رفتن به مطلب

مرجع:همه چیز در مورد انواع موشک


ارسال های توصیه شده

تاریخچه‌ی موشک

موشك يك موتور درون‌سوز است كه براي كاركردن، نيازي به هواي بيرون ندارد. موشك هم سوخت و هم ماده‌ي اكسيدكننده را با خود حمل مي‌كند. اين دو ماده با هم در اتاقك احتراق مي‌سوزند و گازهاي داغي توليد مي‌كنند كه از طريق دهانه‌ي خروجي تخليه مي‌شوند. درون اتاقك احتراق، گازهاي داغ بر تمام جهات فشار مي‌آورند.

اگر اتاقك كاملا مسدود باشد، فشار در تمام جهت‌ها يكسان خواهدبود و موشك حركت نخواهدكرد. اما اتاقك احتراق چنان ساخته مي‌شود كه اين گازها با سرعت زياد از دهانه‌ي خروجي تخليه شوند. اين كار باعث مي‌شود كه فشار گاز در تمام جهت‌ها يكسان نباشد؛ چون فشار واردشده به طرف جلو بسيار بيشتر از طرف عقب است، موشك به سمت جلو حركت مي‌كند. اين حركت، از قانون سوم نيوتن پيروي مي‌كند:« براي هر عمل، عكس‌العملي وجود دارد برابر و در جهت مخالف». در موشك، گازهاي در حال فوران از دهانه‌ي خروجي، عمل و فشار رو به جلو، يا پيشرانه، عكس‌العمل است. چون موشك سوخت و اكسيدكننده را با خود حمل مي‌كند، و از آن‌جا كه قانون سوم نيوتن در همه جا صدق مي‌كند، پس موشك مي‌تواند هم در جو زمين و هم در خلاء فضا حركت كند.

 

داستان موشك:

 

گمان مي‌رود موشك‌هاي اوليه در چين ساخته‌شدند. هنگامي كه در سال 1232 ميلادي مغولان شهر كاي‌فنگ‌فو را رد شمال چين به محاصره‌ي خود درآوردند، مردم شهر با شليك تيرهاي آتشين كه لوله‌هايي پر از باروت بودند محاصره‌ي شهر را شكستند. براساس يك دست‌نوشته‌ي قديمي اين موشك‌ها چنين توصيف شدند:« صدايي چون رعد توليدمي‌كردند و مسافت زيادي را مي‌پيمودند.»

مدت زمان چندان زيادي نگذشت كه هنر موشك‌سازي به خاورميانه و اروپا كشيده‌شد. در سال 1242 ميلادي راجر بيكن كشيش، فيلسوف و دانشمند انگليسي فرمولي براي ساختن باروت يافت كه عبارت بود از 2/41% نيترات پتاسيم، 4/29% كربن و 4/29% گوگرد. وي همچنين موفق‌شد نيترات‌پتاسيم را كه جزء توليدكننده‌ي اكسيژن در باروت است را تقطير كند. اين امر باعث تسريع در سوختن باروت مي‌شد.

 

الحسن‌الرماح متفكر سوري، در كتاب‌هاي خود جنگ سواره و ماشين‌هاي جنگي كه در حدود سال 1280 ميلادي نگارش شده‌اند طرز ساختن باروت و موشك را با عنوان «تيرهاي چيني» توضيح داده‌است. همچنين در كتاب مورخ آلماني نوشته شده در سال 1285 ميلادي، به موشك اشاره‌هايي شده‌است. مورآروتي، مورخ ايتاليايي نيز شرح مي‌دهد كه چگونه به هنگام محاصره‌ي چيوزيا (در نزديكي ونيز) در سال 1379 ميلادي يك قلعه‌ي تدافعي با موشك باروتي به آتش كشيده شد و آخرين مقاومت‌ها را در هم شكست.

