Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 فروردین، ۱۳۹۰ اجتماعی کردن فرزندان در جوامع كنوني، اغلب والدين خواستار آنند كه فرزندانشان بتوانند راه و روش زندگي خود را به درستي انتخاب كنند يعني اين كه مثلاً به دانشگاه و ديگر مراكز عالي راه يابند و يا در انتخاب همسر دچار هيچ گونه لغزش و سستي نشوند و در نهايت بتوانند در جامعه خود، شخصيت و حرفه خويش را به تثبيت برسانند. اگر از والدين سؤال شود كه آيا دوست دارند فرزندشان در آينده بتواند در اجتماع پيروز و موفق باشد، بي شك پاسخ خواهند داد! «بله، البته!» اما متأسفانه بسياري از والدين حتي كمترين فرصت را به كودكان خود نمي دهند تا آنان مجال اين را داشته باشند كه افكار و احساسات خود را آشكار سازند. اغلب والدين از كودكانشان انتظار دارند كه ساكت بوده و تسليم خواست هاي آنان باشند، به خصوص در اوقاتي كه در خارج از خانه همراه آنان هستند و اين انتظار حداقل تا سن 20 سالگي فرزند ادامه دارد و بعد از اين سن آنان منتظرند كه حصارها شكسته شود و فرزندشان بتواند بر تمامي معضلات اجتماعي فايق آيد! اجتماعــــي شدن، بايد آمـــوخته شود. به طور كلي ايجاد يك ارتباط مستحكم در خانواده، از اساسي ترين نمودهاي خانواده اي قدرتمند است و اين ارتباط به كودكان احساس استواري مي دهد؛ يعني اعتماد به نفس و در نهايت يك قدرت دفاعي در برابر هجوم فشارهاي خارجي! اما خود اين ارتباط الزاماً بايستي در روابط مابين پدر و مادر به وجود آيد و آنها به عنوان معلمين اوليه كودكان خود، بهترين نمونه براي هريك از آنها هستند و همان طور كه مكرر در اين سلسله مقالات ذكر شده كودكان بسياري، عادات و رفتار خود را از والدين كسب مي كنند. ولي پيوند اين ارتباط مي بايستي از دوران طفوليت كودكان شروع شده و به طور مستمر ادامه پيدا كند. به عنوان مثال وقتي مادري در حال پوشانيدن لباسهاي كودك خردسال خود مي باشد بايد به او توضيح دهد كه در حال انجام چه كاري است و يا هم اكنون پدر مشغول انجام چه وظيفه اي مي باشد و حتي الامكان جزييات را نيز توضيح دهد. والدين بايستي تا جايي كه برايشان مقدور است با كودكان خود صحبت كنند و به آنها بفهمانند كه به چه اندازه به آنان علاقه مندند و علت اين عشق و علاقه چه چيز مي باشد! همچنين پدر و مادرها مسئولند كه براي علايق و قدرت تشخيص فرزندان خود احترام قايل شوند، به طوري كه آنها باور كنند كه وجود دارند و مي توانند فكر كنند و نظرياتشان نيز مهم است. والدين همچنين مسئولند كه فرزندان خود را از وقايع پيرامون خود آگاه سازند و به آنان توضيح دهند كه در محيط پيرامونشان چه وقايعي در شرف انجام است؛ حتي اگر آنان قدرت تحليل اين رويدادها را هم نداشته باشند، زيرا توضيحات به آنها مي فهماند كه مي بايستي خود را آماده كنند تا چيزهاي بيشتري بفهمند و حداقل كارآيي اين توضيحات اين است كه كودكان با الفاظ و لغات جديدتري آشنا مي شوند و سرانجام زماني مي رسد كه آنان نيز مي توانند خود را در بحث با شما شريك سازند، آن زمان شما مي توانيد از تمايلات دروني كودكان خود باخبر شويد و در نهايت از علايق اوليه آنان مطلع خواهيد بود. ارتباط مستلــــزم صـــــرف وقت است. براي ايجاد يك ارتباط منظم و منطقي، والدين بايستي از اوقات مفيد خود سرمايه گذاري كنند و حتي الامكان اوقات ويژه اي را براي اين مهم