رفتن به مطلب

يكصد و چهارده نكته در باره نماز


peyman sadeghian

ارسال های توصیه شده

قبل از حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله در آئين حضرت عيسى همنماز بوده كه قرآن از زبان او نقل مى كند كه خداوند مرا به نماز سفارش كرده است : ((واوصانى بالصلوة))

(1)وقبل از او موسىبوده كه خداوند به او خطاب مى كند: ((اقم الصلوة لذكرى))(2)و قبل از موسى پدر زن او حضرت شعيب بوده كهنماز داشته است :((يا شعيب اصلاتكتاءمرك))(3)و قبل از همهآنها ابراهيم بوده كه از خداوند براى خود و ذريّه اش توفيق اقامه نماز را مى خواند: ((ربّ اجعلنى مقيم الصلوة و منذريّتى))(4)و اين لقمان استكه به فرزندش مى گويد:

((يابنىّ اقم الصلوة و اءمربالمعروف و انه عن المنكر))(5)

پسر من نماز را بپا دار و امر به معروفو نهى از منكر كن .

جالب آن است كه معمولا در كنار نماز سفارش به زكات مى شودولى از آنجا كه نوجوان معمولا پول ندارد، در اين آيه در كنار نماز به جاى زكات بهامر به معروف ونهى ازمنكر سفارش شده است .

هيچ عبادتى بهاندازه نماز تبليغات ندارد

در هرشبانه روز پنج نماز واجب داريم ودر هرنمازى سفارش به اذان واقامه شده است . در ايندو نداى آسمانى جمعا:

بيست مرتبه((حىّ على الصلوة))

بيست مرتبه((حىّ على الفلاح))

بيست مرتبه((حىّ على خيرالعمل))

و ده مرتبه((قد قامت الصّلوة))مىگوئيم .

با توجّه به اينكه مراد از((فلاح))و((خيرالعمل))در اذان همان نماز است ، هر مسلمانى در هر شبانه روز هفتادمرتبه با كلمه((حىّ))بهخود و ديگران ، تلقين شتاب به سوى نماز مى كند و براى انجام هيچ عبادتى اين همههياهو و تشويق وارد نشده است . به خصوص كه سفارش ‍ شده اذان را بلند بگوئيد و باصداى زيبا بگوئيد.

اذان ، شكستن سكوت است ، اذان ، يك دوره ايدئولوژى و تفكّراتناب اسلامى است ،

اذان ، سرود مذهبى است با عباراتى كوتاه و پرمحتوا،

اذان ،هشدار به غافلان است ، اذان ، نشانه باز بودن جوّ مذهبى است و اذان ، نشانه حياتمعنوى است .

نماز در راءس همه عبادات است

در ايام ويژه مثل شب قدر، اعياداسلامى ، و هر شب و روزى كه داراى فضليت و ارزشى است و براى آن دعا و مراسمى مخصوصوارد شده است ، مثل شب مبعث ، شب ميلاد پيامبر، شب جمعه ، معمولا نمازهاى مخصوصى هموارد شده است . شايد نتوان ايّام مقدّسى را پيدا كرد كه در آن برنامه نمازنباشد.

نماز پر تنوّع ترين عبادت است

اگر جهاد وحج چند نوع است ، ولىنماز صدها نوع است .

با يك نگاه ساده به كتاب مفاتيح الجنان علاّمه محدّث حاجشيخ عباس قمى ، مى توان انواع نمازهاى مستحبّى را كه براى مكان و زمان هاى خاص واردشده است ، مرور نمود كه البتّه در يك كتاب مستقل به نام((نمازهاى مستحبّى))جمع آورى وعرضه گرديده است .

نماز و هجرت

حضرت ابراهيم مى گويد:

خداوندا! ذريّه خودم را در منطقه خشك و بى آب و گياه قرار دادم ، پروردگارا! براى اقامهنماز. ((ربّنا انّى اسكنت منذريّتى بواد غير ذى زرع ربّنا ليقيمواالصلوة))(6)

آرى ، ابراهيم براى اقامه نماز به مكهآمد، تا كعبه را به عنوان قبله نمازگزاران تجديد بنا كند، و سپس مردم را به حج دعوتنمود، گويا نماز به سوى كعبه ، بيش از طواف به دور كعبه ، در نظر ابراهيم جلوه كردهاست !

ترك جلسه به خاطر نماز

يكى از اديانى كه نامشان در قرآنآمده ،((صابئين))هستندكه به حضرت يحيى گرايش دارند وبراى ستارگان تاءثيرى قائلند. نماز و مراسم ويژه اىدارند و هنوز در خوزستان گروهى از آنان هستند.

اين فرقه ، رهبرى دانشمند ولىمغرور داشتند كه بارها با امام رضا عليه السّلام گفتگو كرد، ولى زير بار نمى رفت .

در يكى از جلسات ، امام رضا عليه السّلام استدلالى كرد كه او تسليم شد و گفت : اكنون روح من نرم شده حاضرم مكتب تو را بپذيرم ، ناگهان صداى اذان بلند شد، امامرضا عليه السّلام جلسه را ترك كرد، مردم گفتند: فرصت حساسى است ، چنين فرصتى پيشنمى آيد، امام فرمود: اوّل نماز!

او كه اين تعهّد را از امام ديد، علاقه اشبيشتر شد. بعد از نماز گفتگويش را تكميل كرد و ايمان آورد.(7)

نماز اوّل وقت وسط جنگ

ابن عباس مى ديد كه حضرت على عليهالسّلام گاهى در وسط جنگ به آسمان نگاه مى كند.

جلو آمد و پرسيد: چرا به آسماننگاه مى كنيد؟

حضرت فرمود: براى اينكه نماز اوّل وقت از دستم نرود.

گفت : الان شما در حال جنگ هستيد. حضرت فرمود:

از نماز اوّل وقت نبايد غفلت شود، حتّى درميدان جنگ .(8)

آنجا كه خواب از مناجاتبهتر است

روزى رسول اكرم صلّىاللّه عليه و آله نماز صبح را با جماعت خواندند، ولى ديدند امروز على عليه السّلامبه مسجد نيامده است . حضرت ، در خانه على رفتند و پرسيدند چرا او در جماعت شركتنكرده است ؟!

فاطمه عليها السّلام گفت : على ديشب تا صبح مناجات داشت و صبح ازخستگى نمازش را در منزل خواند.

حضرت فرمود: به او بگوئيد به جاى مناجات طولانىمقدارى بخوابد ولى نماز جماعت صبح را از دست ندهد.

آرى ، خوابى كه مقدّمه جماعتباشد، بهتر از مناجاتى است كه حال جماعت را از بين ببرد.

نماز در جلو چشم مردم نه در خفا

امام حسين عليه السّلام روز دوّم محرم وارد كربلا و روز دهم شهيد شد. بنابراين مدّت اقامت حضرت هشت روز بود و مسافرى كه كمتر از ده روز بماند نمازششكسته است .

نماز دو ركعتى دو دقيقه بيشتر طول نمى كشد، به خصوص در هنگام خطر،امام حسين عليه السّلام نيز روز عاشورا بارها به خيمه ها رفت و آمد داشت و مىتوانست نماز ظهرش را در خيمه بخواند، ولى بنا داشت در معركه بخواند. دو نفر ازيارانش جلو نماز حضرت ايستادند و سى تير را به جان خريدند، ولى نماز آشكارا برگزارشد نه در خيمه .

آرى ، به صحنه كشاندن نماز يك ارزش است . نبايد در هتل ها، شركتها، پارك ها، فرودگاه ها، خيابان ها و رستوران ها، نمازخانه در گوشه باشد، بلكهبايد در بهترين مكان و در جلو چشم ديگران نماز اقامه شود، زيرا هر چه از جلوه دينكم شود، به جلوه فساد اضافه خواهد شد.

اگر كاسب ها اوّل وقت كنار مغازه خود اذانبگويند، مشتريان بد حجاب ، خودشان را جمع تر خواهند كرد.

بانى ، معمار ومهندس مسجد بايد اهل نمازباشد

در آيه هيجده سوره توبه مى خوانيم : ((انّما يعمر مساجد اللّه من آمنباللّه واليوم الاخر و اقام الصلوة))فقط كسانىحقّ تعمير و آباد كردن مساجد را دارند كه علاوه بر داشتن ايمان به خدا و روز جزا،اهل اقامه نماز باشند.

نااهلان حقّ تعمير مساجد را ندارند، زيرا تعمير مسجد يكعنوان مقدّس است .

در حديث مى خوانيم : اگر ظالمى مسجد مى سازد شما به او كمكنكنيد.

تحريم شراب و قمار به خاطر حفظ نماز است

با اينكه شراب و قمار مفاسد جسمى ،روحى و اجتماعى فراوانى بدنبال دارد، امّا قرآن درباره آثار اين دو مىفرمايد:

((و يصدّكم عنذكراللّه و عن الصلوة))(9)اينها ميان شما كينه ايجاد مى كند و شما رااز ياد خداوند و نماز باز مى دارد.

در اين آيه از ميان دهها خطر و ضررى كه شرابدارد، روى ضرر اجتماعى ومعنوى آن تكيه شده است . ضرر اجتماعى پيدا شدن كينه وضررمعنوى غفلت از ياد خدا و نماز.

توجّه به نماز فرزندان وذرّيه

قرآن ، دعاهاى بسيارى رااز حضرت ابراهيم نقل نموده است . امّا تنها در دو مورد، آن حضرت براى نسل و ذرّيهاش دعا نموده است ، يكى رهبرى امّت و ديگرى اقامه نماز، كه مى فرمايد: ((ربّ اجعلنى مقيم الصلوة و من ذريّتى))(10)

پروردگارا! من و ذريّه ام را از به پا دارندگان نماز قرار ده .

جالب اين است كه حضرت تنهابه دعا قناعت نكرد و براى رسيدن به اين آرزو قيام و هجرت كرد، آوارگى هائى را بهجان خريد تا نماز را به پا داشت .

اوّلين وظيفه حكومتاسلامى اقامه نماز است

((الّذين ان مكنّاهم فى الارض اقامواالصلوة))(11)

مسلمانان ،آنانند كه چون قدرت را بدست گيرند اوّلين كارشان اقامه نماز است .

خدا نكند فكرمديرعامل ما فقط به سوددهى كارخانه و فكر دانشگاه ما پرورش متخصصّ وفكر دولت ما فقطتوليد وتوزيع باشد، كه اوّلين وظيفه مسئولان حكومت اسلامى اقامه نماز است ، هم باشركت خودشان و هم با تشويق همه جانبه مردم .

نماز تعطيلىندارد

((و اوصانى بالصلوة والزكاة ما دمتحيّا))(12)

هر يك ازدستورات اسلامى ممكن است به دليلى تعطيل شود. مثلا جهاد براى بيمار و نابينا واجبنيست ، روزه بر مريض واجب نيست ، خمس و زكات و حج ، بر طبقه محروم واجب نيست ، امّاتنها عبادتى كه بر همه افراد و اقشار جامعه از مرد و زن ، فقير و غنى ، سالم وبيمار واجب است ، نماز است كه تا لحظه مرگ حتّى يك روز قابل تعطيل شدن نيست . (گرچهبراى زن ها در هر ماه برنامه خاصّى وجود دارد)

نماز همراهبا مردم دارى

((قولوا للناس حسنا و اقيموا الصلوة))(13)

با مردمخوب سخن بگوييد و نماز را به پا داريد.

با سخن و برخورد خوب مى توانيم عملا نمازرا تبليغ كنيم و بدانيم كسانى كه با اخلاق و سيره پيامبر صلّى اللّه عليه و آلهمسلمان شده اند بيش از كسانى هستند كه با استدلال عقلى مسلمان شده اند.

حتّى باكفّارى كه انسان جدال و بحث مى كند، بايد به طور نيكو جدال كند، يعنى اوّل خوبى هاىآنان را بپذيرد و بعد نقطه نظرات خود را بيان كند.

نماز،اوّلين واجب بعد از ايمان به خدا

((الّذين يؤ منونبالغيب و يقيمون الصلوة))(14)

در ابتداى قرآن و آغاز سوره بقره ، بعداز ايمان به غيب كه شامل ايمان به خداوند و معاد و فرشتگان است ، اوّلين اصل عملىكه مورد توجّه قرار گرفته ، مسئله اقامه نماز است .

نماز،مقدّم بر كسب و كار

((رجال لا تلهيهم تجارة ولا بيع عن ذكراللّه))(15)

قرآن ازكسانى كه هنگام اذان ، كار و كسب را رها مى كنند ستايش كرده است .

به خصوص درروز جمعه سفارش شده كه معامله را رها كنيد: ((و ذرواالبيع))وپس ازپايان نماز جمعه ، به سراغ كار و درآمد برويد: ((فانتشروا فى الارض وابتغوا من فضل اللّه))(16)

رئيس جمهورشهيد ايران مرحوم رجائى مى فرمود: به نماز نگوئيد كار دارم ، به كار بگوئيد نمازدارم .

