژه در مطالعه تحول اندیشه اخلاقی آشنا شدیم به ارائه برخی از خطوط اصلی دیدگاه اخلاقی او خواهیم پرداخت.

پیاژه روند تحول قضاوت ها و اندیشه اخلاقی را با استفاده از دو روش عمده مورد پژوهش قرار داد:

1. ابتدا در صدد برآمد که ببیند به موازات بالا رفتن سن کودک چه تحولاتی در نگرشهایش نسبت به قواعد بازیهای رایجی همانند تیله بازی (با گویچه های شیشه ای) پیدا می شود. وی این تحقیقات را با مشاهده مستقیم دنیای بازی کودکان به انجام رساند.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
اینکه پیاژه تحقیق خود را در مورد جنبه شناختی رشد اخلاقی از مطالعه بر روی قوانین بازی شروع کرده، شاید به این خاطر بود که این قوانین جزء اولین باید هایی است که کودک در تعامل اجتماعی خود، با آنها مواجه می شود.

2. روش دوم این بودکه او ابتدا داستانی را برای کودکان نقل می کرد و سپس با طرح سوالاتی نظیر اینکه چرا و تا چه اندازه رفتار شخصیت داستان به خطا رفته است، سعی می کرد تحولی را که در قضاوتهای آنان نسبت به اهمیت گناه و سر پیچی از مقررات پیدا شده مطالعه کند.

مرحله ای بودن رشد قضاوتهای اخلاقی

از آنجا که بر طبق دیدگاه پیاژه رشد عقلانی کودکان در بستر توالی ویژه ای از مراحل تحقق می یابد، قضاوتهای اخلاقی نیز بر مبنای مراحلی تکامل می یابد که متناسب با تحولات شناختی عمومی است

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
از نظر پیاژه رشد مفاهیم اخلاقی در کودکان دارای توالی ثابت و نامتغیری است که از یک مرحله اولیه که مرحله « واقع نگری اخلاقی»
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
نام دارد آغاز می شود و پس از چند سال به یک مرحله کاملتر به نام « اخلاق توافقی»
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
یا «اخلاق خودگردان»
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
منتقل می شود و هیچکس قادر نیست بدون طی مرحله واقع نگری اخلاقی به مرحله کاملتر پس از آن راه یابد.
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

شیوع مرحله اول اندیشه اخلاقی در کودکان است که در سنین بین 4 تا 7 سال قرار دارند اما مرحله بعدی بیشتر در کودکان 9 تا 10 سال به بالا آغاز می شود. کودکان 7 تا 10 ساله در یک مرحله انتقالی بین دو مرحله قرار دارند و اَشکالی از تفکر هر دو مرحله را از خود بروز می دهند.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

ویژگی های شناختی در مرحله تفکر اخلاقی واقع نگر

به اعتقاد پیاژه کودکان پیش دبستانی توجه و آگاهی کمی نسبت به قوانین دارند، بنا بر این بازیهایشان به شکل منظم و به هدف برنده شدن نیست. اگر دو کودک سه ساله را در حالی که به تیله بازی مشغولند، مشاهده کنیم خواهیم دید که هر یک قوانین مخصوص به خود دارند. برای آنها تنها هدف بازی لذت بردن و خوش بودن است. اما در حدود 5 سالگی کودک توجه و احترام زیادی نسبت به قوانین از خود نشان می دهد. در نظر او قوانین دستاورد تلاش قدرتهای بیرونی نظیر والدین است و از این رو،پا برجا و نامتغیر است و گذشت زمان نیز آنها را از بین نمی برد. به سخن دیگر، اندیشه حاکم در این دوران «مطلق گرایی»

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
اخلاقی است؛ یعنی در پندار کودک، همه قوانین ثابت و لایتغیر است و تبدل یا تصرفی نمی پذیرد و کوچک ترین سرپیچی و تخطی از آن ها به تنبیهی اجتناب ناپذیر منجر خواهد شد و سرانجام، کسی یا چیزی مجرم و گناهکار را مجازات خواهد کرد.
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
پیاژه این مسأله را اعتقاد به «عدالت طبیعی»
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
می نامد و می گوید کودک تنبیه را واکنش میکانیکی و بازتاب طبیعی مخالفت از قانون می داند و پس از هر سرپیچی با نگرانی منتظر نزول بلای تنبیه است.
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
مثلاً کودکی که به مادرش دروغ گفته ممکن است بعدها که از دوچرخه اش می افتد و پایش خراش بر می دارد، بگوید این سزای آن دروغی است که به مادرم گفتم. در این مرحله ارزیابی کودکان نسبت به زشتی و شومی یک عمل تنها بر مبنای «پیامدهای عینی»
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
آن انجام می گیرد و نیت خیر و شر فاعل را در آن دخالت نمی دهند.
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
مثلاً زمانی که کودک خردسالی می شنود پسرکی در حال کمک به مادر خود، 15 فنجان شکسته است و کودک دیگری هنگامی که مادرش در خانه نبوده و می خواسته کلوچه بردارد، فنجانی از دستش لغزیده و شکسته است خواهد گفت اولی کار بدتری کرده است، چون 15 فنجان شکسته است. در نظر او مقدار خسارات وارده و نتایج کار ملاک ارزیابی کارهاست. باور پیاژه بر این است که عامل اصلی واقع نگری اخلاقی کودک در این مرحله، «خود مداری»
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
اوست، به این معنا که وی قادر نیست چنان از تجارب خود تبعیت و پیروی کند که اوضاع بیرونی را همانند دیگران، درک کند. او قوانین را موضوعات مطلق و غیر قابل تردیدی می داند که از مراجع قدرت صادر شده است. یعنی هنوز نمی تواند دریابد که پایه اصلی همه قوانین، توافق های دو یا چند طرفه به منظور هماهنگ سازی اهداف متفاوت است. بنابر این، گرایش مسلط در این مرحله، «اطاعت اخلاقی از دیگران»
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
است.

ویژگی های شناختی مرحله اخلاق توافقی

واقع نگری اخلاقی تا اوایل نوجوانی و سنین 9 تا 11 سالگی بر اندیشه کودک مسلط است، اما از این سنین به بعد و درست زمانی که وی به مرحله عمومی «اعمال صوری»

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
وارد می شود، گروهی از تغییرات در اندیشه او به وقوع می پیوندد و به موازات رشد و تحوّل عقلی این دوره، رشد اندیشه در مورد موضوعات اخلاقی نیز تداوم می یابد. ورود به این مرحله جدید، به معنای ظهور شکل تازه ای از اندیشه اخلاقی است. پیاژه این شکل جدید اندیشه اخلاقی را، اخلاق توافقی (تقابلی) نامیده است که برخی از ویژگی های آن به قرار زیر است:

ـ قضاوت های اخلاقی این دوره در مورد قوانین اجتماعی، بیشتر «نسبی گرا»

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
است؛ به این معنی که قوانین و مقررات در نظر نوجوان عبارت است از یک سلسله موافقت های قرار دادی و دل بخواهی که می تواند مورد تردید و حتی تغییر قرار گیرد. اطاعت از افرادی همانند والدین که دارای قدرت هستند، نه ضروری است و نه همیشه مطلوب؛ سرپیچی و تخلف از قوانین نیز همیشه خطا نیست و قطعاً هم به تنبیه منتهی نمی شود. در قضاوت نسبت به رفتار دیگران، علاوه بر توجه به پیامدهای عینی آن، احساسات و دیدگاه های افراد نیز باید به حساب آید. به اعتقاد نوجوان، تنبیه یک رفتار همیشه باید مناسب با نیات فاعل و ماهیت سرپیچی (انگیزه مخالفت) باشد. تنبیه رفتار نادرست باید به صورتی اعمال شود که آیا آسیب وارده تلافی شود و یا لااقل به خطاکار بیاموزد که در صورت تکرار موقعیت به گونه بهتری عمل کند؛ و سرانجام باید مساواتی به شکل عدالت برابر، برای همه وجود داشته باشد.
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

پیاژه برای فهم و اکتشاف این تحول اخلاقی ابتدا داستان هایی جفتی (دو تایی) را برای آزمودنی های خود نقل می کرد و سپس راجع به رفتار شخصیت داستان از آن ها سوال هایی می کرد. نوع پاسخ ها حاکی از تحولات شناختی نوجوانان و نگرش تازه وی به موضوعات اخلاقی بود. این پاسخ ها و داستان های مربوط به آن در کتاب معروف پیاژه به نام «قضاوت اخلاقی کودک»

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
که در سال 1932 انتشار یافته، آمده است. آن چه اینک می خوانید نمونه ای از داستان های جفتی او و پاسخ هایی است که آزمودنی ها به سوالات مربوط به آن داده اند:

داستان 1: پسرکی به نام «جان»

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
در اتاق خود مشغول بازی بود که ناگهان او را برای صرف شام صدا زدند، جان برخاست و به اتاق غذا خوری رفت. پشت در اتاق یک صندلی و یک سینی با 15 فنجان قرارداشت ولی جان نمی دانست که آن چیزها پشت در وجود دارد. همین که وارد اتاق شد در با سینی برخورد کرد و فنجان ها روی زمین ریخت و همگی شکست.

داستان 2: پسرکی بود به نام «هنری»

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
یک روز که مادرش از خانه بیرون رفته بود، سعی کرد از قفسه آشپزخانه قدری مربا بردارد. روی یک صندلی رفت و دستش را دراز کرد تا شیشه مربا را بردارد. اما شیشه خیلی بالا بود و او نتوانست به آن دست پیدا کند. در همان حال، دستش به یک فنجان خورد و فنجان افتاد و خرد شد. (پیاژه 1932، ص 122).
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

سوالات پیاژه از افراد هر دو مرحله این بود که آیا جان و هنری به یک اندازه مقصرند؟ و اگر نه، کدام یک کارش بدتر بوده است و چرا؟

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
پاسخ های یک کودک 6 ساله در مرحله واقع نگری اخلاقی بدین صورت بوده است:

ـ آیا این دو داستان را فهمیدی؟

ـ بله؟

ـ پسر اولی چه کار کرد؟

ـ 15 فنجان شکست!

ـ دومی چه کار کرد؟

ـ او با حرکت ناشیانه یک فنجان شکست.

ـ آیا یکی از این دو کودک شرورتر از دیگری است؟

ـ بلی اولی شرورتر است، چون 15 فنجان شکست.

ـ اگر تو به جای پدر بودی، کدام یک را بیشتر تنبیه می کردی؟

ـ آن یکی که 15 فنجان شکست.

ـ چرا آن ها را شکست؟

ـ در خیلی محکم به صندلی خورد و فنجان ها روی زمین ریخت، او این کار را عمداً نکرد!

ـ پسرک دیگر چرا فنجان را شکست؟

ـ چون بی احتیاط بود، وقتی می خواست مربا بردارد، فنجان افتاد.

ـ چرا می خواست مربا بردارد؟

ـ چون تنها بود، چون مادرش آن جا نبود. (پیاژه 1932، ص 129).

اگر چه هنری فقط یک فنجان شکست، اما این کار او وقتی اتفاق افتاد که سعی می کرد مادرش را گول بزند؛ ولی کودک مورد مصاحبه در مرحله واقع نگری اخلاقی، رفتار جان را غیر اخلاقی تر می دانست، چون فنجان های بیشتری را شکسته بود (با آن که کارش عمدی نبود). اما متقابلا، کودک 10 ساله ای به نام «راس» با ارائه این پاسخ که پسری که می خواست در غیاب مادرش مربا بردارد، شرورتر است، نشان می دهد به مرحله اخلاقی توافقی رسیده است و در ارزیابی یک عمل، نیات را هم در نظر می گیرد. وقتی از او پرسیده می شود آیا هیچ فرقی بین کار جان و هنری وجود ندارد ـ با آن که جان فنجان های بیشتری را شکسته است ـ پاسخ می دهد که نه چون او فنجان ها را عمداً نشکست (پیاژه 1932، ص 130).

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

مقایسه ای بین دیدگاه پیاژه و دورکیم

تئوری پیاژه در مورد قضاوت اخلاقی و تحولات آن درست در نقطه مقابل دیدگاه جامعه شناختی امیل دورکیم

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
قرار دارد. دورکیم معتقد بود که در «فرایند اجتماعی سازی»
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
باید افراد را به گونه ای پرورش داد که نسبت به گروه اجتماعی به دیده احترام بنگرند و خود را در برابر ضوابط و مقررات آن متعهد ببینند. پیاژه با انتقاد به این دیدگاه اعلام کرد که این طرز نگرش به افراد، آنان را به سمت اطاعت از دیگران و عدم استقلال سوق می دهد؛ حال آن که مطالعه روند رشد کودکان نشان می دهد که هر چه کودکان رشد شناختی بیشتری می یابند، دیدشان نسبت به موضوعات اجتماعی، به ویژه امکانات و شرایط همکاری تحول تازه ای می یابد و دچار تزلزل می شود. کودک در رهگذر داد و ستدهای طرفینی که بین خود و همسالان دارد، حالت تسلیم محض در برابر دیگران را از دست می دهد. و در می یابد که روابط او با دیگران بر خلاف مرحله قبل باید بر مبنای احترام متقابل استوار باشد و وظیفه او تن دادن مطلق به خواست های دیگران نیست.
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

نسبی گرایی پیاژه در مورد مفاهیم اخلاقی

گفتیم که دیدگاه پیاژه در مورد رشد اخلاقی در حقیقت بیان کننده بسیاری از همان اصول رشد اخلاقی اوست که با موضوعات اخلاقی پیوند خورده است. مثلاً وی گفته است به محض ورود نوجوان به مرحله عملیات صوری، تحولات شگرفی در اندیشه او به وقوع می پیوندد. او از این پس دیگر فقط به پدیده های عینی و مستقیم نمی پردازد، بلکه حالت منطقی تر و انتزاعی تری به خود می گیرد و استدلال هایش بیشتر شکل قیاس دارند تا استقرا، قادر است نقش خود را در جامعه، تاریخ و هستی ببیند، می تواند افکار خود را تعبیر و تفسیر کند و در مورد ساختار های ذهنی خود همانند امور عینی بیندیشد. در این مرحله مفاهیمی از عقیده و ایمان به هویت دینی و مذهبی در ذهن نوجوان پیدا می شود؛ اما به موازات آن که نوجوان از محیط آموزش نسبتاً همگون و یک دست راهنمایی به محیط ناهمگون دبیرستان ودانشگاه منتقل می شود، احساس می کند که بین آن مفاهیم اخلاقی که تاکنون پذیرفته است و حوادثی که ورای دنیای خانوادگی و همسایگی او به وقوع می پیوندد، نوعی تضاد و ناهمگونی دیده می شود. او در می یابد که عقاید او یکی از بسیار چیزهایی است که وجود دارد و تردیدهای زیادی در مورد درستی یا نادرستی موضوعات اخلاقی به او دست می دهد و به دنبال آن بسیاری از نوجوانان در صدد بر می آیند که عقاید پیشین خود را مورد تردید قرار داده، برخی را انکار کنند و شکل تازه ای از نظام اخلاقی را بروز دهند. مارتین هافمن

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
(1980) این دیدگاه نسبی گرایانه پیاژه را در مورد رشد اخلاقی، «تئوری عدم تعادل شناختی»
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
نامیده است.
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

ارزیابی دیدگاه پیاژه

نظریه پیاژه از زمانی که توسط وی ابراز شده است مورد ارزیابی های فراوان قرار گرفته و آزمون هایی نیز به همین منظور ترتیب داده شده است. مسائل مهمی درباره نظریه اخلاقی وی وجود دارد که شایان بررسی می باشد. یکی از مسائل قابل توجه در دیدگاه پیاژه نسبی گرایی

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
او در مورد مفاهیم اخلاقی است که نتیجه طبیعی بررسی فرایند رشد شناختی اخلاق و مفاهیم اخلاقی و انتقال از مرحله «اخلاق واقع نگر» به مرحله اخلاق توافقی است. طبق این نگرش، پس از پیدایش نوعی حالت ناهمگونی و عدم تجانس شناختی در داشته های اخلاقی، نظام تازه ای از اخلاق در ذهن نوجوان شکل می گیرد که ویژگی اصلی آن نسبی گرایی و تردید نسبت به داشته های اخلاقی قبلی است. به اعتقاد پیاژه نوجوان پس از رسیدن به این مرحله در می یابد که قوانین اجتماعی و از آن جمله قوانین اخلاقی ـ چیزی بیش از یک سلسله موافقت های قرار دادی و دل بخواهی که می تواند مورد تردید و حتی تغییر قرار گیرد، نیست.
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

قبل از هر چیز باید گفت که نسبی گرایی مطرح در تئوری شناختی پیاژه به گفته خود او ناشی از پیدایش نوعی ناهمگونی و عدم تجانس شناختی در قضاوت نسب به قوانین اخلاقی است. بنابر این، نباید آن را با اعتقاد به نسبیت در اصل این قوانین و حقیقتی که ورای قضاوت و نگرش ما دارند، خلط کرد؛ زیرا هرگز نسبیت ارزش گذاری ما از یک واقعیت به مفهوم نسبیت خود آن واقعیت نیست. اگر بگوییم چون اندیشه کودک بین 4 تا 7 سالگی مطلق گرا

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
و بین هفت تا ده سال در مرحله انتقالی و سپس با آغاز دوران نوجوانی، که معمولاً از 11 سالگی به بعد است، نسبیت
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
می یابد و در نتیجه حقیقت بسیاری از داشته های سازمان شناختی او ـ قوانین اخلاقی ـ مورد تردید قرار می گیرد، مثل این است که اگر از یک کودک راجع به موضوعات علمی سوال کردیم و او در مقاطع مختلف سنی خود، پاسخ های متفاوتی متناسب با ساخت کار سازمان شناختی خود داد، نتیجه بگیریم که آن موضوع علمی نسبی است چون قضاوت کودک در مورد آن متغیر شده است!