 

انگليسي‌ها براي اولين بار در جنگي‌كه با هندي‌ها داشتند موشك را ديدند. احتمالا هندي‌ها در قرن هفدهم ميلادي موشك‌سازي را از بازرگانان عرب فراگرفته‌بودند. هنگامي كه در حدود سال‌1770 اولين نمونه‌هاي موشك‌هاي هندي به انگلستان رسيد ناخدا تامس دساليير ساختمان آن‌ها را مورد آزمايش قرارداد، اما نتوانست موشك‌هايي با همان برد و دقت توليد كند. موضوع موشك تا سال 1804 در بوته‌ي فراموشي ماند؛ تا اين‌كه ويليام كانگريو افسر انگليسي تلاش جديدي براي ساختن موشك آغازكرد. او توانست در مدت يك‌سال موشكي 24 پوندي با برد 1800 متر بسازد. موشك‌هاي او در 8 اكتبر 1806 در جنگ با ناپلئون به‌كار گرفته‌شد.

در سال 1810 و.مور مقاله‌اي درباره‌ي حركت موشك‌ها منتشر كرد. اين اولين نوشته‌اي بود كه به طور علمي به مطالعه‌ي رياضي موتورهاي موشك و مسير پرتابه‌ها مي‌پرداخت.

در سال 1844 ويليام هيل انگليسي موشك‌هايي اختراع كرد كه ضمن چرخيدن قادر به حفظ تعادل خود نيز بودند. اما، موشك‌ها مي‌بايست نيم‌قرني در انتظار پيشرفت‌هاي بزرگ سپري مي‌كردند، پيشرفت‌هايي كه ماهيت نظري داشتند.

 

كنستانتين تسيلوفسكي اهل روسيه، كه معلم مدرسه بود، در سال 1883 ثابت كرد كه موشك‌ها در خلاء فضا نيز مي‌توانند كار كنند. او در سال 1903 نخستين مقاله‌ي خود را درباره‌ي مسافرت‌هاي فضايي، بر مبناي استفاده از پيشران مايع، منتشركرد. يادداشت‌هاي او در ربع اول قرن بيستم حاوي طرح‌هايي از سفينه‌هاي فضايي است كه سوخت آن‌ها اكسيژن و هيدروژن مايع يا اكسيژن و نفت سفيد در نظر گرفته شده‌است. در طرح‌هاي او دريچه‌هايي براي كنترل جريان سوخت به طرف اتاقك احتراق، و پره‌هايي در دهانه‌ي خروجي براي كنترل مسير ديده مي‌شود. محتويات موشك به نحوي جاي گرفته‌اند كه نيروي شتاب را كاملا تحمل كنند. و اتاقك تحت فشار داراي ديواره‌اي دو جداره براي حفاظت در برابر شهابواره‌هاست.

تسيلوفسكي علاقه‌مند به موشك‌هاي چند مرحله‌اي بود. او دستيابي به سرعت‌هاي زياد براي قراردادن ماهواره‌ها در مدار تنها از اين راه امكان‌پذير مي‌دانست. وي استفاده از ژيروسكوپ‌ها و موشك‌هاي موازنه را (موشك‌هاي فرعي كه تعادل موشك‌اصلي را حفظ مي‌كند) را پيشنهاد كرد و حتي تا جايي پيش رفت كه به توصيف محل‌هاي مسكوني واقع در مدار پرداخت؛ جايي كه انسان تحت نيروي گرانش مصنوعي زندگي كند و غذا و اكسيژن لازم را از سيستم‌هاي بسته‌ي زيست‌شناختي به دست آورد. اما هنوز راه درازي در پيش بود تا موشك در اهدافي چنين بلند پروازانه به كار گرفته‌شود. بعدها تسيلوفسكي پدر صنعت موشك‌سازي در روسيه لقب گرفت.

در گوشه‌ي ديگر دنيا، رابرت هيچنگز گودارد، بنيان‌گذار موشك‌سازي در آمريكا، نوعي موشك شبيه به بازوكا كه سوخت جامد داشت، در خلال جنگ جهاني اول اختراع كرد. او در سال 1919 كتابي به نام «روش رسيدن به بالاترين ارتفاعات» نوشت، و دو سال بعد آزمايش‌هايي با سوخت مايع آغاز كرد. گادرد بر خلاف تسيلوفسكي بيشتر اهل آزمايش بود. او در 16 مارس 1926 نخستين موشك سوخت مايع را در شهر اُبرن در ماساچوست به پرواز درآورد. موشك با اكسيژن مايع و بنزين كار مي‌كرد، تا ارتفاع 5/12 متر بالا رفت و به حداكثر سرعت 100 كيلومتر در ساعت رسيد و سپس 56 متر دورتر از سكوي پرتاب فرود آمد. گرچه عده‌ي بسيار كمي، چنان‌كه بايد اهميت اين كار را درك كردند، اما آزمايش گادرد نقطه‌ي عطفي در تاريخ بود. چند سال بعد، او به تنهايي در ايستگاه موشكي خود در روزول (در نيومكزيكو) موفق شد كه موكي را به ارتفاع 2300 متر و حداكثر سرعت 1100 كيلومتر در ساعات برساند (مه 1935). دهانه‌ي خروجي گاز اين موشك داراي پره‌هايي با كنترل ژيروسكوپ بود، كه يكي از چندين اختراع گادرد در صنعت موشك‌سازي است.