مردم و نماز

با همه اهميّتى كه نماز در نزد خداوند و اوليا دارد، امّا برخوردمردم با آن متفاوت است :

الف : عدّه اى ايمان ندارند ونماز نمى خوانند: ((فلا صدّق و لاصلّى))(17)

ب : عدّهاى مانع نماز ديگران مى شوند: ((ارايت الذى ينهى عبدا اذا صلّى))(18)

در شاءننزول آيه آمده است كه ابوجهل تصميم گرفت هنگامى كه پيامبر براى نماز به سجده مى رودبا لگد، گردن حضرت را در هم بشكند. مردم او را ديدند كه رفت ولى منصرف شد. گفتند: چرا چنين نكردى ؟!

گفت : چون خواستم چنين كنم ، خندقى از آتش ديدم كه در پيش روىمن شعله ور شد.(19)

ج : عدّه اى نماز را مسخره مى كنند: ((و اذا ناديتم الى الصلوة اتخذوهاهزوا))(20)

د: عدّه اىبى نشاط نماز مى خوانند: ((واذاقاموا الى الصلوة قاموا كُسالى))(21)

ه‍ : عدّه اى گاهى مى خوانند و گاهىنمى خوانند: ((فويل للمصلّينالّذينهم عن صلوتهم ساهون))(22)

و: عدّه اى به خاطر رسيدن به دنيا، ازنماز كم مى گذارند: ((و اذا راءواتجارة او لهوا انفضّوا اليها و تركوك قائما))(23)هرگاه لهو و تجارتى ديدند به سوى آن روانهشده و تو را در حالى كه به خواندن خطبه نماز ايستاده اى وامى گذارند.

اين آيهاشاره به ماجرائى است كه پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله مشغول خواندن خطبه هاىنماز جمعه بود كه كاروانى تازه وارد، براى فروش اجناس خود شروع به طبل زدن كردند. مردم از پاى سخن پيامبر بلند شده و به سراغ تجارت و معامله رفتند و حضرت را تنهاگذاشتند.

نذر براى نماز

بعضى فرزند خود را نذر خدمت در مسجد مى كنند. مادر مريم گفت : ((نَذرتُ لك ما فى بَطنىمُحرّرا))(24)

خدايا! مننذر كردم كه فرزندم را براى خدمت در بيت المقدّس از هر كار معاف و آزادش كنم تا بافراغت كامل در بيت المقدّس خادم باشد. لكن همين كه فرزند متولّد شد و ديد دختر است، گفت : خدايا! من دختر آوردم و دختر نمى تواند مثل پسر به راحتى خادم باشد. ولى بههر حال به نذرش عمل كرد، و مريم خادم مسجد شد.

توجّه بهنماز در خانواده

((وامر اهلك بالصلوة واصطبر عليها))(25)

اوّلينمسئوليّت انسان بعد از خودش ، خانواده اوست ، ولى از آنجا كه همسر وفرزند انسانگاهى سرسختى نشان مى دهند، انسان بايد استقامت كند وبه شيوه هاى مختلف آنان را بهسوى دين و نماز دعوت كند، نه آنكه اگر چند بار گفت و اثر نكرد آنان را رهاكند.

نماز در حكومت علوى

حضرت على عليه السّلام به مالكاشتر مى فرمايد:((واجعل افضلاوقاتك للصلوة))(26)بهترين وقتخودت را براى نماز قرار بده .

و بدان ارزش تمام كارهاى تو تابع نماز تو است :

((واعلم انّ جميع اعمالك تبعلصلوتك))

دعوت عملى بهنماز

امر به معروف و دعوت به سوىحقّ، يكى از وظايف هر مسلمانى است و نماز بهترين معروف و كار نيك است .

اين دعوت، هم با زبان مى شود و هم با عمل . اگر چهره هاى بارز در صف اوّل قرار گيرند، اگرمردم هنگام رفتن به مسجد لباس خوب و بوى خوش مصرف كنند و اگر نماز، ساده و سريعبرگزار شود، اين خود يك تشويق عملى براى اقامه نماز است .

اگر مثل ابراهيم عليهالسّلام و اسماعيل عليه السّلام براى نمازگزاران خانه خدا را تطهير مى كنند، پسبايد بدانيم كه اگر شخصيّت هاى مهم ، مسئول اقامه نماز باشند در دعوت مردم بسيار مؤثّر است .

نماز، جهاد، شهادت

بعضى براى اقامه نماز كتك هاخوردند، مثل انقلابيون در زندان شاه و اسرا.

بعضى تير خوردند مثل زُهير كهروزعاشورا جلو امام حسين ايستاد تا امام نمازش را بخواند.

بعضى در راه نماز شهيدشدند، مثل شهداى محراب : آية اللّه اشرفى اصفهانى ، دستغيب ، صدوقى ، مدنى و قاضىطباطبائى .

وبعضى در حال نماز شهيد شدند مثل على بن ابيطالب عليهما السّلام .

ترك نماز و دوزخ

در قيامت بارها ميان اهل بهشت و اهل دوزخ گفتگو رخ مى دهد كه قرآنبرخى از آنها را بيان فرموده است . در يكى از آن صحنه ها، اهل بهشت از مجرمان مىپرسند: چه عاملى شما را به دوزخ روانه كرد؟ آنها چهار عامل را مى شمرند، كه اوّلينآنها پايبند نبودن به نماز است : ((لم نك من المصلّين))(27)

نماز، كليد قبولىتمام عبادات

در اهميّت نماز،همين بس كه در روايات مى خوانيم : اگر نماز، قبول شود، عبادات ديگر هم قبول مى شود،ولى اگر نماز مردود شود، كارهاى ديگر هم ردّ خواهد شد.(28)

پيوند پذيرش عبادات ديگر به قبولى نماز، نقشكليدى آن را نشان مى دهد.

مثل آنكه اگر پليس ، از شما گواهينامه رانندگى بخواهد،شما هر مدرك و كارت شناسايى معتبر ديگرى هم ارائه دهيد، پذيرفته نيست . مجوّزرانندگى ، داشتن گواهينامه است ، و بدون آن ، تمام مدارك ، بى اثر خواهد بود.

درقيامت نيز مجوّز عبور از صراط، اقامه نماز است وبدون آن هيچ عبادتى قبول نمىشود.

نماز، اوّلين كلام و آخرين وصيّت

در بعضى روايات مى خوانيم كه نماز،هم اوّلين سفارش انبيا بوده(29)و هم آخرين وصيّتاوليا.(30)

در تاريخ زندگى امام صادق آمده است كه حضرت درآخرين لحظه هاى عمر مبارك خود چشم باز كرده و فرمود: تمام بستگانم را جمع كنيد وسپس فرمود:

شفاعت ما شامل كسانى كه نسبت به نماز سهل انگارى كنند نخواهد شد.(31)

نماز، وسيله آزمايش خود

در حديث مى خوانيم كه هر كس مىخواهد بداند مقام و ارزش او نزد خداوند چگونه است ، ببيند كه خداوند نزد او چهمقامى دارد.(32)اگر اذان نماز نزد تو بزرگ و محترم بود، تو نيزنزد خداوند احترام دارى و اگر نسبت به انجام فرمان او بى تفاوت بودى ، مقام و ارزشىنزد او ندارى و همچنين اگر نماز ترا از فساد و فحشا بازداشت نشانه تاءثير و قبولىنماز است .

نماز اوّلين سؤ ال در قيامت

در حديث مى خوانيم اوّلين چيزى كهدر قيامت مورد سؤ ال و حساب قرار مى گيرد نماز است .(33)

آرى ، اوّلين واجب بر هر مكلّفى قبل از روزه وخمس و زكات و حج و... نماز است و طبيعى است كه در قيامت نيز در اوّلين فرصت ، ازاوّلين تكليف سؤ ال شود.

نماز ياد خداست

خداوند به حضرت موسى مىفرمايد:((اقم الصلوة لذكرى))(34)براى ياد مننماز به پا دار.

نماز، ذكرى است زبانى وقلبى ، با روشى مخصوص و شيوه اى ابتكارىكه اعضاى بدن از موى سر تا نوك پا در آن نقش دارند. هنگام وضو، هم روى سر را مسح مىكنيم و هم روى پا را، هنگام سجده هم پيشانى بر زمين نهاده مى شود هم انگشت پا، درطول نماز هم زبان ذكر او مى گويد هم دل به ياد اوست . چشم ها بايد خاشع باشد، كمردر ركوع خم شود، دست ها هنگام گفتن((اللّه اكبر))بالا بيايد، گردن ، صاف ودر ركوع كشيده شود، به هر حال درنماز همه اعضا به نحوى در خدمت ياد خدا هستند.

نماز وتشكّر

يكى از اسرار نماز، تشكّراز ولى نعمت است ، قرآن مى فرمايد: ((واعبدوا ربّكم الّذى خلقكم والّذين من قبلكم))(35)

عبادت كنيدپروردگارى را كه شما و نياكان شما را آفريد، هستى شما و همه از اوست .

در سورهكوثر مى خوانيم :((انّا اعطيناكالكوثر فصلّ))ما به تو((كوثر))داديم ، خير زياد عطاكرديم پس نماز بخوان . يعنى به شكرانه عطاياى ما نماز به پا دار.

نماز بهتريننوع شكرگزارى است كه شيوه آن را خداوند بيان فرموده و تمام انبيا و اوليا هم آنشيوه را به كار بسته اند. نماز تشكّرى است عملى ، زبانى ، دائمى و سازنده .

نماز و قيامت

مردم نسبت به رستاخيز و معاد، چند دسته هستند:

1- گروهى به قيامتشك دارند: ((ان كنتم فى ريب منالبعث))(36)

2- گروهىبه قيامت گمان دارند: ((يظنّونانّهم ملاقوا اللّه))(37)

3- گروهىبه قيامت يقين دارند: ((و بالاخرةهم يوقنون))(38)

4- گروهىمنكر قيامت هستند: ((و كنا نكذببيوم الدّين))(39)

5 - گروهىايمان دارند ولى فراموش مى كنند: ((نسوا يوم الحساب))(40)

قرآن براى رفع شك استدلال كرده و از مؤمنين وگمان دارندگان ستايش كرده است و از منكران ، برهان خواسته كه دليل انكار شماچيست ؟ و براى گروه پنجم دائما تذكّراتى داده كه انسان فراموش نكند.

نماز، هم شكزدايى مى كند و هم غفلت ها را به((ياد))تبديل مى سازد. در نماز با گفتن((مالك يوم الدّين))درهر شبانه روز حداقل ده بار، انسان مسئله قيامت را به خود تلقين مى كند و تذكّر مىدهد.

نماز و راه يابى

ما در هر نماز با گفتن((اهدنا الصرط المستقيم))از خداوند راه مستقيم را مى خواهيم .

انسان هر لحظه فكر تازه اى دارد،دوستان و دشمنان ، نزديكان و بيگانگان ، طاغوت ها و وسوسه گران وشياطين نيز باتلقين و تشويق و تهديد و تبليغ ، براى انسان طرح هائى را دارند و برنامه ريزى هائىمى كنند كه انسان جز با امداد الهى هرگز نمى تواند در ميان اين همه راه كه از هوسهامايه مى گيرد، نجات يابد و راه مستقيم را بپيمايد.

((اهدنا الصراط المستقيم))، را مستقيم :

راه خدا و اولياى خداست .

راهىاست كه از هرگونه خطا و انحراف دور است .

راهى است كه ترسيم كننده آن مرا دوستدارد و نيازم را مى داند.

راهى است كه به بهشت منتهى مى شود.

راهى است كه بافطرت سالم هماهنگ است .

راهى است كه اگر در آن راه بميرم شهيد محسوب مى شوم .

راهى است كه از عالم بالا و بالاتر از علم ماست .

راهى است كه انسان در آندچار شك وپشيمانى نمى شود.

راهى است از همه راه ها صاف تر، نزديك تر و روشنتر.

وبالاخره راه مستقيم ، راه انبيا، شهدا، صالحان وصديّقين است .

اينهانشانه هاى راه حقّ ومستقيم است كه شناخت آن مشكل و دقيق است وحركت وپايدارى در آننياز به امداد الهى دارد.

نماز، جنگ با شيطان است

همه ما با كلمه محراب آشنا هستيم ،اين كلمه در قرآن نيز درباره محلّ نماز زكريّا عليه السّلام آمده است . ((هو قائم يصلّى فى المحراب))(41)

محراب درلغت يعنى محلّ حرب وجنگ ، پس نماز وحضور در محرابِ عبادت ، قيام براى جنگ با ابليساست .