حال ببینیم آیا احکام و قوانین اخلاقی در واقعیت خود چگونه اند، اموری ثابت و تغییر ناپذیر و حاکی از روابط واقعی هستند یا این که ثباتی ندارند و همراه با تحولات شناختی و تحت نوع نگرش انسان، از اطلاق به نسبیت می انجامند؟

در این جا بد نیست قبلاً با مفهوم مطلق یا نسبی بودن آشنا شویم و سپس به پرسش فوق پاسخ دهیم.

اگر بگوییم احکام اخلاقی مطلق هستند، یعنی نسبت به جامعه، فرد یا زمان تغییر نمی کنند، برای مثال گفته شود (عدالت امر مطلوب و ممدوحی است)، معنایش این نیست که نسبت به جامعه خاص، فرد به خصوص، و یا فقط برای یک فرد و در یک مرحله سنی خاص، مطلوب است، بلکه همیشه و برای همه افراد و در همه جوامع چنین است. اما اگر این احکام نسبی باشند، ثباتی ندارند و دگرگون خواهند شد.

در پاسخ به سوال فوق، مکاتب اخلاقی در چند طیف مستقل قرار گرفته اند. برخی تصریح کرده اند قوانین اخلاقی مطلق است و در هیچ شرایطی تغییر نمی کند و حتی استثنا پذیر هم نیست. پیش از همه کانت بر این عقیده تکیه کرده می گوید: «حکم اخلاقی، حکمی است که عقل آن را صادر می کند و استثنا بردار هم نیست و برای همه و در هر زمان ثابت است. نمونه های این گونه احکام همان عدالت و راست گفتن است که هر فرد به خوب بودن آن ها در هر زمان و شرایطی حکم می کند».

در مقابل بعضی معتقدند اخلاق و احکام اخلاقی نسبی است. در بین مکاتبی که تصریح به نسبیت می کنند گروهی همان طرفداران اصالت اجتماعی هستند که اخلاق را پدیده اجتماعی تلقی کرده اند و ملاک خیر و شر اخلاقی را «پسند و یا تنفر جامعه» می دانند.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

گروه دیگر پیاژه و پیروان او هستند که به دلیل درون ساختاری سازمان شناختی و پیدایش عدم تجانس و ناهمگونی در داشته های ذهن و از آن جمله ایده های اخلاقی، اخلاق و قوانین اخلاقی را نسبی می دانند.

در این جبهه بندی ما طرفدار ثبات و اطلاق قوانین و احاکم اخلاقی هستیم. اما قبل از آن که به ارائه توجیه تحلیلی خود بپردازیم، یاد آور می شویم که از بین نسبی گرایان قوانین اخلاقی، آن ها که معتقد به اصالت اجتماعند گرایششان معلول اعتباری و قرار دادی تلقی کردن قوانین اخلاقی است که ما پیش از این، به آن پرداختیم و بحث در مورد مبانی آن نیز مجال دیگری می طلبد. نسبی گرایی پیاژه و طرفداران او هم به این دلیل است که کودک در مرحله واقع گرایی اخلاقی، قضایا و قوانین اخلاقی را آن گونه که هستند درک نمی کند و به گفته پیاژه آن ها را یک رشته بایدهایی می داند که توسط بزرگتر های او وضع و ارائه شده اند و او نیز ناچار باید از آن ها پیروی کند؛ اما بعد ها به رشد شناختی دست می یابد و می فهمد آن چه بزرگتر های او گفته اند همیشه درست و ضروری نیست، پس از آن ها دست می کشد و به اندیشه های کامل تر و درست تری می رسد.

پس در حقیقت اشکال و ناتوانی سازمان شناختی کودک باعث می شود که او قضایا را درست و دقیق دریافت نکند و بعدها به تزلزل و ناهمگونی در مورد داشته های شناختی دچار آید؛ اما خود قوانین و قضایای اخلاقی که حاکی از روابط عینی و واقعی بین رفتار و پیامدهای آن هستند، ثابت و تغییر ناپذیرند.

با این همه برخی می گویند: اگر قانون اخلاقی ثبات و اعتبار همیشگی دارد، پس چرا در برخی از موارد، استثنا می پذیرد. مثلاً قضیه «راست گفتن کار خوبی است» یا «همیشه باید راست گفت» گه گاه مورد تردید و نفی قرار می گیرد و مثلاً گاهی لازم می آید که برای پیشگیری از یک خطر بزرگ، دروغ گفته شود. آیا این لازمه اش نسبیت نیست؟

در پاسخ به این سوال می توان گفت: علت این که برخی از قضایای اخلاقی، استثنا پذیرند و به نظر نسبی می رسند، این است که در آن ها حکم، به موضوع اصلی و حقیقی نسبت داده نشده است. مثلاً وقتی گفته می شود «راست گفتن خوب است» و بعد متوجه می شویم که راست گفتن، همیشه و همه جا خوب نیست و استثنا هم دارد، این در حقیقت به این دلیل است که قضیه فوق، یکی از قضایای مشهوره است که در آن، حکم به موضوع حقیقی نسبت داده نشده است و اگر موضوع حقیقی که حکم برای آن ضروری است، شناخته شود، قضیه مطلق خواهد بود و استثنا هم نخواهد پذیرفت. بنابر این در قضیه فوق، حکم «خوب است» در حقیقت مربوط است به «راست گفتن مفید» یعنی راست گفتنی که برای جامعه مفید باشد؛ زیرا نسبت «خوب بودن» به «راست گویی» نیازمند یک حد وسط است. به این صورت که اگر از ما پرسیدند، چرا راستگویی خوب است، می گوییم چون به مصلحت افراد جامعه و نظام زندگی آن هاست و هر چه به مصلحت جامعه باشد، خوب است». بنابر این محمول «خوب است» در حقیقت مربوط به چیزی است که عامل ایجاد مصلحت است ولی مجازاً به راست گفتن نسبت داده می شود. بنابر این، قضیه «راست گفتن خوب است» گر چه قضیه مشهوره ای است و مورد قبول عموم هم قرار گرفته است، مفاد آن یقینی نیست؛ چون محمول به موضوع حقیقی نسبت داده نشده است. اما اگر موضوع حقیقی قضیه شناخته شود و محمول به آن نسبت داده شود، مفاد آن یقینی خواهد بود. مثل این که گفته شود: «راست گفتن مفید برای جامعه، خوب است» و این همان چیزی است که شیخ الرئیس مورد توجه قرار داده است. او می گوید: برخی از قضایای مشهوره وجود دارند که می توانند، برهانی باشند، به شرطی که موضوع حقیقی آن ها شناخته شود. در قضیه اخلاقی هم به شرطی که موضوع اصلی اشتباه گرفته نشود، استثنا راه نمی یابد و حکم همیشگی است. در قضیه فوق اگر موضوع حقیقی، راست گفتن مفید، مورد توجه قرار گیرد، حکم ضروری و همیشگی است. حتی اگر بیشتر دقت کنیم، به این جا می رسیم که موضوع حقیقی «راست گفتن مفید» هم نیست بلکه موضوع «خود مفید بودن» است. هر چه مفید باشد، خوب است و خوب بودن آن هم استثنا ندارد. بنابر این آن جا که راست گفتن آسیبی به بار می آورد، از تحت عنوان «مفید برای جامعه» خارج است و حکم برای آن ثابت نیست.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
پس این که برخی از قضایای اخلاقی، نسبی تلقی می شوند به این دلیل است که به جای موضوع حقیقی، موضوع اخص یا اعم به کار گرفته شده است. و در نتیجه حکم آن یقینی و ضروری نیست.
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. Child Development؛ p. 517

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. child psychology؛ p. 667.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. کار پیاژه بر روی قوانین بازی و مقررات اجتماعی نوعی انحراف و فاصله گیری از حوزه اصلی قوانین اخلاقی است که در قسمت ارزیابی به آن پرداخته ایم.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. Child Development؛ p. 518.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. moral realism

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. MORAL LITY OF RECIPROCIVTY.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. Autonomous morality.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. child devclopment؛ p. 518.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. CHILD DEVELOPMENT؛ P. 517.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. Absoiutism.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. cf: child psychology؛ p.667.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. IMMANENT JUSTICE.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. CF: Child Development؛ p.518.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. objective consequences.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. CF: CHILD PSYCHOLOGY؛ P.667.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. egocentricism.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. moral heteronomy.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. FORMAL OPERATIONS.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. Relativistic.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. child psychology؛ p. 668.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. THE MORAL JUDGMENT OF THE CHILD.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. John.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. henry.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. CF: CHILD PSYCHOLOGY؛ P. 668.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. Loc.cit.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. ibid؛ 669.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. EMILE DURKHEIM.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. socialization process.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. child development؛ p. 518.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. MARTIN HOFFMAN.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. cognitive disequilibrium theory.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. child development؛ p. 519.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. RELATIVISTISM (RELATIVISM)

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. CF: Child Psychology؛ p. 667.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. absolutistic.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. RELATIVITY.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. ر.ک: مصباح، محمد تقی، فلسفه اخلاق، ص 184.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. ر.ک: فلسفه اخلاق، ص 187 ـ 189.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. البته این استثنا در قضیه راستگویی و نظایر آن تفسیر دیگری هم می تواند داشته باشد. مثلاً ممکن است گفته شود گرچه راست گویی به خودی خود با طبع و کمال انسانی سازگار تر است، هم چنین دروغ گویی به طور طبیعی نوعی نفاق و دو رویی و مخالف نمایی است و به خودی خود ارزش منفی دارد؛ ولی در بعضی موارد در راست گفتن مفسده بزرگی مثل قتل انسانی بی گناه وجود دارد. در این گونه موارد عقل با استفاده از قاعده دفع فاسدتر به وسیله انجام فاسد، دروغ گفتن را تجویز می کند و به عبارت دیگر در این جا یک حکم اضطراری مثل خوردن شراب برای نجات از تشنگی و هلاکت در بیابان معیار عمل فرد است. پژوهشكده حوزه و دانشگاه - روان شناسي رشد

لینک به دیدگاه

حیات اجتماعی مستلزم سازگاری و تعاضد بین همه آحاد آن است. همان طوری که جامعه باید فرد را در خود بپذیرد و جایگاه و پایگاهی مناسب شأن و قابلیت های او در درون خویش برای او ایجاد نماید فرد نیز خود را با جامعه سازگار نماید تا بتواند از امکانات اجتماعی برای رشد و تعالی خود بهره مند شود.

شخصیت اجتماعی هر کس از میزان هماهنگی و همنوایی او با الگوهای مشترک رفتاری جامعه، نشأت و قدرت می گیرد. افراد جامعه از طریق درون فکن کردن ارزش ها و الگوهای مشترک رفتاری در فراگرد اجتماعی شدن شرکت جسته و در طی آن، هر کس جایگاه و مقام خود را در شبکه روابط اجتماعی پیدا می کند و سپس متناسب با آن جایگاه و مقام به انجام وظیفه و ایفای نقش اجتماعی خود می پردازد.

شخصیت اجتماعی هر فرد در عین حال که حکایت از وجه اشتراک ارزشی و رفتاری او با فرهنگ و نظام ارزشی جامعه دارد وجه تمایز او از سایرین نیز می باشد. انسان ها از طریق اجتماعی شدن یاد می گیرند که خود را به عنوان یک موجود مستقل و مختار و مسؤول باز شناسند. خود اجتماعی هر فرد جنبه شخصیتی هم دارد که به واسطه آن جنبه، دیگران در برابر او واکنش خاصی نشان می دهند و با رفتاری خاص مواجه می گردند. به نظر برخی از عالمان جامعه شناسی، انسان وقتی به خودیت و هویت شخصی خود پی می برد که در برابر جامعه قرار گیرد. جامعه کاشف فردیت هر فرد است.

از عواملی که در اجتماعی شدن و تکوین شخصیت اجتماعی مؤثرند خانواده و مدرسه نقش مهم تری را در اجتماع شدن و سازگاری با فرهنگ و سنن جامعه دارد. شخصیت اجتماعی هر فرد در واقع همان مقام و منزلت اجتماعی اوست. سازگاری فرد با جامعه مستلزم سازگاری جامعه با فرد است، لازمه سازگاری متقابل، وجود توقعات و انتظارات مختلف بین فرد و جامعه می باشد، یعنی شخصیت ها و مقام ها انتظار آفرین هستند.

از نظر جامعه شناسی، آن نوع انتظار و توقعی که جامعه با توجه به امکانات خود و قابلیت های افراد از آن ها دارد نقش اجتماعی

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
نام دارد. نقش هر فرد در نهایت به وظایف او در قبال جامعه بر می گردد و با شخصیت و منزلت اجتماعی او تناسب دارد. در واقع باید گفت که نقش باید با مقام و منزلت اجتماعی فرد تناسب داشته باشد. هر فرد در متن جامعه مانند یک عضو از یک ارگانیزم وظایفی دارد که حدود آن را از یک طرف توانایی و قابلیت او و از طرف دیگر ارزش ها و کارکردهای جامعه تعیین می نماید.

اگر نقش اجتماعی هر فرد توقعات جامعه از او باشد، مقام اجتماعی

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
هر فرد توقعات او از جامعه است. نقش فی الواقع جنبه دینامیکی و پویایی مقام اجتماعی و ظاهر ساز آن می باشد. مقام و منزلت اجتماعی هر فرد تابع نقش اجتماعی اوست. مقام و شخصیت اجتماعی هر فرد از جامعه می باشد، یعنی جامعه با ملاحظه نقش او به او مقام خاصی می دهد و شخصیت اجتماعی او را پدید می آورد.

جامعه با توجه به نقش آفرینی هر فرد به او مقام و شخصیت اجتماعی خاص تفویض می کند و در قبال مقام اجتماعی از او مسئولیت می خواهد. جامعه اوضاع مختلف اجتماعی را همراه با نقش های مختلف به فرد می آموزد تا هر فرد متناسب با توانایی و قابلیت اکتسابی یا ذاتی خود بتواند به انتخاب نقش یا اکتشاف نقش بپردازد.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

نقش اصلی و نقش بدلی

نقش اجتماعی فرد می تواند متعدد باشد، در عین حال هر کسی یک یا دو نقش اصلی دارد و سایر نقش یا بدلی و تحمیلی اند و یا آن که تابع نقش اصلی می باشند. نقش اصلی هر فرد آن وظایفی است که هر فرد مطابق توانایی و قابلیت جسمی و ذهنی و اجتماعی خود می پذیرد و آن انتظاراتی است که متناسب با لیاقت و کفایت مکتسب خود به جا می آورد.

نقش های مختلف فرد تأثیر زیادی بر رشد یا تنزل مقام اجتماعی او دارد. نقش اجتماعی به تدریج الگوها و ارزش های خاصی را بر فرد تحمیل کرده و بر شکل گیری منش او تأثیر می گذارد. عالی ترین نقش اجتماعی در افراد و گروه های مولد جامعه یافت می شود. هر فرد یا گروهی که در پروسه تولید اجتماعی نقش دارد دارای عالی ترین مقام اجتماعی نیز می باشد. منظور از تولید داشتن، قدرت آفرینندگی است، خلاقیت و تولید فرهنگی و اقتصادی تعیین کننده مقام حقیقی هر فرد و فصل متمایز کننده مقام عالی اعتباری از مقام واقعی است.

تعلیم و تربیت سازنده مهم ترین نقش اجتماعی است. تعلیم و تربیت نوعی کنترل و نظارت ایجاد می کند که فرد آگاهانه مسؤولیت رفتاری فردی اجتماعی خود را می شناسد، به ویژه وقتی این نظارت در حیطه رفتار ارزشی باشد، در این صورت آن را به زبان دینی امر به معروف و نهی از منکر می توان گفت.

توصیه و تذکر و تعلیم به یادگیری ارزش های اخلاقی و اجتماعی و رعایت آن ها در زندگی عملی نوعی مصونیت ایجاد می کند که در پرتو آن، حدود و حقوق افراد و آحاد جامعه محفوظ می ماند. تعلیم و تربیت از آن جهت مهم ترین نقش اجتماعی است که زمینه خلاقیت ذهنی را در ابعاد مختلف فراهم می سازد و امکان رشد اجتماعی را توسعه می دهد و رفتار متضاد آحاد جامعه را به سمت وحدت و هماهنگی سوق داده و نیروهای پراکنده و فعّال و مولد را درجهت اهداف اجتماعی به حرکت در می آورد. نظام قانونی و سیاسی حاکم بر جامعه به تنهایی قادر به اعمال مقررات نیست، مگر آن که همه یا اکثریت افراد آن به نقش اجتماعی تعلیم و تربیت به عنوان یک رسالت فرهنگی نگریسته و در حفظ ارزش ها و احترامات افراد جدّی و کوشا باشند.

فردی که از شخصیت به هنجار برخوردار بوده و ذهنی داردکه به طور منظم و مستمر در پرتو آموزش های علمی و اخلاقی قرار گرفته، نقش خود را در جامعه آن چنان انجام می دهد که با حدود انتظارات جامعه از او متناسب باشد، بر عکس انسان ناآگاه و یا ناسالم که اغلب پایین تر از سطح توقعات اجتماعی عمل می کند و در مسیر ایفای نقش خود دچار افراط و تفریط می شود و قادر نیست حد اعتدال خود را در گفتار و رفتار بشناسد و به آن متعهد باشد.

نقش مسؤولیت اجتماعی

گفته شدکه نقش هر فرد وظایفی است که جامعه از او متوقع می باشد و در برابر ایفای نقش به شخصیت و منزلت خاصی در متن روابط اجتماعی می دهد و از حقوق او پاسداری می کند و امکانات رشد و تعالی او را فراهم می آورد. جامعه با توجه به نقش هر فرد همان طور که به او مقام و منزلت اجتماعی می دهد از او مسئولیت می طلبد، به عبارت دیگر مسؤولیت اجتماعی هر فرد متناسب با مقام اجتماعی او بوده و مقام اجتماعی هر فرد متناسب با ایفای نقش او در قبال جامعه است.