در نظر بگيرند. به عنوان مثال اگر شما در حال رانندگي هستيد، مي توانيد راديو ماشين را خاموش كرده و به فرزندتان نشان دهيد كه آماده ايد تا با وي صحبت كنيد و اين امر به او مي فهماند كه گوش دادن به راديو كم اهميت تر از صحبت هاي او مي باشد. به تجربه ثابت شده كه كودكان زماني بيشتر تمايل به ايجاد ارتباط با ديگران دارند كه به آنها اهميت داده شود. يعني پدر و مادر نبايد در حالي كه مشغول انجام كاري هستند با بي اعتنايي فرزند خود را طرف صحبت قرار دهند. متأسفانه يك مشكل اجتماعي كه در ارتباط با بسياري از خانواده ها مطرح مي باشد، اين است كه پدر و مادر هر يك به نوعي تا آن اندازه درگير مسايل خود هستند كه ديگر وقتي براي دلجويي از فرزندان برايشان باقي نمي ماند و اين در حاليست كه اين ارتباط از هر وظيفه اي مهم تر است. پدر يك خانواده نبايد خود را آن قدر گرفتار مسايل خارجي نمايد كه مادر نقش يك مفسر را براي او بازي كند. در ميان عوام جامعه اين طور به نظر مي رسد كه صرف وقت براي صحبت هاي به ظاهر بي ارزش فرزندان كاري بس عبث است. تازه اين دسته اگر قدري انصاف داشته باشند از اوقات بي خاصيت براي صحبت با فرزندانشان استفاده مي كنند اما به راستي، شما پدر و مادري كه در برابر فرزند خود مسئول هستيد براين باوريد؟ آيا اين واقعيت را مي دانيد كه همين صحبت هاي به ظاهر كم ارزش به چه ميزان در بارور شدن شخصيت اجتماعي فرزند شما مؤثر واقع خواهد شد؟! مطمئن باشيد كه اگر يك برنامه ريزي صحيح در تقسيم اوقات خود داشته باشيد اين ايجاد ارتباط هرگز لطمه اي به انجام ديگر وظايف شما وارد نخواهد كرد. به اين مهم نيز توجه داشته باشيد كه فرزندان شما نيازمند صحبت و گوش كردن به حرف هاي شما هستند و انجام اين امر آنقدر پر ارزش و با اهميت است كه جاي آن را هيچ وقت ديگري پر نخواهد كرد! وقت مناسب چه زمانـــــي است؟ از نقطه نظر رواني و از مجموع تحقيقات و تجربياتي كه در اين زمينه به دست آمده، مناسب ترين زمان براي صحبت با فرزندان زماني است كه آنها بايستي به رختخواب رفته و بخوابند! همواره بسياري از مادران گله دارند كه كودكانشان از خوابيدن به موقع سرپيچي مي كنند و بسياري از آنان تمايل دارند همراه با بزرگترها بيدار بمانند. با در نظر گرفتن اين مسأله، پدر و مادر مي توانند بهترين استفاده را از چنين فرصتي بكنند. يعني در حالي كه براي آنها داستان يا واقعه اي مستند تعريف مي نمايند مي توانند آنان را دعوت به خواب كنند و همچنين اين زمان مناسب ترين موقع براي آشنا كردن فرزند با مطالب جديد است، مثلاً مادر مي تواند با نشان دادن كتابي مصور و تعريف وقايع مرتبط، به اطلاعات كودك بيفزايد و يا از تجربيات دوران كودكي خود كه بسياري براي كودك جذاب است تعريف كند. از ديگر زمان هاي مناسب، زمان صرف ناهار و شام است. خوب است حتي الامكان همه افراد خانواده در سر ميز ناهار و شام حاضر باشند و بعد از صرف غذا است كه شما و پدر گرامي مي توانيد با يكديگر مشغول گپ زدن شويد و در مورد مسايل دلخواه كودكان با آنان به مشاوره بپردازيد. اما توجه داشته باشيد كه با صحبت خود موجبات اخلال در غذا خوردن را فراهم نسازید. تـــــوجه به صحبت هاي كـــــودكان بد نيست بدانيد كه هر سيستم ارتباطي داراي دو محور مي باشد. در اين زمينه محور اصلي شما هستيد كه مي بايست به حرف ها و درددل هاي