اگر انسان هر روز چند بار در محلى قرار بگيرد كه نامش محل جنگ باشد، جنگبا هوس ها و شيطان ها و طاغوت ها، القاى اين كلمه چه تاءثيرى در فرد و جامعهدارد؟

بگذريم كه امروز به خاطر فرهنگ غلط، محراب ها را تزيين مى كنند وگل بوتههاى كاشى كارى ها، صحنه را درست به عكس كرده وبه جاى فرار شيطان جولانگاه او قرارداده است .

روزى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به فاطمه عليها السّلامفرمود:

اين پرده را از جلو ديد من بردار، زيرا گلِ روى اين پارچه ، در حال نمازتوجّه مرا از بين مى برد.

ولى ما امروز مبلغ سنگينى خرج مى كنيم تا محراب را باانواع كاشى تزيين كنيم . نمى دانم چرا به اسم شعائر مذهبى و هنر معمارى ، از متناسلام دور مى شويم ؟ اسلام هر چه عميق ولى بى آلايش معرفى شود جاذبه بيشترى خواهدداشت . ما با اين همه تزيينات چند نفر را به مسجد جذب كرده ايم و اگر بودجه اينتشريفات را صرف نيازهاى ضرورى جوانان كنيم چقدر جذب خواهيم كرد؟

نماز و توحيد

((انّنى انا اللّهلااله الاّ انا فاعبدنى واقم الصلوة لذكرى))(42)

رابطه نماز و توحيد بسيار نزديك است ،توحيد ما را به سوى نماز مى كشاند و نماز روح توحيد ما را زنده مى كند. نماز باتكبير آغاز مى شود و در هر ركعت بعد از پايان سوره ، قبل و بعد از ركوع و هر سجده ودر پايان هر نماز، مستحب است اللّه اكبر بگوئيم . در ذكر ركوع و سجود، سبحان اللّهمى گوئيم و در ركعت سوم وچهارم((لااله الا اللّه))مى گوئيم كه همه مايه صيقل دادن روح توحيد و جلوه دادن روحايمان است .

بريدن از نماز، زمينه گرايش به مفاسد

((فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلوة واتّبعوا الشهوات))(43)

پس ازانبيا گروهى جانشين آنها شدند كه نماز را ضايع كردند و از شهوات پيروىنمودند.

اين آيه ، ابتدا ضايع شدن نماز را مطرح كرده و سپس در دام شهوات قرارگرفتن را. چون نماز ريسمان ارتباط با خداست ، همين كه پاره شد، افتادن در وادىتباهى حتمى است ، همچون گسستن بند تسبيح ، كه همه دانه ها در اثر آن پخش و گم مىشوند.

جهاد تا شهادت براى حفظ نمازخانه ديگر اديان

در آيه 40 سوره حج مى خوانيم :

((ولولا دفع اللّه الناسبعضهم ببعض لهدّمت صوامع و بيع و صلوات و مساجد يذكر فيها اسم اللّه))اگر مؤ منان دست به اسلحه نبرند و جلو مفسدين را باقدرت و جنگ نگيرند، تمام نمازخانه ها و عبادتگاه هاى يهوديان و مسيحيان و مسلمانانخراب مى شود.

صَوامع ، جمع صُومعه ، به مكان عبادت در بيرون شهر (دِير) گفته مىشود كه براى زُهّاد ساخته مى شد. بِيَع جمع بيعة ، محل عبادت نصارى است كه همانكليسا و كِنيسه است .

صلوات ، جمع صلوة ، محل عبادت يهوديان است كه بعضى آن رامعرّب ثلوثا در زبان عبرى دانسته اند و مسجد محل عبادت مسلمين است .

به هر حالبايد به قيمت خون دادن ، از مكان نماز و عبادات حفاظت كرد.

طهارت و سلامت قلب

همان گونه كه براى انجام نماز، طهارت ظاهرى ، در قالب وضو و غسل وتيمم ، شرط است ، قبول و پذيرفته شدن نماز نيز، به طهارت باطنى نياز دارد.

بارهاقرآن به پاكى دل اشاره كرده است . گاهى مى فرمايد: تنها قلب سليم به درگاه خداوندراه دارد. قلبى است كه در آن شك و شرك وجود نداشته باشد.

به هر حال ، نماز نيزهمانند قرآن كريم ظاهرى دارد و باطنى و آنچه ما انجام مى دهيم اگر درست باشد ظاهرنماز است كه بايد سكّوى پرواز به باطن آن باشد.

نمازى بر اساس معرفت و عشق .

نمازى برخاسته از اخلاص و محبّت .

نمازى با حال خشوع .

نمازى دور ازغرور و عُجب و ريا.

نمازى سازنده و محرّك .

نمازى از قلبى بى هوى و بى مرض .

نمازى كه پرتوى از آن را فهميديم و نوشتيم و گفتيم ، ولى لياقت خواندن يك ركعتآن را نويسنده در تمام عمرش پيدا نكرده است .

نماز وصداقت

كسى كه ديگرى را دوست داردسخن گفتن با او را هم دوست دارد. آنها كه با زبان ، مدّعى خداخواهى و خدادوستى اند،ولى علاقه اى به نماز ندارند در ادّعاى خود صداقت ندارند. نماز ملاك و ميزان مقدارتعهّدى است كه انسان در اظهارات خود دارد. به همين دليل نماز منافق همچون سايراعمالش همراه با صداقت نيست .

نماز و نيّت

علاوه بر حضور قلب و خشوع در نمازكه سفارش اسلام و از علامات مؤ من است و اهميّت آن تا آنجاست كه اگر نمازى با توجّهخوانده نشود قبول نمى شود و از نماز همان مقدارى مورد قبول است كه با حضور قلبباشد، ولى با اين همه اسلام سفارش كرده كه نماز با بهترين لباس از نظر پاكى و نوبودن ، همراه با عطر و وقار و آرامش انجام گيرد، تا جائى كه بعضى به امام سجاد عليهالسّلام كه به سوى مسجد مى رفت ، گفتند: گويا منزل عروس مى روى ! امام فرمود: ملاقات با خالق زيبائى ها دارم .

به خصوص زنان خوب است به هر نحو خود را براىنماز بيارايند، به اين معنا كه زيورهايى گرچه ساده و اندك هنگام نماز با خود داشتهباشند.

نماز، يك معامله پُر سود

خداوند مى فرمايد:((فاذكرونى اَذكركم))(44)شما مرا يادكنيد من هم شما را ياد مى كنم .

ياد ما براى خدا سودى ندارد، ولى ياد او از ما،لطفش را نصيب ما مى فرمايد، لغزش ما را مى بخشد، دعاى ما را مى پذيرد، مشكل ما راحل مى كند، لطف او براى ما بى نهايت ارزش دارد. پس در نماز كه ياد خدا مى كنيم ،كالاى پرارزشى را گرفته ايم .

نماز و آرامش

تنها مشكلى كه دنياى علم وصنعتامروز آن را حل نكرده ، مشكل آرامش روحى است . هر روز آمار بيمارى هاى روانى ، ومصرف قرص ‍ اعصاب زياد مى شود. هيچ چيز به انسان آرامش نمى دهد جز ياد خدا و ايمانو اُنس و عشق و توكّل به او.

آرى نماز ياد خداست و فقط با ياد خدا دل ها آرامشمى يابد.

افرادى را مى شناسيم كه داراى قدرت ، مال و علم هستند، امّا آرامش لازمرا ندارند. در مقابل ، افرادى تهيدست هستند كه به خاطر ايمان به سرچشمه هستى داراىقلبى آرامند، ديد و بينش و اعتقاد خاصّى دارند كه حوادث تلخ و شيرين را مى پذيرند وبراى آنها تحليل منطقى دارند.

آرى با ياد خداوند دل ها آرام مى گيرد و بهترينياد خدا همان نماز است ، كمبود امروز بشر علم و تخصصّ نيست ، بلكه دل آرام است . نهفرعون ها و ابرقدرت ها دل آرام دارند، نه قارون ها، و نه ابولهب ها، و نه منافقانچند چهره .

تنها رهبرى را كه ما در زمان خودمان داراى دل آرام ديديم ، حضرت امامخمينى قدّس سرّه بود كه روز 12 بهمن 57 وقتى در هواپيما نشست تا به ايران بيايد،خبرنگار از او پرسيد چه احساسى داريد؟ فرمود: هيچ .

با اينكه هنوز نظام شاهنشاهىسرِ پا بود و احتمال سرنگونى هواپيما داده مى شد.

در وصيّت نامه خود نيز نوشت منبا قلبى آرام به سوى خدا مى روم . اين دل آرام از زور و پول و مقام نيست ، از پيوندبا خداست كه بهترين نوع آن نماز است .

نماز، يعنى ايمان

بعد از حدود 15 سال كه مسلمانان بهسوى بيت المقدّس نماز مى خواندند، وقتى به دلائلى قبله به سوى كعبه تغيير كرد، سؤالى براى مسلمانان پيش آمد كه نمازهاى قبلى ما چه حكمى دارد؟ اين مسئله را ازپيامبر پرسيدند.

آيه نازل شد كه نمازهاى قبلى شما صحيح است و خداوند پاداشنمازهاى شما را ضايع نمى كند.

لكن آيه اى كه نازل شد اين بود:((وماكان اللّه ليضيع ايمانكم))(45)خداوند ايمانشما را ضايع نمى كند. يعنى به جاى اينكه بگويد: نمازهايتان از بين نرفته و صحيح است، مى فرمايد: ايمانتان ضايع نشده ، كه اين تعبير نشان دهنده آن است كه نماز يعنىايمان و ترك نماز يعنى ترك ايمان .

نماز و بزرگى خداوند

اوّلين كلمه واجب در نماز((الله اكبر))است و كسى كه خداوند نزدش بزرگ شد، همه چيز را كوچكخواهد ديد.

كسانى كه سوار هواپيما مى شوند، همين طور كه بالا مى روند خانه هاىبزرگ ومحلّه ها و شهرها نزد آنان كوچك مى شود و هر چه پرواز بالاتر باشد، زمين كوچكتر جلوه خواهد كرد.

كسى هم كه خداوند نزد او بزرگ شود، ديگر طاغوت ها و قدرت هاو مال و مقام ها نزد او ارزش نخواهد داشت .

حضرت امير عليه السّلام در بيان صفاتمتّقين مى فرمايد:

((عظم الخالقفى اعينهم فصغر مادون ذلك فى انفسهم))(46)

چون خداوند در چشم مؤ منين بزرگ شد،غير او هر چه و هركس باشد كوچك جلوه خواهد كرد. اگر دنيا نزد ما كم ارزش شد وابستگىما به آن كم مى شود و قهرا براى مال و مقام آن اين همه جنايت و خلاف مرتكب نمى شويم .

از سخنان امام خمينى قدّس سرّه اين بود كه((آمريكا هيچ غلطى نمى تواند بكند.))اين يك تهديد تو خالى و شعار نيست ، كسى كه يك عمر باورداشته كه خدا بزرگ است ، آمريكا نزدش كوچك جلوه مى كند و هر حادثه اى پيش او سادهاست .

حضرت زينب كبرى عليها السّلام عصر عاشورا گفت : ((ربّنا تقبّل منّا هذا القليل))خداوندا! اين اندك را از ما بپذير.

حادثه كربلاو شهادت امام حسين عليه السّلام بسيار بزرگ بود، ولى كسى كه خدا را بزرگ ببيند آنحادثه را هم كوچك مى بيند.

و در پاسخ حاكم ستمگر بنى اميّه كه پرسيد در كربلا چهديديد؟ فرمود: ((ما راءيت الاّجميلا))من جز زيبائى چيزى نديدم .

آرى درديد عارفان ، تمام كارهاى خداوند حكيمانه وزيباست

نماز و اخلاص

در سراسر نماز، قصد قربت شرط صحيحبودن آن است ، حتّى اگر حركت يا كلمه اى از واجبات يا مستحبات نماز را براى غير خداانجام دهيم نماز باطل مى شود و اگر مكان نماز يا زمان آن را براى غير خدا تعييننمائيم نماز باطل است ، اگر حالتى كه هنگام نماز به خود مى گيريم براى غير او باشدنماز باطل است .

بنابراين عبادت بودن نماز مربوط به آن است كه انسان هيچ گونهقصد غير خدائى نداشته باشد و اين قصد قربت از لحظه ورود به نماز تا پايان همچنانادامه يابد.

ناگفته پيداست كه انسان در لابلاى آن همه زرق و برق ها و جاذبه هاىزياد اگر هر روز بتواند از همه چيز دل تهى كند و ريسمان معنوى روح خود را با ذاتمقدّس او گره زند و چنان با او خلوت كند كه راه نفوذ غير را بگيرد، ارزش مهمى را بهدست آورده است .

ما در نماز با گفتن((ايّاك نعبد و ايّاك نستعين))به عبوديّت و بندگى خالصانه اعتراف مى كنيم وايناخلاص را از خداوند مى خواهيم .