نظام ارزشی و بیوریتم

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
جامعه ایجاب می کند که هر کس در قبال مقام و شخصیت اجتماعی خود همواره به نقش خویش توجه داشته و در اعمال آن دقت و زحمت بیش تری به خود بدهد، به همین جهت برای مقام اجتماعی هر فرد باید ارزش حقوقی قائل شد و از صاحب مقام طلب مسؤولیت کرد. همان طوری که فرد در قبال عوامل و حوادثی که به سلامت جسمی و روانی و اموال و اعراض او صدمه و ضرر می رساند به طور غریزی و انگیزه حبّ ذات، احساس مسؤولیت می کند و عکس العمل تعصّب آمیز نشان می دهد، در برابر عواملی که تعادل حیات اجتماعی او را به مخاطره می اندازد، نیز عکس العمل متعهدانه نشان دهد، زیرا حیات اجتماعی برای هر فردی که درجامعه زندگی می کند بیش از حیات فردی ارزش دارد.

تعهّد مسؤولیت اجتماعی وقتی معنا دارد که از دو خصیصه اختیار و قدرت برخوردار باشد. اگر فرد متناسب با نقش و مقام اجتماعی خود دارای اختیار یعنی قدرت انتخاب باشد و یا توانایی انجام کاری را داشته باشد، مسلماً در برابر پاسخ از عمل خود و آثار پیامدهای آن، احساس مسؤولیت پیدا می کند. بین مسؤولیت فرد نسبت به خود و جامعه رابطه منطقی و ضروری وجود دارد. وقتی نتوان مرز حیات فردی را از حیات اجتماعی جدا کرد در این صورت نمی توان مرز بین مسؤولیت فردی با مسؤولیت اجتماعی را نیز جدا ساخت. جامعه چون خانواده محیط رشد و تکامل فرد تلقی می شود، در واقع خانه دومی است که دامنه کارکردهای آن وسیع تر می باشد. همان طور که هر عضوی از اعضای خانواده دارای نقش و مقام خاصی می باشد و در برابر مقام و منزلت خانوادگی خویش مسؤولیت دارد، طبعاً در خانه بزرگ تر خود یعنی جامعه نیز مطابق نقش خویش باید احساس مسؤولیت کند و ضمان آثار و عواقب اعمال خود را بپذیرد.

مقام اجتماعی هر فرد معرّف شخصیت و میزان لیاقت و کفایت اوست. اگر فرد در جایگاه اجتماعی خود احساس مسؤولیت نکند در پی آن شخصیت اجتماعی خود را نیز از دست می دهد. مسؤولیت یک مفهوم اضافی دارد، یعنی در برابر هر مسؤولی باید یک سائلی وجود داشته باشد که مسؤول در برابر آن باید محاسبه و مؤاخذه شود.

سائل می تواند وجدان اخلاقی فرد باشد یا قضاوت اجتماعی و یا محاکم قضایی ومقامات اداری. اگر سائل فقط وجدان فرد باشد ممکن است ضمانت اجرایی آن در طی تکرار عمل خلاف نقش از بین برود. همان طوری که هر کس می تواند از زیر بار سؤال و بازخواست محاکم قضایی با لطایف الحیل فرار نماید، در این صورت باید مسؤولیت الهی را به مسؤولیت فردی افزود تا همواره ضمانت اجرایی ایفای نقش هر فرد، مطابق مقام و منزلت اجتماعی او محفوظ بماند. تا وقتی حس مسؤولیت اخلاقی و الهی نباشد مسؤولیت های دیگر چندان تأثیر در ایجاد انگیزه برای ایفای بهتر نقش اجتماعی ندارد.

اصولاً احساس مسؤولیت، یک واقعیت درونی است. درون هر فرد باید مسؤولیت پذیر باشد، چون هر نوع اراده و انگیزه ای از درون انسان بر می خیزد، بیرون فقط می تواند مسؤولیت جعلی و تحمیلی ایجاد کند، به همین لحاظ نظارت خارجی بر اعمال و نقش های افراد یک جامعه بدون نظارت باطنی نمی تواند وظیفه شناسی و عشق و علاقه به کار و تلاش و انجام مسؤولیت های قانونی پدید آورد.

مقام و منزلت اکتسابی و انتسابی

مقام و شخصیت اجتماعی هر فرد گاهی ناشی از توانایی و قابلیت های مکتب اوست، در آن صورت مقام او را در شبکه روابط و ضوابط جامعه اکتسابی می دانیم و گاهی ناشی از حسب و نسب نژادی یا قبیله ای و مذهبی است، در این صورت منزلت آن فرد، انتسابی و اعتباری است، به عبارت دیگر مقام و منزلت اجتماعی هر فرد ناشی از طبقه نژادی و خانوادگی و مذهبی اوست، اما منزلت اکتسابی هر فرد با ابراز لیاقت و کفایت حاصل می شود.

منزلت انتسابی، جنبه اعتباری داشته و بدون آن که با لیاقت و قابلیت فرد مبتنی باشد تحت تأثیر تحولات اجتماعی دگرگون می شود و حتی ممکن است از بین برود، لکن مقام اکتسابی هر فرد از آن جا که مطابق قابلیت های تحصیلی و تکوینی او می باشد و بر خصایص وجودی او مبتنی است، در این صورت با تحول ایام هرگز محو و نابود نمی شود، در صورتی که نقش ملازم آن مقام، همواره محفوظ بماند.

در جوامع سنتی معمولاً مقام انتسابی، اعتبار و دامنه نفوذ بیش تری دارد، لکن در جوامع صنعتی از آن جا که قابلیت هر فرد یا میزان تخصّص و کارآیی علمی او بستگی دارد، در آن صورت منزلت انتسابی، قدرت عمل خود را از دست می دهد.

بسیار اتفاق می افتد در برخی از جوامع سنتی افراد به منزلت هایی دست می یابند که نقش متناسب با آن را نمی توانند انجام دهند؛ به عبارتی این گونه افراد منزلت و شخصیت دلخواه خود را صاحب شده اند، لکن در ایفای نقش متناسب مقام خویش احساس ناتوانی می کنند، طبیعی است در این صورت باید مقام خود رها کرده و منزلت واقعی خود را بشناسد و نقش مطابق آن را ایفا کند و الاّ منزلت فوق موجب از دست رفتن منزلت های دیگر اجتماعی می شود.

تعارض نقش های اجتماعی

یکی از مشکلاتی که در رابطه با ایفای نقش اجتماعی وجود دارد تعارض بین نقش های

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
مختلف فرد است. از آن جا که نقش، توقع و انتظار جامع از فرد در قبال ایفای وظایف اوست، گاهی به جهت تفاوت موجود در توقعات و مطالبات افراد جامعه، آن فرد مجبور است نقش های مختلفی را ایفا کند در حالی که انجام آن ها موجب تعارض شدید روانی و کشمکش های عصبی او می شود. فردی که نقش های متنوعی دارد که ایفای آن ها انتظارات رفتاری متناقضی را ایجاب کند، احتمال دارد که به شکل تعارض نقش ها دچار گردد. تعارض نقش هم در جوامع صنعتی و هم در جوامع سنتی وجود دارد، در جامعه صنعتی که شاخص آن، عضویت در فعالیت ها و گروه های مختلف است از بیش تر افراد انتظار می رود که نقش های مختلفی را بپذیرند در حالی که در مقام عمل، بسیاری از آن نقش ها با همدیگر تعارض داشته و مشکلاتی را برای فرد پدید می آورند. انتظارات مختلف جامعه در فرد، علایق متضادی پدید می آورد، لکن آن فرد در ایفا و به جا آوردن آن انتظارات اغلب فرصت و امکانات محدودی دارد، به همن دلیل خوف و هراس ناشی از احتمال فقدان مقام و منزلت اجتماعی در فرد تولید فشار عصبی و اضطراب و نگرانی می کند که برای حل تعارض فوق، فرد باید نقش اصلی خود را پیدا کرده و آن را به دیگران بقبولاند.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. social roul.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. SOCIAL.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. آریانپور، ر.ک: زمینه جامعه شناسی، باتومور، جامع شناس، بروس کوئن، در آمدی به جامعه شناسی.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. bioritm.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. ROLES CONFLICT. سيد مجتبي هاشمي ركاوندي - با تلخيص از كتاب تربيت و شخصيت انساني، ج 3، ص 157 - 165

لینک به دیدگاه

مقدمه: رابطه اخلاق و جهان بینی

در علم اخلاق مكاتب فراوانی است كه بسیاری از آنها انحرافی است و به ضد اخلاق منتهی می شود، و شناخت آنها در پرتو هدایتهای قرآنی كار مشكلی نیست؛ قرآن می گوید:

وان هذا صراطی مستقیما فاتبعوه ولاتتبعوا السبل فتفرق بكم عن سبیله ذالكم وصاكم به لعلكم تتقون (سوره انعام، آیه 153)

آیه فوق كه بعد از ذكر بخش مهمی از عقائد و برنامه های عملی و اخلاقی اسلام در سوره انعام آمده، و مشتمل بر فرمانهای دهگانه اسلامی است، می گوید: «به آنها بگو این راه مستقیم من است، از آن پیروی كنید و از راههای مختلف (و انحرافی) پیروی مكنید كه شما را از راه حق دور می سازد؛ این چیزی است كه خداوند شما را به آن سفارش فرموده تا پرهیزگار شوید!»

مكتبهای اخلاقی همانند سایر روشهای فردی و اجتماعی از «جهان بینی» و دیدگاههای كلی درباره جهان آفرینش سرچشمه می گیرد و این دو، یك واحد كاملا به هم پیوسته و منسجم است.

آنها كه «جهان بینی» را از «ایدئولوژی» (و «هستها» را از «بایدها)» جدا می سازند و می گویند رابطه ای بین این دونیست زیرا جهان بینی و هستها از دلائل منطقی و تجربی سرچشمه می گیرد در حالی كه«بایدها» و «نبایدها» یك سلسله فرمانها و دستورها است، از یك نكته مهم غفلت كرده اند، و آن این كه: فرمانها و «بایدها» هنگامی حكیمانه است كه رابطه ای با«هستها» داشته باشد، وگرنه امور اعتباری بی محتوا و غیرقابل قبولی خواهد بود.

در اینجا مثالهای روشنی داریم كه این مطلب را كاملا باز می كند: هنگامی كه اسلام می گوید: «شراب نخورید!» و یا قوانین بین المللی می گوید: «مواد مخدر ممنوع است!» اینها فرمانهای الهی یا مردمی است كه بی شك از یك سلسله هستها سرچشمه گرفته؛ زیرا، واقعیت عینی چنین است كه شراب و مواد مخدر تاثیر بسیار مخربی بر روح و جسم انسان دارد به گونه ای كه هیچ بخشی از آن، از شر این مواد ویرانگر در امان نیست؛ این واقعیت، سبب آن «باید» یا «نباید» می شود.

این كه می گوئیم احكام الهی از مصالح و مفاسد سرچشمه می گیرد، درست اشاره به همین رابطه است، و این كه می گوئیم «كلما حكم به العقل حكم به الشرع؛ هر كاری را عقل حكم به خوبی یا بدی آن كند، شرع نیز مطابق آن فرمان می دهد!» نیز اشاره به وجود رابطه تنگاتنگ میان واقعیتها و احكام (بایدها و نبایدها) می باشد.

كوتاه سخن این كه، محال است یك حكم حكیمانه بی ارتباط با واقعیتهای موجود در زندگی بشر باشد؛ در غیر این صورت، حكم و قانون نیست بلكه گزافه گوئی و خرافه و قلدری است؛ و چون واقعیت یكی بیش نیست طبیعتا راه مستقیم و محكم و قانون صحیح هم بیش از یكی نمی تواند باشد و این مساله سبب می شود كه ما تمام تلاش و كوشش خود را برای پیدا كردن واقعیتها و احكام و قوانین نشات گرفته از آن به كار گیریم.

از آنچه در بالا گفته شد رابطه دیدگاههای كلی در مجموعه هستی و آفرینش انسان، با مسائل اخلاقی روشن می شود و منشا پیدایش مكتبهای مختلف اخلاقی نیز همین است.

اكنون با توجه به مطالب فوق به سراغ مكاتب اخلاقی می رویم:

1- اخلاق در مكتب خداپرستان

از این دیدگاه، آفریننده همه آثار خداست. ما از سوی او هستیم و به سوی او باز می گردیم و هدف آفرینش تكامل انسان در جنبه های معنوی است و پیشرفتهای مادی تا آنجا كه راه را برای وصول به تكامل معنوی هموار می سازد نیز هدف معنوی محسوب می شود.

تكامل معنوی را می شود بدینسان معنی كرد: «قرب به خداوند و پیمودن راهی كه انسان را به صفات كمال او نزدیك می سازد».

بنابراین معیار اخلاق از این دیدگاه تمام صفات افعالی است كه انسان را برای پیمودن این راه آماده می سازد و نظام ارزش گذاری در این مكتب نیز بر محور ارزشهای والای انسانی و كمال معنوی و قرب به خداست.

2- اخلاق مادیگری

مادیها شعبی دارند شاخه های مادیگری هر كدام طبق مسلك خود اخلاق را تفسیر می كنند؛ آنها كه اصل را بر لذت و كام گرفتن از لذائذ مادی نهاده اند چیزی به نام اخلاق قبول ندارند و یا به تعبیر دیگر، اخلاق را در صفات و افعالی می دانند كه راه را برای وصول به لذت هموار سازد.

و آنها كه اصل را بر منافع شخصی و فردی نهاده اند و حتی جامعه بشری را تا آن اندازه محترم می شمرند كه در مسیر منافع شخصی آنها باشد (همان گونه كه در مكتبهای سرمایه داری غرب دیده می شود) اخلاق را به اموری تفسیر می كنند كه آنها را به منافع مادی و شخصی آنها برساند و همه چیز را در پای آن قربانی می كنند!

3- اخلاق از دیدگاه فلاسفه عقل محور

آن گروه از فلاسفه كه اصالت را برای عقل قائلند و می گویند غایت فلسفه این است كه در وجود انسان یك عالم عقلی بسازد همانند عالم عینی خارجی (صیروه الانسان عالما عقلیا مضاهیا للعالم العینی)، در مباحث اخلاقی - اخلاق را به صفات و اعمالی تفسیر می كنند كه به انسان كمك كند تا عقل بر وجود او حاكم باشد نه طبایع حیوانی و خواسته های نفسانی.

4- اخلاق در مكتب غیرگرایان!

گروه دیگر از فلاسفه كه بیشتر به جامعه می اندیشند و اصالت را برای جمع قائلند نه افراد، فعل اخلاقی را به افعالی تفسیر می كنند كه هدف غیر باشد؛ بنابراین، هر كاری كه نتیجه اش تنها به خود انسان برگردد غیر اخلاقی است و كارهائی كه هدفش دیگران باشد اخلاقی است.

5- اخلاق از دیدگاه وجدان گرایان

گروهی از فلاسفه كه اصالت را برای وجدان قائلند نه عقل، كه می توان از آنها به «وجدان گرا» تعبیر كرد و گاه به طرفداران « حسن و قبح عقلی» یاد می شوند كه در واقع منظور از آن، عقل عملی است نه عقل نظری، آنها مسائل اخلاقی را یك سلسله امور وجدانی می دانند نه عقلانی كه انسان بدون نیاز به منطق و استدلال آنها را درك می كند؛ مثلا، انسان عدالت را خوب می شمرد و ظلم را بد، ایثار و فداكاری و شجاعت را خوب می داند و خودپرستی و تجاوزگری و بخل را بد می بیند بی آن كه نیازی به استدلال عقلانی و تاثیر آنها در فرد و جامعه داشته باشد.

بنابراین، باید وجدان اخلاقی را زنده كرد و آنچه را موجب تضعیف وجدان می شوداز میان برداشت؛ سپس وجدان، قاضی خوبی برای تشخیص اخلاق خوب از بد خواهدبود.

طرفداران «حسن و قبح عقلی» گر چه دم از عقل می زنند ولی پیداست كه منظور آنها عقل وجدانی است و نه عقل استدلالی، آنها می گویند حسن احسان و قبح ظلم كه دو فعل اخلاقی می باشد بدون هیچ گونه نیاز به دلیل و برهان برای انسان سلیم النفس آشكار است، و به این ترتیب اصالت را برای وجدان قائلند.

ولی بسیاری از آنها انكار نمی كنند كه وجدان ممكن است درباره بعضی از امور ساكت باشد و ادراكی نداشته باشد، در اینجا باید دست به دامن شریعت و وحی شد تا امور اخلاقی را از غیر اخلاقی جدا سازد؛ بعلاوه اگر نسبت به آنچه عقل حاكم است تاییدی از سوی شرع باشد انسان با اطمینان بیشتری در راه آن گام می نهد.

نتیجه:

با توجه به اشاراتی كه به مهمترین مكاتب اخلاقی شد، امتیازات مكتب اخلاقی اسلام كاملا روشن است: «اساس این مكتب اخلاقی، ایمان به خداوندی است كه كمال مطلق و مطلق كمال است و فرمان او بر تمام جهان هستی جاری و ساری است و كمال انسانها در این است كه پرتوی از صفات جمال و جلال او را در خود منعكس كنند و به ذات پاكش نزدیك و نزدیكتر شوند.»

ولی این به آن معنا نیست كه صفات اخلاقی در بهبودی حال جامعه بشری و نجات انسانها از چنگا ل بدبختیها بی اثر است؛ بلكه در یك جهان بینی صحیح اسلامی عالم هستی یك واحد بهم پیوسته است، واجب الوجود قطب این دایره و ماسوای خدا همه به او وابسته و پیوسته و در عین حال با هم منسجم و در ارتباطند. بنابراین، هر چیزی كه سبب صلاح حال فرد باشد سبب صلاح حال جامعه، و هر چیز كه در صلاح جامعه مؤثر باشد در صلاح فرد نیز مؤثر است.