در آلمان نيز وضع تقريبا بدين منوال بود. هرمان اُبرت كه پايه‌گذار صنعت موشك‌سازي آلمان محسوب مي‌شود، در سال 1923 كتابي به‌نام « موشك در فضاي سياره‌اي» نوشت. او نيز چون گادرد استفاده از سوخت مايع را به دليل انرژي زياد و قابل كنترل بودنشان ترجيح مي‌داد. در ژوئيه 1927 به همت اُبرت، علاقه‌مندان به موشك در آلمان، «انجمن مسافرت‌هاي فضايي» را بنياد نهادند. اعضاي اين انجمن مشتاقانه خواهان تكميل و ساختن موشك‌هاي با سوخت مايع بودند.

 

بعد از گادرد، وينكلر دومين كسي بود كه موشك با سوخت مايع ساخت و پرتاب كرد. اين موشك كه با متان و اكسيژن مايع كار مي‌كرد، در 21 فوريه 1938 مورد آزمايش قرارگرفت و به طور نااُميد كننده‌اي فقط 3 متر بالا رفت. اما سه هفته بعد، وينكلر موشك ديگري از همين نوع را كه تغييراتي در آن داده‌بود، آزمايش كرد. موشك به ارتفاع 600 متري رسيد. مدل‌هاي كوچك ديگري نيز، كه به ميراك و رپالسر مشهور بودند، به وسيله‌ي اعضاي اين انجمن ساخته‌مي‌شدند. در اين هنگام جوان 18 ساله‌اي به نام ورنر فون براون به اين انجمن پيوست. موشك‌هاي ساخته‌ي او در «ميدان پرواز موشك» در حومه‌ي برلين، مورد آزمايش قرارگرفت و به زودي يه رقابت با موشك‌هاي انجمن پرداخت. پيشرفت‌هاي بعدي باعث شد مدل‌هاي جديدتر رپالسر، حتي با سوخت كمتر از ظرفيت، تا ارتفاع 6/1 كيلومتر بالا بروند، اما، با اين وجود، اين موشك‌ها همواره درست پرواز نمي‌كردند.

بحران اقتصادي در اوايل دهه‌ي 1930 فرارسيد، ارزش پول كاهش پيداكرد، و ديگر آشكار بود كه بدون سرمايه‌ي اضافي، كار مؤثر انجمن امكان‌پذير نيست. از اين رو نبل، ريدر، و فون براون با ارتش آلمان وارد گفتگو شدند و كار يكي از موشك‌هاي رپالسر خود را در ميدان مشق ارتش در كومرسدورف در 100 كيلومتري جنوب برلين نمايش دادند. اگرچه متخصصان توپخانه اظهار علاقه كردند ولي متقاعد نشدند. آن‌ها مقدار اندازه‌گيري شده‌ي پيشرانه و اطلاعات ديگري از ريدل و براون خواستند.

براون تا آنجا كه مي‌توانست اطلاعات جمع كرد و به كومرسدورف بازگشت، رويدادي كه تغيير دهنده‌ي دوره‌اي از تاريخ بود. ارتش دريافت كه موشك‌سازي بيرون از مفاد عهدنامه‌ي ورساي است، كه به آلمان اجازه ساخت هواپيما نمي‌داد؛ در سال 1933 آدلف هيتلر به قدرت رسيد. در آن زمان بخش ويژه‌اي از اداره‌ي تسليحات ارتش به سرپرستي والتر دورنبـِركِر در كوموسدرف تأسيس شد. فون براون جوان كه هنوز خود را براي اخذ درجه‌ي دكتري آماده مي‌كرد، به سمت مسئول توسعه‌ي موشك‌سازي انتخاب شد و به كار روي دسته‌اي از موشك‌هاي آزمايشي با سوخت مايع پرداخت. گروه كوچك براون، طي جند سال اول، موشك‌هاي تكامل يافته‌اي را به طور مخفيانه در بوركوم، در نزديكي اِمدِن پرتاب كردند. در دسامبر 1934، دو موشكA-2 كه ماكس و موريتس ناميده مي‌شدند، به ارتفاع تقريبي 5/2 كيلومتري رسيدند. در اين مدت انجمن مسافرت‌هاي فضايي، به علت مسائل مالي منحل گرديد و ميدان پرواز موشك‌آن‌ها انبار مهمات ارتش شد.