نماز، ميزان سنجش ايمان

قرآن مى فرمايد:((و انّها لكبيرة الاّ على الخاشعين))(47)نماز بارسنگينى است مگر براى افراد خاشع .

بنابراين هرگاه احساس كرديم نماز براى ماسنگين است بايد بفهميم روح خشوع نسبت به پروردگارمان نداريم و رفتن خشوع زمينه بىتفاوتى و كبر است .

امام سجّاد عليه السّلام در دعاى سحر ماه رمضان كه نامش دعاىابوحمزه ثمالى است ، در ضمن مناجات هاى خود فلسفه سنگينى نماز را تحليل مى كند و مىگويد:

خدايا! چرا هنگام نماز نشاط ندارم ؟

شايد مرا از درگاه خود رانده اى !

شايد بخاطر ياوه گوئى ها توفيقم كم شده !

شايد مرا صادق نمى دانى !

شايدرفيق بد در من اثر گذاشته و ...

به هر حال سنگينى نماز علامت خطر است .

نماز، درگاه لطف خدا

افراد ديگر غير از خداوند، يا لطفى ندارند يا لطفشان ناچيز و محدوداست ، يا لطف خود را به ديگران نمى رسانند و يا با هزار منّت ذرّه اى محبّت دارند واگر لطفى كنند از بهره خودشان كم مى شود. امّا خداوند:

1- لطفش بى نهايت است .

2- باب لطف او هميشه به روى همهباز است .

3- دعوت به ورود هم كرده است .

4- از ورود ديگران در مدار لطفش شاد مىشود.

5 - مردم را بدون هديه و رشوه و با دست خالى مىپذيرد.

6- رابطه با او و بهره گيرى از الطاف او نهزمان مى خواهد نه زمين ، نه واسطه مى خواهد، نه رابطه و نه هيچ شرطى ديگر، فقطصداقت قلبى كافى است . صادقانه به لغزش خود اقرار كنيم و به درگاه او رو آوريم .

نماز، تكرارى نيست ، تعميق است

بر خلاف تصوّر بعضى كه نماز راتكرار مى دانند، نماز نردبان ترقى است كه هر چه بيشتر با حضور قلب خوانده شودبالاتر مى روى ، گرچه در ظاهر ركوع و سجودها تكرار مى شود ولى در حقيقت همانند پلّههاى نردبانى است كه موجب بالا رفتن معرفت و ايمان انسان مى شود.

به تعبير ديگراين اعمال به ظاهر تكرارى ، همانند كلنگى است كه براى حفر چاه مى زنند، كلنگ زدن درظاهر تكرارى است ، امّا در واقع هر كلنگى كه مى زنيد به عمق بيشترى مى رويد ويك قدمبه آب نزديك تر مى شويد. به هر حال ، ظاهر نماز تكرارى است ، امّا در واقع عمقبخشيدن و پرواز است .

نماز و طبيعت

نماز تنها يك توجّه قلبى نيست ،بلكه عملى است همراه با مردم و با بهره گيرى از طبيعت . بايد به آسمان نگاه كرد تاوقت نماز را شناخت ، به ستارگان نگريست تا قبله را شناخت ، به آب توجّه كرد تا پاكو مطلق و حلال و تميز باشد، به خاك دقّت كرد تا براى سجده و تيمم شرائط لازم راداشته باشد.

رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله سحرها به آسمان و ستارگان نگاه مىكرد و فكر مى كرد و مى گفت :((ربّنا ما خلقت هذا باطلا))

پروردگارا! اينها را بيهوده خلق نكردى . آنگاه به نمازشب مىايستاد.

فكر در طبيعت يكى از راه هاى خداشناسى است .

البتّه توجّه به طبيعتصحيح است نه غرق شدن در طبيعت . طبيعت ، آيه و علامت و فلش براى عبور است نهتوقفگاه و غرقاب ، آب دريا براى آن است كه كشتى روى آن برود، نه آنكه آب توى كشتىوارد شود و همه را غرق كند. خورشيد براى آن است كه انسان از نورش بهره گيرد نه آنكهبه نورش خيره گردد و كور شود.

نماز و ادب

در اسلام به ما سفارش شده كه درنماز با ادب بايستيم ، دست ها روى ران ها، بدن آرام ، نگاه ها به محل سجده ، لباسها نو و تميز، همراه با بوى خوش و معطّر. اگر با جماعت هستيم از سايرين جلو و عقبنيفتيم و خود را هماهنگ ديگران و مردم كنيم ، مقام امام را نگهداريم ، قبل از اوكارى انجام ندهيم ، به ركوع يا سجود نرويم و بهتر است حتّى قبل از كلام امام ، ذكرنماز را به زبان جارى نكنيم . مجموعه اين دستورالعمل ها روحيه ادب و اطاعت را درانسان تقويت مى كند، آن هم ادبى بر اساس ارزش هايى چون : شناخت ، محبّت ، تواضع وادب در برابر كسى كه اهليّت دارد، نه تملّق و نه خودباختگى .

در حديث است : كسىكه سجده نماز را با سرعت انجام مى داد حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله فرمود: گوياكلاغى نوك به زمين مى زند.(48)

نماز و زنده كردن ارزشها

از مهم ترين ارزشهاى اسلامى ، عدالت ورزى و عدالت گسترى است . درنماز نيز عدالت و محبوبيّت اجتماعى دو شرط مهم براى امام جماعت است .

اگر مردمامامت شخصى را قلبا قبول نداشته باشند، ولى او خودش را همچنان امام جماعت قرار بدهدنمازش قبول نيست . همچنين براى كسانى كه در صف اوّل نماز قرار مى گيرند، صفاتوكمالاتى مطرح شده كه اين صفات خود يك نوع زنده كردن ارزش هاى معنوى است . يعنى درجامعه هرگروه كه به عدالت و تقوى نزديك ترند بايد جلوتر ومحترم تر باشند.

نداى نماز از گهواره تا گور

هنگام تولّد نوزاد، اذان گفتن در گوش او سفارش شده و نيز هنگام دفنمرده نماز واجب شده است ، هيچ عبادتى از لحظه تولّد تا لحظه مرگ ، اين چنين ملازمانسان نيست .

نماز، درمان مشكلات اجتماعى

قرآن مى فرمايد:

((واستعينوا بالصبر والصلوة))(49)از شكيبائى ونماز كمك بگيريد.

در حديث مى خوانيم : كه هرگاه حضرت محمّد صلّى اللّه عليه وآله و حضرت على عليه السّلام گرفتار مشكلات مى شدند به نماز مى ايستادند.

آموزش نماز مسئوليّت والدين است

تعليم نماز در روايات از وظايف مهمّ والدين است . والدين بايدفرزندان خود را از سه سالگى با بيان كلماتى از قبيل((لااله الا اللّه))آشنا كنند وكم كم او را آماده نماز نمايند.

خداوند به پيامبر مى فرمايد:((وامر اهلك بالصلوة و اصطبر عليها))(50)به اهل خودفرمان نماز بده وپشتكار داشته باش .

قرآن در ستايش حضرت ابراهيم مى فرمايد:((و كان ياءمر اهله بالصلوة))(51)او اهل خود رابه نماز فرمان مى داد.

لقمان هم به فرزندش سفارش نماز مى كرد: ((يابنّى اقم الصلوة))(52)

عواقب اعراض از ياد خدا و نماز

نماز ذكر خداست وكسى كه از ذكر خداوند اعراض كند زندگى نكبت بارىدارد:

((مَن اعرض عن ذكرىفانّله معيشة ضنكا))(53)

ممكن استبگوئيد بسيارى اهل نماز نيستند ولى زندگى خوبى دارند، ولى بايد به درون آنها سرى زدتا ببينيم آيا صفا وآرامش لازم را دارند يا نه ؟ در مشكلاتى كه براى آنها پيش مىآيد چقدر دستپاچه مى شوند و خودشان را مى بازند؟ باقى انسان ها را با چه ديدى مىنگرند؟ تقوى و عدالت چه جايگاهى نزدشان دارد؟ روحشان به چه چيز وابسته است ؟ بهآينده خود چقدر اطمينان دارند؟ اضطراب وهيجان هاى روانى ، تزلزل خانوادگى ، ضعفاعصاب ، بدگمانى ، احساس غربت و تنهايى از درون ، فساد و فحشا، آمار جنايت ، فرارفرزندان از خانه ، بالا بودن آمار طلاق ، خودباختگى ، ترس و... در جامعه بى نمازبيشتر است يا با نماز؟

نماز و توكّل

در نماز بارها آيه مباركه((بسم اللّه الرحمن الرحيم))را بر زبان جارى و به خود تلقين مى كنيم .

حرف((باء))در بسم اللّه رمزاستمداد و توكّل است ،

با ياد او شروع كردن نشانه آن است كه تنها از قدرت او كمكبگيريم و به او توكّل كنيم .

ياد او نشانه مهر او و عشق به اوست .

نماز و روح بزرگ

انسان در نماز خداوندى را حمد و سپاس مى كند كه خالق تمام هستى است . سرچشمه تمام رحمت ها و بركات است . مالك روز قيامت است .

كسى كه حمد و ثناى خودرا نثار اين وجود مقدّس با اين خصوصيات مى كند هرگز حاضر نيست براى هر چيز پست وجزئى و در برابر هر قدرت ناچيزى ستايش كند.

زبانى كه ثناگوى خالق هستى شد، ديگرتن به ثناگويى هر نالايقى نمى دهد. فراموش نكنيم كه امام حسين عليه السّلام فرمود: كسى كه وصل به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله باشد و از دامن زهرا عليها السّلامبرخاسته باشد، بيعت يزيد را نخواهد پذيرفت .

آرى ... ستايش او نه ديگران،

ثناى او نه طاغوت ها،

ثناى او براىربّالعالمينبودنش ،

الرّحمن الرّحيمبودنش ،

مالك يوم الّدينبودنش ،

ديگران چه و كه هستند و چه قدرتىدارند كه من ثناگوى آنها باشم ؟ به خصوص كه مسلمان مى داند اگر ظالمى ستايش شود عرشخداوند به لرزه در مى آيد.

بنابراين ثناى او، آنچنان روح بزرگى به ما مى دهد كهديگر حاضر به ثناى ديگران نمى شويم و اين روح بزرگ را از نماز و حمد مى توان تحصيلكرد.

حيف كه ما با توجّه نماز نخوانديم و مزه نماز را نچشيديم .

نماز و الگوپذيرى

در نماز با گفتن((صراط الذين انعمت عليهم))از خداوند مى خواهيم كه الگوى ما را كسانى قرار بدهكه مورد لطف تو هستند، تو را شناختند و به تو عشق ورزيدند، در راه تو گام برداشته واستقامت كردند و از تو جدا نشدند.

بر اساس آيه 69 سوره نساء كسانى كه خداوند بهآنها نعمت داده ، عبارتند از: انبيا و شهدا و صديّقين و صالحان .

آرى نعمت واقعىهمان ايمان و ارتباط با خداوند و گام در راه رضاى او برداشتن و در راه او فدا شدناست . نعمت هاى مادّى نصيب حيوانات هم مى شود((متاعا لكم ولانعامكم))(54)مقام معنوى است كه به انسان ارزش مىدهد.

نماز همراه با آگاهى

قرآن درباره تسبيح ونماز ساكنانآسمان ها وپرندگان مى فرمايد:

((كل قد علم صلواته و تسبيحه))(55)نماز آنها آگاهانه است .

ولى در جاىديگر خطاب به انسان ها مى فرمايد:

((لاتقربوا الصلوة و انتم سُكارى حتّى تعلموا ما تقولون))(56)در حال مستىنماز نخوانيد تا بدانيد چه مى گوئيد.

به همين دليل در روايات آمده است :

عبادت عالم از عابد بهتر است .

در اسلام به تجّار سفارش شده :((الفقه ثم المَتجَر))(57)اوّل مسائلحلال و حرام را فرا گيريد بعد به سراغ تجارت برويد. در آموزش نماز هم بايد سعى كنيماسرار نماز را به نسل نو تعليم دهيم تا آگاهانه براى نماز قيام كنند.

نماز و جهاد

دستورات اسلام از يكديگر جدا نيست ولذا قرآن مى فرمايد:((لاتصلّ على احد منهم مات ابدا ولا تقمعلى قبره))(58)به جنازهفراريان از جبهه نماز نخوانيد:

فراموش نمى كنم در ايّام دفاع مقدّس ، جوانىوصيّت كرد كه اگر من شهيد شدم مرا دفن نكنيد مگر آن دو دسته اى كه با هم قهرند،آشتى كنند و اين جوان از خون مقدّس خودش به نفع اصلاح ذات البين استفاده كرد، درحالى كه مى توانست بگويد اگر شهيد شدم راضى نيستم فلان شخص يا گروه به تشييع جنازهمن بيايد و بدينوسيله آتش فتنه را بيشتر و كينه ها را عميق تر نمايد.