به تعبیر دیگر، ارزشهای اخلاقی تاثیر دوگانه دارد، هم فرد را می سازد، هم جامعه را. و آنها كه تصور می كنند همیشه مسائل اخلاقی چیزی است كه هدف در آن غیر باشد نه خویشتن، در اشتباه بزرگی هستند زیرا مصلحت این دو در واقع از هم جدا نیست و جدائی این دو از یكدیگر تنها در مقاطع محدود و كوتاه مدت است.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. اخلاق در قرآن جلد اول صفحه 61. آيت الله مكارم شيرازي - اخلاق در قرآن، ج 1، ص 61

لینک به دیدگاه

تعریف علم اخلاق

با مراجعه به اصلی ترین منابع کلاسیک و متعارف علم اخلاق در حوزه علوم اسلامی و دقت در موارد کاربرد آن در قرآن و احادیث، علم اخلاق را می توان به شرح زیر تعریف کرد:

علم اخلاق، علمی است که صفات نفسانی خوب و بد و اعمال و رفتار اختیاری متناسب با آن ها را معرفی می کند و شیوه تحصیل صفات نفسانی خوب و انجام اعمال پسندیده و دوری از صفات نفسانی بد و اعمال ناپسند را نشان می دهد.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

بر اساس این تعریف علم اخلاق علاوه بر گفت وگو از صفات نفسانی خوب و بد، از اعمال و رفتار متناسب با آن ها نیز بحث می کند. غیر از این، راه کارهای رسیدن به فضیلت ها و دوری از رذیلت ها ـ اعم از نفسانی و رفتاری ـ را نیز مورد بررسی قرار می دهد.

بنابر این موضوع علم اخلاق، عبارت است از: صفات و اعمال خوب و بد، از آن جهات که برای انسان قابل تحصیل و اجتناب و یا انجام و ترک اند.

علم اخلاق و علوم دیگر

علم اخلاق نیز مانند هر علمی با پاره ای از دانش های موجود، مناسبات نزدیک دارد. برای تبیین قلمرو علم اخلاق و تکمیل شناسایی آن مناسبات، علم اخلاق را با بعضی از علوم نزدیک به آن ـ از قبیل علم فقه، حقوق، عرفان عملی و علوم تربیتی و روان شناسی ـ مورد مطالعه قرار می دهیم.

1. علم اخلاق و فقه

علم فقه، اعمال و رفتار انسان های مکلّف و مسؤول را از دو جهت مورد بررسی قرار می دهد و دو گونه داوری دارد: نخست از جهت آثار اخروی آن؛ یعنی ثواب و عقاب که در تحت عناوینی مانند وجوب و حرمت بیان می گردد و دیگری از جهت آثار و وضعیت دنیوی آن که در تحت عناوینی مانند صحت و بطلان بیان می گردد.

بررسی ها و احکام نوع اول فقه، ماهیت اخلاقی داشته، بخش مهمّی از متون و منابع اخلاق اسلامی را تشکیل می دهد. بررسی ها و احکام نوع دوم فقه، خارج از قلمرو علم اخلاق است و ماهیت اخلاقی ندارد؛ بلکه تنها ماهیت فقهی و حقوقی دارد.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

2. علم اخلاق و حقوق

موضوع علم حقوق، قواعد کلی و الزام آور اجتماعی است که اجرای آن از سوی دولت و قدرت حاکم تضمین شده است. بنابر این علم حقوق، فقط به زندگی دنیوی و اجتماعی انسان نظر دارد و احکام آن همگی لازم بوده و برای اجرا ضمانت دنیوی و خارجی دارند. در حالی که علم اخلاق شامل زندگی فردی انسان نیز می شود، و احکام غیر الزامی نیز در آن وجود دارد. یعنی اخلاق هم شامل زندگی اجتماعی و فردی می شود و هم دارای احکام الزامی و غیر الزامی است و آن دسته از احکام اخلاقی که ماهیت حقوقی ندارند.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
ضمانت اجرای دنیوی و خارجی نیز نداشته، ضامن اجرای آنها درونی و اخروی است.

در عین جدایی ها و ناهمگونی های موجود بین علم اخلاق و حقوق، همنوایی هایی نیز میان آن دو وجود دارد: از یک سو حقوق، خدمتگزار و مددکار اخلاق در اجرا و توسعه عدالت اجتماعی است که از ارزش های عالی اخلاق محسوب می شود و از سوی دیگر، علم اخلاق با ترویج و توسعه فضیلت های اخلاقی و مبارزه با مفاسد، نقش پیش گیرانه و بهداشت جنایی را ایفا می کند و کارآمدترین یاور علم حقوق در استقرار نظم و عدالت در جامعه است. از این رو است که فقدان و غیبت هر یک از آن دو، برای جامعه بسیار زیانبار است.

3. علم اخلاق و عرفان عملی

عرفان که نظامی علمی ـ فرهنگی است، دو بخش دارد: نظری و عملی. بخش نظری عرفان، مربوط به تفسیر هستی، یعنی خدا، جهان و انسان است. عرفان در این بخش شباهت های بسیاری با فلسفه دارد. بخش عملی عرفان، روابط و وظایف انسان را با خود، جهان و خدا ییان می کند. این بخش از عرفان که به آن علم «سیر و سلوک» نیز گفته می شود، بسیار شبیه به علم اخلاق است. در عرفان عملی، صحبت از این است که «سالک» برای رسیدن به قله بلند انسانیت (توحید) باید از کجا آغاز کند و چه منازل و مراحلی را به ترتیب بپیماید و در منازل بین راه چه حالاتی به او دست می دهد و چه وارداتی خواهد داشت. البته همه این مراحل باید با اشراف و مراقبت انسان کامل و پخته که خود این راه را طی کرده و از راه و رسم منزل ها، آگاه است، صورت گیرد و اگر همت انسان کاملی بدرقه راه نباشد، خطر گمراهی است.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

بدین ترتیب، مباحث عرفان عملی عمدتاً بر محور تربیت اخلاقی و راه کارها و ابزار دستیابی به مقامات معنوی دور می زند و این امر در واقع یکی از محورهای اساسی علم اخلاق محسوب می شود.

4. علم اخلاق و علوم تربیتی

علوم تربیتی با بهره گیری از دستاوردهای روان شناسی و شناسایی اصول حاکم بر رفتار انسان و تلاش در جهت آگاهی از فرمول هایی که کنش ها و واکنش های آدمی در چهار چوب آن ها شکل می گیرد، زمینه های رشد و شکوفایی هر چه بیشتر استعدادهای علمی، اخلاقی و مهارت های حرفه ای را فراهم می آورد و اگر توجهی به عوامل و زمینه های اخلاقی داشته باشد، نگاه او به این عوامل صرفاً یک رویکرد ابزاری و واسطه ای است و چون وجود فضیلت های اخلاقی، فرد را در طی مراحل تربیتی یاری می دهد، آنها را مورد توجه قرار می دهد.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
در حالی که قلمرو علم اخلاق بسیار وسیع تر از معرفی ابزارهای تربیت است؛ اما علم اخلاق و علوم تربیتی در برخی حوزه های اخلاقی مانند «اخلاق علمی» در قلمرو و مسئله، مشترک اند. علم اخلاق در این حوزه هم به اصل علم و موضوع و متعلق آن، نگاه ارزشی و اخلاقی دارد و هم انگیزه ها و رفتار معلم و شاگرد را به لحاظ اخلاق سامان می دهد و هم روابط متقابل آن دو را بر موازین ارزشی اخروی استوار می سازد. مربیان علوم تربیتی می توانند با بهره گیری از این دست فرمول های اخلاقی و با آنچه از یافته های روان شناسی و در نتیجه آزمون و خطا، به دست می آورند، به آسانی و به سرعت، به اهداف بلند و ارزشمند خود دست یابند.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. ر.ک: ابن مسکویه: تهذیب الاخلاق و طهاره الاعراق، ص 27، طوسی، خواجه نصیر الدین: اخلاق ناصری، ص 48. صدر الدین شیرازی، الاسفار الاربعه، ج4، ص 116ـ 117.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. البته گاهی به احکام دستوری غیر الزامی (مستحب و مکروه) احکام اخلاقی یا آداب گفته می شود و ملاک ورود در حوزه فقه، الزامی بودن حکم دانسته می شود. این کاربرد صرفاً اصطلاح خاص است و با تلقی متعارف از اخلاق نمی سازد.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. در نظام های حقوقی غیر مذهبی، حقوق در مقابل اخلاق قرار دارد و برای آن دو، قلمرو و موضوعات مشترک نمی شناسند، ولی در نظام حقوقی اسلام، برخی رفتارهای اجتماعی، هم ماهیت اخلاقی دارند و هم ماهیت حقوقی و در نتیجه دارای حکم و ضمانت اجرای حقوقی نیز هستند؛ مانند آدمکشی و سرقت.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. ر.ک: شهید مطهری، مرتضی: آشنایی با علوم اسلامی (عرفان)، ص 181ـ 186.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. جهت آگاهی بیشتر از مجموعه دیدگاه ها در باب تعریف و ماهیت تعلیم و تربیت ر.ک: فلسفه تعلیم و تربیت، دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، جلد اول، بخش دوم. احمد ديلمي و مسعود آذربايجاني - با تلخيص از كتاب اخلاق اسلامي، ص 16 ـ 20

لینک به دیدگاه

1. شمول نظام ارزشی اسلام

نظام ارزشی و اخلاقی اسلام، نظامی فراگیر، عام و شامل است. هر محققی اگر پژوهش ساده‌ای در میان كتب اخلاقی بنماید، به خوبی در می‌یابد كه دایره ارزش‌ها در بسیاری از مكتب‌ها تنگ و محدود است و عمدتا منحصر به ارزش‌های اخلاقی‌ای است كه در محیط اجتماعی مطرح می‌شود. در بسیاری از مكاتب یا مسأله ارتباط انسان با خدا مطرح نمی‌شود و یا منحصرا تمامی ارزش‌ها را در ارتباط انسان با خدا مطرح می‌كنند و ارتباط با دیگران را ضد ارزش می‌دانند. اما در اسلام تمامی ارتباطات مناسب و مفید، مورد نظر قرار گرفته‌اند، ارتباط انسان با خدا، با خلق، با خود، خانواده، جامعه و حتی روابط بین الملل، ارزش‌های ثابت و معینی دارند؛ یعنی هیچ مسأله‌ای از مسائل زندگی انسان نیست كه تحت پوشش ارزش‌های اخلاقی اسلام قرار نگیرد. آن زمانی كه آدمی با دشمن خونی خود در گیر است، یعنی در موقعیتی كه در هیچ عرف بین المللی ارزش اخلاقی مطرح نیست، اسلام حكم و قانون و ارزش اخلاقی دارد. اگر شما تا سر حد مرگ با دشمن جنگ كردید و در آخرین لحظه‌ای كه دشمن به مرز هلاكت رسیده است، امانتی را به دست شما سپرد كه به كسی برسانید و شما هم پذیرفتید، به هیچ بهانه‌ای، حق خیانت كردن به آن را ندارید.

2. انسجام درونی

به مجموعه‌ای «نظام» گفته می‌شود كه تمامی اجزاء و عناصر آن با یكدیگر ارتباط و انسجام داشته و همه آنها هدف واحدی داشته باشند. در بسیاری از مكاتب اخلاقی، چنین انسجام و پیوند درونی مشهود نیست؛ مثلا در نظام‌های متفاوت، متغیرهایی از قبیل پول داشتن، علم داشتن، قهرمان بودن و امثال آن را به عنوان ارزش تلقی می‌كنند، در حالی كه بین آنها ارتباط و انسجامی مشهود نیست و تنها یك مجموعه‌ ساختگی است. از طرف دیگر، طرح ارزش‌های جدید و طرد سایر ارزش‌ها به طور مداوم و تغییر و تحول پیوسته و همیشگی در این مكاتب، از این واقعیت پرده بر می‌دارد كه مجموعه ارزشی آنها، علاوه بر برخوردار نبودن از انسجام، ملاك معقول و منطقی نیز ندارد، بلكه تابع میل و هوس مردم است، اما بین ارزش‌های اسلامی آن چنان ارتباط معقول و منطقی وجود دارد كه می‌توان این مجموعه را به صورت درختی ترسیم كرد كه دارای ریشه‌ای قوی و مستحكم و تنه‌ای قدرتمند است. این درخت دارای شاخه‌‌های اصلی و فرعی است و جهت حركت تمامی آنها نیز به سمت بالا است.

3. قابلیت تبیین عقلانی

سومین ویژگی نظام اخلاقی اسلام این است كه قابل تبیین و استدلال است. نظریه پردازان بسیاری از مكاتب اخلاقی، تصریح می‌‌كنند كه مجموعه ارزشی آنها از پشتوانه فلسفی برخوردار نیست، بلكه بالاتر، آنها معتقدند كه ارزش، نه تنها از پشتوانه فلسفی برخوردار نیست كه نمی‌تواند برخوردار باشد و اساسا ارزش را در برابر تعقل قرار می‌دهند. وادی ارزش‌ها را عواطف و احساسات انسان می‌دانند كه مقوله‌ای جدای از استدلال و تعقل است. ارزش‌ها در برابر واقعیت‌ها قرار دارند و بین ارزش و واقعیت، پیوندی نیست.

امروزه یكی از مسائل جنجال بر انگیز و زنده در محافل علمی فلسفه اخلاق، این موضوع است كه آیا ارزش‌ها با واقعیات ارتباطی دارند یا نه. اهمیت این بحث بدین جهت است كه تبیین عقلانی ارزش‌ها، فقط زمانی ممكن است كه بتوان رابطه بین ارزش‌ها و واقعیت‌ها را كشف كرد. زیرا عقل فقط واقعیت‌ها را درك می كند. اگر ارزش‌ها صرفاً تابع قرارداد باشند، هیچ رابطه منطقی با هم ندارند و هیچ دلیل عقلی هم نمی‌تواند آنها را ثابت كند. تمایل فرد یا فرضا مجموعه افراد یك جامعه را كه نمی‌توان با دلیل عقلی توجیه كرد، مثلا نمی‌توان گفت كه به چه دلیل انسان «گل» را دوست دارد. دوستی، میل، علاقه، عشق و امثال آن، قابل تبیین عقلانی نیستند، تنها زمانی می‌توان بر موضوعی استدلال عقلی آورد كه آن موضوع بر یك سلسله علّی و معلولی مبتنی باشد، اگر بین دو پدیده رابطه علّی و معلولی نباشد، نمی‌توان بین آنها رابطه‌ای منطقی و عقلی برقرار كرد.

باید دید برای رسیدن به هدف، چه رفتار خاصی مورد نیاز است. بنا بر این، رابطه بین رفتار و اهداف انسان بر اساس قانون علیت، قابل تبیین است؛ یعنی عقل انسان می‌گوید، اگر بخواهی به فلان هدف برسی باید فلان كار را انجام دهی، اگر چنین رابطه‌ای بین رفتار و اهداف نباشد، اهداف قابل تبیین عقلاانی نخواهند بود و تنها بر اساس میل، علاقه و رغبت مردم تعیین می‌شوند.

پس، از آنجا كه اسلام به وجود نیازهای فطری در انسان قائل است و از طرف دیگر برای رسیدن انسان به آن هدف‌ها، افعال اخلاقی را واسطه می‌داند، می‌توان رابطه عقلانی بین اهداف و افعال را كشف كرد، از این جهت نظام ارزشی اسلام قابل تبیین عقلانی و فلسفی است. اگر چه نمی‌توان این ویژگی را به نظام اخلاقی اسلام منحصر كرد، اما به عنوان یكی از ویژگی‌های بارز آن محسوب می‌شود.

4. تركیبی از ملاك‌ها

همانطور كه در بررسی مكاتب اخلاقی مشاهده شد، یكی از نقدهایی كه تقریبا نسبت به همه‌مكاتب اخلاقی وارد دانستیم این بود كه چرا فقط به یك بعد از ابعاد وجودی انسان پرداخته‌اند و سایر ابعاد را نادیده گرفته و یا از آن غفلت كرده‌اند. به عنوان مثال، نظریه لذت گرایی، اعم از لذت گرایی آریستیپوسی یا لذت گرایی اپیكور، تنها بر یك بعد از نیازهای وجودی انسان تكیه كرده و آن را به عنوان معیار ارزش اخلاقی ذكر كرده بودند. از طرف دیگر نظریاتی مانند عاطفه‌گرایی، سود گرایی، وجدان گرایی، قدرت گرایی و امثال آن، بر ابعاد دیگری از ابعاد وجودی انسان، به عنوان معیار و ملاك ارزش، تكیه و تأكید می‌كردند. اما اگر نیك بنگریم خواهیم دید كه نظام اخلاقی اسلام با محور قرار دادن خداوند، محاسن و ویژگی‌های مثبت همه آن مكاتب را یك جا جمع كرده است. یعنی در این مكتب هم به لذت و لذت‌خواهی انسان توجه شده است و هم به عاطفه دیگر دوستی او و هم به همه امیال و خواسته‌های انسانی دیگر او. یعنی در این مكتب اگر كسی به هدف نهایی اخلاق اسلامی، یعنی قرب الهی، برسد از بالاترین و خالص‌ترین لذات نیز بهره‌مند شده است. بالاترین و جامع‌ترین لذات، لذات اخروی و آنجهانی است كه تنها در سایه اطاعت و بندگی خدای متعال به دست می‌آید. پس این گونه نیست كه اصل لذت به عنوان یك معیار از نظام ارزشی اسلام حذف شده باشد. قرآن مجید در بسیاری از آیات برای فرا خواندن مردم به ارزش‌های اسلام، موضوع لذت را مطرح می‌كند: «و فیها ما تشتهیه الأنفس و تلذّ الأعین.»

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
و برای كسانی كه از مقام و موقعیت معنوی بالاتر و والاتری برخوردارند، مسأله لذت بهره‌مندی از خشنودی خدای متعال و رضایت او را مطرح می‌كند: «و رضوان مّن الله أكبر» .
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
همچنین در نظام اخلاقی اسلام اصل سود و منفعت عمومی، اعم از سود مادی و سود معنوی، مورد توجه قرار گرفته است.