در آوريل 1937، يك ايستگاه بزرگ تحقيقات موشكي در نزديكي دهكده‌ي پينه‌مونده در سواحل بالتيك برپا شد. دست‌اندركاران پيشين انجمن مسافرت‌هاي فضايي اكنون مي‌توانستند كار موشك‌سازي خود را در كنار فون براون از سر گيرند. در پينه مونده، موشك بزرگA-5 به عنوان يك سلاح توپخانه‌اي تكميل شد. اين موشك بعدها در سال‌هاي 45-1344 در بمباران لندن، آنتروپ و هدف‌هاي ديگر به كار رفت. اين موشك را فرماندهي عالي آلمان V-2 ناميد. پس از جنگ، موشك‌هاي وي-2، به عنوان موشك‌هاي پژوهشي براي مطالعه‌ي جو بالا، در آمريكا مورد استفاده قرارگرفت و موشك‌هاي ديگري مانند اروبي و وايكينگ از روي آن طراحي شدند.

شوروي‌ها نيز به دور از اين ماجراها نبودند. در 17 اوت 1933، گروهي از پژوهشگران اين كشور، به سرپرستي ميخاييل تيخونراُف موشكي موسوم بهGrid 9 را پرتاب كردند كه تا ارتفاع 400 متر بالا رفت. اين موشك با اكسيژن مايع و تركيبي از بتزين و كلوفوني (ماده‌اي كه از تورفنتين به دست مي‌آيد) كار مي‌كرد. يكي از سازندگان اين موشك، جواني به نام سرگئي كرولف بود كه سال‌ها بعد موشك R-7 را طراحي كرد. وي يكي از دانشمندان برجسته‌ي موشكي در روسيه و جهان به شمار مي‌آيد.

پس از جنگ جهاني دوم و شكست آلمان‌ها موشك‌هاي وي-2 غنيمت گرفته شده از آن‌ها به آمريكا و روسيه منتقل شد و نيز بسياري از دانشمندان موشكي آلمان به اين دو كشور رفتند. موشك وي-2 را مي‌توان پايه و اساس موشك‌هاي فضايي امروز دانست.

منبع: دانشجویان هوا فضا اکراین_خارکف

  • Like 5
لینک به دیدگاه

يكي از پشتوانه ها و تكيه گاه هاي نظامي كشورها در عرصه بين المللي، قدرت موشكي آنهاست. در جهان امروزي به رغم امضاي پيمان نامه هاي متعدد كشورها و قراردادهاي بين المللي كه براي كنترل تكنولوژي موشكي در سازمان ملل به امضاء مي رسد، در نهايت كشوري حرف اول را مي زند كه به لحاظ موشكي مجهزتر باشد.

تا قبل از جنگ جهاني دوم- بنا به مقتضيات جنگ- فقط چندين كشور كه در حال جنگ بودند ابرقدرت موشكي محسوب مي شدند (مانند روسيه و آلمان). در واقع جنگ براي اينها مانند كاتاليزوري در جهت پيشرفت صنايع موشكي بود؛ همچنان قدرتمند و قدرتمندتر مي شدند و اين امر موجب رعب و وحشت كشورهاي ديگر شد، چرا كه از همان ابتدا هم پيش بيني مي شد اگر فقط چند ابرقدرت خاص، اين تكنولوژي را به دست مي گرفتند، ديگر پاسخ ندادن به درخواست هاي آنها كار مشكلي بود.