نماز و نياز

آنجاكه كار و تلاش بيشتر است نياز به نماز بيشتر است . انسان معمولا در شب ها خواب استو فعّاليتى ندارد، از اين رو از عشاء تا صبح نمازى واجب نيست ولى نياز معنوى انساندر روز بيشتر است .

هوس ها، طاغوت ها، جلوه ها، حيله ها و تمام پرتگاه ها در روزجلوه ديگرى دارند و لذا اوّل روز و آخر روز بايد نماز خوانده شود وبراى وسط روزسفارش ويژه آمده است :

((اقمالصلوة طرفى النهار))(59)

دو طرفروز (صبح و شب ) نماز به پا دار.

((حافظوا على الصلوات و الصلوة الوسطى))(60)

نسبت بهتمام نمازها به خصوص نماز ظهر حفاظت كنيد. و مثل منافقين گرمى هوا را بهانه تركجماعت قرار ندهيد.

و از آنجا كه روزهاى جمعه و عيد ايّام فراغت است و معمولافساد در ايّام فراغت بيشتر به سراغ انسان مى آيد، سفارش به نماز جمعه و نماز عيدشده است .

شايد بخاطر لطافت و ظرافت بيشترى كه روح دختر دارد و غبار و فساد درروح هاى لطيف زودتر منعكس مى شود، نماز دختران از 9 سالگى شروع مى شود.

و هرگاهمشكل اضافه اى براى انسان پيش آمد سفارش به نماز بيشترى شده است . للّه للّه((واستعينوا بالصبر والصلوة))

به هرحال شايد بتوان گفت برنامه ريزى نمازمناسبت كامل با نيازها وزمان ها و ظرافت هاى روحى وروانى دارد. (واللّه العالم )

نماز، سدّى محكم در برابر گناه

هرجا نماز پايگاه داشت شيطان بساطخود را جمع مى كند و هركجا رشته نماز پاره شد همه كمالات متفرق مى شود.

قرآن مىفرمايد: ((انّ الصلوة تنهى عنالفحشاء والمنكر))(61)قطعا نماز ازفحشا و منكر جلوگيرى مى كند.

نمازگزار نمى تواند سست باشد،

لباس و مكانش حرامباشد،

بدنش ناپاك و لقمه اش آلوده باشد،

او بخاطر صحيح بودن نمازش مجبور استيك سرى مراقبت هائى از خود داشته باشد،

ارتباط با خداوند روح قدسى به انسان مىدهد كه از ارتكاب آلودگى ها شرم دارد.

كجا ديده ايد كسى از مسجد به قمارخانه يامراكز فساد برود؟

كجا ديده ايد كسى از خانه خدا بيرون آيد و براى دزدى پا بهخانه مردمگذارد؟

وبر عكس اگر نماز ضايع شود هر گونه فساد و پيروى از انواعشهوات پيدا مى شود.

قرآن مى فرمايد: ((فخلف من بعدهم خلف اضاعواالصلاة واتّبعوا الشّهوات))(62)

نماز محور زمان بندى ها

در آيه 58 سوره نور قرآن به نونهالانى كه هنوز به تكليف نرسيده اندمى فرمايد: هرگاه خواستيد وارد اتاق والدين شويد، در سه وقت با اجازه وارد شويد: اوّل : قبل از نماز صبح ، دوّم : بعد از نماز عشا وسوّم : هنگام ظهر كه انسانمعمولا لباس هاى خود را براى استراحت در مى آورد.

در اين آيه زمان بندى اجازهفرزندان ، براساس نماز صبح و عشاء شده است .

چه زيباست ساعات جلسات ما نيز چنينباشد، مثلا ملاقات ما بعد از نماز مغرب يا عشا ياقبل از نماز ظهر، تا با تكرار زمان، فرهنگ نماز را در جامعه شايع تر سازيم .

نماز، وسيله محوگناهان

قرآن ، در كنار فرماننماز، مى فرمايد:

((انّ الحسناتيذهبن السّيّئات))(63)

هماناكارهاى نيك ، گناهان را محو مى كند و از بين مى برد.

حضرت على عليه السّلام مىفرمايد: اگر بعد از گناه ، دو ركعت نماز خوانده و از خداوند، عافيت درخواست شود،اثر آن گناه محو مى شود.(64)

از رسول اكرم صلّىاللّه عليه و آله نيز روايت شده است : گناهانى كه ميان دو نماز واقع مى شود، موردعفو قرار مى گيرد.(65)

آرى گناه كه در اثر غفلت از ياد خدا سر مىزند، با نماز و عبادت كه مايه انس و ارتباط با خداوند است ، زدوده مى شود و مغفرت ،جاى معصيت را مى گيرد.

نماز و شيوه آموزش گام به گام

شيوه تدريجى در آموزش وتربيت ،شيوه اى است كه در اسلام به ويژه در عبادات ، مورد توجّه بوده است .

رواياتتربيتى اسلام دستور مى دهد: كودك را سه سال آزاد بگذار، پس از سه سال ، جمله((لا اله الاّ اللّه))را به او تعليم بده .

وقتى كه سه سال و هفت ماهو بيست روز شد، دوّمين جمله اى كه مى آموزى((محمد رسول اللّه))باشد.

وقتى چهار سال تمام شد، صلوات بر پيامبر آموزش داده شود.

در پنج سالگى، كه كودك قدرت تشخيص دست راست و چپ را يافت ، او را رو به قبله قرار ده و به اوسجده بياموز.

در سال ششم ، نماز و ركوع و سجود را آموزش بده .

در سال هفتم ،شستن دست و صورت را به او بياموز.

و در سال نهم ، مساءله نماز را جدّى گرفته واگر سركشى كرد، با او برخورد تنبيه آميز داشته باش .(66)

نماز و ياد حسين عليهالسّلام

بهترين چيزى كه سجده برآن سفارش شده ، خاك كربلا و تربت امام حسين عليه السّلام است . امام صادق عليهالسّلام هنگام سجده پيشانى مقدّسش را بر خاك كربلا مى گذاشت . براى همراه داشتنتسبيح تربت امام حسين نيز رواياتى وارد شده است تا آنجا كه همراه داشتن آن مثل گفتنسبحان اللّه است و سجده بر مهر آن سبب كنار رفتن پرده ها و قرب بيشتر به ذات مقدّسخداوند است .(67)

نماز و ياد پيامبر صلّىاللّه عليه و آله

در هر دو ركعتنماز، يك تشهد مى خوانيم كه در آن به يگانگى خداوند و رسالت حضرت محمّد صلّى اللّهعليه و آله اقرار مى كنيم .

هر روز در پنج وقت اين اقرار و اعتراف به توحيد ونبوّت لازم است تا انسان راه را گم نكند، مكتب و صاحب آن را فراموش نكند، بر اوصلوات بفرستد و در اين اقرار و صلوات در رديف خداوند و فرشتگان قرار بگيرد. زيراقرآن مى فرمايد:((انّ اللّه وملائكته يصلّون على النبى))(68)خدا و ملائكه بر پيامبرش صلوات مى فرستند،پس چرا ما نفرستيم ؟ مگر او ما را نجات نداد؟ سلام بر پيامبر اسلام كه ما را نجاتداد.

نماز، روح انسان را بيمه مى كند

در سوره معارج مى خوانيم : ((اذا مسّه الشّر جزوعا و اذا مسّه الخيرمَنوعا الاّ المصلّين الّذينهم على صلواتهم دائمون))(69)

انسان در برابر تلخى ها و شرور بى صبراست و در برابر لذّت ها و خوبى ها تنگ نظر و بخيل ، مگر نمازگزارانى كه نسبت بهانجام آن هميشه مراقبند.

آرى ارتباط دائمى با قدرت بى نهايت ، به انسان قدرت مىدهد، روحيّه توكّل را بالا برده و انسان را موجودى شكست ناپذير مى سازد.

ناگفتهپيداست كه اين آثار براى نماز پيوسته و همراه با توجّه است ، نه نمازهاى غافلانه وموسمى .

نماز و سلام

هر مسلمان در هر كجاى زمين كه هست هر روز پنج بار بايد به تمامهمفكرانش سلام كندللّه للّه((السلام علينا و علىعباداللّه الصالحين))

سلام بر بندگان صالحخدا،

سلام بر سرمايه داران هرگز،

سلام بر قدرتمندان هرگز،

سلام فقط برعباد صالح خدا.

سلام بر طرفداران مكتب حقّ((عباداللّه الصالحين))

سياست خارجى ما را در نماز، يكى((غير المغضوب عليهم))تعيين مى كند ويكى((السلام علينا و على عباداللّه الصالحين))

آرى كسى كه هر روز به بندگان خدا سلام كند، باآنها حيله نمى زند، خيانت نمى كند، كلاه سرشان نمى گذارد.

نماز و مردم

اصلدر نماز، به جماعت خواندن است .

در نمازجماعت ، با مردم ، در مردم و از مردمبودن مطرح است ، در كنار مردم بدون هيچ گونه امتياز، از هر نژاد و اقليم و در هرشرايط اقتصادى .

نمازجماعت بدون امام نمى شود، چنانكه جامعه بدون رهبر نمى شود. امام براى همه مردم به طور يكسان امام است ، نه براى گروه خاص . فقير و غنى و زشت وزيبا در كنار هم قرار مى گيرند، بايد امتيازات پوچ با نماز جماعت از جامعه حذف شود،اگر امام در نماز اشتباه كرد مردم به او هشدار مى دهند، يعنى در نظام اسلامى اماموامّت بايد مراقب يكديگر باشند.

امام جماعت بايد مراعات ضعيف ترين مردم را بكندو نماز را طول ندهد و اين خود درسى است كه مسئولين بايد در برنامه ريزى ها و حركتها توجّه به همه اقشار داشته باشند. در نماز جماعت مردم نبايد از امام جلو بيفتند واين درس ديگرى است كه نشانه نظام و ادب مى باشد. اگر از امام جماعت گناه بزرگى سرزد و مردم فهميدند، بايد كنار رود. يعنى مردم و جامعه را نبايد بدست فاسقسپرد.

در نمازجماعت همه با هم به خاك افتاده و سجده مى كنيم آرى بايد همه با همباشيم .

در نماز جماعت همه مردم مى توانند با كسب علم و تقوى و محبوبيّت امامشوند، پيشنمازى ارث كسى نيست ، هر كسى در كمالات برتر شد در جامعه آقاست .

نماز و اطلاع رسانى

امروزه در دنيا دولت ها با صرف بودجه هاى سرسام آورى براى امر اطلاعرسانى به جامعه كوشش مى كنند.

در اسلام طرح نمازجماعت و حضور مردم در صحنه ، آنهم در خانه خداوند و با وضو، بهترين فرصت براى آشنايى مردم با يكديگر و آشنايى باتوطئه هاى دشمنان و پيش بينى راه حل ها براى خنثى كردن آن و شنيدن آخرين اخبار وگرفتن تحليل درست از زبان امام جماعت با سواد و با تقوى و احوالپرسى از يكديگر وتفقّد از محرومين جامعه و ياد گذشتگانى كه در مسجد بوده اند و حضور و غياب ساده وبى تشريفات و دعاى دسته جمعى براى حلّ مشكلات و استمداد از خداوند است .

نماز و رهبرى

نمازجماعت همانند هر اجتماع ديگر نياز به رهبر و امام دارد. در انتخاب امام جماعت مردمبايد توجّه به كمالات ، علم ، تقوى ، لياقت ها و اهليّت هاداشته باشند و اين خودتمرينى است كه در جامعه زير بار هر رهبرى نروند.

امام جماعت واسطه ميان مردم وخداست و انسان نبايد فاسق را واسطه قرار دهد.

افرادى كه در گناه و فساد غوطهورند چگونه مى توانند مرا با نمازى آشنا كنند كه از فحشا ومنكر جلوگيرى كند؟ آرىامامِ جماعت بايد انسان وارسته ، با كمال ، با سواد و با تقوى باشد. مگر نه اين استكه امام من ، رابط من با خداست ؟ به هر ريسمانى كه نمى توان چنگ زد و با هر نردبانىكه نمى توان بالا رفت .

آرى انتخاب امام جماعت مردم را هر روز به فكر امامت ورهبرى مى اندازد.

اگر رهبرى براى چند نفر در مسجد شايستگى هايى لازم دارد پسرهبرى امت و جامعه شايستگى بيشترى مى خواهد، به همين دليل سفارش شده پشت سر كسىنماز بخوانيد كه به ايمان و عدالت او اطمينان داريد.

همين كه پشت سر شخصى بهعنوان امام جماعت نماز خوانديد قهرا آن امام بيش از ديگران مراعات رفتار خود رابكند. آرى كسى كه خود را امام ديگران قرار مى دهد بايد قبل از ديگران به اصلاح خودبپردازد و بدين وسيله بر پايى نماز جماعت ها وسيله اى براى اصلاح افراد مىشود.