5. حسن فعلی و فاعلی

یكی دیگر از ویژگی‌های نظام اخلاقی اسلام توجه به حسن فعلی و حسن فاعلی در رفتار است. معمولا در مكاتب اخلاقی، معیار قضاوت در مورد ارزش داشتن یا بی ارزش بودن یك رفتار، نفس عمل و نتایج آن است، بدون این كه انتساب آن به فاعل و انگیزه و نیت فاعل مطرح باشد؛ به تعبیر دیگر، معیار قضاوت فقط حسن فعلی است و انگیزه، قصد و نیت فاعل در این مورد دخالتی ندارد، اما از دیدگاه اسلام، تنها معیار ارزش، حسن فعلی نیست، بلكه باید حسن فاعلی نیز مد نظر قرار گیرد. لذا در بسیاری از آیات قرآن مجید «آمنوا»، حسن فاعلی و «عملوا الصالحات»، حسن فعلی، را در كنار هم ذكر می‌كند و ارزش رفتار را ناشی از هر دو، می‌داند. در ابتدا باید ایمان باشد تا انگیزه كار صالح پدید آید و عمل صالح هم از او سر بزند تا او را به سعادت برساند. كار صالحی كه از شخص بی‌ایمان صادر شود، انگیزه الهی نخواهد داشت، حد اكثر این است كه محبوبیت پیش مردم و اشتهار را ایجاد می‌كند كه این همان مزد زحمات او است.

البته موضوع نیت و انگیزه قلبی در مكتب اخلاقی« كانت» هم تا حدودی مطرح شده است، اما او حسن فاعلی را در پاسخ دادن به ندای وجدان و اطاعت از دستور عقل می‌داند، در حالی كه در اسلام، ملاك ارزشمندی اعمال، ارتباط قلبی فاعل با ذات لا یزال الهی است.

6. مراتب داشتن ارزش‌ها

یكی دیگر از ویژگی‌های نظام اخلاقی اسلام این است كه ارزش‌‌ها دارای مراحل و مراتبی هستند، در حالی كه در بسیاری از مكاتب اخلاقی ارزش را دارای یك مرحله می‌دانند. یعنی در هر كاری امر دایر است بر این كه یا آن كار ارزش دارد و یا ندارد. مثلا در مكتب كانت،‌اگر انجام كاری فقط برای اطاعت از حكم عقل و ندای وجدان باشد ارزشمند است، اما اگر اطاعت از حكم عقل، همراه با ارضای عواطف باشد، دیگر ارزشی نخواهد داشت، بنابراین، فداكاری مادر برای فرزندش، از آنجا كه برای ارضای عواطف مادر است، عملی بی ارزش است. در حالی كه در دین اسلام هر یك از این رفتارها مرحله‌ای از ارزش را دارا است.

بنابراین، اسلام برای ارزش‌ها مراحلی را قائل است. دسترسی به بعضی از مراحل آن برای عموم میسّر است، اما رسیدن به مراحل بالا و بالاتر برای همه‌انسان‌ها میسّر نیست و این منحنی هر چه بیشتر به طرف بالا صعود كند، از بالا روندگان آن كاسته خواهد شد.

مراتب ارزش اخلاقی در مكتب اسلام طیف وسیعی از ارزش‌ها را شامل می‌شود كه می‌توان برای آن مراحلی را تا بی نهایت قائل شد، در حالی كه ارزش‌ها در سایر مكاتب، فقط در دو دسته، یا در حد بسیار عالی و محدود یا در حد گسترده و یكسان برای همه، مطرح می‌شوند؛ به عنوان مثال، ترحم بر كودك یتیم، كمك به نابینا و لبخندی مهربانانه به روی انسانی نیازمند، مرحله‌ای از ارزش را تشكیل می‌دهند كه كسب آنها برای همه افراد میسّر است و ضربت شمشیر علی علیه السّلام، در جنگ خندق بر فرق سردار كفارـ عمرو بن عبدودـ نیز مرحله‌ای از ارزش است كه از مجموع عبادت‌های جن و انس برتر است.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. سوره زخرف، آیه 71.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. سوره توبه، آیه 72. آيت الله مصباح - مكاتب اخلاقي، ص 352 - 357

لینک به دیدگاه

یکی از مباحث بسیار مهم علم اخلاق، تأثیر متقابل عمل واخلاق و رابطه این دو با یکدیگر است.

در این زمینه، برخی بر این پندارند که مقوله اخلاق و شخصیت، با مقوله عمل چندان ارتباطی ندارد، زیرا اخلاق و منش انسانی، امری ثابت و پایدار است و تشکیل دهنده شخصیت آدمی است، در صورتی که عمل، امری گذرا و بی ثبات است، بنابر این، از چنین چیزی چگونه می توان نتیجه ای پایدار و پا برجا طلب کرد؟

اکنون در حد یک مقاله به اختصار بدین موضوع می پردازیم.

راغب اصفهانی، لغت شناس معروف، در زمینه فرق بین «خُلق» و «خُلق» می نویسد: «خلق در مورد شکلها و صورت های ظاهری است، در حالی که خُلق، قوا و ملکاتی است که با چشم دل قابل درک است، نه با چشم ظاهر.»

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

خداوند حکیم ساختمان جسم انسان را به دست با کفایت خود تکمیل کرد و خواست و اراده بشر در این زمینه بی تأثیر است، ولی خلق و خوی و ساختار روحی و شکل گرفتن خمیرمایه جانش را در حد بسیار زیادی به دست خود انسان سپرد.

از دیدگاه قرآن، هدف از خلقت بشر و نیز بعثت پیامبران الهی،

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
تکامل وجودی انسان از طریق پرستش خداوند
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
است. در این میان، مقصود از بعثت نبی خاتم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ تعلیم و تربیت
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
بیان شده که پیامبران گذشته نیز در پی آن بوده اند.

در تمام ادیان الهی به ویژه اسلام، «فقه» به عنوان یک مجموعه غنی، هماهنگ و کامل، در راستای وصول انسان به کمالات معرفی شده و در جایگاه بلندی قرار گرفته است و در یک کلام، تنها راه تربیت بشر تلقی می شود، از این رو، امامان معصوم ـ علیه السلام ـ فقه را با فضیلت ترین دانش و نقطه اوج کمال دینی معرفی کرده اند.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

بنابراین، هدف از فقه، ایجاد زمینه و تسهیل دستیابی انسان به کمال مطلق است و آرزوی تحصیل خلق و خوی انسانی بدون داشتن عمل شایسته، خیالی باطل و انتظاری بیهوده است.

قرآن کریم نسبت به تأثیر متقابل خلق و خوی آدمی بر رفتار او و همچنین عکس آن تأکید کرده، می فرماید: «قل کل یعمل علی شاکلته فربکم اعلم بمن هو اهدی سبیلا»

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

بگو هر کس بر اساس ساختار روحی خود عمل می کند و پروردگارتان به هدایت یافتگان داناتر است.

در مورد تأثیر عمل بر اخلاق و ساختار روحی انسان نیز می فرماید: «بل ران علی قلوبهم ما کانوا یکسبون؛

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
بلکه آنچه (از کردار زشت) کسب کرده اند، زنگار قلوب آنان شده است».

با توجه به سخن همان لغت شناس، درباره، معنی «دین» معنی آیه چنین خواهد بود: رفتار نادرست آنها مانند زنگ آهن بر روی قلبشان نشست و آنها را از شناخت نیکیها و بدیها بازداشت و چشم دلشان را کور کرد.

از این آیه روشن می شود که قلب انسان بر حسب فطرت و آفرینش خود، همچون آیینه، دارای جلایی است که حقایق عالم در آن انعکاس می یابد، چنانچه هدف از فراگیری حکمت آن است که روح انسان، ظرف حقایق عالم گشته، جهان کوچکی گشود که نمایانگر دنیای بیرون باشد.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

اعمال زشت انسان همچون زنگار بر صفحه دل او نقش می بندد و مانع تابش انوار حقایق بر آن می گردد و نمی گذارد قلب به درستی، خوبیها و بدیها را بفهمد و خوهای زشت و ناروا را از غیر آن تمیز دهد.

زراره از امام باقر ـ علیه السلام ـ چنین نقل می کند: هیچ بنده ای نیست، مگر اینکه در صفحه قلبش نقطه سفیدی وجود دارد. وقتی که او مرتکب گناهی شد، در آن محل نقطه ای سیاه پدیدار می گردد. اگر پس از آن توبه کرد، آن سیاهی از بین می رود، ولی چنانچه بر آن اصرار ورزد، آن سیاهی، بزرگ و بزرگتر شده تا اینکه تمامی آن سفیدی را محو کرده و به ظلمت تبدیل خواهد کرد. وقتی که چنین شد، دیگر امید اصلاح و بازگشت به نیکیها برای صاحبش باقی نخواهد ماند و این است مفاد کلام خدا که می فرماید: «بل ران علی قلوبهم ما کانوا یکسبون».

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

چنان که باز قرآن مجید در این باره می فرماید:

«ان الذین تولوا منکم یوم التقی الجمعان انما استزلهم الشیطان ببعض ما کسبوا...؛ آن دسته که هنگام رویارویی گروه مومنان با کافران، دست از جنگ برداشتند و پشت به میدان کردند، همانا بر اثر گناهان گذشته و کردار زشتشان، شیطان به دلهایشان راه یافت و قدمهای آنان را از ادامه راه حق لغزاند.»

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

از این آیه برداشت می شود که رفتار ناشایست انسان، بر روح او تأثیر گذاشته و آن را مطابق و همسنخ خود می سازد؛ وقتی که روح بدین سان ساخته شد و به این هیأت شکل گرفت منشأ رفتاری مناسب با خود خواهد شد که نتیجه آن، فرار از صحنه نبرد و ضعف و سستی در هنگام جهاد خواهد بود. به عبارت دیگر، بر اساس آیه شریفه: «قل کل یعمل علی شاکلته» که پیش از این ذکر شد « هر کسی بر طینت خود می تند»

استاد شهید علامه مطهری(ره) دراین باره می نویسد: «برخی، از جمله صدرالمتألهین(ره) این جهان را جنین روح می دانند، همچنان که رحم مادر، جنین جسم است، ترکیب بندی بدن و تشکیل اعضا و جوارح در رحم مادر انجام می گیرد وانسان ازاین نظر کامل و تمام شده به دنیا می آید وتنها دراین جهان به رشد خود ادامه می دهد، ولی او از نظر روحی هنوز شکل نگرفته است، اندام روح باید در این عالم ساخته شود و فرق بین دو جنین این است که بشر در ساختمان جسمی خود هیچ نقشی ندارد و فقط آن گونه که آفریدگار او اراده کرده و مصلحت دانسته، او را در رحم مادر ترسیم و تنقیش کرده است، ولی ساختار روحی او در این جهان به دست خود او سپرده شده تا آن گونه که خود می خواهد به اندام روح خود شکل دهد.»

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

از این رو، استاد آیت الله حسن زاده آملی تأکید دارد که: «علم و عمل از مقوله جوهرند»

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
بدین معنا که علم و عمل روح انسانی را ـ که از مقوله جوهر است ـ می سازند و به آن شکل مناسب با خود می دهند.

بنابر این باید توجه داشته باشیم که هر لحظه ای که بر ما می گذرد، با هر فکر و عملی، قسمتی از ساختمان روحی خود راشکل داده و می سازیم و کوچکترین حرکت ما آثار متناسب خود را بر شخصیت ما خواهد گذاشت و کمیت یا بزرگی عمل، ملاک نیست. از این رو، در این دیدگاه، عمل خوبی که از نظر ظاهر بزرگ باشد، ولی در ساختن این بنا نقش مثبتی نداشته باشد، (مثل اینکه از روی ریا صادر شده باشد) کوچک و بی ارزش است و بر عکس، عملی که کمیت آن پائین، ولی کیفیت آن بالا باشد، چون نقش آن در سازندگی روح، مثبت و بسیار است، عظیم و بلند مرتبه است؛ اینجاست که امیر المومنین ـ علیه السلام ـ می فرماید: «لا یقل عمل مع التقوی و کیف یقل ما یتقبل؛

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
هیچ عملی که با تقوا باشد کم نیست و چگونه کم باشد عملی که (خدا آن را) قبول می کند».

این قاعده در مورد گناهان نیز صادق است، از این رو بسیاری از این گناهان بزرگ که انسان از روی جهالت مرتکب شده، اگر با توبه همراه باشد محو شده، با عملهای صالح قابل جبران است، در حالی که ممکن است که گناهانی که از نظر ما کوچک هستند، چون از روی لجاجت و اصرار و یا خودخواهی و کوچک شمردن گناه صادر شده اند، چنان ضربه ای بر پیکره روح انسان وارد کنند که از هیچ دارویی علاج و شفای آن ساخته نباشد.

بر این اساس، ممکن است یک نگاه یک سخن، یک گوش دادن، یک ارتباط نسنجیده و یا یک نشستن چند دقیقه ای در مجلس گناه، قبح معصیت را در دید ما کاهش دهد و به دنبال آن شیطان نیز با این وسوسه که « دراین حد اشکال ندارد»، «فقط همین یک بار» «خدا را شکر کن که در همین حد هستی» و نظیر چنین حیله هایی ما را رفته رفته به تکرار آن و سپس عملهای دیگر وادارد به تدریج به جایی برساند که تمام درهای نجات را به روی ما ببندد.

در پایان با نقل یک روایت از روایات بسیاری که در این زمینه از امام صادق ـ علیه السلام ـ، وارد شده است، شما را به دقت هر چه بیشتر در آن دعوت می کنیم: « اتقوا المحقرات من الذنوب فانها لا تغفر، قلت، وما المحقرات؟ قال: الرجل یذنب الذنب، فیقول: طوبی لی لو لم یکن لی غیر ذالک؛ امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: از گناهان کوچک بپرهیزید که آمرزیده نمی شوید! راوی پرسید: آنها کدامند؟ امام فرمود: اینکه شخصی گناه و سپس مسرور باشد و بگوید: خوشا به حال من اگر فقط همین گناه را داشتم.»

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. المفردات فی غریب القرآن، ص 158.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. نحل، آیه 36.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. ذاریات، 56.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. جمعه، آیه 2، آل عمران، آیه 134.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. معالم الاصول، ص 19 ـ 20.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. اسراء، آیه 85.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. مطففین، آیه 14.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. الاسفار الاربعه، ج 1، ص 20.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. اصول کافی، ج 2، ص 273، چاپ عربی.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. آل عمران، 155.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. فلسفه اخلاق، مرتضی مطهری، ص 306.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. به این مطلب در نکته های 274، 308، و 800 از کتاب پر ارزش، «هزار و یک نکته» اشاره شده است.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. حکمت های نهج البلاغه.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. اصول کافی، ج2، ص28. سيد مهدي موسوي كاشمري - مجله پيام زن، ص 62

لینک به دیدگاه

در اینجا سخن از فلسفه اخلاق و یا عرفان نظری نیست و نیز در اینجا به ذكر هر یك از مباحث اخلاقی و یا مسائل عرفانی به گونه ای گسترده و تفصیلی نمی پردازیم بلكه برخی از مباحثی كه صبغه اخلاقی داشته و ارتباط بیشتری با مباحث و مسائل تربیتی دارند را، از دیدگاه امام - سلام الله علیه - مورد بحث قرار می دهیم.

الف ـ تفاوت میان علم و عرفان

عرفان و معرفت عبارت است از: (شناسایی و آگاهی نسبت به امری خاص از راه مشاهده درونی و علم حضوری) .

ولی شناسایی و آگاهی از راه استدلالهای عقلی را كه در ماهیت خود با توجه به مصداق معلوم، امری است كلی، علم گویند نه عرفان و نیز عرفان در مواردی بیشتر به كار می رود كه سبق (و یا پیش فراموشی) نسیان در كار باشد؛ مثلا كسی چیزی را می شناخته، نیسان عارض گشته و دوباره بدان آگاهی و توجه پیدا كرده است، اما كاربرد علم، این چنین نیست.

از این نظر، عارف به كسی می گویند كه به آنچه كه در نشئات پیشین آگاهی یافته ولی از آن غافل مانده و یانیسان حاصل شده است، ولی دوباره معرفت پیدا كند و بر این اساس، (برخی از) اهل سلوك مدعی اند كه معراج معنوی و روحی انسان، همان توجه و یادآوری ایام سلف (عالم ذر) است ولی به نظر ما معراج معنوی و روحانی انسان، عبارت است از رجوع به عالم غیبت، یعنی سالك، مجذوب عالم قدسی شود و به عالم ملكی توجه نكند و به جمع مافی سلسله الشهود بنگرد.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

ب ـ دستجات و طوایف انسانها

انسانها در رابطه با سیر و سلوك الی الله چهار طایفه اند:

1- محجوبان: این طایفه بر اثر توجه و سرگرمی به دنیا از حركت و پرواز به سوی ملكوت غافلند و از سیر به سوی حق باز مانده و در شمار غافلان قرار دارند.

2- سالكان: این طایفه در حال سیر و حركت به سوی حق، بسر می برند و به پیر راه و راهبر نیازمندند

3- واصلان: این طایفه از طریق سیر و سلوك به سوی حق، به مقصد دست یافته و به سر منزل مقصود واصل گشته اند. و شاهد مقصود را در آغوش كشیده اند.

4- راجعان: این طایفه پس از وصول به مقصود، از دیاریار به سوی خلق، بار سفر بسته تا دیگران را نیز در این سفر سیر الی الله رهبری كنند.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

قابل ذكر است كه در میان طوایف فوق، غیر از طایفه اول (محجوبان) سه طایفه دیگر اهل سیرو سرّ و پروازند كه پس از قدم نهادن به (مقام فنا) به مرحله خاصی از ارتقای معنوی یعنی حالت حقانی، نایل می آیند. البته در صورتی كه در این سفر و سلوك، گرفتار حجابها (حجاب ظلمانی، حجاب نورانی - عقلانی و حجاب روحی) نشوند.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

به طور كلی سفر و پرواز معنوی چهار گونه است.