پس از فروكش كردن التهابات جنگ جهاني دوم، بسياري از كشورها دست به كار شدند و شروع به ساخت يا حداقل خريد موشك كردند زيرا مي دانستند اگر سيستم موشكي قوي داشته باشند، پشتوانه خوبي براي حفظ امنيت دارند. هرروزه انواع موشك ساخته و آماده مي شد و در اين ميان يك فناوري، توجه همگان را بيش از ديگر شاخه ها به خود جلب كرد و آن، تكنولوژي ساخت موشك هاي بالستيك بود.

برد بسيار بالا و توانايي حمل مقدار زياد مهمات، آنها را از ساير موشك ها متمايز مي سازد و همين موضوع، موجب رعب و وحشت و نگراني مي شود. با اينكه يك موشك بالستيك به خودي خود يك سلاح كشتار جمعي (wmd) محسوب نمي شود، ولي مي تواند مقدار زيادي از انواع سلاح هاي كشتار جمعي را حمل كند و به عنوان يك منبع نگراني براي كشورها به حساب آيد.

تكنولوژي موشك هاي بالستيك هم پس از جنگ جهاني دوم نمو پيدا كرد و از دهه ۱۹۵۰ ابرقدرت هايي موشكي به وجود آمدند كه تهديدي براي كشورهاي ديگر محسوب مي شدند. در اين عرصه، اتحاد جماهير شوروي يك سر و گردن از رقباي خود بالاتر بود. با گذشت زمان، قدرتش بيشتر و بيشتر مي شد و همواره حرف اول را در اين زمينه مي زد. اين مسئله، كشورهاي ديگر- مخصوصاً رقيب سرسختش يعني ايالات متحده آمريكا- را آزار مي داد.

شوروي در عين حال با توجه به مصالح سياسي- اقتصادي اش، بخشي از اين قدرت را با برخي كشورها- به ويژه چندين كشور آسيايي، تقسيم كرد. اين قضيه آمريكا را به تأملي سخت در عرصه نظامي كشاند زيرا به جز قدرتمندشدن كشورها، اين نگراني وجود داشت كه كشورهاي قسمت سلطه، خود به تنهايي به گسترش تكنولوژي موشك بالستيك دست يافته و به ساخت موشك بپردازند.

تقريباً تمامي كشورهاي آسيايي، خريداران بسيار خوبي براي روسيه هستند و در فهرست موشك هاي اين كشورها، حداقل نام چندين نوع از موشك هاي روسي ديده مي شود. حتي به غير از كشورهاي آسيايي، اروپايي ها نيز به همين گونه اند.

به غير از روسيه و چين، در آسيا به تازگي بهترين پيشرفت ها نصيب كشورهاي ايران و كره شمالي شده است؛ البته هند و پاكستان نيز به دليل ساخت كلاهك هاي اتمي از قدرت هاي موشكي آسيا محسوب مي شوند.

 

 

كره شمالي با داشتن موشك هاي بالستيك از قبيل تائپودونگ ۱ و ۲ يا نودونگ ۱ و ۲ به گستره اي به شعاع ۴۰۰۰ تا ۶۰۰۰ كيلومتري اطراف كشورش مسلط است و ايران نيز با داشتن موشك هاي زلزال و شهاب ۳ (موشك شهاب ۴ نيز در حال آزمايش است) قدرت بزرگي محسوب مي شود.

نگراني هاي آمريكا از گسترش و فروش موشك هاي بالستيك از زمان دولت رونالد ريگان شروع شد، به نحوي كه تمركز نيروي نظامي آمريكا را بر اين موضوع برانگيخت و زماني كه شوروي نخستين موشك بالستيك قاره پيما (icbm) خود را پرتاب كرد -كه توانايي حمل تسليحات هسته اي و غيرهسته اي در حجم بالا را داشت- نيروي نظامي آمريكا موفق به طرح سيستم دفاع موشك هاي بالستيك شد. ريگان، طراحان و مهندسان هوا- فضاي خود را بر سيستم ابتكاري دفاع راهبردي- فضايي متمركز كرد كه اين تمركز موجب ارتقاي چشمگير سطح تكنولوژي دفاع موشكي بالستيك (bmd) آمريكا شد. گونه هاي جديد اين سيستم كه در دوران رياست جمهوري جورج بوش مي بينيم هم، گونه هاي تكميل يافته دوران ريگان است.