نماز و تحرّك

اسلام از مردم تحرك و هيجان معنوى مى خواهد، شعار((عجّلوا بالصلوة))و((فاسعوا الى ذكر الّله))(70)

يعنى بايد هنگام نماز با صداىمقدّس اذان در جامعه مسلمين ، تحرّك و تصميم خاصى را به وجود آورد، بايد كارهاتعطيل ، تفرق ها تبديل به وحدت ، غفلت ها تبديل به ذكر و ياد خدا شود.

مؤ منواقعى كسى است كه هرگاه ياد خدا شد دل او تكان بخورد. مثال كسى كه صداى اذان رابشنود و بى توجّه باشد، مثال كودكى است كه صداى پدر را بشنود و اعتنانكند.

نماز و نظم

در زمان بندى اوقات نماز، در منظم بودن صف هاى نماز جماعت ، در با همسجده رفتن ، با هم نشستن ، با هم قيام كردن ، با هم سكوت كردن ، با هم دعا كردن ،جلو عقب نيفتادن ، قبل از وقت نماز نخواندن و نماز را به خارج از وقت نسپردن ، درهمه اينها سيماى نظم را مشاهده مى كنيم .

نماز و جهت گيرى

نمازگزار بايد رو به قبله بايستد وجهت و خطّ خود را روشن كند، البتّه قبله و جهت او را بايد خداوند تعيين كند، نهخودش و نه طاغوت ها.

قبله ، رمز شناسائى مسلمين از ديگران است از اين جهت بهمسلمين((اهل قبله))مىگويند، مسلمانان با هر سليقه و تفكّر و از هر نسل و نژادى ، بايد جهت واحدى داشتهباشند.

اگر مال و مقام هر لحظه دل ما را به سوئى مى كشد، هنگام نماز بايد دل ازهمه بكنيم ، كسى كه جسم خود را رو به خانه خدا كرد آمادگى آن را پيدا مى كند كه قلبو روح خود را متوجّه صاحب خانه كند.

قبله ما كعبه است ، اوّلين خانه اى كه براىمردم و عبادت بنا شد. خانه اى كه همه انبيا دورش طواف كرده اند،

خانه اى كهابراهيم پايه هايش را بالا برده و اسماعيل در كنارش به كارگرى پرداخته است،

خانه اى كه براى همه مردم و براى هميشه درهايش باز است و هيچ كسى در آنجا حقّتعرّض ندارد. براى همه مردم مقدّس و از ملك هر كس آزاد است .

نماز و نظافت

اوّلين واجب هر مسلمان به هنگام صبح و برخاستن از خواب ، وضو گرفتن وشستن دست و صورت است و اين عمل كه در طول روز براى هر نماز تكرار مى شود، مايهنظافت و شادابى نمازگزار مى گردد.

نمازگزار بايد لباس و بدنش پاك باشد، اگر ذرّهاى آلودگى و نجاست به بدن يا لباس او باشد، نمازش باطل است . (غير از بعضى موارداستثنايى )

نمازگزارى كه مى داند هر ركعت نماز با مسواك ، برابر با هفتاد ركعتاست مسواك را ترك نمى كند.

نمازگزارى كه مى داند با حال جنابت نمازش باطل است ،به فكر غسل مى افتد و غسل او را به فكر ساختن حمّام مى اندازد و وجود حمام رابطه اورا با شستشو زياد مى كند.

نماز و وقف

فكر و فرهنگ نماز، مساءله مسجدسازىوقرار دادن موقوفات براى آن را در جامعه به وجود مى آورد. صدها هزار قطعه زمين ومغازه و مزرعه در طول تاريخ وقف مساجد شده كه اين خود يك صدقه دائمى و يك حركت الهىو خدمت اجتماعى است كه در شعاع نماز و مسجد نصيب مردم مى شود.

وقف چراغى است كهانسان براى فرداى خويش مى فرستد، وقف نشانه تداوم مالكيّت انسان بعد از مرگ است ،وقف نشانه عشق به مكتب و مردم است .

نماز و انتخاب دوست

در حديث است : يكى از بركات مسجد ونماز، پيدا كردن دوست خوب است .(71)

انسان در زندگىاجتماعى خود نياز به دوست دارد و نقش مثبت يا منفى دوست در زندگى انسان بر كسىپوشيده نيست . مسجد بهترين مركز دوست يابى است .

كسانى كه به مسجد مى روند براىبندگى خدا مى روند. حيله ها و خودنمايى ها را كنار مى گذارندو انسان مى تواند درميان مردم مسجد، دوست خود را انتخاب كند.

اگر شخصى اهل نماز نبود، چرا با اودوست شويم ؟ او كه با خدا قهر است ، با من نيز دوست نخواهد بود. او كه الطاف خدا رافراموش ‍ مى كند، خدمات مرا هم فراموش خواهد كرد. او كه با مؤ منين وفادار نيست ،چگونه اطمينان دارى با تو وفادار بماند؟

نماز و انتخابهمسر

در اسلام سفارش شده كه اگركسى اهل مسجد و جماعت نيست و عملا به عبادت و وحدت و امّت ، بدون عذر پشت پا مىزند، او را بايكوت كنيد، او را به عنوان همسر خود انتخاب نكنيد. عمل به همين دستورمى تواند مساجد را پر كند، زيرا جوانان كه فهميدند رها كردن مسجد و مسلمين به قيمتطرد عملى آنان تمام مى شود هرگز مساجد را رها نخواهند كرد.

نماز و امداد به مردم

يكى از بركات نماز به خصوص در مساجد، امدادگرى است ، هميشه محرومانبه مساجد روانه مى شدند و مشكلات خود را با مردم در ميان مى گذاشتند و در آن مكانمقدّس آن را حل مى كردند. سابقه اين كار از زمان رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آلهبوده است و قرآن صحنه اى را نقل مى كند كه فقيرى وارد مسجد شد و از مردم استمدادكرد. كسى به او توجّهى نكرد و فقير با ناله به خداوند حال خود را گفت . حضرت علىعليه السّلام مشغول نماز بود به

فقير اشاره كرد و او جلو آمد و حضرت در حال ركوعانگشتر خود

را به او داد، آيه نازل شد كه : رهبر شما فقط خداوند و پيامبرش وكسانى اند كه در حال ركوع انفاق و به فقرا رسيدگى مى كنند.

همين كه مردم آيه راشنيدند به مسجد آمدند تا ببينند اين آيه درباره چه كسى نازل شده است . فهميدند كهمورد آيه شخص على بن ابيطالب عليهما السّلام است .

به هر حال ، امدادرسانى بهجبهه هاى جنگ و كمك به فقراء از مسجد و در سايه بركات نماز بوده و خواهدبود.

مسلمين از پايگاه مساجد به جبهه مى رفتند، انقلاب اسلامى ايران هم از مساجدشروع شد.

اجتماع مردم در مسجد بركاتى دارد كه با نوشتن چند سطر حقّ آن ادا نمىشود.

در قرآن بارها نماز و انفاق ، نماز و زكات ، نماز وقربانى ، در كنار همآمده و در حديث هم مى خوانيم نماز كسى كه زكات ندهد قبول نيست .

نماز و اقتصاد سالم

در نماز بايد لباس ومكان وآبى كه براى غسل و وضو استفاده مى شود حلالو طبق دستور اسلام باشد واگر دگمه يا نخى از لباس يا قطره اى از آبى كه براى نمازمصرف مى شود از طريق نامشروع تهيه شده باشد نماز باطل است .

جالب اينكه اگربخواهيم نماز و دعاى ما قبول واقع شود بايد لقمه اى را كه مصرف مى كنيم نيز حلالباشد.

آرى همانگونه كه هواپيما براى پرواز، بنزين مخصوص مى خواهد، پرواز معنوىانسان نيز لقمه حلال لازم دارد.

نماز و تشكيلات

چنانچه براى امام جماعت حالتى پيشآيد كه نتواند به نماز ادامه دهد، يكى از كسانى كه پشت سر او در نزديكى او هستند درهمان حال امامت را به عهده مى گيرد و اين نشانگر آن است كه برنامه هاى اسلامى بارفتن يك فرد نبايد بهم ريزد، بلكه بايد تشكيلات و نظام چنان پايه گذارى و برنامهريزى شود كه هرگاه فردى رفت نظام از هم نپاشد و تشكيلات همچنان پا بر جا باشد. مهمّ، تداوم راه است ، هر چند پيشوا عذرى پيدا كند.

نماز ومحبّت

تعاون و محبّتى كه ميانمسجدى هاست ميان ديگران نيست .

در نظام زندگى مسجدى ها همين كه يك نفر دو سه روزنيامد احوالش را مى پرسند. اگر مريض است عيادتش مى روند، اگر مشكلى دارد حل مىكنند، مسجدى ها احساس غربت نمى كنند. كسى كه هيچ فرزند وبرادرى نداشته باشد ولىسروكارش با مسجد باشد احساس مى كند همه مردم برادر و فرزندش هستند. بارها ديده شدهيك مسجدىِ ساده كه از دنيا مى رود مجالس او پر رونق ، مغازه ها براى او بسته وتشييع جنازه او شلوغ و با شكوه است .

اينها نشانه پيوند قلبى و محبّتى است كه درخانه خداوند با مؤ منين ايجاد مى شود.

يك مسجدى در خود يك دلگرمى احساس مى كند،مردم را در غم و شادى خود شريك مى داند و هرگز اين عواطف گرم از دوستان مسجدى رانمى توان با چيزى مقايسه كرد.

نماز و آبرو

كسانى هستند كه در محله خود حاضربه كار خلاف نيستند، چون مردم او و بستگانش را مى شناسند، ولى اگر همين اشخاص بهمنطقه ناشناسى هجرت كنند، خلاف براى آنان سنگينى قبلى را ندارد.

شركت در نماز،انسان را وابسته به مسجد و اسلام و مردم مى كند و براى مسجدى سيمائى از تقوى مىسازد كه با اين عنوان حتّى المقدور حاضر به خلاف نيست ، مى داند كه كار خلاف ،آبروى مذهبى او را مى برد، لباس قدسى و محبوبيّت را از تنش بيرون مى آورد، ولىافرادى كه از مردم و اسلام و مسجد بريده اند، خلاف كارى برايشان خيلى سختى ندارد،او عنوان مذهبى پيدا نكرده تا غم از دست دادنش را بخورد.

آرى ، كسى كه لباس سفيدبپوشد خودش روى زمين آلوده نمى نشيند.

نماز، اصلاح فرد وجامعه است

قرآن كريم در كناراقامه نماز مى فرمايد:((انا لانضيع اجر المصلحين))(72)ما پاداشاصلاح طلبان را ضايع نمى كنيم .

معلوم مى شود نماز اگر درست برگزار شود واحكام وشرايط ظاهرى وباطنى آن مراعات شود، جامعه به طرف صلاح مى رود. نمازگزار در واقع يكنفر مصلح است .

عبادت با گوشه گيرى نيست ، بلكه با اصلاح جامعه است و نمازگزارانبايد مفاسد را از جامعه بردارند.

نماز و سياست

در روايات مى خوانيم : اگر انسانتمام عمرش را به نماز مشغول باشد، آن هم در كنار كعبه در شهر مقدّس مكّه ، ولىرهبرى الهى را نپذيرد نمازش قبول نيست .

مشكل امروز مسلمانان آن است كه نماز مىخوانند ولى رهبرانشان افراد ترسو و وابسته و دست نشانده و بدون ملاك هاى الهى اند. با زبان از خداوند راه مستقيم مى خواهند، ولى در عمل بيراهه مى روند.

نماز و مشورت

درسوره شورى كه صفات مؤ منين را مى شمرد مى فرمايد:((واقاموا الصلوة و امرهم شُورى بينهم))كار آنان بر اساس مشورت است و اقامه نماز مىكنند.

از اين آيه معلوم مى شود در مجلس مشورتى در هر رده اى كه هستند بايد نسبتبه اقامه نماز حساس باشند. اگر مشورت مهم است نماز مهم تر است . اگر براى شركت درمجلس شورا و انتخابات ، اين همه بودجه و سرمايه گذارى صرف پر كردن صندوق هاى راءىمى شود بايد براى پر كردن مسجد هم كمى سوز و تلاش باشد.

نمازجماعت در جبهه

در آيه 102 سوره نساء مى خوانيم : اى پيامبر! هرگاه در ميان رزمندگانبودى نماز به پا دار، ولى چون دشمن مسلّح در برابر شماست ، اوّلا همه به تو اقتدانكنند. ثانيا كسانى كه اقتدا مى كنند مسلّح باشند وركعت دوّم را براى خودشان سريعتمام كرده وبروند جاى دسته ديگر وآن دسته ديگر در ركعت دوّم به تو اقتدا كنند كه همجماعت تعطيل نشود و هم از دشمن غفلت نشود و هم ميان سربازان اسلام تبعيض صورتنگيرد. مسلمانان بايد در تعويض شيفت و جابه جا شدن نيروها چنان سريع عمل كنند كه بهركعت دوّم برسند ضمنا بايد سربازان قبل از نماز با وضو باشند و احكام نماز در حالجنگ را بدانند و اينكه در صحنه جنگ ، دو ركعتى است .