اول ـ سفر از خلق به سوی حق: كه در پرتو پرداختن به عبادات رعایت دستورها، انجام ریاضتها، مهاجرات از طبیعت و پرواز به دیار پروردگار متعال، صورت می پذیرد.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

این رجوع به عالم ملكوت را فنا می گویند پس (فنا) عبارت از نفی و نابودی نیست بلكه مرحله خاصی از راهیابی است.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

كه در پرتو عبادت حاصل می شود.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
و گفتیم كه حالت ویژه حقانی در این مرحله برای سالك، حاصل می گردد به شرط آنكه حجابهای سه گانه را كنار بزند و دچار آنها نشود در این سفر به هادی و راهبر نیازمند است.
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

و به گفته حافظ:

قطع این مرحله بی همرهی خضر مكن

ظلمات است بترس از خطر گمراهی

دوم ـ سفر از حق به سوی حق: این سفر پس از انجام سفر اول صورت می پذیرد سالك از حالت حقانی خود اوج می گیرد و به مقام (فنای فنا) نایل می گردد مقامی كه از آن به عنوان مقام (اخفی) و (فنا در افعال و صفات حق) تعبیر می شود.

سوم ـ سفر از حق به سوی خلق: سفر فوق را (مرحله صحو) نیز می نامند سالك، در این مرحله بین عوالم جبروت و ملكوت، در طیران است و دارای بهره ای از مقام نبوت است (نه نبوت تشریعی) تا دیگران را آماده اوج و پرواز كند.

البته پس از مرحله (صحو) نوبت به مرحله (محو) می رسد كه برای انسانهای كامل در این دنیا و آخرت، پیش می آید.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

چهارم ـ سفر از خلق به سوی خلق از طریق حق: در این سفر، سالك، موانع سیر را شناسایی و به راه وصول به حق را به دیگران می آموزد؛ زیرا دارای نبوت تشریعی است كه دستیابی به این مرحله در پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) خاتمه یافت پس از وی، كسی بدین مرحله نمی تواند گام نهد.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

نكته قابل ذكر آنكه، امام - سلام الله علیه - در برخی از رهنمودها از مراحل سیرو سلوك به عنوان (سجده) یاد می كند. مثلا می نویسد:

(كلام در سفر از خلق به حق و از كثرت به وحدت و از ناسوت به مافوق جبروت است تا حد فنای مطلق كه در (سجده اول) حاصل می شود و فنا از فنا كه پس از صحو، در (سجده دوم) حاصل می گردد.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

ج ـ عامل اصلی عروج و تداوم معراج (هماهنگی شریعت، طریقت و حقیقت)

راز موفقیت سالك الی الله، یك چیز بیش نیست و آن عبارت است از (عبادت) سالك با (قدم) عبادت می تواند از بیت طبیعت، به سوی عالم ملكوت عروج و مهاجرت كند.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
و عبادت برای همه عباد یك ضرورت است؛زیرا همانگونه كه بدن به آب، هوا و غذا نیازمند است، روح نیز به غذا احتیاج دارد و غذای روح، عبارت است از (عبادت) و همانگونه كه اثر غذا در بدن عبارت است از ادامه حیات و تأمین نشاط، اثر غذای روح (عبادت) نیز عبارت است از اوج و معراج.
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

در عرفان امام راحل - سلام الله علیه - طریقت و حقیقت جز از راه شریعت حاصل نخواهد شد؛ زیرا ظاهر، طریق باطن است

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
و در واقع عبادتی كه در ظاهر انجام می پذیرد معمار باطن است (یعنی) باطن را برای عروج مهیا می سازد و انفكاك و جدایی میان عبادت و تاثیر آن در نفس محال است و اگر عبادتی صورت پذیرفت ولی تاثیر معنوی و عرفانی آن مشاهده نگشت، بدون تردید آن عبادت با توجه به همه ضوابط و شرایط لازم آن انجام نیافته است.
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

(الطریقه والحقیقه لا تحصلان الا من طریق الشریعه فان الظاهر طریق الباطن بل یفهم منه (ولو انهم اقاموا التوراه والانجیل) ان الظاهر غیر منفك عن الباطن فمن رای ان الباطن لم یحصل له مع الاعمال الظاهره و اتباع التكالیف الالهیه فلیعلم انه لم یقم علی الظاهر علی)ما(هو علیه)

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

توجه بدین حقیقت ضروری است كه هیچ طایفه و دسته ای از دستجات فوق، حتی لحظه ای از عبادت، بی نیاز نخواهد بود.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

بر همین اساس است كه برترین افتخار پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله) آن و اصل راجع كامل، عبودیت وانجام عبادت است الهی است.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

به طور كلی اساس تكامل معنوی و ارتقای باطنی، عبودیت و پیمودن مدارج كمال است. بنابراین، هر گاه لحظه ای این عمل در كار نباشد سقوط آن واصل، حتمی است (فان مقام العبد الكامل هو التذلل بین یدی سیده) .

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

پس سخن برخی از تصوف پیشگان كه می گویند: (عبادت ظاهری طریق است و هر گاه به مقصد رسیدی و واصل شدی و دیگر بدان ضرورتی نیست) . بدون دلیل است

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
و لاطائلاتی بیش نمی باشد. . . .
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

آری، جز از راه عبادت ظاهری نمی توان در هیچ مقامی پایدار ماند. چنانكه بدون آن نمی توان به هیچ مقامی دست یافت. حتی مقام رسالت حضرت خاتم الانبیاء نیز منوط به عبادت ظاهری و عبودیت است.

دـ شروط اصلی تاثیر عبادت

عبادت؛ سرمایه اصلی سالك در باب راهیابی هاست، ولی از این نكته نباید غافل بود كه هر عابدی به مقصود نمی رسد و همه عابدان یكسان نیستند؛چرا كه عبادت آنان یكسان نیست؛ زیرا عبادت دارای شروطی است. از جمله عبارتند از:

1- حضور قلب: حضور قلب در نماز همان است كه نمازگزار به قلب خود بفهماند كه در پیشگاه پروردگار بزرگ به عبادت ایستاده است (حضور قلب اجمالی) و نیز در همه لحظات به اسرار و معانی فرازهای نماز و كلمات آن توجه كند (حضور قلب تفصیلی)

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
عبادت بدون حضور قلب، عبادت نیست بلكه لهو و بازی است این عبادت عملی)است که(در نفس آدمی اثری ایجاد نمی كند و حالت نهی از فحشا و منكر محقق نمی شود
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
(ان الصلوه تنهی عن الفحشاء و المنكر)
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

2- اخلاص: معیار اصلی عبادیت عبادتها، اخلاص است؛ یعنی اگر عبادت، همراه با اخلاص انجام گرفت، عبادت به شمار می آید و گرنه عبادتی صورت نگرفته است.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

اخلاص یعنی عمل را فقط برای خدا انجام دادن

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
و شخص بااخلاص ظاهر خود را از معاصی و باطن خود را از عجب، كبر، فخر، ریا،. . . تصفیه می كند. و عبادت در ریاضت در پرتو اخلاص است كه هم عمل را ابدی و اخروی
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
می سازد و هم سالك را به معراج می برد حتی سیر و سلوك اخلاقی و ریاضتها اگر فقط به منظور دستیابی به تسلط قوای نفسانی و پیدایش ملكات باطنی. . . . . (باشد) ، ولی اگر در چارچوب مجوزها و دستورهای شرع مطهر صورت گیرد، مایه راهیابی و هدایت است پس حتی ملكات فاضله و ملكات نفسانی اگر در پرتو اخلاص پدید نیایند، مایه نجات و سعادت انسان نخواهند بود و آن اخلاص نیز اخلاص الهی نیست، در صورتی الهی است كه عاری از هر گونه هواهای نفسانی باشد.
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

انسان مخلص با دارا بودن ملكات فاضله، همواره خود را در محضر خدامی بیند

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

و تفاوت میان عبادت عامه و عبادت خاصه را در همین نكته می توان خلاصه كرد كه عبادت جهت طمع به بهشت یا دوزخ صورت نمی گیرد بلكه به خاطر خدا و بدون هیچ گونه چشمداشتی انجام می گیرد واین گونه عبادت را (عباده الاحرار) یا (عباده الكرام (عبادت آزادگان، عبادت كریمان)) می گویند.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

3- اطمینان نفسانی و طمأنینه و وقار باطنی

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

4- عاشقانه و با شوق باطنی همراه باشد.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

توجه و تفهیم به معانی، حقایق و اسرار و لااقل توجه بدین حقیقت كه در سایه ذكر (نماز) فرمانبرداری از خدا صورت می گیرد

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

5- بركنار از تصرفات و نفوذ شیطان: بر این اساس، شخص ذاكر و عابد همواره باید در استعاذه به سر ببرد

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
از نظر امام راحل - سلام الله علیه - دو چیز در این سیر معنوی (نماز) مهم است: یكی طهارت كه سر آن (تخلیه) و سَر سِرّ آن (تجرید) می باشد و دیگری كه ركن اعظم است و در نماز حاصل می شود، سر آن (تجلیه) و سر سِرّ آن (تفرید) است.
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

هـ ـ یكی از مسائل معروف باب عرفان (ریاضت) است واژه ریاضت از ماده روض و از حیث معنا تحمل زحمت و پرداختن به عملی جهت ایجاد ورزیدگی روحی یا جسمی است بدین جهت به ورزش و حركتهای مربوط بدان نیز (ریاضت) گویند.

همچنین دگرگونی و تبدیل حالت روحی مذموم در راستای دستیابی به حالت روحی ممدوح و اعراض و خودداری از اعمال شهوانی، مداومت و ملازمت به نماز و روزه و خلوت و تفكر و شب و زنده داری و تهجد و نیز تهذیب اخلاق را (ریاضت) می خوانند.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

ریاضت همواره در تعقیب هدفی خاص صورت می گیرد و از دیدگاه امام راحل - سلام الله علیه - پشتوانه اصلی ریاضت یعنی (نیت) صیغه بطلان و یا مشروعیت را متوجه آن می سازد؛زیرا ریاضت اگر با انگیزه حب نفس و جلوه های مختلف آن صورت گیرد، نامشروع و ریاضت باطل است و اگر به منظور تقرب و جلب رضای پروردگار متعال انجام پذیرد، شرعی و صحیح خواهد بود.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

و نیز ریاضت از حیث كیفیت عمل، اگر مطابق با دستورهای شرع مطهر باشد، ریاضت صحیح می باشد و اگر چگونگی عمل، رفتار كردار، حركات و سكنات مربوط در چارچوب مجوزات شرع مطهر نباشد، آن ریاضت غیر اسلامی و مبتدع (بدعت) خواهد بود

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

قابل ذكر است كه ریاضت به نوبه خود بر دو گونه است:

1) ریاضت جسمی

2) ریاضت روحی.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

اولی عبارت است: از تحمل مشكلات از جمله، امساك و خودداری از غذاهای لذیذ و گوارا، پرداختن به روزه های مستحبی یا واجب، پرداختن به روزهای مستحبی یا واجب، پرداختن به نمازهای مختلف، انجام حج، عمره و. . . تحمل كار و تلاش طاقت فرسایی كه صبغه عبودیت دارند، مثل دستگیری از خلق.

دومی عبارت است: از چشاندن درد و الم ریاضت به روح، اندیشیدن در عواقب و سرانجام معاصی، توجه به كیفر و عذاب دردناك عصیان و خطا، توجه به گرفتاریهای دردناك عصیان و خطا، توجه به گرفتاریهای گوناگون عالم قبر و قیامت

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

تعریف ریاضت از نظر امام راحل»: امام راحل - سلام الله علیه - همانند برخی از صاحب نظران در باب تعریف ریاضت، بدین مساءله عنایت دارد كه: الریاضه و هی ازاله الشماس عن النفس بقطع ماءلوفاتها و مخالفه مرادتها و اعظم اركانها دوام الملازمه علی ذكر لااله الاالله

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

یعنی، (ریاضت عبارت است از بین بردن حالت طغیان و سركشی نفس از راه مبارزه با آنچه كه مورد الفت و خواهش آن است و مهمترین راه موفقیت (عظیم ترین) ركن آن، ملازمت و تداوم به ذكر الهی است (لا اله الا الله) است) .

امام در ذیل تعریف می نویسد: (و الحاصل هذا الذكر فی هذا المقام لیس ذكر للذاكرین بل وسیله الی ازابه الحجاب) .

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

این ذكر (لا اله الا الله) وسیله ای جهت رفع نمودن حجاب باطنی است نه وسیله دستیابی به ارتقا و علو باطنی. (در این رابطه به اذكار دیگری نیز باید روی آورد)

«نتایج و دستاوردهای ریاضت صحیح»:

اشارتی رفت كه اگر ریاضت با نیت صادقانه و اخلاص الهی همراه باشد واز چار چوب مجوزهای شرعی تجاوز نكند، یكی از راههای اساسی (خودسازی) است؛ زیرا از راه ریاضت می توان به نتایج درخشان و شگرفی در این باره دست یافت، از جمله:

1. پالایش نفس از رذایل اخلاقی و ایجاد تحول و دگرگونی در نفس.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

2. تصفیه باطن از عقاید باطل.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

3. تخلیص نیت از ریا.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

4. ایجاد حضور قلب در عبادت.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

5. دستیابی به باورهای صحیح از جمله: (لا موثر فی الوجود الا الله)

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
و این از معانی (لا اله الا الله) است كه از راه ریاضت می توان بدان دست یافت.
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

6. بیرون كردن حب نفس، حب دنیا و حتی محبت این و آن، از دل

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
و دست یابی به محبت الهی كه ام الطهارت است.
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

7. ایجاد ملكات فاضله

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
كه انسان از راه ارتباطات قلبی می تواند مظهر اسماء و آیت كبرای الهی شود. وجود او ربانی گشته و در مملكت وجود او فقط جمال و جلال الهی فرمانروایی می كند.
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

8. رهایی از حجاب علم و حصول انقطاع الی الله؛

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
زیرا كه كثرت اشتغال به علوم برهانیه، سبب ظلمت و كدورت قلب است.
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

9. اجتناب از همه گونه محرمات و ترك همه گونه شبهاست

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

10. رفع حجابها.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

11. تقویت اراده باطن در جهت هدایت دیگران

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
(طه ما انزلنا علیك القران لتشقی)
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

قابل ذكر است كه اگر در حال ریاضت، مرگ پیش آمد، ظرف، مشمول عفو و رحمت و غفران الهی خواهد گشت.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

همچنین اگر كسی در پرتو ریاضت به ملكات اخلاقی دست یابد، در حالی كه با نیت خالص و تقرب به درگاه خداوند متعال نباشد بلكه با صبغه ای از شهرت طلبی. ریاضت خواهی و جاه و مقام جویی همراه باشد، آن اخلاق و ملكات را (اخلاق الهی) نمی توان نامید.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

بر این اساس، ریاضت پیشگانی كه به خیال خام خود، در مكاشفات خود شیعه و رافضی را به صورت خنزیر مشاهده كرده (چنانچه در برخی از كتب آمده است !!!) آنان در سیمای آینه باطن به دور از زنگار و كدورتهای باطنی رافضی (شیعه) ، در واقع، خود را مشاهده كرده اند و خود راخنزیر یافته اند.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
(این است سر انجام و عاقبت ریاضتهای غیر الهی و ملكات شیطانی) .

و- برخی از مقامات و صفات عالیه

در میان صفات عالی و ملكات و خصلتهایی كه انسان در پرتو ریاضت، به آنها دست می یازد، برخی از آنها در زندگی روزانه نمایان ترند؛یعنی اثر وجودی آنها مشهودتر است، از جمله: (رضا) توكل، تفویض، خوف، رجا، ثقه و. . .)

هنگامی كه انسان به حالت (ثقه) یعنی اطمینان نفسانی دست یافت كه همه چیز از خداست (لا حول و لاقوه الا الله) و خدا او را همواره زیر نظر داشته و همه امور آشكار و پنهان وی را مقرر می دارد، در این صورت در هنگام اقدام به كارهای زندگی، از اینكه به مصلحت او هست یا خیر، به خدا (توكل) می كند این حالت را توكل گویند و آنگاه كه حتی به خواست و مصلحت، خویش نیندیشیده و فقط جلب رضای او و تحقق اراده او را خواستار است، این حالت را (رضا) گویند و اگر به حالتی دست یافت که در امور زندگی خود، اراده خود و همه چیز را از خدا و در خدمت تحقق اراده او بداند این حالت را (تفویض) نامند، ولی اگر با توجه به بسط رحمت الهی. . . . . و شكر نعمتهای او حالت ویژه ای در او ایجاد شد كه از پیدایش غرور و كوتاهی و یاءس از رحمت حضرت حق، پیشگیری می كند، آن حالت خاص را (خوف و رجا) گویند.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

«برترین ذكر الهی»

یكی از برترین اذكار كه سالك را به اوج معراج نایل می سازد، قرائت قرآن است. قرآن كتابی است جامع است كه در نورانی ترین شب (لیله القدر) نازل شد

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
و حاوی همه گونه معارف از معرفه الذات تا معرفه الافعال است.
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
و از مقاصد مهم آن تطهیر باطن انسان از پلیدیها و تحصیل سعادت است.
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
و هر طایفه ای به قدر استعداد خود ازاین كتاب استفاده می كند
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
قرائت آن ثواب و پاداش الهی را در بر دارد، چنانكه قاری با دید تعلیم و تربیت در آن به تعمق بپردازد به هدایت، حجاب خود بینی و نور طریق سلوك انسانیت دست می یابد
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
به شرط آنكه از حجاب خودبینی و كدورتهای معاصی، خود را به دور دارد. و در آیات آن به تفكر بنشیند و سپس به تطبیق خود با محتوای آن بپردازد.

وظیفه سالك الی الله آن است كه خود را به قرآن عرضه بدارد

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
و به كوتاه سخن، انسان با ریاضتهای قلبی می تواند مظهر اسمای الهی شود
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
آری قرآن منبع همه گونه معرفتها
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
و منشاء عرفان است.

زـ معنای اخلاق

(اخلاق) جمع (خلق) است و (خلق) عبارت است از: (حالتی كه در نفس پدید می آید و انگیزه حركت عملی انسان شود و آدمی در پرتو آن بدون تروی و به كارگیری فكر و اندیشه، به عمل مناسب با آن دست می یابد) .