بسياري از كارشناسان دفاعي آمريكا متذكر شدند كه سيستم دفاع موشكي بالستيك بسيار پرهزينه تر از سيستم حمله موشكي است و بايد بيشتر به حمله موشكي متكي شود. موشك هاي بالستيك در جنگ ها خسارات زيادي به كشورها وارد كرده اند. به عنوان مثال در جنگ جهاني دوم(طي سال هاي ۴۵-۱۹۴۴)آلمان بيش از ۳۰۰۰ موشك بالستيك با نام v-۲ (ملقب به اسلحه انتقام) به انگلستان و آنتورپ شليك كرد. در جنگ ايران و عراق بارها از موشك هاي اسكاد روسي استفاده شد. در جنگ خليج فارس، عراق از موشك هاي بالستيك استفاده كرد و بسياري از نقاط عربستان سعودي را در سال ۱۹۹۱ نشانه گرفت كه يك موشك به يك پايگاه نظامي آمريكا شليك شد و ۲۸ سرباز آمريكايي را كشت.

موشك هاي بالستيك همواره باعث ايجاد تنش بين كشورها بود؛ براي نمونه، بحران موشك هاي بالستيك كوبا در سال ۱۹۶۲ كه با تحويل موشك هاي دوربرد شوروي به كوبا، جنگ سرد را گرم تر كرد. يا بحران تايوان در سال ۱۹۹۶ پس از انتخابات دموكراتيك چين چندين موشك بالستيك به خطوط كشتيراني نزديك تايوان شليك كرد و در اواخر بحران تائپودونگ در سال ۱۹۹۸ كه كره شمالي يك موشك بالستيك را به طور غيرمنتظره اي روي محدوده هوايي ژاپن آزمايش كرد كه باعث اعتراض كشورهاي غربي شد.

هنگامي كه آمريكا و شوروي پيمان منع گسترش موشك هاي بالستيك را امضا كردند، فقط ۹ كشور موشك بالستيك داشتند، ولي امروز بيش از ۳۰ كشور، موشك بالستيك دارند و ۱۴ كشور در توليد يا صادرات موشك بالستيك و تكنولوژي مربوط به آن دست دارند. پس هميشه تهديد شليك يك موشك بالستيك از طرف اين كشورها وجود دارد و بايد جوابي در قبال آن موجود باشد.

در پي نگراني هاي جهاني براي جلوگيري از اين امر، موافقت نامه بين المللي كنترل تكنولوژي موشكي (micr) -كه موافقت نامه اي داوطلبانه است- در سال ۱۹۸۷ بين ملل مختلف براي كنترل جابه جايي و خريد و فروش موشك ها و تكنولوژي هاي مربوطه كه قابليت حمل سلاح هاي كشتار جمعي (wmd) را ايجاد مي كند، بسته شده است. اما آيا مي توان مطمئن بود كه تمامي كشورها به همه توافقنامه هايي كه تاكنون امضا كرده اند، پايبندند؟

 

 

 

موشک بالستیک چیست ؟

يك موشك بالستيك در حقيقت يك ماشين تحويل موشك- مولد، شامل سيستم رهيابي و محفظه حمل مهمات است كه اساساً عليه اهداف زميني و سطحي مورد استفاده قرار مي گيرد. انواع گوناگون موشك هاي بالستيك بر حسب برد، طبقه بندي مي شوند. نوع خاصي از موشك هاي بالستيك وجود دارد كه از زيردريايي ها شليك مي شود و sblm نام دارد. در ساخت موشك هاي بالستيك، مبحث «پيشران» كه مشخص كننده برد موشك است مهمترين مسئله محسوب مي شود و پس از آن ميزان توانايي حمل مهمات كه قدرت تخريب آن را افزايش مي دهد.

موشك هاي بالستيك به موشك هايي مي گويند كه تا ارتفاع بسيار بالايي اوج مي گيرند(كه اين قسمت راه با موتور روشن انجام مي شود) و مابقي راه را با استفاده از نيروي جاذبه زمين به سمت هدف مي روند كه مانند يك سقوط آزاد البته با هدايت صحيح است.

برخي از موشك هاي بالستيك حتي از جو زمين نيز خارج مي شوند و با استفاده از يك ماشين ورود مجدد (rv) به جو باز مي گردند كه برد بسيار بالايي دارند.