اين آيه قابل تبديل به يكفيلم نامه بسيار زيباست ، كه در آن اهميّت نماز جماعت و سرعت كار و عدالت و رفعتبعيض و توجّه به خدا همراه با غفلت نكردن از دشمن مطرح است .

زينت مسجد

قرآن مىفرمايد: ((المال والبنون زينةالحياة الدنيا))(73)مال وفرزندزينت دنياست . در جاى ديگر مى فرمايد: ((خذوا زينتكم عندكلّ مسجد))(74)هرگاه به مسجد مى رويد با خودتان زينت همببريد.

از جمع اين دو آيه مى فهميم كه هم فرزندان خود را با مسجد آشنا كنيم و هممقدارى پول همراه خود ببريم تا اگر فقيرى تقاضا كرد، كمكش ‍ كنيم . البتّه پوشيدنلباس تميز، استعمال بوى خوش و داشتن وقار و آرامش و انتخاب امام جماعت لايق نيز مىتوانند مصداق زينت باشند.

نماز، شرط برادرى و اخوّتاسلامى

در سوره توبه بعد ازمعرّفى كفّار و مشركين و نقشه هاى آنها مى فرمايد : ((فان تابوا واقاموا الصلوة و اتوا الزكاة فاخوانكم فى الدين))(75)

لكن اگرتوبه كردند و نماز به پا داشتند و زكوة مال خود را پرداختند برادران دينى شماهستند.

در اين آيه يكى از شرطهاى برادر ايمانى شدن ، اقامه نماز معرّفى شده است .

با كسى كه نماز را به بازى مى گيرد دوستى نكنيد

دو نفر از مشركان به نام رفاعه وسويد اظهار اسلام كردند، ولى جزء منافقان شدند. بعضى از مسلمانان با آنها رفت و آمدداشتند. آيه نازل شد:

((يا ايهاالذين آمنوا لاتتخذوا الذين اتخذوا دينكم هزوا ولعبا... اولياء... اذا ناديتم الىالصلوة اتخذوها هزوا و لعبا))(76)

اى مؤ منين ! كسانى كه دين شما را بهبازى گرفته اند، دوست خود قرار ندهيد، آنان كه چون شما نداى نماز (اذان ) سر مىدهيد آن را به بازى مى گيرند.

در اين دو آيه ، ابتدا مى فرمايد: آنان دين شما رابه بازى مى گيرند. سپس مى فرمايد: آنان اذان را به بازى مى گيرند. پس معلوم مى شودكه اذان و نماز عُصاره و چهره دين است .

تارك نماز نبايدمحبوب باشد

((ربّنا ليقيموا الصلوة فاجعل افئدة منالناس تهوى اليهم))(77)

حضرتابراهيم مى گويد: پروردگارا! ذريّه ام را در اين منطقه كوهستانى و بى آب و گياهسكونت داده ام براى نماز، پس قلوب مردم را به سوى آنها سوق بده .

آرى كسانى كهبراى اقامه نماز به هر سوى و ديارى هجرت كرده و از هر گونه سختى استقبال مى كنند،خداوند شكور از زحمات آنان تشكّر مى كند ودلهاى مردم را به سوى آنها گرايش مى دهد. امّا كسانى كه براى اقامه نماز حركتى نمى كنند حتّى اگر از نسل ابراهيم باشند،سزاوار جلب قلوب مردم نيستند.

هيچ عملى در تاريخ اين همهگواه وشاهد نداشته

شخص رسول اكرمو ائمه معصومين عليهم السّلام و تمام اصحاب و ياران و تمام مؤ منين و مسلمين ، برفراز تمام مناره ها، بام ها، مسجدها، خانه ها، مدارس ، راديوها، تلويزيون ها، قارّهها، شهرها، روستاها، مردها و زن ها، پيرها و جوان ها و هر كس در طول تاريخ اسلاماذان و اقامه اى گفته شهادت داده كه نماز بهترين عمل است : ((حىّ على خيرالعمل))

هيچ كار خيرى اين همه گواه و حلقوم و ناله فريادبراى بهترين بودنش بكار نرفته است ، همه گواهى داده اند كه نماز رستگارى است . ((حىّ على الفلاح))للّه

نماز وشهرسازى

قرآن مى فرمايد: ((اجعلوا بيوتكم قبلة واقيموا الصلوة))(78)

به موسىوهارون گفتيم مشكل مسكن بنى اسرائيل را حل كنيد و براى قوم خود خانه قرار دهيد. آنها را از پراكندگى و زندگى طفيلى نجات دهيد تا با خانه دار شدن احساس دفاع از وطنهم در آنها زنده شود، لكن در نقشه شهرسازى ، خانه هايتان را به سوى قبله قرار دهيدتا بتوانيد بدون مشكل اقامه نماز كنيد.

درايران بعضى از شهرهايى كه مهندس آنشيخ ‌بهايى بوده كوچه ها و خيابان ها طورى است كه قبله ها مستقيم و بدون انحرافقرار گرفته است .

(البتّه معناى ديگرى هم براى قبله در اين آيه شده ، ولى باتوجّه به جمله((اقيموا الصلوة))همين معنا بهتر است ).

حمايت الهى از نمازگزاران

اشراف قريش به رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله پيشنهاد كردند كهمسلمانان پابرهنه را از دور خود بران تا ما دور تو جمع شويم . آيه نازلشد:

((واصبر نفسك مع الذينيدعون ربّهم بالغدوة والعشىّ))

اى پيامبر! باكسانى باش كه صبح و عصر خدا را مى خوانند.

امام صادق عليه السّلام فرمود: يعنىكسانى كه اهل نمازنند.

نماز و قرآن

زنده شدن نماز، سبب زنده شدن قرآناست ، زيرا هر نمازگزار مجبور است كه در نمازهاى هفده ركعتى خود روزى ده بار سورهحمد را بخواند و بدنبال آن يكى ديگر از سوره هاى قرآن را. طبيعى است تلاوت دو سورهاز قرآن در هر ركعت ، مانع به فراموشى سپرده شدن قرآن در جامعه مى گردد.

بهعلاوه قرآن و نماز بارها در كنار هم آمده اند:

((يتلون كتاب اللّه و اقاموا الصلوة))(79)

كسانى كهقرآن تلاوت مى كنند و نماز به پا مى دارند.

((يمسّكون بالكتاب واقاموا الصلوة))(80)

كسانى كهبه قرآن تمسّك كرده و نماز به پا مى دارند.

قرآن مارا به نمازدعوت مى كند ونمازما رابا قرآن آشنا مى سازد.

نماز، شباهتى است با فرشتگان

نام يكى از سوره هاى قرآن ،((صافّات))است . خداوند دراوّلين آيه آن به فرشتگانى كه در صفّ هستند سوگند ياد مى كند. در چند جاى ديگر نيز،قرآن از صفوف فرشتگان و آماده اطاعت بودن آنها سخن به ميان آورده است .

نام يكىديگر از سوره هاى قرآن ،((صَف))مى باشد كه در آن هم از رزمندگانى كه با صفوف فشرده در راهخداوند جهاد مى كنند ستايش شده است . اين دو واژه((صَف))و((صافّات))كه نام دو سوره است نشانه توجّهى است كه قرآن به نظم وانضباط دارد.

نمازگزار نيز در صفوف جماعت شباهتى با فرشتگانى پيدا مى كند كه درصفوف بسيار بزرگ قرار دارند.

نماز در سراسر قرآن

در بزرگ ترين سوره قرآن كه سورهبقره است ، سخن از نماز است((يقيمون الصلوة))متّقيننماز به پا مى دارند.

در كوچك ترين سوره قرآن نيز از نماز ياد شده است((فصلّ لربّك وانحر))اكنون كه ما به تو كوثر و خير زياد داديم پس براىپروردگارت نماز بخوان و شترى نحر نما.

هم در اوّلين سوره اى كه نازل شد نماز استو هم در آخرين سوره قرآن نماز مطرح است .

نماز همراه باتمام عبادات

نماز همراه با روزهآمده است :

((واستعينوا بالصبرو الصلوة))(81)از صبر و نمازامداد بگيريد. در تفاسير مراد از صبر را روزه دانسته اند.

نماز همراه با زكات : ((يقيمون الصلوة و يؤ تون الزكاة))(82)

نماز همراهبا حج : ((واتخذوا من مقام ابراهيممصلّى))(83)

نماز همراهبا جهاد:((و اذا كنت فيهم فاقمتلهم الصلوة))(84)امام حسينعليه السّلام ظهر عاشورا نماز خواند و در سيماى رزمندگان در قرآن جمله((العابدون الحامدون))(85)را مى خوانيم .

نماز همراه با امر به معروف : لقمان به فرزندش مى گويد: ((يا بنّى اقم الصلوة واءمر بالمعروف وانه عن المنكر))(86)

نماز همراهبا عدالت اجتماعى : ((امر ربّىبالقسط واقيموا الصلوة))(87)

نماز همراه با تلاوت قرآن : ((يتلون كتاب اللّه واقامواالصلوة))(88)

نمازهمراه با مشورت :((وامرهم شورىبينهم واقامواالصلوة))(89)

نماز و رحمت

در نماز كمتر كلمه اى به اندازهواژه((رحمت))بكار رفتهاست . در آغاز سوره حمد و سوره پس از آن مى گوئيم :((بسم اللّه الرّحمن الرّحيم))،بعد از((الحمدللّه رب العالمين))مى گوئيم : ((الرّحمن الرّحيم))، پسدر هر ركعت سه بار عبارت((الرّحمنالرّحيم))را بكار مى بريم كه در واقع شش باركلمه رحمت را تكرار كرده ايم و در هفده ركعت نماز، ده ركعت آن را با حمد و سوره مىخوانيم كه مجموعا شصت مرتبه مى شود.

تكرار لغت((رحمت))هر روز شصتمرتبه اگر با توجّه و حضور قلب باشد، در فرد و جامعه ، رحمت انسان ها را به جوش مىآورد و اگر رحمت به جوش آمد كمك ها، محبّت ها، تعاون ها، خيرخواهى ها و عفو و گذشتها ثمره آن خواهد بود و مردمى كه تعاون و رحمت در ميانشان زنده باشد قابليّت دريافترحمت هاى ويژه اى را خواهند داشت .

نماز و برائت

در نماز از غضب شدگان و گمراهانبرائت مى جوئيم و مى گوئيم : ((غيرالمغضوب عليهم و لاالضالّين))

در قرآن افراد واقوامى مورد غضب قرار گرفته اند: فرعون ها، قارون ها، ابولهب ها، منافقان ، علماى بى عمل ، يهوديان رباخوار و تنپرور كه دنباله رو دانشمندان دنياپرست و قانون تراش رفته اند. درباره اين گروه ها،كلمه غضب و لعنت بكار رفته است و گروه ها و افرادى گمراه شناخته شده اند، گرچهخداوند در دنيا آنان را گرفتار قهر خودش نكرده باشد.

نماز وتسبيح

در ركوع و سجود، با گفتنسه بار((سبحان اللّه))يا يك بار((سبحان ربّى الاعلى و بحمده))در سجده يا((سبحان ربّى العظيم و بحمده))در ركوع خداوند را تسبيح مى كنيم .

بگذار لااقلاز ذرّات خاك ، شن ، جمادات ، گياهان و ستارگان عقب نباشيم . اگر به گفته قرآن همهچيز در حال تسبيح است چرا ما نباشيم ؟! ((يسبّح للّه ما فى السموات و ما فى الارض))(90)

تسبيح گوىاو نه بنى آدمند و بس ggggg هر بلبلى كه زمزمه بر شاخسار كرد.

ذرات هستى ، تسبيحخدا مى كنند گرچه به گفته قرآن ما تسبيح آنها را نمى فهميم .

در قرآن مى خوانيمكه هُدهُد نزد سليمان آمد و از خورشيد - پرستى مردم منطقه اى كه رهبرى آنها را زنىبه عهده داشت ناله كرد! اگر هُدهُد توحيد و شرك را مى فهمد و بدى آن را درك مى كندو زن و مرد را تشخيص مى دهد و گزارش آن را به حضرت سليمان مى دهد، چه مانعى داردسبحان اللّه هم بگويد؟ مگر قرآن نمى گويد: مورچه اى به باقى مورچگان گفت : به لانههاى خود برويد كه اين سليمان و لشكر او هستند كه شما را ناآگاه پايمال مى كنند. چهمانعى دارد مورچه اى كه نام افراد را مى داند سبحان اللّه هم بگويد.