قابل ذكر است كه (خلق) در انسان بر دو گونه است:

الف) طبیعی.

ب) اكتسابی.

(طبیعی) به مزاج و اصل فطرت آدمی مربوط می شود، ولی (اكتسابی) از راه تفكر، تدبر، معاشرت و عادت ایجاد می شود هر دو قابل زوال و دگرگونی می باشند نه آنكه ذاتی و لایتغیر باشند.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

ح ـ اهمیت اخلاق

امام راحل - سلام الله علیه - برای اخلاق و علوم مربوط بدان، اهمیت فراوانی قایل بود و تأكید داشت تا در مراكز علمی، علوم معنوی از قبیل علم اخلاق، تهذیب نفس و سیر سلوك الی الله تدریس شود.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
و می فرمود: علاوه بر برهان و تجربه، دعوت انبیاء و شرایع حقه به سوی اخلاق كریمه. . . اهتمام داشتند.
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

البته درجه اهمیت اخلاق را از این بیان می توان به دست آورد كه پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله) هدف اصلی بعثت خود را (كمال مكارم اخلاق) دانسته اند. (بعثتُ لاتمم مكارم اخلاق)

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

و نیز ره توشه سفر آخرت (اخلاق كریمه) است

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
بر این اساس، شیخ انصاری كه از حیث مراتب علمی بی همتا بود، همواره در كنار استاد اخلاق خود، زانوی ادب بر زمین نهاده و به شاگردی می پرداخت.
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

ط ـ سرچشمه اخلاق

انسان بر اساس حكمت پروردگار حكیم، دارای سه قوه و نیروی (وهمیه، غضبیه و شهویه) است كه در بقا و زندگی شخصی این سه قوه واخروی و حفظ نوع انسان، نقش اساسی بر عهده دارند؛ زیرا این سه قوه، سرچشمه ملكوتی باطنی انسان اند.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

سیمای باطن انسان كه صورت ملكوتی نیز خوانده می شود در آغاز، صورت انسانی است ولی اگر صفات رذیله یعنی ملكات غیر انسانی بر آن غلبه كند (صورت باطنی انسان) دگرگون گشته و به سیمای جدیدی مبدل می گردد؛ مثلا اگر (قوه غضب) بر آدمی غالب آید و عقل و اراده وی تابع آن شود، سبعیت و درندگی در وی تقویت گشته و قهرا چهره درونی او همان سیمای حیوان درنده است.

و همچنین اگر (قوه وهمیه) بر انسان غالب شود، سیمای باطنی و صورت ملكوتی وی سیمای شیطانی می شود كه جز خدعه، نیرنگ، فریبكاری، تقلب، نمامی و غیبت از این و آن و. . . از او برنخیزد و البته گاهی سیمای دوگانه و مزدوجی از (درندگی و شیطنت) در آدمی پدیدار می شود كه در آن صورت سیمای باطنی آدمی، به هیچ حیوانی شباهت ندارد، به سیمای عجیب و غریب تبدیل می گردد.

نیز اگر (قوه شهوت) بر آدمی غلبه كند، ملكوت و باطن آدمی نیز سیمایی جز حیوانیت و شهوت پرستی ندارد.

قابل ذكر است كه سیمای باطن آدمی را سیمای (برزخی) نیز می گویند و هنگامی كه آدمی از دنیا رخت بر می بندند، هر ملكوت و سیمای باطنی كه بر وی غالب بود، همان ملكوت و چهره باطنی در عالم برزخ خود نمایی می كند و افرادی كه در دنیا دیدگان (باطن بین) دارند گاهی سیمای باطن دیگران را مشاهده می كنند.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

خلاصه، این سه قوه اگر در سیطره عقل و ایمان و در تدبیر وحی و عقل سلیم آدمی درآیند، از عوامل خوشبختی و سعادت انسان خواهند بود و گرنه سبب شقاوت و بدبختی بشرند.

در این جا دو نکته هم چنین قابل ذكر است كه:

اولاً: از هر یك سه قوه فوق، در صورت اعتدال و بركناری از افراط یا تفریط، ملكات و صفات فاضله ای چون (حكمت، شجاعت، عفت و عدالت) در نفس بشر پدید می آیند كه تمام شعب گوناگون اخلاق نیك و شایستگی های اخلاقی به این (چهار صفت) باز می گردند و لیكن هر یك از این سه قوه در صورت گرایش به افراط یا تفریط، منشاء صفات رذایله اند كه همه خصلتهای ناروا و صفات ناپسند و اخلاق ناستوده را باعث می گردند.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

ثانیاً: راز رسالت در همین حقیقت نهفته است كه انسان را به فضایل آشنا كنند. و از روی آوردن به رذایل باز دارند.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

ی ـ چگونگی درمان بیماریهای باطنی

اولین شرط درمان بیماری اخلاقی، كشف و شناسایی آن است. و بر هر كسی لازم است تا ملكات ناپسند و صفات رذیله در نفس خود را شناسایی كند.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

دومین شرط درمان آن است كه منشاء اصلی آن صفات ناپسند را نیز بشناسد.

سومین شرط آن است كه اراده و تفكر خود را بكار گیرد و از طریق، مشارطه، مراقبه و محاسبه به پیش رود

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
لذات هنگامی كه تصمیم گرفته شد كه به درمان خویش بپردازد پس از قدم اول و دوم، همت خود را به كار گیرد و همواره از پروردگار متعال توفیق و طلب یاری نماید و مطئمن باشد كه اگر این برنامه را ادامه دهد در پرتو تكرار آن، صفات ناپسند بكلی از سرزمین جان وی رخت بر می بندد و صفات پسندیده جانشین آنها می شود و مطمئن باشد كه هر گونه ملكات و صفات نفسانی
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. . . . در نوجوانان و جوانان، سریعتر صورت می گیرد
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

ك ـ انگیزه و عوامل روی آوردن به درمان

1. توجه به سرانجام حیاتبخش خود سازی و وجود ملكات و فضایل اخلاقی.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

2. تو جه به عواقب شوم و سرنوشت ساز رذایل اخلاقی در دنیا

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
و آخرت.
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

3. پاسخگوئی به ندای فطرت؛ زیرا تنفر و بیزاری از اخلاق ناستوده از فطرت انسان نشاءت می گیرد

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
و هر كس به گونه ای فطری گرایش به طهارت باطن و تقوا داشته و از اخلاق ناپسند متنفر است.
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

ل ـ قطره ای از دریا

رهنمودی از حضرت امام - سلام الله علیه -:

(پسرم

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
! آنچه اول به تو وصیت می كنم آن است كه انكار مقامات اهل معرفت نكنی كه این شیوه جهال است و از معاشرت با منكرین مقامات اولیا بپرهیزی كه اینان قطاع طریق حق هستند.

فرزندم ! از خود خواهی و خود بینی به درآی كه این ارث شیطان است كه به واسطه خودبینی و خود خواهی از امر خدای تعالی به خضوع برای ولی و صفی او جل و علا، سر باز زد و بدانكه تمام گرفتاریها بنی آدم از این ارث شیطانی است كه اصل اصول است و شاید آیه شریفه (و قاتلو هم حتی لا تكون فتنه و یكون الدین للله)

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
همه در بعض مراحل آن اشاره به جهاد اكبر و مقاتله با ریشه فتنه كه شیطان بزرگ و جنود آن است كه در تمام اعماق قلوب انسانها شاخه و ریشه دارد، و هر كس برای رفع فتنه از درون خویش باید مجاهده نماید. و این جهاد است كه اگر به پیروزی رسید همه چیز و همه كسی اصلاح می شود) .
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

م ـ شروط مراحل جهاد اكبر

خاطر نشان كردیم كه اگر قوای نفسانی تحت تصرف و نفوذ عقل و شرع، عمل كند مملكت وجود انسان، مملكت رحمانی خواهد گشت و اگر تحت نفوذ و سلطه شیطان و نفس اماره عمل نماید، مملكت وجود انسان، مملكت شیطانی خواهد بود و تنها از راه جهاد اكبر است كه می توان نجات یافت و موفقیت در مجاهدت نفسانی نیز به پیمودن مراحل و منازلی كه شروط اساسی به حساب می آیند، بستگی دارد و آن شروط اساسی عبارتند از:

1- تفكر: كسی كه تصمیم دارد به جهاد اكبر بپردازیم، در قدم اول، لازم است تا به نعمتهای خداوند متعال خیره شود و بیندیشد كه آیا در برابر این همه نعمتهای ظاهر و باطن (نعمت وجود عقل، اندیشه، انبیا، كتب آسمانی و. . .) وظیفه او چیست ؟ مولای او چه انتظاری از او دارد و. . .

2- عزم: پس از مرحله اول، نوبت (عزم) است البته عزم در اینجا غیر از (اراده) است عزم بر ترك معاصی و انجام واجبات و جبران مافات. این عزم، جوهر انسانیت و مایه امتیاز انسان است؛زیرا تفاوت درجات انسانها به عزم آنها بستگی دارد.

3- امور ثلاثه عملی (مشارطه، مراقبه و محاسبه) : پس ازمرحله تفكر و عزم، نوبت (عمل) است عمل به امور ثلاثه؛ بدین معنا كه سالك، در آغاز با خود شرط كند تا برخلاف دستورهای خدا رفتار نكند و خود را ملزم به رعایت آن نماید. و پس از آن به مراقبت از خود بپردازد و خود را از حیث پایبندی تام به شرط و یا كوتاهی در برابر آن زیر نظر بگیرد و سپس به محاسبه بنشیند. در محدوده وفای به شرط، خدا را شاكر باشد و. . . . . گامها را استوارتر به پیش نهد و همواره از خدا طلب توفیق و یاری نماید و درجهت پیشرفت كار همواره در (تذكر) (یاد خدا) و به یاد نعمتهای خدا شاكر نعمتها باشد. و خلاصه ره توشه موفقیت در این راه است.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

بدون تردید انسان در پرتو این مراحل می تواند خویشتن را نجات دهد، زیرا اگر در معاصی غوطه ور بماند، چه بسا كه به ملكات واخلاق ظلمانی مبتلا گردد، ایمان او زایل و كافر بشود.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

و در این صورت وجود همه گونه حقایق از معاد، حساب، قبر، قیامت، دوزخ، بهشت و. . . را انكار می كند.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

در خاتمه مروری داریم به یكی از رهنمودهای حكیمانه آن حضرت: قرآن كریم در قصه آدم كه باید گفت یك رمزی است و بسیار آموزنده است، به ما دستوراتی داده كه اگر بشر به آن عمل بكند همه مشكلات حل شود قبل از اینكه آدم را خلق بكند و ملائكه می فرماید:

(می خواهیم در زمین خلیفه قرار دهیم) (. . . انی جاعل فی الارض خلیفه)

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

ملائكه جنبه تقدس خودشان را نظر می كنند و جنبه فساد آدم خاكی را از این جهت می گویند: (آیا جمعیتی را خلق می كنی كه در زمین فساد كند و خونریزی نماید، حال آنكه ماتو را تقدیس می كنیم) ، (. . . اتجعل فیها من یفسد و یسفك الدماء و نحن نُسَبِّحُ بحمدك و نقدس لك. . .)

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

خدای تبارك و تعالی هم به آنها می فرماید:

(آنچه را من می دانم شما نمی دانید شما خودتان را می بینید، شما خودبین هستید و از آدم، كمالات را نمی دانید.)

بعد قصه تمام می شود به آدم (اسما) را كه واقعش (اسماء الله) است و همه چیز اسماء الله است، تعلیم می نماید و می گوید: (از اینها مرا خبر دهید) .

آنها می بیند كه عاجزند، عقب نشینی می كنند. بعد از اینكه آدم را خلق می كند امر می فرماید كه سجده كنند ملائكه سجده می كنند، لكن ابلیس سجده نمی كند.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

«خودبینی؛ صفت شیطانی»

قضیه خود بینی، ارث شیطان است. و. . . . . بدانیم كه ارث شیطان، خود بینی است. تمام فسادهایی كه در عالم واقع می شود، چه فساد از افراد، چه فسادها از حكومت ها و چه در اجتماع، تمام فسادها زیر سر این میراث شیطانی است و تمام مفسده های كه در عالم پیدا می شود از بیماری (خود بینی) است. . . دردها دوا نمی شود الا به اینكه این خصیصه شیطانی از بین ببرد باید ریاضت بكشد و خودش را بزرگ حساب نكند نگوید من عالمم، من مقدس هستم، چنانكه ملائكه می گفتند نگوید من ثروتمندم. . . من زاهدم. . . من موحدم. در هر یك از اینها و در این علم اعلایی كه فلسفه یا عرفان است، اگر این خصیصه شیطانی باشد حجاب است (العلم حجاب الاكبر)

با علم نمی توان تهذیب نفس كرد و اگر كسی بخواهد خود را معالجه كند باید به این خصیصه توجه بكند و بسیار مشكل است معارضه با این خصیصه اگر بخواهد كسی تهذیب شود، با علم تهذیب نمی شود علم انسان را تهذیب نمی كند، علم انسان را به جهنم می فرستد. گاهی علم توحید، انسان را به جهنم می فرستد. با علم درست نمی شود تزكیه می خواهد (یزكیهم) تزكیه مقدم است بر همه چیز. . .

همچنین آن حضرت خاطرنشان می كند: ای عزیر! بكوش تا صاحب عزم و دارای اراده شوی كه خدای نخواسته اگر بی عزم از این دنیا هجرت كنی، انسان صوری بی مغزی هستی كه در آن عالم به صورت انسان محشور نشوی زیرا كه آن عالم، محل كشف باطن و ظهور سریره است و جرئت بر معاصی، كم كم انسان را بی عزم می كند و این، جوهر شریف انسان را از انسان می رباید. استاد معظم ما می فرمودند: بیشتر از هر چه گوش كردن به تغنّیات، سلب اراده و عزم از انسان می كند.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. ر. ك چهل حدیث، حدیث 37، ص 621 - 622.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. آداب الصلوه، ص 282.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. مصباح الهدایه الی الخلافه و الولایه، ص 204.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. تعلیقات علی شرح فصوص الحكم، ص 39 و 173.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. تعلیقات علی شرح فصوص الحكم، ص 39 و 173.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. سر الصلوه، ص 83.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. مصباح الهدایه الی الخلافه و الولایه، ص 205.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. ر. ك: تعلیقات علی مصباح الانس، ص 283.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. مصباح الهدایه الی الخلافه و الولایه، ص 205.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. سر الصلوه، مقدمه مولف، ص 28.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. تعلیقات علی شرح فصوص الحكم، ص 39.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. آداب الصلوه، ص، 20.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. تعلیقات علی شرح فصوص الحكم، ص 201.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. ر. ك تعلیقات علی شرح فصوص الحكم، ص 200 و 201.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. سر الصلوه، ص 11و 83.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. سر الصلوه، ص 11و 83.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. ر. ك تعلیقات علی شرح فصوص الحكم، ص 55 (فان العبودیه من اعظم افتخارات النبی (صلی الله علیه و آله.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. تعلیقات علی شرح فصوص الحكم، ص 179.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. تعلیقات علی شرح فصوص الحكم، ص 201.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. تعلیقات علی شرح فصوص الحكم، ص 201.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. تعلیقات علی شرح فصوص الحكم، ص 201.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. آداب الصلوه، ص 33.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. سوره عنكبوت،، آیه 45.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. سر الصلوه، ص 16.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. صحیفه نور، ج 19، ص 255.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. صحیفه نور، ج 20، ص 65.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. چهل حدیث، حدیث 2، ص 45 - 46.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. مبارزه با نفس (جهاد اكبر) ، ص 53.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. سر الصلوه، ص 7 و 75: (قال امیر المؤ منین (علیه السلام) ما عبدتك خوفا من نارك ولا طمعا جنتك بل وجدتك اهلا للعباده فعبدتك.