كودكانتان گوش فرا دهيد. به راستي هيچ چيز بدتر از اين يك كودك را نمي رنجاند وقتي كه احساس كند صحبت هاي او براي والدينش بي ارزش تلقي مي شود و والدين به گفته هاي فرزند چندان توجهي ندارد. در بسياري موارد ممكن است حتي داستان ها و وقايعي كه كودك شما تعريف مي كند ساختگي و حتي احمقانه به نظر رسد. اما اين وظيفه شماست كه تمامي حواس خود را متوجه صحبت هاي فرزند خود كنيد و چه بسا بهتر است در موقع گوش دادن، حتي الامكان يك تماس فيزيكي با او برقراري كنيد و با نوازش كردن فرزند خود، به او احساس امنيت و اعتماد به نفس بدهيد زيرا اين حركت شما به كودك مي فهماند كه نكته ها و حرفهايش براي شما مهم تلقي مي شود. اما يكي از فوايد پرارزش توجه به گفته هاي فرزند در آن است كه شما در ميان پيام هاي جگرگوشه خود، به چگونگي حالات رواني او پي خواهيد برد و اگر احياناً كودك شما از مسئله اي خاص نگراني داشته باشد به طور قطع اين مشكل در گفته هاي او متبلور خواهد شد. بالاخره اين كه اگر به هيچ وجه وقت گوش دادن به حرف هاي فرزند خود را نداريد، حتماً به او قول بدهيد كه بعداً به حرف هايش گوش خواهيد داد. اما نوع برخورد شما در اين ميان نيز حائز اهميت است. زماني كه به صحبت هاي كودك خود گوش مي كنيد هرگز حالتي به خود نگيريد كه او احساس كند، مي خواهيد محكومش كنيد، زيرا در بسياري از موارد يك برخورد نامعقول مي تواند همه چيز را خراب كند و كودك را به اتخاذ موضعي محتاطانه وادارد؛ موضعي كه در نهايت موجب سلب اعتماد به نفس وي خواهد شد .شما پدر و مادر عزيز بايد همواره اين اصل را مد نظر بگيريد كه از كودكانتان يعني افراد جامعه فردا به هيچ عنوان انتظار نداشته باشيد كه طرز تفكري همانند شما داشته باشند اگر آنان طرز تفكري غير از طرز تفكر شما دارند بايستي مورد تشويق قرار گيرند و نقش واقعي ما در آن است كه فرزندان خود را مستقل از خويش تربيت كنيم و اگر زماني اين امر ميسر گرديد، آن وقت پدر و مادر موفقي خواهيم بود. كنتــــرل حــــركات كـــــودك يكي از نكات مهمي كه در هنگام صحبت با كودكان بايستي رعايت كنيد اين است كه هرگز نبايد به صحبت هاي آنان بخنديد، مگر در صورتي كه خود آنان مرتكب اين عمل شوند. تمامي توان خود را بايستي به كار ببنديم كه در اين هنگام بسيار جدي برخورد كنيم. شايد بسياري از حرف هاي كودكانه براي والدين خنده آور باشد، اما براي كودك همين حرف هاي به ظاهر بي اهميت تمامي شخصيتش را تشكيل مي دهد. اگر از شما احياناً برخوردي توأم با تمسخر سر بزند، كودك به شما اطمينان نخواهد كرد و در حقيقت يك محدوديت در صحبت را رعايت خواهد نمود و درست از همين نقطه است كه ارتباط شما با او سست خواهد شد! از ديگر موارد كنترل در حركات، داشتن صداي ملايم و گرم به هنگام صحبت كردن است .هرگز يك پدر و مادر نبايستي با فرزند خود با صداي بلند صحبت كند. حتي اگر خطايي هم از آنان سرزده باشد، چه بسا بهتر است با نرمي و ملاطفت با آنان برخورد شود. به هنگام صحبت با كودكان حتي الامكان بايستي رعايت تواضع و فروتني را داشته باشيم و اگر در جايي لازم شد از عذرخواهي دريغ نكنيم، بخصوص در مواردي كه آنها را از روي اجبار تنبيه كرده ايم. سرانجام از مهم ترين عوامل كه به اين قسمت از مطلب ما مربوط مي شود، اين كه: يك پدر و مادر با شخصيت هرگز نبايد كودك خود را به اسمي غير از نام