 

 

موشك هاي بالستيك از لحاظ برد به ۵ گروه زير تقسيم مي شوند:

۱- موشك جنگي كوتاه برد با ميزان برد ۱۵۰ كيلومتر

۲- موشك بالستيك كوتاه برد با ميزان برد ۱۵۰ تا ۷۹۹ كيلومتر

۳- موشك بالستيك ميان برد با ميزان برد ۸۰۰ تا ۲۳۹۹ كيلومتر

۴- موشك بالستيك دوربرد با ميزان برد ۲۴۰۰ تا ۵۴۹۹ كيلومتر

۵- موشك بالستيك قاره پيما با ميزان برد ۵۵۰۰ كيلومتر به بالا

 

موشکهایی با سوخت پیشران جامد

سوختهای پیشران از یک نوع سوخت و یک اکسنده تشکیل شده‌اند. برای روشن شدن موشک ، کافی است یک جرقه کوچک سوخت پیشران آنرا آتش بزند. سوخت آتش گرفته تا آخرین قطره می‌سوزد. گازهای حاصل از سوخت پیشران را از طریق دماغه انتهایی موشک خارج می‌شوند. اولین موشکها را احتمالا در قرن یازدهم میلادی در کشور چین ساخته‌اند. آنها موشکهایی بودند که از سوخت پیشران جامد استفاده می‌کردند. سوخت موشک یک نوع باروت بود که از مخلوطی از نیترات پتاسیم ، زغال چوب و سولفور تشکیل شده بود.

موشکهایی که از سوخت پیشران جامد استفاده می کنند، اغلب به عنوان موشکهای تقویت کننده‌ای استفاده می‌شوند که نیروی اولیه موشکهای بزرگتر را تأمین می‌کنند. موشکهای بزرگتر خود از سوخت پیشران مایع استفاده می‌کنند. بزرگترین موشکهای مصرف کننده سوخت جامد با 45 متر ارتفاع جزء موشکهای تقویت کننده شاتل فضایی ایالات متحده محسوب می‌شوند. آنها حاوی 586500 کیلوگرم (2/1 میلیون پوند) سوخت پیشران هستند که بطور متوسط 13 میلیون تن (5/3 میلیون پوند نیرو) نیروی پیشران را تولید می‌کنند.

این موشکها را طوری طراحی کرده‌اند که بعد از اتمام سوخت و افتادن در دریا ، از دریا بیرون کشیده شده ، دوباره برای مأموریتهای بعدی سوختگیری می‌شوند. ساخت موشکهایی که از سوخت جامد استفاده می‌کنند چندان دشوار نیست. آنها مقدار زیادی نیروی پیشران را در یک مدت زمان کم تولید می‌کنند. تنها ایراد این نوع موشکها این است که بعد از روشن شدن به راحتی خاموش نمی شوند. به عبارت دیگر ، نمی‌توان آن را به آسانی تحت کنترل درآورد .

 

 

 

موشکهای با سوخت مایع

اکثر موشکهایی که از آنها در پروازهای فضایی استفاده می‌شود، از سوخت پیشران مایع بهره می برند. سوخت و اکسنده که در مخزنهای جداگانه‌ای نگهداری می‌شوند، هر دو مایع هستند. پمپهای قدرتمندی آنها را به محفظه احتراق می‌برند؛ در آنجا آنها باهم ترکیب شده ، شروع به تولید گازهای خروجی می‌کنند. گازهای مذکور نیز به نوبه خود از دماغه انتهایی موشک خارج می‌شوند. بعضی از موشکها از یک ماده قابل اشتعال سریع برای شروع احتراق استفاده می‌کنند. سوخت پیشران سایر موشکها هنگام ترکیب سوخت و اکسنده شروع به احتراق می‌کند

اما روش احتراق در اين موشكها اکسنده و سوخت باهم ترکیب می‌شوند و در محفظه احتراق شروع به سوختن می‌کنند. سپس گازهای خروجی حاصل از فرآیند احتراق از دماغه خارج و به عنوان نیروی پیشران ، موشک را به طرف جلو حرکت می‌دهند.

توجه كنيد كمتر از سوخت مايع در موشكهاي بالستيك استفاده مي شود مگر در انواع قاره پيما كه نياز به رانش بيشتري دارند و گرنه بيشترين مورد استفاده در موشكهاي فضايي است

 

منبع:وبلاگ عشق پرواز

  • Like 4
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...