رفتن به مطلب

مشهور شدن از فرط بد بودن، یوتیوب باز هم ستاره ساخت!


danielo

ارسال های توصیه شده

پیش از این دست‌ کم دو بار داستان شگفت‌ انگیز ستاره‌ سازی یوتیوب را شنیده اید، یک بار در مورد سوزان بویل و یک بار در هم مورد گدای حنجره‌طلایی. در هر دو مورد، یوتیوب افرادی را با استعدادهای پنهان به جهان شناساند.

 

اما یوتیوب و رسانه‌های اجتماعی آنقدر قدرتمند هستند که می‌توانند به شیوه دیگری هم جریان‌سازی کنند. در تازه‌ترین مورد، یوتیوب دختر سیزده‌ ساله‌ای به نام ربکا بلک Rebecca Black را مشهور کرده است. این دختر به کمک یک شرکت لس‌آنجلسی که کارش پیدا کردن استعدادهای جوان است،

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
ساخت. این موزیک ویدئو در یوتیوب قرار داده شد. اگر آن را ببینید تصدیق می‌کنید که بسیار پیش و پا افتاده و ابتدایی است و بیش از هر چیز یکنواخت بودن آن، حوصله‌تان را سر می‌برد، اما به ناگاه همین ویدئو، از فرط بد بودن، مشهور شد و لقب بدترین ترانه اینترنت را دریافت کرد و اهدای همین لقب باعث شد که همه کنجکاو شوند که واقعا این ویدئو چه چیز دارد. به همین خاطر است که تا به لحظه نگارش این سطور این موزیک ویدئو بیش از ۵۵ میلیون بار در یوتیوب تماشا شده است و هر روز حدود ۵ میلیون نفر بر بینندگانش اضافه می‌شود!

 

c0b79c5dfac81cd94f3472b0a52f7105.jpg

 

در مورد این نوع خاص مشهور شدن اجتماعی باید روانشناسان و جامعه‌شناسان نظر بدهند و برایمان بنویسند که چگونه کیفیت بد یک اثر، گاهی به صورت متناقض باعث محبوب شدنش می‌شود. این پدیده مختص به فرنگ نیست و در ایران هم شاید بارها برایتان پیش آمده باشد که در جمع‌های دوستانه، ترانه‌ای با اجرا و متن بد را پخش کرده باشید و چند نفری خندیده باشید و ترغیب شده باشید که آن را بارها پخش کنید. خود من از ترانه‌ای «بزنم به تخته» و «عاشق منه، دوست داره منو» خاطره‌ها دارم! و به یاد دارم که چقدر به این ترانه‌ها خندیده‌ایم! سال‌ها بعد در فرندفید، هم در دوره‌هایی مرور موزیک ویدئوهای این چنینی، رونق پیدا کرده بود!

 

اما در دنیای شبکه‌های اجتماعی و یوتیوب، این گونه مشهور شدن، برای خالق اثر فوایدی هم دارد. همین دختر سیزده ساله، این روزها اینقدر مشهور شده است که در مورد پدیده «بلک» و ترانه Friday ، مقاله‌ها نوشته می‌شود و حتی او به شوی معروف Tonight show دعوت شد تا با او گفتگو شود و ترانه‌اش را لب‌خوانی کند!

 

در آی‌تونز، موزیک ویدئوی او، از لحاظ میزان دانلود، بر موزیک ویدئوی جاستین بایبر پیشی گرفته است، نوجوانی که باز هم یوتیوب مشهورش کرده بود، او در جنگ «لایک‌»‌ها رقیب جدی لیدی گاگا شده است!

 

این دختر سیزده ساله از محل یوتیوب و آی‌تونز و آگهی‌ها برای خود ثروتی به هم خواد زد. فوربس تخمین می‌زند که او ۳۶ هزار دلار از محل آگهی‌های یوتیوب و تا دویست هزار دلار از آی‌تونز درآمد خواهد داشت، به علاوه هر رینگ‌تون Friday هم بیشتر از یک دلار به فروش خواهد رسید، اگر این ارقام را با هم جمع بزنیم، چیزی بیشتر از درآمد یک کنسرت موفق بهترین خواننده‌های ما خواهد شد! بلک آنقدر پولش از پارو می‌رود که وعده داده به ژاپنی‌ها و مدرسه‌اش کمک می‌کند.

 

به راستی کدام روزنامه معتبر یا نشریه تخصصی موسیقی حاضر می‌شد صفحه‌ای را به بلک اختصاص بدهد و کدام شرکت پخش موسیقی بزرگ حاضر می‌شد ریسک کند و با چنین تیراژی، سی‌دی‌ها بلک را ضبط و پخش کند؟

 

اینترنت و رسانه‌های اجتماعی این قدرت را دارند که چیز مضحک و پیش و پا افتاده‌ای را به یک پدیده اجتماعی تبدیل می‌کند.

 

البته به قضیه می‌شود، طور دیگری هم نگاه کرد. در یک نگاه بدبینانه، می‌شود از دنیای شتاب‌آلود فناوری‌زده نالید، دنیای که ساعات روز و شب آنقدر در آن سریع می‌گذارند که زندگی دچار نوعی رقت شده است. زندگی ما در عهد آی‌پاد و آی‌پد و کیندل و اینترنت، آنقدر رقیق شده است که آن درنگ‌های سابق را نداریم، اگر دست خودمان بود، دوست داشتیم دوستانمان را به مانند حرکت از «برگه‌»ای به برگه دیگر و از «فید»‌ای به فید دیگر مرور کنیم، دوست داشتیم در عالم واقع هم «بلاک» کنیم.

 

در دنیای تب‌آلودی که در آن گام برمی‌داریم، هر روز، متوسط طول هر ترانه کمتر و کمتر می‌شود، بعید نیست که یک دهه بعد، متوسط طول ترانه‌ها یک دقیقه شود! البته پدران و مادران ما هم به گروهی از ما که با پاپ‌های دهه هشتاد و نود خو گرفته‌اند، ممکن است به شیوه مشابهی به ما نگاه کرده باشند و واکمن‌ به دست‌های مبتذل‌گوش کن را با خودشان در کنار گرامافون‌های و صفحه‌ها مقایسه کرده باشند.

 

شاید در آغاز سال نو، نگاه بدبیانه‌ای داشته باشم، اما به رغم این همه محتواسازی و راه‌های انتشار افکار و اطلاعات و دانش، نمی‌دانم چرا به نظرم دنیا به همان گونه که واقعا در ابعاد کهکشانی در حال انبساط و کم‌چگال شدن است، در حال رقیق شدن است. ستاره‌های این روزها، ستاره‌های متوسطی هستند، یاغی‌هایش کاریکاتوری از یاغی‌های چند دهه پیش شده‌اند، نویسندگانش، در کنار نویسندگان غول چند دهه پیش، مجالی برای عرض اندام ندارند، در دنیای که از چگوارا فقط پوستر و تی‌شرتی مانده که بر تن هر آدمی می‌رود و کسی فرصتی برای خواندن رمان ندارد، خواهی نخواهی باید به همان جاستین بایبر و لیدی گاگا عادت کنیم! و کسی چه می‌داند که ستاره بعدی کیست، شاید «آلانا لی»، «استعداد» دیگری که همان شرکتی که بلک را کشف کرد، می‌خواهد مطرح‌اش کند!

 

البته به نیمه پر لیوان، بارها در همین وبلاگ در قالب پست‌های فناوری، نگریسته شده است.

 

منبع:

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
و
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

  • Like 3
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...