واقعي او صدا بزنند و به گفته اي ديگر اين كه نبايد خود ما بر روي آنان نامي غيرمنطقي بگذاريم، نامهايي نظير «خيكي، بوفالو، خنگ» و... زيرا به تجربه ثابت شده كه نهادن اين گونه اسامي به كودكان عكس العمل بسيار ناهنجاري دارد و ادامه اين حركت ناخوشايند منجر به اين خواهد شد كه به تدريج خود آنها باور كنند كه واقعاً داراي اين صفات هستند و در نتيجه از كودكي خود را در برابر هر فشار خارجي تسليم خواهند كرد زيرا در حقيقت «احساس شخصيت» در آنان به نوعي كشته شده است! خــــوش قولـــــي و استــــــواري يكي از وظايف پدر و مادر مسئول در قبال فرزند خويش آن است كه به قول خود وفادار باشند و زماني كه وعده اي به فرزند خود مي دهند، حتماً به آن عمل كنند و هرگز با گفتن عباراتي مانند «ببينم چه مي شود» آنان را سرگردان نكنند و اگر واقعاً امكان انجام آن عمل براي آنان مقدور نيست بي درنگ جواب منفي خود را صادر كنند و در صورت امكان دليل اين امتناع را براي كودكان خود توضيح دهند. زماني كه به فرزند خود دستوري مي دهيد، سعي كنيد تا حد ممكن آن دستور واضع و صريح باشد. به عنوان مثال اگر از او مي خواهيد كه حياط خانه را تميز كند، شكل انجام آن را به صورت كلي نخواهيد و سعي نماييد تا دستورات خود را جزء جزء صادر كنيد! به هر حال از فاكتورهاي با اهميت در تعليم و تربيت مدرن امروزي اين است كه والدين بايستي همواره با فرزندان خود با نرمي و ملاطفت رفتار كنند و تا جايي كه مقدور است نسبت به آنان سخت گير نباشند زيرا در صورت چنين رفتاري، فرزندان با والدين خود به نوعي بيگانه خواهند شد و در نتيجه پدر و مادر از احساسات و خواست هاي آنان دور خواهند افتاد و اين يعني شروع يك تراژدي اسف بار در راه تعليم و تربيت فرزند. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 14 فروردین، ۱۳۹۰ آشتی غریبه های کوچک کودکان، امروز با هم دوستان صميمي هستند و فردا به ظاهر دشمن مي شوند. هرکسي که با آنها از مدرسه به خانه مي آيد دوست لحظه اي آنهاست. بدين ترتيب گردهمايي ها و گروههاي دوستان مداوم تشکيل مي شوند و از هم مي پاشند. والدين زماني که کودکشان براي دوست يابي و نگه داشتن آنها مشکل پيدا مي کند، احساس ناتواني مي کنند. هر نوباوه اي نيازمند چند دوست خوب و يا گروهي است که بتواند آنها را متعلق به خود بداند، زيرا با داشتن آنها مي تواند چيزهاي زيادي درباره خودش بياموزد. حال به راهکارهايي براي دوست يابي و حفظ دوستان از سوي کودکان دقت کنيد. براي کودکان در تمام سنين ، تجارب زودهنگامي فراهم کنيد. اگر کودک خردسالي ، امکان برقراري ارتباط با ديگران را نداشته باشد، نمي تواند بياموزد که چطور در اجتماع رفتار کند. به او مهارت هاي اجتماعي را بياموزيد و هنگامي که دوستي اش خاتمه يافت يا احساس مشکل کرد به او کمک کنيد. براي زمان بازي خردسالان و کودکان قبل از سنين مدرسه برنامه ريزي کنيد. اطمينان يابيد که کودک نوپاي شما فرصتهاي زيادي دارد که با ديگر کودکان باشد. اگر در محلي که زندگي مي کنيد کودکان زيادي نيستند، کودکان را براي بازي دعوت کنيد. موقعيت و زمان بازي را تا هنگامي که روابط تثبيت نشده اند و بزرگسالان نيز علاوه بر کودکان همديگر را نشناخته اند، محدود کنيد. روي اولين تجارب کودکان نظارت کنيد و آماده باشيد تا با دخالت در کارشان بازي آنها را آسان