رفتن به مطلب

معجون عشق عروس و مادرشوهر


sarooneh

ارسال های توصیه شده

7.jpg

 

 

دختری بعد از ازدواج نمی توانست با مادرشوهرش کنار بیاید و هر روز با او جر و بحث می کرد.

عاقبت دختر نزد داروسازی که دوست صمیمی پدرش بود رفت و از او تقاضا کرد سمی به او بدهد تا

بتواند مادر شوهرش را بکشد!داروساز گفت اگر سم خطرناکی به او بدهد و مادرشوهرش بمیرد،همه

به او شک خواهند کرد،پس معجونی به دختر داد و گفت که هر روز مقداری از آن را در غذای

مادرشوهر بریزد تا سم معجون کم کم در او اثر کند و او را بکشد و توصیه کرد در این مدت با

مادرشوهر مدارا کند تا کسی به او شک نبرد. دختر معجون را گرفت و خوشحال به خانه برگشت و

هر روز مقداری از آن را در غذای مادرشوهر می ریخت و با مهربانی به او می داد.هفته ها گذشت و

با مهر و محبت عروس،اخلاق مادرشوهر هم بهتروبهتر شد تا آن جا که یک روز دختر نزد داروساز

رفت و به او گفت : دیگر از مادرشوهرم متنفر نیستم. حالا او را مانند مادرم دوست دارم و دیگر دلم

نمی خواهد که بمیرد، خواهش می کنم داروی دیگری به من بدهید تا سم را از بدنش خارج کند

.

داروساز لبخندی زد و گفت : دخترم، نگران نباش. آن معجونی که به تو دادم سم نبود بلکه سم در ذهن

خود تو بود که حالا با عشق به مادرشوهرت از بین رفته است .

  • Like 10
لینک به دیدگاه
  sarooneh گفته است:
کی بهتر از خوده خانوما که عشق کشتن مادر شوهراشونو دارن

 

خوب نباید بفهمه از طرف منه. وگرنه شک میکنه. من ببرم بدم که فکر میکنه مولتی ویتامینه.

  • Like 1
لینک به دیدگاه
  sarooneh گفته است:
یعنی فک میکنه خیلی دوسش داری؟

 

آره دیگه. فکر میکنه چیه. خوب معلومه که دوسش دارم. مگه میشه آدم مادرشو دوست نداشته باشه؟

  • Like 1
لینک به دیدگاه
  sarooneh گفته است:
نه من تالار عکس نزدم توی طنز زدم خودش اومد اینجا

ببشخید

 

قسمت طنز تالار عکس زده بودی اگر میخواستی قسمت طنز باشه باید اینجا میزدی :a030:

navbits_start.gif انجمن نواندیشان > مطالب عمومی > تفریح و سرگرمی navbits_finallink_rtl.gif طنز

خواهش میکنم گلـــــــــــم :icon_gol:

لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...
AM 00 : 1

Hour
Minutes
AM PM
1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12