قال الحسین: ان قوما عبدالله رغبه فتلك عباده التجار و ان قوما عبدالله ورهبه فتلك عباده العبید و ان قوما عبد و الله شكرا فتلك عباده الاحرار و هی افضل العباده.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. آداب الصلوه، ص 16، 17، 228، 35، و 27.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. آداب الصلوه، ص 16، 17، 28، 35، و 27.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. آداب الصلوه، ص 16، 17، 28، 35 و 27.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. آداب الصلوه، ص 16، 17، 28، 35 و 27.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. سر الصلوه، مقاله اول، فصل 6، ص 55.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. اقرب الموارد (ماده روض) . فرهنگ بزرگ جامع نوین، تالیف احمد سیاح (ماده روض.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. چهل حدیث، ص 45 و 120.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. چهل حدیث، ص 45 و 120.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. البته ریاضت، به ریاضت علمی و عملی نیز تقسیم شده است (چهل حدیث، ص 273) حدیث 17.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. چهل حدیث، ص 280 - 289، حدیث 17.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. تعلیقات علی مصباح الانس، ص 222.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. تعلیقات علی مصباح الانس، ص 222.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. چهل حدیث، ص 111، حدیث 5، ص 280، حدیث 17، ص 349، حدیث 24 و ص 405، حدیث 25 و آداب الصلوه، ص 92، 97، 99.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. چهل حدیث، ص 111، حدیث 5، ص 280، حدیث 17، ص 349، حدیث 24 و ص 405، حدیث 25. و آداب الصلوه، ص 96.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. چهل حدیث، ص 349 و 440. آداب الصلوه، ص 96.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. چهل حدیث، ص 349، حدیث 24 و ص 45، حدیث 2، آداب الصلوه، ص 96.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. چهل حدیث، ص 53. آداب الصلوه، ص 93. و مقدمه اسرار الحكم، ص 32.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. آداب الصلوه، ص 93.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. چهل حدیث، ص 124، 309، 333 و 510. و آداب الصلوه ص 92.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. چهل حدیث، ص 124، 309، 333 و 510. آداب الصلوه ص 92.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. چهل حدیث، ص 510.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. همان مدرك، و آداب الصلوه، ص 207.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. چهل حدیث، ص 544.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. آداب الصلوه، ص 93.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. چهل حدیث، ص 475.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. تعلیقات علی مصباح الانس، ص 222. و آداب الصلوه، ص 91.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. چهل حدیث، ص 352، حدیث 21.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. سوره طه، آیه 1-2.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. چهل حدیث، ص 115.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. چهل حدیث، ص 45.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. تعلیقات علی مصباح الانس، ص 221.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. ر. ك: چهل حدیث، حدیث 14، ص 222- 227.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. ر. ك آداب الصلوه، ص 184، 185، 192، 195، 207و 208.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. ر. ك: آداب الصلوه، ص 184، 185، 192، 195، 207، 208.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. ر. ك: آداب الصلوه، ص 184، 185، 192، 195، 207، 208.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. ر. ك: آداب الصلوه، ص 184، 185، 192، 195، 207 و 208.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. ر. ك: آداب الصلوه، ص 184، 185، 192، 207 و 208.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. ر. ك: آداب الصلوه، ص 184، 185، 192، 195، 207 و 208.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. ر. ك: آداب الصلوه، ص 184، 185، 192، 195، 207 و 208.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. صحیفه نور، ج 19 - ص 25.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. چهل حدیث، حدیث 29، ص 510.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. وصیتامه سیاسی - الهی، بند (ط) رهنمود به حوزه ها و مراكز علمی كشور.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. چهل حدیث، ح 29، ص 510، 511 و 512.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. چهل حدیث، ح 29، ص 510، 511 و 512.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. چهل حدیث، ح 29، ص 510، 511 و 512.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. جهاد اكبر، مبارزه با نفس، ص 32.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. چهل حدیث، حدیث اول، ص 14.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. چهل حدیث، حدیث اول، ص 15 و 14.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. چهل حدیث، حدیث 29، ص 511.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. چهل حدیث، حدیث اول، ص 16-17.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. چهل حدیث، حدیث اول، ص 9، 24و 25.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. چهل حدیث، حدیث اول، ص 9، 24 و 25.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. چهل حدیث، حدیث 29، ص 510. حدیث 5، ص 110- 111و حدیث اول ص 9.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. چهل حدیث، حدیث 29، ص 510، ص 110 - 111 و حدیث اول ص 9.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. چهل حدیث، حدیث اول، ص 9، 25 و 26.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. چهل حدیث، حدیث اول، ص 25 و 26.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. چهل حدیث، حدیث 22، ص 263. حدیث 27 و 439.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. ر. ك طلب و اراده، ص 154 - 155.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. چهل حدیث، حدیث 5، ص 113.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. خطاب به مرحوم حاج سید احمد اقا - یار با وفای حضرت امام - سلام الله علیه -

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. سوره بقره، آیه 193 و سوره انفعال، آیه 39.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. ر. ك سر الصلوه، مقدمه، ص 28.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. چهل حدیث، حدیث اول، ص 6 و 11.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. چهل حدیث، ص 21.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. مباره با نفس، ص 53.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. سوره بقره، آیه 30.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. سوره بقره، آیه 30.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. سخنان امام (س) در دیدار با میهمانان خارجی در سال 1364.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. چهل حدیث، حدیث اول، ص 8، چاپ و نشر آثار امام خمینی. سيد محمد شفيعي مازندراني - با اندکي تصرف از كتاب مباني تربيتي عرفاني، فصل پنجم

لینک به دیدگاه

شیخ نجم الدین رازی می نویسد: بدانكه ذكر بی آداب و شرائط گفتن زیادتی مفید نَبْود. اول به ترتیب و آداب و شرائط، قیام باید نمود و مرید صادق را چون درد طلب داعیه سلوك این راه پدید آید نشان این است كه با ذكر انس گیرد و از خلق وحشت، تا از همه روی بگرداند و در پناه ذكر گریزد كه «قل الله ثم ذرهم فی خوضهم یلعبون» و چون بر ذكر مواظبت خواهد نمود باید كه اساس بر توبه نصوح نهد از جمله معاصی، و به وقت ذكر گفتن اگر تواند غسل كند و الا وضو، تمام كند،‌زیرا كه ذكر كردن درست مقاتله با دشمن است، بی سلاح دشوار توان كرد كه «الوضوء سلاح المؤمن» و جامه پاك پوشد بر سنت، و بر پاكی جامه چهار شرط است: اول، پاكی از نجاست، دوم، پاكی از مظلمت. سوم، پاكی از حرمت ـ یعنی ابریشم نباشدـ چهارم پاكی از رعونت ـ یعنی كوتاه قد بُود بر سنت ـ كه «وثیابك فطهّر ای قصّر» و خانه خالی و تاریك و نظیف راست كند و اگر قدری بوی خوش بسوزاند اولی تر. و روی به قبله بنشیند، و مربع نشستن در همه اوقات منهی است الّا در وقت ذكر گفتن كه خواجه ـ علیه السّلام ـ چون نماز بامداد بكردی در مقام خویش مربع بذكر بنشستی تا آفتاب بر آمدی.

و در وقت ذكر گفتن دستها بر روی ران نهد و دل حاضر كند و چشم فراهم كند و به تعظیم تمام شروع كند در كلمه «لا له الا الله» گفتن، بقوت تمام. «اشدّ ذكراً» چنانكه «لااله» از بن ناف برآورد و «الاالله» به دل فرو برد، بر وجهی كه اثر ذكر و قوّت آن به جمله اعضاء برسد. ولكن آواز بلند نكند و تا تواند در اخفاء و خفض صوت كوشد، چنانكه فرمود: «و اذكر ربّك فی نفسك تضّرعاً و خیفه و دون الجهر من القول».

و بر این وجه، ذكر سخت و دمادم می گوید و در دل به معنای ذكر می اندیشد و نفی خواطر می كند. چنانكه در معنای «لااله» هر خاطر كه در دل می آید نفی می كند، بدان معنا كه هیچ مقصود و محبوب ندارم «الّا الله» جز خدای. جملگی خواطر به «لا اله» نفی كند. حضرت عزّت را به مقصودی و محبوبی و مطلوبی اثبات می كند به «الّا الله» و باید كه در هر ذكر دل در اول و آخر حاضر باشد بنفی و اثبات، و هر وقت در اندرون دل نظر می كند هر چیز كه دل را با آن پیوند می بیند آن چیز را در نظر نیاورد و دل با حضرت عزّت می دهد ... و به نفی «لااله» آن پیوند باطل می كند . بیخ محبت آن چیز از دل بر می دارد. و به تصرف «الّا الله» محبت حق را قائم مقام آن محبت می گرداند.

هم بر این ترتیب مداومت نماید تا به تدیج دل را از جمله محبوبات و مألوفات فارغ و خالی كند كه اهتزاز در ذكر از مداومت خیزد. و اهتزاز آن باشد كه بغلبات ذكر، هستیِ ذاكر در نور ذكر مضمحل شود و ذكر، ذاكر را مفرد گرداند و علائق و عوائق از وجود او فرو نهد و او را از دنیای جسمانیات و آخر روحانیات سبك بار در آورد. جنانكه فرمود « سیروا فقد سبق المفردون» بدانكه دل خلوتگاه خاص حق است كه «لا یسعنی ارضی و لا سمائی و انّما یسعنی قلب عبدی المؤمن» و تا زحمت اغیار در بارگاه دل یافته شود غیرت عزّت اقتضای تعزز كند از غیر. و لكن چون چاوش «لا اله» بارگاه دل از زحمت اغیار خالی كرد منتظر قدوم تجلی سلطان «الّا الله» باید بود كه «اذا فرغت فانصب و الی ربّك فارغب».

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. مرصاد العباد/ ص 150. خود سازی ، آیه الله امینی، ص 231ـ238. ابراهيم اميني، تلخيص از كتاب خودسازي، ص 231 ـ 238

لینک به دیدگاه

یكی از سالكین، عالم بزرگ و عارف ربانی ملامحمد تقی مجلسی ـ رضوان الله علیه ـ می باشد. او می نویسد:

آنچه این بنده از دوران ریاضت و خودسازی دریافته ام مربوط است به زمانی كه به مطالعه تفسیر اشتغال داشتم. شبی در بین خواب و بیداری حضرت محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ را مشاهده كردم، با خود گفتم شایسته است در كمالات و اخلاق آن حضرت خوب دقت كنم. هر چه بیشتر دقت كردم عظمت و نورانیت آن جناب گسترده تر می شد، بطوریكه نورش همه جا را فرا گرفت. در این هنگام بیدار شدم (بخود آمدم) به من الهام شد كه خُلق رسول خدا قرآن می باشد، باید در قرآن بیندیشم. پس هرچه بیشتر در آیه ای دقت می كردم حقائق بیشتری نصیبم می شد، تا اینكه یك دفعه حقائق و معارف فراوانی بر قلبم فرود آمد. پس در هر آیه ای كه تدبر می كردم چنین موهبتی بر من عطا می شد. البته تصدیق این مطلب برای كسی كه به چنین توفیقی دست نیافته دشوار بلكه عادهً غیر ممكن است. لیكن مقصود من راهنمایی و ارشاد برادران فی الله می باشد.

دستور ریاضت و خودسازی عبارت از این است كه: سخنان بی فایده بلكه از غیر ذكر خدا خودداری كند.

استفاده از مأكولات و مشروبات و لباسهای لذتبخش و منكوحات و منازل زیبا و راحت را ترك كند. (و به مقدار ضرورت اكتفا نماید).

از معاشرت با غیر اولیاء خدا دوری جوید.

از خواب زیاد اجتناب نماید و ذكر خدا را با مراقبت كامل ادامه دهد.

اولیاء خدا تداوم بر ذكر «یا حی یا قیوم، یا من لا له الا انت» را تجربه كرده و نتیجه گرفته اند. من نیز همین ذكر را تجربه نمودم، لیكن ذكر من غالباً «یا الله» است، با خارج ساختن غیر خدا از قلب و با توجه كامل به جانب خدای متعال.

البته آنچه بسیار مهم است ذكر خدا با مراقبت كامل می باشد، و سایر امور به پایه ذكر نمی رسد. اگر این عمل تا مدت چهل شبانه روز ادامه یابد درهایی از انوار حكمت و معرفت و محبت بر سالك گشوده می شود. آنگاه به مقام فناء فی الله و بقاء بالله ترقی می كند.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. روضه المتقین / ج 13، ص 128. ابراهيم اميني، تلخيص از كتاب خودسازي، ص 231 ـ 238

لینک به دیدگاه

عالم ربانی و عارف زاهد، مرحوم آخوند ملّا حسینقلی همدانی (ره) در نامه اش به یكی از علمای تبریز چنین می نویسد:

«بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله ربّ العالمین و الصلاه و السلام علی محمد و آله الطاهرین و لعنه الله علی اعدائهم اجمعین.

مخفی نماند بر برادران دینی كه بجز التزام به شرع شریف، در تمام حركات و سكنات و تكلمات و لحظات و غیرها راهی به قرب حضرت ملك الملوك جلّ جلاله نیست، و به خرافات ذوقیه اگر چه ذوق در غیر این مقام خوب است «كمادأب الجهال و الصوفیه خذلهم الله» راه رفتن لایوجب الّا بعداً، حتی شخص هرگاه ملتزم به نزدن شارب و نخوردن گوشت بوده باشد، اگر ایمان به عصمت ائمه اطهار صلوات الله علیهم آورده باشد، باید بفهمد از حضرت احدیت دور خواهد شد و هكذا در كیفیت ذكر، بغیر ماورد عن السادات المعصومین ـ علیهم السّلام ـ عمل نماید. بناء علی هذا باید مقدم بدارد دین شریف را و اهتمام نماید هر چه در شرع شریف اهتمام به آن شده و آنچه این ضعیف از عقل و نقل استفاده نموده ام این است كه اهمّ اشیاء از برای طالب قرب، جدّ و سعی در ترك معصیت است. تا این خدمت را انجام ندهی نه ذكرت و نه فكرت، به حال قلبت فایده ای نخواهد بخشید. چرا كه پیشكش و خدمت كردن كسی كه با سلطان در مقام عصیان و انكار است بی فایده خواهد بود. نمی دانم كدام سلطان، اعظم از این سلطان عظیم الشأن است، و كدام نقار اقبح از نقار با اوست؟!.

... پس ای عزیز چون این كریم رحیم زبان را مخزن كوه نور یعنی ذكر شریف قرار داده بی حیائی است كه مخزن سلطان را آلوده به نجاسات و قاذورات غیبت و دروغ و فحش و اذیت و غیرها من المعاصی نمودن. مخزن سلطان باید محلش پر عطر و گلاب باشد، نه نجس مملو از قاذورات. و بی شك چون دقت در مراقبت نكرده ای نمی دانی كه از جوارح سبعه یعنی گوش و زبان و چشم و دست و پا و بطن و فرج چه معصیتها می كنی و چه آتشها روشن می نمایی؟! و چه فسادها در دین خودت بر پا می كنی؟! و چه زخمهای منكر به سیف و سنان زبانت به قلب می زنی؟! اگر نكشته باشی بسیار خوب است. اگر بخواهم شرح این مفاسد را بیان نمایم در كتاب نمی گنجد. در یك ورق چه می توانم بكنم. تو كه هنوز جوارحت را از معاصی پاك نكرده ای چگونه منتظری كه در شرح احوال قلب چیزی به تو بنویسم. پس البدار، الی التوبه الصادقه. ثم العجل العجل فی الجدّ و المراقبه.

خلاصه بعد از سعی در مراقبت، البته طالب قرب، بیداری و قیام سحر را از دست ندهد. و نماز شب را با آداب و حضور قلب بجا بیاورد. و اگر وقتش زیادتر باشد به ذكر یا فكر مناجات مشغول بشود، لیكن قدر معینی از شب باید مشغول ذكر با حضور بشود. در تمام حالاتش خالی از حزن نبوده باشد. اگر ندارد تحصیل نماید به اسبابش. و بعد از فراغ، تسبیح سیده نساء و دوازده مرتبه سوره توحید و ده مرتبه لا اله الاالله وحده لاشریك له، له الملك ـ الی آخرـ و صد مرتبه لااله الاالله و هفتاد مرتبه استغفار بخواند و قدری از قرآن شریف تلاوت نماید و دعای معروف صباح: اعنی یا من دلع لسان الصباح ـ الی آخرـ البته خوانده شود و دائماً با وضو باشد و اگر بعد از هر وضو دو ركعت نماز بخواند، بسیار خوب است، بسیار ملتفت باشد كه به هیچ وجه اذیتش به غیر نرسد. و در قضاء حوائج مسلمین لا سیّما علماء و لا سیّما اتقیائهم سعی بلیغ نماید. و در هر مجلس كه مظنّه وقوع در معصیت است البته البته اجتناب نماید، بلكه مجالست با اهل غفلت بغیر شغل ضرورت مضر است. اگر چه از معصیت خالی بوده باشد. كثرت اشتغال به مباحات و شوخی بسیار كردن و لغو گفتن و كوش به اراجیف دادن قلب را می میراند.

اگر بی مراقبت مشغول به ذكر و فكر بشود بی فایده خواهد بود. اگر چه حال هم بیاورد. چرا كه حال دوام پیدا نخواهد كرد. گول حالی را كه ذكر بیاورد، بی مراقبه نباید خورد، زیاده طاقت ندارم، بسیار التماس دعا از همه شما ها دارم. این حقیر كثیرالتقصیر و المعاصی را، فراموش ننمایید. و در شب جمعه صد مرتبه و در عصر روز جمعه صد مرتبه سوره قدر بخواند»

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. تذكره المتقین / ص 207. ابراهيم اميني، تلخيص از كتاب خودسازي، ص 231 ـ 238

لینک به دیدگاه

عالم ربانی و عارف كامل مرحوم میرزا جواد آقا ملكی تبریزی می نویسد:

پیامبر گرامی اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ سفارشهای مؤكد درباره طول سجود فرموده است و این امری است بسیار مهم. سجده طولانی نزدیكترین هیئت های بندگی است و به همین جهت در هر ركعت نماز دو سجده تشریع شده است. درباره ائمه اطهار ـ علیه السّلام ـ و شیعیانشان در مورد طول سجود مطالب مهمی نقل شده است.

در یكی از سجده های امام سجاد ـ علیه السّلام ـ بشمارش رفت كه هزار مرتبه فرمود: لا اله الّا الله حقّاً حقّاً. لا اله الّا الله تعبّداً و رقّاً لا اله الّا الله ایماناً و تصدیقاً.

درباره امام كاظم ـ علیه السّلام ـ نوشته شده كه گاهی طول سجده اش از بامداد تا ظهر ادامه داشت. و از اصحاب ائمه مانند «ابن ابی عمیر» و «جمیل» و «خرّبوذ» قریب به همین مطلب نقل شده است.

در ایام تحصیل در نجف اشرف شیخ و استادی داشتم كه برای طلاب با تقوا، مرجع بود. از او سوال كردم چه عملی را شما تجربه كرده اید كه می تواند در حال سالك مؤثر باشد؟ فرمود: در هر شبانه روز یك سجده طولانی بجای آورد و در حال سجده بگوید«لا اله الّا انت. سبحانك انّی كنت من الظالمین» در حال ذكر این چنین توجه كند كه پروردگارم منزه از این است كه بر من ظلمی روا داشته باشد، بلكه خود من هستم كه بر نفسم ستم كردم و او را در این مهالك قرار دادم.

استاد من علاقه مندانش را به این سجده سفارش می كرد و هر كس كه انجام می داد تأثیرش را مشاهده می كرد، مخصوصاً كسانیكه این سجده را بیشتر طول می دادند. بعض آنها هزار مرتبه ذكر مذكور را در سجده تكرار می كردند و بعضی كمتر و بعضی بیشتر و شنیدم كه بعضی آنها این ذكر را سه هزار مرتبه در سجده تكرار می كردند.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
. المراقبات/ ص 122. ابراهيم اميني - تلخيص از كتاب خودسازي، ص 231 ـ 238

لینک به دیدگاه

×
×
  • اضافه کردن...
AM 00 : 1

Hour
Minutes
AM PM
1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12