يكى از نام هاى نماز قرآن است

در آيه 78 سوره اسراء كه به زمان نماز اشاره كرده ، مى فرمايد:((اقم الصلوة لدلوك الشمس الى غسقاللّيل و قرآن الفجر انّ قرآن الفجر كان مشهودا))

از اوّل ظهر تا نيمه شب(91)چهار نماز ظهر وعصرومغرب و عشا بايد خوانده شود و مراد از((قرآنالفجر))همان نماز فجر است كه به گفته روايات ، فرشتگانشب و روز بر انجام آن شهادت مى دهند. در اين آيه به جاى((صلوة الفجر))عبارت((قرآن الفجر))آمده است .

نماز و پاكى

((يا ايّها الّذينآمنوا اذا قُمتم الى الصلوة فاغسلوا وجوهكم و ايديكم الى المَرافق وامسحوا برؤ سكمو ارجلكم الى الكعبين ... ما يريد اللّه ليجعل عليكم من حَرج ولكن يريد ليُطهّركم وليتمّ نعمته عليكم لعلّكم تشكرون))(92)

قرآن براى وضو وغسل وتيممّ آثارى رابيان كرده است :

1- ((ليطهّركم))تا شما را پاك كند.

2- ((ليتمّ نعمته عليكم))تا خداوند نعمتش را بر شما تمام كند.

3-لعلّكم تشكرونتا شما شكرگزار شويد.

4-((واللّه يحب المطهّرين))(93)خداوند پاكانرا دوست دارد.

اگر پاكى ظاهرى اين همه آثار دارد، پاكى دل از نفاق ، ريا، شرك ،شك ، بخل ، حرص وساير آفات چه آثارى خواهد داشت .

پاكى معنوى به قدرى ارزش داردكه خداوند از كسانى كه دوست دارند پاك باشند ستايش كرده و مى فرمايد در مسجدى نمازبخوانيد كه در آن مردانى هستند كه دوست دارند پاك باشند. ((فيه رجال يحبّون ان يتطهروا))(94)

نماز همتاى رهبرىاست

در قرآن دوبار كلمه((و من ذرّيتى))بكار رفته است كه هر دوبار از زبان مبارك حضرتابراهيم است .

يك بار زمانى كه بعد از آزمايشات بسيار سنگين از طرف خداوند بهمقام رهبرى رسيد، فورا از خدا خواست كه ذريّه من هم رهبر شوند. ولى در جواب شنيدظالم رهبر نمى شود (اگر از ذريه تو ظلمى سر زند رهبر نخواهد شد) بار ديگر در دعائىكه براى اقامه نماز داشت فرمود:((و من ذريّتى))يعنىخداوندا ذريّه و نسل مرا نيز از بر پا كننده گان نماز قرار بده . بنابراين مقامنماز در نزد ابراهيم مثل مقام رهبرى و همتاى آن است .

نمازو لباس

در روايات اسلامى مىخوانيم كه امامان ما براى نماز لباس مخصوص داشتند، لباس شرفيابى به حضور خداوند،بخصوص نماز عيد و جمعه را با لباس مخصوص برگزار مى كردند. در نماز باران سفارش شدهكه امام جماعت لباس خود را وارونه بپوشد تا نشانه تذلّل وخشوع بيشترى باشد.

ايندستورها نشان مى دهد كه نماز يك سرى آداب و تشريفات مخصوص به خود دارد. نماز يكپرواز معنوى است كه بدون آمادگى هاى همه جانبه امكان ندارد، تمام آداب وشرايط واحكام نماز را مى توان نشانه اهميّت آن دانست وآن را به يك آداب رسمى همراه باتشريفات ويژه تشبيه كرد.

امام رضا عليه السّلام لباسى را كه در آن يك ميليونركعت نماز خوانده بودند به((دعبل))شاعر انقلابى كه بيست سال فرارى دستگاه بنى عباس بود ودرسن حدود 90 سالگى بعد از نماز صبح شهيد شد، جايزه دادند ومردم شهرستان قم براىخريدا آن لباس پول ها دادند، ولى دعبل آن را نفروخت .

نمازو دعا

علاوه بر دعاهايى كه درقنوت مى خوانيم ، هر نمازگزار با گفتن جمله((اهدنا الصراط المستقيم))از خداوند بهترين نعمت ها را كه نعمت هدايت است مى خواهد. هم قبل از شروع بهنماز يك سرى دعا وارد شده وهم در تعقيب نماز. به هر حال هر كس نماز بخواند، اهل دعاونيايش هم مى شود.

البتّه دعا كردن هم آدابى دارد، اوّل بايد از خداوند متعالتمجيد كرد، بعد گوشه اى از نعمت هاى او بخصوص نعمت معرفت و اسلام و عقل و علم وولايت و قرآن را نام برد و از او تشكّر كرد، بر پيامبرش صلوات فرستاد و بعد بدون آنكه كسى بفهمد، يادى از خطاهاى خود كرد و از او عذر خواست ، بعد صلوات فرستاد و دعاكرد آن هم دعا به همه مردم و والدين و كسانى كه بر ما حقّ دارند.

نماز نيزآميخته اى از توصيف وحمد خدا وبيان نعمت هاى او و طلب هدايت و رحمت اوست و با((دعا))پيوندى عميقدارد.

نماز و جايگاه خاص آن در ميان عبادات

در آيه 162 سوره نساء، خداوندبراى دانشمندان واقعى ، سه ويژگىِ نماز، زكات و ايمان به خدا را مطرح مى كند، امّاهنگام نام بردن از اين عناوين ، عنوانِ نمازگزار را در قالب مخصوص بيان مى كند و مىفرمايد:

((الراسخون فى العلم ...))

((المقيمين الصلوة))

((المؤ تون الزكاة))

((المؤ منون باللّه))

اگر به اين چهار كلمه نگاه كنيد، مى بينيد بياننماز تفاوت دارد، بايد بگويد: ((والمقيمون))تا با((راسخون))و((مؤ منون))همسان باشد، ولى((مقيمين))گفته يعنى قصد مخصوص براى نماز دارم .

همچنينحضرت ابراهيم مى گويد:

((انّصلاتى و نسكى))(95)با اينكه كلمه((نُسُك))به معناى عبادتاست و شامل نماز هم مى شود، ولى نام نماز را مخصوصا جداگانه مى برد تا اهميّتش رابرساند.

در آيه 73 سوره انعام مى خوانيم :

((اوحينا اليهم فعل الخيرات و اقام الصلوة))ما به انبيا كارهاى خوب و بر پا داشتن نماز را وحىكرديم و با اينكه نماز نيز جزء كارهاى خوب است ، امّا نام آن جداگانه در كنار خيراتبرده شده و اين توجّه قرآن بخاطر اهميّت نماز است .

نمازخاشعانه اوّلين شرط ايمان

((قد افلح المومنون الذينهم فى صلاتهمخاشعون))(96)

قطعا مؤمنين رستگارند آنها كسانى هستند كه در نمازشان خشوع دارند.

ناگفته نماند كه درمكتب انبيا، رستگارى حتمى از معنويّت است ، ولى در مكتب طاغوت ها رستگارى حتمى اززور وقدرت است . فرعون فرياد مى زد كه((قد افلح اليوم من استعلى))(97)

امروز هر كه پيروز شود او رستگار خواهدبود.

به هر حال هر كسى هر نوع كار خير و خدمت به مردم انجام دهد، ولى نسبت بهنماز كوتاهى كند رستگار نخواهد بود.

نماز و نشاط

قرآن از منافقين چنين ياد مى كندكه آنها با كسالت نماز مى خوانند، نه عاشقانه :

((و اذا قاموا الى الصلوة قاموا كُسالى))(98)

همچنين درآيه 54 سوره توبه از انفاق بدون عشق به شدّت انتقاد شده است :

((لاياءتون الصلوة الاّ و هم كُسالى ولاينفقون الاّ و هم كارهون))دليل آن هم روشناست : هدف از عبادت و انفاق رشد معنوى است و شرط تحصيل آن علاقه است .

مراتب و درجات اهل نماز

بعضى نماز را با خشوع مى خوانند:((والذينهم فى صلوتهم خاشعون))(99)خشوع ، ادب جسمى و روحى است .

رسولاكرم صلّى اللّه عليه و آله ديد كه شخصى در حال نماز با ريش خود بازى مى كند،فرمودند: اگر او روح خشوع داشت ، هرگز اين كار را نمى كرد.(100)

بعضى نسبت به نماز مراقبند: ((و هم على صلوتهم يحافظون))(101)

بعضىكار را به خاطر نماز رها مى كنند: ((رجال لا تلهيهم تجارة ولا بيع عن ذكر اللّه))(102)نهتجارت دائمى و نه بيع موقّت ، مانع آنها از ذكر خدا نيست .

بعضى با نشاط به سوىنماز حركت مى كنند: ((فاسعوا الىذكراللّه))(103)

بعضى بهترين لباس را براى نمازمى پوشند: ((خذوا زينتكم عند كلمسجد))(104)

بعضى عشق ثابتى نسبت به نمازدارند: ((الذينهم على صلوتهمدائمون))(105)

امام باقر عليه السّلام فرمود: مراد دوام بر نمازهاى مستحبّى است . چنانكه مراد از((على صلاتهم يحافظون))(106)حفاظت بر نمازهاى واجب است كه با شرائطانجام گيرد.

بعضى براى نماز سحرخيزى دارند: ((فتهجّد به نافلة لك))(107)

در اين آيه ، خطاب به پيامبر اكرمصلّى اللّه عليه و آله است كه : پاسى از شب را از خواب برخيز وقرآن بخوان . مفسّراناسلامى اين تعبير را اشاره به نماز شب دانسته اند.

بعضى شب را با نماز، صبح مىكنند: ((يبيتون لربهم سجدا وقياما))(108)

و بعضىسجده اى همراه با اشك دارند: ((سجدا و بكيّا))(109)

(خدايا! شرمنده ام كه اين مراحل را مىنويسم ، ولى خودم يكى از اين مراحل را طى نكرده ام ).

اى خواننده عزيز! تو به منكارى نداشته باش .

نماز با ما سخن مى گويد

طبق آيات وروايات ، كارهاى انساندر برزخ وقيامت در برابر او مجسّم مى شود. كار خوب در قالب نيكو و كار زشت در قالبزشت . زشتى و زيبايى كارها بدست خود ماست .

در روايات مى خوانيم نماز خوب رافرشته در قيافه زيبا بالا مى برد و نماز مى گويد:((حفظك اللّه كما حفظتنى))خدا ترا حفظ كند همان گونه كه تو مرا حفظ كردى . ولى نمازى كه با شرائط و دستوراتش اقامه نشود، فرشته آن را به صورت تاريك بالا مىبرد و نماز مى گويد: ((ضيّعك اللّهكما ضيّعتنى))خداوند تو را ضايع كند، همانگونه كه تو مرا ضايع كردى .(110)

نماز تمام دين است

تمام دين در نماز است و نماز در تمام دين جريان دارد:

اصول دين (توحيد، نبوّت و معاد) در نماز است .

روزه در نماز است . (ترك خوردن وآشاميدن برخى امورديگر)

نماز در حج است ، (نماز طواف ونماز نساء) وكعبه ، قبله نماز.

نماز در جهاد است . (نماز خوف )

خمس و زكات مقدّمه نماز است .

نماز، بهترين امر به معروف و نهى از منكر است .

نماز، ملاك قبولى تمام اعمال و ولايت شرط قبولى نماز است ، پس تولّىو تبرّى شرط قبولى تمام اعمال است .

قرآن ،در نمازو نماز، در قرآن است .

نماز و مراعات ضعفا

رسول خدا صلّى اللّه عليه و آلهحضرت على عليه السّلام را به عنوان نماينده خود به سوى يمن فرستاد. هنگام عزيمت ،حضرت پرسيد: نحوه نماز من با مردم چگونه باشد؟

پيامبر صلّى اللّه عليه و آلهفرمودند: با مردم به گونه اى نماز بخوان كه ضعيف ترين آنها بتواند با تو همراه باشدوبرآنان رحمت آر.(111) (قنوت وركوع و سجده هاى طولانى برمردم فشار است )

سبك شمردن نماز

فاطمه زهرا عليها السّلام از پدرش رسول خدا صلّى اللّه عليه و آلهنقل مى كند كه هر كس نماز را سبك شمارد، در دنيا و در قبر وبرزخ و در قيامت ، بهپانزده بلا گرفتار مى شود از قبيل :

1- بركت از عمر و مالاو برداشته مى شود.

2- نورانيت صالحان را از دست مىدهد و كارهايش بى پاداش مى ماند.

3- نه دعايش مستجابمى شود و نه مشمول دعاى خوبان مى شود.

4- لحظه مرگبا عطش و گرسنگى و ذليلانه مى ميرد.

5 - انواعفشارها وبلاها در قبر وبرزخ نصيبش مى شود.

6- درقيامت حساب و عذاب سخت داشته و از لطف خداوند محروم است

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...