کنيد. گـــــــردشهاي خانوادگـــــــي اجتماع چند گروه خانواده فرصت خوبي براي ورود کودکان در موقعيت هاي اجتماعي به همراه کودکان سنين مختلف فراهم مي کند. اين موقعيت ها به کودک شما فرصت مي دهد مهارت هاي اجتماعي را به کار گيرد و در عين حال نظاره گر ارتباط شما با مردم ديگر باشد. همچنين گردشهاي خانوادگي باعث ايجاد پيوندهاي عميق داخل خانواده مي شود و بعدها که کودکتان بايد مقابل فشار گروه همسالان ايستادگي کند؛ چنين گردشهايي نتيجه خود را نشان خواهد داد. پافشاري نکنيد. کودک را در مقابل مردم انگشت نما نکنيد، از جملاتي مثل « نمي توني به دايي ات سلام کني؟» يا « براي همه از يک تا ده بشمر» بپرهيزيد. هرچقدر کودک در موقعيت هاي اجتماعي به خودش توجه بيشتري داشته باشد، احساس راحتي براي او مشکل تر خواهد بود. به کـــــودک بــــرچسب نــــــــــــزنيد توصيف کودکتان به عنوان خجالتي ، تنها، ساکت و يا سرد، روشي غلط است که بعد تاوانش را پس خواهيد داد. براي نمونه در حال گذشتن از کوچه هستيد و به آشنايي برمي خوريد. مريم 2 ساله يا بيشتر در سلام کردن يا حتي نگاه به فرد آشنا ترديد دارد. رو به فرد آشنا مي کنيد و مي گوييد « مريم خجالتيه » ولي نمي دانيد که با برچسب زدن به کودکتان رفتار او را تقويت مي کنيد. عينا زماني که به کودکتان برچسب انزواطلب و يا دچار مشکل در دوست يابي را مي زنيد، رفتار اجتماعي نامناسب را در او برمي انگيزيد. در حالي که مي توانيد با گفتن جملاتي او را تشويق کنيد تا اجتماعي تر باشد. «تازه الان ديدنتون چند دقيقه طول مي کشه تا بهتون عادت کنه.» اين جمله را به جاي اين که بگوييد «هميشه همين طوره» به کار ببريد. کشف علت دوست گــــريــــــزي کــــودک اگر کودکتان در ايجاد و نگهداري دوستي ها مشکل دارد، بکوشيد علت آن را دريابيد آيا آنقدر حساس است که هميشه احساساتش جريحه دار مي شود و دوستانش را از دست مي دهد؟ آيا ساکت است و نسبت به ارتباط با ديگران بي تفاوت است؟ آيا تهاجمي و قلدر است و به همين علت کودکان ديگر نمي خواهند با او باشند؟ آيا از مهارت هاي اجتماعي برخوردار نيست؟ آيا مهارت هاي لازم را براي يک دوست باوفابودن ندارد؟ صحبت با کــــــــــودک دقيق باشيد. درباره رفتارهايي که مشاهده مي کنيد و اين که چگونه موجب تاثيرگذاري بر روابط مي شوند، گفتگو کنيد. درباره دوستي صحبت کنيد. اگر کودک به دليل تمام شدن يک رابطه دوستي از نظر رواني آسيب ديده است، درباره وضعيت دوستي ها و اين که چطور طي سالها دوستان زيادي خواهد داشت که بعضي از آنها به مدت طولاني و بعضي از آنها تنها مدت کوتاهي دوست او خواهند بود، گفتگو کنيد. به او بگوييد اغلب مردم انواع زيادي دوست دارند. مانند يار ورزشي ، همدرس و تعداد کمي ياران مورد اعتماد دارند. مشخصات يک دوست خوب را بگوييد، از کودک بخواهيد نام يکي از همکلاسي هايش را که همه او را دوست دارند بگويد و سپس درباره خصوصيات او چنين بپرسيد: چطور رفتار مي کند؟ چه کارهايي انجام مي دهد؟ ويژگي هاي يک دوست خوب چيست ؟ کداميک از اين ويژگيها را از کودک شما دوست داريد و داشته باشد؟ تعييـــن اهــــداف دوستــــــــي با همديگر در اين باره صحبت کنيد که دوست دارد چه مهارت هاي اجتماعي و چه طور دوستي هايي داشته باشد، بيشتر کودکان مي توانند به آساني کودکاني را که دوست دارند، با آنها دوست باشند، نام ببرند. ارائه الگــــوي مناسب کودک شما خواهد کوشيد دقيقا مانند شما رفتار کند. بنابراين به ياد بسپاريد زماني که شما را در حال خوش آمدگويي به مردم ، گفتگوي تلفني ،خريد، بازي و يا انجام هر کار ديگري با مردم مي بيند، الگوي رفتار اجتماعي را به او نشان مي دهيد. اگر خجالتي بودن يکي از مشخصات شماست ، او ممکن است از خجالتي بودن شما تقليد کند و بنابراين، شايد لازم باشد که اين مشخصه خودتان را تغيير دهيد. به ياد بسپاريد که مهارت هاي اجتماعي ديگري هستند که شما به طور ناخودآگاه در حال آموختن آنها به کودکتان هستيد؛ حتي اگر ترجيح مي دهيد که آنها را ياد نگيرد. ايفـــاي نقـــش بـــراي آمـــوزش کـــودک اجراي نمايش ، فرصتي عالي در اختيار شما قرار مي دهد که روشهاي مناسب رفتار با ديگر مردم را به کودک ارائه دهيد. از کودکتان بخواهيد که آنها را طوري که مشکل ايجاد نکند تمرين کند. ابتدا موقعيت هاي ساده اي را نشان دهيد و سپس آنها را پيچيده تر کنيد. موقعيت ها مي تواند شامل دعوت يک دوست به بازي ، رد يک دعوت ، مخالفت مسالمت آميز، صحبت با تلفن ، خوشامدگويي به ميهمانان ، گفتگو با کودکان و بزرگسالان و يا نمونه اي از يک ورزشکار خوب باشد. نقشها را بين خودتان عوض کنيد. مهارتهــــاي گفتگـــو را آمـــوزش دهيد. موارد زير را تمرين کنيد: سلام کردن، معرفي، پرسيدن پرسشهاي خاصي براي ادامه يافتن گفتگو مثلا چه خبر؟ ديگه چطوري ؟ تکرار نامها را آموزش دهيد. نقش معرفي کردن افراد را گوشزد کنيد و به کودک بگوييد نام ديگران را تکرار کند، تا اطمينان يابد آنها را به خاطر خواهد آورد. افزون بر آن، شخص ديگر لذت مي برد که کودک آنقدر مبادي آداب است که مي خواهد اسمش را درست ياد بگيرد. همچنين به کودک بياموزيد که پذيرفتني است که بعد از معرفي شدن به فردي دوباره از او بخواهيد نامش را تکرار کند. فـــــرصتهايي بـــــراي تمـــــــرين به کودک فرصت دهيد، مهارت هاي جديدش را به کار گيرد. بدون مجبور کردن او را تشويق کنيد دوستان ديگر را براي بازي دعوت کند. به او پيشنهاد کنيد با هم فيلم ببينند، ساندويچ بخورند يا به تماشاي فوتبال بروند. به سوي موقعيت هاي طولاني تر و کمتر برنامه ريزي شده برويد. به تدريج زماني را که کودکان با هم سپري مي کنند، زياد کنيد. براي مثال، به او پيشنهاد کنيد دوستي را بعد از مدرسه براي بازي دعوت کند و يا اين که شب را با او بگذراند. ابتدا فعاليت هاي ويژه اي را پيشنهاد کنيد تا با آنها زمان را پر کنيد، مانند پختن شيريني با شما و يا رفتن به پارک. سپس خودتان را از برنامه بيرون بکشيد، ولي آماده باشيد زمان خالي آنها را با يک پيشنهاد خوب پر کنيد. نظـــــارت و تشــــــويق بگذاريد کودک بداند چه کاري دارد مي کند. اين کار را با دادن نمره انجام ندهيد، بلکه به او بگوييد. از تحسين استفاده کنيد. چند کلمه تحسين آميز به کار ببريد تا به کودک بگوييد چقدر خوب با دوستش کنار آمده، با ميهمان صحبت کرده يا اين که در موقعيت هاي اجتماعي چقدر هوشمندانه عمل کرده است. به او اطمينان بدهيد گاهي دوستي ها ادامه نمي يابند و حفظ ارتباط ممکن است کاملا در کنترل کودکتان نباشد. او را مطمئن سازيد که اين گونه مسائل هرازگاه اتفاق مي افتد، ولي در آينده دوستان پايدارتري خواهد يافت. جام جم آنلاین لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده